لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
لزوم شناخت اصلح
اگر در این کار دقت لازمه را نداشته باشیم و اصلح را انتخاب نکنیم ، به خدا و پیامبر و امت اسلامی خیانت کرده ایم. علت هم روشن است. دلیل آن را از زبان مقام معظم رهبری بشنویم که در تاریخ 11/2/1380 در جمع مردم استان گیلان فرمودند: «مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند، چون چیز کوچکی نیست. مسأله انتخابات، مسأله سپردن سرنوشت بخش عمدة امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است. سرنوشت مسایل اقتصادی ، مسایل فرهنگی ، روابط خارجی و مسایل گوناگون دیگر تا حدود زیادی به این قضیه وابسته است.» (1)
می خواهیم سرنوشت این امور را به نمایندگانی بسپریم که باید برای آن قانون وضع کنند؛ بر اجرای قانون نظارت نمایند؛ مشکلات اقتصادی و فرهنگی کشور را حل کنند. همه حرف ما این است که ما بر اساس آیین اسلام و قوانین الهی باید بر مشکلات فایق آییم. اصل اسلام است. اصل نان و شکم و گذر زمان و لذت دنیوی نیست. جهان بینی ما یک جهان بینی الهی بر اساس « انا الله و انا الیه راجعون» شکل پذیرفته است. قانونگذار ما باید به کتاب خدا و سنت پیغمبر (ص) آشنا باشد. از دیگران هم برتر باشد. حرف و شعار این افراد هم باید در دوران تبلیغات انتخاباتی همین باشد. باید پررنگ ترین شعارشان، «اسلام» و «دفاع از ارزش ها» باشد؛ تا روشن شود که این ها به دنبال دفاع از اسلام و ارزش هایند. تا مشخص شود که اینان از دیگران اصلح و نسبت به قوانین الهی آشناترند.
مردم همه باید به گذشته و حال کاندیداتورها نگاه کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمایند: « به مردم تفهیم کنید که هم چنان که شرکت در انتخابات یک وظیفه است، گزینش خوب و آگاهانه هم یک وظیفه است.»(2)
باید با شناخت به سراغ کاندیداتورها برویم و بهترین انتخاب را داشته باشیم.
رسول خدا (ص) می فرمایند: «هر کس پیشوایی قومی را عهده دار شود و در بین آن قوم داناتر از او وجود داشته باشد، کارآن قوم همیشه رو به پستی خواهد بود.»(3)
این حدیث شریف را علمای اسلام در بحث مربوط به نماز جماعت مورد استناد قرار داده و فرموده اند: اگر فرد عالم تری وجود دارد، بهتر است مردم او را امام جماعت قرار دهند.
روشن است که این حدیث ، هر نوع امامت و پیشوایی را شامل می شود. اگر قرار باشد در تعیین «امام جماعت» رعایت افضل و اصلح بودن لازم باشد، به طریق اولی در تعیین مسؤولان امر حکومت و نمایندگی مجلس شورای اسلامی، رعایت انتخاب اصلح باید مدنظر قرار گیرد. مردم نمی توانند بی توجه از کنار این امر مهم و مسؤولیت سنگین بگذارند. باید با دقت و توجه ، بهترین و شایسته ترین افراد را انتخاب کنند. اگر چنین شد، کار مملکت نیز روبه رشد و صعود می رود. اگر هدف در انتخاب ما «الهی» شد، خداوند نیز کمک می کند.
در پایان این مقال، سخنی زیبا از حضرت امام خمینی (ره) را بیان کنیم تا مطلبی که روشن است، روشن تر شود. آن امام عزیز می فرمایند: «انتخاب اصلح برای مسلمین ، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد، و همه چیز را بفهمد و چون در مجلس ، اسلام تنها کافی نیست، بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد، که اگر اصلح را انتخاب کردید، کاری اسلامی می کنید و این ممکن است برای خودتان که تشخیص بدهید «انتخاب» برای اسلام است یا برای صلاح خودتان.» (4)
اگر انتخاب برای اسلام باشد، در این صورت، رضایت حق را بر رضای خویش مقدم داشته ایم و سعادت دو سرا و کمال خود را تدارک دیده ایم، و حافظ و نگهبان جمهوری اسلامی ایران شده ایم.
