لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بررسی علل پرخاشگری و مسائل مربوط به آن
پرخاشگری:
همه جوامع باید راههای بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن یکدیگر را بکشند یا به هم آسیب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه ای کنترل می کنند ولی از لحاظ ارزشی که برای آن قایلنددو میزان محدود کردن آن باهم فرق دارند برای مثال قبایل سرخپوست امریکایی کومانچی ها و آپاچی ها کودکانشان را جنگجو بار می آورند و حال آنکه هوپیها و زونی ها به فرزندانشان صلحجویی و رفتار غیر پرخاشگرانه می آموزند در امریکای معاصر جوامع هوتری بر صلحجویی به عنوان شیوه ای از زندگی تاکید می کنند و فرزندانشان را طوری تربیت می کنند که پرخاشگر نباشند . اصولا در فرهنگ امخریکایی برای پرخاشگری و سر سختی ارزش قایلند.
تعاریف پرخاشگری :
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساسا باهم توافق ندارند.موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را بر اساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا بر اساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد (بعضی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است . بدنی باشد (زدن لگد زدن ، گاز گرفتن ) یا لفظی (فریاد زدن رنجاندن یا به صورت تجاوز به حقوق دیگری (مانند چیزی را بزور گرفتن ) . نقطه قوت این تعاریف عینی بودن آن است رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود نقطه ضعف ان این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود. اگر کودکی در را با لگد باز کند و با این کار به شخصی که پشت در ایستاده آسیب برساند معمولا به این کار پرخاشگری نمی گوویم مگر اینکه کودک از پیش بداندد که کسی پشت در ایستاده است .
بر طبق یک تعریف دیگر پرخاشگری رفتاری است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن ب چیزی ابراز می شود . در این تعریف نیست فرد پرخاشگر مستتر است ولی شاید این تعریف کمتر باشد زیرا می توان از نیات فرد استنباطات مختلفی کرد علاوه بر این تعریف شامل رفتارهایی نمی شود که به آن معمولا پرخاشگری می گوییمن . کودکی که کودک دیگر را از تاب به کودک دیگر را ندارد ولی دیگران رفتارش را پرخاشگرانه می دانند . در عمل بسیاری از محققان ترکیبی از این دو تعریف را به کار می برند . رفتاری که به دیگران آسیب می رساند پرخاشگری تلقی می شود. بخصوص وقتی که کودک بداند که رفتارش به دیگری آسیب می رساند . اعمال خصمانه ای که از روی قصد باشد نیز پرخاشگری تلقی می شود .
بعضی از نظریه پردازان پرخاشگری وسیله ای را از پرخاشگری خصمانه جدا می کنند . پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگری بیشتر پرخاشگریهای بین کودکان کوچک از نوع وسیله ای است این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند یکدیگر را هل می دهند تا با اسباب بازی ای که می خواهن بازی کنند
به ندرت اتفاق می افتد که بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند پرخاشگری را باید از جرات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
افسردگی چیست؟
افسردگی شایعترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است. به بیان سادهتر، افسردگی یک واکنش روانی ـ زیستی در برابر فشارها و استرسهای زندگی است. چنین حالت واکنشی و اختلال خلقی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و میتواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد، پدید آید.
در واقع خلق آدمی حاصل مجموعهای از واکنشهای عاطفی در یک موقعیت خاص و زمان معین است. به سخن دیگر، خلق یک زمینه عاطفی زیربنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزی بوده، به حالتهای روانی، احساسی انسان طعم خوشایند یا ناخوشایند میدهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است. یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق میتواند به صورت اندوه و غمزدگی مشخص گردد. اگر شدت یا مدت زمان اندوه از حد متعارف تجاوز کند، یا در یک شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمارگونه ظاهر شود، میتواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد.
