لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
سیره های پیامبر اعظم (ص)
سادگی در سیره پیامبر اکرم (ص)
مسجد ساده پیامبر با ده ستون از تنه درخت خرما همراه با اذان برده سیاهی با نام بلال دنیا را تکان داد ولی مسجد امروز مدینه با صدها پایه از سنگ مرمر و مناره های بسیار بلند هیچ کشوری را تکان نمی دهد .
فرمان های سیره ساز
خداوند با دستورات روشن و گاهی مکرر که به پیامبرش میداد، برنامه و سیره زندگی ان حضرت را معین می کرد و سیره عملی آن حضرت مطابق دستورات الهی بود.
عبادت پیامبر
ام سلمه می گوید : شبی پیامبر در خانه من بود ، نی»ه شب ، او را نیافتم به سراغش شتافتم ، دیدم در تاریکی ایستاده ، دستها را بلند کرده و اشک می ریزد و می گوید : خدایا ! نعمت هایی که به من داده ای از من نگیر ، دشمنم را خشنود مکن ، به بلاهایی که مرا از آن نجات داده ای گرفتارم مکن .
به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند ، شما که بخشوده شده ای ! فرمود : هیچ کس از خدا بی نیاز نیست . حضرت یونس آنی به خود واگذار شد ، در شکم ماهی زندانی شد .
دلسوز و مهربان
روزی پیامبر اکرم (ص) دوازده درهم به حضرت علی (ع) داد و فرمود : لباسی برای من تهیه کن . حضرت علی (ع) به بازار رفت و لباسی به همان قیمت تهیه کرد و خدمت رسول اکرم (ص) آورد . پیامبر اکرم فرمود اگر لباس ساده تر و ارزاتنری بود بهتر بود . اگر فروشنده راضی است لباس را به او برگردان . حضرت علی (ع) لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر (ص) برگشت .
اگر کسی برای اصلاح و متحول کردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد، بتواند جامعه ای را مشتمل سازد. یکی از صفحات بر جسته محال است بتواند جامعه ای را مشتعل سازد. یکی از صفات بر جسته انبیای الهی سوز و گداز برای هدایت و سعادت انسان ها بود.
البته سوز هم باید از روی اخلاص باشد، دکان نباشد! هر کس باید ببیند چه کاری کعطل مانده است، آستین ها را بالا بزند و کار را انجام دهد. به نوع کار، پستی و شرافت ظاهری آن نباید نگاه کرد. کاری که بر زمین مانده استباید با نیت پاک و خالص انجام داد.
یکی از خصوصیات انبیاء از جمله پیامبر اسلام پرهیز از تکلف. خداوند از پیامبرش می خواهد که به مردم بگوید: «و ما انا من المتکلفین» من اهل تکلف نیستم و خود و دیگران را به سختی نمی اندازم.
مشورت با مردم
در کارهایی که از طرف خدا فرمان مخصوصی صادر نشده و کار به خود امت واگذار شده بود، گاه و بیگاه پیامبر با مردم مشورت می کرد و حتی در مواردی رأی دیگران را بر نظر خود مقدم می داشت. در جنگ احد پیامبر شورایی تشکیل داد و درباره اینکه برای جنگیدن از مدینه بیرون بروند یا در مدینه ستگر بگیرند مشورت نمود.
همگام با یاران
در سفری که رسول خدا با اصحاب داشتند، هنگام تهیه غذا هر یک از آنان کاری را قبول کردند، پیامبر هم هیزم جمع کردن را بر عهده گرفت و هر چه اصحاب خواستند از کار پیامبر جلوگیری نمایند نپذیرفت.
وفای پیامبر
عمار می گوید: پیش از بعثت، من و جضرت محمد با هم چوپانی می کردیم، یک روز به او پیشنهاد کردم که فلان منطقه چراگاه خوبی برای گوسغندان است فردا به آنجا برویم. حضرت محجمد پذیرفت. من فردا به آنجا رفتم و دیدم پیامبر قبل از من به آنجا رسیده است ولی گوسفندان خود را از چریدن باز می دارد. پرسیدم چرا نمی گذاری گوسفندان بچرند؟ فرمود: چون وعده من با تو این بود که با هم شروع کنیم، نخواستم قبل از تو گوسفندان من از این چراگاه استفاده کنند.
