لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 241
نقد جامعه شناختی سووشون
پیش درآمد
میراث روایی فرهنگ ما عملاً محدود به انواع قصه است. در همهی گونههای قصهی کهن از حماسهها و ماجراهای عاشقانه گرفته تا روایتهای تعلیمی و عرفانی و حتی حکایتهای عامیانه بیش و کم سایه روشنی از احوال زمانه و مناسبات اجتماعی یافتنی است اما نسبت جامعه و روایت همواره در هالهای از ابهام میماند. دست کم برای مخاطب ناآشنا، قصهی کهن در نگاه نخست تصویر و تصوری روشن از جامعه نمیآفریند.
آشنایی با روایت داستانی فرنگی در روزگار معاصر قلمرو یکسره تازهای در ادب روایی ایران گشود. اثرپذیری گسترده و آشکار از جامعه اساساً یکی از شاخصههای ادبیات پس از مشروطه قلمداد میشود. رمان و داستان کوتاه فارسی غالباً به شکلی روشن و آشکار آیینهدار جامعه میشود. این البته تا حدود زیادی همسو با روح زمانه در جهانیترین مفهوم آن است. از پایان سدهی نوزدهم و به ویژه از سده بیستم به این سو جامعه در مرکز توجه قرار گرفت و آدمی شناختی خود آگاه به جنبهی اجتماعی خویشتن یافته است. غالباً آثار ادبی حتی پژوهشهای نقد ابدی از منظری اجتماعی نگاشته و ارزیابی میشوند در این زمینه ادبیات داستانی و به ویژه رمان جایگاهی بیبدیل دارند.
گزافه نیست اگر رمان را اجتماعیترین قالب ادبی و حتی هنری به شمار آوریم. رمان فارسی نیز با آنکه سابقهای دیرپای ندارد از چشمانداز جامعه شناختی بسیار تأمل برانگیز است. سووشون که بیتردید یکی از کامیابترین رمانهای معاصر است از اجتماعیترین رمانهای فارسی نیز به شمار میرود.
در این فصل میکوشیم جوانب پیوند سووشون و جامعه را بررسی کنیم. در مرحلهی نخست در گردشی کوتاه، چشماندازی عمومی از فضای جامعهی سووشون به دست میدهیم. به دور از هرگونه داوری و تأمل. کار ما در این مرحله شبیه به نقشهبرداری از فراز آسمان است و به عبارتی معرفی یک جامعه به روایت دو بعدی عکس. در اینجا ما با شیراز و پیرامون آن و سالهایی که وقایع رمان ظاهراً به آن تعلق دارد سروکار داریم. عناصر متنوع جامعه اعم از طبقات و گروههای انسانی یا نهادهای اجتماعی، فارغ از هرگونه داوری و ارزشگذاری جستجو میشوند. در مرحلهی بعد به تعامل و تحول این عناصر توجه میشود و جامعه را از چشماندازی تحولی ـ و نه ایستا ـ بررسی میکنیم و از عکاسی به فیلمبرداری میرسیم. در حقیقت مظاهر تغییر و تضاد مورد توجه قرار میگیرند و به ویژه جامعه به عنوان ساختاری در حال گذار و دیگرگونی مینگریم. جامعهای که با تعلیق و بیثباتی دست به گریبان است. جامعهای که از هنجارها و نظام ثابت پیشین گسسته و در جستجوی وضعیت تعادلی تازه است. پس از آن به راوی نزدیک میشویم. میکوشیم دریابیم چه چیزهایی توجه نویسنده ـ راوی را جلب کرده است و او با کدام چشم و نگاه جامعه را مینگرد. میخواهیم روایت راوی را روایت کنیم. در نسبت راوی با جامعه و تأثیری که این نسبت بر نسبت روایت و جامعه مینهد درنگ کنیم. شخصیتپردازی و داروی آشکار و پنهان راوی نسبت به شخصیتها و طبقات و جریانها را تحلیل کنیم و مخصوصاً نیک بنگریم که راوی در باب تحول جامعه ایران که جان مایهی روایت است چگونه میاندیشد. در نوبت بعدی روایت راوی از منظری تحلیلی و بیش و کم نقادانه ارزیابی میشود. پرسش مرکزی این بخش آن است که روایت چه مایه آیندی واقعنما و تمام نمای جامعه است. آیا روایت بازتاب جامعهای معین از یک مقطع تاریخی. جغرافیایی مشخص است یا احیاناً در آن جابهجاییها و تصرفاتی نیز راه یافته است؟ آیا روایت چند لایه است؟ به ویژه برسر نمادپردازیهای روایت و ارجاعات تاریخی ـ افسانهای آن درنگ میکنیم. سرانجام در نسبت ساختار روایی سووشون و ساختار جامعه تأمل میکنیم.