لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تبلیغی جماعت ، از پرنفوذترین و فراگیرترین جنبشهای اسلامی معاصر. در 1305ش / 1926 مولانا محمدالیاس * (متوفی 1323ش / 1944) این جنبش را به منظور تبلیغ اسلام ، از منطقه ای به نام میوات در نزدیکی دهلی آغاز کرد و بتدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یافت ، به گونه ای که امروزه در جهان شناخته شده است (مسعود، 2000 الف ، ص 3ـ31؛ گابوریو ، ص 121ـ 138؛ نیز رجوع کنید به مندویل ، ص 16).تبلیغی جماعت همانند بسیاری از جنبشها و حرکتهای مسلمانان هند در دوران استعمار انگلیس ، ریشه در حرکت اصلاح طلبانه و احیاگرانة شاه ولی اللّه دهلوی * دارد که هم زمان با آغاز سقوط قدرت سیاسی مسلمانان در هندوستان ظهور کرد (عزیز احمد، ص 15ـ16؛ موثقی ، ص 192ـ193). پس از آنکه انگلیسیها قیام مردم هند را که متأثر از حرکت پیروان شاه ولی اللّه بود (رجوع کنید به موثقی ، ص 189ـ214)، در 1273/ 1857 سرکوب کردند، اغلب علمای مسلمان از مبارزة مستقیم با استعمار دست کشیدند و به رفع انحطاط داخلی پرداختند؛ از جمله محمدقاسم نانوتوی مکتب مذهبی دئوبند را در 1284 تأسیس کرد و به دنبال آن شبکه ای از مدارس مذهبی زیرنظر علمای این مکتب در بسیاری از مناطق هندوستان به وجود آمد (عزیز احمد، ص 20؛ نیز رجوع کنید به دئوبندی * ). ندوة العلماء لکهنو نیز مدرسة مهم دیگری بود که در 1312 بنیانگذاری شد (عزیز احمد، همانجا). این دو مرکز مذهبی به عنوان دنبالة جنبش شاه ولی اللّه زمینه ساز بسیاری از تحولات بعدی شدند (رجوع کنید به موثقی ، ص 214).مولانا محمد الیاس در مکتب دئوبند تربیت یافت ( د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ) و در 1335 در پی فوت پدر و برادرش ، مسئولیت مکتب پدرش را در بَستی نظام الدین به عهده گرفت . از این زمان به بعد او با واقعیتهای جدیدی روبرو شد که تحولاتی اساسی در افکارش ایجاد کرد (رجوع کنید به ادامة مقاله ). بستی نظام الدین در ورودی منطقة میوات قرار داشت و پدر و برادر الیاس به جذب جوانان میواتی توجه ویژه ای داشتند. اهالی میوات ، معروف به «قوم میو »، از دیرباز به اسلام گرویده بودند (ندوی ، ص 70ـ80)، اما به دلیل آمیختگی زیاد با پیروان آیین هندو فاصلة زیادی با اسلام داشتند و در عمل بیشتر به هندوها شبیه بودند ( > مسافران ایمان < ، مقدمه ، ص XXXV-XXXIV ، به نقل از پاولت ).الیاس از اوضاع نابسامان میوات آگاهی نسبی داشت ، ولی پس از استقرار در مدرسة پدرش به عمق آن پی برد (ممتاز احمد، 2001). در ابتدا او نیز معتقد بود که آموزش مسائل دینی به جوانان میواتی باید از طریق مدارس ادامه پیدا کند، اما با توجه به گستردگی انحطاط و عقب ماندگی در جامعة میوات ، تنها یک مدرسه و آن نیز در خارج از میوات را کافی ندانست و با وجود مشکلات بسیار، در مدت کوتاهی بیش از صد مدرسه در سراسر میوات تأسیس کرد. چندی بعد با توجه به تجربة گذشته و همچنین عملکرد خود در میوات ، به این نتیجه رسید که این نظام آموزشی فقط امکان اصلاح و تعلیم فردی را فراهم می سازد، در حالی که وسعت انحطاط و نابسامانی ، نیازمند اصلاح و تعلیم جمعی است . همچنین پی برد که نظام مدرسه ای رایج ، افرادی را پرورش می دهد که به اصلاح عمومی توجه ندارند و پس از فراغت از تحصیل معمولاً به دنبال شغلی برای امرار معاش می روند (ندوی ، ص 245). الیاس تعلیم دینی عامه و همچنین پیراستن جامعة اسلامی از بدعتها و عناصر التقاطی را نیازمند حرکتی عمومی می دانست . او برای ایجاد این حرکت ، روشی ابداع کرد که در قالب تبلیغی جماعت ظهور یافت (همان ، ص 237ـ241).این جماعت در اوضاع آشفتة سیاسی و اجتماعی جامعة مسلمانان هند پس از پایان جنگ جهانی اول ظهور کرد. در آن زمان میان رهبران مذهبی و سیاسی مسلمانان هند تفرقه وجود داشت . عده ای حفظ منافع مسلمانان را در رویارو نشدن با انگلیسیها می دیدند و برخی طرفدار مبارزه با انگلیسیها بودند. گروهی ، هندوها را نیز خطر جدّی برای مسلمانان می دانستند و عده ای در مبارزه با استعمار انگلیس بر همکاری با هندوها تأکید داشتند (رجوع کنید به هاردی ، ص 252ـ259). در این شرایط ، رجال مذهبی و سیاسی مختلف برای سامان بخشیدن به اوضاع مسلمانان هند تلاش کردند. مولانا محمد الیاس نیز دوری از دین را عامل همة بدبختیهای مسلمانان می دانست و معتقد بود که باید تمام توان را برای تبلیغ دین به کار بست و تا زمانی که دینداری در میان مسلمانان عمومیت پیدا نکند، نباید هیچگونه فعالیت دیگری ، از جمله فعالیت سیاسی ، صورت گیرد (ندوی ، ص 249ـ250). او معتقد بود که اصلاح و پیشرفت از طریق به دست گرفتن حکومت ، شیوة پیامبر اسلام نبود، بلکه پیامبر از روش اصلاح فردی استفاده نمود. او نیز همین روش را آموزة بنیادین تبلیغی جماعت قرار داد (مسعود، 2000 ب ، ص 86 ـ87). وی همچنین فعالان تبلیغی جماعت را رسماً از داشتن گرایش فرقه ای برحذر می داشت . روشی که او برای تبلیغ دین ابداع کرد، مبلّغان را موظف می نمود که از هرگونه مشاجره با مخاطبان خودداری کنند و حتی با تحمل توهین و ناسزا کار دعوت و تبلیغ خود را ادامه دهند. بدین ترتیب او با تبیین مفهوم و روش خاص تبلیغ ، کار خود را آغاز کرد و موفقیتهای بسیاری به دست آورد (ندوی ، ص 235ـ 241). او معتقد بود که تبلیغ باید مانند روزگار پیامبر اکرم به صورت فردی باشد و رسانه های جدید نباید در امر تبلیغ واسطه قرار گیرند (رامان ، 2001 الف ).