صداقت پیامبر با مردم
یکی از فرزندان پیامبر، به نام ابراهیم در کودکی از دنیل رفت، اندکی پس از مرگ او خورشید گرفت، مردم گمان کردند این خورشید گرفتگی به خاطر فوت ابراهیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
تقدیم به:
بزرگترین شخصیت برای اهداء و این تحقیق ناقابل به پیشگاه او همان پیامبر بزرگوار الهی است که برای هدایت جوامع بشری آن همه مرارتها و رنجها را تحمل کرد و هرگونه آزار و اذیتی را برخود هموار ساخت که سلام و درود خداوند بر او و خاندان پاک و مطهرش باد.
مقدمه :
انسان همیشه سعی دارد به هر مسئله ای از دریچة« حس» بنگرد. زیرا مطمئن ترین علوم او را همین «معلومات حسی» تشکیل میدهد و به همین جهت، در میان مسائل مختلف آنهایی که دلایل حسی بیشتری دارند سهم زیادتری از اطمینان انسانی را به خود جلب می کنند.
از همین رو، امروز هزارن آزمایشگاه در سراسر جهان برای تحقیق درباره مسائل گوناگون علوم، با هزینه های سنگینی تأسیس شده و دانشمندان با کنجکاوی خاصی در این آزمایشگاه مشغول بررسی مسائل مختلف اند.
ولی آیا می توانیم مسائل اجتماعی را هم آزمایش کرد و روی تجربیات گوناگون درباره آنها قضاوت نمود؟ مثلاً آیا می توانیم نتیجه ای را که از اختلاف و پراکندگی دامنگیر یک ملت می شود بیازماییم؟
آیا میتوانیم سرانجام کار« استعمارگران» و عاقبت« ظلم و بیدادگری» را با یک آزمایش حسی دریابیم؟
آیا می توانیم نتیجه« فاصله طبقاتی» و « تبعیضات ناروا» را در میان طبقات مختلف اجتماع از طریق تجربی بررسی نمود؟
در پاسخ اینگونه سئوال ها باید گفت: متأسفانه نه! زیرا برای مسائل اجتماعی، با آن همه اهمیتی که دارند، چنین آزمایشگاهی موجود نیست و اگر هم وجود می داشت نیازمند هزینه طاقت فرسایی بود.
ولی چیزی که این نقیصه را تا حدود زیادی جبران می کند، این است که ما امروز چیزی در دست داریم به نام« تاریخ گذشتگان» که چگونگی زندگی انسان ها را طی هزاران سال در روی زمین تشریح می کند، و انواع خاطره های تلخ و شیرین، شکست ها و پیروزی ها، کامیابی ها و ناکامی های ملل مختلف دنیا را شرح می دهد.
پر ارزش ترین فراز های تاریخ ، صفحاتی است که از زندگانی مردان بحث می کند . زندگی آن ها ، امواج مخصوصی دارد و مملو از انواع حوادث است . آن ها بزرگ بوده اند و آن چه مربوط به آن هاست از جمله تاریخشان ، بزرگ و با عظمت است ، درخشندگی خیره کننده ای دارد ، تا آن جا که بخواهیم آموزنده و پر معنا و اسرار آمیز است .
آن ها شاهکار آفرینش و خلقتند ، زندگی شان هم شاهکار تاریخ و مملو از حماسه های پر شور آفرینش است .
مطالعه تاریخ زندگی چنین مرد بزرگی، بسیار چیزها می تواند به ما بیاموزد و صحنه های گوناگون آموزنده ای از نظر ما می گذراند.
