لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقدمه
یکی از بلاهای خانمان سوز که آفتی بر پیکر جوامع بشری است مسئله مواد مخدر واعتیاد می باشد که قدرت تفکر، خلاقیت، توان وکوشش وسازندگی را از انسان ها گرفته و بنیان خانواده واعتقاد و باورهای دینی آنها ها را در معرض نابودی و از هم پاشیدگی قرار داده است ومتاسفانه روز به روز رو به گسترش است.
امروزه مسئله اعتیاد به مواد و داروها چه به مواد مجاز و غیرمجاز، بصورت یک مشکل جهانی و فراگیر در آمده است،آمارهای منتشره ،از سوی سازمانهای بین المللی، مخصوص سازمان بهداشت جهانی، کمیته کنترل جهانی مواد مخدر و سازمان یونسکو حاکی از افزایش فزاینده مصرف این مواد در سطح جهان است.بر هیچکس پوشیده نیست که گسترش این روند تیشه بر ریشه بنیادهای اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی یک جامعه می زند و آن را از درون دچار فساد میکند و در نهایت به انحطاط می کشد.
«به این دلیل هر ساله مبالغ هنگفتی ،صرف مبارزه با آن می گردد و لی همچنان رقم باندهای قاچاق مواد مخدر وتعداد معتادان افزایش می یابد و سازندگی ها رو به وزندگی توانایی ها رو به ناتوانی و ثروت ها رو به انهدام و نابودی می رود و میکده خیالی معتاد نیز به ماتمکده ای سرد مبدل می گردد»
از این رو، پی بردن به علل سوء مصرف داروها ومواد، به عنوان اولین قدم پیشگیری مطرح می شود. حال این معضل اجتماعی نیازمند مبارزه ای مستمر وهمه جانبه از ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی،آموزشی و….. را طلب میکند.
آنچه مسلم است علاج واقعه قبل از وقوع بیش از هر راه حل دیگر با عقل سلیم جور در می آید. در این مقاله سعی شد تا از معنای اعتیاد وانواع آن و زیان بهداشتی اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی بحث گردد.
معنای اعتیاد وانواع آن
اعتیاد واژه ای است تازی از ریشه «عاد» و به معنای عادت کردن و خو گرفتن است. چنان چه عات کردن وخوگرفتن (به هر چه که باشد) به نحو اتفاق افتد که شرک کردن و دست برداشتن از آن به قول معروف موجب مرض گردد و با ناراحتی جسمی c روحی ورفتاری همراه شود اعتیاد نام دارد و وابستگی تلقی می شود.و عبارت مواد مخدر اصطلاحی است که در سال 1338 در قانونگذاری و سازمان های مبارزه با این مواد در ایران مورد استفاده قرار گرفته است و به تمامی موادی گفته میشود که برانسان اثر گذاشته و وابستگی جسمی وروانی به وجود می آورند.
مواد مخدر دارای انواع ومشتقات متعددی است که تعداد شناخته شده آن حدود نوع 105می باشد که تعدادی از این مواد دارای خواص مشابه ولی به طور کلی بنا به جهات مختلف قابل تقسیم بندی هستند.
چنان چه بعضی از دانشمندان این مواد را از نظر وابستگی به دو طبقه تقسیم کرده اند:
موادی که فقط وابستگی روانی ایجاد می کند مانند حشیش وال.اس.دی و….،
2-موادی که وابستگی روانی وجسمی ایجاد می کنند مانند تریاک و مشتقات ان وسیگار ……. اما معتاد به انسانی اطلاق می شود که از چهار طریق خوردن، تزریق، دودکشیدن یا تنفس و بالاخره از راه مقعد( شیوه نادری است) یک یا چند ماده از مواد مخدر را به طور مداوم مصرف کند و در صورت قطع این عمل با مشکلات تنی،روانی و رفتاری و یا با هم روبه رو گردد.
زیان های بهداشتی
امر مسلمی که حتی خود معتادین منکر آن نیستند، ضرر وزیانی است که بر اثر اعتیاد به جسم و بدن انسان می رسد که به عنوان نمونه زردی و پوکی و فساد دندان ها در معتادین به تریاک ،مرفین، هروئین ودخانیات و همچنین ریختن دندان ها در نیمه اول عمر در این افراد است.مواد مخدر تارهای صوتی خنجره را تحریک کرده و آهنگ صدای معتاد غیرطبیعی می شود.
