زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

دانلود مقاله تهاجم فرهنگی یا شبیخون

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

تهاجم فرهنگی یا شبیخون فرهنگی؟

مقدمه

نوجوانان و جوانان به مثابه آینه های تأثیرپذیری می مانند که هر آنچه را ببینند و بشنوند صریحا بخاطرخواهند سپرد و چون به مقتضای سنشان بدنبال نو آوری، الگوهای بکر و جذاب و مطرح نبودن هر چه بیشتر خود در بین دیگران هستند، متاسفانه الگوهای القاء شده از سوی بیگانگان را چشم بسته و بدون هر گونه آگاهی می پزیرند و در تقلید کورکورانه از این الگوها غربی و مبتذل حتی سعی در سبقت جستن از یکدیگر دارند و انواع دستجات، اجتماعات، گروههای مبتذل را با عناوین مختلف تشکیل داده و می دهند.

دشمنان انقلاب اسلامی بعد از اینکه انواع راههای مبارزه، از قبیل تحریم اقتصاد، جنگ و...را آزمودند و نتوانستند نتیجه مطلوب را برای به زانو درآوردن نظام اسلامی پیدا نمایند به سلاح مبارزه فرهنگی روی آورده و راه مبارزه با انقلاب را بدین سان در پیش گرفتند.

استکبار جهانی در این مبارزه عظیم جوانان این مرز بوم را نشانه رفته و به انحراف کشاندن نسل جوان را که آینده سازان واقعی کشور هستند، سرلوحه اهداف خود قرار دارد.

بر اساس مطالعات و تحقیقات انجام شده درباره انواع گروههای مبتذل موجود در جامعه و افراد تشکیل دهنده این گروهها مشخص شده است که اکثر این جوانان نسبت به مسایل عام فرهنگی و اجتماعی ایران و جهان و فقدان کانال های ارتباطی بین انها دچار سردرگمی شده و خود را به مرور زمان در گردابی از مشکلات می بینند. این جوانان در گفتگوها و محافل خود وقت خود را صرف مسائلی می کنند که کمترین اطلاعاتی و یا حتی هیچ اطلاعاتی از آنها ندارند.

د بیانات آنها کلماتی همچون حقیقت، خدا، صلح و ... به چشم می خورد اما غافل از اینکه بیان هر کدم از این کلمات مستلزم کار و تحقیق و مطالعه فراوان است که این افراد در فضای بسته افکارشان، اجازه چنین کاری را پیدا نخواهند کرد و تنها با مطالعه کتبی در مورد ماوراءالطبیعه، ارواح و ... بحث های خرافی و غیرعملی را در پاسخ به سئوالات ذهنشان گزینش می کنند و هرچه این پاسخ ها خرافی و عجیب و غریب تر باشد برای آنها جذابیت بیشتری دارد.

ما در این مقوله نگاهی گذرا به تعدادی از گروه های مبتذل موجود در جامعه انداخته و با نحوه تشکیل افکار، مرام و هدف آنها آشنا می شویم.

الف – گروه رپ (Rap)

رپ (Rap) در لغت به معنای زخم زبان، ضربت سریع و تند زدن، آدم لات و حقه باز می باشد.

Rap شبیه صدای مرتعشه از دستگاه جاز است وقتی که روی پوستی دستگاه ضربه ای انداخته می شود و بالاخره Rap و تشکیل دهنده این گروه سیاهپوستانی در منطقه هارلم نیویورک بوده اند که برای رسیدن به صلح و آزادی و مبارزه با نژادپرستی دست به قیام زدند و تظاهراتی را به راه انداختند که همراه با نوعی رقص و پایکوبی بود. اما بعدها به این رقص و موسیقی توسط افراد مغرض تنوع داده شد و موسیقی رپ بصورت ابزاری در دست استعمارگران افتاد تا جوانان را به انحراف اخلاقی بکشانند.