الیاس تبلیغ اصول اساسی اسلام را در میان مردم میوات آغاز نمود و پس از مدتی از میان همین مردم جماعتهایی تشکیل داد و آنها را در داخل و خارج از میوات برای تبلیغ دین اعزام کرد. در این کار ابتدا واحدهای سیارِ حداقل ده نفره سازماندهی می شد و سپس این واحدها که «جماعت » نامیده می شدند، برای تبلیغ دین با برنامه ای مشخص به مناطق مختلف اعزام می شدند (ممتاز احمد، 1998، ص 173). هر جماعت پس از رسیدن به مقصد خود، در یکی از مساجد آنجا مستقر می شد و تبلیغ را در قالب برنامه ای ساده آغاز می کرد. این برنامه مشتمل بر پانزده نکته بود که بعداً در این شش اصل خلاصه شد: 1) کلمة طیّبه (شهادتین : لااله الااللّه ، محمد رسول اللّه ). طبق این اصل هر مسلمان باید بتواند کلمة طیّبه را به عربی درست بخواند و همچنین از معنی و مفهوم آن آگاهی پیدا کند و در زندگی عملی خود لوازم آن را رعایت کند (بُلندشهری ، ص 12ـ37؛ مسعود، 2000 الف ، ص 21ـ24).2) نماز. مسلمان باید نماز را از هر جنبه بدرستی یاد بگیرد و این وظیفه را طبق دستور اسلام بجا آورد (بلندشهری ، ص 16ـ20؛ مسعود، 2000 الف ، ص 21ـ22).3) علم و ذکر. مسلمان باید دستورهای اسلام را فراگیرد. همچنین در زبان او باید ذکر خدا همواره جاری گردد و بهترین شکل آن این است که توجه بنده در همه حال به سوی خدا باشد (بلندشهری ، ص 20ـ26؛ مسعود، 2000 الف ، ص 22).4) اکرام مسلمان . در اصول شش گانة تبلیغی جماعت ، این اصل دارای جایگاه ویژه ای است وعلاوه بر زندگی عادی ، رعایت این اصل در طی مسافرتهای تبلیغی اهمیت خاصی دارد. بدین ترتیب که از یک سو احترام و رعایت حقوق هم سفران ، تأثیر عمیقی بر روی فرد فرد اعضای جماعت می گذارد و از سوی دیگر رعایت این اصل در جریان کار تبلیغ ، مبلّغان را ملزم به تحمل توهینهاو ناسزاها می کند. این اصل دارای جنبة اجتماعی است ، اما پنج اصل دیگر جنبة فردی دارند. از دیدگاه بزرگان جماعت اگر در امر تبلیغ این اصل رعایت نگردد، ممکن است هزاران فتنه ایجاد شود (بلندشهری ، ص 26ـ30؛ مسعود، 2000 الف ، ص 22ـ23).5) اخلاص نیت (تصحیح نیت ). بر مسلمان فرض است که در انجام هرگونه عمل ، فقط رضایت خداوند را در نظر داشته باشد و از تصور هرگونه سود دنیوی پرهیز نماید (بلندشهری ، ص 30ـ34؛ مسعود، 2000 الف ، ص 23).6) تفریغ وقت (برای تبلیغ ). هر مسلمان باید قسمتی از وقت خود را برای فراگرفتن احکام دین و آموزش آن به دیگران بگذارد. تبلیغ دین از طریق تفریغِ (خالی کردن ) وقت تحقق پیدا می کند که لازمة آن «خروج » است ، یعنی خارج شدن از خانه و قرار گرفتن در یکی از جماعتها برای تبلیغ در دیگر مناطق (بلندشهری ، ص 34ـ37؛ مسعود، 2000 الف ، ص 23ـ24).این اصول شش گانه معمولاً «تبلیغی نصاب » (برنامة آموزشی تبلیغ ) نیز نامیده می شود (رجوع کنید به مسعود، 2000 ب ، ص 82 ـ 83). منبع اصلی این اصول کتاب فضائل اعمال نوشتة مولانا محمدزکریا، برادرزاده و داماد الیاس ، است که به زبان اردو نگاشته شده است . بزرگان تبلیغی جماعت به همة فعالان جماعت خواندن این کتاب را توصیه می کنند. بعداً الیاس اصل «ترکِ لایعنی » را نیز اضافه کرد که فعالان جماعت را از فعالیتهای بیهوده برحذر می داشت (مسعود، 2000 الف ، ص 24). بزرگان جماعت بر رعایت نکات دیگری مانند اطاعت از امیر جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابیدن تأکید کرده اند ( > «شش اصل تبلیغ » < ).پس از درگذشت محمد الیاس ، تنها پسرش مولانا محمدیوسف ، امیر جماعت گردید (مسعود، 2000 الف ، ص 12ـ 13). در آن زمان فعالیتهای مسلم لیگ برای تشکیل کشور مستقل پاکستان برای مسلمانان به اوج خود رسیده بود. یوسف خط مشی پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضعگیری درمورد این تحول مهم دور نگاه دارد. او که در زمان پدرش تجربیات وسیعی در زمینة تبلیغ کسب کرده بود، در زمان امارت خود برای گسترش فعالیتهای تبلیغی در شبه قاره و دیگر کشورهای جهان تلاشهای جدّی به عمل آورد (گابوریو، ص 121ـ 138). پس از وفات وی در 1344ش ، مولانا انعام الحسن امیر جماعت شد. با تلاشهای انعام الحسن در دورة امارت سی ساله اش ، تبلیغی جماعت به جنبشی جهانی تبدیل گردید. گفته اند که در زمان یوسف نیز طراح فعالیتهای فراملی انعام الحسن بود. پس از فوت انعام الحسن در 1374ش در دهلی ، امیری برای جماعت تعیین نشد و ادارة امور جماعت به شورایی واگذار گردید. اعضای این شورا مولانا اظهارالحسن (عموی محمد الیاس )، مولانا زبیرالحسن (فرزند انعام الحسن ) و مولانا سعدالحسن (فرزند محمدیوسف ) بودند، اما در برخی منابع از مولانا زبیرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن ، امیر پیشین جماعت ، به عنوان امیر جدید جماعت نام برده شده است (مسعود، 2000 الف ، ص 18، 20).یکی از وظایف اصلی مبلّغان جماعت پس از ابلاغ پیام ، آماده ساختن مخاطبان برای «خروج » است . مدت خروج نسبتاً اختیاری است و فرد بنا به امکان می تواند سه روز در هفته ، چهل روز در سال (چله ) یا حداقل چهار ماه در تمام عمر، به منظور تبلیغ خروج نماید ( > «خروج برای چله » < ؛ حافظ نیا، ص 238ـ 239). خروج را می توان هستة اصلی تبلیغی جماعت شمرد. همچنین یکی از معیارهای اصلی ارزیابی کار جماعتها، تعداد افرادی است که به دعوت خروج پاسخ مثبت می دهند (مسعود، 2000 ب ، ص 106؛ کوپل ، ص 193، 198). به عقیدة الیاس ، این روش تبلیغ مبنی بر خروج ، زمینه را برای تحمل سختیها و تقویت خصوصیات اخلاقی و روحانی فرد آماده می کند (ندوی ، ص 252). این روش در گسترش و تداوم کار تبلیغی جماعت نقش اساسی داشته است (مسعود، 2000 الف ، ص 27).سران تبلیغی جماعت هیچ شرطی برای شرکت فرد در فعالیتهای جماعت و تبلیغ دین قایل نشده اند و افراد عادی نیز می توانند حتی با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نیست قبل از اعزام ، آموزش خاصی ببینند. تنها شرط شرکت در فعالیتهای تبلیغیِ جماعت ، آشنایی با اصول شش گانة آن است که معمولاً با توجه به نظام گسترش زنجیره ای جماعت ، از قبل صورت می گیرد (همان ، ص 24ـ 28). در انتخاب مخاطب نیز جماعت پایبند به اصول خاصی نیست . جماعت در مورد فعالیتهای تبلیغی زنان برنامة مشخصی ندارد، با اینحال زنان نیز در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل دوّم
