لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
چهارچوبهای ذهنی چه هستند؟
میزان موفقیت عموما در هرنوع پارادایم براساس توانایی حل مسائل به کمک قوانین صورت می گیرد.
اما تعریف چهارچوب ذهنی یا به عبارتی پارادایم چیست؟ پارادایم از ریشه کلمه لاتین به معنی الگو و مدل گرفته شده است. یک پارادایم یا چهارچوب ذهنی مجموعه اصول و قواعدی است که " دو" کارانجام می دهد
...
بسمه تعالی
یاران گرامی: در این مقاله می خواهیم راجع به تغییر چهارچوب ذهنی صحبت کنیم زیرا معتقدیم پایه چالشها و تغییرات برای رسیدن به موفقیت ، تغییر چهارچوبهای ذهنی می باشد .
اما تعریف چهارچوب ذهنی یا به عبارتی پارادایم چیست؟
پارادایم از ریشه کلمه لاتین به معنی الگو و مدل گرفته شده است.
یک پارادایم یا چهارچوب ذهنی مجموعه اصول و قواعدی است که " دو" کارانجام می دهد ،
اول اینکه ،بعضی ازاین اصول حد و مرزهایی برای یک محدوده ایجاد می کنند(فکر می کنید ضمینه تخصصی شما چیست؟)
و دوم اینکه ،باقی اصول مشخص می کنند چطوربرای کسب موفقیت دردایره آن محدودیتها عمل کنید (مثلا وقتی می گوییم :بگذارید نشان دهیم که در اینجا یا در این مرحله ما چطور عمل می کنیم).
میزان موفقیت عموما در هر نوع پارادایم براساس توانایی حل مشکلات به کمک قوانین صورت می گیرد.
کارها منابع پارادایم گوناگون هستند که هرکدام مرزها و اصول موفقیت خود را دارند حتی جوامع وفرهنگها نیز منابع پارادایم هستند و تغییر پارادایم زمانی صورت می گیرد که اصول به طوراساسی تغییر یابند درنهایت شما با مرزها ومسائل جدید وراه حل های جدید برای این مسائل روبرو باشید.تغییرات پارادایم اساسی ترین نوع تغییری است که من وشما می توانیم انجام دهیم چرا که با تغییر آنها آینده مان را تغییر می دهیم .
*پیشنهاد ما برای درک بهتر این مطلب به شما عزیزان دیدن CD ،"جو بالکر " در این ضمینه است*
همانطور که قبلا" هم گفته شد قبل از انجام هر کاری نه تنها فقط در تجارت بازاریابی مشارکتی ، بلکه در تمام جنبه های زندگی ابتدا باید جواب مناسبی برای سئوالهای چه کاری می خواهیم انجام دهیم و چگونه می خواهیم آن کار را انجام دهیم ، پیدا کنیم . (( چه چیزی )) و (( چگونه )) قبل از پاسخ به این دو سئوال باید یک جواب بسیار قانع کننده برای دلیل انجام آن کار پیدا کنیم (( چرا )) در غیر اینصورت معمولا" کاری که آغاز کرده ایم به پایان نخواهیم رساند.
پس بعد از پیدا کردن جواب مناسب برای (( چرا )) نوبت به این می رسد که یک چهارچوب ذهنی جدید و مناسب برای جواب دادن به سئوالات (( چه چیزی )) و (( چگونه )) تعیین کنیم .
همانطور که میدانیم تمام راه های موفقیت از یک تغییر چهارچوب ذهنی آغاز می شود .بنابراین همه اهمیت تغییر چهارچوب ذهنی را می دانیم و البته می دانیم که چرا به تغییر چهارچوبهای ذهنی نیاز داریم .
در صنعت بازاریابی مشارکتی تنها فقط در نحوه در آمد بیشتر صحبت نمی کنیم بلکه درباره روش جدیدی از تفکر و نگاه کردن به نحوه اتفاقات روزمره صحبت می کنیم .