لزوم دقت در شرایط انتخاب شوندگان
انتخابات مجلس هفتم نیز با دقت و شناخت رأی دادیم؟ در انتخابات مجلس ششم چطور؟ در سایر انتخابات ها چه؟! امام بزرگوارمان می فرمود: «احدی شرعاً نمی تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رأی بدهد.» (2) رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «این حضور (در انتخابات) باید آگاهانه و از روی تحقیق و با به دست آوردن حجت بین خود و خدا باشد.» (3) آیا در انتخابات های گذشته با تحقیق و با به دست آوردن حجت شرعی به پای صندوق رأی رفتیم و منتخب خویش را برگزیده ایم؟ امام عزیزمان می فرمود: «باید اشخاص امین و صادق در مجلس شورا بروند که مقررات شما را بر طبق خواسته های خدای متعال پیاده کنند.» (4) آیا فرد منتخب ما امین و صادق است؟ آیا از روی امانت داری و صداقت ، سوگند نامه را امضاء می کند و به اصول آن پای بند می ماند؟ اگر ما با به دست آوردن حجت بین خود و خدا ، به نماینده خویش رأی بدهیم و کورکورانه عمل نکنیم. آیا برگزیدگان ما مشکل زا می شوند؟ حداقل باید بگوییم برخی در انتخابات مجلس ششم به وظیفه شرعی خود عمل نکردیم! نمی خواهیم به وادی مقصرشناسی برویم. اگر همه به انتخاب اصلح می اندیشیدیم و به اوصاف بیان شده از نگاه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری توجه می نمودیم و به ویژگی های نماینده از منظر قانون دقت می کردیم و به دنبال انتخاب فرد صالحی می گشتیم که با صداقت سوگند نامة نمایندگی را امضاء کند، هرگز مجلس ششم دچار مشکل نمی شد. رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیه ا ... خامنه ای در تاریخ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
حرم امام رضا(ع)
هشت حدیث در جهت امام هشتم
حضرت رضا از ما نیست آن کسی که دنیای خود را برای دینش و دین خود را برای دنیایش ترک می گوید حضرت رضا : هر کس که نعمت رسانی مخلوقان را سپاس نگذارد در حقیقت خدای عزو جل راسپاسگذاری نکرده است.
حضرت رضا :همانا به وضو و ضواهر شده تا چون بنده در پیشگاه خداوند قادرمتعال می ایستد پاک باشد حضرت رضا : هرکس حضرت معصومه را با شناخت زیارت کند بهشت پاداش او خواهد بود . حضرت رضا :آن کسی که نقسش را محاسبه کند سود برده است و آن کسی که از محاسبه نفسش غافل بماند زیان کرده است.
حضرت رضا :دو گروه که باهم روبروی می شوند پیروزی با گروهی است که گذشت بیشتری داشته باشد. حضرت رضا هرکس در ماه رمضان خشم خویش را نگهدارد در خداوند در قیامت خشم خود را از اونگه خواهد داشت. حضرت رضا هیچ بنده ای حقیقت ادیانش را که مالی نمی کند مگر اینکه در او سه خصلت باشددین شناسی ، تدیبر نیکوزندگی و شکیبایی در مصیبت ها وبلاها
مقدمه
حمد وسپاس بیکران خدای را که توفیق تشرف وحضور در پیشگاه هشتمین حجت خدا وامام رئوف علی بن موسی الرضا را به همراه دوستانمان نصیب ما گردانیدو به سعادتی عظیم نایمان آورد. چنانچه می دانیم زیارت امری وارتباطی درونی با امام است لذا شایسته است که درکمال ادب و تواضع و خشوع انجام گیرد چرا اگر معتقدیم امام درهمه حال شاهد وناظر بر ماست وبرهمین اساس است که شهادت می دهیم امام ما را می بیند کلام ما را می شوند و سلام ما را بدون پاسخ نمی گذارد حالدر عطاف فرشتگان که در بیان اهل دل و ملجاء مومنان صادق حضور یافته ایم چه زیباست که از لحظه لحظه ای آن توشه برگیریم و ذخیره آخرتمان کنیم .
