لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تأثیر صورخیال ادبی برنگارگری مکتب شیراز
دکتر محمّد جعفر یاحقّی
فاطمه ماه وان
قطب علمی فردوسیشناسی و ادبیات خراسان
دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده:
خیال از عناصراساسی شکل گیری یک اثرهنری است.صورت های خیالی که هنرمندان برای بیان مقاصد واندیشه های خود به کار می گیرندعموما ریشه در باورهای اساطیری وفرهنگی دارد.ازاین رو میان صورت های خیالی هنرهای مختلف نوعی قرابت وخویشاوندی برقراراست وغالبا هنرهای مختلف دربکارگیری صورت های خیالی تحت تاثیر یکدیگر هستند.
ادبیات ونگارگری از دیرباز در خدمت یکدیگر بوده اند.در حاشیه ی نسخ خطی برای بیان روشن تر متن ادبی از تصاویرنگارگری استفاده می شدودر حقیقیت نگارگری بیان تجسمی متن ادبی بوده ومفاهیم ادبی را با زبان خط ورنگ به تصویر می کشیده است.در مقابل ادبیات نیز بیان ذهنی وانتزاعی صورت نگاری بوده است.
در مکتب شیراز این نمود عینی تر می شود وهنرمندان شیراز به منظور ایجاد ارتباط بیشتر بین متن ادبی وتصویر،شعررادر چهارطرف یابالا وپاین تصاویر می نوشتند.
کلید واژهها: ادبیات ـ نگارگرـ صورخیال ـ نماد
پیوند کتابت و نگارگری از دیرباز:
مینیاتور (miniature ) را اروپائیان عموماً در مورد تک چهره های کوچکی که در سده ی 18 روی عاج با آبرنگ نقاشی می شد به کار می بردند که در این صورت از ریشه ی لاتین minor به معنای کاستن و کوچک کردن مشتق شده است. لیکن در اصل این واژه را به تصاویر کتب خطی اطلاق می کردند که در اینصورت، از کلمه ی لاتینی miniare یعنی رنگ کردن با سرنج ریشه گرفته است. (مقدم اشرفی،19:1367 ).
ارزش زینتی نسخ خطی با کیفیت نگاره های آن برآورد می شد.کتابت ونگارگری پیوندی دیرینه دارند به این معنی که بااتمام کتابت ،کار نقاش آغاز می شد. او در سلسله مراتب تهیه کنندگان نسخه خطی بعد از خوشنویس قرار داشت. نگارگری ایرانی در عرصه هنر کتاب آرایی رشدکرده، و از اینرو با نگارشگری پیوند بی واسطه داشته است. در آن روزگار به منظور انتشار آثار منظوم و منثور سخنوران بزرگ، متون را باخط خوش می نگاشتند، و سپس این وظیفه را برعهده نقاش می گذاشتند که او بنابر انتخاب خود و یا طبق سنت معمول بخش هایی از متن را به تصویر درآورد و برکتاب بیفزاید.
از آنجاییکه نقّاشان غالباً خطّاط هم بودند با جوهر و روح کار خوشنویس آشنایی کامل داشتند.نقاش وخوشنویس هر دودر جهت انتقال اندیشه سخنور می کوشیدند ودر این راستا نقش وخط مکمّل یکدیگر بودنداز این رو همبستگی وارتباطی ریشه ای بین نقش وخط برقرار گردید. ارتباط بنیادی بین عمل نوشتن و عمل نقش کردن آنچنان بود که در زبان فارسی، فعل نگاریدن یا نگاشتن – و لغات و کلمات مشتق از آن ها – هر دو معنا را می رساند . وظیفه ی نگارگر ترسیم وتجسم نگاشته های کاتب بود.اما از آنجایی که کلام ادیبان عموما آمیخته به انواع استعارات وصورت های خیالی وانتزاعی بود،ترسیم این عقایددر قالبی تجسمی دشوار می نمود با اینهمه نگارگران توانستند بازبان خط ورنگ صور ذهنی را به صور عینی تبدیل کنند.از آنجایی که شاعران ونگارگران دیدگاه های زیبایی شناسی،اعتقادی وفکری مشترک داشتندزبان خط ورنگ توانست ترجمان خوبی برای ترسیم افکار واندیشه های شاعران باشد.
تصویری از یک نسخه خطی همراه با نگارگری
(استفاده از نگاره ها به منظور تجسّم اشعار)
لزوم به کارگیری نماد در ادبیّات و نگارگری:
هدف از آفرینش ادبی وهنری عینیّت بخشیدن به زیبایی است.درنگاه شاعروهنرمند قلمروزیبایی باجهان معنی قرین است .