صحنه های اعجاب آمیزی، مانند نخستین روزهای بنای کعبه و سکونت نیاکان پیامبر در مکه و حمله سپاه فیل برای ویران ساختن خانه خدا و حوادث تولد پیامبر.
صحنه های غم انگیزی همچون از دست رفتن« عبدالله» و« آمنه» پدر و مادر آن حضرت در آغاز عمر با آن وضع دردناک.
صحنه های پرابهت و اسرار آمیزی مانند نخستین روزهای نزول و حی،معراج وحوادث کوه« حرا» و به دنبال آن مقاومت عجیب و سرسختانه سیزده ساله پیامبر و یاران معدود او در راه نشر آئین اسلام در مکه و مبارزه با بت پرستی.
صحنه های پرهیجان و پرحادثه ای، مانند وقایع سال اول هجرت و سالهای پس از آن که هرکدام نمونه ای از عالی ترین فداکاریها در راه عالی ترین هدفها در راه کوبیدن انواع مظاهر بت پرستی، در راه مبارزه با تبعیضات ناروا و نژادپرستی و هرگونه استعمار و استثمار بشر به وسیله بشر محسوب می شود.
از این رو اگر آن را«پرشورترین حماسه های تاریخ» و زندگی او را نقطه ای که دنیای قدیم و جدید را به هم می پیوندد بخوانیم اغراق نگفته ایم.
ما مطالعه دقیق این کتاب را به عموم مسلمانان روشنفکر مخصوصاً جوانان عزیز توصیه می کنیم و امیدواریم جوانان پرشور و با ایمان ما بتوانند با الهام گرفتن از زندگی پر افتخار پیامبر ، طرح یک زندگی نوین و پر افتخاری را برای خود و برای محیط خود بریزند .
چکیده:
مطالبی را که در این تحقیق به یاری خدا مورد بحث و مطالعه قرار خواهیم داد
عبارت اند از: 1- سیرة نبوی معراج در قرآن و سنت : همانطور که می دانیم معراج از جمله رخدادهای شگرف و شگفت زای رسالت پیامبر است. 2- معراج در قرآن و سنت : که قرآن وسنت قطعی مسئله معراج را تا حدودی بیان نموده است آنچه از آیات و روایات برمی آید آن است که پیامبر دو سیره در حوضه و ابعاد زمینی و آسمانی داشته است.
3- مبعث شب ظرف تکامل و عروج: به نظر قرآن ظرف عروج شب است، زیرا ایشان در شب از آشفتگی به در می آید. در تاریکی شبانه به آرامش روحی و روانی دست می یابد و موجب می شود تا ارتباطش با ملکوت آسانتر شود.
4 – معراج رسول خدا(ص) در داستان معراج رسول خدا(ص) نیز همانند داستان شق القمر موضوعات مختلفی مورد بحث قرار گرفته که ما نیز به خواست خدای تعالی باید در چند بخش آن را مورد بحث قرار دهیم 5- حاجت جبرئیل 6- خبردادن رسول خدا(ص) از کاروان قریش 7- ابوطالب و معراج 8- آیا معراج ریشه قرآنی دارد9- آیا معراج پیامبر جسمانی بوده 10- معراج روحانی چیست؟ 11- معراج و قوانین علمی امروز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص)
محمد محمدى اشتهاردى
یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلامدلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسانها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش بهسزایى داشت:
1- اخلاق پیامبر (ص)
2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع)
3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)
در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب دلها تصریح شده است، آن جا که مىخوانیم: «فبما رحمة من اللهلنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهمو استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربانگشتهاى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکندهمىشدند، پس آنها را ببخش، و براى آنها طلب آمرزش کن، و درکارها با آنها مشورت فرما.»
ازاین آیه استفاده مىشود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگدل و سختگیر نمىتوانند مردمدارى کنند، و به جذبنیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دستشکستخوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلتهاى نیک و پیوند دهنده است که موجبانسجام مىگردد.
پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزشهاى اخلاقى را بسیار ارجمىنهاد، خود در سیره عملىاش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزشهاى والاىانسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهرهاى شادان و کلامىدلاویز با حوادث برخورد مىکرد.