آداب عملی زیارت
1-قصد قربت در زیارت
2-شناخت ومعرفت امام در حد مقدور
3- زیارت با مال حلال
4-دوری از گناه
5- نیکی کردن به همراهان و یاری نمودن آنها
6- با طهارت بودن (وضو یا غسل )
7- پوشیدن لباس پاکیزه
8- حضور قلب داشتن و فروتن بودن
9- خوش بو نمودن بدن ولباس
10- اجاره ورود طلبیدن(اذن دخول )
11- خواندن زیارتنامه های معتبر (امین الله ، جامعه و...)
12 -خواندن به نماز و زیارت
13- تلاوت قران مجید به اندازه و اهدای واهدای ثواب آن به حضرت رضا
14- پرهیز از گفتار و حرکات اضافی در هنگام زیارت
15- توبه در حضور حضرت رضا ودرخواست شفاعت د رتوصیه موکد شده است .
16- دعای برای سلامتی حضرت زمان وتعجیل در فرج ایشان
تاریخچه حرم مطهر
حضرت رضا در سال 148 هـ ق دیده به جهان گشود. درسال 183هـ ق درمدینه با شهادت پدر بزرگوراشان به منصب امامت نایل آمدند . در زمان خلافت مامون ، در سال 200هـ ق حضرت رضا وخاندان حضرتش رامجبور به ترک مدینه وهجرت به سوی خراسان کرد سه سال بعد از هجرت حضرت رضا مامون به گمان خام دسترسی به پیروزی نهایی وجود مقدس حضرت رضا را با سم به شهادت رسانید.
تاریخچه آستان قدس
بدنبال شهادت حضرت رضا در قرن دوم هجری ، پیکر مبارکشان را در بقعه ای بر فراز گور هارون الرشید، در باغ حاکم طوی درقریه سناباد دفن کردند که بعداً به مشهد معروف می شود.
اولین بار نام مقدس درکتاب «احسن التقاسیم» بکار برده و این حوقل نیز درکتاب المسالک و الممالک این مکان را «مشهد الرضا» خوانده است بدنبال تزیین بقعه در عهد دیلیمان ، به دستور پادشاه متعصب غزنوی سبکتکین در قرن سوم ، سقف و قسمتی از دیوار بقعه ویران شده که مطابق انچه مولف تاریخ بیقهی نقل می کند ابوبکر شهمرد درزمان سلطان محمود غزنوی وبدستور وی به سال 400 قمری به روی بازمانده دیوراهای گلین، بنای آجری بقعه را بر پا می سازد ودر ضمن مناری نیز برآن اضافه می کند که هسته اصلی حرم حضرت رضا را بنایی چهارگوش تشکیل می داده است . بعد از این اضافات اولین سنگ مزار حضرت رضا که متعلق بع سال 516 قمری است در اندازه 6*30*40 سانتمیر می باد بر بالای قبر مطهر گذاشته می شود که کتیبه آن چنین است « امر بعماره مشهد الرضوی علی بن موسی العبد المذنب افقیر الی الرحتمه ابوالقاسم احمد بن علی احمد العولی الحسینی نقبل الله منه » این قطعه سنگ امروزه در میان دیگر آثار تاریخی درموزه آستان قدس موجود می باشد.
دومین سنگ از جنس مرمر سفید و آهکی بوده است. سومین سنگ ، سنگ جدید است که درسال 79 نصب شده و وزن آن 3600 کیلوگرم در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
مقدمه
در اوایل قرن هفتم ایران با یکی از بزرگترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد (616هجری). این حمله به سرداری چنگیز تا سال 619 ادامه یافت و بعد از او همچنان ایلغارهای پیاپی مغول و تاتار به ممالک مختلف و از آنجمله ایران امتداد داشت تا در میان سالهای 651ـ 656 حملات هولاکو نواده چنگیز آخرین مراکز قدرت را در ایران و عراق از میان برداشت و سلسله امرای ایلخانی را در ایران به وجود آورد.
در گیر ودار این حملات سخت قسمت بزرگی از شهرها و مراکز ادبی علمی ایران از میان رفت و جز چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران و در ولایت سند و آسیای صغیر محلی برای حفظ بازمانده حوزههای علمی و ادبی و پاره ای از کتب باقی نماند، که مهمتر از همه آنها اراضی تابع ممالک غوریه در آنسوی رود سند و سرزمین حکمفرمایی سلاجقه آسیای صغیر و فارس بوده است. بعضی نواحی کوچک هم در این میان از آسیب حمله مغول مصون ماند که ارزش علمی و ادبی آنها اصولاً قابل توجه نیست.
