لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
جستاری جامعه شناختی پیرامون هویت ملی ایرانیان در قرن چهارم هجری
مقدمه
یکی از مباحث مهم جامعه شناسی فرهنگی(Cultural sociology) بحث هویت است اینکه هویت چه معنایی دارد؟ چه ساختاری دارد؟ عناصر شکل دهنده آن کدامند نقش آن در جامعه و تاریخ چیست؟ چه انواعی دارد؟ جامعه بی هویت چه خصوصیاتی دارد؟ بحران هویت چیست؟ چه رابطهای است میان هویت و ساختار اجتماعی، فرهنگی، دینی، تاریخی و سیاسی؟ و سؤالاتی از این قبیل در این مقوله قابل تقسیم بندی است.
همانگونه که افراد هویت خاص دارند جامعه هم هویت خاص خودش را دارد. هویت فردی ناظر به خصوصیات و ویژگیهای یک فرد است که جهت گیری وی را در عرصه زندگی جمعی رقم می زند و هویت جمعی ناظر است به خصوصیات و ساختار یک ملت که جهت گیری اجتماعی، سیاسی، دینی، فرهنگی و تاریخی آن ملت را تعین می بخشد. جامعه ای که هویت ندارد دچار بحران، سردرگمی، اغتشاش فرهنگی و بهت زدگی است بدیهی است چنین جامعهای هیچگاه تعین تاریخی نخواهد داشت. هویت یکی از اجزای اصلی واقعیت ذهنی است و مانند هرگونه واقعیت ذهنی در رابطهای دیالیتکی با جامعه قرار دارد ....انواع هویت از سوی دیگر، فرآورده هایی هستند اجتماعی که عناصر نسبتاً ثابت واقعیت اجتماعی عینی به شمار می روند و به همین نحو آنها موضوعی نوعی از نظریه پردازی در هر جامعهای هستند. (برگر و لوکمان، 1375، صص37_ 236) .
در این نوشته پس از تعریف و تبیین هویت ملی، هویت ملی ایرانیان در سه قرن اول هجری را توضیح می دهیم و سپس نحوه شکل گیری هویت ملی ایرانیان (هویت ایرانی _ اسلامی) در قرن چهارم را بیان نموده و تأثیر زبان و ادبیات فارسی و تاریخ ایران را در سامان یابی این هویت تشریح می نماییم و در پایان نوشته ضمن جمعبندی مباحث، توصیه های کاربردی را ارائه خواهیم نمود.
تعریف و تبیین هویت ملی
هویت ملی(Netional identity) یا هویت جمعی (Collective identity) عبارت است از: مجموعه عناصر و عوامل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی که جامعه ای را از سایر جوامع متمایز می نماید. هنگامی که ما خود را مسلمان ایرانی، آسیایی و شرقی می دانیم در حقیقت خود را از سایر جوامع متمایز نموده و انتساب خود را به این هویت ملی خاص اعلام نموده ایم . به قول موریس روزنبرگ (Mrosenberg) هویتهای اجتماعی عبارتند از: گروهها، پایگاهها، یا دسته هایی که فرد خودش را از نظر اجتماعی متعلق به آنها می داند. به عنوان مثال: تشخیص دادن خود به عنوان یک فرد دموکرات، طبقه متوسط، سیاه پوست یا مرد.1هویت ملی زمانی شکل می گیرد که تک تک افراد خود را در قبال جامعه و فرهنگشان متعهد و مکلف بدانند.
