لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 379
بخش اول برای نوشتن آماده شویم
فصل اول
درک دنیای انیمیشن
می خواهیم پیش از پرداختن به چگونگی نوشتن کارتون ، قدری در مورد رسانه انیمیشن سخن بگوییم . این بحث شما را در درک وقایع و شرایط کلی دنیای انیمیشن یاری خواهد نمود . به هر حال نویسنده کارتون نخستین حلقه زنجیره تولید آن است و هر چه بیشتر از روند کار مطلع باشد طبیعتاً کار بهتری ارایه خواهد نمود . عدم درک صحیح از اصول تولید و انواع مختلف انیمیشن بزرگترین مانع بر سر راه شما است . شما نمی دانید در اطرافتان چه می گذرد و نمی تواند با عوامل تولید ارتباط برقرار کند .
یکی از مهم ترین مفاهیم مربوط به فرایند تولید یک پروژه انیمیشن بودجه است . شما به عنوان نویسنده موظف اید کارتونی بنویسید که هم از بعد تکنیکی و هم از بعد مالی قابل ساخت و توجه باشد . تغییر بیش از حد صحنه ها ـ که مستلزم طراحی تعداد زیادی پس زمینه است ـ بودجه کارشناسی را بیش از حد افزایش خواهد داد . به همین ترتیب استفاده از شخصیت های متعدد که نیاز به بازیگران و گویندگان فراوان دارد نیز از لحاظ مالی قابل توجیه خواهد بود . یک فیلمنامه درخشان و با کیفیت اما غیر قابل ساخت عملاً فیلمنامه موفقی نیست . فروش یک کار کوچک و کسب درآمدی ، خیر ، البته بد نیست اما نمایش کار شما بر پرده عریض سینما نه تنها از لحاظ حتی ارضا کننده خواهد بود بلکه در نقش کارت ویزیت شما در کارهای بعدی هم عمل خواهد کرد .
نگاهی گذرا به تولید انیمیشن ـ از فیلمنامه تا کارتون قابل پخش
البته پیش از نوشتن فیلمنامه چند مرحله وجود دارد که بعد ها دقیق تر به آنها خواهیم پرداخت . اما فرض می کنیم که فرایند تولید یک پروژه انیمیشن ـ چه تلویزیونی و چه فیلم بلند آغاز می شد .
فیلمنامه در حقیقت کلیت داستان را شرح می دهد . شرح محیط داستانی که صحنه ها را شکل می دهد ، شرح حرکتهایی که در این صحنه ها اتفاق می افتد و شرح مکالمات بیان شخصیتها ، فیلمنامه انیمیشن های تلویزیونی بر خلاف تولیدات سینمایی ، به کوچک ترین جزئیات هم می پردازد تقریباً می توان گفت که هیچ نکته ای به حدس و گمان دیگران واگذار نمی شود . اما این به آن معنا نیست که سایر عوامل دخیل در فرایند تولید نباید در پیشبرد داستان ، مکالمات و یا شوخیها مشارکت خلاق داشته باشند مشارکت آنها کیفیت کارها را بالاتر خواهد برد . اما متن یک انیمیشن تلویزیونی باید شمایل کاملی از تولید نهایی باشد در فیلمهای بلند ماهها زمان صرف اصلاح و پیشبرد شوخیها به وسیله طرحهای مداری می شود . اما در تلویزیون هر آنچه در فیلمنامه نوشته می شود به تصویر بدل خواهد شد .
پس از آنکه فیلمنامه به مرحله پیش نویس نهایی رسید کار با استوری برد ادامه می یابد . استوری برد در واقع روایت تصویری فیلمنامه و متشکل از تصاویر و طرحهای کوچک است . در استوری برد تمام صحنه های فیلمنامه به نمایش داده شده و حرکتها به جابجایی های دوربین بوسیله علایم خاص و سلسله مراتب تصاویر بیان می شود . وظیفه یک طراح استوری برد تنها ترجمه کلمات به زبان تصویر نیست ، بلکه او در مقاطعی نقش کارگردان و تدوین گیر را نیز ایفا کرده و با استفاده از حرکتهای نمایش دوربین ، مدیریت صحنه ها و انتقال تصاویر در مواقع لازم کیفیت بیان داستان را بالاتر خواهد بود . یک استوری بورد خوب ، آن چنان کامل است که شاید دیگر به فیلمنامه ـ به غیر از هنگام ضبط گفتگوها ـ احتیاجی نباشد .
در صفحه بعد نمونه استوری بورد یکی از صحنه های کارتون Teenage Mutant Ninja Turtles آمده است .
زمانی که استوری بورد به مرحله تولید می رسد عملاً بخش تصویری ماجرا آغاز شده است . این بخش شامل طراحی پس زمینه (طرحهای داخلی و خارجی محیط داستانی ) مدل شخصیتها (طراحی شخصیتها و لباس آنها ) و نیز طراحی وسایل نقلیه ، لوازم صحنه و سایر چیزهایی که در کارتون وجود دارند می شد .
یکی دیگر از مراحلی که می توان همزمان با استوری بورد پیش برد انتخاب گویندگان است . اگر متن شما قسمتی از یک مجموعه در حال پخش باشد صدای شخصیتهای اصلی مشخص است و تنها باید شخصیتهای تازه را صدا گذاری نمود .
پس از تولید و اصلاح استوری بورد گفتگوها ضبط می شوند این کار پیش از تولید انیمیشن صورت می گیرد زیرا در انیمیشن تصاویر بر اساس گفتگوها طراحی می شوند .
در مرحله بعد نوبت به طرح کلی ( Lay out ) می رسد مرحله ای که در آن انیماتورها حرکتهای اصلی صحنه ها حرکتهای شخصیتها در میان پس زمینه و پیش زمینه و در ارتباط با سایر شخصیتها را طراحی می کنند . در بسیاری از موارد پس از طراحی طرح کلی و پس زمینه های اصلی ، اسناد پروژه به به استودیوهای خارج از کشور فرستاده می شوند تا مابقی کار ساخته شود . پس از آن پروژه کامل به استودیوی اصلی بازگشته و اصلاح می شوند .