وجود این پناهگاههای کوچک و بزرگ در آغاز قرن هفتم از یک لحاظ مهم است و آن پناه بردن چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان است بدانها و ایجاد فرصتی برای آنان در پرورش شاگردان و ادامه تعلیم در ایران. با این حال نیمه اول قرن هفتم به سبب انقلابات و قتل و غارتها و ویرانی شهرها و حملات پیاپی وحشیان تاتار و عدم استقرار احوال، و نیمه دوم قرن هفتم در نتیجه وجود نداشتن کتب و مراکز تعلیم و معلمین، به هیچ روی مساعد به احوال علوم نبود. قرن هشتم نیز تقریباً به همین منوال گذشت و اگر در این یک قرن و نیم اثری از عده ای از فاضلان و عالمان و شاعران میبینیم نه از آن باب است که عهد وحشیان تاتار دوره رونق علم و ادبست بلکه اولاً نتیجه باقی ماندن بعضی از علما و دانشمندان و تربیت یافتگان پیش از مغول و ثانیاً معلول علاقه قلبی و تاریخی مسلمین به علوم و ثالثاً نتیجه وجود پناهگاههاییست که پیش از این نام برده ایم. وجود خاندانهای امارت بعد از عصر ایلخانان که غالباً از ایرانیان بوده اند هم در ادامه مجالس تعلیم بسیار مؤثر بود و به هر حال در این عصر هر چه از دانش و ادب و عالمان و ادیبان ببینیم باز هم وجود آنها معلول وجود ایرانیانست و اثر مغول در علوم و ادبیات این دوره تنها یک چیز بود و آن از میان بردن کتب و علما و ادبا و کاسد کردن بازار علم و ادبست و لاغیر.
در حمله اول مغول و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراءالنهر و ری و اصفهان، دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود و از آن دو یکی قلاع اسمعیلیه بود و دیگر بغداد و این دو مرکز مهم را هم هولاکو به ترتیب در سالهای 654 و 656 از میان برد و جز قسمتی کوچک از جنوب ایران (حوزه فرمانروایی اتابکان سلغری) و ناحیه سند و شهرهای آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند.
در اواخر عهد ایلخانان مغول بر اثر اسلام آوردن ایشان عنادی که آنان و کارگزاران بت پرست ایشان با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد و چون بعد از ایشان همه امرا و ملوک طوایف هم مسلمان و هم غالباً ایرانی نژاد بودند طبعاً به ادامه این سنن یاوری کردند.
از این بحث چنین نتیجه میگیریم که در نیم قرن اول دوره مغول بقایای علما و ادبای پیشین و وجود چند پناهگاه از فنای قطعی علم و ادب در ایران پیش گیری کرد و بعد از این مدت فرصت مناسب تری به علل مذکور برای ادامه علوم و ادبیات در ممالک اسلامی حاصل گشت و سنت دیرینه مسلمین ایرانیان مسلمان را به استفاده از تعلیمات بازماندگان علما و ادبای دوره خوارزمشاهی واداشت. لیکن هر چه از حمله مغول بیشتر گذشت و آثار شوم آن آشکارتر شد قوت علم و رونق بازار ادب بیشتر طریق نیستی سپرد و بازار جهل بیشتر رواج یافت.
وضع زبان وادبیات فارسی در عصر مغول و فترت میان ایلخانان و حمله تیمور تقریباً تابع همان شرایط و دارای همان احوالی است که در باب علوم دیده ایم یعنی در اوایل این عهد دنباله وضع ادبی دوره خوارزمشاهی در ایران امتداد داشت و در نتیجه باقی ماندن گروهی از نویسندگان و شاعران بزرگ پیشین، ایران در اوایل این عهد از وجود چند تن از بزرگترین شاعران و نویسندگان برخوردار بود و بعد از آن شاعران و نویسندگان متوسطی در ایران به سر میبردند که از میان آنان حافظ بطور استثنا در زمره شعرای درجه اول ایران و از نوابغ بزرگ شعر است که در آخر این عهد میزیست.
پس بر روی هم وضع ادبی ایران در عهد مغول و فترت بعد از آن با همه مصائبی که بر ایران وارد شد بد نبود زیرا در آغاز آن دوره دو شاعر بزرگ ایران سعدی و مولوی و در آخر آن عهد شمس الدین حافظ ظهورکردند. از حیث باقی ماندن کتب متعدد هم این دوره را باید دوره ممتاز قابل توجهی شمرد.