ادبیات داستانی معاصر
تهیه کنندگان:
سید حامد حسینی فدکی
احمد خسروی
دبیر راهنما:
جناب آقای دانش پژوه
پائیز85
فهرست
ادبیات داستانی معاصر ................................................................................1
درس پنجم....................................................................................................6
محمّد علی جمالزاده.....................................................................................7
معنی کلمات................................................................................................8
خودآزمایی................................................................................................11
بیاموزیم...................................................................................................... 12
منابع و مأخذ..............................................................................................13
الف
ادبیات داستانی معاصر
آثاری که در زمینه ی بررسی تاریخی ادبیات داستانی ایران منتشر شده بسیار اندک است . اغلب این آثار
جامع نیستند . در آن ها ترتیب زمانی معینی دنبال نمی شود و داستان ها بدون در نظر گرفتن ارتباط های بینامتنی شان به یکدیگر ، و نویسندگان هم جدا از شرایط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و روان شناسی اجتماعی زمانه
خویش مورد بررسی قرار می گیرند . از این رو نقد و تفسیر ها به نوعی تک نگاری از چند چهره ی معروف و.
تثبیت شده ، آن هم منفک از محیط رشد نویسنده ، تبدیل می شوند
اگر هم سیر تحولی مراحل ادبی در نظر گرفته شود ، دوره ای کوتاه ، بی سایه روشن های گونا گونش و بی ارتباط با دوره های قبل و بعد ، بررسی می شود . به علاوه ، فصل هایی از تاریخ ادبیات معاصر نیز اغلب
به سکوت برگزار می گردد.
درک چگونگی شکل گیری و شناخت مراحل پیشرفت ادبیات معاصر و عوامل حاکم بر این حرکت ، به پژوهش های دقیق تر و فراگیر تری نیاز دارد . پژوهش هایی که در جهت چگونگی کشف روابط درونی آثار پراکنده وهمخوانی تحول ادبی با وضع اجتماعی و فرهنگی تلاش کنند .می توان با آشکار کردن پیوند های درونی انبوهمتون ادبی و تبیین زیبایی شناختی و جامعه شناسی تاریخ ادبیات و شناخت نظریه های مطرح ادبی ، به ماهیت ادبیات معاصر پی برد و جهت و گرایش جنبش ادبی را مشخص کرد.
شناخت گذشته ادبی ، اینک بیش از هر زمان دیگر احساس می شود و آگاهی به آن می تواند راهگشای آینده برای نویسندگان و خوانندگان ادبیات باشد.
مجموعه حاضر با توجه به همین نیاز پدید آمده است . ما کوشیده ایم تا به شیوه ای منظم ادبیات معاصر را مطالعه کنیم و تا حد امکان و توان ، تصویری جامع و بیطرفانه ، از گرایش ها و دگرگونی ها ی داستان نویسی ایران درصده گذشته ترسیم کنیم.
:و آن را در پنج دوره تاریخی به شرح زیر مورد مطالعه قرار دادیم
الف) از نخستین تلاش ها (حدود 1274) تا 1320
ب) از 1320 تا 1332
پ) از 1332 تا 1340
ت) از 1340 تا 1357
ث) از 1357 تا 1370
نکته ی دیگر این که : در نقاط عطف تحولات تاریخی و فرهنگی ، مضمون های اساسی و شیوه ی ساخت و
پرداخت رمان ها و داستان ها به مرور تغییر می کند . از این رو معمولن آثار هر دوره مشخصاتی کلی دارند که
از وضع اجتماعی و فرهنگی ، باورهای مسلط روشنفکری و طرز تلقی نویسندگان از وظیفه ی ادبیات ریشه می گیرند .این مشخصات هر دوره را از دوره های دیگر متمایز می کند.
فرایند تحول ادبیات داستانی ایران هر بار به دلایل سیاسی –اجتماعی قطع شده و بار دیگر حرکتی تازه آغاز شده است . برای درک روشن تر و دقیق تر این گسست در فرایند ادبیات داستانی ، توجه به اساسی ترین حوادث اجتماعی –فرهنگی دوره های گوناگون ضروری است . اما دوره بندی ادبیات با طبقه بندی " انواع ادبی " امکان
1
پذیر می شود . زیرا دراین حالت هر اثر در جایگاه معینی قرار می گیرد و تفاوت ها و شباهت های آن با سایر آثار ،و نیز با زمینه فرهنگی دوره معین مشخص می شود . با دسته بندی آثار به انواع ( ژانرهای ) گوناگون
ساختارهای ادبی موجود در دستاورد های پراکنده ادبی ، در معرض دید قرار می گیرند.
داستان نویس خلاق چون از حد تقلید ساده ی واقعیت در می گذرد ، واقعیتی داستانی و تخیلی پدید می آورد برتر از واقعیت روزمره ، آینه ای ژرف تر در مقابل ذهن می گذارد تا بی نهایت پنهان آشکار شود.
بخش اول
از نخستین تلاش ها تا سال 1320
نخستین نویسندگانی که در قالب داستان آثاری آفریدند
ادبیات دوران مشروطه
رویارویی با اروپا اصلی ترین مساله فرهنگی در دوره مشروطه است
ادبیات این دوران که متاثر از فرهنگ غرب است ، با پرداختن به مبرم ترین مسائل اجتماعی و انتقاد از استبداد ،خرافات و موهوم پرستی ، نقشی متفاوت با نقش ادبیات اشرافی بر عهده می گیرد . ضرورت بیان وظایف تازه سبب بکارگیری شکل های جدید ادبی و ورود موضوع ها و شخصیت ها ی تازه به عرصه ادبیات می شود . جای شکل های کهنه ادبی را ، که کاربرد زیبایی شناختی خود را از دست داده اند ، شکل های تازه ادبی می گیرند
در سال 1253 میرزا جعفر قراجه داغی :( ستارگان فریب خورده ، حکایت یوسف شاه ) - نوشته ی میرزا فتحعلی آخوندزاده (1191-1257) را از زبان آذربایجانی به فارسی بر می گرداند.