حالت غمگینی با افسردگی چه تفاوتی دارد؟
باید توجه داشت که افسردگی با حالت غمگینی یا غمزدگی معمولی متفاوت است. در زندگی هر کس ممکن است موقعیتهایی بوجود آید که موجب تاثرات روانی و غم و غصه درونی گردد، مثل از دست دادن پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا یکی از نزدیکان و محبوبان، اما این حالت کاملاً موقت خواهد بود. غمگینی یک حالت ناخشنودی یا نارضایتی موقت از شرایطی است که وفق مراد فرد نیست. حالت غمزدگی با آشفتگی واقعی روانی و کاهش یا از دست دادن هدفها و کمرنگ شدن نگرشهای حیاتی و معیارهای ارزشی در زندگی فردی و اجتماعی همراه نمیباشد.
در حقیقت بین زمانی که انسان با یک مشکل خانوادگی، شغلب و حرفهای مواجه شده، احساس ناخوشایندی از یک ضربه عاطفی و روانی را تجربه میکند، یا هنگامی که از یک شرایط غمناک و تاثرانگیز متاثر میگردد و با احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس تالم و غمزدگی برای مدتی وجودش را فرا میگیرد، با دورانی که انسان دچار افسردگی میشود، متفاوت است.
حالت غمگینی و غمزدگی که اساساً موقت است، بخشی از زندگی و حیات اجتماعی انسان است و لطمهای به فعالیتهای زیستی، پویایی زندگی و برنامههای هدفمند انسان نمیزند. غمزدگی ناشی از مواجه شدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و درگیریهای بین فردی ممکن است احساس ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد، لیکن احساس ناشی از همدلی با مصایب دیگران و شرایط تاثرانگیز انسانی که ممکن است در شرایطی خاص با تبلور احساسات و حالتهای غمزدگی همراه باشد، بر بهداشت روانی، تعادل عاطفی و انگیزههای تلاش وی میافزاید.
اما حالت انسان افسرده، انسانی که دچار اختلال قابل توجه خلقی است با حالت انسان غمزده کاملاً متفاوت است. حالت افسردگی همواره ناخوشایند و آزاردهنده است و حیات زیستی انسان را متاثر میسازد؛ نگرشها، باورها و بینشها را دگرگون میکند. هدفهای متعالی زندگی را دستخوش ضعف و سستی و انسان را دچار احساس بیهودگی میکند.
بنابراین حالتهایی همچون دلشکستگیها، دلتنگیها، تاثرات روانی و غمگینیهای گذرا که اساساً یک احساس و هیجان عادی بشری است، هرگز به عنوان یک اختلال روانی تلقی نمیگردد، بلکه چنین حالتهایی نشانه تبلور احساس همگانی و عمومی است.
غم و اندوه یک حالت غمگینی خلقی عادی و واکنشی طبیعی، واقعبینانه و مناسب نسبت به آنچه از دست رفته میباشد و کاملاً موقت بوده، به تدریج و به طور طبیعی محدود شده، فروکش میکند و در موارد بسیار نادر و شرایط خاص، نسبتاً طولانی شده، موجب پدیدآیی اختلال جدی در زندگی فردی و اجتماعی میشود.
به طور کلی، افسردگی یک واکنش روانی و زیستی در برابر فشارها و استرهای حیاتی است و شدت واکنش هر کس در مقابل استرس بستگی به کیفیت و شاکله شخصیت وی دارد. برخی از افراد، بویژه جوانان به علت تجارب تلخ و ناخوشایند دوران کودکی، تحمل هرگونه استرس ناشی از دست دادن چیزی و کسی برایشان دشوار است و به شدت متاثر میشوند. مثلاً جوانی که در کودکی شاهد فوت پدر و مادر خود بوده، یا به علت طلاق، یکی از والدین خود را از دست داده، در برابر استرسهای ناشی از ناکامیها و از دست دادن موقعیتهایی که برایش مطلوب بوده است، فوقالعاده متاثر میشود و رگههای افسردگی میتواند وجودش را به تدریج فرا گیرد.