ج
نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم
جنثر فارسی در دوره بین حمله چنگیز و تیمور رونق بسیار داشت. از علل عمده این امر آنست که در آن عهد آخرین اثر نفوذ سیاسی خلفا از میان رفت و بغداد مرکزیت بزرگ علمی و ادبی و دینی و سیاسی خود را از دست داد و رابطه ایرانیان با ملل دیگر اسلامی که غالباً زبان عربی را پذیرفته بودند تقریباً مقطوع شد و دیگر جز کسانی که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
مقدمه
در اوایل قرن هفتم ایران با یکی از بزرگترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد (616هجری). این حمله به سرداری چنگیز تا سال 619 ادامه یافت و بعد از او همچنان ایلغارهای پیاپی مغول و تاتار به ممالک مختلف و از آنجمله ایران امتداد داشت تا در میان سالهای 651ـ 656 حملات هولاکو نواده چنگیز آخرین مراکز قدرت را در ایران و عراق از میان برداشت و سلسله امرای ایلخانی را در ایران به وجود آورد.
در گیر ودار این حملات سخت قسمت بزرگی از شهرها و مراکز ادبی علمی ایران از میان رفت و جز چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران و در ولایت سند و آسیای صغیر محلی برای حفظ بازمانده حوزههای علمی و ادبی و پاره ای از کتب باقی نماند، که مهمتر از همه آنها اراضی تابع ممالک غوریه در آنسوی رود سند و سرزمین حکمفرمایی سلاجقه آسیای صغیر و فارس بوده است. بعضی نواحی کوچک هم در این میان از آسیب حمله مغول مصون ماند که ارزش علمی و ادبی آنها اصولاً قابل توجه نیست.
وجود این پناهگاههای کوچک و بزرگ در آغاز قرن هفتم از یک لحاظ مهم است و آن پناه بردن چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان است بدانها و ایجاد فرصتی برای آنان در پرورش شاگردان و ادامه تعلیم در ایران. با این حال نیمه اول قرن هفتم به سبب انقلابات و قتل و غارتها و ویرانی شهرها و حملات پیاپی وحشیان تاتار و عدم استقرار احوال، و نیمه دوم قرن هفتم در نتیجه وجود نداشتن کتب و مراکز تعلیم و معلمین، به هیچ روی مساعد به احوال علوم نبود. قرن هشتم نیز تقریباً به همین منوال گذشت و اگر در این یک قرن و نیم اثری از عده ای از فاضلان و عالمان و شاعران میبینیم نه از آن باب است که عهد وحشیان تاتار دوره رونق علم و ادبست بلکه اولاً نتیجه باقی ماندن بعضی از علما و دانشمندان و تربیت یافتگان پیش از مغول و ثانیاً معلول علاقه قلبی و تاریخی مسلمین به علوم و ثالثاً نتیجه وجود پناهگاههاییست که پیش از این نام برده ایم. وجود خاندانهای امارت بعد از عصر ایلخانان که غالباً از ایرانیان بوده اند هم در ادامه مجالس تعلیم بسیار مؤثر بود و به هر حال در این عصر هر چه از دانش و ادب و عالمان و ادیبان ببینیم باز هم وجود آنها معلول وجود ایرانیانست و اثر مغول در علوم و ادبیات این دوره تنها یک چیز بود و آن از میان بردن کتب و علما و ادبا و کاسد کردن بازار علم و ادبست و لاغیر.
در حمله اول مغول و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراءالنهر و ری و اصفهان، دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود و از آن دو یکی قلاع اسمعیلیه بود و دیگر بغداد و این دو مرکز مهم را هم هولاکو به ترتیب در سالهای 654 و 656 از میان برد و جز قسمتی کوچک از جنوب ایران (حوزه فرمانروایی اتابکان سلغری) و ناحیه سند و شهرهای آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند.
در اواخر عهد ایلخانان مغول بر اثر اسلام آوردن ایشان عنادی که آنان و کارگزاران بت پرست ایشان با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد و چون بعد از ایشان همه امرا و ملوک طوایف هم مسلمان و هم غالباً ایرانی نژاد بودند طبعاً به ادامه این سنن یاوری کردند.
