زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

تحقیق در مورد انتظار موعود

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

مقدمه

شاید همه ی ما بیش و کم از انتظار، طعمی تلخ و مفهومی دردآور و خاطره ای نخواستنی به یاد داریم. نگاه کردن دائمی به ساعت، قدم زدن و گز کردن عرض کوچه، دیده دوختن به راه و آخر هم خستگی و درماندگی و بازگشت ... از انتظار برخی حوادث یا افراد، بیشتر خمودی و رکود به یاد داریم تا نشاط و تحرک. بیشتر سرگردانی و بی هدفی می شناسیم تا روشنایی و آرمان گرایی. اما در این مقال می خواهم برایت چشم انداز انتظاری را ترسیم کنم؛ سازنده، سیال، محرک. این انتظار شانه به شانه ی امیدواری است، تا اینکه آلوده به یاس باشد. نقطه ی پایانش روشن و آشکار چون روز است تا اینکه گمراه کننده و حیرت زا باشد. تداوم دارد، حرکتی رو به پیش است، تا اینکه منقطع و بریده باشد و هرگز به بازگشت ختم نمی شود. خاطره ی این انتظار، نه به خاطر رنج های لحظه به لحظه و دردهای دائمیش بلکه به خاطر مقصد و نتیجه و پایان شیرینش، به شیرینی رؤیاست.

بله، درست است که صبر تلخی دارد، اما وقتی بر و ثمری دلکش و جانبخش در پی اش باشد، آن وقت تحمل کردنی خواهد بود.

اهمیت دین در قبولی عمل

اساساً رفتارهای نیک و بد آدمی آنجا معنا پیدا می کنند که نزد خدای متعال محبوب باشند. نیکی های اخلاقی و رفتاری اگرچه به حکم عقل و نزد پیروان ادیان مختلف پسندیده و مدح شده است و گاه می تواند آثار دنیوی و بعضاً اخروی به جای بگذارد، ولی اعطای پاداش در قبال آن، بر طبق قاعده، بسته به پذیرفته شدنش در پیشگاه خدای متعال می باشد. قبولی عمل، شرایطی دارد که بخش عمده ی آن به خود فرد باز می گردد و مجموعه ی آنها را می توان تحت عنوان «دین» قرار داد. دارا بودن این حقیقت، بسیار مهم و حیاتی است. به این خاطر که فرموده ی امیرالمومنین (ع):

... لان السیئه فیه تغفر و الحسنه فی غیره لا تقبل

به این خاطر که گناهی ]اگر[ در ]فضای[ دین صورت گیرد (شخص دیندار مرتکب شود) بخشوده می گردد و حسنه در غیر ]دارا بودن[ آن پذیرفته نمی شود.

فرد دیندار، اگر هم گناهی کند، می تواند با توبه و انابه و توسل به جبران مافات بپردازد و نافرمانی خود را در معرض عفو پروردگار قرار دهد. اما فردی که دین ندارد هرچه سعی و تکاپو کند حتی اگر اهل خیر و نیکی و حسن هم باشد، به دلیل اینکه پایه ای بی مایه دارد و لازمه ی اصلی پذیرش عملش را همراه نکرده، از قبولی نیکوئیش محروم می شود و قاعدتاً پاداشی درنخواهد یافت و دست خالی خواهد ماند.

ارکان و قائمه های دین در بیان صاحب آن

اما اگر بخواهیم اجزا و چارچوب های این دین را بشناسیم و از لوازم آن آگهی یابیم راهی نیست جز رجوع به صاحبان آن.

ابوبصیر از مام صادق (ع) نقل می کند که ایشان روزی فرمودند:

آیا شما را خبر دهم به آنچه خدای عز و جل هیچ عمل را از بندگان جز به سبب آن نمی پذیرد؟

عرضه داشتم: آری! فرمودند:

شهاده ان اله الا الله و ان محمدا عبده ]و رسوله[ و الاقرار بما امر الله والولایه لنا و البرائه من اعدائنا – یعنی الائمه خاصه – و التسلیم لهم والورع و الاجتهاد و الطمانینه و الانتظار للقائم.

گواهی به اینکه پروردگار یکتاست و حضرت محمد «صلی الله علیه و آله» بنده و ]فرستاده ی[ اوست و اقرار به آنچه خدا دستور فرموده و ولایت ما و بیزاری جستن از دشمنان ما – منظور خصوص ]دشمنان[ ائمه است و تسلیم شدن به ایشان و پاکدامنی و کوشش ]در راه عمل به شرع[ و طمأنینه و در انتظار قائم بودن.

انتظار به عنوان یک اعتقاد ، واجب است

در این روایت شریف، پایه های اعتقادی و اخلاقی دین مورد ذکر قرار گرفته و از این جمله به «الانتظار للقائم» چشم به راهی قائم اهل بین علیهم السلام تصریح شده است. بدون انتظار امام عصر (ع) دین آدمی ناقص است و قبولی عمل او مورد تردید جدی خواهد بود. چرا که موقعی استحقاق پذیرفته شدن عمل در انسان ایجاد می شود و به تبع آن هنگامی پاداش اعمالش را از بارگاه الهی دریافت می دارد، که دینی در میان باشد و دین بی انتظار خالی از معناست. همین است که وجوب انتظار، در کلام ائمه مورد تأکید قرار گرفته و به تعبیر امام جواد (ع):

... انتظار او (امام عصر (ع)) در ]عصر[ غیبتش واجب است.

تعبیر وجوب، ضرورت حال انتظار – که خود از پایه ها و قائمه های دینداری است – را می رساند. کسی که در پی عبادت خداست، نباید از این عبادت واجب سرباز زند. چرا که بندگی خدا و دینداری، بی تحقق این مهم امکان پذیر نیست.