در بسیاری از مواقع تجمع استرسها و هیجانزدگیها در زمانی که محدود نیز ممکن است زمینههای افسردگی را در هر فردی فراهم آورد، ولو اینکه بعضی از استرسها و شرایط هیجانی لزوماٌ ناخوشایند نیز نباشند. مثلاً شخصی که در سازمان و وزارتخانهای صاحب شغل قابل توجهی شده است، به ناگزیر به خاطر همسرش به شهر دیگری میرود و در یک پست عادی مشغول میگردد و موقعیت قبلی شغلی را از دست میدهد. همزمان با این مساله، همسرش دچار بیماری سختی میگردد و خبر فوت مادرش نیز او را سخت متاثر میسازد. از سوی دیگر از تعاونی مسکن که در آن عضویت داشته، به وی خبر میدهند که آخرین قسط را برای تحویل مسکن فراهم کند و همه اینها در ظرف چند هفته و یا در یکی دو ماه اتفاق میافتد.
چنین شخصی ممکن است به خاطر ناتوانی در ارائه پاسخهیا مناسب به فشارها و تقاضاهای اجتماعی تا حد قابل توجهی دچار افسردگی شود. این نوع افسردگی، در واقع واکنشی عادی در برابر مجموعهای از استرسهاست. بنابراین همزمانی یک سلسله تغییرات مهم و قابل توجه در زندگی فردی و خانوادگی، اعم از خوشاینده و ناخوشایند، آن هم در محدوده زمانی کوتاه میتواند در بسیاری از انسانها بویژه زمینههای افسردگی را فراهم آورد.
انتظار این است که یک انسان متعادل در مقابل استرسها و فشارهای روانی یک واکنش روانی ـ زیستی معقول از خود بروز دهد. احساس بیتفاوتی یا کمتفاوتی نسبت به استرس موردنظر یا واکنش فوقالعاده زیاد نسبت به آن امری غیرعادی تلقی میشود. به عبارت دیگر، اگر فردی به هنگام مواجهه با یک استرس قوی هیچ نوع واکنش رونی ـ زیستی از خود نشان نمیدهد، به احتمال قوی دچار نوعی افسردگی نهفته شده است. در این شرایط احتمالی خطر بروز یک واکنش تاخیری، مثلاً طی ماههای بعد یا ابتلا به افسردگی مزمن بسیار زیاد است.
در یک نگاه کلی و از یک منظر دیگر، واکنش افسردگی را میتوان بر دو نوع تقسیم کرد:
واکنش افسردگی حاد یال گذرا؛
واکنش افسردگی پایدار و مداوم
منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست؟
افسردگی حاد که عموماً با غمگینی و اندوه و غمزدگی همراه است، همواره کوتاه، شدید و در عین حال ناخوشایند و ناراحت کننده است و موجب تغییرات خلقی میشود. این نوع افسردگی عموماً گذراست و در مدت زمان مناسب قابل پیشبینی بهبود مییابد. البته بعضاً ممکن است این نوع افسردگی هفتهها یا چندین ماه طول بکشد، اما در اغلب موارد، شدت و مدت واکنش افسردگی متناسب با نوع و شدت عامل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
عقب ماندگی ذهنی و علل پیدایش آن
الف) اختلالات مربوط به کروموزومهای جنسی
عقبماندگیهای این گروه اکثراً سطحی یا مرزی و حتی عادی ضعیف هستند. اختلالات در کروموزومهای جنسی همیشه همراه با عقب ماندگی ذهنی نیست و ممکن است افراد مبتلا حتی بهرةهوشی کاملاً طبیعی یا بالاتر نیز داشته باشند از این گروه جهت آشنایی تنها به دو مورد پرداخته میشود.