در انیمیشن های 2 بعدی نخست قابهای اصلی به صورت مجزا روی کاغذ طراحی می شوند و سپس بر روی ورقه های طلقی کشیده شده کپی زیراکس شده و یا اسکن شده و به صورت فایلهای کامپیوتری در می آیند . این ورقه های طلقی ـ چه دستی و چه کامپیوتری ـ می باید رنگ آمیزی شوند . در نمونه های دستی عموماً این رنگ آمیزی بوسیله آکریلیک انجام می شود اما در نمونه های کامپیوتری نمایشگر ماوس را کلیک می کنید و ... اوه ! محدوده مورد نظر به آنی رنگ می گیرد .
در انیمیشن های سه بعدی ، شخصیتها و وسایلی که روی کاغذ طراحی شده اند در کامپیوتر در قالب مدلهای مشبک سه بعدی ، شبیه سازی می شوند . این مدلهای کامپیوتری دقیقاً بر اساس استوری بورد طراحی می شوند و می توان سطح آنها را با هر بافتی پوشاند . مثلاً اگر شخصیت شما یک آدم آهنی باشد . طبیعتاً سطح آن را با فلز براق خواهد پوشاند با برنامه ریزی خاص کامپیوتری و تنظیم جهت تابش نور می توان بازتاب نور و سایه را در این بافت فلزی مشاهده کرد .
در قدم بعدی نوبت به عکاسی از تصاویر تهیه شده می رسد . در انیمیشن هاس طلقی طرحهای کشیده شده روی صفحات طلقی بطور جداگانه در مقابل پس زمینه ها قرار داده شده و توسط دوربین های به خصوص عکسبرداری می شوند . نمایش این عکسهای مجزا با سرعت 24 قاب در ثانیه برای فیلم و 30 قاب در ثانیه برای تلویزیون حس حرکت را القا می کند .
اما در انیمیشن کامپیوتری دیگر از دوربین و عکسبرداری خبری نیست . در این شیوه کار بوسیله فایلهای کامپیو.تری ـ که شبیه قابهای عکسبرداری شده هستند ـ انجام می شود . این فایلها نیز مستقیماً تبدیل به ویوئو یا فیلم می شوند اما در هر دو روش ( طلقی و کامپیوتری ) این مرحله شامل اضافه کردن انتقال صحنه ها ـ قطع ، فید، ... ـ است .
در این مرحله انیمیشن تقریباً آماده است و پروژه وارد فاز پس از تولید می شود . این مرحله تقریباً شبیه مرحله ای است که در سینمای زنده وجود دارد و شامل چندین بخش است . نخست فیلم ، فایل کامپیوتری و یا ... به شکل نهایی درآمده و بطور کامل صداگذاری می شود . تیتراژ آغازین ، پایانی ، جلوه ای ویژه صوتی و موسیقی اضافه می شوند . سپس در مرحله میکس ،بلندی صدای موسیقی ، گفتگوها و ... برای ایجاد حداکثر تاثیر نمایش اصلاح می شوند در مرحله آخر هم زنگ صحنه های مختلف متعادل می شوند تا هماهنگی بصری لازم را ایجاد نمایند .
و یک کارتورن این چنین متولد می شود .
انواع انیمیشن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 379
بخش اول برای نوشتن آماده شویم
فصل اول
درک دنیای انیمیشن
می خواهیم پیش از پرداختن به چگونگی نوشتن کارتون ، قدری در مورد رسانه انیمیشن سخن بگوییم . این بحث شما را در درک وقایع و شرایط کلی دنیای انیمیشن یاری خواهد نمود . به هر حال نویسنده کارتون نخستین حلقه زنجیره تولید آن است و هر چه بیشتر از روند کار مطلع باشد طبیعتاً کار بهتری ارایه خواهد نمود . عدم درک صحیح از اصول تولید و انواع مختلف انیمیشن بزرگترین مانع بر سر راه شما است . شما نمی دانید در اطرافتان چه می گذرد و نمی تواند با عوامل تولید ارتباط برقرار کند .
یکی از مهم ترین مفاهیم مربوط به فرایند تولید یک پروژه انیمیشن بودجه است . شما به عنوان نویسنده موظف اید کارتونی بنویسید که هم از بعد تکنیکی و هم از بعد مالی قابل ساخت و توجه باشد . تغییر بیش از حد صحنه ها ـ که مستلزم طراحی تعداد زیادی پس زمینه است ـ بودجه کارشناسی را بیش از حد افزایش خواهد داد . به همین ترتیب استفاده از شخصیت های متعدد که نیاز به بازیگران و گویندگان فراوان دارد نیز از لحاظ مالی قابل توجیه خواهد بود . یک فیلمنامه درخشان و با کیفیت اما غیر قابل ساخت عملاً فیلمنامه موفقی نیست . فروش یک کار کوچک و کسب درآمدی ، خیر ، البته بد نیست اما نمایش کار شما بر پرده عریض سینما نه تنها از لحاظ حتی ارضا کننده خواهد بود بلکه در نقش کارت ویزیت شما در کارهای بعدی هم عمل خواهد کرد .
نگاهی گذرا به تولید انیمیشن ـ از فیلمنامه تا کارتون قابل پخش
البته پیش از نوشتن فیلمنامه چند مرحله وجود دارد که بعد ها دقیق تر به آنها خواهیم پرداخت . اما فرض می کنیم که فرایند تولید یک پروژه انیمیشن ـ چه تلویزیونی و چه فیلم بلند آغاز می شد .