سؤالی که در این میان به ذهن خطور می کند آن است که: با وجود اینکه انتظار، یک حالت اختیاری نیست، چگونه می تواند واجب شمرده شود و دارا بودن آن به اهل ایمان امر گردد؟ درست است که منتظر بودن و ایجاد این حالت، کاملاً غیر اختیاری است. اما با توجه به این نکته ضروری است که زمینه ها و مقدماتی برای آن وجود دارد که به دست آوردن و تهیه هر یک از آنها کاملاً به اختیار انسان باز می گردد. اگر کسی طالب این حالت غیراختیاری باشد، باید زمینه ها و بسترهای آن را که به اختیار او بازمی گردند فراهم نماید و به این ترتیب خود به خود حالت انتظار را در درون خود بیابد. بر این اساس و با



خرید و دانلود تحقیق در مورد انتظار موعود


تحقیق در مورد عرفان و انتظار بشر از دین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 32 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عرفان و انتظار بشر از دین

چکیده‌

انتظار بشر از دین‌ از مباحث‌ زیربنایی‌ است‌ که‌ در سال‌های‌ اخیر مورد توجه‌ اندیشه‌وران‌ قرار گرفته، و نگارنده‌ درصدد است‌ تا این‌ مسأله‌ را از منظر عارفان‌ و عرفان‌ نظری‌ بررسی‌ کند؛ البته‌ عنوان‌ انتظار بشر از دین، در منابع‌ عرفانی‌ یافت‌ نمی‌شود؛ ولی‌ مفاهیمی‌ مانند شریعت، طریقت، حقیقت، رسالت، نبوت، ولایت‌ و انسان‌ کامل‌ می‌توانند دیدگاه‌ معینی‌ را در این‌ حوزه‌ به‌ ارمغان‌ آورند. مهم‌ترین‌ نیاز بشر به‌ دین‌ در عرفان‌ اسلامی، معرفت‌ ذات‌ حق‌ تعالی، اسما، صفات، احکام، اخلاق، تعلیم‌ به‌ حکمت‌ و قیام‌ به‌ سیاست‌ است.

در ادامة‌ مقاله، دیدگاه‌ عارفانی‌ چون‌ محیی‌الدین‌ بن‌ عربی، حمزه‌ فناری، عزیزا نسفی، عبدالصمد همدانی، سیدحیدر آملی‌ دربارة‌ انتظار بشر از دین‌ مطرح، و در پایان‌ به‌ مقایسة‌ دین‌ اسلام‌ و عرفان‌ نظری‌ اشاره، و عدم‌ مطابقت‌ کلی‌ این‌ دو حوزه‌ تبیین‌ شده‌ است؛ گرچه‌ اهداف‌ عرفان‌ که‌ سیر و سلوک‌ و قرب‌ الاهی‌ است، از دین‌ اسلام‌ ظهور می‌یابد.

واژگان‌ کلیدی: شریعت، نبوت، ولایت، رسالت، انسان‌ کامل، عرفان‌ نظری، عرفان‌ عملی، انتظار بشر از دین، عارفان‌ اسلامی، طریقت، حقیقت، عرفان.

عارفان‌ اسلامی‌ در منابع‌ عرفانی‌ خود، مسأله‌ یا بحثی‌ را با عنوان‌ نیاز انسان‌ به‌ دین‌ یا انتظار بشر از دین‌ نگشوده‌اند؛ ولی‌ ذیل‌ عناوینی‌ چون‌ شریعت، طریقت، حقیقت‌ یا رسالت، نبوت‌ و ولایت‌ و نیز انسان‌ کامل‌ و حقیقت‌ محمدیه، مطالب‌ ارزنده‌ای‌ نگاشته‌اند که‌ به‌ مباحث‌ ما ارتباط‌ محکمی‌ دارد. در این‌ نوشتار، افزون‌ بر تبیین‌ پاره‌ای‌ از مفاهیم‌ عرفانی، به‌ اختصار، دیدگاه‌های‌ برخی‌ از چهره‌های‌ برجستة‌ عرفان‌ اسلامی‌ را بیان‌ خواهیم‌ کرد.

مقام‌ نبوت، خبر و اطلاع‌دادن‌ از حقایق‌ الاهیه‌ و معارف‌ ربانی‌ از حیث‌ ذات، صفت‌ و اسم‌ است. این‌ مقام، بر دو قسم‌ نبوت‌ تعریف‌ و نبوت‌ تشریع‌ منشعب‌ شده‌ است. نبوت‌ تعریف، معرفت‌ ذات، صفات، اسما و افعال، و نبوت‌ تشریع، نبوت‌ تعریف‌ افزون‌ بر تبلیغ‌ احکام، تأدیب‌ به‌ اخلاق، تعلیم‌ به‌ حکمت‌ و قیام‌ به‌ سیاست‌ است، و این‌ قسم‌ از نبوت‌ را رسالت‌ نیز می‌گویند.2 مقصود از نبی، انسان‌ کاملی‌ است‌ که‌ از جانب‌ خداوند مبعوث‌ شده‌ تا بندگان‌ او را به‌ نیازمندی‌های‌ آنان‌ آگاه، و از گناه‌ دور کند؛ چنان‌که‌ حق‌تعالی‌ می‌فرماید:

لقد من‌ا علی‌ المؤ‌منین‌ اذ بعث‌ فیهم‌ رسولاً‌ یتلوا علیهم‌ آیاته‌ و یزکیهم‌ و یعلمهم‌ ... لفی‌ ضلال‌ مبین.3

نیز می‌فرماید:

ولولا فضل‌ا علیکم‌ و رحمته؛4‌ ‌ اگر [به‌ واسطة‌ بعثت‌ انبیا و فرستادن‌ کتاب‌های‌ آسمانی‌ و ادای‌ تکالیف] فضل‌ و رحمت‌ خداوند بر شما نمی‌بود، هرگز هیچ‌ یک‌ از شما پاک‌ نمی‌شدید:

ما زکی‌ منکم‌ من‌ احد ابداً؛5

‌ ‌یعنی‌ در غیر این‌ صورت، هیچ‌ یک‌ از شما از تاریکی‌ و گمراهی‌ و بدبختی‌ دنیا و آخرت‌ رهایی‌ نمی‌یافتید.