درادبیات عرفانی زیبایی صفتی وابسته به جهان مادی نیست و به تن آدمی بستگی ندارد بلکه جمال خاصیّتی است روحانی و مربوط به روح و جز باسلاح روشنایی درونی آن را نمی توان دریافت. نگارگران نیززیبایی راامری روحانی می دانستند.برحسب نظر عموم نگارگری ایران از مانیگری سرچشمه می گیرد.زیرا مانی از تصاویری برای مصوّر ساختن کتب دینی سود می جست که این تصاویر شباهتی تام با صور نگارگری دارد از این روعموما منشا این هنر را نزد مانی می جویند. مانویان آسیای مرکزی هرچه را زیبا و جمیل بودمورد پرستش قرار می دادند. درمیان مانویان هنر نقاشی جنبه ی تربیتی قوی داشته است: «وظیفه ی این هنر آن بوده است که توجه را به عوالم بالا جلب نماید: عشق و ستایش را به سوی «فرزندان نور» متوجه سازد و نسبت به «زاده های تاریکی»ایجاد نفرت نماید. تذهیب کاری کتاب های مذهبی که نزد مانویان رواج بسیار داشته در حقیقت صحنه ای از نمایش «آزادکردن نور و روشنایی» به شمار می رفته است. در این راه مانویان برای نمایش روشنایی درآثارخوداز فلزات گرانبها بهره جویی می کردند».موضوع به کاربردن فلزاتی چون طلا و نقره که به فراوانی در مینیاتور ایرانی متداول گردید دنباله ی مستقیم همان سنت هنر مانوی به شمارمی رود. استعمال این فلزات همانطور که اشاره شد برای منعکس کردن نور و ایجاد پرتوهایی است که با روح بیننده وارد تبادل معنوی خاص می گردند. بنابراین اگر وضع سایه و روشن در نقّاشی های ایرانی از آغاز کنار گذاشته شده است در مقابل هنرمند ایرانی هرگز از نمایش روشنایی و نور محض که در بیان هنرمندان نقّاش بدان از رنگ تعبیر شده است غافل نبوده است.(تجویدی، 41:1352).
باتوجه به آموزه های دین مانوی ،نگارگری زیبایی رادرامورقدسی می جوید.آن هنگام که هنردر پی بیان مفاهیم عمیق درونی و قدسی است نمی تواند به زبانی واقع گرایانه متوسّل گردد دراین هنگام گویاترین زبان برای بیان امور معنوی،زبان نماد ونشانه است. درهنراسلامی تقلید یا توصیف طبیعت هدف هنرمندنیست بلکه هنرمند برآن است تاتصویری خیال انگیز، شاعرانه و نمادین ازانسان و محیط اوترسیم کند.در نگارگری نمونه آفرینی آرمانی موردتوجّه نگارگر بوده واوهرچیز را درهیاتی نمادین به نمایش می گذارد.
نگاره های ایرانی در فضایی مثالی ترسیم می شوند.عالم مثال از این جهت که علّت عالم مادی است همواره موردتوجه هنرمند ایرانی بوده است. این عالم به این جهت که بین دو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ذوق ادبی "میران تالپر" حیدرآباد (سند)
نوشتۀ:دکتر شهلا سلیم نوری
تهیه و تنظیم:خانه فرهنگ سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران – حیدرآباد
به اهتمام: مـهـدی ربـانـی
سرزمین سند یکی از مهمترین مرکز ترویج زبان و ادب فارسی بود و نه تنها گفتگو ها در این زبان انجام می گرفت بلکه تالیف و تصنیف و سرودن شعر نیز در این زبان رواج یافته بود. به سبب تشویق فرمانروایانِ اینجا، شعرا و نویسندگان بزرگ در اینجا اقامت داشتند و عموم مردم هم به طرف ادب و شعرگویی رغبت می کردند. شاهان، خود با ذوق ادبی بهرۀ کافی داشتند. این حکمرانان از خانواده های مختلف بوده که معروف ترین آنها به قرار زیراند:
1. سومره2. سمه3. کوکلتاش و ارغون4. ترخانیان5. کلهوره / عباسیان6. تالپران (1)
از خانوادۀ سمه گرفته تا تالپران تمام فرمانروایان علم دوست و علم پرور بودند. البته تالپران از این نظر بر دیگران فوقیت دارند که تقریباً تمامی آنها صاحب کتاب و دیوان هستند. قبل از اینکه ذوق ادبی آنان را ذکر کنیم، کمی از احوال سیاسی آنان را توضیح می دهیم.