آخوندزاده پیشرو فن نمایشنامه نویسی و داستان پردازی اروپایی در خطه آسیا است .
رمان ( سیاحت نامه ابراهیم بیک یا بلای تعصب او ) در سال 1274شمسی به چاپ می رسد .
.داستان دراماتیک و ساختمان هماهنگ ) ستارگان فریب خورده ) مورد استقبال چندانی قرار نمی گیرد
رمان های آغازین – سفرنامه ای ، تاریخی ، اجتماعی ، ضمن این که می خواهند از نظر شکل و محتوا سنت
شکن باشند اما سخت با شگرد های ادبی قدیم پیوند دارند.
اولین سفرنامه جدید را میرزا صالح شیرازی نوشت
میرزا علی خان امین الدوله نیز سفرنامه ای با نثری زیبا دارد
.اما اولین داستان های سفر نامه ای را مراغه ای و تالبوف نوشتند
حاج زین العابدین مراغه ای (1218-1290) تاجری مقیم استانبول – سیاحت نامه ابراهیم بیک را در سه جلد طی
سال های 1274و1285و1289 منتشر کرد.
مسالک المحسنین (1284) نوشته ی عبدالرحیم تالبوف (1213-1289 (
کتاب احمد یا سفینه طالبی – نوشته دیگرتالبوف است
2
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
روند تحول ادبیات معاصر ایران ، بارها ، به علت های گوناگون اجتماعی _ فرهنگی ، قطع شده و پس از یک دوره فترت با دیگر با حرکتی تازه آغاز شده است . برای ارایه گزارشی به هم پیوسته از این تاریخ گسسته صد ساله ، نویسندگان را در سه نسل می توان دسته بندی کرد : پیشگامان ، نسل میانه ، نوخیزان آنچه ادبیات هر نسل را متفاوت با ادبیات نسل پیش میکند، تغییر نحوه نگاه به زندگی و طرز تلقی از وظیفه ادبیـات است. رد این تغییـرات را می توان در رمان ها و مجموعه داستانهای یک قرن اخیـر از 1274 تا 1377 .ش. دنبال کرد
پیشگامان : از 1274 تا 1320 ش
از قصه های منظوم ادبیات متقدم از قبیل شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی که بگذریم ، داستان های منثور فراوانی داشته ایم : از سمک عیار تا امیر ارسلان . اما برخلاف حکایت کوتاه که جایگاه والایی در سنت ادبی ایران داشت ، این داستان ها ی بلند هیچ گاه جدی گرفته نشدند و در حاشیه نظام ادبی مسلط ماندند و به ندرت به درجه ادبی بودن رسیدند . اما تاثیر آنها را ، به هنگام دگردیسی حکایت بلند و سنتی ایرانی به رمان اروپایی احساس می کنیم. نخستین رمان نویسان ایرانی از نظر شکل بخشیدن به حوادث رمان حول محور سفر و شیوه شخصیت پردازی از داستان ها ی بلند منثور، تاثیر پذیرفته اند . آثاری که اینان نوشتند ثمره برخورد تجدد با جامعه ای سنتی است ؛ برخوردی که موجد بحران نظام سیاسی و اجتماعی می شود و شکل گرفتن روشنفکرانی را در پی دارد که ضوابط جدیدی برای اصلاح جامعه پیشنهاد می کنند . در درون این تحولات اجتماعی و سیاسی است که شکلهای جدید ادبی و در درجه اول رمان رشد می کنند . رمان، زاده بحرانی است که بین شکل های خلق شده برای دنیایی در شرف فروپاشی و نابودی ، و شکل های تازه ای که پاسخگوی وضع جدیدند پدید می آید.
اما مهم ترین عواملی که زمینه های مادی پیدایش رمان فارسی را فراهم آورد صنعت چاپ و مطبوعات بود . رجال اصلاح طلبی مانند عباس میرزا قاجار پس از شکست ایرانیان در جنگ با روس ها به خود آمدند و دریافتند که آینده کشور بستگی به دست یابی به علوم جدید دارد . به همین منظور محصلاتی به فرنگ اعزام شدند. آنان در بازگشت به میهن ماشین های چاپ را به ارمغان آوردند و امکان پیدایش روزنامه ها و کتابها را فراهم ساختند. همچنین با ترجمه متون علمی تاریخی و ادبی ، دریچه تازه ای رو به جهان گشودند و دسترسی به متون تازه و شناخت فرهنگ غرب را آسان کردند.
چاپ، با تکثیر آثار آن ها از انحصار اشراف در آورد و به میان مردم برد . اما مهم ترین خدمت آن را باید در پیدایش مطبوعات دانست. مطبوعات ، با ساده کردن نثر در دگرگون سازی مفهوم ادبیات تاثیر گذاردند و به شکل گیری تفکر انتقادی یاری کردند . نشریاتی چون اختر ( چاپ استانبول ) و حبل المتین ( چاپ کلکته ) هم پایگاه و تکیه گاه نویسندگان نخستین متون داستانی جدید فارسی بودند و هم محلی برای تجربه کردن شیوه های تازه نگارش نویسندگانی چون دهخدا و جمال زاده نیز با نوشتن برای مطبوعات کار ادبی خود را آغاز کردند .مطبوعات نثر را ساده، و آماده به کار گرفته شدن در توصیفها و مکالمات کردند، و مترجمان شکل تازه رمان را در معرض دید ایرانیان قرار دادند .
بحث رمان نویسی در ایران اول بار به سال 1250 ش. در نامه میرزا فتحعلی آخوندزاده به میرزا آقا تبریزی مطرح شد . او فن رمان را متضمن فواید ملت و مرغوب طبایع خوانندگان دانسته بود و به دو ویژگی رمان، آموزندگی و سرگرم کنندگی، اشاره کرده بود آن گاه مترجمان نخستین رمان های اروپایی در عصر قاجار در مقدمه هایی که بر ترجمه های خود نوشتند، کوشیدند تا با تعریف نوع ادبی جدید رمان آن را به نظام ادبی ایران وارد کنند. ترجمه داستان تاریخی _ انتقادی آخوندزاده ( 1191_1257ش ) موسوم به ستارگان فریب خورده حکایت یوسف شاه در 1253 ش. فارسی منتشر شد. نویسنده از ورای داستانی که در عصر صفوی رخ می دهد ، خرافه پرستی ، بی قانونی و ستم چیرگی بر ایران عصر قاجار را توصیف می کند و راه چاره را در تشکیل مجلس مشورتی از دانایان ملت می داند. اما هنوز شرایط برای آفرینش این نحوه بیان جدیـد ادبـی ایـران فراهم نشـده بـود و رمـان در حـد یـک انـدیشه وجود داشت. دو دهه گذشت، تا اینکه در 1274 ش حاج زین العابدین مراغه ای ( 1218 – 1290 ش ) تاجر مشروطه خواه مقیم استانبول نخستین شبه رمان فارسی را با نام سیاحتنامه ابراهیم بیک نوشت. تجسم واقع گرایانه زندگی ایرانیان، میهن پرستی عمیق و انتقاد از همه جوانب جامعه ایرانی، جلد اول این رمان سه جلدی را به صورت نمونه گویایی از واقع گرایی پرشور در دوره مشروطه در آورده است.