زمینه بروز سل و سرطان ریه را فراهم می کند. موجب طپش قلب، تنگی نفس و دوران سرمعتاد میشود. دهان معتاد همیشه خشک می گردد روی همین اصل به خصوص تریاکی ها همیشه عادت دارند تنقلی بخورند که این خود باعث سوء هاضمه می شود.معتادان معمولا به ضعف کلی جسمی مبتلا گشته که در نتیجه بدنشان مورد هجوم بیماریهای کبد،کلیه واختلالات ریوی و گوارشی وبی اشتهای قرارگرفته و به ناراحتی های مختلف روانی نیز دچار می شوند و تمام فعالیت شان فقط به رفع احتیاجات جسمی یعنی تهیه مواد مخدر منحصر میشود.
زنان معتاد خیلی زودنازا می شوند و احتمال سقط چنین در آن ها بالا می رود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علل و عوامل موثر در بزهکاری :
علت بروز بزهکاری معمولاً علت واحدی نیست بلکه همیشه چندین علت دست به دست یکدیگر داده و باعث بروز بزه در افراد میگردند. اینک علل مهمی را که میتوان نسبت به سایر عوامل اساسیتر تشخیص داد در زیر اشاره مینمایم.
عوامل اجتماعی: جامعه شناسان به عوامل مستقیم و غیر مستقیم محیط و تراکم جمعیت، وضع سکونت، آلودگی هوا و غیره توجه کردهاند. نقش شرایط اجتماعی و تعارضاتی که در چهارچوب آن به وقوع میپیوندد، انکارناپذیر است. مع ذلک نه میتوان بزهکاری را تنها بر اساس عوامل اجتماعی بررسی کرد و نه یافتههای مستقل این زمینه قبلی همواره هماهنگ است.
بررسیها نشان میدهد وقتی که در جامعهای ثبات و پایداری اجتماعی و جود نداشته باشد، جامعه در شرایط دشواری چون شورش، جنگ یا انقلاب باشد و یا پارهای شرایط غیر عادی و ناسازگاری عمومی در جامعه رواج داشته باشد، میزان بزهکاری رو به افزایش میگذارد. و به عکس، هر قدر جامعه به سوی پایداری سوق داده شود، میزان بزهکاری کاهش مییابد.
طبقه اقتصادی: فقر یکی از عوامل مهم از انواع انحرافات از جمله دزدی و انحراف جنسی در مردم، به ویژه اطفال و نوجوانان است. فقر بیگمان به وجود آورنده سختیها و ناملایماتی است که اگر نتوان با آنها مبارزه کرد، خواه ناخواه انسان را به زانو در میآورد. بیشتر محرومیتها و برآورده نشدن تمایلات که موجب عدم اطمینان اجتماعی میشود، ناشی از عامل فقر است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. بیکاری، کمبود مواد غذایی و پوشاکی، بیسوادی و عقب افتادگی، جهل و خرافات، عدم بهداشت کافی و انواع بیماریهای روحی و جسمی و حتی در سطح جهانی، جنگها و خونریزیها، ریشه در نیازهای مادی و ترس از فقر دارد. فقدان مسکن، زندگی در زاغهها، سوء تغذیه و بهداشت ناکافی نیز که با فقر، ارتباط دارند. از عوامل مهم بزهکاری به شمار میآیند.
روابط والدین و نوجوان: احتمال میرود مهمترین عامل مؤثر در بزهکاری، روش تربیتی نارس یا اختلال در شبکه ارتباطی خانواده باشد. تقریباً تمام پژوهشها نشان دادهاند. والدین که با کودکان خود مهربان نیستند بیشتر احتمال دارد که فرزندانی بزهکار داشته باشند.
افزایش احتمال بزهکاری در خانوادههایی وجود دارد که :
1 ـ والدین از روشهای انضباطی بسیار سخت گیرانه یا بسیار بیبند و بار و فریبنده استفاده میکنند.
2 ـ شیوه انضباطی به جای آنکه مبتنی بر استدلال باشند مبتنی بر تنبیه بدنی است.