سندرم کلاین فلتر: سندرم مخصوصی است که فقط در مردها دیده میشود و در 25% موارد ممکن است با عقب ماندگی ذهنی نسبتاً شدید همراه باشد. علت این عارضه داشتن یک کروموزوم جنسی X زیادتر از معمول (یعنی 47=XXY) که در مرد علائمی نظیر زن دیده میشود. این بیماران بلند قد - باریک - پشت خمیده و دارای بیضهها و آلت تناسلی کوچک و بچگانه حتی در زمان بلوغ میباشد. این افراد دارای پستانهای نسبتاً بزرگ و از نظر جنسی عقیم هستند. موهای صورت آنها رشدی ندارد. صدا مردانه نیست و در 40% موارد میکروسفالی (کوچک بودن جمجمة سر از حد معمول) دارند. تمایلات جنسی یا وجود ندارد یا خیلی کم است. این بیماری خیلی نادر است و 1% عقب ماندهها را تشکیل میدهد. این بیماران در موقع تولد وزنشان کمتر از معمول است. سن متوسط مادران این بیماران اکثراً بین 28 تا 39 ساله گزارش شده است. وضع قرار گرفتن کروموزومها (کاریوتایپ) در والدین طبیعی است و عقب ماندگی معمولاً از همان ماههای اولیه زندگی به چشم میخورد. آزمایش کروماتین نشان داده است که این افراد باید زن میشدند. چون بطور ژنتیک کروماتین تست مثبت دارند. بین 700 تا 750 زایمان پسر زنده یک نفر ممکن است کاریو تایپ XXY داشته باشد. ولی به نظر میرسد بیماری از این هم نادرتر ست، این افراد چون نارسایی قوای ذهنیشان شدید نیست قادر به همکاری و سازش در محیط آرام و ساکت هستند. ولی اغلب به علت اشکال در روابط اجتماعی و جنسی مخصوصاً در دورة نوجوانی ممکن است دچار ناراحتی شدید روانی، اختلالات شخصیت، عقدة حقارت، بزهکاری و اعتیاد بشوند. حالتهای نادر XXXY و XXXXY هم دیده شده که در اینصورت علائم شدید - درجه عقب ماندگی عمیقتر و حتی اعضای تناسلی دو جنس زن و مرد در یک فرد دیده می شود. این افراد همان خواجهها هستند.
سندرم ترنر: این بیماری در زنها دیده میشود و بیمار فقط یک کروموزوم X به جای XX داشته و کاریوتا او 45=X0 است. عامل اصلی این بیماری هنوز به درستی معلوم نیست، این بیماران دارای گردنی کوتاه و پرگوشت قدی کوتاه و کوچکتر از سن طبیعی و مبتلا به اختلالات و ناهنجاریهای انگشتان، انحراف ساعد و اختلالات شنوایی، بیماریهای قلبی مادرزادی و کلیوی هستند. رشد تخمدانها ناقص و خصایص ثانوی جنسی و عادات ماهیانه بروز نمیکند. این بیماران عقیم هستند و تنها عده کمی از لحاظ هوشی عقب ماندگی نسبتاً شدید دارند، ولی بیشتر عقب ماندگی سطحی است. می گویند از هر 250 تا 300 زایمان یک مورد سندرم ترنر دیده میشود. این افراد ظاهراً زن هستند ولی کروماتین تست منفی دارند. یعنی از نظر کروماتین تست مانند مردان هستند. از نظر روانی افراد ترسو، نگران، خستگی پذیر و غیر فعالند.
ب) اختلالات کروموزومهای معمول
در این دسته بیماریها نسبتاً زیادی شناخته شده است که فقط به شرح سندرم داون (منگولیسم) و سندرم صدای گریه گربه می پردازیم.
