لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خدا
موضوع تحقیق :
«حل مسئله و اصول برنامه نویسی»
گردآورندگان :
حمید رحمانی - کوروش جهانبخش
دبیر راهنما :
آقای حامدی
منابع و مآخذ :
کتابهای مبانی علم رایانه و مبانی کامپیوتر
سال تحصیلی 82-1381
ما در زندگی روزمره همواره با مسایل گوناگونی روبرو می شویم ، بسیاری از مسایل با دنبال نمودن یک روند عادی حل می شوند . روند عادی عبارت است از مجموعه ای از دستورالعمل ها که برای حل مسئله باید قدم به قدم دنبال شوند . گاهی ما با روند حل مساله آشنا نیستیم در این مواقع اگر دستورالعمل های مورد نیاز برای حل آن مسئله را داشته باشیم می توانیم به ترتیب آنها را اجرا کنیم .
برنامه نویسی در واقع روشی برای حل مسئله است قبل از آنکه با روش صحیح برنامه نویسی آشنا شویم باید بدانیم برنامه چیست . یک برنامه فهرستی از دستورالعملهاست که رایانه برای حل یک مسئله ی خاص باید قدم به قدم دنبال کند . برنامه نویسی عبارت است از یک فرآیند شش مرحله ای برای حل مسئله شش مرحله ی موجود در برنامه نویسی عبارتند از :
1)تعریف مسئله 2)طرح روش حل مسئله 3)کد نویسی روش حل 4)آزمایش برنامه 5)مستندسازی برنامه 6)تعمیم و نگهداری برنامه
مرحله اول : تعریف مسئله :
اولین وظیفه ی برنامه نویس شناخت صحیح مسئله است در برخورد با هر مسئله توجه به نکته های زیر مارا به تعریف صحیح مسئله هدایت می کند .
نکته اول : تعیین هدف و منظور از حل مساله نکته دوم : تعیین خروجی مطلوب نکته سوم : تعیین ورودی مورد نیاز نکته چهارم : تعیین پردازش مناسب نکته پنجم : مستندسازی یا مکتوب کردن تعریف مسئله .
مرحله دوم : طرح و روش حل مسئله :
پس از تعریف مسئله مرحله بعدی بیان دقیق چگونگی حل مسئله یا طراحی یک روش برای حل مسئله است . مجموعه ی مراحل و قدم های لازم در فرایند رسیدن به معلومات موجود به پاسخ مطلوب روش حل مساله یا الگوریتم نامیده می شود .
طراحی الگوریتم که مشخص کنندهی یک روش ویژه برای حل مسئله یا انجام یک کار است اولین قدم در طرح روش حل مسئله است . برنامه نویس باید الگوریتم را با استفاده از جملات ، دیاگرام ها ، نمودارها و جدول ها به وضوح بیان نماید . برای انجام این کار ، روش ها و فن هایی وجود دارد . برخی از این روشها و فن ها عباراتند از : 1-طراحی بالا به پائین 2-شبه کد 3-نمودار گردشی .
طراحی بالا به پائین : طراحی بالا به پایین یعنی شکستن مسئلهی بزرگ و پیچیده به مسایل کوچک و ساده . در طراحی بالا به پائین برنامه از سطوح مختلفی تشکیل شده است که سطوح بالاتر سطوح پایین تر را کنترل می کنند . تمام سطوح از قسمت های مجزا و حتی الامکان مستقل از هم به نام پیمانه ساخته شده اند به این روش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
هفت مسئله مزمن
مسائل مزمن در سازمان ها
سازمان ها را افراد به وجود می آورند. با آنکه تلاش می کنیم نظم و انضباط بیشتری را در زندگی حرفه ای خود اعمال کنیم، گرایشات شخصی را با خود به سازمانهایمان میبریم و بر آن می شویم که برای برطرف کردن نشانه های موجود و نشانه های دردناک حاد از راه حلهای سریع و فوری استفاده کنیم. در اینجا نیز فراموش می کنیم که باید به مشکلات مزمن و انگاره هایی که در فعالیتهای روزانه ما وجود دارد توجه نماییم.