3 ـ والدین نسبت به فرزندان خود به جای آنکه گرم و صمیمی و عاطفی باشند، بیتوجه، غافل و تمسخر کننده هستند آشکار شده است که کودکان بزهکار رابطه بسیار ضعیفی با پدران خود داشته و آنها را به عنوان الگوهای غیر قابل پذیرش ارزیابی میکنند. خانوادههای کودکان بزهکار اغلب فاقد پدر بوده و با پدر غیبت طولانی دارد در حالی که بزهکاری با جدایی و طلاق در خانواده همستگی دارد، ثابت شده است که داشتن مشکلاتی در مدرسه با بزهکاری رابطه بالایی دراد هم چنین، والدین که از مشکلات عاطفی رنج میبرند یا آنهایی که سابقه جنایی دراند بیشتر احتمال دارد که کودکان بزهکار داشته باشند تنبیه والدین تأثیری بر تقلیل بزهکاری ندارد و موجب تشدید و گاهی انتقامجو میگردد. چنانچه روسو میگوید آنقدر کتک خوردم که حساسیتم نسبت به آن کم شد و سر انجام کتک به نظرم به صورت پاداشی برای دزدیهایم در آمد. با خود میگفتم وقتی مثل یک دزد کتک میخورم حق دارم مثل یک دزد هم رفتار کنم متوجه شوم که دزدیدن و کتک خوردن به هم مربوط هستند.
نقش دوستان و همسالان:
همانند سازی شدید با همسالان با وابستگی به آنها، صرف نظر از طبقه اجتماعی ـ اقتصادی، عامل مهمی در بزهکاری است نوجوانی که توسط والدینشان مورد طرد قرار گرفتهاند برای کسب حمایت و تأیید به سوی همسالان کشانده میشوند. چنین نوجوانی در مدرسه ضعیف هستند و به دنبال افرادی میگردند که مانند خودشان باشند از این رو احتمال دارد که دست به اعمال ضد اجتماعی زنند و همدیگر را برای این اعمال مورد تشویق قرار دهند. در سؤال از بزهکاران در بند اصلاح و تربیت **** در این باره که از چه کسی بزه را فرا گرفتهاند اظهاراتی داشتند. از اظهارات بزهکاران بر میآید که دوستان بالاترین منبع یادگیری بودهاند مسئله توجه بیشتر والدین و مربیان را به کنترل و نظرات بر دوستان فرزندان و مربیان میطلبد.
افرادی که از آنان یاد گرفتهاند
فراوانی
درصد
دوستان
40
53/61
خود شخص
15
07/23
اتفاقی و بدون تقصیر
10
70/15
جمع
65
100
همانطور که در جدول بالا مشهود است بیشترین فراوانی در مورد افراد بررسی شده در بند اصلاح و تربیت **** مربوط به افرادی است که از دوستان فرا گرفتهاند با (53/61 درصد)
عوامل روان شناختی: روان شناسان علل مختلفی را برای بزهکاری بر شمردهاند گاهی بزهکاری را نتیجه ناکامی و تعارضات شدیدی میدانند که کودک در حال رشد به شدت از آنها رنج میبرد، روان شناسان اهمیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علل و عوامل انقلاب
شـناخت هـر چیزى از دو طریق میسر است: اول از طریق شناخت اضداد آن از بـاب((تعرف الاشـیا بـاضدادها)) کـه ایـن نوع شناخت را در اصطلاح شناخت جدلى مى نامند. دوم شـناخت از طـریق علل و اسباب و ریشه هاى آن و این نوع شناخت رااصـطلاحات شـناخت برهانى مى گویند که بوعلى سینا این نوع شناخت را بهترین نوع شناختها و شناخت تام معرفى کرده است چنان که گفت:
و الـعلم التام فى باب التصدیق ان یعلم الشى باسبابه و در اصطلاح فلاسفه رأج است که : ذوات الاسباب لاتعرف الا باسبابها.