عارفان‌ اسلامی‌ در تقسیم‌بندی‌ دیگری، نبوت‌ را به‌ دو قسم‌ «نبوت‌ مطلقه» و «نبوت‌ مقیده» تقسیم‌ کرده‌اند. نبوت‌ مطلقه، عبارت‌ از آگاهی‌ بر حقایق‌ الاهی‌ و دقایق‌ ربانی‌ است؛ آن‌گونه‌ که‌ تحقق‌ دارند؛ بنابراین، نبوت، مستلزم‌ آگاهی‌ از حقایق‌ ممکنات، اعم‌ از موجود و غیرموجود و ماهیات‌ معدومه‌ و اعیان‌ ثابته‌ است‌ و نبوت‌ مقیده، اخبار از حقایق‌ الاهی‌ یعنی‌ معرفت‌ ذات‌ حق‌تعالی، اسما، صفات‌ و احکام‌ الاهی‌ است. نبوت‌ مطلقه‌ و مقیده، برای‌ هیچ‌ کس‌ جز کسی‌ که‌ مستحق‌ و سزاوار خلافت‌ الاهی‌ باشد، میسر نخواهد شد و چنین‌ کسی‌ باید بالفعل‌ و در عمل، خلیفه‌ باشد؛ بنابراین، نبوت‌ مطلقه‌ و مقیده، به‌ حقیقت‌ محمدیه‌ باز می‌گردند. انبیا، علوم‌ الاهی‌ را فقط‌ از وحی‌ خاص‌ الاهی‌ دریافت‌ می‌کنند؛ زیرا بر قصور و ناتوانی‌ عقل‌ از ادراک‌ آن‌ امور عالمند.6 نتیجة‌ سخن‌ آن‌ که‌ از این‌ بحث‌ مختصر در باب‌ نبوت‌شناسی‌ روشن‌ شد که‌ انتظار بشر از دین‌ از دیدگاه‌ عارفان‌ اسلامی، آگاهی‌ از معرفت‌ ذات، صفات، اسما، افعال، احکام، اخلاق، تعلیم‌ به‌ حکمت‌ و قیام‌ به‌ سیاست‌ است.

دربارة‌ ولایت‌ نیز مطالب‌ عمیقی‌ در عرفان‌ نظری‌ مطرح‌ شده‌ است‌ که‌ در حد‌ ارتباط‌ با این‌ مسأله‌ بدان‌ خواهیم‌ پرداخت.

ولایت‌ از حیث‌ اولیا، به‌ سه‌ قسم‌ ولایت‌ الاهی، بشری، و ملکی‌ تقسیم‌ می‌شود.

ولایت‌ بشری‌ نیز به‌ دو قسم‌ ولایت‌ عامه‌ و خاصه‌ یا مطلقه‌ و مقیده‌ انشعاب‌ می‌یابد. ولایت‌ عامه، در عرفان‌ به‌ سه‌ معنا به‌کار رفته‌ است: نخست‌ به‌معنای‌ تولی‌ و تصد‌ی‌ بعضی‌ از مردم‌ بر بعضی‌ دیگر، و معنای‌ دوم، یعنی‌ ولایت‌ عموم‌ مؤ‌منان‌ صالح‌ بر حسب‌ مراتبشان، و سومین‌ معنای‌ ولایت‌ عامة‌ بشری، ولایت‌ مطلقه‌ است؛ اما ولایت‌ خاصه، مقامی‌ است‌ که‌ عارفان‌ در اثر سیر و سلوک‌ معنوی‌ و گذراندن‌ سفر از خلق‌ به‌ حق‌ به‌ مقام‌ فنای‌ در حق‌ رسیده، جهات‌ بشری‌ را کنار می‌گذارند و حق‌تعالی‌ به‌ صفات‌ و تعینات‌ ربانی‌ در آنان‌ تجلی‌ می‌کند و صحیفة‌ دل‌ را از رذایل‌ و خبائث‌ نفسانی‌ تطهیر می‌سازند و به‌ جناب‌ حق‌ توجه‌ کامل‌ می‌یابند. از اغیار بریده، دل‌ به‌ آستان‌ دوست‌ آرمیده، به‌ میزان‌ تقربشان‌ به‌ حق، از حقایق‌ حضوری‌ شهودی‌ و علوم‌ غیبی‌ اطلاع‌ می‌یابند. در این‌ مرحله، ولی‌ا با الهام‌ و ارشاد غیبی‌ و وحی‌ الاهی‌ با حق‌تعالی‌ پیوند شدیدی‌ برقرار ساخته، صاحب‌ کرامت‌ و خرق‌ عادت، و مبدأ افعال‌ الاهی‌ می‌شود و حق‌تعالی‌ با چشم‌ او می‌بیند و با گوش‌ او می‌شنود و با دست‌ او انجام‌ می‌دهد و این، همان‌ وصول‌ به‌ مقام‌ قرب‌النوافل‌ است‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ منقطع‌ نمی‌شود و همیشه‌ دوام‌ می‌یابد؛ زیرا ولایت، باطن‌ نبوت، و نبوت، ظاهر ولایت، و ولایت، فوق‌ نبوت‌ و رسالت‌ است‌ و مقصود از ختم‌ ولایت‌ عامه‌ و خاصه‌ نیز



خرید و دانلود تحقیق در مورد عرفان و انتظار بشر از دین


انتظار بشر از دین 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

انتظار بشر از دین

آیا باید پرسید: “انتظار بشر از دین چیست؟” یا: “انتظار دین از بشر چیست؟” چرا؟

استاد ملکیان دو پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” و “انتظار دین از بشر چیست؟” مانعةالجمع نیستند، تا سؤال کنیم که کدامیک از آن دو را باید پرسید .هر دو پرسش پرسیدنی‌اند و می‌توان آنها را با هم پرسید.