هفت مسئله زیر گرچه در امریکا به وفور دیده می شوند، اما با توجه به تجربه ای که دارم می توان گفت تقریباً در همه نقاط دنیا مسائلی ایجاد می کنند.
مسئله شماره 1-فقدان پنداره و ارزشهای مورد توافق: یا سازمان مأموریت مشخصی را دنبال نمی کند و یا در تمام سطوح سازمان درک و پایبندی نسبت به این مأموریت وجود ندارد.
اغلب مقامات بلندپایه سازمانها متوجه نیستند که مأموریت سازمان خود را چگ.نه بیان کنند که پنداره و ارزشهای مورد باور را در تمام سطح سازمان به نمایش بگذارد. این کار مستلزم صرف وقت، حوصله و شکیبایی فراوان است و به ندرت سازمانهایی را پیدا می کنیم که در این زمینه قوی باشند. اغلب سازمانها در ظاهر مأموریت بخشی از فرهنگ حاکم بر ان سازمان به حساب نمی آید. هر فرهنگ به موجب تعریف پنداره و ارزشهای مشترکی دارد که در اعلامیه مأموزیت سازمان آمده است ودر تمام سطوح سازمانی درک و به مرحله اجرا گذاشته می شود.
مسئله شماره 2-فقدان خط مشی قوی: یا اصولاً خط مشی خوب برای سازمان مشخص نشده است ویا اینکه این خط مشی مأموزیت شرکت را به خوبی توضیح نمیدهد و یا به خواسته ها و نیازها و واقعیت موجود بی توجه است.
یک برنامه دارای خط مشی خوب باید هم پنداره و هم مسیر حرکت را نشان دهد. دقت کنید که برنامه دارای خط مشی شما از مأموریت سازمان شروع شود، پنداره و ارزشهای آن را در نظر بگیرد و به واقعیات محیطی توجه داشته باشد تا کالا یا خدمتی که ارائه می دهید مقبول و با ارزش باشد. توجه داشته باشید که قرار گرفتن در حد تعادل بسیار ارزشمند است.
مسئله شماره3-همخوانی ضعیف: همخوانی ضعیف میان ساختار و ارزشهای مشترک میان پنداره و نظامها.
اگر داراییک نظام ارزشی مشترک نباشید، از منبع درونی امنیت و ایمنی بی بهره اید. در این شرایط امنیت خود را کجا تأمین می کنید؟ از ساختار و نظامهای بی انعطاف، چرا؟ به این دلیل که به شما امکان پیش بینی می دهد. پیش بینی اینکه فردا صبح خورشید طلوع می کند.با داشتن ساختار و نظامهای سختگیرانه امکان پیش بینی پیدا می کنید، اما از انعطاف لازم برای تطبیق دادن خود با جریانات امور برخوردار نیستید.
مسئله شماره 4-سبک اشتباه: ممکن است فلسفه مدیریت یا پنداره و ارزشهای شرکت ناهمخوان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
حال بهتر است مسئله تلفیق این سلسه کیفیت رنگ را با توجه به مقاصد هنری بررسی کنیم همانگونه که در فصل گذشته تشریح شد باید به دو هدف مهم دست یافت نخست اینکه رنگها باید متناسب با کار خاصی که برای آن تهیه می شوند مفهوم بیانی خاصی را انتقال دهند . دوم اینکه این رنگ ها باید به گونه ای به بیننده عرضه شوند که وحدت و انجام بصری را القاء کنند .
دستیابی به وحدت بصری برای تمامی کسانی که هنرهای تجسمی سروکار دارند ضرورت اساسی محسوب می شود .
طراح به گونه ای کیفیت بسوی فرم را به کار می بندد که اثر نهاییش حسی از وحدت و انسجام را در بیننده به وجود آورد .
منطق ، اصول طراحی
از نظر طراح ، فوم بصری ترکیبی از عناصر خاصی همچون خط ، شکل ، حجم بافت و کیفیات مشخصة رنگ است . این عوامل گوناگون فرم به عنوان عناصر فرم و عناصر طراحی معروف هستند .
