لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
« گوشه ای از زندگی درخشان نهضت پر ثمر و بزرگ پیشوای انقلاب اسلامی و مرجع تقلید شیعیان جهان (حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) ) »
پیشوای انقلاب و رهبر بزرگ اسلام حضرت آیت الله العظمی خمینی در روز بیستم جمادی الثانی مصادف با روز میلاد باسعادت یگانه دختر عالیقدر پیامبر عظیم اسلام حضرت فاطمه زهرا (ع) به سال 1320 هجری در خانواده ای نسبتا متوسط و روحانی در شهر خمین چشم به جهان گشود و پا به عرصه گیتی نهاد.
و هر روز که از عمر شریف این نابغه دهر، مرزبان با کفایت اسلام و وارث همه اصالتهای مذهب که میگذشت آثار فوق العادگی شجاعت، شهامت، اراده، قاطعیت، ثبات و پاکی و دور اندیشی از چهره جذاب و پیشانی تابنده اش می درخشید.
دوران کودکی
هنوز بیش از پنجماه از زندگی این کودک هوشمند و حیرت انگیز نگذشته بود که : پدر بزرگوارش آیت الله سید مصطفی موسوی، به درجه رفیع شهادت رسید و این انسان بزرگ و شگفت آور نزد مادر گرامیش تحت سرپرستی و کفایت برادر بزرگ خویش، علامه سید مرتضی موسوی، پرورش یافت.
تحصیلات ابتدائی
دوران کودکی را در همان شهر خمین، پشت سر گذاشت و تحصیلات ابتدائی و مقداری از دروس مقدماتی را در همان جا، نزد اهل فضل و دانش آموخت و در سن 19 سالگی برای ادامه تحصیلات اسلامی به اراک که در آن روزگاران، یکی از مراکز علمی و حوزه های بزرگ دینی بشمار می رفت مسافرت فرمود. در آن زمان حاج سید عبدالکریم حائری یزدی از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف از شاگردان برجسته حوزه درس، به دعوت علماء و فضلا به شهر اراک برای زعامت حوزه به آن شهر تشریف آورده بود، ادراه می شد.
هجرت به قم
در سال 1340 هـ . آیت الله حائری به درخواست علما بزرگ اراک به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. او با اراده آهنین و عزم راسخ و محکم خویش در جوار مرقد بانوی با عظمت اسلام حضرت معصومه (س) حوزه عظیم و با برکت قم را پایه گذاری کرد و بدست توانای خود حوزه علمیه قم را تاسیس نمود.
آیت الله خمینی نیز بدنبال هجرت استاد، خود را از اراک به قم و به آن دانشگاه عظیم اسلامی رساند. در آن مهد علم ودانش و پرورشگاه شخصیتهای بزرگ روحانی، به فراگرفتن علوم اسلامی و تزکیه نفس پرداخت و از محضر استاد بزرگ آیت الله حائری و دیگر اساتید عالی مقام مانند، آیت الله شاه آبادی استفاده های شایانی نمود.با پشت کار بی نظیر و لیاقت فوق العاده به زودی به درجه عالی اجتهاد نائل گردید.
آینده درخشان او
زعیم رشید اسلام از همان دوران اول تحصیل در هر اجتماع، جلسه و حوزه درس و بحثی که حاضر می شد و با هر استاد توانا و زبر دستی که روبرو میشد. طرح اشکالات دقیق، قوت منطق، و تقوای بی مانند و بلاخره ویژگی های روحی و اخلاقی او نظر اساتید بزرگ و با بصیرت و دور اندیش را به خود جلب می کرد و مبهوت از این هوش سرشار و فوق العاده اش میشدند.
آمادگی روحی و مسئولیتهای سنگین رهبری
زعیم بزرگ اسلام، در سراسر دورانیکه، به حضور رهنمایان اخلاقی، مربیان وارسته، و آموزگاران به مجالس پند و موعظه مردان خدا برای آموختن معارف الهی و علوم می رفت. او می دانست باید فردا رهبر و هادی جامعه بزرگ مسلمانان باشد. و رهبری شرائط ویژه ای دارد. او می دانست تنها مسئولیتی که بر دوش رهبر و مرجع یک امت است، استخاره گرفتن، نماز جماعت خواندن و مسئله گویی نخواهد بود بلکه مسئولیتهایی بی شمار و خطیر و وظائفی بسیار سنگین به دوش وی نهاده خواهد شد.