برای هر چه موفقیت در زندگی به یک تغییر و ارتقاء چهارچوب ذهنی نیاز داریم بعضی از این تغییرات چهارچوبهای ذهنی به صورت خودکار و بدون نیاز به تلاش و توجه ما اتفاق می افتد .مانند زمانی که از یک مقطع تحصیلی به مقطع بعدی می رویم یا زمانی که فارغ التحصیل شده و به دنیای تجارت وارد می شدیم و مسلما" یک تاجر نمی تواند مثل یک محصل فکر کند . برای اینکه دغدغه های ذهنی و اهداف متفاوتی را دنبال می کند و به همین ترتیب بسیاری از تغییر و ارتقاء چهارچوبهای ذهنی بصورت خودکار در زندگی روزمره به مرور زمان ایجاد می شود . اما گاهی اوقات ما باید خودمان چهارچوبهای ذهنی خودمان را تغییر دهیم . این اتفاق معمولا" زمانی می افتد که می خواهیم تصمیم گیری کنیم که آیا راهی را که اکثر مردم می روند دنبال کنیم یا یک راه جدید انتخاب کنیم .بنابر این اگر می خواهیم یک مرد یا یک زن موفق باشیم ، متفاوت از سطح عادی جامعه قبل از هر چیز به یک چهارچوب ذهنی جدید نیاز داریم .
اما تغییر و گسترش چهارچوبهای ذهنی یک پیش شرط اولیه دارد . قبل از تغییر یک چهارچوب ذهنی باید کاری را انجام دهیم . ذهن مانند یک دفترچه است پر از صفحات پر و خالی ما هر روزکلیه خاطرات و ادراکات و احساسات و تصمیمات خود را در دفترچه ذهن می نویسیم و ما هر روز تصمیمات جدید خود را بر اساس آنچه که در این دفترچه نوشته شده می گیریم .اما اگر زمانی فرا رسید که احساس کردیم خلع و کمبود یک چهارچوب ذهنی برای ما وجود دارد ، یعنی با نحوه تفکر و اطلاعات فعلی نمی توانیم جواب و راه حل مناسبی برای وضعیت کنونی خود پیدا کنیم یا اگر برای دستیابی به یک موفقیت جدید تصمیم گرفتیم که یک چهارچوب ذهنی جدید بسازیم ابتدا به یک صفحه خالی از یک دفترچه ذهن نیاز داریم تا اطلاعات جدید چهارچوب ذهنی جدید و دستورالعملهای عملی چهار چوب ذهنی جدید را آنجا یادداشت کنیم و سپس می توانیم بر اساس این چهار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
عقب ماندگی ذهنی و علل پیدایش آن
الف) اختلالات مربوط به کروموزومهای جنسی
عقبماندگیهای این گروه اکثراً سطحی یا مرزی و حتی عادی ضعیف هستند. اختلالات در کروموزومهای جنسی همیشه همراه با عقب ماندگی ذهنی نیست و ممکن است افراد مبتلا حتی بهرةهوشی کاملاً طبیعی یا بالاتر نیز داشته باشند از این گروه جهت آشنایی تنها به دو مورد پرداخته میشود.
سندرم کلاین فلتر: سندرم مخصوصی است که فقط در مردها دیده میشود و در 25% موارد ممکن است با عقب ماندگی ذهنی نسبتاً شدید همراه باشد. علت این عارضه داشتن یک کروموزوم جنسی X زیادتر از معمول (یعنی 47=XXY) که در مرد علائمی نظیر زن دیده میشود. این بیماران بلند قد - باریک - پشت خمیده و دارای بیضهها و آلت تناسلی کوچک و بچگانه حتی در زمان بلوغ میباشد. این افراد دارای پستانهای نسبتاً بزرگ و از نظر جنسی عقیم هستند. موهای صورت آنها رشدی ندارد. صدا مردانه نیست و در 40% موارد میکروسفالی (کوچک بودن جمجمة سر از حد معمول) دارند. تمایلات جنسی یا وجود ندارد یا خیلی کم است. این بیماری خیلی نادر است و 1% عقب ماندهها را تشکیل میدهد. این بیماران در موقع تولد وزنشان کمتر از معمول است. سن متوسط مادران این بیماران اکثراً بین 28 تا 39 ساله گزارش شده است. وضع قرار گرفتن کروموزومها (کاریوتایپ) در والدین طبیعی است و عقب ماندگی معمولاً از همان ماههای اولیه زندگی به چشم میخورد. آزمایش کروماتین نشان داده است که این افراد باید زن میشدند. چون بطور ژنتیک کروماتین تست مثبت دارند. بین 700 تا 750 زایمان پسر زنده یک نفر ممکن است کاریو تایپ XXY داشته باشد. ولی به نظر میرسد بیماری از این هم نادرتر ست، این افراد چون نارسایی قوای ذهنیشان شدید نیست قادر به همکاری و سازش در محیط آرام و ساکت هستند. ولی اغلب به علت اشکال در روابط اجتماعی و جنسی مخصوصاً در دورة نوجوانی ممکن است دچار ناراحتی شدید روانی، اختلالات شخصیت، عقدة حقارت، بزهکاری و اعتیاد بشوند. حالتهای نادر XXXY و XXXXY هم دیده شده که در اینصورت علائم شدید - درجه عقب ماندگی عمیقتر و حتی اعضای تناسلی دو جنس زن و مرد در یک فرد دیده می شود. این افراد همان خواجهها هستند.