از این بحث چنین نتیجه میگیریم که در نیم قرن اول دوره مغول بقایای علما و ادبای پیشین و وجود چند پناهگاه از فنای قطعی علم و ادب در ایران پیش گیری کرد و بعد از این مدت فرصت مناسب تری به علل مذکور برای ادامه علوم و ادبیات در ممالک اسلامی حاصل گشت و سنت دیرینه مسلمین ایرانیان مسلمان را به استفاده از تعلیمات بازماندگان علما و ادبای دوره خوارزمشاهی واداشت. لیکن هر چه از حمله مغول بیشتر گذشت و آثار شوم آن آشکارتر شد قوت علم و رونق بازار ادب بیشتر طریق نیستی سپرد و بازار جهل بیشتر رواج یافت.
وضع زبان وادبیات فارسی در عصر مغول و فترت میان ایلخانان و حمله تیمور تقریباً تابع همان شرایط و دارای همان احوالی است که در باب علوم دیده ایم یعنی در اوایل این عهد دنباله وضع ادبی دوره خوارزمشاهی در ایران امتداد داشت و در نتیجه باقی ماندن گروهی از نویسندگان و شاعران بزرگ پیشین، ایران در اوایل این عهد از وجود چند تن از بزرگترین شاعران و نویسندگان برخوردار بود و بعد از آن شاعران و نویسندگان متوسطی در ایران به سر میبردند که از میان آنان حافظ بطور استثنا در زمره شعرای درجه اول ایران و از نوابغ بزرگ شعر است که در آخر این عهد میزیست.
پس بر روی هم وضع ادبی ایران در عهد مغول و فترت بعد از آن با همه مصائبی که بر ایران وارد شد بد نبود زیرا در آغاز آن دوره دو شاعر بزرگ ایران سعدی و مولوی و در آخر آن عهد شمس الدین حافظ ظهورکردند. از حیث باقی ماندن کتب متعدد هم این دوره را باید دوره ممتاز قابل توجهی شمرد.
ج
نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم
جنثر فارسی در دوره بین حمله چنگیز و تیمور رونق بسیار داشت. از علل عمده این امر آنست که در آن عهد آخرین اثر نفوذ سیاسی خلفا از میان رفت و بغداد مرکزیت بزرگ علمی و ادبی و دینی و سیاسی خود را از دست داد و رابطه ایرانیان با ملل دیگر اسلامی که غالباً زبان عربی را پذیرفته بودند تقریباً مقطوع شد و دیگر جز کسانی که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
مقدمه
در اوایل قرن هفتم ایران با یکی از بزرگترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد (616هجری). این حمله به سرداری چنگیز تا سال 619 ادامه یافت و بعد از او همچنان ایلغارهای پیاپی مغول و تاتار به ممالک مختلف و از آنجمله ایران امتداد داشت تا در میان سالهای 651ـ 656 حملات هولاکو نواده چنگیز آخرین مراکز قدرت را در ایران و عراق از میان برداشت و سلسله امرای ایلخانی را در ایران به وجود آورد.
در گیر ودار این حملات سخت قسمت بزرگی از شهرها و مراکز ادبی علمی ایران از میان رفت و جز چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران و در ولایت سند و آسیای صغیر محلی برای حفظ بازمانده حوزههای علمی و ادبی و پاره ای از کتب باقی نماند، که مهمتر از همه آنها اراضی تابع ممالک غوریه در آنسوی رود سند و سرزمین حکمفرمایی سلاجقه آسیای صغیر و فارس بوده است. بعضی نواحی کوچک هم در این میان از آسیب حمله مغول مصون ماند که ارزش علمی و ادبی آنها اصولاً قابل توجه نیست.