اولین گام علیه سیاست
پیشوای اسلام در سال های 1360 هـ . بطور کلی از حضور در حوزه های درس اساتید بزرگ پر فیض از تحصیل بی نیاز گردید. دیگر نزد اساتید بزرگ چیزی نیافت که لازم به آموختن آن باشد. در نوشته های قبل گفتیم که حوزه علمیه قم با اراده آهنین و همت والای مرحوم حاج شیخ سید عبدالکریم حائری یزدی پایه گذاری شد و در کوتاهترین مدت توانست فضلا و محصلین جوان و با لیاقتی جمع آوری و حوزه آبرومند و با برکتی را بوجود آورد. ولی متاسفانه طولی نکشید که وضع سیاسی ایران تغییر کرد. دشمنی رضاشاه جلاد و دیکتاتور، نسبت به امور دینی و اسلامی بویژه به حوزه علمیه قم، هر روز آشکارتر می گردید و نقاب از چهره منحوس او بر می داشت. به حکم آن جبار و دیکتاتور زمان- جمع مجالس سوگواری و ارشاد و موعظه و علی الخصوص مجالس عزاداری سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین منع شدید گردید. تا فرصتی برای تبلیغ متعهدان مذهبی نباشد که ملت قهرمان ایران را آگاه بر وظائف و مسئولیتهای ملی و اسلامیشان گردانند. در چنین موقعیت حساس و خطرناک و روزهای سیاه و تاریکی بود که امام خمینی که در آن زمان از بزرگترین اساتید حوزه علمیه قم بود و از تابنده ترین چهره های روحانی آن دانشگاه عظیم بشمار می رفت به حکم و خلیفه اسلامی و روح تعهدپذیری که دارا بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
نهضت آزادی ایران
نهضت آزادی ایران، حزبی سیاسی و اسلامی با اصل بازگشت به اسلام حقیقی و دفاع از تمامیت ارضی است که در ایران به فعالیتهای علنی سیاسی و مذهبی میپردازد و دبیر کل کنونی آن ابراهیم یزدی است. این تشکل بیش از چهل و پنج سال سابقه دارد و در دوران پیش از انقلاب ۵۷ با تاکید بر هویت ایرانی و اسلامی تأسیس شده و جایگاه تشکل برخی از اسلامگرایان مخالف محمدرضا پهلوی بودهاست. از جمله موسسین این حزب مهدی بازرگان بود که گرایشهای ملی و مذهبی داشت. بازرگان، بعدها نخست وزیر دولت موقت و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی شد. نظام جمهوری اسلامی این حزب را به رسمیت نمیشناسد و فعالیت آن را غیرقانونی میداند.
تاریخچه
پیش از انقلاب
نهضت آزادی ایران در ۱۴ می۱۹۶۱ (۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰) توسط مهدی بازرگان و در مخالف با شاه تأسیس شد. این تشکل از ابتدا گرایشهای ملی و مذهبی داشت و در برگیرندهٔ طیفهای روشنفکر و ملی - مذهبی بود. بسیاری از بنیانگذاران این نهضت از فعالان سابق جبهه ملی ایران و حزب ایران بودند. به غیر از بازرگان از دیگر بنیان گذاران مشهور نهضت آزادی میتوان به آیتالله محمود طالقانی و یدالله سحابی اشاره کرد.
این گروه فعالیتهای خود را علیه شاه آغاز کرد و سرانجام در سال ۱۹۶۳ جمعی از فعالین آن و همچون مهدی بازرگان، محمود طالقانی و یدالله سحابی به زندان افتادند و هر کدام به ۴ تا ۱۰ سال زندان محکوم شدند.
نهضت آزادی در ماجرای ۱۵ خرداد در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) از جمله گروه های سیاسی بود که از آیتالله خمینی و جنبش او حمایت کردند.
