زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

ادبیات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

مقدمه:

زیگموند فروید (1856-1939)، روانشناس متخصص اعصاب و اهل فرایبورگ اتریش بود (این شهر که اکنون جزء چکسلواکی است و پس از استقرار حکومت سوسیالیستی به نام استالین نامیده می شد، اینک به نام فروید خوانده می شود). فروید یهودی بود و در آن زمان تنها مشاغلی که یهودیان حق اشتغال به آنها را داشتند، عبارت بود از: بازرگانی، پزشکی، و امور اقتصادی. فروید رشتة پزشکی را انتخاب کرد و در پاییز سال 1873 وارد دانشگاه وین شد. او برای تکمیل مطالعات پزشکی در سال 1885 به فرانسه رفت تا در محضر شارکو و برنهایم تلمّذ کند. در بازگشت به وین، با همکاری دکتر بروئر، به مطالعه در زمینة هیستری پرداخت. چون فروید اعتقاد پیدا کرده بود که علت پیدایش روان نژندیها آسیبهای هیجانی فراموش شده است نه صدمات جسمانی و اندامی. از این رو، به جستجوی روشی پرداخت که ریشة درد را بیابد. به همین منظور روش خواب مصنوعی و تداعی آزاد را به کار برد. دربارة رؤیاها تحقیق کرد و به مفاهیم سانسور و واپسزدگی و لیبیدو و ضمیر ناخودآگاه رسید و روانشناسی جدید را، که روانکاوی نامیده می شود، پایه گذاری کرد. اِدوار کلاپارد، روانشناس سویسی در ارزیابی کارهای علمی او گفت: «ثمرات و اثرات آثار و نظریات فروید چنان است که تاکنون در علم نفس نظیر آن دیده نشده است». از آثار عمدة فروید می توان از علم رؤیاها و مقدمه ای بر روانکاوی نام برد.

کارل گوستاویونگ سویسی، بعد از زیگموند فروید پرآوازه ترین روانکاو قرن بیستم است که آرا و عقایدش در زمینه های روانشناسی و دین و عرفان بحث و جدلهای بسیار برانگیخته و بینش محققان زمینه های هنری و علوم انسانی را تحت تأثیر قرار داده است.

در این تحقیق ابتدا نظرات و آراء فروید را بیان می کنم، سپس به مقایسة فروید و یونگ می پردازم.

فروید روانشناس و پزشک نامدار اتریشی مردی است که به عقیدة علاقه مندانش ریشة سرخوردگیهای آدمیان را کشف کرد و معمای تلاشهای سالم و بیمار گونة آدمیان را گشود. او نشان داد که عقده ها و تعارضات سالهای کودکی چسان جزء نهانی شخصیت آدمی می شوند و پیوسته در جامه ای ناشناس او را به این یا آن عمل وا می دارند. خواندن آثار فروید در حکم آن است که با مغز او بیندیشیم و با چشمان او به روان آدمی بنگریم و ناگفته پیداست که این گاهی دید نوی در برابر ما خواهد گشود.

الف-زیگموند فروید

روانکاوی افراد غیر پزشک

می خواهیم بررسی کنیم که افرادی غیر از پزشکان می توانند به روانکاوی دست زنند یا خیر. اصولاً نسبت باین مسئله (روانکاوی) آنطور که باید و شاید توجهی معطوف نگشته است، و هیچکس تاکنون باین فکر نیفتاده که چه آدمی می تواند روانکاو باشد. از قرار معلوم، عدم توجه مزبور از بیزاری نسبت به روانکاوی سرچشمه می گیرد. گوئی هیچکس نباید باینکار دست زند. دلائل چندی نیز در این زمینه ارائه شده که همه از همان بیزاری ناشی می شود.

پیشنهاد جاری اولیاء امور مبنی بر اینکه فقط پزشکان باجرای روانکاوی مجاز باشند، در ظاهر حاکی از رویه تازه و دوستانه ای نسبت به روانکاوی است، در حالیکه این رویه تازه نیز در حقیقت تعدیلی از همان نظر قبلی است.