تالپران یکی از قبایل "بلوچان" است که در زمان "کلهوران" بر صحنۀ سیاست نمودار شد. در زمان "میان سرفراز خان کلهوره"، "میر بهرام خان" و پسرش "میر صوبدار خان تالپر" بقتل رسیدند. (2)
در زمان "میان عبدالنبی کلهوره"، میرفتح علی خان تالپر، یکی از چهار پسر میر صوبدار خان مرحوم همراه عموی خود "میر سهراب خان بن چاکر خان تالپر" و "میر تهاره خان بن مانک خان" برای انتقام قتل پدر و بزرگ خود، عَلَمِ بغاوت بلند کرد. در جنگ، عباسیان شکست خوردند و حکمرانی سند به دست (3) تالپران رسید.
"میر فتح علی خان تالپر" برای امور سلطنت، "سند" را در سه قسمت منقسم کرد:
قسمت اول را به عموی خود "میر سهراب خان تالپر" سپرد. کرسی آن قسمت، شهر "خیرپور" بود.
قسمت دومی به "میرتهاره خان بن مانک خان تالپر" داد و میرپورخاص مرکز آن قسمت قرار گرفت.
قسمت سومی برای خود و برادران خود نگهداشت، دارالحکومت این قسمت "حیدرآباد" (4) بود.
"میر فتح علی خان" امیرِحیدرآباد شد. اما چون "فتح علی" مردِ دلیر، با هوش و دور اندیش بود برای همین، سه برادر دیگر خود یعنی میر غلام علی خان، میر کرم علی خان و میر مراد علی خان را نیز در امور اداری قسمت حیدرآباد شریک کرد. به این ترتیب هر برادرش بر قسمتی فرمانروائی می کرد. این چهار برادر معروف به چهار یار هستند.(5) و روش آنان این بود که وقتی برادری فوت می شد اولادش را در کار مملکت شریک می کردند، در این صورت در یک زمان چهار امیر فرمانروایی می کردند و یکی از آنان مراقبت کار می کرد.
میران تالپور به قرار زیراند:
1. میر فتح علی خان تالپر (1199-1217 هجری قمری)
2. میر غلام علی خان تالپر (1217-1227 هجری قمری)
3. میر کرم علی خان تالپر (1227-1244 هجری قمری)
4. میر مراد علی خان تالپر (1244-1249 هجری قمری)
5. میرنور محمد خان بن مراد علی خان (1249-1255 هجری قمری)
6. میر نصیر خان بن مراد علی خان تالپر (1249-1260 هجری قمری)
7. میر محمد خان بن میر غلام علی خان تالپر (1249-1260 هجری قمری)
8. میر صوبدار خان بن میر فتح علی خان تالپر (1249-1260 هجری قمری)
9. میر شهداد خان بن میرنور محمد خان تالپر (1249-1260 هجری قمری)
بعض از آنان که کارهای ادبی را به طور نمایان انجام داده در زیر ذکر می شوند:
1. میر کرم علی خان تالپر: (متوفی 1244 هجری قمری)میر کرم علی خان بن میر صوبدار خان تالپر بعد از وفات میر غلام علی تالپر به امیری حیدرآباد رسید. لقبش "سرکار عظمت مدار" و "کرم" تخلص وی بود. میر کرم مرد دلیر، دانشمند و هنر پرور بود. مرد فاضل و از تحصیلات عالی بهره مند بود. در روزگارش به سبب تشویق، شاعران، نقاشان و نویسندگان زیاد از خراسان به حیدرآباد آمده بودند. شاعران و نویسندگان دربار وی خیلی زیاد هستند. معروفترین آنها "نواب ولی محمد لغاری"، "میرزا خسرو چرکس"، "عظیم الدین عظیم"، "میر مایل" وغیره بودند به تاریخ 1244 هجری قمری فوت شد و در مقابر تالپران حیدرآباد در گنبد خاص دفن شد. او فرزندی نداشت. (7)
تالیفات:1. دیوان کرم: به چاپ نرسیده است، چند شعر به طور نمونه اینست.