جوانان عضو در این گروه پسرانی با موهای بلند، موهای سر را آلمانی زده ( یک طرف موها را کوتاه تراشیده و طرف دیگر مو بلند است)، شلوارهایی با پچه گشاد که روی زمین کشیده می شود، خط ریش پایین تر از گوش، عینک های دودی با قاب فلزی، موهای روغنی و ... و دخترانی با منتوهای آستین بلند و کوتاه، موهای روغن زده و چسبیده به سر و شلوار های پاچه گشاد، کفش های سگک دار و ... می باشد.

دختر جوانی که دل به آنچه از خارج برایش سوغات آورده می شود، بسته و تمام ذهنیات و تفکرات خود را مطابق با آنچه دیگران می خواهند همراه کرده اظهار می دارند که «ادبیات ما کهنه شده و چیزی که به درد بخورد در آن نیست دیگر زمان حافظ، سعدی، مولوی گذشته و باید مطابق زمان پیش رفت ».

اندیشه گوتاه یک پسر جوان عضو در این گونه گروه ها در تعریف از آزادی اینست که : «آزادی یعنی هر لباسی دلم خواست بپوشم، بتوانم با دوست دخترم بدون دردسر به میهمانی بروم، مشروب هم به اندازه بخورم »

اعضای گروه Rap آرم خود را از صلح جهانی PEACE گرفته اند، آنها خود را فارغ از تمامی مسایل زندگی دانسته و در پی آسایش مفرط و بی حد و اندازه اند و به همین جهت دوستی و سازش را که اشعار صلح جهانی است به اشتباه تعبیر کرده و خود را متصل و پیرو آن می دانند.

ب- گروه هوی متال (HEAVY METTAL )

هوی متال به معنای فلز سنگین است و به نوعی از موسیقی نسبتا جدید غربی (آمریکایی) اطلاق می شود که در آن اصوات مرتعشه از سازهای نزدیک به صدای برخود فلزات است. در این نوع موسیقی (اوج و فرود) قطعات بسیار شدید بوده و ضرب آهنگ ها فوق العاده تند است استفاده از آلات موسیقی الکترونیکی و سازهای کوبه ای چنان فضای تند موسیقیایی را پدید می آورند که کمتر کسی قادر به گوش دادن است.

پسری که خود را عضو گروه هوی معرفی می کند درباره صلح اظهار می کند :



خرید و دانلود دانلود مقاله تهاجم فرهنگی یا شبیخون


تحقیق در مورد علل ریشه های تهاجم فرهنگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ورود میسیونرهای مسیحی و کمپانیهای غربی به جوامع اسلامی

شما درتاریخ می بینید وقتی استعمارگران درآسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین وارد شدند قبل ازآنکه سیاستمدارها ، سربازها و قزاقهای خود را به آن مناطق وارد کنند ، میسیونهای مسیحی و هیاتهای تبشیری مسیحی را وارد کردند . اول سرخپوستها و سیاهپوستها را مسیحی کردند و آنگاه طناب استعمار را به گردنشان انداختند ، بعد هم آنها را از خانه و کاشانه ی خودشان آواره کردند .

مبلغین مسیحی از دوسه قرن پیش ، حداقل از صد سال پیش ، به مناطق دوردست آفریقا یا آمریکا رفتند و دراعماق جنگلها ، جایی که حتی آدمهای معمولی و تجار هم نمی رفتند ، مشغول تبلیغ شدند . انسان گاهی ازاینکه اینها به جاهایی رفتند که امید مسیحی شدن مردم آنجا اصلاً وجود نداشت – مثل ایران – متعجب می شود . یک وقت درصحبتی عرض کردم که مبلغین مسیحی مکرر به ایران آمدند – که شرح حالشان موجود است – اینها از زمان نادرشاه بلکه قبل از نادرشاه – برای تبلیغ مسیحیت ، خانه ، زندگی ووطن مألوف خود را رها کردند و با وسایل سفر آن موقع ، به کشوری مثل ایران می آمدند و سالهای دراز می ماندند که مسیحیت را تبلیغ کنند .