بعد از این تاریخ و با توجه به سرکوب شدید ساواک در دههٔ ۷۰ میلادی فعالیت نهضت آزادی در داخل تقریباً متوقف شد، اما شاخههای خارجی آن در اروپا و آمریکا شروع به کار کردند. دکتر علی شریعتی و دکتر ابراهیم یزدی شخصیتهایی بودند که نهضت آزادی را در خارج از ایران تأسیس کردند و تا زمان انقلاب ۵۷ بین جنبش ضد شاه در خارج از کشور نقش ایفا کردند. آموزههای دکتر علی شریعتی، از اعضای نهضت آزادی، تأثیر مهمی بر برخی طیفهای انقلابیون داشت.
پس از انقلاب
دورهٔ کوتاه پس از انقلاب اوج قدرت نهضت آزادی بود. آیتالله خمینی مسئولیت نخستوزیری دولت موقت را به مهدی بازرگان، دبیر کل وقت نهضت، سپرد و پستهای مهم دیگری به سایر اعضای نهضت داده شد. برای مثال ابراهیم یزدی به وزارت امور خارجهٔ دولت موقت منصوب گردید. همچنین بازرگان و سه نفر دیگر از سران نهضت به عنوان نمایندگان تهران برای اولین مجلس جمهوری اسلامی انتخاب شدند.
دولت موقت تنها نه ماه به طول انجامید و با اشغال سفارت آمریکا (که بعداً به لانهٔ جاسوسی آمریکا معروف شد) در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، مهدی بازرگان به نشانهٔ اعتراض به این حرکت، از سمت خود استعفا داد و آیتالله خمینی هم بلافاصله متن استعفای وی را پذیرفت و آن را به اطلاع ملت ایران رساند. بعد از این ماجرا ابوالحسن بنیصدر، در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسید و بهعنوان اولین رئیسجمهور ایران شناخته شد. در جنگ ایران و عراق این نهضت تماماً از جنگ دفاعی پشتیبانی میکرد و طرفدار مصطفی چمران بود. این نهضت در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰ بر سر مسائلی در رابطه با جنگ ایران و عراق با مخالفت شدیدتر حکومت مواجه شد و اعضای بسیاری از آن به زندان افتادند. پس از فوت بازرگان در ژانویه ۱۹۹۵ شورای مرکزی نهضت آزادی تشکیل جلسه داد و ابراهیم یزدی را به عنوان جانشین او انتخاب کرد. یزدی همچنان دبیر کلی این گروه را به عهده دارد. در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری دو نامزد این حزب معینفر و ابراهیم یزدی رد صلاحیت شدند و نهضت آزادی این انتخابات را که به روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی منجر شد تحریم کرد. اما پس از انتخاب شدن سیدمحمد خاتمی به ریاست جمهوری در ۲ خرداد ۱۳۷۶ و شروع جنبش اصلاحطلبی در ایران، نهضت آزادی همواره از طرفداران این جنبش بودهاست. اما حتی در طول این سالها، کاندیداهای این نهضت برای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس هیچ وقت به تأیید شورای نگهبان نرسیدند. (البته این حزب در انتخابات شوراهای شهر و روستای دوم که تماماً زیر نظر اصلاحطلبان برگزار شد توانست لیستی از کاندیداهایش را اعلام کند ولی این انتخابات با بیاقبالی مردم مواجه شد و محافظهکاران در آن پیروز شدند). اعضای نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۸۱ به صورت دسته جمعی بازداشت و از یک هفته تا یازده ماه به صورت موقت زندانی شدند. دادگاه انقلاب اعضای این حزب را به صورت انفرادی محاکمه و تا ده سال حبس محکوم کرد. در پی اعتراض وکلای این حزب به حکم دادگاه اولیه، هنوز هیچ حکم قطعی صادر نشدهاست. ابراهیم یزدی دیبر کل حزب برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ نامزد شد ولی صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان مورد تایید قرار نگرفت و این حزب از مصطفی معین، کاندیدای