از آنجا که هر یک از عوامل یک محرک بصری منحصر به فرد و مستقل را نشان میدهد و دارای قابلیت های گوناگون است لذا ضروری است که طرح جهت دستیابی به انتظام و وضوح بصری این متغیرها را دقیقاً تحت نظر داشته باشد چون تأثیر این عناصر مستقیماً توسط اندام حس بینایی دریافت می شود .
ضرورت طبقه بندی نظریة طراحی
شاید هنوز امید دستیابی به اصطلاح مشترک و مورد توافق همگان بسیار زود باشد ولی در حال حاضر نیاز به دسته بندی اصطلاحات آمر نه به صورت فلسفی کاملاً احساس می شود هر کوششی در جهت دسته بندی اصطلاحات باید حاصل ارزیابی صادقانه آن عواملی باشد که حضوری چشمگیر در اثر طراح دارد .
در ادامه توضیحاتی که ارائه شد که واکنش ها و رفتارهای سادة انسانی اعتبار اصول پیشنهادی را تأیید می کنند اساس معتبر و معقولی را برای پاسخگویی به نیازهای انتظام عناصر در نظریة طراحی فراهم می کنند .
اصول طراحی
در این مبحث به اصول طراحی می پردازیم
محدودیت :
پیش از همه باید اذعان کرد که هر گاه در برابر یک محرک بصری قرار می گیریم اندکی مبهوت می شویم . آشفتگی و بی نظمی حاصل از تنوعات بی حد و مرز نتیجهای جز واکنش نا خوشایند حسی نخواهد داشت . تحمل و توان ما برای درک تنوعات محدود است . به بیان دیگر اگر قرار است واکنش حسی رضامندانه ای حاصل شود . باید برای میزان تنوع حد و حدودی قائل شد .
2) توازن
دومین نیاز انسان ریشه در واکنش حسی ما نسبت به یکنواختی دارد ما زود خسته و ملول و به سرعت از هر چیزی زده می شویم و هر گاه احساس یکنواختی کنیم ، نیاز به نوعی تنوع احساس می کنیم . نیاز داریم که نیروهای متضاد و مخالفی هم وجود داشته باشند این نیاز انسانی را در اصول طراحی توازن می نامیم .
3) تسلط
اگر از نظر بصری وجود عناصر متضادی که بنابه اصل توازن خواهم می شوند ضرورت دارد ولی تضاد بین نیروهای برابر نیز موجب تنش و درگیری شده لذا مانع حس وحدت می شود و از این رو جهت دستیابی به خشنودی حسی ضروری است که یکی از این نیروها تفوق و برتری پیدا کند . برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
طرح مسئله :
از ممیزههای انسان از دیگر موجودات قدرت تفکر، هوشمندی، کنجکاوی و چراجویی و علتیابی بوده و هست و انسان که در اجتماع متأثر از اجتماع و مؤثر بر اجتماع است ناگزیر از شناخت اجتماع، پدیدهها و رویدادهای اجتماعی است.
اجتماع انسانی و جهان مداوم در حال شدن است و در این شدن باید تصمیم به تکامل خویش گیرد و این تکامل حاصل نمیشود مگر با انباشت اطلاعات و تحقیق، رد و ابطال، نقد و انتقاد، عبرتگیری و جستجوگری، تلاش و تلاش.
به گفته کارل ریموند پوپر متدولوژیست علم «راز پیشرفت دمکراسیهای غربی نه در ثروت و منابع طبیعی، بلکه در سابقة وجود اندیشة آزادی و انتقاد باید جست»! مهمترین راز دمکراسی نقد است، پس آنچه برای پیشرفت و حرکت به جلو لازم است نقد دائم و تحلیل و بررسی است.