در همین جا و قبل از این که به جواب سایر سؤالات بپردازم، تذکار این نکته را لازم می‌بینم که، با توجه به این که همه سؤالات دوازده‌گانه شما حول محور “دین” می‌چرخد، ضرورت دارد که مراد از لفظ “دین” را تعیین کنیم .قصد ندارم که دین را تعریف کنم، که، از سویی، کاری است بسیار دشوار، بل مُحال، و، از سوی دیگر، کاری است غیرضروری، بیفایده، و حتی بیمعنا .اما عدول از تعریف دین، هر وجهی داشته باشد، به هیچ روی، ما را مُجاز نمی‌دارد که مراد خود را از لفظ “دین” تعیین نکنیم؛ چرا که این کار دوم، یعنی تعیین مراد، اگر صورت نپذیرد گفت‌وگو و دادوستد فکری ما در فضایی غبارآلود و مِه‌گرفته انجام می‌گیرد، که در آن نه هیچ اختلافِ‌نظرِ ظاهری‌ای دلالت بر اختلاف‌نظرِ واقعی دارد و نه هیچ اتفاق‌نظرِ ظاهری‌ای دال بر اتفاق‌نظرِ واقعی است؛ یعنی اصلاً گفت‌وگو و دادوستدی در میان نیست.

مراد من از “دین”، در جواب‌هایی که به سؤالات شما می‌دهم، مجموعه تعالیم و احکامی است که، بنا بر ادعایِ آورنده آن احکام و تعالیم و پیروان او، حاصل ذهن بشر نیست، بلکه، برعکس، دارای منشأ الهی است، خواه وَحیانی باشد (مانند اسلام) و خواه عرفانی (مانند آیین بودا) .بدین قرار، فی‌المثل، کمونیزم، لیبرالیزم، و امانیزم که گاهی “دین” خوانده می‌شوند، با توجه به خاستگاه و گرایش‌هایشان و این که چیزی بیش از دستاورد فکر بشر نیستند، در مواضعه و اصطلاح ما “دین” نامیده نمی‌شوند (و البته این امر هیچ چیزی را، در عالم واقع، اثبات یا نفی نمی‌کند؛ زیرا قراردادهای زبانی نفیاً و اثباتاً به عالم واقع کاری ندارند.) اگر “دین” را به این معنا اخذ کنیم ادیان بزرگ روزگار ما عبارتند از: اسلام، مسیحیت، دین یهود، آیین هندو، آیین بودا، آیین دائو، شینتو، و زرتشتی‌گری؛ و می‌توان گفت که در این سؤال و جواب‌ها بیشتر به این هشت دین ناظریم.

آیا معتقدان به حقانیت متون مقدس دینی می‌توانند جواب سؤالِ “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدسِ دینی خود طلب کنند یا باید پاسخ را از غیر این طریق بجویند؟ چرا؟ اگر به غیر متون مقدس رجوع باید کرد آن غیر چیست؟

به نظر می‌رسد که معتقدان به حقانیتِ متونِ مقدسِ دینی نمی‌توانند جواب سؤال “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدس دینیِ خود طلب کنند؛ زیرا، به نحوِ پَسین و از طریق رجوع به متونِ مقدسِ ادیانِ مختلف، می‌دانیم که جواب این سؤال در هیچیک از آن متون نیامده است .وانگهی، حتی اگر جواب سؤال مذکور در متن مقدس دینی‌ای هم آمده بود، باز آدمیان می‌بایست صحت و سقم آن جواب را با خویشتن‌نگری و درونبینی معلوم می‌داشتند و، در این صورت، در واقع جواب را از خود طلب می‌کردند .ظاهراً باید پاسخ را از غیرِ طریقِ رجوع به متونِ مقدسِ جُست و یافت؛ و آن غیر هم، چنانکه به اشارت گذشت، خویشتن‌نگری و درون‌بینی است: یکایک متدینان باید به خود رجوع کنند و دریابند که از تدین خود، یعنی از التزام همه جانبه به دین خود، انتظار و توقع حصول چه مطلوبی را دارند .البته از این که جواب سؤال مذکور را باید با خویشتن‌نگری و درونبینی دریافت لزوماً استنتاج نمی‌شود که انتظار بشر از دین امری است خصوصی، بدین معنا که در آن جایی برای حجت و دلیل و نیز رد و تکذیب نیست، بلکه کاملاً امکان دارد که مشاهدات و گردآوری آمارها نشان دهد که همه یا اکثریت قریب به اتفاق یا بیشتر متدینان یا انسان‌ها چشمداشتشان از دین امر واحدی است (که فعلاً با تعیین آن امر واحد کاری نداریم).

بلی، سؤال دیگری می‌توان کرد، و آن این که: آیا نمی‌توان با رجوع به متون مقدس پاسخ این پرسش را یافت که: “انتظار بشر از دین چه باید باشد؟” به تعبیر دیگر، اگر متون مقدس انتظار بشر از دین را گزارش نمی‌کنند، لااقل، به اصلاح و تصحیح آن نمی‌پردازند؟ و باز، به تعبیر سوم، آیا متون مقدس بیان نمی‌کنند که چه انتظاراتی از دین داشتن بجاست و چه انتظاراتی نابجا؟ بعید نیست که جواب این سؤال مثبت باشد، یعنی متون مقدس بیان کرده باشند که دین فقط چه انتظار یا انتظاراتی را برآورده می‌کند یا، به عبارت دیگر، چه وعده یا وعده‌هایی می‌دهد و، به عبارتی که اندکی مسامحه‌آمیز است، چه کارکرد یا کارکردهایی برای خود قائل است .اما اگر هم چنین باشد، باز، باید دانست که در صورتی بشر به دین اقبال می‌کند که وعده‌ای که دین می‌دهد در جای دیگری، به نحو بهتر یا لااقل به همان نحو، انجاز نشود.

آیا یافتن پاسخی برای پرسشِ “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی دارد یا نتیجه نظری هم دارد؟ فی‌المثل آیا در فهم متون مقدس هم تأثیری دارد یا نه؟ اگر بلی، چگونه؟

یافتن پاسخی برای پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی ندارد، بلکه نتیجه نظری هم دارد و، فی‌المثل، در فهم متون مقدس هم مؤثر است .اگر فهم احکام و تعالیم مندرج در متون مقدس را به معنای عام آن بگیریم که شامل علم به معنای احکام و تعالیم، علم به اهمیت نسبی هر یک از احکام و تعالیم در قیاس با سایر احکام و تعالیم، علم به علت و جهت (یا فلسفه وجودی) آنها، و تفسیر آنها بشود، با اندک تأمل، می‌توان دریافت که انتظار هر فرد از دین در فهمی که وی از متون مقدس می‌تواند داشت تأثیر تام و قاطع دارد .البته نه به این معنا که هیچ گزارة دینی و مذهبی‌ای نیست اِلا این که انتظار از دین در فهم آن اثر دارد؛ اما، به صورت موجبه‌ای جزئیه، می‌توان گفت که فهم بسیاری از گزاره‌های دینی و مذهبی بر تعیین انتظار از دین توقف دارد.