طیف اصلاح طلبان حمایت کرد اما او موفق به کسب آرای لازم نشد. در ۱۸ می۲۰۰۶ نهضت آزادی مراسمی برگزار کرد و با حضور تعدادی از فعالان سیاسی چهلوپنجمین سالروز تشکیل خود را گرامی داشت. در این مراسم علاوه بر فعالان نهضت آزادی، شماری از فعالان ملی-مذهبی، اعضای جبهه مشارکت و جمعی از اعضای طیفهای مختلف دفتر تحکیم وحدت نیز حضور داشتند. از جمله حاضران در این مراسم میتوان به حبیب الله پیمان، عبدالله نوری، محسن کدیور، اکبر گنجی، محمدرضا خاتمی و محمد بستهنگار اشاره کرد. همچنین این حزب، بعد از سوی دولت محافظه کار محمود احمدی نژاد با فشارهای زیادی روبرو بودهاست. از جمله به جلوگیری از برگزاری مراسم نمازهای عید فطر و عید قربان سال ۱۳۸۶، جلوگیری از برگزاری مراسم چهل ششمین سالگرد تاسیس، جلوگیری از برگزاری دوازدهمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، جلوگیری از برگزاری ششمین سالگرد درکذشت دکتر یدالله سحابی، دستور لغو اردوی آموزشی برای اعضای جوان حزب، جلوگیری از برگزاری کنگره سالانه میتوان اشاره کرد.
نهضت آزادی 25 اردیبهشت 1340، با اعضای هیأت مؤسس 25 نفری، به رهبری مهندس مهدی بازرگان تأسیس شد؛ بنا به گفته بازرگان، «تشکیلات و پایه اساسی نهضت را با کسب نظر از آقای مصدق ریختهاند. آقایان سید محمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی، مهندس منصور عطایی، عباس سمیعی، آقای زنجانی، و اینجانب جزء هیأتی هستیم که از طرف هیأت موسس مأمور مرامنامه و اصول کار نهضت شدیم.»[1] ایشان همچنین دربارۀ شعار نهضت میگوید: « از درون جبهۀ ملی، نهضت آزادی بوجود آمد که هم وارث مقاومت ملی بود و هم فرازنده و بلندکنندۀ شعار شاه سلطنت کند نه حکومت.»[2] [3]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
« گوشه ای از زندگی درخشان نهضت پر ثمر و بزرگ پیشوای انقلاب اسلامی و مرجع تقلید شیعیان جهان (حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) ) »
پیشوای انقلاب و رهبر بزرگ اسلام حضرت آیت الله العظمی خمینی در روز بیستم جمادی الثانی مصادف با روز میلاد باسعادت یگانه دختر عالیقدر پیامبر عظیم اسلام حضرت فاطمه زهرا (ع) به سال 1320 هجری در خانواده ای نسبتا متوسط و روحانی در شهر خمین چشم به جهان گشود و پا به عرصه گیتی نهاد.
و هر روز که از عمر شریف این نابغه دهر، مرزبان با کفایت اسلام و وارث همه اصالتهای مذهب که میگذشت آثار فوق العادگی شجاعت، شهامت، اراده، قاطعیت، ثبات و پاکی و دور اندیشی از چهره جذاب و پیشانی تابنده اش می درخشید.
دوران کودکی
هنوز بیش از پنجماه از زندگی این کودک هوشمند و حیرت انگیز نگذشته بود که : پدر بزرگوارش آیت الله سید مصطفی موسوی، به درجه رفیع شهادت رسید و این انسان بزرگ و شگفت آور نزد مادر گرامیش تحت سرپرستی و کفایت برادر بزرگ خویش، علامه سید مرتضی موسوی، پرورش یافت.
تحصیلات ابتدائی
دوران کودکی را در همان شهر خمین، پشت سر گذاشت و تحصیلات ابتدائی و مقداری از دروس مقدماتی را در همان جا، نزد اهل فضل و دانش آموخت و در سن 19 سالگی برای ادامه تحصیلات اسلامی به اراک که در آن روزگاران، یکی از مراکز علمی و حوزه های بزرگ دینی بشمار می رفت مسافرت فرمود. در آن زمان حاج سید عبدالکریم حائری یزدی از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف از شاگردان برجسته حوزه درس، به دعوت علماء و فضلا به شهر اراک برای زعامت حوزه به آن شهر تشریف آورده بود، ادراه می شد.