هویت ملی در بستر زمان و در عرصه حیات اجتماعی سامان می یابد ودر طول تاریخ دچار فراز و نشیب و تغییر و تحول می گردد. تغییر و تحول ملی در طول تاریخ و در گذر حوادث امری طبیعی است. اما بحران هویت جامعه را دچار مشکل می سازد هنگامی که افراد هویت قبلی خود را به نوعی رها کرده باشند و هویت جدیدی را جایگزین نکرده باشند دچار سردرگمی، تعارض و بحران هویت می شوند یا به تعبیر امیل دورکیم(E.durkheim) جامعه شناس برجسته فرانسوی: هنگامی که جامعه هنجارهای(norms) تثبیت شده گذشته را رها می کند و در ایجاد هنجارهای جدید ناتوان است جامعه و فرهنگ دچار بحران می شود. در این هنگام برای افراد پرسشهای جدیدی از قبیل: ما که بوده ایم؟ چه ریشه هایی داشته ایم؟ چرا چنین وضعیتی ایجاد شده است؟ چگونه باید باشیم؟ و به کجا خواهیم رفت؟ مطرح خواهد شد که نحوه پاسخگویی افراد به این پرسشها هویت جدید آنان را سامان خواهد داد.
هویت ملی و نقش آن در پویایی جوامع بشری یکی از مفاهیم اساسی اکثر مکاتب جامعه شناسی (چه آنان که در حوزه نظم اجتماعی مطالعه کرده اند و چه آنهایی که در حوزه تحول اجتماعی قلم زده اند)است صاجب نظران این علم چه در بحث نظم و ثبات و چه در بحث تحول و تغییر بصورت ضمنی یا صریح، هویت ملی و جمعی را مورد تعمق قرار داده اند. از نظر جامعه شناسی هویت داشتن یعنی خود بودن و خودآگاهی داشتن به جایگاه اجتماعی، فرهنگی و تاریخی خویشتن بطور کلی می توان گفت که سه عنصر دین (Religion) زبان(Language) و تاریخ (history) ارکان اساسی هویت ملی محسوب می شوند. در طول تاریخ اکثر مبارزات فکری -فرهنگی و حتی نظامی جوامع بشری – چه در زمان گذشته و چه در عصر جدید – به نوعی پیرامون دین و مذهب و یا پیرامون زبان و ادبیات بوده است. به تعبیر دیگر می توان گفت که تاریخ ظرف است و دین و زبان مظروف، اگر آن ظرف از این مظروف تهی شود با جامعه ای از خود بیگانه (Self Alienation) و بحران زده مواجه خواهیم بود.
جان کلام آنکه، در گذر زمان هویت ملی ایرانیان حول همین سه محور شکل گرفته است. اما هویت ملی ما(ایرانی ـ اسلامی) در قرن چهاره عمدتاً تحت تأثیر زبان و ادبیات فارسی شکل گرفت در این راستا تلاش خستگی ناپذیر بزرگان مسلمان ایرانی در حوزه های متنوع علمی و فرهنگی جهت زنده نگه داشتن غنی سازی و پالایش زبان و ادبیات فارسی و تلفیق آن با مکتب اسلام در قرون چهارم و پنجم هجری ستودنی و خاطره انگیز است.
هویت ملی ایرانیان در سه قرن اول هجری
پس از فتح ایران توسط مسلمانان و پذیرش اسلام از طرف ایرانیان، حداقل بمدت دویست سال، ملت ایران دچار نوعی بهت، حیرت، سردرگمی و به تعبیر جامعه شناختی دچار بحران هویت شد.2 البته بروز چنین وضعیتی کاملاً طبیعی بود، چرا که جامعه ایران هنجارها و ارزشهای گذشته را رها کرده بود و هنوز هنجارهای جدی تثبیت نشده بودند و تثبیت و نهادینه شدن فرهنگ جدید دینی و ارزشی نیاز به زمان داشت اهمیت این بحران زمانی دو چندان می شود که بدانیم فتح ایران توسط لشکر کشی آنهم بوسیله قومی غیر ایرانی صورت پذیرفت البته نیاز به تأکید ندارد که منظور ما از ایراینان بعنوان یک ملت با هویت مشخص ایرانی قبل از اسلام است وگرنه از همان آغاز بسیاری از ایرانیان بصورت گروهها و یا افراد پراکنده در گسترش مکتب اسلام، زبان و فرهنگ عربی مشارکت جستند و سهم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
(
موضوع:
شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم
استاد مربوطه:
جناب آقای دکتر عباسی
اعضاءگروه:
نگین مهاجری مقدم ساغر ظهوریان
رؤیا قدردان سیما شکوه سرنوازی
طاهره سیدی سمانه طالبی زاده
منابع:
دایره المعارف ادبی. ترجمه و تألیف عبدالحسین سپدیان
تاریخ ادبیات ایران. دکتر صفا. جلدسوم. ص 344
زندگی نامه شاعران ایران. تألیف لیلا صوفی
برگی از زندگی بزرگان. فرشته کریمی. انتشارات نوید شیراز.