مراغه ای نوع ادبی متعارف زمانه سفرنامه نویسی را به صورتی تخیلی برای بیان نظریات اجتماعی _ سیاسی خود به کار گرفت . در پی او عبدالرحیم طالبوف ( 1213 – 1289 ش ) در مسالک المحسنین ( 1284 ش ) و میرزا حبیب اصفهانی(1311- 1251ق ) در ترجمه آزاد و خلاق خود از سرگذشت حاجی بابا ( 1284 ش ) اثر جیمز موریه (1780 – 1849 م ) نیز از نوع ادبی سفرنامه ای بهره گرفتند. ساخت سفرنامه ای شیوه مناسبی برای نشان دادن خصلتهای شخصیت دوران به شمار می آید ؛ قهرمان داستان از عزلت به در می آید و با گشت و گذار در پهنه جامعه نابههنجاریها را می بیند و با مقایسه آنها با نظام زندگی ممالک پیشرفته لزوم تغییر آنها را گوشزد میکند. نویسندگان عصر مشروطه بیشتر به نقش اجتماعی ادبیات توجه داشتند و برای ساختار ادبی و زیبایی شناسی رمان اعتباری قایل نبودند. داستانهایشان به اقتضای شرایط انقلابی بیشتر از آنکه جنبه تخیلی داشته باشد نقد اجتماعی و خطابه در مدح عدالت و آزادی بود.
رمان فارسی حول درگیری قهرمان با نظام حاکم بر جامعه شکل می گیرد و این ویژگی عصری است که طبقه متوسط از وضع خود آگاه می شود، مفهوم ملت اهمیت می یابد و به فرد فرد انسان ها توجه می شود . رمان در زمانه ورود فرد عادی به عرصه رویدادهای تاریخی و معنی یافتن هستی او یکی از مهم ترین گونه های ادبی را تشکیل می دهد. بنیاد زیبایی شناسی جامعه ما با این تحول به کلی زیر و رو شده است ؛ یعنی از آن زیبا شناسی محدود و محلی که روبه گذشته ها و حفظ سنتها داشت به زیبایی شناسی جهانی و نامحدود که رو به جهان آینده و رویدادهای غیر مترقبه و ناشناخته دارد تغییر ماهیت داده است. در سال های پس از مشروطیت شاهد پیدایش رمان تاریخی رمان اجتماعی و داستان کوتاه هستیم.
رمان تاریخی
نوع مطرح ادبی سالهای شکست انقلاب مشروطه و جستجوی منجیهای پرقدرت برای برقراری امنیت اجتماعی است نویسنده رویگردان از ناملایمات زمانه عظمت را در شکوه برباد رفته ایران باستان جستجو میکند. رمان تاریخی ریشه در کار فکری کسانی دارد که در مسیر جریان به خود آیی ناشی از انقلاب مشروطه در جهت کشف تاریخ ملی کوشیدند. از جمله این کسان میرزا آقا خان کرمانی(1270 _ 1314 ق ) است که تاریخ ایران باستان را با نام آیینه اسکندری ( 1285 ش ) نوشت. کوششهای مترجمان رمانهای اروپایی مانند محمد طاهر میرزا مترجم رمانهای الکساندر دوما را نیز نباید نادیده گرفت . ترجمه بعضی از این گونه رمانها رشته تازه ای از ادبیات تاریخی اروپا را شناساند و اتفاقا با مذاق مردم ما خوب جور در می آمد نویسندگان رمانهای تاریخی در بند افسانه های تاریخی و ادبیات گذشته بودند و به جای تصویر واقع گرایانه یک دوره مشخص از تاریخ به عنوان زمینه ماجراهای مهیج عشقی و رزمی استفاده می کردند . نخستین رمان از این نوع را محمد باقر میرزا خسروی ( 1226 – 1298 ش )با نام شمس و طغرا ( 1287 ش) در سه جلد درباره هجوم مغولان به ایران نوشت.
موسی نثری ( 1260 _1332 ش ) در رمان عشق و سلطنت ( 1295 ش ) به فتوحات کوروش پرداخت. میرزا حسن خان بدیع ( 1251 _ 1316 ش ) نیز سرگذشت کوروش را دستمایه رمانی با نام داستان باستان ( 1299 ش ) کرد. میرزا عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی ( 1275 – 1352 ش) رمان دامگستران یا انتقام خواهان مزدک ( 1299 و 1304 ش ) را درباره آخرین سالهای سلطنت ساسانیان و درگیری های آنان با مزدکیان و اعراب نوشت. از دیگر آثار او مانی نقاش ( 1305 ش ) و سلحشور ( 1312 ش ) است. حیدر علی کمالی ( 1248 – 1315 ش )رمان های موجوزتر و رمانتیک تری نوشت. او در مظالم ترکان خاتون ( 1306 ش ) حمله مغول به ایران را تصویر کرد و در لازیکا (1310 ش ) توصیفی به فارسی سره از جنگهای ایرانیان و رومیان ارایه داد. در میان نویسندگان رمان های تاریخی کار علی اصغر رحیم زاده صفوی ( 1273 – 1338 ش ) به سبب وارد کردن نوعی افسانه علمی در رمان تاریخی قابل ذکر است : شهربانو ( 1310 ش ) نادرشاه ( 1310 ش ) محمد حسین رکن زاده (1278 _ 1352ش ) در دلیران تنگستانی ( 1310 ش ) به مضمونی معاصر پرداخت و مبارزات مردم جنوب با استعمارگران انگلیسی را وصف کرد.