فیلمنامه در حقیقت کلیت داستان را شرح می دهد . شرح محیط داستانی که صحنه ها را شکل می دهد ، شرح حرکتهایی که در این صحنه ها اتفاق می افتد و شرح مکالمات بیان شخصیتها ، فیلمنامه انیمیشن های تلویزیونی بر خلاف تولیدات سینمایی ، به کوچک ترین جزئیات هم می پردازد تقریباً می توان گفت که هیچ نکته ای به حدس و گمان دیگران واگذار نمی شود . اما این به آن معنا نیست که سایر عوامل دخیل در فرایند تولید نباید در پیشبرد داستان ، مکالمات و یا شوخیها مشارکت خلاق داشته باشند مشارکت آنها کیفیت کارها را بالاتر خواهد برد . اما متن یک انیمیشن تلویزیونی باید شمایل کاملی از تولید نهایی باشد در فیلمهای بلند ماهها زمان صرف اصلاح و پیشبرد شوخیها به وسیله طرحهای مداری می شود . اما در تلویزیون هر آنچه در فیلمنامه نوشته می شود به تصویر بدل خواهد شد .
پس از آنکه فیلمنامه به مرحله پیش نویس نهایی رسید کار با استوری برد ادامه می یابد . استوری برد در واقع روایت تصویری فیلمنامه و متشکل از تصاویر و طرحهای کوچک است . در استوری برد تمام صحنه های فیلمنامه به نمایش داده شده و حرکتها به جابجایی های دوربین بوسیله علایم خاص و سلسله مراتب تصاویر بیان می شود . وظیفه یک طراح استوری برد تنها ترجمه کلمات به زبان تصویر نیست ، بلکه او در مقاطعی نقش کارگردان و تدوین گیر را نیز ایفا کرده و با استفاده از حرکتهای نمایش دوربین ، مدیریت صحنه ها و انتقال تصاویر در مواقع لازم کیفیت بیان داستان را بالاتر خواهد بود . یک استوری بورد خوب ، آن چنان کامل است که شاید دیگر به فیلمنامه ـ به غیر از هنگام ضبط گفتگوها ـ احتیاجی نباشد .
در صفحه بعد نمونه استوری بورد یکی از صحنه های کارتون Teenage Mutant Ninja Turtles آمده است .
زمانی که استوری بورد به مرحله تولید می رسد عملاً بخش تصویری ماجرا آغاز شده است . این بخش شامل طراحی پس زمینه (طرحهای داخلی و خارجی محیط داستانی ) مدل شخصیتها (طراحی شخصیتها و لباس آنها ) و نیز طراحی وسایل نقلیه ، لوازم صحنه و سایر چیزهایی که در کارتون وجود دارند می شد .
یکی دیگر از مراحلی که می توان همزمان با استوری بورد پیش برد انتخاب گویندگان است . اگر متن شما قسمتی از یک مجموعه در حال پخش باشد صدای شخصیتهای اصلی مشخص است و تنها باید شخصیتهای تازه را صدا گذاری نمود .
پس از تولید و اصلاح استوری بورد گفتگوها ضبط می شوند این کار پیش از تولید انیمیشن صورت می گیرد زیرا در انیمیشن تصاویر بر اساس گفتگوها طراحی می شوند .
در مرحله بعد نوبت به طرح کلی ( Lay out ) می رسد مرحله ای که در آن انیماتورها حرکتهای اصلی صحنه ها حرکتهای شخصیتها در میان پس زمینه و پیش زمینه و در ارتباط با سایر شخصیتها را طراحی می کنند . در بسیاری از موارد پس از طراحی طرح کلی و پس زمینه های اصلی ، اسناد پروژه به به استودیوهای خارج از کشور فرستاده می شوند تا مابقی کار ساخته شود . پس از آن پروژه کامل به استودیوی اصلی بازگشته و اصلاح می شوند .
در انیمیشن های 2 بعدی نخست قابهای اصلی به صورت مجزا روی کاغذ طراحی می شوند و سپس بر روی ورقه های طلقی کشیده شده کپی زیراکس شده و یا اسکن شده و به صورت فایلهای کامپیوتری در می آیند . این ورقه های طلقی ـ چه دستی و چه کامپیوتری ـ می باید رنگ آمیزی شوند . در نمونه های دستی عموماً این رنگ آمیزی بوسیله آکریلیک انجام می شود اما در نمونه های کامپیوتری نمایشگر ماوس را کلیک می کنید و ... اوه ! محدوده مورد نظر به آنی رنگ می گیرد .
در انیمیشن های سه بعدی ، شخصیتها و وسایلی که روی کاغذ طراحی شده اند در کامپیوتر در قالب مدلهای مشبک سه بعدی ، شبیه سازی می شوند . این مدلهای کامپیوتری دقیقاً بر اساس استوری بورد طراحی می شوند و می توان سطح آنها را با هر بافتی پوشاند . مثلاً اگر شخصیت شما یک آدم آهنی باشد . طبیعتاً سطح آن را با فلز براق خواهد پوشاند با برنامه ریزی خاص کامپیوتری و تنظیم جهت تابش نور می توان بازتاب نور و سایه را در این بافت فلزی مشاهده کرد .
در قدم بعدی نوبت به عکاسی از تصاویر تهیه شده می رسد . در انیمیشن هاس طلقی طرحهای کشیده شده روی صفحات طلقی بطور جداگانه در مقابل پس زمینه ها قرار داده شده و توسط دوربین های به خصوص عکسبرداری می شوند . نمایش این عکسهای مجزا با سرعت 24 قاب در ثانیه برای فیلم و 30 قاب در ثانیه برای تلویزیون حس حرکت را القا می کند .