سندرم ترنر: این بیماری در زنها دیده میشود و بیمار فقط یک کروموزوم X به جای XX داشته و کاریوتا او 45=X0 است. عامل اصلی این بیماری هنوز به درستی معلوم نیست، این بیماران دارای گردنی کوتاه و پرگوشت قدی کوتاه و کوچکتر از سن طبیعی و مبتلا به اختلالات و ناهنجاریهای انگشتان، انحراف ساعد و اختلالات شنوایی، بیماریهای قلبی مادرزادی و کلیوی هستند. رشد تخمدانها ناقص و خصایص ثانوی جنسی و عادات ماهیانه بروز نمیکند. این بیماران عقیم هستند و تنها عده کمی از لحاظ هوشی عقب ماندگی نسبتاً شدید دارند، ولی بیشتر عقب ماندگی سطحی است. می گویند از هر 250 تا 300 زایمان یک مورد سندرم ترنر دیده میشود. این افراد ظاهراً زن هستند ولی کروماتین تست منفی دارند. یعنی از نظر کروماتین تست مانند مردان هستند. از نظر روانی افراد ترسو، نگران، خستگی پذیر و غیر فعالند.
ب) اختلالات کروموزومهای معمول
در این دسته بیماریها نسبتاً زیادی شناخته شده است که فقط به شرح سندرم داون (منگولیسم) و سندرم صدای گریه گربه می پردازیم.
سندرم داون یا منگولیسم: این اختلال اولین بار در سال 1866 توسط پزشک انگلیسی به نام داون شرح داده شد. علت بیماری اختلال و نقص کروموزومی است که این بیماران یک کروموزوم اضافه دارند. یعنی بجای 2 عدداز کروموزوم شماره یک 3 عدد از آن کروموزوم را دارند و معمولاً این وضعیت در دو صورت رخ میدهد. در 95% موارد علت وجود کروموزوم اضافی عدم انفصال طبیعی کروموزومهای مادر است. این اختلالات به علت ازدیاد سن مادر و اختلال عمل تخمدانهای مادر مسن میباشد. هر چه مادر مسنتر باشد، این نقص کروموزومی بیشتر دیده میشود. بطوری که خطر زاییدن یک کودک منگول در زنان 20 ساله 1 به 2000 در زنان 30 ساله 1 به 1000 در حدود 40 سالگی 1 به 100 و در 45 سالگی 1 به 40 است.
در نوع دیگر به جای اینکه کروموزمها بطور مساوی تقسیم شوند. بطور غیر مساوی تقسیم میشوند بعضی دارای 45 کروموزوم و برخی 47 کروموزوم میشوند و سلولهای جدید کنار هم قرار میگیرند و شکل موزائیسم را به وجود میآورند. که در آن عدهای از سلولهای بدن بیمار دارای سه کروموزوم 21 و عدهای کاملاً طبیعی یعنی دارای 2 کروموزوم 21 هستند. نشانههای فیزیکی و شدت عقب ماندگی در این نوع کمتر از انواع دیگر است. در این نوع سن مادر دخالتی ندارد و علت بیماری را غیر طبیعی بودن کروموزومهای نامبرده میدانند و به حالتی که بوجود میآید جا به جا شدگی قطعات کروموزومی میگویند.
