مبانی نظری و پیشینه اثربخشی سازمانی
30 صفحه
همراه با منابع
مفهوم اثربخشی
اثر بخشی سازمانی یک مفهوم واحد و منفرد نیست؛ بلکه موضوعی بسیار پیچیده است که مشتمل بر ترجیحات و انتظارات متفاوتی می باشد. اثر بخشی سازمانی روشی است که سازمان ها، چگونگی تحقق موفقیت آمیز مأموریت هایشان را از طریق راهبرد های سازمانی، مورد ارزیابی قرار می دهند. به عبارت ساده تر، اثر بخشی سازمانی معمولا در قالب میزان یا درجه ای است که در آن، یک سازمان اهدافش را به دست می آورد (آقایی و همکاران، 1390). در زمینه سازمانی یک توافق عمومی برای تعریف اثربخشی وجود ندارد. اوّلین دیدگاه در زمینه اثربخشی احتمالاً در دهه 1950 میلادی مطرح گردید (دفت، 1390). در تعریف دیگر اثربخشی، دست یابی به هدف های صحیح، اصلی و اساسی تعریف گردیده است (الوانی، 1381). اثربخشی یک مفهوم کُلّی است و هنگام تعیین آن میزان یا حدودی که هدف های چندگانه (چه رسمی، چه عملیاتی) تأمین شده اند، سنجیده یا اندازه گیری و مورد قضاوت قرارمی گیرند. اثربخشی توّجه به بازده یا ستاده صحیح و مناسب است و معنای کیفیت را در بطن خود دارد (حقی، 1385). «اتزیونی»[1]اثربخشی را میزان تحّقق اهداف تعریف می کند و «فیدلر»[2] که نظریه رهبری اثر بخش را مطرح کرده است، اثربخشی را مشتمل بر روابط مدیر با همکاران، میزان کار از پیش تعیین شده و میزان قدرتی که مدیر از مقام خود به دست می آورد، می داند. همچنین «ردین»[3]معتقد است که اثربخشی به اندازه ای از کار اطلاق می شود که مدیران بتوانند به نتایج معیّنی با نیازهای خاصی از طریق اداره درست در موفقیت سازمان دست یابد. او در عین حال اثربخشی را وابسته به شخصیت، رفتار و انتظار مدیر، زیردستان، همکاران، هم قطاران و سازمان می داند (مقیمی و همکاران، 1386). «کالدول»[4] و «اسپینکس»[5] می گویند که اثربخشی، اندازه یا حدود دستیابی به اهداف برنامه است. «هوی»[6] و «میسکل»[7]اثربخشی را توصیف عملی در جهت نیل به یک هدف می دانند (هوی و میسکل، 1371). بنابراین آنچه که از این تعاریف بر می آید این نکته است که مسائل و مشکلات لاینفکی در تعریف اثربخشی و سنجش آن وجود دارد و در سال های گذشته دانشگاهیان در خصوص توافق بر آنچه که اثربخشی معنا می دهد با مشکلات قابل ملاحظه ای مواجه بوده اند. با همه این وجود همه آنها در این امر که اثربخشی موضوعی مهّم در تئوری سازمان است اتفاق نظر داشته و صراحتاً آن را تأیید می کنند. در حقیقت مشکل است که یک تئوری سازمان را بدون وجود مفهوم اثربخشی در آن متصّور شد (رابینز، 1385). رابینز[8](1990)اثربخشی سازمانی را به عنوان میزان کسب اهداف کوتاه مدت و بلند مدت با توجه به انتظارات ذی نفعان وارزیابی کنندگان تعریف می کند. ففر و سالانسیک[9] (1978)اثربخشی سازمانی را درجه و میزانی که سازمان نیازها را برآورده می سازد یا برآوردن معیارهای ارزیابی افراد خارج از سازمان تعریف می کنند (سیفی سالدهی وهمکاران، 1392). از نظر دفت[10] (1995)اثربخشی سازمانی عبارت از میزان دسترسی به اهداف تعین شده است (etal.,2010 Zheng).