اما در انیمیشن کامپیوتری دیگر از دوربین و عکسبرداری خبری نیست . در این شیوه کار بوسیله فایلهای کامپیو.تری ـ که شبیه قابهای عکسبرداری شده هستند ـ انجام می شود . این فایلها نیز مستقیماً تبدیل به ویوئو یا فیلم می شوند اما در هر دو روش ( طلقی و کامپیوتری ) این مرحله شامل اضافه کردن انتقال صحنه ها ـ قطع ، فید، ... ـ است .
در این مرحله انیمیشن تقریباً آماده است و پروژه وارد فاز پس از تولید می شود . این مرحله تقریباً شبیه مرحله ای است که در سینمای زنده وجود دارد و شامل چندین بخش است . نخست فیلم ، فایل کامپیوتری و یا ... به شکل نهایی درآمده و بطور کامل صداگذاری می شود . تیتراژ آغازین ، پایانی ، جلوه ای ویژه صوتی و موسیقی اضافه می شوند . سپس در مرحله میکس ،بلندی صدای موسیقی ، گفتگوها و ... برای ایجاد حداکثر تاثیر نمایش اصلاح می شوند در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 64 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راز و رمز نوشتن
نوشتن برای خواندن
خواندن نیمة دوم نوشتن است. در آغاز خواندن شفاهی بود. آدمی نخست رمز گفتاری کلام را آفرید و سپس رمز نوشتاری آن را. به همین سبب راه تفهیم و تفاهم و اساس همه یادگیریها زمانی بس دراز زبان سمعی یعنی گفتن و شنیدن بود. هنگامی که آدمی رمز نوشتاری کلام را آفرید، تفهیم و تفاهم و یادگیری از راه زبان بصری، یعنی نوشتن و خواندن، نیز برایش امکانپذیر شد. در زبان بصری همان نشانههای زبان سمعی به صورت نشانههای بصری الفباء که جانشین نشانههای صوتی هستند، به کار میروند.
بیسواد کاربردش در تفهیم و تفاهم زبان سمعی است و با سواد هم زبان سمعی و هم زبان بصری. اگر در روزگاران بسیار دور از سخن قصهگو و شاعر و دانشی که سینه به سینه به ما رسیده بود و به زبان میآمد لذت میبردیم، هنوز هم لذت این خواندن شفاهی را، چه از شنیدن سخن گویندگان و چه برنامههای رادیو و تلویزیون و تئاتر و سینما و مانند آن نه تنها از دست ندادهایم، بلکه بر آن افزودهایم.
در ادبیات شفاهی، یا خواندن از راه گوش، هنگامی که گوینده و شنونده رو در روی یکدیگر باشند، ارتباطی مستقیم میان آن دو برقرار میشود. برای مثال، در صحنه تئاتر این ارتباط میان بازیگر و بینندة شنونده دو جانبه است. بازیگر احساسات و معنی و مقصود نویسنده را درک کرده است و آن را بازگو و مجسم میکند. در همان زمان احساسات و برداشت بیننده و شنونده را هم در مییابد و نسبت به آنها واکنشی پیدا میکند و به آنها پاسخ میدهد. اما این به آن معنا نیست که همیشه گوینده بیان کنندة احساسات و عواطف و معنی و مقصود گفتههائی است که شنیده است یا خوانده است. بسیاری از کتابهای مورد علاقة مردم سالهاست که به وسیلة باسوادی برای گروهی بیسواد خوانده میشود. چه بسیار پیش آمده است که خواننده این کتابها بر حسب سواد و فهم و درک و ذوق و برداشت خویش نوشته نویسندهای را برای شنوندگان ترجمه و تشریح و تفسیر کرده است که با معنی و مقصود و احساسات نویسنده تفاوتی فاحش داشته است.
وقتی که نوشته به زندگی اجتماعی ما راه یافت، دیگر ارتباط گوینده و شنونده به صورتی که بیش از آن بود امکانپذیر نشد. هرگز نمیتوانیم یقین داشته باشیم که آنچه خواننده میخواند همان قصد نویسنده است. هر خواننده از آنچه میخواند برداشتی خاص خود دارد. نویسندهای را موفق میدانیم که این برداشت متفاوت را تا آنجا که میتواند به حداقل برساند. به همین سبب است که میگوئیم خواندن نیمه دوم نوشتن است. نوشتن وسیلهای است برای فرستادن و دریافت پیام. نوشتهای که آسانتر خوانده شود، درست فهمیده شود، و بیشتر خوانده شود، به هدف نزدیکتر است.
برای اینکه به اهمیت و راز و رمز نوشتن پی ببریم، ناگزیر باید بدانیم نیمة دوم آن یعنی خواندن، چگونه صورت میگیرد و کمی دقیقتر و از دیدی علمی هنگام نوشتن به خواندن توجه داشته باشیم.
منظور از خواندن و مطالعه چیزی جز درک مطالب نوشته شده و شناخت ارزشها و معانی و مفاهیم کلمهها و عبارتها و جملهها و دریافت دانستنیها و معنی و مقصود و پیامی که نویسنده با رمز کلام نوشته است، نیست. قصد این است که خواننده به اندیشهای که در نوشته پنهان است پی ببرد. اگر هنگامی که مشغول مطالعه هستید کتاب یا نوشته را کنار بگذارید و اندکی به آنچه سبب شده است بتوانید مطالعه کنید بیندیشید، بهتر درخواهید یافت که چگونه بنویسید.
هنگامی که مشغول مطالعه هستید، کاری بس پیچیده انجام میدهید که حاصل سالها تجربه و دانشاندوزی است:
1- با یک نگاه واژهها را باز میشناسید. چرا؟ چون هر یک را صدها بار پیش از آن شنیدهاید، دیدهاید، و شناختهاید. شکل آن واژه در ذهنتان به صورت آوای واژه شناخته میشود. زیرا با قراردادهای رمز گفتاری زبان از پیش آشنا بودهاید و رمز نوشتاری، که در زبان بصری به جای رمز گفتاری به کار میرود، برایتان بیگانه نیست و ذهنتان به آسانی کشف رمز میکند.
