زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

تحقیق در مورد دروغ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بزرگترین گناهان

امیرالمومنین (ع) می فرماید:

« ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب »

بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.

زبان دروغ گو داشتن، یعنی دروغ گو بودن. دورغ بودن به وسیله زبان، وجود پیدا می کند و زبان یکی از علل وجودی دروغ است. اگر کسی دروغی بگوید، این کار با زبانش انجام می گیرد. اگر زبانی بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دورغ خواهد گفت.

هر گناهی با عضوی از اعضای انسان در خارج رخ می دهد و گناه را می توان به آن عضو نسبت داد. چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است دست خیانت کار داشتن، یعنی دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاک داشتن، یعنی خائن به ناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن یعنی دروغ گو بودن.

سر آن که زبان پر دروغ، بزرگ ترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد. اکنون باید معنای دروغ روشن شود.

دروغ چیست؟

دروغ، سخن برخلاف حقیقت است و دروغ گو کسی است که بر خلاف حقیقت خبری می دهد.

شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست خود بروید، او برای شما غذا بیاورد، شما بگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون برخلاف حقیقت است؛ شما نیز دروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت خبر داده اید.

کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغ گو می باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خوندن، دروغ خواهد بود.

دروغ و دروغ گویی

دروغ از صفات سخن است و دروغ گویی از صفات سخن گو و این دو همیشه با هم یار نیستند. می شود سخنی دروغ باشد، ولی گوینده اش دروغ گو نباشد، چنان که ممکن است کسی دروغ بگوید، ولی سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق حقیقت باشد.

شما اگر به وقوع حادثه ای اطمینان پیدا کردید، در صورتی که آن حادثه رخ نداده باشد، هنگامی که از وقوع آن خبر می دهید. شما دروغ گو نیستید ولی خبر شما دروغ است. دروغ گو اگر سخن راستی بگوید که به نظر ش برخلاف حقیقت باشد خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولی خودش دروغ گفته زیرا به نظر خودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.

نظریه ای از قرن سوم

نظام، دانشمند نامی قرن سوم در دروغ نظریه ای دارد او می گوید:

« دروغ ، سخن بر خلاف عقیده است، نه برخلاف واقع.»

نظام برای اثبات صحت نظریه اش به این آیه شریفه استدلال می کند:

« ولله یَشهد ان المنافقین لکاذبون»

خدا گواهی می دهد که منافقان ، دروغ گویند.»

منافقان، شرفیاب حضور رسول خدا (ص) می شدند و عرضه می داشتند که ما گواهی می دهیم که تو رسول خدا (ص) هستی.

خدا در این سوره مبارکه با پیغمبر خود سخن می گوید و منافقان را به او می شناساند. خدا می فرماید: وقتی که منافقان نزد تو آمدند و گفتند که ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی، با آن که خدا می داند که تو رسول او هستی و لیکن بدان که منافقان دروغ می گویند.

بیان استدلال: سخن منافقان که شهادت به رسالت بود، سخنی بود مطابق حقیقت، ولی خدا آنان را دروغ گو خوانده است.

دروغ گو بودن منافقان از این نظر است که آن ها این سخن را از روی ایمان نگفتند، بلکه در دل، برخلاف آن، عقیده داشتند؛ از این پی می بریم که دروغ، سخن برخلاف عقیده است، نه بر خلاف حقیقت.

نظریه به این نظریه

گویا دو چیز، موجب اشتباه این مرد دانا شده که دروغ را سخن برخلاف عقیده پنداشته نه برخلاف حقیقت.

غفلت از این که کاذب هم صفت خبر قرار می گیرد و هم صفت مخبر؛ او پنداشته که کاذب، تنها صفت مخبر خواهد بود و بس.

گمان آن که میان خبر دروغ و دروغ گو ملازمه می باشد و این صورت به خاطرش نرسیده که ممکن است خبر دهنده، دروغ گو باشد، ولی خبرش دروغ نباشد، لذا نتیجه گرفته که دروغ، سخن برخلاف اعتقاد است نه برخلاف واقع.



خرید و دانلود تحقیق در مورد دروغ


دروغ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بزرگترین گناهان

امیرالمومنین (ع) می فرماید:

« ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب »

بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.