بطور کلی 1 به 600 تا 700 زایمانها را در اجتماع، کودکان منگول تشکیل میدهند که به آنها عقب ماندگان ذهنی تیپ مغولی نیز می گویند. زیرا شباهت زیادی از نظر سر و صورت به مغولها، چینیها و ژاپنیها دارند. این کودکان اغلب قبل از موعد بدنیا میآیند، وزنشان کمتر از طبیعی است، رشد قد در تمام سنین عقب ماندگی دارد و کمتر اتفاق می افتد که طول قد آنها در مردها از 155 و در زنان از 145 سانتی متر تجاوز کند. از نظر شکل و قیافه این افراد به یکدیگر خیلی شباهت دارند و تشخیص این افراد بسیار آسان است. برای این افراد حدود صد صفت مشخص شده است، که عمومیترین آنها چنین است. قامت کوتاه، سر صاف و پهن مخصوصاً در قسمت پشت که اندازه و شکل دو طرف سر ممکن است متوازن نباشد. سینه معمولاً پهن، شکم برآمده و بزرگ، دستها و انگشتان کوتاه و چاق و بند انگشتان تقریباً گرد است. کف دستها گوشتالود و در نصف مبتلایان فقط یک خط افقی مستقیم و عمیق دیده میشود. خطوط دست همیشه مشخص نیست و گاهی چنان درهم و برهم است که مانند کاغذ مچاله شده می ماند که آن را باز کرده اند. لبها گرد، گوشتی و مرطوب سقف دهان بلند، دهان معمولاً باز و آب دهان از آن جاری است. دندانهای شیری نا منظم و ناپایدار و دندانهای دائمی بدشکل نا منظم و دارای ناهنجاریهای مختلفی است. بینی پهن و گرد، گردن کوتاه و چاق، چشمها بادامی شکل، پوست خشک و زبر است. این کودکان افرادی آرام، با محبت و مهربان هستند. اکثراً با نشاط به نظر میرسند به موسیقی علاقه زیادی نشان میدهند. قدرت همکاری دارند و غیظ و خشم در آنها نادر است. کودک منگول در خانوادههای فقیر و ثروتمند به طور یکسان دیده میشود، از نظر درجة هوشی بسیار متفاوتند و در میزان یادگیری،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عقبماندگى هوشى
عقبماندگى هوشى یک بیمارى نیست، بلکه شمارى بیمارىهاى از نظر سببشناختى متفاوت را دربر مىگیرد که در ویژگىهاى زیر مشترک هستند:
نقص اعمال هوشی،
نقص تطابق رفتار با نیازهاى زندگى روزانه،
مزمن بودن
وجود از زمان تولد یا آغاز کودکی.
اکنون توافق همگانى بر آن است که باید هم اعمال هوشى و هم تطابق رفتارى ناقص باشد تا بتوان کسى را دچار عقبماندگى هوشى دانست. و نباید هیچکس بر پایهٔ تصور و گمان ذهنى دچار عقبماندگى هوشى بهشمار رود. باید حتىالمقدور اندازهگیرىهاى عینى براى تعیین اعمال هوشى و تطابق رفتارى بهکار گرفته شود، ارزیابى سطح هوش باید بر پایهٔ اطلاعات در دسترس و از جمله شواهد بالینى (مانند شناخت و ناتوانى مثلاً کلامی)، تطابق رفتارى و یافتههاى روانسنجى باشد .
انواع عقبماندگى هوشى
روانشناسان براى طبقهبندى درجهٔ عقبماندگى هوش مفهوم IQ را بهکار مىگیرند. امتیازهاى IQ بر این فرضیه قرار دارند که پراکندگى درجهٔ هوش در جامعهٔ کلى از منحنى توزیع نرمال یا توزیع گوس - با میانگین صد - پیروى مىکند. نیمى از جمعیت امتیاز بیش از صد بهدست مىآورند و نیمى دیگر کمتر از صد و سه درصد از کمهوشترین مردم امتیازى برابر هفتاد یا کمتر خواهند داشت. این دسته را بهطور معمول عقبماندهٔ هوشى بهشمار مىآورند. سازمان بهداشت جهانى طبقهبندى زیر را براى تعیین عقبماندگى هوشى بهدست داده است
عقبماندگى هوشى خفیف IQ بین ۵۰ تا ۷۰
عقبماندگى هوشى شدید IQ بین ۲۰ تا ۳۴
عقبماندگى هوشى متوسط IQ بین ۳۵ تا ۴۹
عقبماندگى هوشى بسیار شدید IQ کمتر از ۲۰
عقبماندگى هوشى بسیار شدید نادر است و بخش بزرگى از این کودکان بهشدت ناتوان در سراسر زندگى کم یا بیش وابسته باقى مىمانند. بیشتر اوقات عقبماندگى هوشى شامل اختلالات روانى هم هست. عقبماندگى هوشى خفیف بسیار است. باید تأکید کرد که طیف IQ پیشنهاد شده نباید بهصورت انتزاعى و مطلق بهکار گرفته شود. در طول عمر اشخاص سطح IQ ضرورتاً پایدار نمىماند.