2- معنی هر واژه از ذهنتان میگذرد. چرا؟ چون معنی آن واژه را پیش از آن میدانستهاید.
3- از مجموعة معانی واژههائی که خواندهاید معنی تازهای از ذهنتان میگذرد. چرا؟ چون تجربهها و دانشهای قبلی شما برای یافتن این معنی تازه، که در ضمیر عبارت یا جمله است، به شما کمک میکند تا پیام نویسنده را از مجموعة واژههائی که برای بیان اندیشهای بکار برده است دریابید.
4- دربارة آنچه خواندهاید واکنشی نشان دهید. چرا؟ چون تجربهها و دانشهای قبلی شما را به تفکر وا میدارد تا دربارة آنچه خواندهاید اندیشه کنید و به داوری برخیزید.
این گونه خواندن پیشرفتهترین نوع مطالعه است، و نوشتهای ارزش خواندن دارد که سرانجام خواننده را به اندیشیدن و تفکر برانگیزد. اگر نوشتهای دستانداز و دشواری خواندن و فهم و درک نداشته باشد، و اگر خوانندهای راه درست خواندن را از کودکی آموخته باشد، و به تندخوانی- یعنی مهارت در خواندن- خو گرفته باشد، با میدان دید وسیعتری گروهی از واژههای یک جمله را یکجا خواهد دید و خواهد توانست همة یک جمله یا قسمتی از یک جمله را ببیند و بخواند. چنین مهارتی در تندخوانی یکسویه نمیتواند باشد. سوی دیگر دستیابی به این گونه خواندن نوشتة نویسنده است که راه را با دشواریهای نوشته بر خواننده نبندد.
چشم در هنگام خواندن به صورت خطی مستقیم و پیوسته روی واژهها حرکت نمیکند، بلکه حرکت آن بر روی هر سطر از نوشته از لحظههای پی در پی مکث و جهش تشکیل شده است. لحظهای توقف میکند، سپس با سرعت به چپ یا به راست (بسته به جهت خط) جهش دارد و دوباره مکث میکند. چشم فقط وقتی که مکث میکند میتواند ببیند و زمانی که در حال جهش است قدرت بینائی ندارد. چشم در حدود 90% زمانی را که صرف خواندن میکند در حال مکث است. مهارت در خواندن را اگر به درجههائی تقسیم کنیم چشم یک خوانندة ماهر در خواندن یک سطر معمولی (در حدود 12 سانتیمتر) 3 تا 4 بار، یک خوانندة نیمه ماهر 7 تا 8 بار، و یک خوانندة ناتوان 11 تا 12 بار مکث میکند.
نویسندهای که با توجه به میزان مهارت خواننده نمینویسد. حتی خواننده ماهر و تندخوان را ناگزیر به کندخوانی میکند. به همین سبب است که میگوئیم به نوشتههائی نیاز داریم که گذشته از محتوا، راز و رمز نوشتن در آنها درست به کار برده شده باشد و به معنی درست کلمه خوانده شود، نه اینکه فقط نگاه خواننده از روی آنها بگذرد. نوشتهای به درستی خوانده میشود که به راستی نوشته شده باشد، نه اینکه فقط بر کاغذ نقش یا چاپ شده باشد.
نوشتار به جای گفتار
گفتیم که اگر کسی سخنی برای گفتن داشته باشد و راز و رمز کاربرد نشانههای بصری کلام را بداند، سخنی هم برای نوشتن دارد. پس نوشتن برای آنها که میدانند چه بنویسند و چگونه بنویسند ساده و آسان است. گفتار تبدیل اندیشه است به نشانههای صوتی برای انتقال به دیگری. نوشتار هم تبدیل اندیشه است به نشانههای بصری برای انتقال به دیگری. آنها که نوشتن را دشوار میدانند، اگر ریزهکاریهای تبدیل اندیشه به کلام مکتوب را بیاموزند، امکان دارد که جرئت نوشتن را از دست بدهند، ولی دیگر میدانند که در تاریکی قدم بر نمیدارند. نوشتن هم، چون گفتن، آن قدر لذتبخش است که کمتر میتوان پس از پیروز شدن در نخستین نوشته دست از نوشتن برداشت. نوشتن گونهای از خلق کردن است و انسان همیشه از خلق کردن لذت میبرد.
تفاوت میان اندیشیدن و گفتن، اندیشیدن و نوشتن، همان نشانههائی است که برای بیان و تجسم اندیشه به کار میبریم. اگر نوشتن را دشوارتر از گفتن میدانیم، به این سبب است که این دو عمل را از دو مقولة جداگانه میدانیم. حال آنکه نوشتن همان گفتن است، با تفاوتهای زیر:
1- در گفتن، رمزها و نشانههای سمعی کلام را به کار میبریم، و در نوشتن رمزها و نوشتههای بصری را. هر چه این رمزها برای خواننده آسانتر کشف شود، نوشته زودتر و بهتر خوانده و فهمیده میشود.
2- در گفتن گاهی عبارتها یا جملهها را تکرار میکنیم. در نوشتن از تکرارهائی که به آنها نیازی نیست پرهیز داریم.
3- در گفتن، به سبب محدودیت زمان، گاه برای یافتن بهترین و مناسبترین واژه که بیانگر اندیشهمان باشد فرصت کافی نداریم، به همین سبب واژههای مترادف فراوان در بیان به کار میبریم. در نوشتن این فرصت را داریم که مناسبترین واژه را برگزینیم و از آوردن واژههای مترادف، که گاهی فهم اندیشه را پیچیده میکند، بپرهیزیم.