از سپهری تا جامی.تاریخ ادبی ایران. نیمه قرن هفتم تا آخر قرن نهم. عصراستیلای مغول و تاتار. تألیف ادوارد برون. ترجمه علی اصغر حکمت.
مقدمه
عده ای از شاعران پارسی گوی از بازماندگان دوران قبل از حمله مغول هستند و یا از کسانی که در دوره مغول می زیستند. دسته دیگر در دوران مغول در دستگاه امارتهای کوچک یا خاندانهای بزرگ زندگی می کردند و یا در خانقاههای متصوفه زیر دست مشایخ بزرگ ایران و خارج ایارن بودند.
آخرین دسته کسانی هستند که در بین حکومت ایلخانان و حمله تیمور در خدمت ملوک الطوائف ایران و نواحی مجاور بودند.
ایران در دوره مغول: در این دوهر ادبیات حیرت انگیز و بزرگی از ایرانیان بوجود آمد. جنوب ایران کمتر از ممالک شمالی و مرکزی و غربی دچار خسارت شد.
انهدام مؤسسات دینی:
هر چند به واسطه قتل عام فضلا طلاب و انهدام مدارس و مساجد و کتابخانه ها دچار اختلال و پریشانی شد ولیکن آسیب بعضی کمتر بود. مغولان بت پرست به فلسفه و حکمت توجهی نداشتند ولیکن نسبت به مدایح شعرا بی اعتنا نبودند. در این دوره مورخین در جه اول در زبان فارسی به ظهور رسیدند.
شعرا و صوفیه عصر ایلخانان:
در این دوره دو نفر از شاعران که درجه بالاتر از بقیه بودند:
جلال الدین روحی
سعدی شیرازی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
تاریخچه فلوریداسیون نمک به بیشتر از نصف قرن برمی گردد، که شامل تلاشهای بسیاری در اروپا و امریکا می باشد.( جدول 1-1) ارزشمندبودن فلوریداسیون نمک در رابطه با پیشگیری از پوسیدگی از حدود اواسط قرن بیستم مشخص شد. در دهة 1940 یک پزشک سوئیسی به نام H .J .Waspi نمک یددار، را برای بیماران باردار خود تجویز کرد و این کار را جهت پیشگیری از گواتر، و نقایص حاصل از کمبود در نوزادان انجام داد.(1)
وقتی دکتر وسپی درباره مطالعات H.T.Dean درباره فلوراید و پوسیدگی دندانی آگاهی پیدا کرد(11-2)، رویای پیشگیری از پوسیدگی در سطح وسیع با استفاده از نمک فلورریده را در ذهن پروراند.
با توجه به وجه تشابه فلوراید و ید بعنوان هالوژن، ترتیبی داد تا کارخانه نمک راین سوئیس، 200 میلی گرم سدیم فلوراید(NaF) معادل 90 میلی گرم فلوراید، در هر کیلوگرم نمک تولیدی اضافه کنند، در حالیکه در آن زمان میزان متوسط مصرف نمک روزانه، 12-10 گرم بود. در سال 1955 به دنبال پیشنهاد دکتر وپسی ودیگران، کارخانجات نمک سوئیس شروع به تولید نمک حاوی 10 میلی گرم یدید پتاسیم(KI )و 90 میلی گرم فلوراید(F )، در هر کیلوگرم نمودند( جهت مصرف در بخش زوریخ).