دامنهٔ مشکل
برآورد شده است که نزدیک به سه درصد جمعیت جهان عقبماندگى هوشى داشته باشند. در کشورهاى رو به پیشرفت نمىتوان به آسانى رقم عقبماندههاى هوشى تعیین کرد زیرا در سرشمارىها این افراد بهطور مشخص شمارش نمىشوند.
علل عقبماندگى هوشى
عقبماندگى هوشى بیشتر اوقات در نتیجهٔ بعضى جراحات یا بیمارىهاى جسمى است. در بسیارى از بیماران هم علت آن ناشناخته است. عوامل سببى شناخته شدهٔ عقبماندگى هوشى عبارتند از:
بیمارىهاى زاگشناختى(ژنتیک)؛ مانند: نشانگان داون، نشانگان کلاینفلتر، فنیل کتونوری، بیمارى تی-ساش، گالاکتوزومی، میکروسفالی، کمکارى تیروئید بهصورت مادرزادی، این بیمارى یک یا چندژن یا ناهنجارى فامتنى (کروموزومی) را در بر مىگیرند.
عوامل مربوط به دوران بارداری؛ این عوامل عبارتند از: نقیصههاى لولههاى عصبی، ناسازگارى Rh، برخى عفونتها (مانند سرخجه، سیتومگالوویروس، توکسوپلاسموزیس و سِفلیس)، داروها و پرتوتابی.
عوامل حول زایمانی؛ عبارتند از: صدمات وارده، هیپوکسى و فلج مغزی
عوامل پس از زایمانی؛ شامل: صدمات وارده به سر، حوادث، آنسفالیتها، عوامل فیزیکى و شیمیائى مانند مسمومیت از سرب یا جیوه
عوامل دیگر؛ مانند: سوءتغذیهٔ مادر، سوءتغذیهٔ پروتئین انرژی، کمبود ید (گواتر بومی)، ازدواج همخون و باردارى پس از سن چهل سالگى )ازدواج دیررس( همگى جزء علل شناختهشدهٔ عقبماندگى ذهنى هستند.
پیشگیرى از عقبماندگى هوشى
هدف نهائى از مبارزه با عقبماندگى ذهنی، پیشگیرى است. شناخت عوامل سببى اساس پیشگیرى مؤثر را تشکیل داده و بسیارى از این عوامل را مىتوان شناسائى کرد. اینک ایمنسازى علیه دو علت اصلى خطر (یعنى سرخجه و سرخک) مقدور است. در کشورهاى رو به پیشرفت ممکن است نقش سوء تغذیه و عفونت بسیار بیش از کشورهاى پیشرفتهٔ صنعتى باشد. در جاهائى که گواتر بومى وجود دارد عقبماندگى هوشى فراوانتر است، گواتر بومى را با مصرف نمک یددار مىتوان از بین برد. خدمات مادر و کودک از جمله برنامهٔ تنظیم خانواده ضرورى است و باید به اندازهٔ کفایت در دسترس باشد. تنظیم خانواده مىتواند نقش خاص و مهمى در تعداد کودکان دختران خیلى جوان یا زنان سالمند داشته باشد. نسبت کمبود وزن به هنگام تولد در نوزادان اینگونه زنان زیادتر است و چنین نوزادانى بیشتر در معرض خطر داشتن نقیصههاى هوشى هستند. کودکانى که پیش از این با عقبماندگى هوشى بهدنیا آمدهاند هم دشوارىهاى اقتصادى و اجتماعى قابل ملاحظهاى بهوجود مىآورند زیرا برنامههاى بازتوانى و آموزشى و مراقبتهاى درازمدت لازم دارند. از اینرو براى دشوارىهاى سببشناسی، پیشگیرى و چارهجوئى اینگونه کودکان کار ردههائى چند ضرورت مىیابد
علل ذهنى و استعدادى
کمهوشى
براساس تجارب کودکانى که دچار کمهوشى و یا افت ذهنى هستند ممکن است از تنبلى سردرآورند. این امر در اغلب عقبماندگان ذهنى حضور دارند. آنها برحسب طبیعت کندذهنى متوجه شیطنتهاى اساسى و بنیادین مىشوند. و البته مىدانیم همه کودکان به یک میزان هوش ندارند عوامل وراثتى و محیطى در این تفاوت مؤثرند.