به عنوان مثال، درتاریخ آمدهاست:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى بر اثر حملهقهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدى بن حاتم که از سرشناساناین قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه» نامداشت به اسارت سپاه اسلام درآمد.
سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک مسجد در خانهاى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آناسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، و یحفظ الجار، و یطعمالطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر;
اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویىقبیلههاى عربها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگانرا آزاد مىساخت، از همسایگان نگهبانى مىنمود، و به مردم غذامىرسانید، و آشکارا سلام مىکرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردمرا یارى مىنمود.»
پیامبر اکرم (ص) که به ارزشهاى اخلاقى، احترام شایان مىنمود، بهسفانه فرمود: «یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه; اى دختر! این ویژگىهایى که برشمردى، از صفات مؤمنانراستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمتقرار مىدادیم.» آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق; این دختر را بهپاس احترامى که پدرش به ارزشهاى اخلاقى مىنمود، آزاد سازید.».
آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شامرا در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان بهشام نزد برادرش رهسپار کرد.
نمونههایى از اخلاق پیامبر (ص)
در سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطرهاى از اقیانوس عظیم حسن خلق آنحضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلى خلقعظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى» به این مطلباشاره فرموده است.
نظر شما را به چند نمونه از آنها جلبمىکنیم: 1- عدى بن حاتم مىگوید: «هنگامى که خواهرم سفانه به اسارتسپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم، پس از مدتى خواهرمبا کمال وقار و متانت به شام آمد و مرا در مورد این کهگریختهام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهى کردم، پساز چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند بهخدا او را رادمردى شکوهمند یافتم، سزاوار است که به اوبپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوستهاى».
با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرشاسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا بهمحضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید:کیستى؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا بهسوى خانهاش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه مىبرد،بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.»
سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روى آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آنبنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روىزمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیانفرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد، و فهمیدم کهپیامبر مرسل مىباشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانىهایش مراشیفتهاش کرده و همانجا مسلمان شدم.»
2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرترخ داد، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعى از یهودیانبه اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکى از اسیران، صفیه دختر حى بناخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آنها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولى هنگام آوردن آنها اصول اخلاقى رارعایت نکرد، و آنها را از کنار جنازههاى کشتهشدگان یهود حرکتداد، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم
در میان تمام انبیا، تنها پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است که جزئیّات تاریخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده که افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار مىرود، زیرا زندگى سایر انبیا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحریفات فراوان و همراه با انواع تهمتها نوشته شده است.کتابهاى زیادى درباره اخلاق پیامبر صلى الله علیه و آله نوشته شده که بیشتر آنها به زبان عربى است و چون در بخشهاى قبلى درباره انبیا و شناخت و صفات آنان بحثهایى کردیم مناسب است گوشهاى از سیره آن پیامبر عزیز صلى الله علیه و آله را در اینجا ذکر کنیم زیرا آشنایى با سیره و روش زندگى و اخلاق فردى و اجتماعى آن بزرگوار براى همه مردم بدون استثنا مفید است. از خداوند متعال مىخواهم این نوشته مختصر را از ما بپذیرد و ما را از بهترین امّت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قرار دهد.