هجرت به قم
در سال 1340 هـ . آیت الله حائری به درخواست علما بزرگ اراک به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. او با اراده آهنین و عزم راسخ و محکم خویش در جوار مرقد بانوی با عظمت اسلام حضرت معصومه (س) حوزه عظیم و با برکت قم را پایه گذاری کرد و بدست توانای خود حوزه علمیه قم را تاسیس نمود.
آیت الله خمینی نیز بدنبال هجرت استاد، خود را از اراک به قم و به آن دانشگاه عظیم اسلامی رساند. در آن مهد علم ودانش و پرورشگاه شخصیتهای بزرگ روحانی، به فراگرفتن علوم اسلامی و تزکیه نفس پرداخت و از محضر استاد بزرگ آیت الله حائری و دیگر اساتید عالی مقام مانند، آیت الله شاه آبادی استفاده های شایانی نمود.با پشت کار بی نظیر و لیاقت فوق العاده به زودی به درجه عالی اجتهاد نائل گردید.
آینده درخشان او
زعیم رشید اسلام از همان دوران اول تحصیل در هر اجتماع، جلسه و حوزه درس و بحثی که حاضر می شد و با هر استاد توانا و زبر دستی که روبرو میشد. طرح اشکالات دقیق، قوت منطق، و تقوای بی مانند و بلاخره ویژگی های روحی و اخلاقی او نظر اساتید بزرگ و با بصیرت و دور اندیش را به خود جلب می کرد و مبهوت از این هوش سرشار و فوق العاده اش میشدند.
آمادگی روحی و مسئولیتهای سنگین رهبری
زعیم بزرگ اسلام، در سراسر دورانیکه، به حضور رهنمایان اخلاقی، مربیان وارسته، و آموزگاران به مجالس پند و موعظه مردان خدا برای آموختن معارف الهی و علوم می رفت. او می دانست باید فردا رهبر و هادی جامعه بزرگ مسلمانان باشد. و رهبری شرائط ویژه ای دارد. او می دانست تنها مسئولیتی که بر دوش رهبر و مرجع یک امت است، استخاره گرفتن، نماز جماعت خواندن و مسئله گویی نخواهد بود بلکه مسئولیتهایی بی شمار و خطیر و وظائفی بسیار سنگین به دوش وی نهاده خواهد شد.
اولین گام علیه سیاست
پیشوای اسلام در سال های 1360 هـ . بطور کلی از حضور در حوزه های درس اساتید بزرگ پر فیض از تحصیل بی نیاز گردید. دیگر نزد اساتید بزرگ چیزی نیافت که لازم به آموختن آن باشد. در نوشته های قبل گفتیم که حوزه علمیه قم با اراده آهنین و همت والای مرحوم حاج شیخ سید عبدالکریم حائری یزدی پایه گذاری شد و در کوتاهترین مدت توانست فضلا و محصلین جوان و با لیاقتی جمع آوری و حوزه آبرومند و با برکتی را بوجود آورد. ولی متاسفانه طولی نکشید که وضع سیاسی ایران تغییر کرد. دشمنی رضاشاه جلاد و دیکتاتور، نسبت به امور دینی و اسلامی بویژه به حوزه علمیه قم، هر روز آشکارتر می گردید و نقاب از چهره منحوس او بر می داشت. به حکم آن جبار و دیکتاتور زمان- جمع مجالس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 106 صفحه
قسمتی از متن .doc :
« بسمِ الله الرحمَّن الرحیَّم »
نام : محسن
نام خانوادگی : صفائی کوچکسرائی
نام دانشگاه : دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
نام دانشکده : فنی و مهندسی
عنوان تحقیق : نهضت عاشورا
شماره دانشجویی : 8312510663
نام درس : معارف اسلامی (2)
نام مدرس : سید حسین مدنی
کد کلاس : 216
حجم تحقیق :
مقدمه
حادثه عاشورا , از مهمترین حوادث تاریخ اسلام , بلکه تاریخ آدم و عالم است. چه بسیار حوادث تلخ و شیرینی که تنها نام آنها در کتابهای تاریخ برده شده و آن چنان که شایسته است ,به جزئیات آنها پرداخته نشده است ؛ اما نهضت عاشورا , با گذشت حدود چهارده قرن – افزون بر این که تمام وقایع آن در منابع تاریخی ثبت شده است – دریادها و خاطرهها جاودان و ماندگار گشته و مراسم آن هر سال در ماه محرم با سوز و گداز بیشتر برگزار میشود و سر ماندگاری نهضت امام حسین (ع) این است که درخت اسلام با این نهضت سیراب شد و دین خاتم با خون حضرت سید الشهدا (ع) پایدار ماند.