تجربه ی استکبار این است که هرجا اسلام جدی شد باید با آنجا جنگید . ازآن روزی که غریبها به قصد استعمار وارد کشورهای مسلمان شدند – از قرن هفدهم – که از اروپا به این کشورها آمدند و به اسم کمپانی ،‌کلیسا و چیزهایی از این گونه کم کم درکشورها جا خوش کردند ، از همان وقت فهمیدند که جامعه ی اسلامی و دین اسلام با اهداف استعماری که آنها را به این طرف دنیا فرستاده مقابل و مبارز است و ازهمان وقت قراین زیادی برایشان وجو داشت . هند سالهای متمادی یکی از استانهای کشور انگلیس بود ، آن هم نه هند فعلی ، بلکه هند و پاکستان و بنگلادش فعلی – شبه قاره ی هند – این مجموعه یکی از استانهای کشور انگلیس بود ؛ یعنی با کمال پررویی از یک وجب جا درآن طرف دنیا آمدند یک شبه قاره وکشور عظیم را با آن همه منابع و ثروت ، ذره ذره تصرف کردند – که داستان بسیار غم انگیزی دارد – تااینکه توانستند آنجا را رسماً به امپراطوری انگلیس ملحق کنند . سالهای متمادی حاکم هند کسی بود که ملکه و پادشاه انگلیس به عنوان نایب السلطنه می فرستاد . یکی از نایب السلطنه های هند در150 سال قبل که هنوز درهند مبارزات ضد استعماری انگلیس شروع نشده بود گفته بود اولین هدف ا دراینجا سرکوب مسلمانها باشد ، چون مسلمانها به طبیعت حال با ما دشمن هستند ، اما هندوها این جور نیستند . این تجربه ی استعمار است .

علل و ریشه های تهاجم فرهنگی

قدرتهای استعمارگربه دنیای اسلام

اسلام ، مانعی بزرگ دربرابر استعمارگران

هرجا اسلام باشد طرد ارکان نظام سلطه ی جهانی درآنجا هست . و هرجا اسلام تشکیل بشود ، به معنای ضدیت با ظلم ، ضدیت با تجاوز ، ضدیت با استعمار و استثمار ، ضدیت با تحقیر مردم و ضدیت با نشانه های نظام سلطه دردنیای امروز است .

اینها – دشمنان اسلام ، ابرقدرتها و مستکبران – می خواستند اسلام را محو کنند و نام اسلام را از بین ببرند و اثری از آثار اسلام درعالم باقی نماند ؛ چون اسلام با قلدریهای آنان روبرو بود . آمریکا از اسلام می ترسید و می ترسد . قلدرها و سرگردنه بگیرهای معتبر عالم یعنی همین قدرتهای جهانی از اسلام می ترسیدند و می ترسند ، لذا کمر به نابودی اسلام بسته اند .

منظور ما از دنیای استکبار ، قدرتهای سیاسی جهانی یعنی این حکومتها و دولتها اعم از قدرتهای بزرگ و قدرتهای کوچک وابسته ی استبدادی است . اینها یکی از مهمترین اهداف ومقاصدشان دردنیا همین است که اسلام را از سرراه بردارند چون اسلام با استبداد آنها مخالفت می کند .

چرا اینها – استکبار جهانی – این قدر با اسلام دشمنند ؟ چون اسلام درمقابل طمع ورزیهای استکبار یک مانع بزرگ به حساب می آید . هرجا اسلام حضور داشته باشد اجازه نمی دهند قدرتهای استکباری غارتگری کنند و به میل خود هرکاری می خواهند بکنند .

انسانی که ایمان دینی ندارد ، امید روشن ندارد . انسانی که ایمان دینی ندارد ، قدرت برخورد با مشکلات به صورت اساسی ندارد ، درنیمة راه می ماند ، یا برمی گردد . ولذا شما دیدید آن کشورهایی که هیأتهای حاکمه ی آنها بی دینی ، الحاد ، بی خدایی و تفکرات مارکسیستی را ببه مردم خودشان تحمیل کردند ، درنیمه راه از پا درآمدند و غرب غارتگر و استعمارگر برآنها فایق آمد و پیروز شد . اما اسلام این جور نیست . حرکت اسلامی یک حرکت دائمی است . مبارزه ی اسلام برای زندگی نیکو و زیبا و عادلانه ی انسان یک حرکت همیشگی است . و برای همین است که با اسلام دشمن هستند و برای همین است که هرروزی که می گذرد توطئه ای علیه اسلام و مسلمین از چنته استکبار بیرون می آید . نگاه کنید به وضع دنیا .