4- در گفتن، زبان محاوره به کار میبریم، یعنی واژهها را به صورت مخفف و شکسته به زبان میآوریم. در نوشتن واژهها را بصورت کامل مینویسیم و حروف اضافه را حذف نمیکنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .docx :
راهنمایی برای نوشتن مقالههای بهتر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییر مسیر از چگونه مقالهای خوب بنویسیم)
این صفحه یکی از شیوهنامههای ویکیپدیا است و جزو رهنمودهای ویکیپدیا شمرده میشود. مفاد و توصیههای این صفحه نمایانگر آن دسته از استانداردهای مقالهنویسی/ویرایش است که بسیاری از ویراستاران با اصول بنیادی آنها موافقند. با وجود اینکه پیروی از مفاد این صفحه توصیه میشود، این مفاد جزو سیاستها نیست. در ویرایش و بهروزرسانی این صفحه جسور باشید، ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن آن تغییرات و نظرخواهی در مورد آنها استفاده کنید.
این مقاله بخشی از سیاست رسمی ویکیپدیا نیست. فقط مجموعهای از پیشنهادها برای بهتر کردن ظاهر مقالهها است.
این مقاله پیرامون شیوهٔ ویرایش صفحات نیست.
این مقاله شیوهنامهٔ نگارشی مقالهها نیست. برای دیدن شیوهنامه به وپ:شیوه رجوع کنید.
این مقاله پیرامون روشهای ابهامزدایی از صفحات و تصاویر نیست.
برای کسب اطلاع از شیوهٔ ارجاع به منابع به منابع رجوع کنید.
پس خیالتان راحت باشد. این مقاله دربردارندهٔ هیچ قانون و ضابطهای نیست. به خاطر بسپارید که: اگر قوانین و ضوابط یا چیزهایی از این قبیل شما را دستپاچه، افسرده و از شرکت از ویکی دلسرد میکند فراموششان کنید و به کار خود ادامه دهید. اما اگر همراه ما شوید به شیوهٔ صورتبندی مقالهها، شیوهٔ نگارش آنها و اینکه چگونه مقالهها را باب طبع مخاطبان بسازیم و نیز سلیس و دقیق کردن مقالهها خواهیم پرداخت. همچنین در پایان راهنماییهایی کلی پیرامون چندین موضوع ارائه خواهیم کرد.
صورت ظاهری
صورت ظاهری یک مقاله اهمیت دارد. مقالههای خوب با مطالبی مقدماتی آغاز میشوند و سپس اطلاعات را در ساختاری روشن ارائه میدهند و در انتهای آنها پیوست هایی چون فهرست منابع و جستارهای وابسته آورده میشود.
ساختمان مقاله
مطالب مقدماتی
مقالات خوب با بخشی مقدماتی آغاز میشوند که در آن موضوع بهاختصار معرفی میشود. قسمت آغازین را در آینده بهتفصیل توضیح خواهیم داد.
اندازه
خود مقالات باید کوتاه باشند. آنچه گفتنی است را بگویید اما افراط نکنید. باید سعی شود که اندازهٔ مقالات (جز فهرستها) کمتر از ۳۲ کیلوبایت باشد. وقتی متن قابل خواندن (یعنی شامل کدهای ویکی نمیشود) از این مقدار (۳۲ کیلوبایت) بیشتر میشود باید به بخشهای ریزتر شکسته شود. این کار به خوانشپذیری و سادهکردن ویرایش کمک خواهد کرد. برای این کار مطالب زیربخش به مقالهٔ جدیدی منتقل میشود عنوان زیربخش مقاله حفظ میشود و عنوان مقالهٔ جدیدی که بر آن اساس نوشته شده است به صورت ایتالیک میآید. مثلا: مقالهٔ اصلی: تاریخ عجیبستان ولی خلاصهٔ مطالب منتقل شده در همان مقالهٔ اصلی میآید.
همچنین هنگام ویرایش مقالههای ۳۲کیلوبایتی ممکن است مشکلاتی فنی پیش بیاید. به علاوه فقط تعداد اندکی از ویراستاران حاضرند یک متن ۵۰ یا ۷۰ کیلوبایتی و فاقد ساختاری درست را از آغاز تا انجام بخوانند تا مثلاً اطمینان حاصل کنند که فلان مطلبی که میخواهند به آن بیفزایند از قبل وجود ندارد. نتیجه این میشود که اطلاعات در جای غلط وارد میشود یا دوبارهکاری میشود یا اصلاً وارد نمیشود.
بندها
بندها باید کوتاه باشند تا کمتر به چشم فشار بیاید، اما نه بیش از اندازه کوتاه. موارد و جملههای شبیه هم را در کنار هم بیاورید تا خوانشپذیری مطلب بهتر شود. معمولاً یک بند بلند را میتوان به دو یا چند بند کوتاهتر با مضامینی شبیه هم شکست، به شرطی که بندهای دوم به بعد با جملهای مقدماتی از لحاظ معنایی به هم ارتباط داده شوند. این عبارت آغازین میتواند خیلی کوتاه باشد مثلا «مثال دیگر ...». از طرف دیگر یک بند تکجملهای توجه خیلی زیادی به خود جلب میکند پس مطلب آوردهشده باید بسیار مهم باشد. مقالهای که تماماً از بندهای تکجملهای تشکیل یافته است معمولاً میتواند به صورت مقالهای با چند بند چندجملهای نوشته شود.
عنوانها
عنوانها به قابلفهمساختن مقالهها و نیز ایجاد فهرست مندرجات کمک میکنند. (رجوع کنید به ویکیپدیا:بخشها). از آنجا که عنوانها شامل سلسله مراتب میشوند و بعضی از افراد ترجیحاتشان به گونهای است که عنوانها با عدد میآیند، هنگام عنوانبندی باید با ==عنوان== آغاز کنید و بعد ===زیرعنوان=== و بعد زیرزیرعنوان الی آخر... بله، ==عنوان== در بعضی از مرورگرها به طرز فجیعی بزرگ است، این مشکل در آینده خیلی راحت با style sheet رفع خواهد شد در حالی که یک مقالهٔ فاقد سلسله مراتب به این راحتی قابل اصلاح نیست.