زبان دروغ گو داشتن، یعنی دروغ گو بودن. دورغ بودن به وسیله زبان، وجود پیدا می کند و زبان یکی از علل وجودی دروغ است. اگر کسی دروغی بگوید، این کار با زبانش انجام می گیرد. اگر زبانی بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دورغ خواهد گفت.

هر گناهی با عضوی از اعضای انسان در خارج رخ می دهد و گناه را می توان به آن عضو نسبت داد. چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است دست خیانت کار داشتن، یعنی دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاک داشتن، یعنی خائن به ناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن یعنی دروغ گو بودن.

سر آن که زبان پر دروغ، بزرگ ترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد. اکنون باید معنای دروغ روشن شود.

دروغ چیست؟

دروغ، سخن برخلاف حقیقت است و دروغ گو کسی است که بر خلاف حقیقت خبری می دهد.

شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست خود بروید، او برای شما غذا بیاورد، شما بگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون برخلاف حقیقت است؛ شما نیز دروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت خبر داده اید.

کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغ گو می باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویی می باشد و نیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خوندن، دروغ خواهد بود.

دروغ و دروغ گویی

دروغ از صفات سخن است و دروغ گویی از صفات سخن گو و این دو همیشه با هم یار نیستند. می شود سخنی دروغ باشد، ولی گوینده اش دروغ گو نباشد، چنان که ممکن است کسی دروغ بگوید، ولی سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق حقیقت باشد.

شما اگر به وقوع حادثه ای اطمینان پیدا کردید، در صورتی که آن حادثه رخ نداده باشد، هنگامی که از وقوع آن خبر می دهید. شما دروغ گو نیستید ولی خبر شما دروغ است. دروغ گو اگر سخن راستی بگوید که به نظر ش برخلاف حقیقت باشد خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولی خودش دروغ گفته زیرا به نظر خودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.

نظریه ای از قرن سوم

نظام، دانشمند نامی قرن سوم در دروغ نظریه ای دارد او می گوید:

« دروغ ، سخن بر خلاف عقیده است، نه برخلاف واقع.»

نظام برای اثبات صحت نظریه اش به این آیه شریفه استدلال می کند:

« ولله یَشهد ان المنافقین لکاذبون»

خدا گواهی می دهد که منافقان ، دروغ گویند.»

منافقان، شرفیاب حضور رسول خدا (ص) می شدند و عرضه می داشتند که ما گواهی می دهیم که تو رسول خدا (ص) هستی.

خدا در این سوره مبارکه با پیغمبر خود سخن می گوید و منافقان را به او می شناساند. خدا می فرماید: وقتی که منافقان نزد تو آمدند و گفتند که ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی، با آن که خدا می داند که تو رسول او هستی و لیکن بدان که منافقان دروغ می گویند.

بیان استدلال: سخن منافقان که شهادت به رسالت بود، سخنی بود مطابق حقیقت، ولی خدا آنان را دروغ گو خوانده است.

دروغ گو بودن منافقان از این نظر است که آن ها این سخن را از روی ایمان نگفتند، بلکه در دل، برخلاف آن، عقیده داشتند؛ از این پی می بریم که دروغ، سخن برخلاف عقیده است، نه بر خلاف حقیقت.

نظریه به این نظریه

گویا دو چیز، موجب اشتباه این مرد دانا شده که دروغ را سخن برخلاف عقیده پنداشته نه برخلاف حقیقت.

غفلت از این که کاذب هم صفت خبر قرار می گیرد و هم صفت مخبر؛ او پنداشته که کاذب، تنها صفت مخبر خواهد بود و بس.

گمان آن که میان خبر دروغ و دروغ گو ملازمه می باشد و این صورت به خاطرش نرسیده که ممکن است خبر دهنده، دروغ گو باشد، ولی خبرش



خرید و دانلود  دروغ


تحقیق درباره گناهان و آثار آنها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

گناهان و آثار آنها

مخالفت با امر و نهی خدا و سرپیچی از طاعت و رضایت او را به نام زیر خوانند:

1-ذنب، زیرا گناه پیامدها و مفاسدی دارد که بر آن مترتب می شود، و ذنت گرفتن دم چیزی و کشیدن آن به سوی خود است، و گنهکار نیز با گناه خود مفاسید بسیاری را به سوی خود می کشاند.