از آنـجا کـه هر حادثه و پدیده اى داراى علل و عواملى است که در پـیدایش آن نقش مستقیم یا غیر مستقیم داشته و انقلاب اسلامى ایران نـیز از ایـن قانون مستثنى نیست اگر بخواهیم شناخت کامل و آگاهى صـحیحى از آن داشـته باشیم باید علل و عواملآن را که در پیدایش آن نـقش داشـته اند بـشناسیم زیـرا بـدون شناخت ریشه ها شناخت اصل انـقلاب میسر نخواهد بود لذا ما در این درس در صدد آنیم تا آنجا کـه فـرصت اجازه دهد در اطراف علل و ریشه ها آن بحث و بررسى کنیم هـر چـند که علل وعوامل انقلاب بسیار بوده و ما را در این مختصر فـرصت بـررسى هـمه آنـها نـیست لذابه برخى از آنها که از اهمیت بـیشترى بـرخوردار بـوده و دخـالت مـستقیم ترى درپـیدایش انـقلاب داشته اند مى پردازیم.قبل از شروع در بحث تذکر دو نکته لازم است:
1 - از آنجا که این مباحث و مطالب براى تدریس در دانشکده تنظیم گـردیده است باتوجه به وقت اندک و محدود بودن ساعات درسى در یک تـرم امـکان بـررسى گسترده و همه جانبه علل و عوامل انقلاب اسلامى میسر نیست لذا به بخشى ازعلل آن هم بصورت اختصار پرداخته خواهد شد.
2 - عـللى کـه مورد بررسى قرار مى گیرند این چنین نیست که همگان در یـک سـطح بوده و داراى نقش مساوى باشند بلکه بعضیها نقش عمده را ایـفا کرده و بعضى دیگر در آن حد از نقش و اثر نیستند و مردم جـامعه ما نیز به همه آن علل یکسان معتقد نبوده و بلکه ممکن است عـلتى بـراى عـده اى از آنچنان نقشى برخوردار بوده که موجب طغیان آنـان مى شده ولى در نظر دیگرى چنان نبوده باشد ولى در مجموع این عـلل و عوامل زمینه پیدایش این انقلاب را فراهم نموده و مردم را علیه نظام حاکم شورانده است اینک بیان آن علل :
1 - مذهب
در ایـران از اوأل قـرن اخـیر ایدئولوژى و مکاتب گوناگون مطرح شـده و مـردم رابـسوى خود فرا مى خواندند و آنها عبارت بودند از ((نـاسیونالیسم)) تـحفه غـرب , و((مارکسیسم - لنینیسم)) ارمغان شـرق و ((اسـلام)) کـه از قـبل در ایـن سـرزمین وجودداشته است و مـبلغین هـر کـدام سـعى داشـته اند کـه با نشان دادن جامعه کمال مطلوب پیروان بیشترى را به خود جلب نمایند.
امـا آن دو مـکتب هر چند که در ابتدا طرفدارانى پیدا کرده و با شـعارهاى پـر آب ورنگشان عده اى را در اطراف خود جمع کرده و حتى احزاب و گروههأى نیز تشکیل داده و تحت عنوان رهأى بشر از سلطه استعمارگران فعالیتهأى نیز داشته اند اما دراثر بروز جریانهایى در جهان چهره دروغین تبلیغات سیاسى آن دو آشکار گشته وامیدى که طـبقات روشـنفکر بـه آنـها بـسته بـودند تبدیل به یاس شده و از آن ایدئولوژیها و مکتبها سر خورده و بیزار شدند ولى اسلام همچنان بـه خـاطر حقانیت و صداقت خود جاذبه خود را حفظ کرده و به زندگى خـود ادامـه مـى دهد و مـردم فهمیدند که تنها راه نجات و تنها ره رهـأى از یـوغ استبداد و استعمار همانا راه اسلام راستین است نه راه شـرق و غـرب زیـرا هـمه جنایتها و اسارتها براى جوامع بشرى درجهان کنونى از صاحبان همین مکاتب شرقى و غربى است آنگاه آنان چـگونه مى توانند مکتبى در جهان ارأه دهند که مایه نجات و وسیله رهـأى از زیر سلطه آنان باشد لذا امام خمینى((ره)) در 28 جمادى الـثانى سـال 1392 هـجرى قمرى در بخشى از پیام خود به دانشجویان مـسلمان مـقیم آمریکا و کانادا چنین فرمود: (...اگر دول اسلامى و مـلل مـسلمان بـه جـاى تـکیه بـه بـلوک شرق و غرب به اسلام تکیه مى کردندو تعالیم نورانى و رهأى بخش قرآن کریم را نصب عین قرار داده و بـکار مـى بستندامروز اسـیر تجاوزکاران صهیونیزم و مرعوب فانتوم آمریکا و مقهور سیاست سازشکارانه و نیرنگ بازیهاى شیطانى شـوروى واقع نمى شدند... تا روزى که ملت اسلام پایبند این مکتبهاى اسـتعمارى مـى باشد و یا قوانین الهى را با آن مقایسه مى کند و در کـنار هـم قـرار مـى دهد روى آسـایش و آزادى نـخواهد دیـد و این مـکتبهأى که از چـپ و راسـت بـه مـلت اسلام عرضه مى شود فقط براى گـمراهى و انـحراف آنـان است و مى خواهند مسلمانان را براى همیشه خوار و ذلیل و عقب مانده و اسیرنگهدارند و از تعالیم رهأى بخش قرآن دور سازند.