گرایشهای ملی گرایانه که از حمایت حکومت رضاشاه نیز برخوردار بود، آن چنان گسترشی یافت که حتی نویسندگانی از قبیل صادق هدایت و بزرگ علوی را نیز به نوشتن داستان های تاریخی ترغیب کرد. از دیگر رمان های تاریخی این دوره می توان به آثار زیر اشاره کرد : پهلوان زند ( 1312 ش) نوشته علی شیراز پور پرتو معروف به شین پرتو. ( 1286 – 1376 ش ) عشق و ادب ( 1313 ش )، اثر میرزا محمد علی خان آزاد ( 1258 – 1324 ش ) ، یعقوب لیث ( 1315 ش ) ، به قلم یحیی قریب. پیامبر ( 1316 ش ) ، اثر زین العابدین رهنما ( 1272 – 1368 ش ) آشیانه عقاب ( 1318 ش )، نوشته زین العبدین مؤتمن ( متولد 1293 ش)
رمان اجتماعی
نوع ادبی دیگری که سالهای 1300 ش پدید آمد رمان اجتماعی است. این نوع رمان از نظر ساختار تفاوت چندانی با رمان تاریخی ندارد و تنها به دلیل پرداختن به ماجراها و شخصیتهای معاصر از آنها متمایز می شود. شخصیتهای معاصری از قبیل کارمندان و زنان بر صحنه ظاهر می شوند و ماجراهای غم انگیزی را از سر می گذرانند که نشانه ای از دشوارییهای زندگی شهری در آستانه ورود جامعه به روزگار نو است . رمان تهران مخوف ( 1303 ش ) نوشته مرتضی مشفق کاظمی ( 1281 – 1356 ش ) ، اثری راهگشا در این زمینه بود . نویسنده ، ضمن بازگویی داستان عشق ناکام پسری فقیر به دختری اشرافی تصویرهای روشنی از وضع محلات، قهوه خانه ها، اماکن فساد، راهها و چاپارخانه های عرض راه ، مسافرت با گاری و درشکه و واگن شهری ، لباسها و اندیشه ها در دوران کودتای 1299 ش به دست می دهد. مشفق کاظمی ، که از پایه گذاران انجمن تجددخواه ایران جوان ( 1301 ش ) بود ، توجه خاصی به وضع اسفناک زنان از طریق تصویر کردن روسی خانه ها ، نشان داد . نویسندگان متعددی از سبک ادبی و شیوه برخورد او با مسئله زن تقلید کردند که از میان آنان، کار احمد علی خداداده تیموری در رمانهای روز سیاه کارگر ( 1305 ش ) و روز سیاه رعیت ( 1306 ش ) ارزش بیشتری دارد . او کوشید تا بر اساس مشاهدات خویش، و نه الگو برداری از رمانهای احساساتی، تصویری عینی از زندگی زنان روستایی و شهرستانی، در سالهای جابهجایی حکومت قاجار به حکومت پهلوی ، ارایه کند . عباس خلیلی ( 1272 _1350 ش ) در روزگار سیاه ( 1303 ش ) ، انتقام (1304 ش ) و اسرار شب ( 1305 ش ) یحیی دولت آبادی ( 1241_1318 ش ) ربیع انصاری ( متولد 1283 ش ) در جنایات بشر با آدم فروشان قرن بیستم(1308 ش) ، محمد مسعود ( 1280 – 1326 ش ) در تفریحات شب ( 1311 ش ) در تلاش معاش (1312 ش ) و اشرف مخلوقات ( 1313 ش ) ، محمد حجازی ( 1279 – 1352 ش ) در هما ( 1307 ش ) ، زیبا ( 1312 ش ) ، جهانگیر خلیلی ( 1288 – 1318 ش ) در من هم گریه کرده ام(1311 ش ) نیز در این نوع ادبی طبع آزمایی کرده اند زیبایی محمد حجازی را می توان بهترین رمان اجتماعی عصر رضا شاه دانست. نویسنده ، در این اثر ، گزارشی واقع گرایانه از سیـر حوادث و روانشناسی اجتـماعی سال های 1290 ش به دست می دهد و حرکت جامعه ای سنتی به سوی تجدد و شهرنشینی را توصیف می کند. او می کوشد تا رابطه ای با زمان و واقعیت برقرار کند و اعمال شخصیتها را متکی بر محیط رشد آنها پیش برد و درونمایه عمده زمانه خود، چالش تجدد با سنت را به شکل مسئله زن مطرح کند.
داستان کوتاه
با وجود پدید آمدن رمان های تاریخی و اجتماعی ، نثر معاصر همچنان شاخه ای نورسته در سایه درخت تناور ادبیات کهن ایرانی بود . با پیدایش داستانهای کوتاه جمال زاده ، هدایت و علوی ، نثر معاصر گام در راهی نهاد که هویت ویژه آن را تعیین می کرد.
سید محمد علی جمال زاده ( 1271 – 1376 ش ) نخستین مجموعه داستان واقع گرایانه ایرانی را با نام یکی بود و یکی نبود ( 1300 ش ) ، نوشت . او در هر داستان ، با نثر شیرین ، به تصویر یک تیپ اجتماعی پرداخت و کهنه پرستی و رخوت اجتماعی را با طنزی سرشار از غم توصیف کرد. منتقدان (دیباچه) این کتاب را بیانیه نثر نوین فارسی دانسته اند . جمال زاده در آن از نویسندگان ایرانی می خواهد که با زبانی ساده و همه فهم به نوشتن رمان و داستان کوتاه روی آورند تا به دموکراسی ادبی، که مکمل دموکراسی سیاسی است جامه عمل بپوشند. پیش از او میرزا حبیب اصفهانی و علی اکبر دهخدا (1258-1335 ش ) در قطعه های داستانی که از سال 1286ش تحت عنوان چرند و پرند، در روزنامه صوراسرافیل می نوشت، در آثار خود زبان و اصطلاحات عامیانه به کار می بردند. از آنان که هم زمان با جمال زاده، داستان کوتاه نوشته اند می توان از حسن مقدم (1274-1304ش)، سعید نفیسی (1274-1345ش) و کریم کشاورز (1279-1365ش) نام برد .
نویسنده ای به نام یوسف عمو، پیش از اینان طی سال های 1288-1289ش در روزنامه خیرالکلام 47 حکایت کوتاه نوشت، اما داستان کوتاه با آثار صادق هدایت(1330_ 1281ش) در فرهنگ ایران جایگاه واقعی خود را یافت و به تدریج یکی از شاخه های اصلی ادبیات معاصر شد. هدایت کوتاه که با ادبیات جدید اروپا آشنا بود در زنده به گور (1309ش)، سه قطره خون (1311ش)، سایه روشن(1312ش)، علویه خانم (1312ش) و وغوغ ساهاب (1313ش) که زندگی عامه مردم را با اصطلاحات خود آنان به همان خوبی ترسیم کرد که هزار توی ذهنیات روشنفکران سرخورده و هراسان را با رمان مشهور او بوف کور (1315ش). ادبیات معاصر از مرحله نوشتن (رمانس) های تاریخی و اجتماعی در می آید و پا به عرصه رمان می نهد . هدایت برخوردی انتقادی با نظام اجتماعی و هنری زمانه خود دارد در حد هنجارهای ادبی رایج نمی ماند و مبدع سبکی تازه می شود تا این زمان، رمان وسیله ای برای سفرنامه نویسی یا خطابه و پند و اندرز بود. اما هدایت به زیبایی شناسی رمان به عنوان یک شکل مستقل ادبی اهمیت بخشید
بزرگ علوی (1282_1375ش) که دانش آموخته آلمان بود در بازگشت به میهن به حلقه یاران هدایت (گروه ربعه) پیوست، نخستین مجموعه داستان او چمدان (1313ش)، به همان اندازه از رمانتیسم آلمانی تاثیر پذیرفته است که از آثار هدایت، علوی، مثل هدایت با نشان دادن تناقضات درونی شخصیتها، گزارش های ساده جمال زاده را تا حد داستان روان شناختی ارتقا داد. اما به سبب پیوستن به گروه تقی ارانی و نوشتن برای مجله مادی مذهبی دنیا (1312ش) در سال 1316ش دستگیر و زندانی شد . پس از سقوط رضاشاه علوی از بند رست و با نوشتن ورق پاره های زندان (1320ش) و پنجاه و سه نفر (1321ش)، پایه گذار (ادبیات زندان) در ایران شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد مشهد
دانشکده معماری و شهرسازی
طرح نهایی کارشناسی
رشته شهرسازی
موضوع :
بررسی تحول مفهوم محله در محلات شهرهای دوران معاصر در ایران
(نمونه موردی : محله سرشور ، محله تورج ، محله 9 قاسم آباد )
استاد راهنما :
جناب آقای مهندس علی مقدم آریایی
دانشجو :
مریم ضیائی
تابستان 85
مقدمه
پیدایش مفاهیمی چون محله و چگونگی زندگی جمعی مردم ریشه در رفتار اجتماعی آنها داشته که آن هم برگرفته از فرهنگ خاص آن زمان و مکان می باشد .محله در گذشته دارای مفاهیم و ارزشهای خاص سکونتی برای گروههای قومی نژادی ، مذهبی و صنفی بوده که در یک ساختار کالبدی منسجم و پیوسته ، علاوه بر خدمات دهی به ساکنین ، باعث ایجاد حس هویت و تعلق در اهالی محله و همبستگی و انسجام در کل بافت محله می کرده است .