سندرم داون یا منگولیسم: این اختلال اولین بار در سال 1866 توسط پزشک انگلیسی به نام داون شرح داده شد. علت بیماری اختلال و نقص کروموزومی است که این بیماران یک کروموزوم اضافه دارند. یعنی بجای 2 عدداز کروموزوم شماره یک 3 عدد از آن کروموزوم را دارند و معمولاً این وضعیت در دو صورت رخ میدهد. در 95% موارد علت وجود کروموزوم اضافی عدم انفصال طبیعی کروموزومهای مادر است. این اختلالات به علت ازدیاد سن مادر و اختلال عمل تخمدانهای مادر مسن میباشد. هر چه مادر مسنتر باشد، این نقص کروموزومی بیشتر دیده میشود. بطوری که خطر زاییدن یک کودک منگول در زنان 20 ساله 1 به 2000 در زنان 30 ساله 1 به 1000 در حدود 40 سالگی 1 به 100 و در 45 سالگی 1 به 40 است.
در نوع دیگر به جای اینکه کروموزمها بطور مساوی تقسیم شوند. بطور غیر مساوی تقسیم میشوند بعضی دارای 45 کروموزوم و برخی 47 کروموزوم میشوند و سلولهای جدید کنار هم قرار میگیرند و شکل موزائیسم را به وجود میآورند. که در آن عدهای از سلولهای بدن بیمار دارای سه کروموزوم 21 و عدهای کاملاً طبیعی یعنی دارای 2 کروموزوم 21 هستند. نشانههای فیزیکی و شدت عقب ماندگی در این نوع کمتر از انواع دیگر است. در این نوع سن مادر دخالتی ندارد و علت بیماری را غیر طبیعی بودن کروموزومهای نامبرده میدانند و به حالتی که بوجود میآید جا به جا شدگی قطعات کروموزومی میگویند.
بطور کلی 1 به 600 تا 700 زایمانها را در اجتماع، کودکان منگول تشکیل میدهند که به آنها عقب ماندگان ذهنی تیپ مغولی نیز می گویند. زیرا شباهت زیادی از نظر سر و صورت به مغولها، چینیها و ژاپنیها دارند. این کودکان اغلب قبل از موعد بدنیا میآیند، وزنشان کمتر از طبیعی است، رشد قد در تمام سنین عقب ماندگی دارد و کمتر اتفاق می افتد که طول قد آنها در مردها از 155 و در زنان از 145 سانتی متر تجاوز کند. از نظر شکل و قیافه این افراد به یکدیگر خیلی شباهت دارند و تشخیص این افراد بسیار آسان است. برای این افراد حدود صد صفت مشخص شده است، که عمومیترین آنها چنین است. قامت کوتاه، سر صاف و پهن مخصوصاً در قسمت پشت که اندازه و شکل دو طرف سر ممکن است متوازن نباشد. سینه معمولاً پهن، شکم برآمده و بزرگ، دستها و انگشتان کوتاه و چاق و بند انگشتان تقریباً گرد است. کف دستها گوشتالود و در نصف مبتلایان فقط یک خط افقی مستقیم و عمیق دیده میشود. خطوط دست همیشه مشخص نیست و گاهی چنان درهم و برهم است که مانند کاغذ مچاله شده می ماند که آن را باز کرده اند. لبها گرد، گوشتی و مرطوب سقف دهان بلند، دهان معمولاً باز و آب دهان از آن جاری است. دندانهای شیری نا منظم و ناپایدار و دندانهای دائمی بدشکل نا منظم و دارای ناهنجاریهای مختلفی است. بینی پهن و گرد، گردن کوتاه و چاق، چشمها بادامی شکل، پوست خشک و زبر است. این کودکان افرادی آرام، با محبت و مهربان هستند. اکثراً با نشاط به نظر میرسند به موسیقی علاقه زیادی نشان میدهند. قدرت همکاری دارند و غیظ و خشم در آنها نادر است. کودک منگول در خانوادههای فقیر و ثروتمند به طور یکسان دیده میشود، از نظر درجة هوشی بسیار متفاوتند و در میزان یادگیری،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چه چیزی باعث زمین لرزه می شود ؟
زمین لرزه چیست ؟ زمین لرزه عبارت است از لرزش ناگهانی یا اختلال در سطح زمین که باعث می شود به وسیلة حرکاتی در لایه های خارجی تر زمین انرژی ، که به صورت طبیعی بوجود می آید در زمین باعث آشفتگی و یا فشار وارد کردن می شود و خودش را آزاد می کند و باعث تکانهای تند و شدیدی می شوند که ما آنرا به عنوان زمین لرزه تعبیر می کنیم .