حـاصل آنـکه نـاسیونالیسم و مـارکسیسم بـخاطر مـاهیت الحادىشان نـتوانتسند دراعماق دلها نفوذ کنند و نتوانستند حمایت توده ملت را به خود جلب نمایند و هرچند که در ابتدا طرفدارانى پیدا کرده ولى به مرور زمان یکى پس از دیگرىطرفدارانشان را از دست داده و خلاصه نتوانستند در این مملکت اسلامى دوام بیاورند.
امـا اسـلام بـعنوان یـک مذهب و مکتب الهى از دیر زمان در اعماق دلهاى اقشاروسیعى از مردم جامعه ما نفوذ کرده و مردم را به خود جـلب نـموده بـود اسلام بعنوان یک مذهب حاکم در همه جا (از شهرها گـرفته تا دورترین نقاط مملکت) و در همه اقشار (از غنى و فقیر, کـارگر و کـشاورز, دانـشجو و روشنفکر , مردان و زنان) حضورفعال خود را حفظ نموده و در همه شئون زندگى این ملت حاکمیت داشت لذا بـاهمه تبلیغات مسموم و گسترده اى که علیه اسلام از ناحیه دشمنان آن مـى شد و بـاهمه سـمپاشیها که مى شد (که مى گفتند اسلام قادر به اداره اجـتماع کنونى نیست وقدرت رهأى بخشى از سلطه استعمار را نـدارد و ...) بالاخره اسلام قدرت خود رانشان داده و کاخ ستمشاهى را درهم فرو ریخته و دست اجانب را از این مملکت کوتاه نموده است و بـه شــرق و غــرب نـشان داد کـه تـنها مـکتبى کـه در بـرابر تـجاوزاتآنان ایستاده و مردم را از زیر سلطه آنان خارج مى نماید اسـلام اسـت و به مسلمین نیزفهماند تنها مکتب رهأى بخش اسلام است نـه مـکاتب شـرق و غـرب پـس براىرهأى خود به اسلام و قرآن تمسک نمأید نه به مکاتب دیگر.
2 - اسلام زدأى نظام حاکم
جـهان غـرب در جـنگهاى صلیبى (که از قرن 11 تا 13 میلادى به طول انجامید) به قدرت و عظمت اسلام پى برده و فهمید تنها قدرتى که در برابرش استقامت کرده وقد خم نمى کند اسلام است لذا در صدد برآمده بهر طریق ممکن اسلام را از صحنه روزگار محو نموده و یا اگر نامى از اسـلام باقى مانده از محتوى تهى باشد و دید این نقشه با جنگ و لشکرکشى قابل پیاده شدن نیست زیرا مردم مسلمان در اثر جنگ به هم پـیوسته از اسـتحکام بـیشترى بـرخوردار مى شوند لذا در صدد نقشه دیـگرىبرآمده و آن این بود که : از طریق عوامل نفوذى که از خود مـمالک اسلامى انتخاب مى شوند و به قدرت مى رسند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علل ضعف دانش آموزان در درس ریاضی
مقدمه
درس ریاضی ، یکی از ارکان مهم تدریس و یکی از پایه های بنیادین در سطوح مختلف تحصیلی می باشد که مقدمه ورود به سالهای بعدی برای نیل به اهداف مهم جامعه می باشد که هر زمان بـاید مورد اهمیت خاصی از سوی معلمین و دست اندرکاران آموزش و پرورش در تمامی پایه ها و مراکز قرار گیرد که با شاخص قرار دادن این درس ، انتظار می رود جوامع در سالهای آتی نه تنها در این درس به مشکلی برخورد نکرده باشند بلکه بتوانند از عهده انجام مسئولیتهای محوله در رابطه با این درس برآیند . با این مقدمه کوتاه می خواهم در تحقیق خود از علل ضعف دانش آموزان ابتدایی در درس ریاضی بپردازم که امیدوارم که مورد اهمیت قرار گیرد.