آنچه که روشن است حرکت جریان اصلاحطلبی و تغییر خواهی در ایران است. حرکتی که از انقلاب مشروطه آغاز شده و ادامه دارد. اما مفهوم اصلاحطلبی را باید فراتر از نام یک جریان و یا گروه سیاسی حاضر دانست چرا که
ایران امروز در عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، امنیت در داخل و خارج خواستار تغییر است و لازمه تغییر حرکت و اصلاح است. البته منظور ما در این مقاله از اصلاحطلبی و اصلاحات معنای عام و گستردة آن نیست بلکه جریانیست که پس از دوم خرداد 1376 نمود یافت و بدین نام خوانده شد.جامعه و کشوری که عزم بر پیشرفت، تغییر و قدرتمندی و افزایش منزلت دارد با باید دائماً نظر بر گذشته، حال و آینده داشته باشد. گذشته را حال و آینده، حال را گذشته و آینده و آینده را گذشته و حال بداند اما آنچه در ید اراده و عمل ماست حال است اما حالی که تا چند لحظه قبل آینده و تا لحظاتی دیگر گذشته خواهد بود. آنچه آینده را روشن خواهد ساخت عزم و اراده امروز ماست. بر خودباوری و تلاش و تصمیم بر تکامل و پیشرفت. بر این اساس «سیاستهای دولت (احزاب، گروهها و جنبشها) باید همچون فرضیاتی تلقی شوند که باید مدام در معرض حک و اصلاح قرار گیرند. سیاستگذاری (عمل سیاسی) ذاتاً متضمن متبعات پیشبینی نشده است، و هر چه پیش اندیشی و بحث و انتقاد دربارة آن بیشتر باشد امکان توفیق آن بیشتر است. انتقاد احتمال حذف خطا را افزایش میدهد. در سیاستگذاری حسن نیت کفایت نمیکند و تصمیمات سیاسی باید دائماً آزمایش شوند نه به این منظور که موارد موفقیت آنها معلوم گردد، بلکه قصد مشخص شدن نارساییها و معایب آنها.
برعکس، سیاستمداران معمولاً بر شواهد موفقیت سیاستهای خود تأکید میکنند راز تجسس در خطاهای ناشی از تصمیمات خود پرهیز میکنند و این مهمترین سبب رکود و شکست است». و درست به همین دلیل باید رویدادها، پدیدهها، شکستها و پیروزیها و موفقیت و ناکامیهای اجتماعی و سیاسی و... را مورد کنکاش، علتیابی و آسیبشناسی قرار دارد. بله باید علتیابی کرد و سبب رکود و شکست را یافت و آن را اصلاح ساخت. این مسایل قابل تعمیم به حزب، جریان یا... سیاسی نیز میباشد چرا که این تشکلها دائماً در رقابت سیاسی، مایل به جلوه و بزرگنمایی و نمودن موفقیتها و سرپوش و توجیه شکستها و معایب و بدعملکردیهایند.
بحث و بررسی، تحقیق و تحلیل درباره علل شکست جبهه دوم خرداد که جبهه اصلاحات نیز نامیده میشود و دلایل شکست این جبهه در انتخابات ریاست جمهوری دورة نهم در خرداد 1384 از مباحثی است که در نشستها، سخنرانیها، گزارشها و مصاحبهها هر کس از منظری به آن اشاراتی داشته است اما این رویداد به طور علمی، دقیق و همهسویه مورد مطالعه و کنکاش قرار نگرفته است، ابتدا این مقاله بر آن نیست که به تمامی عوامل دخیل در موضوع بپردازد بلکه سعی بر آن است که یکی از دلایل مطرحه را مورد کنکاش و دستیابی قرار دهد. «برای ملتها، به ویژه ملتهای کهنی چون ایران نقاط عطف تاریخی کم نبوده و نیست. این نقاط عطف تاریخی- سیاسی گاه با دستاوردهای خویش عمل شادیها و پایکوبیها و گاه با نتایج منفی خود موجب سرشکستگی و دلمردگیها بوده است»!