گرچه بسیاری ترجیح میدهند از bullet point به جای زیرعنوان استفاده کنند، قلم سیاه نباید استعمال شود. رفتارهای خوب مرتبط با HTML اقتضا میکند که عنوانها با عنوان مشخص شوند. اینکه زیرعنوانهای مفصل باید به مقالههای جداگانه منتقل شوند یا در همان صفحه بمانند یک امر سلیقهای است.
تصویرها
اگر مقالهای با آوردن تصاویری گویاتر میشود، تصویر را جایی نزدیک متنی که تصویر به فهم آن کمک میکند قرار دهید. هرگاه شک داشتید خواننده را متوجه تصویر سازید (نگاره سمت چپ). برای کسب اطلاعات بیشتر به ویکیپدیا:خودآموز تصویر رجوع کنید.
پیوستهای استاندارد
بعضی از بخشهای اختیاری در پایان مقاله میآیند.
گفتاوردها (یا نقل قولها)
در این بخش فهرست از گفتاوردهای به یادماندنی پیرامون مطلب آورده میشود.
جُستارهای وابسته
در اینجا لیست سایر مقالههای ویکیپدیا که مرتبط با موضوعند آورده میشود. ترتیب این لیست مهم نیست (Bullet list).
منابع
در این قسمت فهرست منابع آورده میشود برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به شیوهنامهٔ ارجاع به منابع. در هر صورت به خاطر بسپارید که مهمترین چیز آوردن کامل مشخصات منبع است شیوهٔ ارائهٔ آن در درجهٔ بعدی اهمیت است.
پیوند به بیرون
توجه داشته باشید که هیچ پیوندی بدون توضیح یا با توضیح مبهم نگذارید. توضیح پیوندها باید گویا باشد.
اگر سر و کارتان با موضوعات بحثانگیز است خوب است که اشاره کنید که وبگاه متعلق به طرفداران کدام دیدگاه است. در ضمن خوب است که پیوندها را دستهبندی کنید.
هنگامی که به پیوندهای ویکیپدیایی (پیوند داخلی) نیاز داریم، از پیوند خارجی استفاده نکنید. یعنی اگر احتیاج به مقالهای در ویکیپدیا داریم پیوندی داخلی ایجاد کنیم (هرچند که خالی است). پیوندهای بیرونی فقط در قسمت مربوط به پیوند به بیرون بیاورید. مثلاً اگر در حال نوشتن مقالهای پیرامون دکارت هستید و یک مقالهٔ عالی برخط پیرامون راسیونالیسم (عقلگرایی) میشناسید کلمهٔ راسیونالیسم را به آن مقاله پیوند ندهید بلکه فقط به آن پیوندی داخلی به صورت [[راسیونالیسم]] بدهید. این پیوند به آن مقاله را در بخش پیوندهای بیرونی بیاورید. حتی هنگام ارجاع بهتر است که نخست به پاورقی ارجاع دهید و بعد پیوند بیرونی را ذکر کنید نه در داخل متن مقاله.
صورت ظاهری مقالهای بلند
مدخلهای ویکیپدیا به تدریج که افراد اطلاعات جدیدی به آنها اضافه میکنند بلند میشوند. این امر نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد. مدخلهای بینهایت بلند مشکلزا هستند. بنابراین بهتناوب باید مطالب را از مدخلها خارج کنیم. مسلماً اطلاعات نباید از ویکیپدیا حذف شود چرا که این امر با هدف ویکیپدیا در تضاد است بلکه باید مدخلهای جدیدی ایجاد شده و مطالب به آنها منتقل شوند.
مقالههای دارای زیرموضوع
مدخلهای ویکیپدیا با گذشت زمان به نحوی رشد میکنند که نیاز به ایجاد مقالههای جدید به طور طبیعی احساس میشود. متن هر مقاله شامل دنبالهای از زیرموضوعات متفاوت اما مرتبط است. وقتی متن یکی از این موضوعات به اندازهای بلند شد که میتوانست تشکیل مقالهای جداگانه دهد. مطالب به مقالهٔ جدیدی منتقل میشود و در مقالهٔ اصلی پیوندی به مقالهٔ جدید گذاشته میشود. (البته خلاصهای از مقالهٔ جدید در همان مقالهٔ قدیم میآید.) نشانهها:
مقالههای بلندتر به بخشهایی چند شکسته میشوند (هر کدام از این بخشها چندین بند است.)
در حالت آرمانی بسیاری از این بخشها هریک درواقع خلاصهای از مقالهٔ جداگانه و مفصلتری که فقط به موضوع آن بخش میپردازد، هستند. (در ابتدای بخش پیوند به مقالهٔ مفصلتر به صورت:مقالهٔ اصلی: فلان میآید.
مقالههای پیرامون زیرموضوعها هرکدام یک قسمت آغازین (پیشدرآمد) دارند.*[۱]
یک قانون عمومی میگوید مقالهها نباید منجر به پیغام (هشدار اندازهٔ این مقاله...) شوند. البته این قانون استثنائاتی هم دارد. چون ممکن است اندازهٔ بخش خوانشپذیر (شامل ویکیکد نمیشود) کمتر از ۳۲ کیلوبایت باشد در این صورت این هشدار نادیده گرفته میشود.
توازن بخشهای مختلف صفحه
هنگامی که به مقالهای بلند با چندین و چند بخش میپردازید سعی کنید که میان بخشهای مختلف مقاله توازن برقرار کنید. اینطور نباشد که به یک بخش بیش از حد وزن و بها بدهید و سایر بخشها را مغفول بگذارید. در مقالههای کوتاهتر اگر یکی از زیرموضوعات خیلی درازتر از بقیه است شاید نشانهٔ آن باشد که باید مقالهٔ جداگانهای به آن اختصاص داده شود و تنها خلاصهای از آن در صفحهٔ اصلی بیاید.