تحولات صورت گرفته طی دهه های اخیر در شهرسازی ایران باعث ایجاد تغییر و تحولاتی در مفهوم کارکردی محلات در قسمتهای مختلف شهرها شده است .
درجه کم رنگ شدن کارکرد محله در بافتهای مختلف شهرهای ایرانی متفاوت بوده و آنچه که مسلم است تحولات اجتماعی ، فرهنگی صورت گرفته در اکثر محلات باعث تغییر محله کهن ایرانی و ظهور ساخت جدیدی از مجتمع های زیستی در شهرها شده است .
طرح مسئله
در نظام کهن شهرهای ایرانی مناطق مسکونی با تفکر سیستم محله ای شکل می گرفت و محله در نخستین گام ، بنیانی بود اجتماعی که با مفاهیمی چون احساس تعلق و مشارکت همراه بود . محله به عنوان یک بلوک ساختمانی نقش مهمی در شناسایی ، جهت یابی و شناخت شهر و خوانایی آن دارد .
در گذشته فعالیتهای اجتماعی در داخل محلات از اهمیت بالایی برخوردار بوده زیرا حرکتهای مثبت و منفی اجتماع داخل محلات تأثیر مستقیمی بر کل شهر و سیستم حکومتی وقت داشته است ، امری که فقدان آن در محلات امروز به روشنی دیده می شود به راستی خلاء وجود چنین فعالیتها و گروههای متحد اجتماعی در محلات امروز ناشی از چه مواردی است که اینگونه ساکنین را بی تفاوت و روابط اجتماعی را کم رنگ کرده است ؟ می توان اساسی ترین سؤال در خصوص محله و مفاهیم آن در کشور ما را به این صورت عنوان کرد که " بطور کلی محلات در گذشته دارای چه خصوصیات عملکردی و کارکردی ، بصری و .. بوده اند که امروزه بعد از گذشت قرنها هنوز می توان حس هویت ، تعلق ، صمیمیت و پایداری روابط را در آنها یافت ؟ به عبارتی محلات در دوران معاصر تا چه اندازه سعی در حفظ ارزشهای حاکم بر محلات گذشته شهرهای کهن کشور مان داشته اند ؟
هدف تحقیق
این پژوهش ، تلاشی است در راستای بررسی الگوها ، ارزشها و شاخصهای حاکم بر محلات در دوره های مختلف گذشته در ایران و اشاره به وضعیت محلات در دوران معاصر ، باتوجه به تغییر الگوهای زندگی ، ورود اتومبیل و همچنین تأثیر طرحها و ضوابط شهرسازی در شکل گیری فضاهای مسکونی ، اشاره به کمبودها و فقر امکانات و خدمات رفاهی در این فضاها و نیز نگاهی خواهیم داشت به روابط اجتماعی موجود در محلات شهرهای امروزی تا بتوان در آینده با توجه به موارد ونتایج حاصل شده از این تحقیق ، راهکارهایی را جهت ساماندهی و ارتقاء کیفیت محله ها ارائه دهیم .
نمودار فرایند تحقیق
بطورکلی روند انجام تحقیق مطابق جدول فوق پیش رفته است :
فصل دوم
مبانی نظری
در بخش مبانی نظری که شامل کل فصل دوم تحقیق می باشد به بررسی تعاریف ، مفاهیم و شاخصهای مربوط و موثر بر شکل گیری محلات و روابط ساکنان آنها در دورانهای گذشته و معاصر در ایران پرداخته شده است که بطور کلی موارد مطرح شده در بخش مبانی نظری را می توان طبق دسته بندی ارائه شده در ذیل معرفی کرد :
شهر و جایگاه محله در آن
تاریخچه محله در جهان
مفهوم استخوانبندی شهر و مشخصات آن
انواع بافتهای شهری بر اساس رشد و توسعه فضایی شهرهای ایران
بررسی و شناخت محله :
خصوصیات محلات در گذشته ( از لحاظ کالبدی ، اجتماعی ، دسترسی) ، خصوصیات محله در دوران معاصر ( از لحاظ کالبدی ، اجتماعی ، دسترسی)
لازم به ذکر است که مبنای بررسی خصوصیات محلات در نمونه های انتخابی در شهر مشهد با توجه به کلیه شاخصهای مطرح شده در بخشهای کالبدی ، اجتماعی و دسترسی در دوران قدیم و دوران معاصر می باشد که در هریک از بخشها موارد زیر عنوان شده است :
بررسی خصوصیات محلات در گذشته
1. سازمان کالبدی محلات
- بافت - وسعت و اندازه محله - سیمای محله
- محدوده و موقعیت محله ها نسبت به یکدیگر -شکل - مرکز محله
- اصول حاکم بر سازمان بصری محلات :
اصل محصور کردن فضا ، اصل ایستایی و پویایی فضاهای محصور ، اصل وحدت نما ، اصل فضای متباین ، اصل مقیاس و تناسب ، اصل قلمر ، اصل سلسله مراتب
2.سازمان دسترسی:
- انواع راهها
- سلسله مراتب کارکردی ـ فضایی راهها
- کارکردهای اجتماعی راهها
- عوامل مؤثر در نحوۀ شکل گیری راهها:
شکل راهها ( ارگانیک ، مستقیم )
خصوصیات سطوح جانبی راهها ( طراحی شده ، طراحی نشده )
جنس و بافت راهها ( ساده ، متنوع و مزین )
راهها و عناصر شاخص
ابعاد و تناسبات فضایی راهها
پوشش معابر ( سرباز ، سرپوشیده )
3. سازمان اجتماعی
- جمعیت و ترکیب اجتماعی محلات مسکونی
- روابط اجتماعی حاکم بر محله های مسکونی :
- نحوه اداره محله ها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر
تأملی کوتاه درباره فلسفه وجودی
عمدتاً فلسفه معاصرغربی را به دوجریان کلان تحلیلی ـ تجربی واروپایی ـ قاره ای تقسیم می کنند . شاید به گزاف نگفته باشیم که بعد از مارکسیسم اگزسیتانیالیزم بیشترین تأثیررا درغرب داشته است . بنیان گذاراین مکتب سورن گرکگورعارف بزرگ دانمارکی است که برای اولین بارخودرا به عنوان فیلسوف وجودی معرفی کرد ! اگرچه اگزسیتانیالیزم به عنوان یک مفهوم ونگرش بیشتروجود داشت .