گسل چیست ؟
یک گسل یا گسله عبارت است از یک لایه در سطح خارجی زمین جایی که صخره هاحرکت می کنند به نسبت لایه های و درجات انرژی بالاتر . یک گسل زمانیکه لغزش می کند ارتعاش رخ می دهد و نتیجة آن زمین لرزه است .
پس لرزه چیست ؟
پس لرزه عبارت است از زمین لرزه های کوچک که رخ می دهند سریعاً بعد از زمین لرزه . پس لرزه ها احساس می شوند مثل یک سری از حرکات تکان دهنده و معمولاً وهمراه هستند با زمین لرزه های بزرگتر .
لرزه شناسی ؟
واژة لرزه شناسی یک واژة یونانی و تحت الفظی است کع تعریف می شود به عنوان به لرزه درآوردن . اطلاعات و بررسی های زمین لرزه تعریف می شود تحت عنوان لرزه شناسی .
لرزه شناسی دانشمندانی هستند که تحقیق و بررسی می کنند زمین لرزه و موضوعات مربوط به آن را . بوسیلة تجزیة تحلیل های دقیق سطح زمین قبل از ، در حال و بعد از زلزله لرزه شناسان قادر خوهند بود که ببینند چگونه انرژی زمین حرکت می کند . ر سالهای اخیر مطالعات گسترده بوسیلة لرزه شناسان انها را قادر به ین کرده که با دقت اشاره کنند . به اثرات ویرانگر زلزله و یک آموزش عمومی بدهند برای اینکه چگونه آماده کنند خود را برای تکانها و لرزشهای شدید زمین . کارهای زیادی جهت کم کردن و کاهش دادن خسارت ناشی از زمین لرزه از جمله ساختمانی ، سازه ای و جراحتی و حتی جلوگیری از مرگ در دنیا انجام شده است .
لرزه نگار : یک ماشین علمی است که برای ضبط کردن حرکات در سطح زمین به کار می رود .
درجة ریشتر : یک ماشین نیست بلکه یک فرمول ریاضی است که تخمین می زند طول امواج ضبط شده در لرزه نگار را . اندازه گیری نتایج سایز و اندازة دقیق زمین لرزه را مشخص می کند .
کجاها زمین لرزه رخ می دهد ؟
البته برای زمین لرزه این ممکن است که در هر جای کرة زمین اتفاق بیفتد اما لرزه نگار بیانگر این مطلب است که زلزله ها بیشتر در نقاط بخصوصی احساس می شوند و رخ می دهند .
کمربند مرتعش اقیانوس آرام
این ناحیه پیدا می شود در لبة خارجی اقیانوس آرام . حدود 80 درصد زمین لرزه های بزرگ در این ناحیه رخ می دهد . کمر بند مرتعش اقیانوس آرام اندازه گیری می شود از شیلی تا آمریکای جنوبی و نواحی غربی ایالات متحده ، و همچنین شامل نواحی شمالی بالای آلاسکا جزیرة آلیوتین ، ژاپن ،زلاندنو نیز می شود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
طرح مسئله :
از ممیزههای انسان از دیگر موجودات قدرت تفکر، هوشمندی، کنجکاوی و چراجویی و علتیابی بوده و هست و انسان که در اجتماع متأثر از اجتماع و مؤثر بر اجتماع است ناگزیر از شناخت اجتماع، پدیدهها و رویدادهای اجتماعی است.