به نظر شما، انتظار ما انسان‌ها از دین چیست؟

ما انسان‌ها، در طی زندگی اینجهانی و دنیوی، همواره، خود را در اوضاع و احوالی نامطلوب می‌یابیم .این زندگی آگنده است از دردها و رنجهای جسمانی، روحی، فردی، و جمعی؛ و این واقعیت با چنان وضوح و بداهتی مشهود و معلومِ یکایکِ ما انسان‌هاست که کسی در آن چون و چرا ندارد و، در نتیجه، کسی هم خود را محتاج اقامه حجت و دلیل بر آن نمی‌بیند و حتی می‌توان گفت که هر گونه شرح و بسط و تفصیل و اطناب در باب آن نه فقط چیزی بر معلومات مخاطب نمی‌افزاید بلکه از شدتِ وضوح و ظهورِ این واقعیت همیشگی و همه‌جایی و همگانی می‌کاهد. امورِ واقعِ دردانگیز و رنج‌آور را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: یکی آن گروه از امور واقع دردانگیز و رنج‌آور که تغییرپذیر و، به تعبیری، قابلِ اِمحاءاند، و دیگری آن گروه که چنین نیستند .این که هر امر واقع دردانگیز و



خرید و دانلود  انتظار بشر از دین   30  ص


انتظار بشر از دین 30

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

انتظار بشر از دین

آیا باید پرسید: “انتظار بشر از دین چیست؟” یا: “انتظار دین از بشر چیست؟” چرا؟

استاد ملکیان دو پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” و “انتظار دین از بشر چیست؟” مانعةالجمع نیستند، تا سؤال کنیم که کدامیک از آن دو را باید پرسید .هر دو پرسش پرسیدنی‌اند و می‌توان آنها را با هم پرسید.

در همین جا و قبل از این که به جواب سایر سؤالات بپردازم، تذکار این نکته را لازم می‌بینم که، با توجه به این که همه سؤالات دوازده‌گانه شما حول محور “دین” می‌چرخد، ضرورت دارد که مراد از لفظ “دین” را تعیین کنیم .قصد ندارم که دین را تعریف کنم، که، از سویی، کاری است بسیار دشوار، بل مُحال، و، از سوی دیگر، کاری است غیرضروری، بیفایده، و حتی بیمعنا .اما عدول از تعریف دین، هر وجهی داشته باشد، به هیچ روی، ما را مُجاز نمی‌دارد که مراد خود را از لفظ “دین” تعیین نکنیم؛ چرا که این کار دوم، یعنی تعیین مراد، اگر صورت نپذیرد گفت‌وگو و دادوستد فکری ما در فضایی غبارآلود و مِه‌گرفته انجام می‌گیرد، که در آن نه هیچ اختلافِ‌نظرِ ظاهری‌ای دلالت بر اختلاف‌نظرِ واقعی دارد و نه هیچ اتفاق‌نظرِ ظاهری‌ای دال بر اتفاق‌نظرِ واقعی است؛ یعنی اصلاً گفت‌وگو و دادوستدی در میان نیست.

مراد من از “دین”، در جواب‌هایی که به سؤالات شما می‌دهم، مجموعه تعالیم و احکامی است که، بنا بر ادعایِ آورنده آن احکام و تعالیم و پیروان او، حاصل ذهن بشر نیست، بلکه، برعکس، دارای منشأ الهی است، خواه وَحیانی باشد (مانند اسلام) و خواه عرفانی (مانند آیین بودا) .بدین قرار، فی‌المثل، کمونیزم، لیبرالیزم، و امانیزم که گاهی “دین” خوانده می‌شوند، با توجه به خاستگاه و گرایش‌هایشان و این که چیزی بیش از دستاورد فکر بشر نیستند، در مواضعه و اصطلاح ما “دین” نامیده نمی‌شوند (و البته این امر هیچ چیزی را، در عالم واقع، اثبات یا نفی نمی‌کند؛ زیرا قراردادهای زبانی نفیاً و اثباتاً به عالم واقع کاری ندارند.) اگر “دین” را به این معنا اخذ کنیم ادیان بزرگ روزگار ما عبارتند از: اسلام، مسیحیت، دین یهود، آیین هندو، آیین بودا، آیین دائو، شینتو، و زرتشتی‌گری؛ و می‌توان گفت که در این سؤال و جواب‌ها بیشتر به این هشت دین ناظریم.

آیا معتقدان به حقانیت متون مقدس دینی می‌توانند جواب سؤالِ “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدسِ دینی خود طلب کنند یا باید پاسخ را از غیر این طریق بجویند؟ چرا؟ اگر به غیر متون مقدس رجوع باید کرد آن غیر چیست؟