در سال 1968 نمک غنی شده در 23 بخش از 25 بخش سوئیس مصرف می شد و در حال حاضر تمامی، 26 بخش سوئیس از نمک فلوریده استفاده می کنند.
بخش باسل، در سال 1962 فلوریداسیون آب را مطرح نمود. در سال 2004، مجلس مقرر کرد که فلوریداسیون آب با فلوریداسیون نمک جایگزین شود. به چند دلیل، مثلاً اینکه فلوریده کردن آب در مناطق خارج از باسل نسبت به تولید نمک فلوریده بسیار مشکل و از نظر قانونی حتی غیرممکن بود(13). به این ترتیب، نمک فلورریده، در پاکت های حداکثر یک کیلوگرمی در دسترس قرار گرفت. امروزه در سرتاسر سوئیس به فروش می رسد و در سال 2000 مناطق حدود 85% مبادلات نمک محلی را دربرگرفته است.
دومین اتفاق مهم در ماه جون در سال 1965 رخ داد، وقتی که توزیع نمک فلوریده دردو جامه کمبیای به میزان بخشی از یک بررسی آغاز شد تا اثر نمک فلوریده در پیشگیری از پوسیدگی دندان در مقایسه با سیستم فلوریداسیون آب مشخص گردد. این حرکت توسط تعداد زیادی از مؤسسات بین المللی حمایت شد، مثل سرویس بهداشت عمومی ایالات متحده و دانشگاه انتیوکونیا در کلمبیا. این پروژه شامل طراحی بسیار خوب آنالیزی بود و دلایل بسیار خوبی را در جهت اثربخشی فلوریداسیون نمک ارائه داد. در نتیجه این بررسی مشخص شد که فلوریداسیون نمک(200 میلی گرم در فلوریداسیون در یک کیلوگرم نمک) منافعی مشابه فلوریداسیون آب دارد و در هر دو گروه کاهش پوسیدگی دندانی به میزان 60 تا65% دیده شده بود که این نتایج در گروه کنترلی که نه فلوریداسیون نمک و نه فلوریداسیون آب در آن اجرا نشده بود، وجود نداشت. بین سال های 1966، 1976، Karoly Toch مطالعه ای در جوامع مجارستانی انجام داد که در آنها سه نوع نمک با سه غلظت 200-250 و 30 میلی گرم فلوراید در کیلوگرم نمک استفاده می شد. سه جامعه ی دیگر به عنوان جوامع کنترل در نظر گرفته شدند. در جوامعی که نمک فلوریده مصرف شده بود، پوسیدگی دندانی در کودکان6-2 ساله( دندانهای شیری)، 33% کاهش یافته یود ودر کودکان 14-12 ساله( دندانهای دائمی) کاهش پوسیدگی حدود 66% دیده شد.
در فنلاند در سال 1952 فلوریداسیون در سطح 90میلی گرم در یک کیلوگرم نمک مطرح شد. مصرف نمک فلوریده در دهه 1970 افزایش یافت ولی توزیع آن محدود بود. از سال 1978، هیچگونه نمک فلوریده در دسترسی وجود نداشت.(14)
در سالهای 1985،1971 آقای Vines نتایج دو مطالعه که در سالهای 1966 و 1968 در پامیلونا و اسپانیا آغاز شده بود را گزارش داد.(6،7)
جدول 1-1 اتفاقات مهم در تاریخچه فلوریداسیون نمک
سال
کشور
اتفاق
1955
سوئیس
فلوریداسیون نمک در غلظت 90 میلی گرم در یک کیلوگرم نمک
( فلوریداسدیم) ، توسط شرکت United Swiss Rhine Stal
1964
سوئیس
تولید به حد 598 میلیون تن نمک فلوریده رسیده مصرف در 20 بخش از 25 بخش سوئیس توسعه یافت.