یار شیرین زبان چه خوش باشددلبر خوش بیان چه خوش باشد
بر رخ دلکشت نقاب مکشمه چو گردد عیان چه خوش باشد
گل رخم درمیان لاله و گلگر بگردد چمان چه خوش باشد
گر بیایی شبی به خلوت منکام جانم از آن چه خوش باشد
نگهت خنجر و مژه ناوکابروانت کمان چه خوش باشد
"کرما" "بیگلر" چه خوش گفته:"دلبر مهربان چه خوش باشد" (8)
2. مجموعۀ دلگشا: کتابی است که در آن اشعار شاعران مختلف را جمع آوری کرده است. (9)
میر مراد علی خان تالپر: (متوفی 1249 هجری قمری)
میر مراد علی خان پسرِ میر صوبدار خان تالپر و چهارمین برادر میر فتح علی خان تالپر بود. در سال 1244 هجری اختیارات کل به دست آورد. لقبش "سرکار جهان مدار" و "سرکار بلند اقتدار" بود. "علی" تخلص می کرد. مراد علی مردی علم دوست و ادب پرور، سخن سنج، شاعر و ادیب بود. وی شاعران دیگر مانند محمد عارف و عظیم تتوی را تشویق می کرد. تاریخ وفات 1249 هجری قمری است. (10) در حیدرآباد نزد کرم علی خان دفن شده است. مراد علی چهار پسر به اسم، میر نور محمد خان، میر محمد نصیرخان، میرحاجی محمد خان و میریار محمد خان تالپر داشت.
تالیفات:1. دیوان فارسی
2. طب مراد (11) وغیره
نمونه شعر مراد علی خان اینست:
ز دل صبر برداشت آرام راچه گویم من آن نازک اندام را
به جز لعل شیرین نخواهم شکربگویید آن یار خوش نام را
ز رخ زلف مشکین به هاله فکنمپوشان مه روی گلفام را (12)
بعد از وفات میر مراد علی خان تالپر دورۀ فرمانروایی چهار یار به پایان می رسد و دورۀ دوم آغاز می شود. فرمانروایان این دوره میرنورمحمدخان و میرمحمدنصیرخان تالپر هستند که با شراکت همدیگر آغاز حکمرانی بر حیدرآباد کردند. هر کدام آنها بر قسمت خود حاکم بود امّا امیر کل ولایت حیدرآباد میرنورمحمدخان تالپر بود.(13) در این دوره ذوق ادبی تالپران حیدرآباد، بیش از پیش شد و کتابهای گران قیمت در شعر و ادب به وجود آمدند.
میرمحمدنصیرخان تالپر: (متوفی 1261 هچری قمری)اسم کامل وی میر محمد نصیر خان تالپر، لقب وی "سرکار فیض مدار" (14) و "جعفری" تخلص می کرد. در دوران زندگی برادر خود میر نور محمد خان، در فرمانروایی حیدرآباد سهیم شد و بعد از وفات او امیری قسمت خود را در دست داشت و چون انگلیسیان بر سند تسلط کردند، همراه امیران دیگر به اسارت در آمد و اول به بمبئی و بعد به کلکته برده شد. در سال 1261 هجری قمری / 1845 میلادی (15) در کلکته فوت شد.
"میر نصیر خان تالپر"، سخی، کریم، علم دوست و علم پرور بود. شعر گفتن را دوست داشت و شاعران را بسیار می نواخت. به همین سبب دانشمندان بزرگ آنزمان در دربارش بودند. معروفترین آنها "آخوند محمد بچل"، "میان محمد یوسف"، "میرزا فریدون بیگ قانع"، "آخوند غلام حیدر" وغیره هستند. (16)
تالیفات:میرنصیرخان جعفری تالیفات زیاد دارد که در زیرند:
1. دیوان فارسی
2. دیوان اردو
3. مثنوی مختارنامه
4. مکاتیب جعفری
5. مثنوی میرزا و صاحبان
6. سفرنامۀ جعفری (17)
مثنوی میرزا و صاحبان با این شعر آغاز می شود:
بنام خداوند هر دو جهانکزو هست برپا زمین و زمان
در آخر این مثنوی سال تالیف و تعداد شعر را بیان می کند:
هزار و دو صد بود و سی سال و پنجکه آمد به هم این گران مایه گنج
من این سلک گوهر میان دو ماهبسفتم به توفیق لطف اله
چون ابیات این نسخه کردم شمارهزار و دو صد بیت و هم بیست و چار
"سفرنامۀ جعفری" مبنی بر دو مثنوی است. در مثنوی اول احوال سفر از حیدرآباد تا بمبئی و پونه و ساسور نوشته است و در مثنوی دوم احوال سفر کلکته نوشته است. چند شعر این هست:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
تأثیر صورخیال ادبی برنگارگری مکتب شیراز
دکتر محمّد جعفر یاحقّی
فاطمه ماه وان
قطب علمی فردوسیشناسی و ادبیات خراسان
دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده:
خیال از عناصراساسی شکل گیری یک اثرهنری است.صورت های خیالی که هنرمندان برای بیان مقاصد واندیشه های خود به کار می گیرندعموما ریشه در باورهای اساطیری وفرهنگی دارد.ازاین رو میان صورت های خیالی هنرهای مختلف نوعی قرابت وخویشاوندی برقراراست وغالبا هنرهای مختلف دربکارگیری صورت های خیالی تحت تاثیر یکدیگر هستند.