به نظر می‌رسد که معتقدان به حقانیتِ متونِ مقدسِ دینی نمی‌توانند جواب سؤال “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدس دینیِ خود طلب کنند؛ زیرا، به نحوِ پَسین و از طریق رجوع به متونِ مقدسِ ادیانِ مختلف، می‌دانیم که جواب این سؤال در هیچیک از آن متون نیامده است .وانگهی، حتی اگر جواب سؤال مذکور در متن مقدس دینی‌ای هم آمده بود، باز آدمیان می‌بایست صحت و سقم آن جواب را با خویشتن‌نگری و درونبینی معلوم می‌داشتند و، در این صورت، در واقع جواب را از خود طلب می‌کردند .ظاهراً باید پاسخ را از غیرِ طریقِ رجوع به متونِ مقدسِ جُست و یافت؛ و آن غیر هم، چنانکه به اشارت گذشت، خویشتن‌نگری و درون‌بینی است: یکایک متدینان باید به خود رجوع کنند و دریابند که از تدین خود، یعنی از التزام همه جانبه به دین خود، انتظار و توقع حصول چه مطلوبی را دارند .البته از این که جواب سؤال مذکور را باید با خویشتن‌نگری و درونبینی دریافت لزوماً استنتاج نمی‌شود که انتظار بشر از دین امری است خصوصی، بدین معنا که در آن جایی برای حجت و دلیل و نیز رد و تکذیب نیست، بلکه کاملاً امکان دارد که مشاهدات و گردآوری آمارها نشان دهد که همه یا اکثریت قریب به اتفاق یا بیشتر متدینان یا انسان‌ها چشمداشتشان از دین امر واحدی است (که فعلاً با تعیین آن امر واحد کاری نداریم).

بلی، سؤال دیگری می‌توان کرد، و آن این که: آیا نمی‌توان با رجوع به متون مقدس پاسخ این پرسش را یافت که: “انتظار بشر از دین چه باید باشد؟” به تعبیر دیگر، اگر متون مقدس انتظار بشر از دین را گزارش نمی‌کنند، لااقل، به اصلاح و تصحیح آن نمی‌پردازند؟ و باز، به تعبیر سوم، آیا متون مقدس بیان نمی‌کنند که چه انتظاراتی از دین داشتن بجاست و چه انتظاراتی نابجا؟ بعید نیست که جواب این سؤال مثبت باشد، یعنی متون مقدس بیان کرده باشند که دین فقط چه انتظار یا انتظاراتی را برآورده می‌کند یا، به عبارت دیگر، چه وعده یا وعده‌هایی می‌دهد و، به عبارتی که اندکی مسامحه‌آمیز است، چه کارکرد یا کارکردهایی برای خود قائل است .اما اگر هم چنین باشد، باز، باید دانست که در صورتی بشر به دین اقبال می‌کند که وعده‌ای که دین می‌دهد در جای دیگری، به نحو بهتر یا لااقل به همان نحو، انجاز نشود.

آیا یافتن پاسخی برای پرسشِ “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی دارد یا نتیجه نظری هم دارد؟ فی‌المثل آیا در فهم متون مقدس هم تأثیری دارد یا نه؟ اگر بلی، چگونه؟

یافتن پاسخی برای پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی ندارد، بلکه نتیجه نظری هم دارد و، فی‌المثل، در فهم متون مقدس هم مؤثر است .اگر فهم احکام و تعالیم مندرج در متون مقدس را به معنای عام آن بگیریم که شامل علم به معنای احکام و تعالیم، علم به اهمیت نسبی هر یک از احکام و تعالیم در قیاس با سایر احکام و تعالیم، علم به علت و جهت (یا فلسفه وجودی) آنها، و تفسیر آنها بشود، با اندک تأمل، می‌توان دریافت که انتظار هر فرد از دین در فهمی که وی از متون مقدس می‌تواند داشت تأثیر تام و قاطع دارد .البته نه به این معنا که هیچ گزارة دینی و مذهبی‌ای نیست اِلا این که انتظار از دین در فهم آن اثر دارد؛ اما، به صورت موجبه‌ای جزئیه، می‌توان گفت که فهم بسیاری از گزاره‌های دینی و مذهبی بر تعیین انتظار از دین توقف دارد.

به نظر شما، انتظار ما انسان‌ها از دین چیست؟

ما انسان‌ها، در طی زندگی اینجهانی و دنیوی، همواره، خود را در اوضاع و احوالی نامطلوب می‌یابیم .این زندگی آگنده است از دردها و رنجهای جسمانی، روحی، فردی، و جمعی؛ و این واقعیت با چنان وضوح و بداهتی مشهود و معلومِ یکایکِ ما انسان‌هاست که کسی در آن چون و چرا ندارد و، در نتیجه، کسی هم خود را محتاج اقامه حجت و دلیل بر آن نمی‌بیند و حتی می‌توان گفت که هر گونه شرح و بسط و تفصیل و اطناب در باب آن نه فقط چیزی بر معلومات مخاطب نمی‌افزاید بلکه از شدتِ وضوح و ظهورِ این واقعیت همیشگی و همه‌جایی و همگانی می‌کاهد. امورِ واقعِ دردانگیز و رنج‌آور را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: یکی آن گروه از امور واقع دردانگیز و رنج‌آور که تغییرپذیر و، به تعبیری، قابلِ اِمحاءاند، و دیگری آن گروه که چنین نیستند .این که هر امر واقع دردانگیز و



خرید و دانلود  انتظار بشر از دین 30


اعتصاب 1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

در راستای انتظار حضرت مهدی (عج) واپسین بخش

معنای انتظار

 