متفکران این مکتب اصالت را به وجود می دهند نه به آن معنایی که درفلسفه اسلامی تعبیرمی شوددرفلسفه اسلامی برخی فیلسوفان بین ماهیت ووجود اصالت را با وجود می دهند اما دراین جا اصلاً بحث برسراین دو ـ ماهیت ووجود ـ نیست بلکه انسان موجود بی ماهیت قلمداد می شود که پرتاب شدگی از ویژگیهای اساسی او محسوب می گردد این انسان یا به تعبیرهایدگراز این درجستجوی ماهیت خود به سوی آینده می رود واصلاً درصدد طرح ریزی برای آینده است وتلاش می کند ازاین راه حرکت به سوی آینده وساختن ماهیت خویش ـ ماهیت خودرا بسازد که البته این به سادگی میسرنیست بلکه همراه با یک اضطراب وجودی است .
اگزسیتانیالزیم برخلاف مکاتب دیگر یک نظام فلسفی مدرن یا فلسفه سیستماتیک نیست ! اتخاذ موضع مشترک برخی از فیلسوفان چون کرکگور، نیچه ، هایدگر، یاسپوس ، سارترومارسل ، درحوزه معرفتی باعث گردیده تا آنها را دراین جریان فکری قراربگیرند وگرنه هایدگرهستی شناس بود وخودرا از سارترجدا می داشت وسارترنیز زمانی اعلام کردکه باید پذیرفت که ایدئولوژی برترقرن 20 مارکسیسم هست والبته تلاش زیادی درآشتی دادن مارکسیسم واگزستیانیالیزم از خود نشان داد با این که یکی از عوامل شکل گیری این مکتب نقد شدید کرکگوربراصالت جمع وتاریخی نگری مارکس وهگل بودودراواخرعمرهم اعلام کرد یک آنارشیست است !!!
نیچه راهم بیشتربه عنوان پیام آورمرگ باورونهیلیزم می شناسد ویاسپرس نیز از این که اورافیلسوف مکتبی بخوانند فاصله می گرفت .
علاوه برمتفکران که نام آنها ذکرگردیدمی توان ازداستایوسکی ، سیمون دوبوآروکامونیز به عنوان کسانی یادکردکه تفکراگزیستانس را درقالب رمان یا داستان بسط می دادند فلسفه وجودی درمقایسه باسایرمکتب های فلسفی معاصراز تعالی بیشتری برخورداراست وبه قول شریعتی بهترین است ! این فلسفه دررابطه با تعلیم وتربیت وروان شناسی نیز آراعمیق وقابل تأملی داردکه البته با مرگ سارترـ که معروف به غول این مکتب درفرانسه بود وخوداز طریق ترجمه هانری کربن با هایدگرواگزیستانیالیزم آشنا شده ، این مکتب روبه افول رفت علاوه بربی ماهیتی انسان که همراه با اضطراب می باشد واین ناشی از پرتاب اووحرکتش به سوی آینده است ازویژگیهای دیگرانسان که دراین مکتب برآن اشاره شده است می توان به آزادی ، اصالت خود ، اختیارو... اشاره کرد .
چنانچه کرکگوربه نقدشدید مارکس وهگل می پردازدوایده آنان مبنی براین که هویت انسان درپیوستن با جمع ساخته می شود وپس اصالت با جمع است را شدیداً مورد حمله قرارمی دهد وحتی آنان را دروغگوخطاب می کند ازمنظرمتفکران وجودی این مفاهیم باعث رشد معنوی انسان می شود . چنانچه سارترآدمی را درآزادی تعریف می کند وهایدگرمعتقداست هرانسانی خود سرنوشت خویش را به گونه ای که می خواهدرقم می زند با این وجودمتفکران فوق علیرغم داشتن مواضع مشترک گاه باتضادهای فکری هم مواجه هستند ، چنانچه خودسارتربراین اساس متفکران را به دوگروه خداباوروملحدتقسیم می کند .
براین اساس کرکگورومارسل از متفکران خداباوروسارتروبرخی دیگرملحد قلمداد می شوند ودراین میان از هایدگرویاسپرس می توان به متفکران معنوی یاد کردچراکه هایدگربا طرح برخی از مسائل چون توجه انسان به مرگ واهمیت دادن به ندای وجدان انسان را تاحد زیادی به نوعی عرفان نزدیک می کند برخلاف انسان سارتر که محکوم به آزادی ونهایتاً پوچی است . جدازاین هایدگرموجودی اصیل است که متفاوت با سایرموجودات به عنوان یک مسنده معناداردرهستی می زید وبه زمان توجه می کند چنانچه به زعم اودازاین زمان بودگی است .
انسان شناسی هایدگرورای انسان شناسی علمی وفلسفی سوژه یا ابژه نگر است که قابل مقایسه با هیچ انسان شناسی دیگر دردوران مدرن که با رهیافتی سکولاراست نمی باشد لذا می توان به وضوح به توارد بین وفلسفه اوواسلام اشاره کرد . انشاءا... درفرصتی مناسب برتبیین وتحلیل دیدگاههای هایدگردرحوزه های مهم معرفتی خواهیم پرداخت ، چون نقد غرب ، تحلیل ماهیت تکنولوژی انسان شناسی هایدگرو... ، هایدگرمیزان ارزشمندی انسان را دردرک وبرداشت او می دانست. این نوشتاررابا جمله ای از هایدگربه پایان می بریم .
انسان ارباب طبیعت نیست شیان وجود است !!
اگرهایدگربله ! دیگران هم ....
ومن می گویم این ها بزرگترین متفکران عصرما واصلاً مظاهرعالم جدیداندانتقادکرده اند که من با متفکران گزینشی عمل می کنم بااین معنی که هرکس ضدغرب یا مدرنیته باشد را انتخاب به تبیین وتحلیل وبسط دیدگاههای آنان می پردازم ! اگرمدعی کمی اهل مطالعه باشد که هست اما متأسفانه عینک ایدئولوژیکی راهم باید به کناری بزند که نزده ، تأییدمی کند که هایدگرواشپنگلرورنه گنون ومارکس وفروید ودریدامارکوزه ولیوتارو... هرکدام متعلق به یک