اجتماع انسانی و جهان مداوم در حال شدن است و در این شدن باید تصمیم به تکامل خویش گیرد و این تکامل حاصل نمیشود مگر با انباشت اطلاعات و تحقیق، رد و ابطال، نقد و انتقاد، عبرتگیری و جستجوگری، تلاش و تلاش.
به گفته کارل ریموند پوپر متدولوژیست علم «راز پیشرفت دمکراسیهای غربی نه در ثروت و منابع طبیعی، بلکه در سابقة وجود اندیشة آزادی و انتقاد باید جست»! مهمترین راز دمکراسی نقد است، پس آنچه برای پیشرفت و حرکت به جلو لازم است نقد دائم و تحلیل و بررسی است.
آنچه که روشن است حرکت جریان اصلاحطلبی و تغییر خواهی در ایران است. حرکتی که از انقلاب مشروطه آغاز شده و ادامه دارد. اما مفهوم اصلاحطلبی را باید فراتر از نام یک جریان و یا گروه سیاسی حاضر دانست چرا که
ایران امروز در عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، امنیت در داخل و خارج خواستار تغییر است و لازمه تغییر حرکت و اصلاح است. البته منظور ما در این مقاله از اصلاحطلبی و اصلاحات معنای عام و گستردة آن نیست بلکه جریانیست که پس از دوم خرداد 1376 نمود یافت و بدین نام خوانده شد.جامعه و کشوری که عزم بر پیشرفت، تغییر و قدرتمندی و افزایش منزلت دارد با باید دائماً نظر بر گذشته، حال و آینده داشته باشد. گذشته را حال و آینده، حال را گذشته و آینده و آینده را گذشته و حال بداند اما آنچه در ید اراده و عمل ماست حال است اما حالی که تا چند لحظه قبل آینده و تا لحظاتی دیگر گذشته خواهد بود. آنچه آینده را روشن خواهد ساخت عزم و اراده امروز ماست. بر خودباوری و تلاش و تصمیم بر تکامل و پیشرفت. بر این اساس «سیاستهای دولت (احزاب، گروهها و جنبشها) باید همچون فرضیاتی تلقی شوند که باید مدام در معرض حک و اصلاح قرار گیرند. سیاستگذاری (عمل سیاسی) ذاتاً متضمن متبعات پیشبینی نشده است، و هر چه پیش اندیشی و بحث و انتقاد دربارة آن بیشتر باشد امکان توفیق آن بیشتر است. انتقاد احتمال حذف خطا را افزایش میدهد. در سیاستگذاری حسن نیت کفایت نمیکند و تصمیمات سیاسی باید دائماً آزمایش شوند نه به این منظور که موارد موفقیت آنها معلوم گردد، بلکه قصد مشخص شدن نارساییها و معایب آنها.
برعکس، سیاستمداران معمولاً بر شواهد موفقیت سیاستهای خود تأکید میکنند راز تجسس در خطاهای ناشی از تصمیمات خود پرهیز میکنند و این مهمترین سبب رکود و شکست است». و درست به همین دلیل باید رویدادها، پدیدهها، شکستها و پیروزیها و موفقیت و ناکامیهای اجتماعی و سیاسی و... را مورد کنکاش، علتیابی و آسیبشناسی قرار دارد. بله باید علتیابی کرد و سبب رکود و شکست را یافت و آن را اصلاح ساخت. این مسایل قابل تعمیم به حزب، جریان یا... سیاسی نیز میباشد چرا که این تشکلها دائماً در رقابت سیاسی، مایل به جلوه و بزرگنمایی و نمودن موفقیتها و سرپوش و توجیه شکستها و معایب و بدعملکردیهایند.