2-اثم، زیرا اثم به معنای تاخیر است، و گناه نیز انسان را از رسیدن به پاداش الهی و نیکی ها باز می دارد.

3-عصیان، زیرا عصیان به معنای دفاع با عصا (چوبدستی) است، و گنهکار نیز کاری را انجام می دهد که باید آماده دفاع از خود در برابر هجوم عذاب و حوادث ناگوار باشد.

4-طغیان، زیرا طغیان بیرون رفتن از حد و مرز است، و گنهکار نیز از حد پا فراتر می نهد، زیرا واجبات و محرمات حدود و مرزهای الهی اند.

5-فسق، زیرا فسق بیرون شدن خرما از پوست خود اوست، و گنهکار نیز از محیطی که شارع منع کرده بیرون می رود.

6-جرم و اجرام، زیرا کرم، کندن میوه از درخت یا به دست آوردن چیز ناگوار است، و گنهکار نیز میوه تلخ می چیند یا چیزی ناگوار به دست می آورد.

7-سیئه، زیرا سیئه یعنی زشت، و گنهکار نیز کاری می کند که عقل و شرع حکم به زشتی آن داده اند.

8-تبعه، زیرا تبعات و پیامدهای وخیم و زیان های هلاکت بار و پی در پی دارد.

9-فاحشه، زیرا فاحشه به چیز بسیار زشت گویند، و گناه نیز بسیار زشت و شنیع است.

10-منکر، زریا منکر به معنای ناپسند است، و عقل و شرع نیز گناه را ناپسند می شمارند و ارتکاب آن را روا نمی دارند و انکار و نهی از آن را واجب می دانند.

خلاصه، مخالفت و نافرمانی خداوند و سرپیچی از طاعت او، از اموری است که هر عقلی نه پاسندی و زشتی آن کویاست، و آیات و هشدارهای الهی بر پرهیز از آن تاکید دارند، و کتاب و سنت به زیان ها و مفاسدی که بر آن بار می شود و این که گناه موجب هلاکت معنوی و دائم نفس و بدبختی ابدی اخروی است تصریح دارند. خداوند ما را از آن در پناه خود بدارد.

آیات و اخباری که در این باره رسیده چند گروه است»

الف-برهی مربوط به نهی از خود گناه و بیان زشتی بسیار آن و لزوم مراقبت نفس از درافتادن به آن است.

ب-برخی بیانگر زیان ها و مفاسدی است که به درون گنهکار، و هلاکت و انحطاط او ازمرتبه انسانیت مربوط می شود.

ج-برخی اشاره دارد به آثار گناه مربوط به دنیای گنهکار، مانند مصائب و ناملایمات و حوادث مربوط به بدن و مال و خانواده او.

د-برخی اشاره دارد به تاثیر گناه در سرزمین ها و احوال بندگان، یعنی تاثیر آن در جان ها و سرزمین ها و شهرهای مجتمعی که گناه در آن صورت می گیرد.

هـ) برخی اشاره دارد به تاثیر در آخرت شخص و عذاب آخرت.

1-آیات و روایات نوع اول که دلالت بر اصل نهی و نکوهش دارند از این قرار است:

لاتقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن «پیرامون گناهان زشت نگردید، چه آشکار باشد و چه نهان».

و یتهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم اعاکم تذکرون «و خداوند از گناهان زشت و ناپسند و ستمگری باز می دارد، شما را پند می دهد، باشد که متذکر شوید».

لاتتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء و المنکر

«گام های شیطان را پی نگیرید، که هر کس گام های شیطان را پی بگیرد (بداند که) او به کارهای بسیار زشت و ناپسند فرمان می دهد».

و کفی به بذنوب عباده خبیرا «و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است».

ام حسب الذین یعلمون السیئات آن یسبقونا ساء ما یحکمون «آیا کسانی که به کارهیا بد می پردازند پنداشته اند که بر ما پیشی خواهند گرفت (از کیفر ما می توانند گریخت)؟ بد حکمی می کنند».

بئس الاسم الفسوق بعد الایمان «بدنامی است (لقب دادن دیگران به) فسق، پس از آن که ایمان آورده اند».

و در روایات می خوانیم:

1-سختکوش ترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند.