اشاره: در شماره قبل، بخش نخست مقاله «قدر اصغر و قدر اکبر»، که در آن به ارزش و اهمیت نیمه شعبان از زوایای مختلف پرداخته شد از نظر خوانندگان گرامی گذشت، واپسین بخش این مبحث به فلسفه انتظار اختصاص دارد.گروه اندیشهآیت الله محمدرضا مهدوی کنیامروزه برخی از علمای علوم سیاسی قائل اند که مردم خودشان حکومت را انتخاب می کنند و به آن مشروعیت می بخشند. اما در مورد ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام چنین نمی گوییم. گرچه برخی چنین پنداشته اند، ولی این مطالب درباره ولایت ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین قطعاً نادرست است. لذا شما ملاحظه کنید تعبیر روایت را که می فرماید:«بنی الاسلام علی خمس: الصلاه و الزکوه و الحج و الصوم و الولایه و لم یناد احد بشی کمانودی بالولایه»(۹)این ولایت دایر مدار ضرورت اجتماعی و نشأت گرفته از خواست مردم نیست تا مردم تأسیسش کنند و به آن مشروعیت ببخشند.شگفت تر آن که برخی اشتباه بزرگتری مرتکب شده اند و گفته اند که مشروعیت ولایت الله هم به پذیرش مردم است! و به آیه «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»(۱۰) استناد جسته اند، که ما راه را به انسان نشان داده ایم، می خواهد بپذیرد یا نپذیرد. یعنی این مردم اند که می توانند به اختیار خود ولایت خود را بپذیرند و یا نپذیرند. پس ولایت خدا نیز وابسته به اراده مردم است، ولی بطلان این استدلال روشن است. زیرا آیه شریفه در مقام نفی جبر است نه در مقام نفی تکلیف و الزام. یعنی انسان در عین حال که مختار آفریده شده، ولی شرعاً ملزم است که راه راست را اختیار کند و ولایت خدا را بر ولایت دیگران مقدم بدارد. این آیه هیچ ربطی به تغییر تشریعی و مشروعیت ندارد، بلکه اشاره بر یک واقعیت عینی و خارجی است که انسان تکویناً با اراده و اختیار آفریده شده است. لذا در آیه بعد می فرماید: «انا اعتدنا للکافرین سلاسل و...» یعنی ما برای کافران غل ها و زنجیرها در دوزخ آماده کردیم. انسان بالطبع آزاد است، ولی شرعاً مکلف است. اصولاً تا انسان دارای اختیار نباشد تکلیف معنی ندارد. یعنی چون قادر به انجام کارهای خوب و بد است، خداوند او را مکلف به کارهای نیک کرده و از کارهای زشت بازداشته است، تا با اختیار به خوبی ها عمل و از بدی ها پرهیز کند.تأسف حقیر از این است که این مطالب در مرکز تشیع و در مرکز حکومت اسلامی گفته می شود. آنگاه که ما اعلام خطر می کنیم، متوسل به مسأله آزادی بیان می شوند و بانگ و فریاد برآرند که مسلمانی نیست. بحث بر سر این نیست که نظریات طرح نشود. بحث بر سر این است که بی پایه ترین مطالب و پایین ترین مطالب از لحاظ سطح علمی، به عنوان مطالب باارزش علمی  به مخاطبی که در این امور آگاهی کافی ندارد، ارائه می شود. این نوعی خیانت به مخاطب و تضییع حقوق آنان است. مقصود ما احساس خطر از شخص یا افراد یا اصل طرح یک مطلب نیست. مقصود ما احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت مردم است.اولین اصلی که در طرح مطالب علمی باید رعایت شود، رعایت حق مخاطب است. مخاطب باید بداند که این مطلبی که ارائه شده، تا چه حد از سطح علمی قابل قبول برخوردار است. طرح هر مسأله علمی نیاز به اصول موضوعه و مشترکی دارد که مورد قبول باشد. بدون آن اصول، ایراد این گونه مباحث به سفسطه و مغالطه نزدیک تر است. شما امروز با نمونه هایی از آن آشنا شدید. مطالب به گونه ای مطرح می شود که گویی مطالب ارائه شده از بدیهیات است!  لذا ما نسبت به این مخاطب و این مردم احساس مسئولیت می کنیم. والا مسأله مخالفت با شخص یا گروه مطرح نیست. این گونه افراد،  هر زمان که با واکنش عمومی روبه رو می شوند و از پاسخ منطقی در می مانند، اعتراض و انتقادها را سیاسی و یا گروهی جلوه می دهند!نکته آخر، مسأله «انتظار» است. «انتظار» به معنای امید خام نیست. بلکه مفهوم درست آن «چشم به راه بودن» است. حالا ببینیم چشم به راه بودن چه آثاری دارد؟آیا ما در حکومت حضرت مهدی علیه السلام نیازی به عالم، حوزه و دانشگاه نداریم؟!  آیا در زمان آن حضرت تمام حوزه ها و دانشگاه ها بسته می شود؟ خیر این گونه نیست. گرچه در حدیث آمده است:(۱۱) «هنگامی که قائم آل محمد صلی الله علیه وآله و سلم ظهور کند، خداوند دست عنایت بر سر بندگانش می نهد تا عقول آنها مجتمع  و رشدشان به کمال برسد.»یعنی: موانع از سر راه برداشته و استعدادها شکوفا می شود، ولی این مطلب ظاهراً  از طریق اعجاز و خرق عادت رخ نمی دهد که مدرسه و دانشگاه ها را ببندند و مردم دست از کار و کوشش بکشند. پس معنی انتظار آن نیست که دست روی دست بگذارید و هیچ گونه آمادگی نداشته باشید و آن حضرت بیاید و همه چیز را یک دفعه درست کند. چنین نیست. این انتظار برای ما آنقدر جدی و مهم است که در دعای عهد از خدا می خواهیم: اگر «مرگ» میان من و آن حضرت جدایی افکند، خدایا مرا از آرامگاهم برانگیز، در حالی که شمشیر و نیزه ام در دستم باشد، (۱۲) یعنی کاملاً آماده باشم.در حدیث آمده: «ولیعد احدکم لخروج القائم و لو سهماً».(۱۳) یعنی با فراهم کردن یک تیر هم که شده، برای ظهور آن حضرت آماده باشید. پس جوانها باید از لحاظ علمی و فنی و نظامی آموزش ببینند و مهمتر از همه، تقوا داشته باشند، تقوا از همه امور بالاتر است. این معنای «انتظار» است که فرمود:«افضل اعمال امتی، انتظار الفرج«(۱۴)من روایات «افضل الاعمال» را در معجم بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی بررسی کردم. در میان عبادات، اعمال بسیاری است که افضل شمرده شده است. ولی تفاوت اساسی آن اعمال با مسأله انتظار فرج در این است که همه آن اعمال جنبه فردی دارد. ولی مسأله انتظار، انتظار جمعی است. یعنی انتظار امت برای امر مهمی که مربوط به امت است. حدیثی که من دیدم،  دنباله ای هم دارد:«افضل اعمال امتی، انتظار الفرح من الله» (۱۵)لذا ما باید این انتظار را از جنبه فردی فراتر بدانیم و جنبه امتی و جمعی به آن بدهیم تا «انتظار الامه» محقق شود.پس آن چه برخی گفته اند که همه کارها را باید به حضرت حواله دهیم تا تشریف بیاورند و اصلاح کنند، سخن درستی نیست. این گونه انتظار و این گونه حوالت دادن راحت ترین اعمال است، نه افضل اعمال. که فرموده اند: «افضل الاعمال، احمزها» (۱۶)«بالاترین عمل آن است که سخت باشد.»پس باید برای این امر مهم، انتظار سختی کشید و ضررها مادی و جانی را تحمل کرد تا افضل الاعمال صدق کند.جمله آخر من به شما طلاب و دانشجویان عزیز این است که جامعه اسلامی به عالم متقی نیاز مبرم دارد. لذا شما باید خود را برای رفع این نیازها آماده کنید. دانشگاهها، قوه قضاییه، مردم، نیروهای انتظامی و نظامی، کشورهای خارج از لحاظ درک معارف دینی، همه و همه به عالم متقی نیازمندند. امروز باید به یک یا چند زبان خارجی مسلط شد. غفلت نکنید و فرصت ها را غنیمت بشمارید. من به عنوان کسی که بیش از پنجاه سال تجربه دارم می گویم که اگر درست درس بخوانید و تقوا داشته باشید و خود را در مسیر خدمت به قرآن و اهل بیت علیهم السلام و مردم قرار بدهید، زندگانی دنیای شما نیز بهترین زندگانی خواهد بود. غصه دنیا را نخورید که در دنیا و آخرت آبرومند خواهید بود.یثبت الله الذین امنوا بالقول الثابت فی الحیوه الدنیا و فی الاخره (۱۷)خداوند مؤمنان را با قول ثابت در دنیا و آخرت استوار می دارد.حضرت مهدی روحی له الفدا خادمان خود را رها نمی کند. به شرط این که ما در خادم بودن صادق باشیم. البته ممکن است که نوسانات و مشکلاتی در زندگی هر کس پیدا شود که برای امتحان است. خداوند فرموده است:«احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لایفتنون (۱۸)آیا مردم گمان دارند همین که بگویند ما ایمان آورده ایم آنها را رها می کنیم و آنها مورد آزمایش قرار نمی گیرند.این آزمایش های الهی برای ساخته شدن ما لازم است. اگر در زندگی مشکلات نداشته باشیم و همواره در رفاه و آسایش باشیم،  در آینده نمی توانیم با مسائل و مشکلاتی که در جهان هست، مبارزه کنیم. قهراً باید طعم سختی ها را بچشیم. اما اگر در این راه ثابت قدم باشیم، یقین داشته باشیم که آبرومند و سربلند خواهیم بود.برادران من،  هوشیار باشید. ما باید بیش از دیگران مراقب اعمال خود باشیم و مواظبت کنیم. مبادا یک قلم خطا، یک قدم، یک سخن خطا و یک نگاه خطا موجب سقوطمان بشود. امید است که همه ما از یاران صادق و منتظران واقعی امام منتظر علیه السلام باشیم. ان شاءالله تعالی.پانوشتها:۹- بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۶۸، ص ۳۳۱.۱۰- سوره انسان، آیه ۳. ۱۱. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۱، ص ۳۵.۱۲. مفاتیح الجنان، فرازی از دعای عهد. متن عربی آن چنین است:«اللهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً  مقضیاً فاخرجنی من قبری مؤتزراً کفنی شاهراً  سیفی مجرداً.»۱۳. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص ۳۶۶.۱۴. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص۱۲۸.۱۵. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۵۲، ص۱۲۸.۱۶. بحارالانوار، چاپ المکتبه الاسلامیه، ج ۷۰، ص۲۳۷؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۱۲۶، حدیث ۱۴۳۱۲، حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.۱۷. سوره ابراهیم، آیه ۲۷.۱۸. سوره عنکبوت، آیه ۲.