تحلیل محتوا :دوم خرداد 1376 سرآغاز جریان ملی و مهمی بود که درسهای بسیاری به ملت و دولتمردان ما آموخت و میآموزد. در انتخابات دوم خرداد 1376 شاهد مشارکت عمومی و استقبال گستردة مردم در مبارزه انتخاباتی و در پای صندوقهای رأی بودیم، به صورتی که اگر به بررسی مشارکت مردمی در انتخاباتهای ریاست جمهوری از آغاز انقلاب اسلامی ایران بنگریم مشاهده میشود که در انتخابات دورة اول 67 درصد، دومین انتخابات 64 درصد، سومین انتخابات 74 درصد، انتخابات چهارم و پنجم 54 درصد و انتخابات ششم 50 درصد میرسد. از انتخابات سوم به بعد شاهد سیر نزولی و افول مشارکت مردم در انتخابات هستیم اما به یکباره در انتخاب 1376 دوره هفتم، شاهد افزایش شرکت در انتخابات تا 76 درصد بودیم. این روند استقبال عمومی در سه انتخابات بعدی مجلس ششم، شوراهای اسلامی شهر و روستا دورة اول و ریاست جمهوری هشتم همچنان ادامه مییابد. که این پدیدة افزایش استقبال و مشارکت عمومی به صورت انفجاری جای بسی علتیابی و موشکافی دارد. اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری دورة هشتم استقبال و مشارکت رو به کاستی مینهد و شاهد افول در شاخصهای مشارکت مردم هستیم، این روند در انتخابات دورة دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا و مجلس هفتم ادامه مییابد.
انتخابات دوم خرداد 1376 که به لحظهای تاریخی تعبیر و تفسیر شد و به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران شمارده میشود در سالهای حول و حوش 1376 که مردم در پی فشارهای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی در حالی که نرخ تورم اعداد بالایی را نشان میداد، فضای سیاسی بسته مینمود، بسیاری از سفارتخانههای دول خارجی بسته شده بودند و ارتش در آمادهباش به سر میبرد. به دنبال فضای جدیدی جهت تنفس و حیات میگشتند که با گفتمانی جدید و بدیع توسط فردی با خلق و خوی و رفتاری جدید و مطلوب مواجه شدند و گم گشته خود را یافتند. این فرهنگ که در طول تاریخ در پی حل مسایل و مشکلات به دنبال منجر و قهرمان میگردد آنچه را که میجست یافت. جامعه در آن زمان هم گفتمان را پسندید و هم راوی گفتمان را.
جنبش اصلاحات از سال 1376 در همه عرصههای فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی و اجتماعی نقشآفرینی کرده و میکند و سید محمد خاتمی در این میان نقش بسیار مهمی را بازی کرد و میکند.
این لحظه تاریخی به تعبیر عدهای از صاحبنظران که توسط گروهی به خاتمیم نام گرفت به یک جریان تبدیل شد که در ابتدا دوم خرداد و سپس اصلاحات نام گرفت. اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
مقدمه
مسأله بلوغ یکى از شرایط تکلیف است تنها پدیداى زیستى نیست که نشانه رشد فکرى واجتماعى ونتیجة پذیرش مسئولیت نیز به شمار مى رود مکلف کسى است که نظر فقه اسلامى حقوق وتکالیفى دارد ومى تواند در محدوده خاصى از اختیارات خود استفادة کند براى رسیدن به این مرحلة هر کس نیازمند شرایطى از جمله بلوغ است در این منظر بلوغ خود موضوعیتى ندارد که اماره تکلیف است ودلیل آن .
بنابر این مى توان در باره ماهیت نشانه ها وجلوه هاى آن گفتگو کرد لذا بحث از سن بلوغ در حقیقت گفتگو از آمادگى براى تکلیف است وتن دادن به خطاب شارع .
فقیهى که از این زاویه به بلوغ وسن آن مى نگرد متوجه اهمیت فتواى خود مى گردد وپى مى برد که باید در چار چوب اصول کلى شریعت مانند عدم تکلیف به ما لا یطاق فتوا مى دهد واز توقف در ظواهر خود دارى کند .
از این رو با توجه به پارهاى تبعات ناخواسته برخى از فقیهان از گذشتهها در باره نشان بلوغ وتکالیف دختران بحث کردهاند وراه را براى گفتگوى بیشتر آیندگان کشودهاند .