ادبیات ونگارگری از دیرباز در خدمت یکدیگر بوده اند.در حاشیه ی نسخ خطی برای بیان روشن تر متن ادبی از تصاویرنگارگری استفاده می شدودر حقیقیت نگارگری بیان تجسمی متن ادبی بوده ومفاهیم ادبی را با زبان خط ورنگ به تصویر می کشیده است.در مقابل ادبیات نیز بیان ذهنی وانتزاعی صورت نگاری بوده است.
در مکتب شیراز این نمود عینی تر می شود وهنرمندان شیراز به منظور ایجاد ارتباط بیشتر بین متن ادبی وتصویر،شعررادر چهارطرف یابالا وپاین تصاویر می نوشتند.
کلید واژهها: ادبیات ـ نگارگرـ صورخیال ـ نماد
پیوند کتابت و نگارگری از دیرباز:
مینیاتور (miniature ) را اروپائیان عموماً در مورد تک چهره های کوچکی که در سده ی 18 روی عاج با آبرنگ نقاشی می شد به کار می بردند که در این صورت از ریشه ی لاتین minor به معنای کاستن و کوچک کردن مشتق شده است. لیکن در اصل این واژه را به تصاویر کتب خطی اطلاق می کردند که در اینصورت، از کلمه ی لاتینی miniare یعنی رنگ کردن با سرنج ریشه گرفته است. (مقدم اشرفی،19:1367 ).
ارزش زینتی نسخ خطی با کیفیت نگاره های آن برآورد می شد.کتابت ونگارگری پیوندی دیرینه دارند به این معنی که بااتمام کتابت ،کار نقاش آغاز می شد. او در سلسله مراتب تهیه کنندگان نسخه خطی بعد از خوشنویس قرار داشت. نگارگری ایرانی در عرصه هنر کتاب آرایی رشدکرده، و از اینرو با نگارشگری پیوند بی واسطه داشته است. در آن روزگار به منظور انتشار آثار منظوم و منثور سخنوران بزرگ، متون را باخط خوش می نگاشتند، و سپس این وظیفه را برعهده نقاش می گذاشتند که او بنابر انتخاب خود و یا طبق سنت معمول بخش هایی از متن را به تصویر درآورد و برکتاب بیفزاید.
از آنجاییکه نقّاشان غالباً خطّاط هم بودند با جوهر و روح کار خوشنویس آشنایی کامل داشتند.نقاش وخوشنویس هر دودر جهت انتقال اندیشه سخنور می کوشیدند ودر این راستا نقش وخط مکمّل یکدیگر بودنداز این رو همبستگی وارتباطی ریشه ای بین نقش وخط برقرار گردید. ارتباط بنیادی بین عمل نوشتن و عمل نقش کردن آنچنان بود که در زبان فارسی، فعل نگاریدن یا نگاشتن – و لغات و کلمات مشتق از آن ها – هر دو معنا را می رساند . وظیفه ی نگارگر ترسیم وتجسم نگاشته های کاتب بود.اما از آنجایی که کلام ادیبان عموما آمیخته به انواع استعارات وصورت های خیالی وانتزاعی بود،ترسیم این عقایددر قالبی تجسمی دشوار می نمود با اینهمه نگارگران توانستند بازبان خط ورنگ صور ذهنی را به صور عینی تبدیل کنند.از آنجایی که شاعران ونگارگران دیدگاه های زیبایی شناسی،اعتقادی وفکری مشترک داشتندزبان خط ورنگ توانست ترجمان خوبی برای ترسیم افکار واندیشه های شاعران باشد.
تصویری از یک نسخه خطی همراه با نگارگری
(استفاده از نگاره ها به منظور تجسّم اشعار)
لزوم به کارگیری نماد در ادبیّات و نگارگری:
هدف از آفرینش ادبی وهنری عینیّت بخشیدن به زیبایی است.درنگاه شاعروهنرمند قلمروزیبایی باجهان معنی قرین است .