خرید و دانلود  ادبیات


ادبیات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مقدمه

ادبیات عرفانی (ادب صوفیه) از حیث تنوع و غنا در فارسی و عربی اهمیت خاص دارد .این ادب هم شامل نظم است و هم شامل نثر و نیز فلسفه دارد و هم اخلاق ، هم تاریخ دارد و هم تفسیر ، هم دعا دارد و هم مناجات ، هم حدیث دارد و هم موسیقی .

قسمت عمده ای از نظم و نثر صوفیه هم تحقیق است و وعظ و مضمون بیشتر آنها عبارتست از مذمت دنیا و تحقیر آن . و صحبت عشق خداست که شعر صوفی را رنگ عاشقانه می دهد .

قصیده را از لنجنزار دروغ و تملق به اوج رفعت و وعظ تحقیق کشانده اند و غزل را از عشق شهوانی به محبت روحانی رسانده اند . مثنوی را وسیله ای برای تعلیم عرفان و اخلاق کرده اند . رباعی را قالب احوال و آلام زودگذر نفسانی نموده اند . احوال نفسانی را مثل بعضی نویسندگان سورئالیست مراقبت کرده اند . در فهم قرآن غالباً از توجه به ضاهر عدول کرده اند . موسیقی و سماع را مرکب روح شناخته اند . فلسفه ی وحدت وجود بنیاد نهاده اند . شعر و نثر را وسیله ای برای بیان معانی خود قرار می دهد .

دلایل اسلامی بودن و اجتماعی منشاء تصوف:

صوف پوشی نشان زهد و رستن از هو ای نفس بوده است و صوفیه خود مدعی شده‌اند این لباس را به تقلید و انبیا پوشیده‌اند.

در تعریف تصوف اقوال بسیار است که از مجموع آنها اخلاص، یک سویی، روش با شریعت و ریاضت توأماً فهمیده می‌شود. چنانکه شبلی گفته است: «صوفی آن است که اندر دو جهان هیچ چیز به جز خدای را نبیند». تصوف با مکارم اخلاق ملازمت دارد. و در آن کوشش برای تقویت روح، تضعیف و تهذیب نفس نقش اساسی دارد تواضع و شکستگی از ویژگیهای بارز آن است. صوفی با محو تیرگی بشریت تجلی حق را در درون خود می‌جوید.

منشأ تصوف ، بنابر آنچه از متون صوفیه فهمیده می‌شود، اسلام است زیرا گذشته از عوامل نظری (وجود آیات و روایات درباره معرفت، محبت و...)، زهر پیامبران و اصحاب اسوة عملی انسانها خدا ترس بوده است. عوامل اجتماعی دوران بعد از پیامبر اکرم (ص)، مانند ظلم و جور خلفای غاصب و مشکلات امرار معاش حلال، در پیدایش و نضج تصوف موثر بوده است. عوامل مذکور موجب گریز مسلمانان با تقوا از اجتماع و اکتفا به خودسازی و درون‌نگری شده است. چنانکه به تشکیل طبقه‌ زهاد منجر شد و مکتبی پدید آمد که عناصر اصلی آن زهد، خوف از خدا و توکل به خدا بود در عصر بنی‌عباس، با ترجمه کتب غیراسلامی از سایر ملل تصوف نیز از تأثیرات مکاتب دیگر مصون نماند و سخنانی مانند فنا، کشف و شهود، انواع و مراتب معرفت وارد تصوف شد و مکتب کشف و شهود را پدید آورد. سپس در قرن هفتم مکتب وحدت وجود به صورت منسجم مطرح شد. محصل این مکتب این است که کثرات در عالم موجود تجلیات صفات ذاتیه‌اند. یعنی خدا در همه هستی ساری است و خدا در همه چیز وجود دارد. از ثمرات این نوع بینش عشق به کل هستی است.