امروز آمریکا و قدرت شیطان صفت استکبار با کمال شدت و خشم دارد علیه اسلام مبارزه می کند وهرکاری ازآنها بر می آید علیه اسلام انجام دهند . اما بااین وجود بحمدالله قدرت اسلام روحیه ی اسلامی و ایمان اسلامی روز به روز دردنیا درحال گسترش است و این همان چیزی است که استکبار ازآن واهمه دارد .

وقتی استعمارگران نقشه های فتوحات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را طراحی می کردند ، به یک مانع عمده برخورد کردند وآن اعتقادات دینی ملتها بود . البته اعتقادات دینی ، همه جا مزاحم تجاوز طلبی استعمارگران نیست . زیرا آن دین تحریف شده و آن دینی که ساخته ی دست قدرتها باشد ، به طور طبیعی با قدرتها معارضه ای ندارد . ولذا اسلام ، آن دین ، یا مصداق تام و تمام آن دینی بود که با حمله ویورش همه جانبه و متجاوزانه ی دول استعماری به مناطق اسلامی دنیا حقیقتاً معارضه می کرد و این را استعمارگران درمطالعات خودشان فهمیده بودند . درهند این را تجربه کردند ، درکشورهای عربی تجربه کردند ، درایران تجربه کردند . و هرجا احساس دینی و وجدان دینی درمردم بیدار بود، نقشه های استعمار با مانع مواجه می شد که یک نمونه ی آن ماجرای تنباکو در ایران است ؛ یک نمونه ، نهضت مشروطیت درآغاز کاردرایران بود ؛ یک نمونه هم حوادث خونینی بود که درهند درمقابل انگلیسی ها اتفاق افتاد ؛ یک نمونه هم برخورد افغانی های مسلمان با انگلیسیها اواسط قرن نوزدهم بود و نمونه ی دیگر حرکت سید جمالدین اسد آبادی درمصر بود که انگلیسیها را لرزاند .

سالهای متمادی فرهنگ منحط غرب بدون هیچ مانع درکشورهای اسلامی به تخریب و افساد مشغول بوده است . متأسفانه حکومتهای فاسد و وابسته نتوانستند آن سد محکمی را که از یک حکومت صالح انتظار می رود درمقابل توطئه های فرهنگی و سیاسی دشمنان به وجود بیاورند . لذا سردمداران کشورهای غربی درراه سلطه گری سیاسی و غارتگری اقتصادی به گسترش فرهنگ منحط ، خفت بار و ذلیل کننده ی غربی درکشورهای اسلامی پرداختند و هیچ کس هم مانع ورداع آنها نشد .

جلوگیری از بیداری و خیزش اسلامی ملل مسلمان

هنگامی که انقلاب اسلامی دایران پیروز شد ، ازآنجا که پیش بینی می شد جاذبه و محبوبیت انقلاب ، ملتهای مسلمان و حتی بعضی غیر مسلمانها را شیفته ی اسلام کند ، همه ی



خرید و دانلود تحقیق در مورد علل ریشه های تهاجم فرهنگی


آمریکا و تهاجم قرهنگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

بسم الله الرحمن الرحیم

آمریکا و تهاجم فرهنگی

سلام و صلوات برناجی عالم بشریت قائم آل محمد (عج) و سلام و صلوات بر روح برفتوح نائب آن ناجی بشریت خمینی کبیر و سلام و صلوات بر محضر رهبر فرزانه انقلاب که در حقیقت هشدار دهنده این حذب و روش در زندگی ایرانی بوده است .