اختلال در ادراک
برخى از کودکان دچار تنبلى هستند بدانخاطر که اختلالاتى در ادراک دارند و به تناسب وضع حالشان نمىتوانند رشد و پیشرفتى داشته باشند و حتى ممکن است کار و برنامه خود را رها کنند و طبیعى است که به تنبلى متهم گردند
تنبلى ذهنى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عقبماندگی ذهنی ـ mental retardation
عقبماندگی ذهنی توان هوشی کمتر از میانگین جامعه (ضریب هوشی کمتر از 70) که با یک آزمون استاندارد ضریب هوشی سنجیده میشود. ضریب هوشی 130-80 طبیعی در نظر گرفته میشود؛ میانگین طبیعی 100 است. اختلال عملکرد هوشی منجر به عدم توانایی فرد در انجام مسؤولیتهای عادی زندگی میگردد.
عقبماندگی ذهنی به چهار گروه خفیف (ضریب هوشی 70-50)، متوسط (ضریب هوشی 49-35)، شدید (ضریب هوشی 34-20) و بسیار شدید (ضریب هوشی کمتر از 20) تقسیمبندی میگردد. عقبماندگی خفیف شایعترین نوع است.
علایم شایع:
عقبماندگی ذهنی خفیف در بسیاری از موارد تا هنگامی ورود کودک به مدرسه تشخیص داده نمیشوند. فعالیتهای ذهنی نظیر ریاضیات و حساب کُندتر از معمول انجام میشود، توانایی خواندن مختل بوده و هیجانات کودک ممکن است بچهگانهتر از سن واقعیاش باشد. کودک ممکن است فعالتر از حد معمول بوده و یا حرکات غیرارادی مکرر داشته باشد. بیمار ممکن است دچار تأخیر تکاملی بهصورت مشکلات تکلم و زبان، تأخیر در مهارتهای حرکتی، نقایص حسی (کُندی در پاسخ دادن به مردم، صداها، اسباببازیها یا غیره)، یا اختلالات عصبی باشد. تشنج، بیاختیاری مدفوع و ادرار و مشکلات شنوایی نیز ممکن است وجود داشته باشد. عقبماندگی شدید و بسیار شدید اغلب در بدو تولد تشخیص داده میشوند.
علل بیماری:
اختلالات ژنتیکی ـ مادرزادی متابولیسم یا اختلالات کروموزومی. نشانگان داون شایعترین اختلالات کروموزومی عامل عقبماندگی ذهنی است.
عفونتهای مادرزادی داخل رحمی، اختلال خونرسانی جفت به جنین، عوارض بارداری (عفونتها، پرهاکلامپسی، اکلامپسی، مصرف الکل یا داروها توسط مادر یا سوءتغذیه مادر
قبل از تولد ـ زودرس یا دیررس بودن نوزاد، آسیبهای حین تولد و اختلالات متابولیک
پس از تولد ـ اختلالات متابولیک یا غددی، عفونتها، صدمات، عوامل سمی یا سایر علل آسیب مغزی، سوءرفتار با کودک
عوامل افزایشدهنده خطر:
سابقه خانوادگی عقبماندگی ذهنی:
۲. مراقبتهای پیش از زایمانی ضعیف در مورد مادر
۳. وضعیت اجتماعیـ اقتصادی نامطلوب خانواده
پیشگیری:
در بعضی موارد، علت شناسایی نشده و پیشگیری خاصی وجود ندارد.
۲. مشاوره ژنتیک و تشخیص ژنتیکی قبل از زایمان ممکن است در بعضی موارد کمککننده باشد.
۳. مراقبتهای پیش از زایمانی مناسب و خودداری مادر از سوءمصرف الکل یا داروها نیز کمککننده است.
۴. درمانها و فنآوریهای جدیدی در دست بررسی است که ممکن است میزان بروز عقبماندگی ذهنی را کاهش دهد.