[1] Etzioni
[2] Fydlr
[3] Rdyn
[4] Caldwell
[5] Aspynks
[6] Have
[7] Myskl
[8] Robbins
[9] Pfeffer & Salancik
[10] Daft
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 77
ویژگی جلد کتاب :
عکس کوه آمده نشانه بخش جغرافی کتاب و بزرگترین قله یعنی دماوند آمده ولی عکس پشت صفحه که ادامه تصویر جلویی است با کیفیت چاپ نشده و اگر می شد از یک تصویر تاریخی استفاده می شد به نظر بهتر می آمد ، که تمام مطالب چه جغرافیایی ، چه تاریخی و چه اجتماعی را شامل می شد .
از نظر اجتماعی همان تصویر خانه ما و تصویر جاده به عنوان وسیله ارتباطی است و از نظر جغرافیایی تصویر کوه ، سبزه و خود جاده نیز جنبه جغرافیایی جلد است . ولی متأسفانه از جنبه تاریخی در تصویر نیامده البته چنین به نظر می رسد که تصویر دو تصویر زمین مسطح و کوه نشانه گذر تاریخ و زمان است که در بوجود آمدن این گونه خانه ها ، سبزه زارها وکوهها گسسته است . چرا که اینها قبل از یک تاریخی نبوده اند و بعد از گذر زمان های بسیار این چنین شده اند .
می توان عکس روی جلد همه محتوا را به گونه ای گفت که همه جنبه ها را زیر نظر داشته عکس جاده را نشان می دهد یعنی سفر یعنی رانندگی ، یعنی مسیر رفت و آمد ماشین ها ، یعنی رفتن از جایی به جایی جاده یعنی زمینه رفتن ، یعنی زمانی باید از جاده گذشت می شود تعبیر این را کرد که جاده می تواند یادآوری خاطرات زمان شاه ملعون که از مسیری آمد و از مسیری دیگر رفت ، می شود به عمق حوادث که انسان ها مجبورند برای انجام کارهایشان چه کاری و چه خانوادگی باید از جاده بگذرند ، همه باید به گونه ای از جاده عمرمان گذر کنیم ، جاده یعنی همه در جاده باید زندگی کنیم و هر کس در حاشیه باشد عقب می ماند ، کوه را نشان داده ، نشانه صلابت و بزرگی ایران نشانه سربلندی ، نشانه اقتدار. کوه هم با همه عظمت روزی زمینی مسطح بود ، کوه اگرچه عظیم است اما دست یافتنی است ، می شود تعبیر آرزوهایمان هر چه بزرگتر بشد رسیدن به آنها نیز مشکلات بزرگتری می طلبد ، کوه آخرین مرز صعود ، قله کوه اوج امید و آرزو می توان کوه را اگرچه نشانه بزرگی زمین است آنرا نشانه رسیدن به هدف نام نهاد .
عکس از سبزه زارها را آورده یعنی سبزی و سرسبزی ، یعنی شکوفه وگل و یاسمین ، یعنی طراوت وپاکی ، یعنی سرود زندگی را سردادن . درختان سر به فلک کشیده سبزه زارها بر چمن نشان هوای پاک و زندگی سالم است .
تصویر خانه ها یعنی زندگی یعنی در عین در حاشیه بودن جاده اما زنده بودن و زندگی کردن یعنی امید داشتن ، یعنی یک چهار دیواری هر چند کوچک به نام خانه به عنوان آرامش و جایی برای زمین در هوای پاک .
علایم رانندگی کنار جاده یعنی مراقب بودن ، احساس خطر کردن ، یعنی سرعت را کنترل کردن ، باعث ایمنی بیشتر رانندگان می شود .
رنگ متنوع در عکس یعنی رنگارنگی یعنی اختلاف یعنی زیبایی یعنی اوج سلیقه ابتکار خدا در خلقت جهان از همه رنگ ها و شکل برگزیده تا باعث نشود دوگانگی ایجاد شود ، همه رنگ ها و همه مذهب ها همه و همه نعمت خدا هستند وهمگی در ایجاد زندگی مفید هستند و لازم .
ویژگی های فیزیکی کتاب
1- قطع کتاب : وزیری می باشد .چرا که حجم آن زیاد نیست ونمی توان بر روی رحل نهاد .