جریان دیگری که از ابتدای تشکیل تصوف رسمی، پدید آمد، صوفی نمایی بود و علت آن توجه مردم و نیز توجه به دستگاههای حکومتی به صفویه بوده است. ملامتیه برای مقابله یا اعتراض به این دسته پیدا شدند، ملامتیه معتقد بودند انسان باید نزد خدا بهتر از نزد خلق باشد. یعنی ربا را به شدت نکوهش کرده‌اند. و خوشامد نفس از تحسین مردم را مهلک دانسته‌اند. صوفی نمایی در قرن هفتم به جهت ابتذال شئونات اخلاقی و اجتماعی بر اثر حمله مغول به اوج رسید و در قرن هشتم توجه به عوارض دنیوی آفت مهم تصوف بشمار آمده است. در قرن نهم توجه به عوارض دنیوی به پیدایش صوفیان فئودال منجر شد، و از قرن دهم به بعد، عارفانی بوده‌اند اهل سیر و سلوک، که از سلسله‌های صوفیان تبری جسته‌اند، و در عین حال اهل فقاهت نیز نبوده‌اند. بعد از تأسیس سلسله صفویه و اقتدار آن و رسمی شدن تشیع، تمایلات صوفیان به گرایشات شیعی تبدیل شد، و با قدرت یافتن علمای شیعه که هم اهل ذوق و عرفان بوده‌اند و هم اهل فقه، از جاذبه خانقاه و تصوف کاسته شد.

نتیجه :

نثر دوران سلجوقیان ( سده های 11 – 12 میلادی )

نثر عرفانی مانند :

1- اسرالتوحید فی مقامات الشیخ ابوسعید که مربوط به سال های 1174 – 1185 میلادی است درباره ی زندگی عارف نامدار ابوسعید ابوالخیر و به قلم نبیره اش محمد بن منور نوشته شده است .

2- کشف المحجوب هجویری ( در گذشته به سال 73-1072 م ) که درباره ی زندگی و پندار های صوفیان نوشته شده و ظاهراً یکی از منابع عطار بوده است .

3- چند تالیف از شهید شهاب الدین سهروردی ( به سال 1191 م اعدام ) او فلسفه ی اشراق را تبلیغ می کرد و نخستین کسی است که نوشته هایش هم به عربی و هم به فارسی با شکل های مستعاء در ادبیات فارسی نونقل شده است .

4- تذکرهَ الاولیای عطار

5- (سوانح) احمد غزالی ( برادر مصلح نامدار مکتب صوفی گری) به کمک استعاره درباره ی عشق است .

ناپایداری ناشی از هجوم غز ها ،نبردهای داخلی ، از هم پاشیدگی حاکمیت متمرکز در سراسر ایران در سده 12 ، هجوم مغولان از انگیزه های عرفان در ایران شدند .

رباعی سرایان :

1- بابا طاهر عریان : بر خلاف دیگران بحر ویژه رباعی را بکار نبرد ، بلکه از بحر استفاده کرد . به همین علت رباعیاتش را دوبیتی می نامند .

2- شیخ الاسلام عبدالله انصاری : وی (1088-1006 م) متخلص به پیرانصار در تاریخ ادبیات فارسی نخستین رساله نویس به نثر قافیه دار ( نثر سجع ) است . مرشد وی ابئالحسن خرقانی ( در گذشته به سال 1033 م) بود . منازل السائرین از انصاری است . چهار نسحه از دست نوشته ی ترجمه ی (طبقات الصوفیه )



خرید و دانلود  ادبیات


تحقیق درباره: ادبیات مصر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

قسمت عمده ادبیات باستانی مصر ادبیات دینی است

 داستانهای کوتاهی که در میان بقایای ادبیات مصری به دست ما رسیده، فراوان و بسیار متنوع است. در ضمن آنها قصه های شگفت انگیز اشباح و معجزات و قصه های ساختگی جذابی به نظر می رسد که، از لحاظ سبک نگاش و شباهت به حقیقت، از داستانهای پلیسی که در زمان حاضر مایه خرسندی خاطر سیاستمداران است، کمتر به نظر نمی رسد.