عواقب موردانتظار:
افراد دچار عقبماندگی شدید یا بسیار شدید معمولاً نیازمند مراقبت دایمی هستند.
۲. افراد دچار عقبماندگی خفیف، قابلیت فراگیری برای اداره یک زندگی مفید و بدون وابستگی به دیگران را دارا هستند
۳. افراد دچار عقبماندگی متوسط آموزشپذیر هستند، ولی اغلب نیازمند مراقبتهای حفاظتی (نظیر خانه گروهی) میباشند.
عوارض احتمالی:
مشکلات روانی و رفتاری در کودکان
۲. سوءاستفاده از فرد دچار عقبماندگی از جمله سوءاستفاده جنسی
۳. تحمیل استرس به خانواده برای تطبیق دادن خود با فرد دچار عقبماندگی ذهنی
درمان:
اقدامات تشخیصی شامل مشاهده نشانههای عقبماندگی در فرد توسط اعضای خانواده است.
۲. معاینه فیزیکی و آزمونهای هوش توسط یک پزشک در مرحله بعد
۳. بیشتر خانوادهها چنین کودکانی را در منزل نگهداری میکنند.
۴. تمرینهای ویژه، آموزش و اصلاح رفتار باعث افزایش مهارتهای کودک خواهد شد. عقبماندگی قابل برگشت نیست، ولی باید سعی شود تا قابلیتهای کودک به حداکثر برسد
۵. حمایتهای خانواده از کودک در این زمینه حیاتی است؛ درمان در جهت آموزش به خانواده در مورد چگونگی پذیرفتن و تطبیق دادن خود با خواسته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
فقر ، فشار اجتماعی و سلامت ذهنی
تا زمانیکه مدارک ارتباط بین سلامت ذهنی ضعیف و تجربه به فقر و محرومیت افزایش پیدا می کند رابطه پیچیده می شود. ما داده های امراض مسری در بیماری ذهنی در بین گروهای اجتماعی – اقتصادی متفاوت بررسی کرده ایم و بحث علت – تاثیر فقر و بیماری ذهنی و طبیعت پریشانی ذهنی و آشفتگی های مرتبط با فقر را بررسی کرده ایم . موضوعات مرتبط با فقر ارائه شده است. این چکیده هم چنین فاکتورهای مرتبط با فقر و مشکلات در اندازه گیری سلامت ذهنی و بیماری و سطوح فشار فقر را آدرس دهی کرده است .
کلمات کلیدی : سلامت ذهنی ، فقر ، وضعیت اجتماعی – اقتصادی
ارتباط بین سلامت ذهنی ضعیف وتجربه فقر و محرومیت به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است و ارتباط بین دو فاکتور ایجاد شده است . سازمان جهانی سلامت حالت های سلامت ذهنی را گزارش کرد .آشفتگی ذهنی در افرادی در همه سنین ؛ جنسیت ها و پس زمیته ها اتفاق می افتد . هیچ گروهی نسبت به آشفتگی های ذهتنی مصون نیستند ، اما احتمال آن در افرادی با سواد پایین ، بیکار ، بی خانمان و فقیر... بالاتر است . ارتباط بهرحال پیچیده است و تحت تاثیر فاکتورهای زیادی قرار می گیرد .
شیوع بیماری ذهنی و وضعیت اقتصادی – اجتماعی
بررسی های اپیدمیکی وابسته به روان شناسی تا اواخر دهه 1930 نسبت های بالاتر بیماری ذهنی در جمعیت های با درآمد پایین را گزارش کرده است . مطالعات اولیه این موضوع را در بیماری های ذهنی بیشتر مثل اسکینر نشان داده شده است . مشاهدات اخیر پینشهاد می کند که این حالتی با دیگر گروههای آشفتگی روانی به همان میزان است .
اسکینر و فرنی : کار اولیه dunham,fanis درسال 1939 اولین پذیرش اسکینر و فرنی برای تمرکز در شهر داخلی ، محیط های اقتصادی – اجتماعی پایین تر شیکاگو را نشان می دهد . این موضوع با دیگرمطالعات که دنبال شدند پشتیبانی شده است . بهر حال برخی از مشکلات بعدی گزارش کردند که شیوع وقاعی اسکینر و فرنی با کلاس های اجتماعی متغیر نیست اما وضعیت های اقتصادی – اجتماعی پایین تر برای بیماری روانی – فرعی هستند .