2- جلد کتاب : بیانگر متن می باشد چرا که از کوه – سبزه – خانه – جاده – سفر در تصویر آورده شده برانگیزاننده شده است چرا که اتوبوسی که در جاده آمد حکایت از سفر دارد و اینکه خود درس در مورد داستانی است که در آن سفری صورت می گیرد به همین جهت بچه ها ناخودآگاه با جلد کتاب ارتباط برقراری کنند .
- اما اگر می شد به گونه ای از تصاویر تاریخی آمده در کتاب نیز روی جلد استفاده می شد بهتری بود .
3- کاغذکتاب : کاهی است و اینکه تنها عیبی که دارد زود پاره می شود ولی به دلیل کاهی بودن حسن آن این است که نور را منعکس نمی کند و برای خواندن چشم ها را اذیت نمی کند .
4- تصاویر کتاب : رنگی هستند و آنهایی که طبیعی گرفته شده اند و نقاشی نیستند از وضوح و روشنی بیشتری برخوردارند . زاویه دید بعضی از تصاویر کتاب مناسب نیست و مفهوم را نمی رساند .
5- خط کتاب : خط کتاب متناسب با سن دانش آموزان است و. چون درس جنبه داستانی دارد همه به یک خط نوشته شده است .
6- صحافی کتاب : صحافی کتاب برای مدت یکسال فقط دوام دارد .
7- مشخص کردن مفاهیم کلیدی کتاب : چون درس جنبه داستان دارد درشت نوشتن بعضی کلمات می توانست دانش آموزان را به آن کلمات متوجه ساخت .
8- حجم کتاب : این کتار از لحاظ زمان متناسب با حجم کتاب است و مطالب آن متناسب با سن دانش آموزان است . البته چون جنبه داستان دارد معلم باید خود به گونه ای داستان را تعریف کند که بچه ها از قبل پیش بینی نکنند که درس چگونه است و یک نوع انگیزه را باید در بچه ها ایجاد کرد .
ویژگی های محتوایی کتاب
1- محتوای کتاب تأمین کننده اهداف کتاب می باشد ؟ یاخیر ؟
مبانی نظری و پیشینه ظرفیت جذب دانش
50 صفحه
همراه با منابع
مقدمه:
مزیت رقابتی سازمان ها بیش از آنکه وابسته به منابع فیزیکی آن ها باشد، به دانشی که در اختیار آن هاست بستگی دارد. خارج از مرزهای سازمانی منابعی از دانش وجود دارند که سازمان ها با بهره گیری از آن ها می توانند قابلیت های رقابتی خود را توسعه دهند یا قابلیت های نوینی را خلق کنند (Johannessen & Olsen, 2003). سازمان ها به نیروهای کارآمدی وابسته اند که به کسب و انتقال دانش حساس هستند و یادگیری از منابع داخلی و خارجی را مورد توجه قرار می دهند. کارکنان با توانایی بالا در جذب دانش، سطح جذب دانش سازمان را بهبود می بخشند و به بهبود نوآوری در عملکرد سازمان کمک می کنند (Kostopoulos, 2011).
ظرفیت جذب[1] توانایی شناسایی ارزش اطلاعات جدید، استخراج، جذب و استفاده از آن برای اهداف تجاری می باشد و توانایی برای قادر ساختن شرکت ها در به دست آوردن و استفاده موثر از اطلاعات بیرونی به اندازه اطلاعات درونی است، به طوری که بر نوآوری آن ها تاثیر بگذارد، همچنین ظرفیت جذب می تواند بر اثربخشی فعالیت های نوآورانه تاثیر بگذارد (Kostopoulos, 2011). ظرفیت جذب به دو قسمت بالقوه و واقعی تقسیم می شود. اکتساب و ترکیب در قسمت بالقوه و انتقال و بهره برداری در قسمت واقعی قرار دارد (Heiko gebauer, 2012).