1965
کلمبیا
فلوریداسیون نمک در غلظت 200 میلی گرم بازای یک کیلوگرم آغاز شد به صورت یک مطالعه آزمایشی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
شعر فارسی در قرن هفتم و هشتمشعر فارسی در این دوره با شدتی بیش از پیش از بدبینی و ناخشنودی از اوضاع روزگار و ناپایداری جهان و دعوت خلق به ترک دنیا و زهد و نظایر این افکار مشحونست. علت آن هم آشکار میباشد و آن وضع سخت و دشواریست که با حمله مغول آغاز شده و با جور و ظلم عمال دوره آنان و با خونریزیها و بیثباتی اوضاع در دوره فترت بعد از ایلخانان ادامه یافته و محیط اجتماعی ایران را با دشوارترین شرایطی مقرون ساخته بود. همین وضع مورث توجه شدید غالب شعرا به مسائل دینی و خیالات تند صوفیانه و درویشانه و گوشهگیری و در نتیجه تصورات باریک و دقیق نیز شده است. در عصر مغول بر اثر انتشار بسیاری از مفاسد اخلاقی انتقادات اجتماعی به شدت رواج یافت. البته پیش از این تاریخ از این قبیل انتقادات در اشعار شعرا خاصه در شعرای قرن ششم که بر اثر تسلط ترکان و رواج بعضی مفاسد از اوضاع ناراضی بودند، نیز مشاهده میشود ولی در عهد مغول به همان نسبت که مفاسد اجتماعی رواج بیشتری یافت به همان درجه هم این انتقادات شدیدتر و سخت تر شد. از این انتقادات سخت در آثار سعدی خاصه گلستان و در هزلیات او و در جام جم اوحدی و د رغزلهای حافظ و آثار شعرای دیگر بسیار دیده میشود و از همه آنها مهمتر آثار شاعر و نویسنده خوش ذوق هوشیار «عبید ذاکانی قزوینی» است که آثار او نظماً و نثراً حاوی مسائل انتقادی تندیست که با لهجه ادبی بسیار دلچسب و شیرین بیان کرده و در این باب گوی سبقت از همه شاعران و نویسندگان فارسی زبان بوده است. حقاً هم هیچ دورهیی از ادوار مقدم بر او در ایران به نحوی که او میخواسته مانند عهد زندگی وی نمیتوانست مضامینی بدان شیرینی و خوبی برای انتقادات اجتماعی او فراهم سازد. در شعر قرن هفتم و هشتم قصیده به تدریج متروک میشد و به همان نسبت غزلهای عاشقانه لطیف جای آنرا میگرفت. منظومهای داستانی نو عرفانی زیاد سروده شد و همچنین منظومهایی که حاوی افکار اجتماعی و حکایات و قصص کوتاه باشد(مانند بوستان سعدی) در این دوره معمول گردید. داستانهای منظوم قرن هفتم و هشتم معمولاً به تقلید از نظامی شاعر مشهور پایان قرن ششم ساخته میشد و از بزرگترین مقلدان نظامی در این دوره امیر خسرو دهلوی و خواجوی کرمانی را میتوان ذکر کرد. سبک شعر در قرن هفتم و هشتم دنباله سبک نیمه دوم قرن ششم است که اکنون اصطلاحاً سبک عراقی نامیده میشود. علت توجه شاعران این قرن به سبک مذکور آنست که مرکز شعر در این دو قرن نواحی مرکزی و جنوبی ایران است که لهجه عمومی استادان این نواحی با سبک سابق الذکر سازگارتر است. با این حال در میان شعرای این دوره کسانی مانند مجد همگر شیرازی و ابن یمین فریومدی و مولوی بلخی بودند که به سبک خراسانی بیشتر اظهار تمایل میکردند و علی الخصوص سبک مولوی در غزلها و قصائدش نزدیکی تام بروش شاعران خراسان دراوایل قرن ششم داشت. شعر فارسی دوره مغول با دو شاعر بزرگ ایران سعدی و مولوی شروع میشود که هر دو پیش از