قبل از ورود شدن به مقوله تهاجم فرهنگی و نقش آمریکاو گسترش آن اجازه دهید تهاجم فرهنگی را از دید ومنظر رهبر انقلاب بیان نماییم ، ایشان در تعریف تهاجم فرهنگی چنین می فرمایند : « تهاجم فرهنگی به این معنا است که یک مجموعه سیاسی و اقتصادی برای اجرای مقاصد خود و اسیر کردن یک ملت به بنیانهای فرهنگ آن ملت هجوم می برد تا آنها هم چیزهای تازه ای هم وارد این کشور و ملت می کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت . »

اما تهاجم فرهنگ از نظر علمای فرهنگ وانقلاب چنین توصیف شده است :« تهاجم فرهنگی یعنی تلاش سازماندهی شده و خزنده و گسترده دشمن برای نابودی عقبه فرهنگی و اعتقادی نظام و انقلاب . »

دومین تعریف : « یعنی یک اقدام سنجیده و محاسبه شده علیه بنیانهای فرهنگ ملی ایرانی و اسلامی که صدای آن بعداً بلند خواهد شد . »

سومین تعریف :« یعنی بها دادن به عناصر ناسالم و غیر متعهد و معاند و بی اعتنائی و منزوی کردن نیروهای مؤمن ، خودی و حزب اللهی .»

اما جنگ فرهنگی دارای ویژگیهایی است که :

1- دراز مدت می باشد 2- بنیادی و ریشه ای می باشد 3- نامحسوس و نامرئی میباشد 4- بی سر و صدا و آرام میباشد 5- این تهاجم غیر مستقیم است لذا غیر محرک است 6- این تهاجم برنامه ریزی شده و سازمان یافته است .

قبل از وارد شدن به مقوله سیر تاریخی تهاجم فرهنگی اجازه دهید نظر ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا را باهم در این باره مرور کنیم .ایشان در یک جلسه ای گفته بود: « شرق و غرب باید برای شکست انقلاب اسلامی ایران متحد شوند که امروز خطر اصلی، اسلام به سبک ایران است .»

سیر تاریخی تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی علیه ملت ما مشخصاً از دوران رضاخان شروع شد البته قبل از او توسط روشنفکرهای وابسته مقدماتش فراهم شده بود افرادی مثل میرزا ملکم خان و تقی زاده که اینها از سردمداران روشنفکر معاوی به روش غربی بودند که هدف اصلی آنها سست کردن پایه های ملی و دینی جامعه بود .

تهاجم فرهنگی از آنجا شروع شد که رضاخان همسر و دخترش را مجبور کرد که لباس غربی ها را بپوشنند و کلاه پهلوی به سر بگذارند و در دانشسرای مقدماتی در جمع دختران ایرانی حاضر شوند که پس از آن مثل همسایه غربی خود یعنی ترکیه ( مثل آتاتورک) اجبار به متحد الشکل شدن لباس زنان و از قید وبند حجاب بیرون آمدن نمود . این واقعاً قصه تلخی است .که بعضی ها می گویند اصلاً رضاخان را برای همین تربیت کرده بودند .

اما این تهاجم فرهنگی در بیست یا سی سال آخر حکومت پهلوی به اوج خودش رسید چنانچه مردان و زنان ما مست و لایعقل در کوچه رها یا در سالن های رقص و مغازه های لوکس غرق تجمل ، سرگردان می کردند .

اما پیروزی انقلاب دست ردی بر سینه تمام مهاجمین فرهنگی زد و باعث شد که روحیه دینداری و گرایش به فرهنگ و تمدن اسلام از جمله قناعت ، حس همکاری ، فعالیت و کار در چند سال اول انقلاب به اوج خودش برسد اما این گرایش متاسفانه عمیق نبود این گرایش زمانی عمق پیدا می کرد که چند سال روی آن کار کارشناسی و عمیقی میشد ولی متاسفانه فرصت این کار پیدا نشد و همان تهاجم باز راه خودش را پیدا کرد و آنطرفی ها (آمریکاییها ) باز نفوذ خودشان را از منافذ بسیار کوچک و حتی غیر قابل رؤیت شروع کردند .