وجود این پناهگاههای کوچک و بزرگ در آغاز قرن هفتم از یک لحاظ مهم است و آن پناه بردن چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان است بدانها و ایجاد فرصتی برای آنان در پرورش شاگردان و ادامه تعلیم در ایران. با این حال نیمه اول قرن هفتم به سبب انقلابات و قتل و غارتها و ویرانی شهرها و حملات پیاپی وحشیان تاتار و عدم استقرار احوال، و نیمه دوم قرن هفتم در نتیجه وجود نداشتن کتب و مراکز تعلیم و معلمین، به هیچ روی مساعد به احوال علوم نبود. قرن هشتم نیز تقریباً به همین منوال گذشت و اگر در این یک قرن و نیم اثری از عده ای از فاضلان و عالمان و شاعران میبینیم نه از آن باب است که عهد وحشیان تاتار دوره رونق علم و ادبست بلکه اولاً نتیجه باقی ماندن بعضی از علما و دانشمندان و تربیت یافتگان پیش از مغول و ثانیاً معلول علاقه قلبی و تاریخی مسلمین به علوم و ثالثاً نتیجه وجود پناهگاههاییست که پیش از این نام برده ایم. وجود خاندانهای امارت بعد از عصر ایلخانان که غالباً از ایرانیان بوده اند هم در ادامه مجالس تعلیم بسیار مؤثر بود و به هر حال در این عصر هر چه از دانش و ادب و عالمان و ادیبان ببینیم باز هم وجود آنها معلول وجود ایرانیانست و اثر مغول در علوم و ادبیات این دوره تنها یک چیز بود و آن از میان بردن کتب و علما و ادبا و کاسد کردن بازار علم و ادبست و لاغیر.
در حمله اول مغول و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراءالنهر و ری و اصفهان، دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود و از آن دو یکی قلاع اسمعیلیه بود و دیگر بغداد و این دو مرکز مهم را هم هولاکو به ترتیب در سالهای 654 و 656 از میان برد و جز قسمتی کوچک از جنوب ایران (حوزه فرمانروایی اتابکان سلغری) و ناحیه سند و شهرهای آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند.
در اواخر عهد ایلخانان مغول بر اثر اسلام آوردن ایشان عنادی که آنان و کارگزاران بت پرست ایشان با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد و چون بعد از ایشان همه امرا و ملوک طوایف هم مسلمان و هم غالباً ایرانی نژاد بودند طبعاً به ادامه این سنن یاوری کردند.
از این بحث چنین نتیجه میگیریم که در نیم قرن اول دوره مغول بقایای علما و ادبای پیشین و وجود چند پناهگاه از فنای قطعی علم و ادب در ایران پیش گیری کرد و بعد از این مدت فرصت مناسب تری به علل مذکور برای ادامه علوم و ادبیات در ممالک اسلامی حاصل گشت و سنت دیرینه مسلمین ایرانیان مسلمان را به استفاده از تعلیمات بازماندگان علما و ادبای دوره خوارزمشاهی واداشت. لیکن هر چه از حمله مغول بیشتر گذشت و آثار شوم آن آشکارتر شد قوت علم و رونق بازار ادب بیشتر طریق نیستی سپرد و بازار جهل بیشتر رواج یافت.
وضع زبان وادبیات فارسی در عصر مغول و فترت میان ایلخانان و حمله تیمور تقریباً تابع همان شرایط و دارای همان احوالی است که در باب علوم دیده ایم یعنی در اوایل این عهد دنباله وضع ادبی دوره خوارزمشاهی در ایران امتداد داشت و در نتیجه باقی ماندن گروهی از نویسندگان و شاعران بزرگ پیشین، ایران در اوایل این عهد از وجود چند تن از بزرگترین شاعران و نویسندگان برخوردار بود و بعد از آن شاعران و نویسندگان متوسطی در ایران به سر میبردند که از میان آنان حافظ بطور استثنا در زمره شعرای درجه اول ایران و از نوابغ بزرگ شعر است که در آخر این عهد میزیست.
پس بر روی هم وضع ادبی ایران در عهد مغول و فترت بعد از آن با همه مصائبی که بر ایران وارد شد بد نبود زیرا در آغاز آن دوره دو شاعر بزرگ ایران سعدی و مولوی و در آخر آن عهد شمس الدین حافظ ظهورکردند. از حیث باقی ماندن کتب متعدد هم این دوره را باید دوره ممتاز قابل توجهی شمرد.
ج
نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم
جنثر فارسی در دوره بین حمله چنگیز و تیمور رونق بسیار داشت. از علل عمده این امر آنست که در آن عهد آخرین اثر نفوذ سیاسی خلفا از میان رفت و بغداد مرکزیت بزرگ علمی و ادبی و دینی و سیاسی خود را از دست داد و رابطه ایرانیان با ملل دیگر اسلامی که غالباً زبان عربی را پذیرفته بودند تقریباً مقطوع شد و دیگر جز کسانی که