در پژوهشی که در چند مدرسه ابتدایی و چندین کلاس ، علی الخصوص کلاس خودم ، کلاس پنجم مدرسه ابتدایی وحدت شهرستان پارس آباد به انجام رسانده ام به نتایجی برخورد کرده ام که ذکر آن در این مطلب خالی از لطف نمی باشد.
« حدود شش سال است که در کلاس پنجم در دوره ابتدایی به تدریس اشتغال دارم . در این مدت درس ریاضی چندان به نظر من پرنشاط و فعال نیست. از روشهای مختلف تدریس و از وسایل کمک آموزشی و رسانه ای مختلفی برای تدریس این درس استفاده می کنم و در این میان از اولیای دانش آموزان و کتابهای مختلفی که در این زمینه باشد کمک گرفته ام. پس از تدریس درس مربوطه ، از تک تک دانش آموزان یا بصورت گروهی به نوبت و از روی دفتر اسامی می خواهم پای تخته بیایند تا تمرین مربوط به درس امروز را حل کنند . دانش آموزان هم این کار را انجام می دهند و من هم به طور نظری و هم از جنبه ی عملی نمره ای برای آنها منظور می کنم.
در حین نوشتن تمرین می خواهم که همگی توجهشان را به روی تخته سیاه جلب کنند ولی معمولا این کار به صورت فعال و از روی علاقه انجام نمی گیرد. برخی با هم حرف می زنند – برخی می خوابند – برخی درس دیگر می خواند – برخی جدول حل می کند یا گروهی می خندند. به هر طریق این کلاس معمولا بدون فعالیت موثر و یادگیری اکثر دانش آموزان طی می شود. »
این وضعیت چندان برای من و دانش آموزان خوب نبود تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم در این وضعیت نامطلوب کلاس ریاضی تغییر و تحولی ایجاد کنم برای اینکار فکر کردم بهتر است نخست از خود دانش آموزان بپرسم که چرا کلاس درس ریاضی این اندازه بی روح و ناکارآمد است. یک روز تصمیم گرفتم در چنین وضعیتی موضوع را با خود آنان در میان بگذارم . روبه آنان ایستادم ، چند دقیقه ای سکوت کرده و نظاره گر حرکات و رفتارشان شدم ؛ چند دقیقه که به این صورت گذشت . کلاس آرام شد همه سکوت کردند. از دانش آموزان خواستم تمام وسایل روی میز خود را جمع و در بحثی که می خواستم مطرح کنند و همه نیز قبول کردند.
روبه بچه ها گفتم : بچه ها همان گونه که خود شما هم شاهد هستید زنگ ریاضی شما مثل سایر زنگها فعال و موثر نیست . بلکه یک کلاس بی روح و کسل کننده است و نتیجه لازم نیز عاید و مطلوب نیست. من فکر می کنم بهتر است نخست این موضوع را با خود شما در میان بگذارم پرسشی را مطرح کردن تا از نظرهای مختلف دانش آموزان راجع به درس ریاضی و وضعیت آنها آشنا شوم.
بچه ها نیز با علاقه خاص پذیرفته و در بحث راجع به موضوع شرکت جستند. گفتم : بچه ها پرسش من از شما انی است : چرا به درس ریاضی که یکی از درسهای مهم پایه و اساسی هر درس توجه لازم و کافی را مبذول نمی فرمایید. اگر می خواهید در هر رشته مهم دانشگاهی شرکت کنید و وارد بازار کار شوید و به جامعه خود خدمت کنید باید این درس مهم و پایه را در نظر قرار دهید. چون دانستن این درس برای شما لازم و ضروری است اگر می خواهید دکتر و مهندس و ... شوید و در جامعه نقش داشته باشید باید حتما درس ریاضی را بلد باشید. موافقید نظرتان را راجع به این درس جویا شوید که در این موقع شور و هلهله ای راه افتاد : سخنان بسیاری گفته شد خلاصه آنچه گفته شد به شرح زیر است :
1- از اول ابتدایی تاکنون بسیار از معلمان ما درس ریاضی را جدی نگرفته اند.
2- بسیاری از معلمان راه و روش تدریس درس ریاضی را بلد نیستند.
3- از وسایل کمک آموزشی مناسب و کافی استفاده نمی شود.
4- درس ریاضی خیلی سخت است و نیاز به تمرین و تمرکز زیادی است.
5- به درس ریاضی آن طور که باید معلمان خود بها نمی دهند و از اهمیت آن ما را آگاه نکرده اند.