بحث و بررسی، تحقیق و تحلیل درباره علل شکست جبهه دوم خرداد که جبهه اصلاحات نیز نامیده میشود و دلایل شکست این جبهه در انتخابات ریاست جمهوری دورة نهم در خرداد 1384 از مباحثی است که در نشستها، سخنرانیها، گزارشها و مصاحبهها هر کس از منظری به آن اشاراتی داشته است اما این رویداد به طور علمی، دقیق و همهسویه مورد مطالعه و کنکاش قرار نگرفته است، ابتدا این مقاله بر آن نیست که به تمامی عوامل دخیل در موضوع بپردازد بلکه سعی بر آن است که یکی از دلایل مطرحه را مورد کنکاش و دستیابی قرار دهد. «برای ملتها، به ویژه ملتهای کهنی چون ایران نقاط عطف تاریخی کم نبوده و نیست. این نقاط عطف تاریخی- سیاسی گاه با دستاوردهای خویش عمل شادیها و پایکوبیها و گاه با نتایج منفی خود موجب سرشکستگی و دلمردگیها بوده است»!
تحلیل محتوا :دوم خرداد 1376 سرآغاز جریان ملی و مهمی بود که درسهای بسیاری به ملت و دولتمردان ما آموخت و میآموزد. در انتخابات دوم خرداد 1376 شاهد مشارکت عمومی و استقبال گستردة مردم در مبارزه انتخاباتی و در پای صندوقهای رأی بودیم، به صورتی که اگر به بررسی مشارکت مردمی در انتخاباتهای ریاست جمهوری از آغاز انقلاب اسلامی ایران بنگریم مشاهده میشود که در انتخابات دورة اول 67 درصد، دومین انتخابات 64 درصد، سومین انتخابات 74 درصد، انتخابات چهارم و پنجم 54 درصد و انتخابات ششم 50 درصد میرسد. از انتخابات سوم به بعد شاهد سیر نزولی و افول مشارکت مردم در انتخابات هستیم اما به یکباره در انتخاب 1376 دوره هفتم، شاهد افزایش شرکت در انتخابات تا 76 درصد بودیم. این روند استقبال عمومی در سه انتخابات بعدی مجلس ششم، شوراهای اسلامی شهر و روستا دورة اول و ریاست جمهوری هشتم همچنان ادامه مییابد. که این پدیدة افزایش استقبال و مشارکت عمومی به صورت انفجاری جای بسی علتیابی و موشکافی دارد. اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری دورة هشتم استقبال و مشارکت رو به کاستی مینهد و شاهد افول در شاخصهای مشارکت مردم هستیم، این روند در انتخابات دورة دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا و مجلس هفتم ادامه مییابد.
انتخابات دوم خرداد 1376 که به لحظهای تاریخی تعبیر و تفسیر شد و به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران شمارده میشود در سالهای حول و حوش 1376 که مردم در پی فشارهای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی در حالی که نرخ تورم اعداد بالایی را نشان میداد، فضای سیاسی بسته مینمود، بسیاری از سفارتخانههای دول خارجی بسته شده بودند و ارتش در آمادهباش به سر میبرد. به دنبال فضای جدیدی جهت تنفس و حیات میگشتند که با گفتمانی جدید و بدیع توسط فردی با خلق و خوی و رفتاری جدید و مطلوب مواجه شدند و گم گشته خود را یافتند. این فرهنگ که در طول تاریخ در پی حل مسایل و مشکلات به دنبال منجر و قهرمان میگردد آنچه را که میجست یافت. جامعه در آن زمان هم گفتمان را پسندید و هم راوی گفتمان را.
جنبش اصلاحات از سال 1376 در همه عرصههای فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی و اجتماعی نقشآفرینی کرده و میکند و سید محمد خاتمی در این میان نقش بسیار مهمی را بازی کرد و میکند.
این لحظه تاریخی به تعبیر عدهای از صاحبنظران که توسط گروهی به خاتمیم نام گرفت به یک جریان تبدیل شد که در ابتدا دوم خرداد و سپس اصلاحات نام گرفت. اما