 

بیشتر آنچه از ادبیات مصری قدیم بر جای مانده به خط" مقدس" نوشته شده، و آنچه باقی مانده چندان فراوان نیست، و تنها از روی همین است که باید نسبت به ادبیات باستانی مصر حکم کنیم؛ البته در چنین حکمی تصادف کور سهم فراوانی خواهد داشت. شاید، با گذشت زمان، چنان شده است که اثر بزرگترین شاعران مصر از بین رفته و تنها آثار شاعران درباری به دست ما رسیده باشد. گور یکی از کارمندان دولتی بزرگ سلسله چهارم، صاحب قبر را به نام" منشی کتابخانه" معرفی کرده است؛ ما نمی دانیم که آیا آن کتابخانه براستی انباری از کتابها و آثار ادبی بوده، یا انبار پرگرد و غباری بوده است که اسناد و سجلات عمومی در آن نگاهداری می شده. قدیمترین چیزی که از ادبیات مصری مانده" متنهای اهرام" است، که عبارت است از موضوعات دینی که بر دیوارهای پنج هرم از هرمهای سلسله پنجم و ششم نقش شده. کتابخانه هایی به دست آمده است که تاریخ آنها به 2000 ق م می رسد؛ این کتابخانه ها عبارت از طومارهای پیچیده ای از پاپیروس است که در داخل کوزه های عنوان دار جای دارد و آنها را، مرتب، در طبقات مختلف کتابخانه چیده اند. از یکی از این کوزه ها، قدیمترین شکل قصه سندباد بحری به دست آمده، و اگر آن را صورت قدیمی قصه روبنسون- کروزوئه بنامیم شاید بیشتر به حقیقت نزدیک شده باشیم.

" داستان ناخدایی که کشتی او تکه پاره شده" قطعه ای از شرح حال ناخدایی است که خود وی نوشته و بسیار خوش تعبیر و باروح است. این ناخدای پیر، که با بیانی همانند دانته سخن می راند، می گوید:" چه اندازه مایه شادی است که آدمی چون از مصیبتی برهد، آنچه را بر وی گذشته حکایت کند." این ملاح در آغاز داستان چنین می گوید:

پاره ای از حوادث را، که هنگام رفتن به معادن شاهی بر من گذشت، برای تو نقل می کنم. در آن هنگام که بر کشتیی به طول 55 متر و عرض 18 متر قرار گرفتم، در آن 120 نفر از بهترین دیانوردان مصری قرار داشتند، آثار ظاهری آسمان و زمین را می توانستند بخوانند، و دلهای آنان سخت تر از دل شیر بود. طوفانها و گردبادها را، پیش از آنکه برسد پیش بینی می کردند.

گردبادی، در آن هنگام که در دریا بودیم، بر ما وزید... باد ما را پیش راند و چنان بود که گویی در برابر باد در حال پروازیم... موجی به بلندی 8 زراع برخاست... آنگاه کشتی شکست و هیچ یک از کسانی که در آن بودند نجات نیافتند. موج مرا به جزیره ای انداخت که سه روز به تنهایی در آن به سر بردم و جز قلب خویش یار و یاوری نداشتم. در زیر درختی می خوابیدم و سایه را در آغوش می گرفتم. پس از آن پای خود را دراز کردم تا ببینم چه چیز می توانم بیابم و در دهان بگذارم. پس درخت انجیر و انگور و انواع تره ظریف یافتم.. در آن، ماهی و مرغ هم بود، و هیچ چیز در آنجا نقصان نداشت... چون برای خود آتشزنه ای ساختم، با آن آتش افروختم و برای خدایان قربانی بریان کردم.