دانش به عنوان توانایی یک شرکت در شناسایی کسب و به کارگیری دانش موجود در محیط خارج از سازمان در فرایندها و محصولات سازمان نقش مهمی در توسعه مزیت های نوآوری و انعطاف پذیری در سازمان دارد. در رویکرد سنتی این قابلیت از طریق شاخص تحقیق و توسعه اندازه گیری می شود و در رویکرد جدید ظرفیت جذب به عنوان یک قابلیت جمعی چند سطحی مورد بررسی قرار می گیرد (حاج کریمی و حاجی پور، 1387). از بین منابع سازمانی، دانش مهم ترین آن ها قلمداد شده است که یکی از مفاهیم مرتبط با دانش سازمانی، مفهوم ظرفیت جذب دانش است، مفهوم ظرفیت جذب دانش که اولین بار در سطح اقتصاد کلان مطرح گردید به توانایی یک اقتصاد در استفاده از اطلاعات و دانش تولید شده در خارج از مرزهای یک کشور اشاره دارد. خارج از مرزهای سازمانی منابعی از دانش وجود دارد که سازمان ها با بهره گیری از آن ها می توانند قابلیت های نوینی را خلق کنند. در ادبیات سازمان و مدیریت در طی دهه 1980 این مفهوم در عملکرد یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفت اما با این وجود کارهای کوهن و لوینتال[2] (1989-1990) نقطه عطفی در به کارگیری این مفهوم در تحقیقات سازمان و مدیریت به شمار می رود (حسینی و حاجی پور، 1386). که در این بخش با توجه به ماهیت این پژوهش که بررسی رابطه ظرفیت جذب دانش سازمانی است ابتدا به تعریف مختصری از ظرفیت جذب، ظرفیت جذب دانش و اهمیت و ضرورت جذب دانش و بررسی آن در حوزه های خدماتی و دولتی و سپس خصوصی پرداخته و بعد از آن عوامل موثر بر ظرفیت جذب دانش را در سطح فردی و گروهی و سازمانی مورد بررسی قرار داده و ابعاد و شاخص های سنجش ظرفیت جذب را تحلیل خواهیم کرد.
6- Absorptive capacity
7- Cohen & Levintal
مبانی نظری و پیشینه رفتار شهروندی سازمانی[1]
60 صفحه
همراه با منابع
در دنیای کنونی اکثر مدیران خواهان کارکنانی هستند که بیش از وظایف شرح شغل خود فعالیت کنند. آن ها به دنبال کارکنانی هستند که به فراسوی انتظارات می روند، به میل و خواست خود به رفتارهایی دست میزنند که جزء وظایف رسمی شغلی شان نیست (زارع،1383: 153).
هنگامی که انسان در جامعه سازمانی قرار می گیرد انتظارات خاصی از وی بوجود می آید برای مثال رفتار کارمند باید به گونه ای باشد که بیش از نقش و فراتر از وظایف رسمی وی برای رسیدن به اهداف سازمانی باشد. مقولۀ «رفتار شهروندی سازمانی» موضوعی نوین و جذابی است که اندک زمانی بیش از ظهور آن در علم مدیریت نمی گذرد. این مقوله در واقع ترکیبی از رفتار سازمانی و روانشناسی اجتماعی است که ریشه در فرهنگ و فطرت انسان دارد که در ادامه به تشریح و بسط آن اقدام گشته است.
2-3-1-1) تعریف رفتار شهروندی سازمانی
تقریباً در حدود 40 سال قبل، کاتز[2] (1964) اهمیت طبقه ای از رفتارهای اختیاری و خودجوش را خاطر نشان ساخت که فراتر از الزامات آشکار نقشی است، امّا برای کارایی و سودمندی سازمانی لازم و ضروری است. واژه رفتار شهروندی سازمانی برای اولین بار توسط ارگان[3] و همکارانش در سال 1983 به کار گرفته شد (ابراهیم زاده،1390: 22). همچنین توسعه این مفهوم از نوشتارهای بارنارد[4] در سال 1938 در مورد تمایل به همکاری و مطالعات کاتز در مورد عملکرد و رفتارهای خودجوش و نوآورانه در سال های 1964، 1966 و 1978 ناشی شده است (کاسترو؛ آرماریو و رویز[5]،2004: 27).
رفتار شهروندی سازمانی عبارت است از رفتار اختیاری کارکنان که موجبات ارتقای عملیات کارایِ سازمان را فراهم می سازد، امّا مستقیماً توسط سیستم پاداش رسمی سازمان شناسایی و مورد تقدیر واقع نمی شود؛ این رفتار یک فعالیت ابتکاری و ارادی است که کارکنان فراتر از شرح شغل تعریف شده انجام می دهند که برای سازمان بسیار حیاتی و ارزشمند است (باتمون و ارگان[6]،1983: 588).