رسالههاى فقهى در باره بلوغ
( وابتلوا الیتامى حتى إذا بلغوا النکاح فإن آنستم منهم رشداً فادفعوا إلیهم اموالهم ) . یتیمان را بیازمائید تا به حد نکاح برسند أگر رشدى در ایشان یافتید اموالشان را به آنان تسلیم کنید . راغب اصفهانى میگوید بلوغ وبلاغ به معنى رسیدن به پایان مقصد است اعم از آنکه مکان باشد یا زمان معین ونیز گفتة است بلاغ به معنى تبلیغ است وبه آیة ( هذا بلاغ الناس ) وچند آیة دیگر استناد کرده است .
اکنون باید دید چرا خداوند متعال براى زمان بلوغ سن تعیین نفرموده بلکه آن را به آزمایش واگزار کرده است ؟ براى پاسخ به این سؤال باید شرایط جغرافیائى جهان را در نظر گرفت وآن اینکه مناطق مختلف زمین داراى آب وهواى یکسان نیست وبه تجربه ثابت گشته که در نقاط سردسیر اطفال دیرتر به حد بلوغ مى رسند وبرعکس در مناطق گرمسیر کودکان زودتر بالغ میشوند واز آنجا که دین اسلام دین همه مردم جهان است وبراى مردم منطقه خاصى تشریح نشده است بلکه افراد مختلف ونحوه تغذیه نیز در رشد آدمى مؤثر است قدرت طفل را بر زناشوئى ونکاح که زمان بلوغ اوست به آزمایش وامتحان موکول فرموده است (1) .
احلام چیست ؟
احلام جمع حلم به معنى آنچه شخص نائم در خواب میبیند وبعید نیست که أصل در معنایش آن تصوراتى باشد که انسان از داخل نفس خود بدون واسطه
حواس ظاهریش دارد وبه همین مناسبت است که عقل را حلم مى نامند چون عقل عبارتست از استقامت تفکر ونیز از باب آن است که حد بلوغ ورشد را حلم مى نامند ودر قرآن هم فرموده : ( واذا بلغ الاطفال منکم الحلم ) وقتى اطفال شما به حد حلم رسیدند یعنى زمان بلوغ وحد بلوغ عقل ونیز از همان باب است حلم که به کسر أول که به معناى حوصله وضد کمى تحمل است چون حوصله عبارت از ضبط نفس وکنترل طبع است از اینکه دچار هیجان نشود ودر عقوبت طرف عجلة نکند واین خود نشانى از استقامت فکر است . اما احتلام به معنى خواب دیدن وجماع کردن در خواب به سن بلوغ رسیدن وبالغ شدن است یعنى احتلام به معناى در خواب لذت دیدن است خواه موجب انزال منى شود خواه نشود وهم براى زن وهم مرد است . حال پس از بحث لغوى درباره بلوغ وحلم ، احلام واحتلام به بیان علائم بلوغ مى پردازیم .
نشانههاى بلوغ
سن بلوغ : از آنچه از شیخ طوسى فقید بزرگ عالم تشیع نقل شد دانسته مى شود که :
1 ـ فقهاى شیعه سن بلوغ را در پسران پانزده سالگى ودر دختران نه سالگى مى دانند .
2 ـ شافعى معتقد است سن بلوغ در دختر وپسر مساوى است وآن پانزده سالگى است .
3 ـ أبو حنیفه سن بلوغ را در دختران هفده یا نوزده سالگى ودر پسران هجده یا نوزده سالگى مى داند .
4 ـ مالک ( پیشواى مذهب مالکى ) براى بلوغ سن مشخصى قائل نیست .
ـ أبو داوود ( صاحب سنن ) که از شاگردان أحمد بن حنبل ( پیشواى مذهب حنبلى ) است براى بلوغ سن را معتبر نمى داند .
فقط سن بلوغ نیست که در آن اختلاف شده بلکه در برخى از علایم دیگر بلوغ نیز بین فقها اختلاف نظر وجود دارد .
علم امروز وبلوغ
دوره بلوغ مرموزترین دوره حیات انسان است وهمه دانشمندان به پیچدگى آن اشاره کردهاند در این دوره جسم وروح آدمى سرشار از