درادبیات عرفانی زیبایی صفتی وابسته به جهان مادی نیست و به تن آدمی بستگی ندارد بلکه جمال خاصیّتی است روحانی و مربوط به روح و جز باسلاح روشنایی درونی آن را نمی توان دریافت. نگارگران نیززیبایی راامری روحانی می دانستند.برحسب نظر عموم نگارگری ایران از مانیگری سرچشمه می گیرد.زیرا مانی از تصاویری برای مصوّر ساختن کتب دینی سود می جست که این تصاویر شباهتی تام با صور نگارگری دارد از این روعموما منشا این هنر را نزد مانی می جویند. مانویان آسیای مرکزی هرچه را زیبا و جمیل بودمورد پرستش قرار می دادند. درمیان مانویان هنر نقاشی جنبه ی تربیتی قوی داشته است: «وظیفه ی این هنر آن بوده است که توجه را به عوالم بالا جلب نماید: عشق و ستایش را به سوی «فرزندان نور» متوجه سازد و نسبت به «زاده های تاریکی»ایجاد نفرت نماید. تذهیب کاری کتاب های مذهبی که نزد مانویان رواج بسیار داشته در حقیقت صحنه ای از نمایش «آزادکردن نور و روشنایی» به شمار می رفته است. در این راه مانویان برای نمایش روشنایی درآثارخوداز فلزات گرانبها بهره جویی می کردند».موضوع به کاربردن فلزاتی چون طلا و نقره که به فراوانی در مینیاتور ایرانی متداول گردید دنباله ی مستقیم همان سنت هنر مانوی به شمارمی رود. استعمال این فلزات همانطور که اشاره شد برای منعکس کردن نور و ایجاد پرتوهایی است که با روح بیننده وارد تبادل معنوی خاص می گردند. بنابراین اگر وضع سایه و روشن در نقّاشی های ایرانی از آغاز کنار گذاشته شده است در مقابل هنرمند ایرانی هرگز از نمایش روشنایی و نور محض که در بیان هنرمندان نقّاش بدان از رنگ تعبیر شده است غافل نبوده است.(تجویدی، 41:1352).
باتوجه به آموزه های دین مانوی ،نگارگری زیبایی رادرامورقدسی می جوید.آن هنگام که هنردر پی بیان مفاهیم عمیق درونی و قدسی است نمی تواند به زبانی واقع گرایانه متوسّل گردد دراین هنگام گویاترین زبان برای بیان امور معنوی،زبان نماد ونشانه است. درهنراسلامی تقلید یا توصیف طبیعت هدف هنرمندنیست بلکه هنرمند برآن است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
تأثیر صورخیال ادبی برنگارگری مکتب شیراز
دکتر محمّد جعفر یاحقّی
فاطمه ماه وان
قطب علمی فردوسیشناسی و ادبیات خراسان
دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده:
خیال از عناصراساسی شکل گیری یک اثرهنری است.صورت های خیالی که هنرمندان برای بیان مقاصد واندیشه های خود به کار می گیرندعموما ریشه در باورهای اساطیری وفرهنگی دارد.ازاین رو میان صورت های خیالی هنرهای مختلف نوعی قرابت وخویشاوندی برقراراست وغالبا هنرهای مختلف دربکارگیری صورت های خیالی تحت تاثیر یکدیگر هستند.
ادبیات ونگارگری از دیرباز در خدمت یکدیگر بوده اند.در حاشیه ی نسخ خطی برای بیان روشن تر متن ادبی از تصاویرنگارگری استفاده می شدودر حقیقیت نگارگری بیان تجسمی متن ادبی بوده ومفاهیم ادبی را با زبان خط ورنگ به تصویر می کشیده است.در مقابل ادبیات نیز بیان ذهنی وانتزاعی صورت نگاری بوده است.
در مکتب شیراز این نمود عینی تر می شود وهنرمندان شیراز به منظور ایجاد ارتباط بیشتر بین متن ادبی وتصویر،شعررادر چهارطرف یابالا وپاین تصاویر می نوشتند.
کلید واژهها: ادبیات ـ نگارگرـ صورخیال ـ نماد
پیوند کتابت و نگارگری از دیرباز:
مینیاتور (miniature ) را اروپائیان عموماً در مورد تک چهره های کوچکی که در سده ی 18 روی عاج با آبرنگ نقاشی می شد به کار می بردند که در این صورت از ریشه ی لاتین minor به معنای کاستن و کوچک کردن مشتق شده است. لیکن در اصل این واژه را به تصاویر کتب خطی اطلاق می کردند که در اینصورت، از کلمه ی لاتینی miniare یعنی رنگ کردن با سرنج ریشه گرفته است. (مقدم اشرفی،19:1367 ).