مقصود از رفتار اختیاری آن است که وقوع رفتار از جانب کارکنان تحت تأثیر الزامات شغلی و قراردادهای موجود در متن کار نیست و فرد آن رفتار را کاملاً داوطلبانه و از روی تمایل و علاقۀ شخصی خود بروز میدهد؛ علاوه بر این از آنجا که رفتار مذکور در شرح وظایف کاری فرد عنوان نشده است شناسایی و تقدیر از آن در سیستم پاداش نیز پیش بینی نشده است و از این رو حذف آن رفتار تنبیهی را بدنبال ندارد (ارگان،1997: 89).
[1] Organizational Citizenship Behavior
[2] Katz
[3] Organ
[4] Barnard
[5] Castro, Armario amd Ruiz
[6] Batemun & Organ
مبانی نظری و پیشینه ویژگی های شخصیت
42 صفحه
همراه با منابع
تعریف شخصیت:
صاحب نظران حوزه شخصیّت و روان شناسی از کلمۀ شخصیّت تعریفهای گوناگونی ارائه داده اند. از نظر ریشه ای، گفته شده است که کلمۀ شخصیّت که معادل کلمۀ Personality انگلیسی است درحقیقت از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می گذاشتند. این تعبیر تلویحاً اشاره بر این مطلب دارد که شخصیّت هرکس ماسکی است که او بر چهرۀ خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد.
هیلگارد» (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد میشوندتعریف میکنند.
شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق میشود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله میتوان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق میشود (شولتز،1384).
شخصیت از دیدگاه مردم: واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع صفت اخلاقی یا برجسته است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر میشود مثلا وقتی گفته نمیشود «او با شخصیت است. »یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که میتواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان پرورش شخصیت تبلیغ و دایر میشود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بیشخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران راتحت تاثیر قرار می دهد اما در جهت منفی. شخصیت از دیدگاه روانشناسی: دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بیشخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمیشوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریههای متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک ،نظریه روانکاوی نوین ،نظریه انسان گرایی، نظریه شناختی ، نظریه یادگیری اجتماعی و … در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است(کریمی،1386).
2-6- ویژگیهای شخصیت:
نظر به اینکه شخصیت تشکیل شده است از الگوهای ویژه فکری، احساسی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میسازد.می توان عنوان داشت که شخصیت، سرچشمه درونی دارد و در طول حیات، تقریباً پایدار باقی میماند. روانشناسان شخصیت، ویژگیهای یگانه افراد و نیز مشابهتها بین گروههایی از افراد را مورد مطالعه قرار میدهند. بنابراین، توجه به شخصیت افراد و تمایز قائل شدن بین افراد بر اساس ویژگیهای شخصیتی آنان طی قرنهای متمادی همواره مورد بحث بوده است. اگر رجوعی به نظریات داشته باشیم خواهیم دید که ویژگیهای شخصیت همواره مد نظر صاحبنظران و نظریه پردازان قرار داشته است. فی المثل آنجائیکه بقراط اقدام به دسته بندی انسان کرده است. بقراط جوامع انسانی را بر اساس چهار خلط مزاجی، صفراوی، دموی، بلغمی و سوداوی تقسیم می کند. لومبروزو زیست شناس معروف، انسان ها را بر اساس علائم فیزیولوژیک تقسیم بندی می کند. و در دوران معاصر شلدون انسان ها را در سه گروه آندومورف، مزومورف و اکتومورف تقسیم بندی کرده است. اما در جدید ترین تقسیم بندی در حوزه روانشناسی توسط آیسنک، انسان ها بر دو گروه درون گرا و برون گرا تقسیم می شوند که هر کدام از این گروههای انسانی دارای ویژگیهای منحصر بفردی از نظر این نظریه پردازان هستند بنحوی که این ویژگیها نحوه زندگی و رفتارهای اجتماعی آنان را سمت و سوق ویژه ای می بخشد(کریمی،1386).