پیامبر اکرم نزد کسى پاى خود را دراز نمىکرد. با گشادهرویى صحبت مىکرد و به همه افراد توجه مىفرمود.آنچه در اینجا ذکر مىشود از کتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سیره ابن هشام» و «کُحل البصر» و «تفسیر المیزان» جلد ششم و غیر آن است.عبادت پیامبرچون پاسى از شب مىگذشت رسول خدا صلى الله علیه و آله از بستر برمىخاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواک و تلاوت آیاتى چند از قرآن کریم، در گوشهاى به عبادت مىپرداخت و اشک مىریخت. بعضى از همسرانش که او را به این حال مىدیدند مىگفتند: تو که گناهى ندارى چرا این قدر اشک مىریزى؟ مىفرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشم؟امّ سلمه مىگوید: شبى پیامبر در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم به سراغش شتافتم، دیدم در تاریکى ایستاده، دستها را بلند کرده، اشک مىریزد و مىگوید: خدایا! هرچه نعمت به من دادهاى از من مگیر، دشمنم را خشنود مکن، به بلاهایى که مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مکن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند، شما که بخشوده شدهاى! فرمود: هیچ کس از خدا بىنیاز نیست. حضرت یونس آنى به خودش واگذار شد، در شکم ماهى زندانى شد.چون ماه رمضان مىرسید، پیامبر همه بردگان خود را آزاد مىکرد، به هنگام نماز مىلرزید و هرگاه نماز را به تنهایى مىخواند رکوع و سجود آن را طول مىداد ولى هرگاه با مردم به جماعت نماز مىخواند بسیار عادّى و ساده برگزار مىکرد. به یکى از یارانش که امام جماعت سایر مسلمانان شده بود سفارش فرمود: هرگاه با مردم به نماز مىایستى سعى کن بعد از حمد، سوره کوچکى قرائت کنى و نماز را طول ندهى.رسول خدا هنگام خروج از خانه، خود را آماده و زینت مىکرد. زهد پیامبرروزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دوازده درهم به حضرت على علیه السلام داد و فرمود: لباسى براى من تهیّه کن. على علیه السلام به بازار رفت و لباسى به همان قیمت تهیّه کرد و خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله آورد. پیامبر فرمود: اگر لباس ارزانتر یا سادهترى بود بهتر بود. اگر فروشنده حاضر است لباس را به او برگردان. حضرت على علیه السلام لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله برگشت.رسول خدا صلى الله علیه و آله با على علیه السلام به سوى بازار راه افتادند، در راه کنیزى را دیدند که گریه مىکند، از حالش جویا شدند. گفت: چهار درهم پول براى خرید جنس به من دادهاند ولى پول را گم کردهام و اکنون مىترسم که به خانه برگردم. پیامبر صلى الله علیه و آله چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و آنگاه به بازار رفتند و پیراهنى به قیمت چهار درهم خریدند.هنگام بازگشت برهنهاى را دیدند، لباس را به او بخشیدند و دوباره به بازار برگشته و پیراهن دیگرى خریدند. در راه بازگشت به منزل دوباره همان کنیز را دیدند که ناراحت است و مىگوید: چون برگشتن به خانه طول کشیده مىترسم مرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه:
قرآن ، جامع ترین کتاب آسمانی و جاودانه ترین معجزه الهی است. بعثت با قرآن آغاز گردید و پرده های جهل و خرافهبا قرآن کنار رفت و اسلام محمدی (ص) در پرتو قرآن جاودانه ماند.
خداوند، بارها به پیامبرانش دستور داده، نمونه های برجسته انسانیت ا به مردم معرفی کند تا این الگوها به فراموشی سپرده نشود.
قرآن درباره الگو بودن پیامبر اعظم می فرماید :
لقد کان لکم فقی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا
همانا برای شما در (سیره) رسول خدا، الگو و سرمشقینیکوست،(البته) برای کسانی که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد می کنند .
مسجد ساده پیامبر با ده ستون از تنه درخت خرما همراه با اذان برده سیاهی با نام بلال دنیا را تکان داد ولی مسجد امروز مدینه با صدها پایه از سنگ مرمر و مناره های بسیار بلند هیچ کشوری را تکان نمی دهد .
خداوند با دستورات روشن و گاهی مکرر که به پیامبرش میداد، برنامه و سیره زندگی ان حضرت را معین می کرد و سیره عملی آن حضرت مطابق دستورات الهی بود.
ام سلمه می گوید : شبی پیامبر در خانه من بود ، نیمه شب ، او را نیافتم به سراغش شتافتم ، دیدم در تاریکی ایستاده ، دستها را بلند کرده و اشک می ریزد و می گوید : خدایا ! نعمت هایی که به من داده ای از من نگیر ، دشمنم را خشنود مکن ، به بلاهایی که مرا از آن نجات داده ای گرفتارم مکن .