امام حسین (ع) در زمانی قیام کرد که حقیقت اسلام تغییر یافته , تعریف معارف و محتوای شریعت نبوی (ص) به اوج خود رسیده , خلافت رسول خدا (ص) به سلطنت موروثی بنی امیه تبدیل گردیده و اسلام در بسیاری از کشورها و مناطق تازه مسلمان شده به تحریف گراییده شد ! و آن چه از این تحریفها نتیجه شد , انشعاب و ظهور فرقههای منحرفی بود که در زمان بنی امیه و بنی عباسی بوجود آمده , رواج پیدا کرد و پی آمد آن , معرفی اسلام وارونه به مردم و گوشه نشینی پیشوایان اصیل اسلام بود ؛ اما قیام امام حسین (ع) نه تنها بنی امیه را از مشروعیت انداخت , که مقدمه پیدایش و گسترش قیام های دیگری چون قیام توابین , قیام مختار , قیام حره و 000 گردید.
این واقعه – به جهت اهمیت و گستردگی – گرفتار چالشها و شبهههایی شده است. عمده این پرسشها به اهمیت و پیشینه عزاداری امام حسین (ع) , ابعاد و فلسفه قیام عاشورا , بررسی شهادت امام حسین (ع) فرزندان و اهل بیت امام حسین (ع) , بانوان کربلا و بررسی شهادت سایر شهدا اختصاص دارد.
پیشینه و فلسفه عزاداری امام حسین
آیا این مطلب صحت دارد که امام سجاد (ع) در عزای پدرش امام حسین (ع) خون گریه میکرد ؟
منظور از « خون گریه کردن » این است که عمص مصیبت و عزاداری امام سجاد (ع) بیان شود و در هر صورت , به چنین لفظی در منابع برخورد نکردیم. اگر چه یکی از القاب آن حضرت «بکاء» بود ؛ البته خون دل خوردن حضرت از فراق پدرش امام حسین میتواند توجیه گر این اصطلاح باشد.
در زیارت ناحیه مقدسه منسوب به امام عصر (ع) نیز نزدیک به این معنا دیده میشود که حضرت فرموده باشد : « به قدری برتو گریه میکنم که اگر اشکم تمام شد. به جای اشک از چشمانم خون جاری شود.»
امام سجاد (ع)- فرزند امام حسین (ع) – یکی از حاضران و ناظران صحنه خونین کربلا در سال 61 هجری بودند. از نزدیک شهادت پدر بزرگوارش , عموی عزیزش حضرت عباس و برادرش علی اکبر و علی اصغر (ع) و شهادت تمام یاران امام و برخی از صحابه رسول خدا و بنی هاشم را در کربلا مشاهده نمود و عمق فاجعه دردناک این حادثه و هتک حرمت اهل البیت (ع) و اسارت آنها را به خوبی درک کرد , و هر انسانی به جای او بود از شدت غم و اندوه , قالب تهی میکرد. امام سجاد (ع) ندای « هل من ناصرینصونی» پدرش را میشنید و با آن که از شدت بیماری , در بستر افتاده بود , می خواست به سوی میدان برود که امام حسین (ع) به خواهرش ام کلثوم فرمود : « او را نگاه دار , که از نسل پیامبر در زمین باقی بماند ».