2-اگر می خواهی عمل تو ختم به خیر شود و در حال انجام بدترین اعمال جان دهی، حق خدا را بزرک شمار از این که نعمت های او را در راه نافرمانی های او مصرف کنی.

3-خداوند (در حدیث قدسی) می فرماید» ای پسر آدم، با من به انصاف رفتار نمی کنی، زیرا من به دادن نعمت ها با تو دستی می ورزم و تو با انجام گناهان با من دسمنی می کنی. خیر من به سوی تو فرود می آید و شر تو به سوی من



خرید و دانلود تحقیق درباره گناهان و آثار آنها


تحقیق درمورد گناهان کبیره 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

(( بسم الله الرحمن الرحیم ))

سرآغاز

(( اعملو عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز و الفجور دار حصن ذلیل لا یمنع اهله و لا یحرز من لجا الیه ))

ای بندگان خدابدانید که همانا تقوا و پرهیزازگناه حصاری محکم و جایگاهی منیع است که در آن حصار زیانی بکسی نمی رسد ، اما بی پروایی و گناه کاری حصاری است پست که نمی تواند اهل خودش را از آفات وبلائی که با آنان رو آورد نگهدارد و پناهنده خود را حفظ کند.

(( این سخن از امیر المومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه فیض – خطبه 156 آمده است ))

همان گونه که در تربیت و سالم سازی بدن از انجام بعضی امور و خوردن پاره ای از خوردنیها باید پرهیز کرد ، در تربیت و تهذیب نفس نیز از انجام برخی کارها و استفاده از بعضی غذاها باید اجتناب ورزید .

البته این خویشتنداری و پرهیز بر خلاف تمایلات نفس انسان است و در آغاز قدری دشوار به نظر می رسد لکن با ریاضت و مجاهدت ، سرانجام ، کارها آسان و راهها هموار خواهد شد .

این جنگ و گریز در خودسازی و تهذیب نفس نقش اساسی را ایفا می کند که در فرهنگ اسلامی از آن به «تقوا» تعبیر می شود اساس تمام ارزشهای اسلامی و انسانی است و هیچ عمل و کوششی بدون آن ارزش ندارد ودر پیشگاه خداوند متعال پذیرفته نیست .

بی تردید ، هر عملی که نزد خدا مقبول نشود و در اعتلای روح و صلاح و صفای آن هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت ، زیرا تنها کلام طیب و عمل صالح به سوی او بالا می رود و تنها انسانهای پاک و صالح به خدا نزدیک می شوند .

همانطوریکه می دانید گناهان کبیره گناهانی است که خداوند در قرآن کریم برای آنها عذاب آتش جهنم را در نظر گرفته.

گناه اعمال نیک را هدر می کند:

ونیز پاره ای از گناهان کبیره باطل کننده اعمال صالحه است و خلاصه پرهیز از گناه مهمتر از اعمال صالحه است و برای اثبات این مطلب ( اهمیت بیشتر ترک گناه ) پاره ای از روایات نقل می شود.

1- رسول خدا ( ص ) فرمود:نخوردن لقمه حرامی نزد خداوند از دو هزار رکعت نماز مستحبی خواندن بهتر است .

2- امام صادق ( ع ) فرمود:رد کردن یک درهم بصا حبش نزد خداوند با هفتاد حج قبول شده برابر است.

3- و نیز فرمود: سعی و کوشش کنید در بجا آوردن اعمال صالحه و اگر اعمال صالح انجام نمی دهید پس معصیت نکنید ، بدرستی که کسیکه بنا می کند و خراب نمی کند بنایش بالا می رود هر چند کم باشد و کسیکه بنا می کند و خراب می کند بنایی ندارد.

4- حسد ایمان را می خورد و نیست می کند چنانچه هیزم آتش را.

حق الناس مانع قبولی است :

5- رسول خدا ( ص ) فرمود : به من امرشد که قوم خود را بترسان و بگو : داخل مشوید در خانه ای از خانه های من ( یعنی مساجد ) و حال آنکه برای بنده ای ازبندگان من حقی نزد شما باشد که به او ضلم نموده اید ، بدرستی که تا در محضر من به نماز ایستاده او را لعنت می کنم تا آن حق را به صاحبش برگرداند.