تفاوت تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی

در مرادوات فرهنگی بین الملل دو مقوله تاثیرگذاری و تاثیر پذیری مطرح است . یعنی ملتی هم تاثیر می پذیرد و هم تاثیر می گذارد ، حال باید ببینیم این تاثیر گرفتن و تاثیر پذیرفتن در مقولات مثبت است یا منفی ، اگر در مقولات مثبت باشد می گوییم تبادل فرهنگی یعنی مبادله مسائل مثبت فرهنگی صورت گرفته است . اگر در مقولات منفی باشد می گوییم تهاجم فرهنگی یعنی طرف مقابل با آن روشهایی که گفته شد میخواهد موارد انحرافی فرهنگ خودش را وارد کشور مورد هجمه نماید و در این هجمه فرهنگ اصیل ( به قول مقام معظم رهبری ) عقبه فرهنگی آن کشور را نابود نماید .

جلوگیری از تهاجم فرهنگی

اما جهت جلوگیری از این تهاجم بر ملتها و به ویژه بر ملت ایران و علی الاخص بر مسئولین و فرهنگدانان این کشور است که دشمن و کارهایی که توسط او انجام میگیرد را عمیق شناخته و آنرا با انواع لطائف و روشهای مردم پسند به آنان بشناسانند تا جبهه گیری فرهنگی در مقابل این هجمه بدرستی صورت گیرد .

دشمن (آمریکا ) از چه موقع تهاجم فرهنگی خودش را شروع کرد ؟

از زمانی که انقلاب ایران به پیروزی رسید و آمریکا متوجه شد که مقاصدش در تضاد با این انقلاب است تهاجمش را شروع کرد . ابتدا تهاجم نظامی را به کار برد ولیکن چون از آن طرفی نبست به تهاجم فرهنگی بی سر و صدا روی آورد . هدف او از این تهاجم مواردی چند بود که از جمله می توان :

جدا کردن گام به گام دشمن ، مردم را از آرمانهای انقلاب

تهاجم علیه تفکر اسلامی در ایران که ام القرای تفکر بنیادگرایی اسلامی بوده و میباشد .