امام زین العابدین (ع) به همراه عمههای خود و خواهران و سایر اسیران بنی هاشم و غیر آنها , به اسارت برده شد و فشارهای روحی و روانی سختی را متحمل گردید و در عین حال برای ابلاغ پیام سید الشهدا (ع) خطبهها ایراد فرمود و در این کار , با موفقیت کامل و پیروزمندانه بر دشمنان و بنی امیه فائق آمد و همراه عمه اش زینب , انقلاب دیگری در اجتماع آن روز و جامعه غفلت زده اسلامی به پا کردند.
امام (ع) با به یادآوردن حادثه عاشورا و خاطرات پدر و یاران و برادرانش گریه میکرد و اساساً , چنان که اخبار صحیح گزارش میدهند , آسمانها و زمین و حیوانات وحشی و جمادات و نباتات و مجردات , اعم از جنیان و پریان ( ملائکه ) , در عزای سالار شهیدان (ع) گریستند و مدتها ماتم آنها ادامه داشت , این اخبار از طریق علمای عامه نیز نقل شده است و از لحاظ تکوینی صحیح میباشد و هیچ خدشهای بر آنها وارد نیست ؛ چرا که بر اساس احادیث فراوانی ,امام حجت خدا است و تمام موجودات , در تکوین وجودشان به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انقلاب صنعتى
از مهمترین پدیدههاى تحققیافته در اواخر قرن هجدهم میلادی، در روند تکامل نظام سرمایهدارى در کشورهاى اروپائی، باید از اختراع ماشین و ورود آن در روند تولید کالا در مؤسسات و شکلگیرى انباشت سرمای نام برد.
ترقى علمى و فنى و نفوذ ماشینیزم در امور اقتصادی، همانا جایگزینى منابع نیروى بىجان (بازوى مکانیکى و ماشینی) با منابع نیروى جاندار (بازوى انسانی) را به ارمغان آورد.
در اول قرن نوزدهم میلادى چند دستگاه ماشین بافندگى بیش از بیست برابر بافنده دستى و یک دستگاه ماشین ریسندگى دویست برابر چرخ ریسندگى معمولى تولید مىکردند. از ۱۷۵۰ تا ۱۸۳۰ میلادى ماشینى شدن ریسندگى در انگلستان میزان بهرهورى را تا ۳۰۰ برابر افزایش داد. )دکتر ستارىفر،فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در غرب میزان ثروت ملى و قدرت خرید مردم را افزایش داد. این انقلاب، ضمن تأمین اشتغال بخش وسیعى از جمعیت و ارتقاء سطح درآمد سرانه، و گسترش تولید انبوه باعث شد ابتدا انگلستان و سپس آلمان، بلژیک، فرانسه به جرگه کشورهاى صنعتى پیوستند و بهتدریج مجموع اروپاى غربى به منطقهاى صنعتى تبدیل گردید. )دکتر ستارىفر، فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت:
- گسترش مراکز صنعتی.
- گسترش شهرها.
- تولید انبوه.
- تنوع کالائی.
- ارتقاء بهرهورى نیروى کار.
- گسترش بازار و پیدایش طبقه کارگر.
با گسترش و نفوذ ماشین در فعالیتهاى اقتصادی، تضاد میان صاحبان سرمایه (صاحبان بازوى مکانیکى و ماشینی) و صاحبان نیروى کار متجلىتر شد و نظریهپردازان جدیدى در قالب مکاتب سوسیالیسم تخیلى (نظیر پرودون و سن سیمون) پدیدار شدند و بهتدریج با نقد همهجانبه سرمایهدارى و تضاد مقوله کار و سرمایه مطرح گردید.
بهتدریج روابط بین کارگر و کارفرما در قالب اشکال حقوقى و قراردادهاى اجتماعى تکامل یافت و کارگاهها و کارخانهها از چارچوب خشک واحدهاى فنى و اقتصادى بهصورت مؤسسات و سازمانهاى اجتماعی-انسانى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفتند.
این عصر را دوران گذار از نظام مانوفاکتورى (تولید دستی) به نظام تولید ماشینى و صنعتى در مقیاس وسیع و گسترده مىدانند.