6- پیغمبر (ص) فرمود : خدای را ملکی است که هر شب بربیت المقدس ندا در می دهد ، هر کس حرامی بخورد خدا هیچ عملی را از او نمی پذیرد نه واجب و نه مستحب.

گناه مانع استجابت دعا است :

7- گذر موسی ( ع ) به مردی از اصحابش افتاد که در سجده بود هنگامیکه بازگشت باز همان شخص را در سجده دید فرمود که اگر آن قدر برای من سجده کند که گردنش خورد شود از او نمیپذیرم تا اینکه از آنچه که نا خوشایند من است روی گرداند و به آنچه مطلوب من است روی آورد. یعنی از گناه پرهیز کند و عبادت را به جای آورد ، و گرنه گناه جلو استجابت دعا را می گیرد.

عبادت حقیقی ترک گناهست :

8- اصل دین پرهیز ازگناه است ، از گناه بپرهیز ، عابدترین مردم میشوی . با تقوی باش و اهتمام به عمل به تقوی داشته باش و جز آن بپرهیز ، بدرستیکه عملی که پذیرفته شود کم نیست.

اقسام گناه :

9-اگر کسی از گناهان کبیره پرهیز نماید گناهان صغیره اش مورد مواخذه نخواهد بود و خدایتعالی بفضلش آنها را می آمرزد چنانچه در سوره نساء می فرماید: (( اگر از گناهان بزرگی که نهی کرده شده اید دوری کنید گناهان شما را در گذریم و اجتنابتان راازگناهان کبیره گناهان صغیره قرار دهیم و شما را در جای بزرگ و شریفی که بهشت است در آوریم )).

10- پیغمبر اکرم فرمود : کسی که گناه کبیره از او سر زند و توبه ننماید فاسق است و نمی شود در نماز به او اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحق عقوبت الهی است مگر اینکه فضل الهی شامل حالتش شده که از آن جمله شفاعت محمد صلی الله علیه و آله است ، چنانچه خودش فرموده که شفاعتم را برای صاحبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام و نیز فرمود : شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره از امتم می باشد اما نیکوکاران ، یعنی ترک کنندگان کبائر، برایشان راه مواخذه نیست.

فردا بجای اشک خون میگریند:

ودروصایای پیغمبر اکرم به ابن مسعود است که می فرمایند:گناه را کوچک مشمار وازگناهان کبیره بپرهیز چون روز قیامت وقتی بنده به گناهش مینگرد از چشمانش چرک و خون بیرون می آید.خداوند می فرماید : قیامت روزی است که هر کس عمل نیک و بد خود را نزد خودش حاضر می یابد ، آرزو می کند که میان او و گناهانش مسافتی دور بود.

ترس از گذشته ها :باید اهل ایمان بر گذشته های خود ترسناک و گریان باشند زیرا چه اطمینان دارند که این قسم گناه از آنها سر نزده باشد. امام علی ( ع ) که تعیین نفرموده چه قسم گناهی است ، که صاحبش از نظر لطف پروردگار عالم می افتد و از بخشش و مغفرت الهی محروم می گردد. نشانه این قسم گناه پیدا نشدن حالت توبه وانبه است ، پس باید در تضرع و زاری به درگاه الهی کوشید وازباب توبه وارد شده از گناهانی که به یاد دارد بخصوص واز گناهانیکه از یاد برده به طور کلی توبه کرده آنها را تلافی نماید و طریق توبه کردن از گناهان بعد از این ذکر خواهد گردید.

بلاء گناهکاران را پاک می کند: و در روایات است که خداوند دوستان اهل بیت را که گناهکارند در دنیا به انواع بلاها مبتلا می فرماید ، تا قبل از مرگ پاک شده باشند واگرزیاد باشد به سختی جان دادن و اگر زیادتر باشد به سختی ها و شکنجه های برزخ تا وقتی که وارد محشر می شود پاک بوده و اگر بر فرض آنقدر گناهکار باشد که تا آنوقت هم هنوز پاک نشده باشد بواسطه کثرت گناه ، به آتش دوزخ میرود و پس از پاکی بیرون خواهد آمد و نمی ماند در جهنم کسی که در قلب او ذزهای ایمان و محبت اهل بیت باشد و ماندن همیشگی در دوزخ مخصوص کفار و دشمنان اهل بیت است.