زیر سوال بردن کارآیی نظام



خرید و دانلود  آمریکا و تهاجم قرهنگی


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟

دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگراف‌های مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیده‌ی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمره‌اند اما کمتر می‌توان نوشته‌ای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من این‌ها را برای سایه‌ام که روی دیوار افتاده است می‌نویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگراف‌ها اینگونه آغاز می‌شود: «غربزدگی می‌گویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیده‌اید که گندم را چگونه می‌پوساند؟»این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگی‌اش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است. شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دهه‌ی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب می‌فهمند که من چه می‌گویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و هم‌نسلانم بگویم: در سرآغاز دهه‌ی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دهه‌ی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپی‌ها، سنت شکنی‌ها، خیزش‌های دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگی‌مان را آغاز می‌کردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع می‌کرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد می‌گذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینه‌ی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود. آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را می‌زد، چهره‌ی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامه‌هایش با برنامه‌های ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم می‌زد ـ حرف‌هائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامه‌ای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بوده‌اند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه ساله‌ی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سال‌ها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پله‌ها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن می‌گفت. دیکتاتوری هم بنظر می‌رسید که رفته رفته دارد وا می‌دهد. نشانه‌اش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسه‌ی کیهان در پی انتشار دو نشریه‌ی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی توده‌ای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شماره‌ی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شماره‌ی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بی‌جزوه‌ی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.در پی انتشار همین شماره‌ی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همه‌ی جزوه‌ها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوه‌ها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوه‌ها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتاب‌ها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچه‌ها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذ‌های کاهی. و ما پخش کننده‌ی کتاب ممنوعه‌ای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوه‌ی اولش با خبر بودیم.کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزی‌ها به آن «گفتمان» می‌گویند. (و همینجا، بعنوان نکته‌ی معترضه بگویم که دیده‌ام این روزها بسیارانی خیال می‌کند که «گفتمان» واژه‌ی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیون‌ها می‌شنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیع‌تر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان. کتاب میگفت که ما در درازای مدتی بیش از پنجاه سال کوشیده‌ایم خودمان را با موشک انقلاب مشروطه به قرن بیستم برسانیم و، اگرچه اختیارات شاه و شیخ را بر روی کاغذ قانون اساسی مشروطه محدود کرده‌ایم اما، هرکجا که کار به حقوق ملت و اِعمال دموکراسی کشیده، همانجا سرمان به سنگ خورده است. ما تازه قرار بود که این حرف‌ها را بفهمیم اما نسل شاملو و آل احمد دیر زمانی نبود که از داغی جنبش ملی کردن صنعت نفت و دست و پنجه نرم کردن با غول بی‌شاخ و دم امپراطوری بریتانیا ـ شکسته و پر ریخته ـ بیرون آمده بودند. آنها دیده بودند که رفیق استالین چگونه دستشان را توی پوست گردو گذاشته و رویش را آن سو کرده تا توده‌ای‌ها را تیربارن کنند. من سال‌ها بعد تلخی این تجربه را در کام رفیق اخیراً از دست رفته‌ام ـ شاهرخ مسکوب ـ هم دیدم، آنجا که از شکنجه قپانی و آویزان شدن از سقف می‌گفت. ملیون و نیروی سومی‌ها هم دیده بودند که آمریکا، در جنگ آنان با بریتانیا، برای‌شان چندان پناهی نبوده است. آن‌ها هم باید از خامی یک سوء تفاهم تاریخی بیرون می‌آمدند. آمریکا در آخرین لحظه مصدق را تنها گذاشته و در زیرزمین سفارتخانه‌اش سپهبد زاهدی را برای کودتا آماده کرده بود. نسل بزرگتر ما نسلی بود تلخ و شکسته. شعرش شعر زمستان اخوان ثالث بود، روشنفکرش در تریاک و هروئین غرق می‌شد و نصرت رحمانی، همچون بلندگوی این پوچی عمیق، از جانب آن نسل سخن می‌گفت. و حالا آدمی از آن نسل بر آن شده بود تا توضیح دهد که چرا ملت ما بار دیگر در جهش خویش بسوی آزادی و دموکراسی شکست خورده است. او پزشکی شده بود که مرض ما را اینگونه تشخیص می‌داد: «ما به بیمارگی غربزدگی دچاریم. یعنی در برخورد با غرب بجای اینکه بتوانیم تمدن غربی را بشناسیم (یا بقول تقی‌زاده، «سراپا غربی شویم») و ارزش‌های خوب فرهنگی آن را اخذ کنیم (یعنی، بقول دکتر شادمان «اخذ تمدن فرنگی» کنیم) نه تنها در این کار توفیقی نداشته‌ایم بلکه ارزش‌های خوب خودمان را هم در این چالش از دست داده‌ایم و در نتیجه موجودی شده‌ایم بی‌هویت؛ یک شتر-



خرید و دانلود تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی


تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی 37 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 44 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بنام خدا

مقـدمه

هدف و انگیزة ما از این نوشته بیشتر جهت آشنایی خود از مقوله تهاجم فرهنگی می‌باشد و اینکه عوامل مهم آن را مورد بررسی قراردهیم و مهمترین بلای این قرن را که به هویت و اصالت همة مسلمانان خدشه وارد می‌سازد را بهتر بشناسیم و اقلاً خود را دربرابر این بلا بیمه کنیم .

پیشگفتار

برای یک ملت فاجعه‌ی فرهنگی از فاجعة اقتصادی سنگین‌تر و خسارت بارتر است یورش ذهنی از یورش نظامی بسیار بی‌رحمانه‌تر و صعب العلاج‌تر است.

مقام معظم رهبری

انقلاب اسلامی کبیر ایران گامی بزرگ به سوی شکست اسطوره‌‌ی غرب‌زدگی در سراسر جهان و اسلام بوده است.

انقلاب ایران تمام جریان غرب‌گرایی را در جهان سوم زیر سؤال کشیده راه تازه‌ای ارائه داده و برای مردم جهان فرصت اندیشیدن و باز اندیشیدن را فراهم نموده است و به روشنفکران خودباخته به طور قاطع نشان داده است که نمی‌توانند واقعیات جوامع اسلامی را به کمک دریافتهای کلیشه‌ای عاریه از غرب تغییر دهند.