ارزش زینتی نسخ خطی با کیفیت نگاره های آن برآورد می شد.کتابت ونگارگری پیوندی دیرینه دارند به این معنی که بااتمام کتابت ،کار نقاش آغاز می شد. او در سلسله مراتب تهیه کنندگان نسخه خطی بعد از خوشنویس قرار داشت. نگارگری ایرانی در عرصه هنر کتاب آرایی رشدکرده، و از اینرو با نگارشگری پیوند بی واسطه داشته است. در آن روزگار به منظور انتشار آثار منظوم و منثور سخنوران بزرگ، متون را باخط خوش می نگاشتند، و سپس این وظیفه را برعهده نقاش می گذاشتند که او بنابر انتخاب خود و یا طبق سنت معمول بخش هایی از متن را به تصویر درآورد و برکتاب بیفزاید.
از آنجاییکه نقّاشان غالباً خطّاط هم بودند با جوهر و روح کار خوشنویس آشنایی کامل داشتند.نقاش وخوشنویس هر دودر جهت انتقال اندیشه سخنور می کوشیدند ودر این راستا نقش وخط مکمّل یکدیگر بودنداز این رو همبستگی وارتباطی ریشه ای بین نقش وخط برقرار گردید. ارتباط بنیادی بین عمل نوشتن و عمل نقش کردن آنچنان بود که در زبان فارسی، فعل نگاریدن یا نگاشتن – و لغات و کلمات مشتق از آن ها – هر دو معنا را می رساند . وظیفه ی نگارگر ترسیم وتجسم نگاشته های کاتب بود.اما از آنجایی که کلام ادیبان عموما آمیخته به انواع استعارات وصورت های خیالی وانتزاعی بود،ترسیم این عقایددر قالبی تجسمی دشوار می نمود با اینهمه نگارگران توانستند بازبان خط ورنگ صور ذهنی را به صور عینی تبدیل کنند.از آنجایی که شاعران ونگارگران دیدگاه های زیبایی شناسی،اعتقادی وفکری مشترک داشتندزبان خط ورنگ توانست ترجمان خوبی برای ترسیم افکار واندیشه های شاعران باشد.
تصویری از یک نسخه خطی همراه با نگارگری
(استفاده از نگاره ها به منظور تجسّم اشعار)
لزوم به کارگیری نماد در ادبیّات و نگارگری:
هدف از آفرینش ادبی وهنری عینیّت بخشیدن به زیبایی است.درنگاه شاعروهنرمند قلمروزیبایی باجهان معنی قرین است .
درادبیات عرفانی زیبایی صفتی وابسته به جهان مادی نیست و به تن آدمی بستگی ندارد بلکه جمال خاصیّتی است روحانی و مربوط به روح و جز باسلاح روشنایی درونی آن را نمی توان دریافت. نگارگران نیززیبایی راامری روحانی می دانستند.برحسب نظر عموم نگارگری ایران از مانیگری سرچشمه می گیرد.زیرا مانی از تصاویری برای مصوّر ساختن کتب دینی سود می جست که این تصاویر شباهتی تام با صور نگارگری دارد از این روعموما منشا این هنر را نزد مانی می جویند. مانویان آسیای مرکزی هرچه را زیبا و جمیل بودمورد پرستش قرار می دادند. درمیان مانویان هنر نقاشی جنبه ی تربیتی قوی داشته است: «وظیفه ی این هنر آن بوده است که توجه را به عوالم بالا جلب نماید: عشق و ستایش را به سوی «فرزندان نور» متوجه سازد و نسبت به «زاده های تاریکی»ایجاد نفرت نماید. تذهیب کاری کتاب های مذهبی که نزد مانویان رواج بسیار داشته در حقیقت صحنه ای از نمایش «آزادکردن نور و روشنایی» به شمار می رفته است. در این راه مانویان برای نمایش روشنایی درآثارخوداز فلزات گرانبها بهره جویی می کردند».موضوع به کاربردن فلزاتی چون طلا و نقره که به فراوانی در مینیاتور ایرانی متداول گردید دنباله ی مستقیم همان سنت هنر مانوی به شمارمی رود. استعمال این فلزات همانطور که اشاره شد برای منعکس کردن نور و ایجاد پرتوهایی است که با روح بیننده وارد تبادل معنوی خاص می گردند. بنابراین اگر وضع سایه و روشن در نقّاشی های ایرانی از آغاز کنار گذاشته شده است در مقابل هنرمند ایرانی هرگز از نمایش روشنایی و نور محض که در بیان هنرمندان نقّاش بدان از رنگ تعبیر شده است غافل نبوده است.(تجویدی، 41:1352).