(( معنی کبیره و صغیره ))

گناه کبیره چیست ؟:

هر گناهی که در قرآن و حدیث به کبیره بودن آن تصریح شده باشد ( این قسم متجاوز از چهل گناه است که در اخبار اهل بیت ( ع ) تصریح شده و ما هم مطابق روایات بشرح آن می پردازیم ) .

هر معصیتی که در قرآن کریم یا سنت معتبره وعده آتش بر ارتکاب آن رسیده باشد. یا اینکه ضمنا وعده عذاب باشد . هر گناهی که در قرآن یا سنت معتبره از گناهی که کبیره بودنش مسلم است بزرگتر شمرده شود آن هم کبیره است .مثلا قتل نفس از جمله گناهانی است که کبیره بودنش بهر دو راه گذشته ثابت گردیده است .

اصرار بر صغیره هم کبیره است: از آن جمله است ابتلاء به تکرار گناه صغیره که موجب کبیره شدن آن می شود چون مسلم است که در اثر تکرار ، گناه صغیره در حکم کبیره می شود .

کبائری که بزرگتر است : چندین گناه کبیره را که از سایر گناهان بزرگتر بوده است بیان می فرموده اند مانند روایت ابی الصامت و روایت عبدالله بن سنان از حضرت صادق ( ع ) که می فرماید : بزرگترین گناهان کبیره شرک به خدا است تا آخر و گاهی گناهانیکه در نظر سوال کننده کبیره نبوده ، یعنی آنرا از جمله کبائر نمی دانسته بیان فرموده و از ذکر انچه را خود شنونده مسلم می دانسته خودداری می فرموده اند.



خرید و دانلود تحقیق درمورد گناهان کبیره 27 ص


تحقیق در مورد چند نمونه از گناهان زبان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

چند نمونه از گناهان زبان

گفتار دروغ‏، قسم دروغ، وعده دروغ، غیبت، سخن چینی، دورویی زبان، اشاعه فحشا، نسبت زنا دادن بدون دلیل، فحش، دشنام دادن به مؤمن، مزاح(غیر از مواردی که فساد ندارد و به عنوانی مانند خوشحال کردن مؤمنان صورت میگیرد)، غنا، مسخره کردن، ارجاف(منتشرکردن اخبار ترس‏آور میان مسلمانان)، سخن گفتن بدون علم، مراء(جدال)، سخن بیجا و بسیار گفتن، ستایش و نکوهش بیمورد، تملّق، لعن مؤمن، خودستایی، بیباکانه هر سخنی(راست یا دروغ) را نقل کردن، اظهار کردن عیب دیگران، افشای اسرار دیگران، هجو مؤمن، تشبیب(بیان کردن زیباییهای زن نامحرم با شعر)، نقل سخنی که در مجالس به عنوان امانت گفته شده است، پرسش از روی تعنّت و نه برای فهمیدن، پرسش از چیزی که فایده دینی و دنیوی ندارد، طعن زدن، امر به منکر، نهی از معروف، اعتراف به گناه، اظهار فقر، پوزش بیجا، خیانت در مشورت، داوری بیجا

یکی از گناهان زبان، فحش و ناسزا است. عده ای از انسانها به عادت زشت ناسزاگویی عادت کرده اند. گاهی عادت دارند به همسر و فرزندانشان ناسزا بگویند. گاهی عادت دارند به زیردستان خود اهانت کنند. و گاهی پا را فراتر گذاشته و به مقدسات و ارزشهای مردم ناسزا و اهانت می کنند.

عوامل ناسزاگوئی

1- عادت. 2- عصبانیت. 3- شوخی. 4- مقابله به مثل. 5- مسائل سیاسی و حزبی. 6- مسائل اقتصادی.

7- تربیت نادرست

درمان ناسزاگوئی

1- سکوت

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

«هرگاه دیدید که مؤمن خاموش و با وقار است، به او نزدیک شوید که او به حکمت دست پیدا کرده است»

2- تربیت صحیح از دوران کودکی

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:

«فرزندان خود را احترام کنید و ادب خوب به آنها بیاموزید.»

3- رعایت ادب نسبت به دیگران

علی علیه السلام فرمود:

«دیگران را نیکو صدا بزنید تا شما هم جواب خوب بشنوید.»