اکثر مطالب گفته شده را یادداشت کردم . با دانش آموزان قرار گذاشتم گاهی اوقات در باره نحوه بهبود کلاس های ریاضی صحبت کنیم و راههایی را که به نظر میرسد در شیوه تدریس این درس برای بالا بردن کیفیت و بهبود آن بیان کنند تا به نتیجه ای برسیم.
گردآوری اطلاعات (شواهد1)
برای این که بتوانم در باره پرسشی که مطرح کرده بودم اطلاعات دقیق تری به دست آورم تصمیم گرفتم علاوه بر دانش آموزان موضوع را با همکارانی که در این زمینه صاحب نظر هستند در میان بگذارم.
در زنگ تفریح این موضوع را با بعضی از همکارانم در میان گذاشتم و از آنانی که احساس می کردم علاقه مندتر و آماده تر هستند تقاضا کردم روزی پس از پایان وقت کلاس در این باره که اتفاقا موضوع تحقیق بنده نیز می باشد صحبت کنیم. در آن جلسه موضوع علل ضعف دانش آموزان ابتدایی در درس ریاضی بود که آن را مطرح کردم. هر یک از همکاران نظراتشان را اعلام کردند من نیز از نکات عمده حرفهای همکارانم یادداشت برداری می کردم. برخی از مطالب شبیه نظرات دانش آموزان بود. برخی نیز پخته تر و اساسی تر از آن ، روی هم رفته قرار شد یک جلسه ای را با مدیر مدرسه در میان بگذارم.
مدیر مدرسه پیشنهاد بنده را پذیرفت ، مدیر ضمن تشویق ، به ادامه کار و مطالعه بیش تر پیشنهاد کرد اگـر صـلاح می دانیم موضوع را با چند نفر از والدین دانش آموزان در میان بگذاریم. همین کار را انجام دادیم. نتایج صحبتها را یادداشت کردم. یکی از والدین اطلاعات و اسناد قابل توجهی در این زمینه در اختیار ما قرار داد. این اسناد بین همکاران تقسیم شد و در جلسه مطرح شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علل و عوامل موثر در بزهکاری :
علت بروز بزهکاری معمولاً علت واحدی نیست بلکه همیشه چندین علت دست به دست یکدیگر داده و باعث بروز بزه در افراد میگردند. اینک علل مهمی را که میتوان نسبت به سایر عوامل اساسیتر تشخیص داد در زیر اشاره مینمایم.
عوامل اجتماعی: جامعه شناسان به عوامل مستقیم و غیر مستقیم محیط و تراکم جمعیت، وضع سکونت، آلودگی هوا و غیره توجه کردهاند. نقش شرایط اجتماعی و تعارضاتی که در چهارچوب آن به وقوع میپیوندد، انکارناپذیر است. مع ذلک نه میتوان بزهکاری را تنها بر اساس عوامل اجتماعی بررسی کرد و نه یافتههای مستقل این زمینه قبلی همواره هماهنگ است.
بررسیها نشان میدهد وقتی که در جامعهای ثبات و پایداری اجتماعی و جود نداشته باشد، جامعه در شرایط دشواری چون شورش، جنگ یا انقلاب باشد و یا پارهای شرایط غیر عادی و ناسازگاری عمومی در جامعه رواج داشته باشد، میزان بزهکاری رو به افزایش میگذارد. و به عکس، هر قدر جامعه به سوی پایداری سوق داده شود، میزان بزهکاری کاهش مییابد.
طبقه اقتصادی: فقر یکی از عوامل مهم از انواع انحرافات از جمله دزدی و انحراف جنسی در مردم، به ویژه اطفال و نوجوانان است. فقر بیگمان به وجود آورنده سختیها و ناملایماتی است که اگر نتوان با آنها مبارزه کرد، خواه ناخواه انسان را به زانو در میآورد. بیشتر محرومیتها و برآورده نشدن تمایلات که موجب عدم اطمینان اجتماعی میشود، ناشی از عامل فقر است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. بیکاری، کمبود مواد غذایی و پوشاکی، بیسوادی و عقب افتادگی، جهل و خرافات، عدم بهداشت کافی و انواع بیماریهای روحی و جسمی و حتی در سطح جهانی، جنگها و خونریزیها، ریشه در نیازهای مادی و ترس از فقر دارد. فقدان مسکن، زندگی در زاغهها، سوء تغذیه و بهداشت ناکافی نیز که با فقر، ارتباط دارند. از عوامل مهم بزهکاری به شمار میآیند.