داستان دیگری آنچه را بر کارمندی به نام سینوحه گذشته نقل می کند. این شخص، پس از مرگ آمنمحت اول، از مصر گریخته در خاور نزدیک از شهری به شهری می رفت و، با وجود ثروت و نامی که به دست آورده بود، از دوری وطن رنج فراوان می برد. عاقبت آنچه را که به دست آورده بود رها کرد و به مصر بازگشت و در این بازگشت سختی فراوان دید. در این داستان چنین آمده است:

ای خدا، هر که هستی، که به من فرمان مسافرت داده ای، دوباره مرا به خانه( یعنی به فرعون) باز گردان. شاید به من اجازه می دهی تا جایی را ببینم که دل من در آن جای دارد. چه چیز برای من بزرگتر از آن است که جسد من آنجا به خاک سپرده شود که به دنیا چشم گشوده ام؟ به من مدد کن! امیدوارم که خیر به من برسد و خدا مرا رحمت کند.

سپس وی را در وطنش می بینیم که خسته و مانده و غبارآلود، پس از مسافرت طولانی در بیابان، بازگشته و بیم آن دارد که به واسطه طول مدت



خرید و دانلود تحقیق درباره: ادبیات مصر


تحقیق: ادبیات مصر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

قسمت عمده ادبیات باستانی مصر ادبیات دینی است

 داستانهای کوتاهی که در میان بقایای ادبیات مصری به دست ما رسیده، فراوان و بسیار متنوع است. در ضمن آنها قصه های شگفت انگیز اشباح و معجزات و قصه های ساختگی جذابی به نظر می رسد که، از لحاظ سبک نگاش و شباهت به حقیقت، از داستانهای پلیسی که در زمان حاضر مایه خرسندی خاطر سیاستمداران است، کمتر به نظر نمی رسد.

 

بیشتر آنچه از ادبیات مصری قدیم بر جای مانده به خط" مقدس" نوشته شده، و آنچه باقی مانده چندان فراوان نیست، و تنها از روی همین است که باید نسبت به ادبیات باستانی مصر حکم کنیم؛ البته در چنین حکمی تصادف کور سهم فراوانی خواهد داشت. شاید، با گذشت زمان، چنان شده است که اثر بزرگترین شاعران مصر از بین رفته و تنها آثار شاعران درباری به دست ما رسیده باشد. گور یکی از کارمندان دولتی بزرگ سلسله چهارم، صاحب قبر را به نام" منشی کتابخانه" معرفی کرده است؛ ما نمی دانیم که آیا آن کتابخانه براستی انباری از کتابها و آثار ادبی بوده، یا انبار پرگرد و غباری بوده است که اسناد و سجلات عمومی در آن نگاهداری می شده. قدیمترین چیزی که از ادبیات مصری مانده" متنهای اهرام" است، که عبارت است از موضوعات دینی که بر دیوارهای پنج هرم از هرمهای سلسله پنجم و ششم نقش شده. کتابخانه هایی به دست آمده است که تاریخ آنها به 2000 ق م می رسد؛ این کتابخانه ها عبارت از طومارهای پیچیده ای از پاپیروس است که در داخل کوزه های عنوان دار جای دارد و آنها را، مرتب، در طبقات مختلف کتابخانه چیده اند. از یکی از این کوزه ها، قدیمترین شکل قصه سندباد بحری به دست آمده، و اگر آن را صورت قدیمی قصه روبنسون- کروزوئه بنامیم شاید بیشتر به حقیقت نزدیک شده باشیم.

" داستان ناخدایی که کشتی او تکه پاره شده" قطعه ای از شرح حال ناخدایی است که خود وی نوشته و بسیار خوش تعبیر و باروح است. این ناخدای پیر، که با بیانی همانند دانته سخن می راند، می گوید:" چه اندازه مایه شادی است که آدمی چون از مصیبتی برهد، آنچه را بر وی گذشته حکایت کند." این ملاح در آغاز داستان چنین می گوید:

پاره ای از حوادث را، که هنگام رفتن به معادن شاهی بر من گذشت، برای تو نقل می کنم. در آن هنگام که بر کشتیی به طول 55 متر و عرض 18 متر قرار گرفتم، در آن 120 نفر از بهترین دیانوردان مصری قرار داشتند، آثار ظاهری آسمان و زمین را می توانستند بخوانند، و دلهای آنان سخت تر از دل شیر بود. طوفانها و گردبادها را، پیش از آنکه برسد پیش بینی می کردند.