زانکس که نام خلق بگفتار زشت کشت

دوری گزین که از همه بدنامتر است

دشنام در آئینه ی احادیث

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «کسی که به پدر و مادرش دشنام دهد، ملعون است! پرسیدند که مگر کسی به پدر و مادرش دشنام می دهد؟

فرمود: شخصی به پدر دیگران فحش می دهد، آنها هم به پدر و مادر او فحش می دهند.»

علی علیه السلام فرمود: «از کلام زشت و ناروا دوری کنید که باعث می شود که پَستان و رذلان به شما نزدیک شده و افراد بزرگوار از شما بگریزند.»

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «فحش دادن به مؤمن مثل نزدیک شدن به مرگ است.

امام صادق علیه السلام شنید که مسلمانی به غلامش فحش داد. به این خاطر امام با او قطع رابطه کردند.»

امام صادق علیه السلام فرمود: «فحش دادن ظلم است و ظالم در آتش جهنم است»

علی علیه السلام فرمود: «دیگران را نیکو صدا بزنید تا شما هم جواب خوب بشنوید

انواع فحش

عصبانیت

1- ناسزا به ناموس.

2- خطاب کردن به اسم حیوان.

3- بوسیله کاریکاتور و نقاشی اهانت کردن.

4- با اشاره توهین کردن. و...

هر بد به خود نمی پسندی با کس مکن ای برادر من

گرما در خویش دوست داری دشنام مده به مادر من

مسخره کردن دیگران

از گناهان دیگر زبان، مسخره و استهزاء دیگران است. مسخره کردن از این جهت ناپسند است که باعث توهین به دیگران می شود.

ریشه های مسخرگی

1- دشمنی و کینه.

2- تکبر.

3- تحقیر کردن.

4- شوخی و مزاح.

5- سفاهت و نادانی.

علی علیه السلام فرمود:

«مسخرگی، تفریح سفیهان و کار نادانان است.»

6- حقارت نفس و خودکم بینی

امام صادق علیه السلام فرمود: «ذلیل ترین مردم شخصی است که به مردم توهین می نماید»

گاهی مسخره کردن در مورد مسائل اعتقادی است. همانطور که عده ای از اقوام گذشته، پیامبران خدا را مسخره می کردند.

«شما آنان (مؤمنین) را مسخره کردید و یاد مرا فراموش نمودید. شما کسانی بودید که به آنان (مؤمنین) می خندیدید. در قیامت من بخاطر صبر مؤمنین به آنان پاداش می دهم و ایشان را رستگار می کنم.»

گاهی مسخره کردن در مورد مسائل مالی است. مانند مسخره کردن بعضی از مردان و زنان پولدار، فقیران و بی بضاعتان را.

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «کسی که مؤمنی را ذلیل کند و یا بخاطر فقرش او را تحقیر نماید، خداوند او را در کنار پل جهنم رسوا می سازد.»

گاهی استهزاء در مورد مسائل سیاسی است

الامام صادق( علیه السلام ): « مَن خافَ النّاسُ لِسانَهُ فهُوَ فی النّارِ ». « هرکس که مردم از زبانش بترسند او در آتش است ».

رسول الله(‌صلی الله علیه و آله ):‌ «‌ ما کَانَ الفُحشُ فی شیءٍ قَطُّ اِلّا شانَهُ، وَ لا کانَ الحَیاءُ فی شیءٍ قَطُّ الّا زانَهُ ». « زشت گویی ( و زشت کرداری ) هرگز در چیزی نبود مگر اینکه آن را عیبناک گردانید و شرم و حیا هرگز در چیزی نبود مگر اینکه آن را آراست ».

انواع مسخره گی

1- موارد اخلاقی. «مثلا می گوید فلان شخص بخیل است!»

2- موارد اعتقادی. «مثلاً بی نمازها، اهل مسجد را مسخره می کنند.»

«مجرمین کسانی هستند که در دنیا مؤمنین را مسخره می کردند و به آنان می خندیدند و هرگاه به مؤمنین بر می خوردند با گوشه ی چشم به آنان طعنه می زدند... (روز قیامت) مؤمنین، کفار را مسخره می کنند.» 1

3- در مورد قیافه و اندام افراد



خرید و دانلود تحقیق در مورد چند نمونه از گناهان زبان