روابط والدین و نوجوان: احتمال میرود مهمترین عامل مؤثر در بزهکاری، روش تربیتی نارس یا اختلال در شبکه ارتباطی خانواده باشد. تقریباً تمام پژوهشها نشان دادهاند. والدین که با کودکان خود مهربان نیستند بیشتر احتمال دارد که فرزندانی بزهکار داشته باشند.
افزایش احتمال بزهکاری در خانوادههایی وجود دارد که :
1 ـ والدین از روشهای انضباطی بسیار سخت گیرانه یا بسیار بیبند و بار و فریبنده استفاده میکنند.
2 ـ شیوه انضباطی به جای آنکه مبتنی بر استدلال باشند مبتنی بر تنبیه بدنی است.
3 ـ والدین نسبت به فرزندان خود به جای آنکه گرم و صمیمی و عاطفی باشند، بیتوجه، غافل و تمسخر کننده هستند آشکار شده است که کودکان بزهکار رابطه بسیار ضعیفی با پدران خود داشته و آنها را به عنوان الگوهای غیر قابل پذیرش ارزیابی میکنند. خانوادههای کودکان بزهکار اغلب فاقد پدر بوده و با پدر غیبت طولانی دارد در حالی که بزهکاری با جدایی و طلاق در خانواده همستگی دارد، ثابت شده است که داشتن مشکلاتی در مدرسه با بزهکاری رابطه بالایی دراد هم چنین، والدین که از مشکلات عاطفی رنج میبرند یا آنهایی که سابقه جنایی دراند بیشتر احتمال دارد که کودکان بزهکار داشته باشند تنبیه والدین تأثیری بر تقلیل بزهکاری ندارد و موجب تشدید و گاهی انتقامجو میگردد. چنانچه روسو میگوید آنقدر کتک خوردم که حساسیتم نسبت به آن کم شد و سر انجام کتک به نظرم به صورت پاداشی برای دزدیهایم در آمد. با خود میگفتم وقتی مثل یک دزد کتک میخورم حق دارم مثل یک دزد هم رفتار کنم متوجه شوم که دزدیدن و کتک خوردن به هم مربوط هستند.
نقش دوستان و همسالان:
همانند سازی شدید با همسالان با وابستگی به آنها، صرف نظر از طبقه اجتماعی ـ اقتصادی، عامل مهمی در بزهکاری است نوجوانی که توسط والدینشان مورد طرد قرار گرفتهاند برای کسب حمایت و تأیید به سوی همسالان کشانده میشوند. چنین نوجوانی در مدرسه ضعیف هستند و به دنبال افرادی میگردند که مانند خودشان باشند از این رو احتمال دارد که دست به اعمال ضد اجتماعی زنند و همدیگر را برای این اعمال مورد تشویق قرار دهند. در سؤال از بزهکاران در بند اصلاح و تربیت **** در این باره که از چه کسی بزه را فرا گرفتهاند اظهاراتی داشتند. از اظهارات بزهکاران بر میآید که دوستان بالاترین منبع یادگیری بودهاند مسئله توجه بیشتر والدین و مربیان را به کنترل و نظرات بر دوستان فرزندان و مربیان میطلبد.
افرادی که از آنان یاد گرفتهاند
فراوانی
درصد
دوستان
40
53/61
خود شخص
15
07/23
اتفاقی و بدون تقصیر
10
70/15
جمع
65
100
همانطور که در جدول بالا مشهود است بیشترین فراوانی در مورد افراد بررسی شده در بند اصلاح و تربیت **** مربوط به افرادی است که از دوستان فرا گرفتهاند با (53/61 درصد)
عوامل روان شناختی: روان شناسان علل مختلفی را برای بزهکاری بر شمردهاند گاهی بزهکاری را نتیجه ناکامی و تعارضات شدیدی میدانند که کودک در حال رشد به شدت از آنها رنج میبرد، روان شناسان اهمیت زیادی به روابط مادر و فرزند دادهاند. محرومیت از وجود مادر عامل بزرگی است که باعث بزهکاری یک نوجوان میشود. بزهکاری با صفات روان شناختی مختلفی همراه است که برخی از آنها عبارتند از هوش کمتر از