بی‌شک تهاجم فرهنگی یکی از معضلات جامعه‌ی امروزی ماست و با توجه به اهمیتی که این موضوع در سرنوشت و شکل دادن فرهنگ نسل‌های آینده دارد. در این تحقیق سعی‌ شده است به طور مختصر درباره‌ی علل و عوامل ایجاد تهاجم فرهنگی و راهکارهای مبارزه با آن پرداخته شود.

چکیده تحقیق:

الف- اهداف تحقیق:

آشنایی هرچه بیشتر با فلسفه عوامل مظاهر و نتایج شوم مقوله تهاجم فرهنگی درجهت مصون ماندن از عواقب هلاکتبار هجوم فرهنگی استعمارگران.

ب – دلایل موضوع:

عملکرد کشورهای استعمارگر غرب در مستعمره‌های خود در طول یکی، دو قرن اخیر که بدون هیچ ملاحظه و وقفه‌ای در جهت محو افتخارات ملی و اعتقادات مذهبی کشورهای مسلمان تلاش کرده‌اند چرا که این تفکرات و اعتقادات را مانع اصلی وجدی مؤفقیت سرمایه‌داران غربی و بالاخص یهودی در به چنگ آوردن مخازن و منابع طبیعی، تسخیر بازارهای این کشورها می‌یافتند و نمی‌توانستند به راحتی کشورهای غیرمسلمان «مانند هند» آنها را زیر سلطه ببرند و می‌توان از دلایل موفقیت این هجوم فرهنگی به موارد زیر اشاره نمود.

غفلت‌ عامه مردم از اتفاقات اجتماعی و ترفندهای استعمارگران

سستی اعتقاد و ضعف آگاهی عامه مردم از اصول اعتقادی و افتخارات ملی ومذهبی خود و در برابر مهاجمان که با ترفندهای : 1- تحقیر فرهنگ خودی و شخصیتهای مذهبی 2- تحبیب فرهنگ غربی و شخصیتهای کاذب 3- و در نهایت انحلال مراکز فرهنگی خودی و یا حداقل تضعیف آنها عمل می‌کنند.

نتایج اصلی تحقیق:

با توجه به مظاهر و شیوه کار مهاجمان فرهنگی و عواقب هلاکتبار آن به نتایجی می‌توان رسید:

کشورهای استعمارگر در ظاهر با شعار رفاه و آسایش و آبادانی کشورهای فقیر وارد می‌شوند و در نهایت به وابستگی شدید ، مصرف‌زدگی ، فقر و بیکاری و بی‌عاری جوانان و در نهایت اضمحلال توان دفاعی ، هویت فرهنگی و محو اعتقادات ملی و مذهبی این کشورها باعث می‌شوند. که دیگر هرگز نتوانند روی پای خود ایستاده و از منابع و منافع و منافع ملی خود دفاع کنند بلکه به عنوان پیش مرگ و وسیله‌‌ی تحقق اهداف استعمارگران تبدیل می‌شوند و تسلیم محض سیاستهای استعماری شده و ذلت را به جای افتخار ملی قبول کرده ، ثروتها و منابع سرشار خود را دودستی تقدیم آنها می‌کنند .

درپایان پیشنهاداتی چند به عموم افراد جامعه و بالخص دست‌اندکاران فرهنگی ارائه می‌شود :

1ـ شناساندن و تعمیق آگاهی عامه مردم از اعتقادات و افتخارات مذهبی و ملی .

2ـ شناساندن دشمنان این اعتقادات و افتخارات و اهداف این دشمنان استعمارگر

3ـ ارائه روشها و راهکارهای عملی مبارزه و نفی تهاجمات فرهنگی استعمارگران با راهکارهایی چون احیای ارزشهای ، احیای هویتها و افتخارات ملی ـ مذهبی ، رواج سنت حسنة امر به معروف و نهی از منکر و …

تعریف واژه هایی از فرهنگ

تعریف جامعه : جامعه عبارتست از تجمع گسترده از مردم که عقاید ، آداب و سنتهای مشترکی داشته و هدف مشترکی



خرید و دانلود تحقیق در مورد تهاجم فرهنگی 37 ص