به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند ، شما که بخشوده شده ای ! فرمود : هیچ کس از خدا بی نیاز نیست . حضرت یونس آنی به خود واگذار شد ، در شکم ماهی زندانی شد .
روزی پیامبر اکرم (ص) دوازده درهم به حضرت علی (ع) داد و فرمود : لباسی برای من تهیه کن . حضرت علی (ع) به بازار رفت و لباسی به همان قیمت تهیه کرد و خدمت رسول اکرم (ص) آورد . پیامبر اکرم فرمود اگر لباس ساده تر و ارزاتنری بود بهتر بود . اگر فروشنده راضی است لباس را به او برگردان . حضرت علی (ع) لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر (ص) برگشت .
اگر کسی برای اصلاح و متحول کردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد، بتواند جامعه ای را مشتمل سازد. یکی از صفحات بر جسته محال است بتواند جامعه ای را مشتعل سازد. یکی از صفات بر جسته انبیای الهی سوز و گداز برای هدایت و سعادت انسان ها بود.
البته سوز هم باید از روی اخلاص باشد، دکان نباشد! هر کس باید ببیند چه کاری کعطل مانده است، آستین ها را بالا بزند و کار را انجام دهد. به نوع کار، پستی و شرافت ظاهری آن نباید نگاه کرد. کاری که بر زمین مانده استباید با نیت پاک و خالص انجام داد.
یکی از خصوصیات انبیاء از جمله پیامبر اسلام پرهیز از تکلف. خداوند از پیامبرش می خواهد که به مردم بگوید: «و ما انا من المتکلفین» من اهل تکلف نیستم و خود و دیگران را به سختی نمی اندازم.
در کارهایی که از طرف خدا فرمان مخصوصی صادر نشده و کار به خود امت واگذار شده بود، گاه و بیگاه پیامبر با مردم مشورت می کرد و حتی در مواردی رأی دیگران را بر نظر خود مقدم می داشت. در جنگ احد پیامبر شورایی تشکیل داد و درباره اینکه برای جنگیدن از مدینه بیرون بروند یا در مدینه ستگر بگیرند مشورت نمود.
در سفری که رسول خدا با اصحاب داشتند، هنگام تهیه غذا هر یک از آنان کاری را قبول کردند، پیامبر هم هیزم جمع کردن را بر عهده گرفت و هر چه اصحاب خواستند از کار پیامبر جلوگیری نمایند نپذیرفت.
عمار می گوید: پیش از بعثت، من و جضرت محمد با هم چوپانی می کردیم، یک روز به او پیشنهاد کردم که فلان منطقه چراگاه خوبی برای گوسغندان است فردا به آنجا برویم. حضرت محجمد پذیرفت. من فردا به آنجا رفتم و دیدم پیامبر قبل از من به آنجا رسیده است ولی گوسفندان خود را از چریدن باز می دارد. پرسیدم چرا نمی گذاری گوسفندان بچرند؟ فرمود: چون وعده من با تو این بود که با هم شروع کنیم، نخواستم قبل از تو گوسفندان من از این چراگاه استفاده کنند.
یکی از فرزندان پیامبر، به نام ابراهیم در کودکی از دنیل رفت، اندکی پس از مرگ او خورشید گرفت، مردم گمان کردند این خورشید گرفتگی به خاطر فوت ابراهیم است. ولی پیامبر فوراً مردم را جمع نمود و فرمود: گرفتن خورشید به خاطر مرگ فرزندم نبوده است.
در جنگ احزاب که تمام نیروهای ضد اسلامی یعنی مشرکان و کلفران و منافقان با طراحی گسترده قصد کودتا علیه اسلام را داشتند، پیامبر با مشورت اصحاب بنا گذاشتند که دور مدینه را خندق بکنند. در اینجا نیز رسول خدا اول کسی بود که