حالت آشفتگی و اضطراب : تحلیل داده که از مطالعه محیط سرایت بدست آمده است . یک بررسی انجمن بزرگ در ایالت متحده نشان داده است که پایین ترین گروه اقتصادی – اجتماعی آشفته افسردگی (MDD) نسبت به گروههای با بالاترین درآمد دوبرابر است . بررسی ملی (NCS)comorbidity نتیجه گرفته است که افراد با وضعیت اقتصادی – اجتماعیی پایین ریسک بالایی را برای MDD نسبت به افرادی که وضع اقتصادی خوبی دارند را نشان می دهد . آشفتگی موثر دو قطبی به عبارت دیگر گزارش شده است که در وضعیت های بالاتر اقتصادی – اجتماعی بیشتر اتفاق می افتد .
آشفتگی های ذهنی رایج، شیوع بیماری روانی ، غیرذهنی یا درجه پایین که بطور وسیع با نشانه های اضطراب و افسردگی ساخته شده اند بارها در حمایت های اصلی به حساب آورده می شوند . اینها در میان مهم ترین دلایل شیوع بیماری در مراقبت های اولیه و تولید ناتوانی های قابل توجهی هستند . در حالیکه مطالعات اولیه به موضوعات اجتماعی – اقتصادی متمرکز شده به روی اسکینر و فرنی نگاه می کنند ، مقاله اخیر به روی ارتباط با این گروه از پریشانی ها متمرکز کرده است . اینها اصطلاح آشفتگی های ذهنی رایج در میان آنهایی که با پایین ترین استاندارد مواد زندگی بخصوص میان آنهایی که تجربیات طولانی مدت در فقر دارند رایج تر هستند، گزارش شده اند . مدل های توضیحی مردمی که از آشفتگی های رایج ذهنی رنج می برند در تعدادی از مطالعات شرح داده شده اند . در تمام آنهایی که فقر و مشکلات اقتصادی – اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای ایجاد کننده اضطراب عاطفی هستند ذکر شده است . با وجود اینکه ادراک های فردی از بیماری مدارک از انجمن ملی نیستند اینها ماهیت جسمانی یافته های اپیدمیک هستند .
فقر و خودکشی : خودکشی یک رویداد چند عاملی است تا زمانیکه بیماری روانی یک فاکتور خطر عمده است تحقیقات در کشورهای در حال توسعه مثل هند ، اشاره می کنندکه اغلب مفاهیم روانی فردی و فشار که بیشترین وابستگی را با خودکشی دارند هستند . در میان گزارشات عادی افراد مضطرب کارمالی سخت ، تحصیلات پایین و انتظارات برآورده نشده در کار دارند . نسبت های بالای خودکشی در افراد بیکار ، حاشیه ای و موضوعاتی با تغییر اجتماعی سریع و عمده . با این حقیقت که خودکشی نه فقط به عنوان رفتار ناامیدی تقسیم شده است اما هم چنین به منظور بیان احساس عمیق از اشتباه بودن شرح داده شده است . بنابراین این موضوع می تواند یک گزینه برای آنهایی که خود را به عنوان قدرت کمی برای ایجاد تغییر می شناسند باشد . در حالیکه فقر به سادگی به عنوان یک فاکتور خطر سطح فردی درک شده است ، یک چشم انداز زیستی به روی خودکشی است که مشکل را در سطح جامعه تحلیل می کند و نیز محیط های فقر ، محرومت ، بیکاری و تحصیلات پایین را پیشنهاد می کند که نسبت های بالاتر خودکشی در ارتباط هستند .
موضوعات سلامتی روانی مرتبط با فقر
ارتباط بین فقر و سلامت روانی می تواند تحت عناوین گوناگونی کشف شود .
اضطراب به عنوان نتیجه فقر ، فقر با خود ، فقدان فرصت ، کاهش دسترسی و دستیابی به منابع و احتمال بیشتر تجربه رویدادهای مشکل را می آورد . حاصل اضطراب می تواند در ارائه های گوناگونی شامل حالات عاطفی از قبیل حالات افتاده و ناراحت ، محروم سازی یا نارضایتی آشکار شود . در محیط هندسی افراد بسیاری ممکن است با نشانه های فیزیکی