گردبادی، در آن هنگام که در دریا بودیم، بر ما وزید... باد ما را پیش راند و چنان بود که گویی در برابر باد در حال پروازیم... موجی به بلندی 8 زراع برخاست... آنگاه کشتی شکست و هیچ یک از کسانی که در آن بودند نجات نیافتند. موج مرا به جزیره ای انداخت که سه روز به تنهایی در آن به سر بردم و جز قلب خویش یار و یاوری نداشتم. در زیر درختی می خوابیدم و سایه را در آغوش می گرفتم. پس از آن پای خود را دراز کردم تا ببینم چه چیز می توانم بیابم و در دهان بگذارم. پس درخت انجیر و انگور و انواع تره ظریف یافتم.. در آن، ماهی و مرغ هم بود، و هیچ چیز در آنجا نقصان نداشت... چون برای خود آتشزنه ای ساختم، با آن آتش افروختم و برای خدایان قربانی بریان کردم.

داستان دیگری آنچه را بر کارمندی به نام سینوحه گذشته نقل می کند. این شخص، پس از مرگ آمنمحت اول، از مصر گریخته در خاور نزدیک از شهری به شهری می رفت و، با وجود ثروت و نامی که به دست آورده بود، از دوری وطن رنج فراوان می برد. عاقبت آنچه را که به دست آورده بود رها کرد و به مصر بازگشت و در این بازگشت سختی فراوان دید. در این داستان چنین آمده است:

ای خدا، هر که هستی، که به من فرمان مسافرت داده ای، دوباره مرا به خانه( یعنی به فرعون) باز گردان. شاید به من اجازه می دهی تا جایی را ببینم که دل من در آن جای دارد. چه چیز برای من بزرگتر از آن است که جسد من آنجا به خاک سپرده شود که به دنیا چشم گشوده ام؟ به من مدد کن! امیدوارم که خیر به من برسد و خدا مرا رحمت کند.

سپس وی را در وطنش می بینیم که خسته و مانده و غبارآلود، پس از مسافرت طولانی در بیابان، بازگشته و بیم آن دارد که به واسطه طول مدت



خرید و دانلود تحقیق: ادبیات مصر


مقاله درباره ادبیات مصر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

قسمت عمده ادبیات باستانی مصر ادبیات دینی است

 داستانهای کوتاهی که در میان بقایای ادبیات مصری به دست ما رسیده، فراوان و بسیار متنوع است. در ضمن آنها قصه های شگفت انگیز اشباح و معجزات و قصه های ساختگی جذابی به نظر می رسد که، از لحاظ سبک نگاش و شباهت به حقیقت، از داستانهای پلیسی که در زمان حاضر مایه خرسندی خاطر سیاستمداران است، کمتر به نظر نمی رسد.

 

بیشتر آنچه از ادبیات مصری قدیم بر جای مانده به خط" مقدس" نوشته شده، و آنچه باقی مانده چندان فراوان نیست، و تنها از روی همین است که باید نسبت به ادبیات باستانی مصر حکم کنیم؛ البته در چنین حکمی تصادف کور سهم فراوانی خواهد داشت. شاید، با گذشت زمان، چنان شده است که اثر بزرگترین شاعران مصر از بین رفته و تنها آثار شاعران درباری به دست ما رسیده باشد. گور یکی از کارمندان دولتی بزرگ سلسله چهارم، صاحب قبر را به نام" منشی کتابخانه" معرفی کرده است؛ ما نمی دانیم که آیا آن کتابخانه براستی انباری از کتابها و آثار ادبی بوده، یا انبار پرگرد و غباری بوده است که اسناد و سجلات عمومی در آن نگاهداری می شده. قدیمترین چیزی که از ادبیات مصری مانده" متنهای اهرام" است، که عبارت است از موضوعات دینی که بر دیوارهای پنج هرم از هرمهای سلسله پنجم و ششم نقش شده. کتابخانه هایی به دست آمده است که تاریخ آنها به 2000 ق م می رسد؛ این کتابخانه ها عبارت از طومارهای پیچیده ای از پاپیروس است که در داخل کوزه های عنوان دار جای دارد و آنها را، مرتب، در طبقات مختلف کتابخانه چیده اند. از یکی از این کوزه ها، قدیمترین شکل قصه سندباد بحری به دست آمده، و اگر آن را صورت قدیمی قصه روبنسون- کروزوئه بنامیم شاید بیشتر به حقیقت نزدیک شده باشیم.