باتوجه به آموزه های دین مانوی ،نگارگری زیبایی رادرامورقدسی می جوید.آن هنگام که هنردر پی بیان مفاهیم عمیق درونی و قدسی است نمی تواند به زبانی واقع گرایانه متوسّل گردد دراین هنگام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
آرایه های ادبی
اموری را که موجب زیبایی و آرایش سخن ادبی می شود صنعت های بدیع یا آرایه های ادبی می گویند و آن را به دو نوع تقسیم می کنند : آرایه های لفظی و آرایه های معنوی
1 - آرایه های لفظی: آرایه هایی که در آن زینت و زیبایی کلام وابسته به واژه های به کار رفته در متن باشد چنان که اگر این واژه ها را تغییر دهیم آن زیبایی ادبی از بین می رود و عبارت اند از: سجع ، واج آرایی ، جناس ، ترصیع ، ملمّع ، تکرار ، قلب ، ذوقافیه و....
2- آرایه های معنوی : آرایه هایی که در آن زینت و زیبایی کلام مربوط به معنی و مفهوم متن باشد نه واژه ، به صورتی که اگر واژه ها را با حفظ معنی تغییر بدهیم باز آن حسن ادبی به جا می ماند و عبارت اند از : کنایه ، ایهام ، تضاد ، مراعات نظیر ، تلمیح ، تضمین ، سؤال و جواب ، لفّ و نشر ، اغراق ، حسن تعلیل ، حس آمیزی ، متناقض نما و ... .
بخش یکم آرایه های لفظی
سجع
آوردن واژه هایی در پایان جمله های نثرکه دروزن یا حروف آخر(=حرف رویّ)یا هردو(هم وزن و هم حرف رویّ)یکسان باشند،سجع در نثر همانند قافیه درشعراست1.(سجع دراصل به معنی آوازکبوتراست وکلمه های هماهنگ پایان جمله هارا به بانگ یک نواخت کبوتر تشبیه کرده اند2.)
مثال: پادشاهی اوراست زیبنده ؛خدایی اوراست درخورنده.(عطاملک جوینی)
انواع سجع: الف-سجع متوازی ب-سجع مطرّف پ-سجع متوازن
الف:سجع متوازی واژه های پایانی جمله ها هم در حروف پایانی و هم در وزن یکسان باشند :
هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده .(سعدی)
ب:سجع مطرّف واژه های پایانی جمله ها هم وزن نیستندامّادر حرف یا حروف پایانی با هم مشترک هستند:
متکلّم را تا کسی عیب نگیرد،سخنش صلاح نپذیرد.(سعدی)
پ: سجع متوازن واژه های پایانی جمله ها فقط هم وزن هستند:
فلان را اصلی است پاک وطینتی است صاف.(سعدی)
واج آرایی(نغمه ی حروف)
تکرار آگاهانه ی یک واج (صامت یا مصوّت)در کلمه های یک مصراع یا یک بیت یا جمله به صورتی که کلام را آهنگین کند وبر تاثیر سخن بیفزاید:
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد(حافظ)
(تکرار صامت "ج")
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست
(تکرار صامت"خ"و"چ") (فردوسی)
جناس
یک سانی و هم سانی دو یا چند واژه است در شعر یا نثر در واج های سازنده که دو کلمه ی هم جنس گاه هیچ تفاوتی ندارند جز درمعنی:روان (روح)،روان (روانه شدن)-گور(قبر)،گور(گورخر)-وگاهی واژه ها علاوه بر معنی در یک یا چند حرف با هم متفاوت هستند.ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در کلام می آفریند و زیبایی جناس به ارتباط آن با معنی کلام است.
انواع جناس1:الف- جناس تام ب-جناس ناقص
الف :جناس تام:یکسان و هماهنگ بودن دو واژه درحرف های آن و تفاوت در معنی:
نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همّت من زین بلند جای(مسعودسعد)
ب:جناس ناقص:اختلاف داشتن دو واژه در حرکت یا اختلاف دو واژه در حرف اوّل،وسط یا آخر می باشد و نیز اختلاف دو واژه گاهی در تعداد حروف می باشد از این جهت جناس ناقص سه نوع می باشد:
1. جناس ناقص حرکتی
جناس ناقص 2.جناس ناقص اختلافی
3.جناس ناقص افزایشی
1.جناس ناقص حرکتی:اختلاف در حرکت ها(مصوّت های کوتاه) می باشد
مثال:صبحدم ناله ی قُمری شنو از طرف چمن