ظهورت روشنی بخش نظرباد...

 

موعود مقدس فرهنگ ساز است چراکه همه فضایل عالی انسانی را در خود مجتمع می سازد فضایلی که در همه ادوار مورد تقدیس مردان و زنان ایرانی بوده است. شجاعت، سخاوت، جوانمردی، عدالت، صفا، رحمت، شفقت و ماندن بر سر عهد و پیمان، بی گمان رمز ماندگاری آثاری چون شاهنامه، خمسه نظامی، الهی نامه عطار، فتوت نامه ها، داستان های عامیانه سمک عیار، گلستان و بوستان، مثنوی، بهارستان جامی و حتی آثار عبید زاکانی در این است که جملگی آئینه مرام و سنتی هستند که مردم این سرزمین در طول تاریخ، حافظ آن بوده اند؛ به همان سان که همه این آثار نامردی، جبن، ریا، زهدفروشی و دروغ را در زمره لشکریان اهریمن معرفی می کنند و با همه توان و با زبان و عمل قهرمانان با آن می ستیزند.این مردم، رسم فتوت را در سینه داشتند و خاطره اش را در ضمیر ناخودآگاه و یادش را در حضور پهلوانان، تا آن که، جملگی را در سنت و سیره علی و فرزندان او یافتند و اهل بیت را از خود دانسته و با جان در خدمتش درآمدند؛ در سوگشان به سوگ نشستند و با سورشان به شادی برخاستند تا شیعه باشند و پیرو.شیعگی، مترادف با جوانمردی شد و از شیعه بودن علی وار زیستن و حسین وار بودن و زینب وار پای در رکاب مردی گذاردن را فهمیدند تا به امروز که مهدی(ع)، موعود ادیان، فرزند علی، تمثال سوشیانت، نماد اسم رحمت، فتی و جوانمرد اهل بیت با شمشیر آخته علی، اسب محمد، منتقم خون حسین، هادم ابنیه شرک و نفاق، گریزان از دروغ و نیرنگ و ریا، چونان شهاب ثاقب می آید تا آرزوهای مانده در سینه ها را مبدل به واقعیتی انکارناپذیر کند؛ او که عموم یارانش جوانند و مشاورانش از ایرانیان اند.



خرید و دانلود  اعتصاب 1