" داستان ناخدایی که کشتی او تکه پاره شده" قطعه ای از شرح حال ناخدایی است که خود وی نوشته و بسیار خوش تعبیر و باروح است. این ناخدای پیر، که با بیانی همانند دانته سخن می راند، می گوید:" چه اندازه مایه شادی است که آدمی چون از مصیبتی برهد، آنچه را بر وی گذشته حکایت کند." این ملاح در آغاز داستان چنین می گوید:

پاره ای از حوادث را، که هنگام رفتن به معادن شاهی بر من گذشت، برای تو نقل می کنم. در آن هنگام که بر کشتیی به طول 55 متر و عرض 18 متر قرار گرفتم، در آن 120 نفر از بهترین دیانوردان مصری قرار داشتند، آثار ظاهری آسمان و زمین را می توانستند بخوانند، و دلهای آنان سخت تر از دل شیر بود. طوفانها و گردبادها را، پیش از آنکه برسد پیش بینی می کردند.

گردبادی، در آن هنگام که در دریا بودیم، بر ما وزید... باد ما را پیش راند و چنان بود که گویی در برابر باد در حال پروازیم... موجی به بلندی 8 زراع برخاست... آنگاه کشتی شکست و هیچ یک از کسانی که در آن بودند نجات نیافتند. موج مرا به جزیره ای انداخت که سه روز به تنهایی در آن به سر بردم و جز قلب خویش یار و یاوری نداشتم. در زیر درختی می خوابیدم و سایه را در آغوش می گرفتم. پس از آن پای خود را دراز کردم تا ببینم چه چیز می توانم بیابم و در دهان بگذارم. پس درخت انجیر و انگور و انواع تره ظریف یافتم.. در آن، ماهی و مرغ هم بود، و هیچ چیز در آنجا نقصان نداشت... چون برای خود آتشزنه ای ساختم، با آن آتش افروختم و برای خدایان قربانی بریان کردم.

داستان دیگری آنچه را بر کارمندی به نام سینوحه گذشته نقل می کند. این شخص، پس از مرگ آمنمحت اول، از مصر گریخته در خاور نزدیک از شهری به شهری می رفت و، با وجود ثروت و نامی که به دست آورده بود، از دوری وطن رنج فراوان می برد. عاقبت آنچه را که به دست آورده بود رها کرد و به مصر بازگشت و در این بازگشت سختی فراوان دید. در این داستان چنین آمده است:

ای خدا، هر که هستی، که به من فرمان مسافرت داده ای، دوباره مرا به خانه( یعنی به فرعون) باز گردان. شاید به من اجازه می دهی تا جایی را ببینم که دل من در آن جای دارد. چه چیز برای من بزرگتر از آن است که جسد من آنجا به خاک سپرده شود که به دنیا چشم گشوده ام؟ به من مدد کن! امیدوارم که خیر به من برسد و خدا مرا رحمت کند.

سپس وی را در وطنش می بینیم که خسته و مانده و غبارآلود، پس از مسافرت طولانی در بیابان، بازگشته و بیم آن دارد که به واسطه طول مدت



خرید و دانلود مقاله درباره ادبیات مصر