ابداع و اختراع ماشینهاى جدید و پدید آمدن شیوههاى نوین در امر تولید کالا و ارائه خدمات تنها عوامل مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد صنعتى در جهان غرب نمىباشند، بلکه گسترش سازمان اجتماعى کار و برقرارى سیستم تشکیلاتى و روابط سازمانى منطقی، بهرهگیرى از نیروى انسانى متخصص، تراکم و انباشت سرمایه و بهکارگیرى و تلفیق معقول و اصولى این عوامل در فرآیند تولید کالا را نیز باید از فاکتورها و عوامل مؤثر در رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب بهحساب آورد.
رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب، در واقعیت امر با افزایش کمى مؤسسات و سازمانهاى گوناگون در زمینههاى مختلف تولیدات بزرگ صنعتى و ارائه خدمات همراه بود.
در عین حال برقرارى روابط آهنین در تشکیلات و سازمانهاى منظم با مقررات و ضوابط منطقی، تکامل کیفى سازمان اجتماعى کار و تقسیم کار در اجزاء گوناگون و مشخص، برقرارى سلسله مراتب، بهرهگیرى از اسلوبهاى علمى و فنی، برنامهریزى و هماهنگى انسانها با ابزار، وسایل و تجهیزات مدرن، همه و همه اشکال کمى و مضامین کیفى مقولات سازمان و مدیریت را بیش از پیش گسترش دادند.
سرپرستى و نظارت با شکل و محتواء استبدادی، اولین شکل مدیریت در بنگاهها و سازمانهاى صنعتى و خدماتى در نظام سوداگرى صنعتى غرب بود که نظیر اشکال پیشین نظارت و سرپرستی، توسط مالکان ابزار تولید (یعنى سرمایهداران) انجام مىگرفت. چهار ویژگى عمده اینگونه مؤسسات کوچک عبارت بودند از:
۱. تلفیق مالکیت و مدیریت.
۲. متخصص بودن مدیر در اداره مؤسسه.
۳. کوچک بودن سازمان.
۴. سطح نازک تکنولوژی.
با فزونىیافتن دامنه فعالیت مؤسسات و سازمانهاى تولیدى و تخصصى و پیچیده شدن فعالیتهاى درونى و برونى این سازمانها، مجموعه مسائلى را پیش آوردند که دیگر سرپرستى و هدایت و مدیریت اینگونه سازمانها در حد توان مالکین مؤسسات نبود.
این روند ضرورتاً به تفکیک امر مدیریت از مالکیت انجامید. بهتدریج نقش سرپرستى و مدیریت در سازمانهاى بزرگ صنعتى و خدماتى بهعدهاى از کارکنان متخصص و باتجربه سپرده مىشود که هماهنگی، سازماندهى و برنامهریزى تولیدى و خدماتى سازمانها را از یک سو و کنترل و نظارت بروکراتیک را از سوى دیگر عهدهدار مىشوند. مجموعه این کادرهاى مطلع، مجرب و متخصص یعنى سرپرستان و مدیران، یک نظام یا نهاد مدیریت صنعتی را در سازمانها بهوجود مىآورند.
فرآیند تکامل اقتصاد صنعتى در غرب که با ورشکستگى و نابودى بنگاههاى کوچک همراه بود، شرایط لازم براى تراکم گسترده سرمایه و اختلاط و ادغام چندین بنگاه تولیدى و تبدیل آنها به شرکتهاى بزرگ انحصارى (در مقیاس ملى و بینالمللی) را فراهم مىآورد.
این پدیده در نوع خود ویژگىهاى جدیدى به سازمانها مىدهد و عرصه فعالیت و اعمال مدیریت را بیش از گذشته مىدهد و بدین ترتیب شاخههاى تخصصى متعددى در زمینه مدیریت سازمانها پدید مىآیند. نظیر مدیریت فنى و تولیدی-مدیریت تدارکات و انبارداری، حمل و نقل، فروش، امور خدماتی، امور مالى و حسابدارى و بهویژه مدیریت نیروى انسانی، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتى و...