چه سبک نگارشیای به کارگیریم؟
معمولاً یکی از دو سبک نگارشی زیر (که البته شباهت بسیاری به هم دارند) در ویکیپدیا مرسوم است.
سبک اخباری
بعضی از ویکینویسان از طرفداران سبک اخباریاند. این سبک، سبک نثر خبرهای کوتاه صفحهٔ آغازین روزنامهها و گزارشهای خبری رادیو و تلویزیون است. نه تنها شامل انتخاب واژگان و ساختار جملات میشود بلکه شیوهٔ خاصی هم برای ارائهٔ اطلاعات و لحن و غیره دنبال میکند.
لزومی ندارد که مقالههای دانشنامه از این سبک خاص نوشتاری تبعیت کنند اما آشنایی با این سبک در تدوین صورت ظاهری و ساختار مقالهها میتواند بسیار مفید باشد.
سبک چکیدهگویی
این سبک بسیار شبیه سبک اخباری است با این تفاوت که سر و کارش با مباحث (زیر موضوعها) است نه با جملات. جان کلام این است که اطلاعات باید به گونهای در مقالهها بیاید که افراد با سطح تقاضاهای مختلف همگی به راحتی مستفید شوند. یعنی بسته به خواننده است که تا چه عمقی میخواهد بداند. آوردن خلاصههای بلندتر و بلندتر به دنبال هم باعث میشود مقدار زیادی اطلاعات ناگهان بر سر خواننده فرونریزد.
توجیه
ویکیپدیا بر خلاف بعضی دانشنامههای دیگر چون بریتانیکا به دو بخش خرد و کلان تقسیم نشده است. ما باید هر دو گروه خوانندگان را در همین دانشنامه مستفید کنیم. اساس سبک چکیدهگویی بر آن است که تمام اطلاعات پیرامون یک مبحث نباید در یک تکمقاله گرد آید. چرا که خوانندگان مختلف نیازهای مختلفی دارند:
بعضی خوانندگان تنها نیاز به یک خلاصهٔ کوتاه دارند. (قسمت آغازین)
عدهٔ بیشتری احتیاج به حجم متوسطی اطلاعات دارند. (مجموعهای از بخشهای چندبنده)
برخی نیز اطلاعاتی جامع و مفصل میخواهند. (پیوند به مقالهای کامل و جداگانه).
ما باید تمام این گروهها را بهرهمند کنیم.
نکتهٔ دیگر آن که از نوشتن جملات به صورت اول شخص و دوم شخص باید خودداری شود. جملههایی که از زبان «من» یا «ما» نوشته میشوند، دیدگاه بیطرفانهای را نمایش نمیدهند. جملههایی که با لحن دوم شخص («تو» یا «شما») نوشته شوند هم نامناسب دانسته میشوند.
خواننده را در نظر بگیرید
خوانندگان ویکیپدیا پیشزمینهها، تحصیلات و جهانبینیهای گوناگونی دارند. سعی کنید مقالهتان را تا آنجا که میتوانید همهفهم کنید. خواننده احتمالاً به قصد یادگیری مقاله را میخواند. بنابراین کاملاً ممکن است که هیچ چیز پیرامون موضوع نداند. مقاله باید برای چنین خوانندهای هم مفید باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
موضوع پژوهش
بررسی علل تنبلی دانش آموزن دختر در نوشتن تکلیف در دبستان های دولتی و کلاسهای اول دبستان در ناحیه 7 شهر مشهد و سال تحصیلی 88-87
گردآورنده
مرسده جعفری مقدم
استاد راهنما
جناب آقای سمرقندیان
تابستان 87
مقدمه
آموزش و پرورش کلید فتح آینده است و تنها مرکبی است که در هیات آینده ای روشن وپر امید است . هر گاه می خواهید فرداها را ببینید کافی است به طور عمیق به مدرسه بنگرید . مردان و زنان فردا آنجا هستند و آنهایند که کلید فتح آینده رادر دست دارند .( صداقت ، 1374 ،ص 496)
در این میان مدرسه بیشترین سهم را بر عهده دارد و سرانجام این مسئولیت خطیر به عهده مسلمین واگذار می شود وآنها هستند که باید بتوانند دانش آموزان را به درتی تربیت و آنان را انسانهای سالم ، خلاق متعال ورشد یافته بار آورند . از مسائل مهمی که همواره همراه آموزش و پرورش بوده است تکلیف شب است .
تکلیف شب از جمله مسائل مهم در امور آموزش و فرآیند تعلیم و تربیت است ، با توجه به این ضرورت و حساسیتی که این موضوع در امر یادگیری و آموزش دارد ،متاسفانه در کتب درسی مراکز تربیت معلم و دانشکده ها ی علوم تربیتی کمتر به آن توجه شده است . در این زمینه تعداد مقالات و تحقیقات کمتر است . هریس کویر تکلیف شب را چنین تعریف می کند : وظیفه ای که توسط معلمان برای دانش آموزان معین می شود تا در ساعاتی خارج از مدرسه توسط دانش آموز انجام گیرد . در مورد تکلیف شب نظرات متعدد ومتفاوت است . عده ای آن را عامل فعالیت – تمرین و تثبیت خلاقیت آموزشی تلقی کرده و بعضی آن را مصیبت تربیتی وگروهی عامل تضاد والدین و تزلزل خانواده و دسته ای راه افراط پی گرفتند و آن را در عصر کامپیوتر به شکل یک هیولای تربیتی می بینند که ضایع کننده تمایلات ، رغبتها و استعدادهاست .(http:///www.roshdmag.org )
تنبلی در نوشتن تکلیف موضوعی است که در بین اکثر دانش آموزان وجود دارد . این یک واقعیت است که هیچ کس حتی شما هم نمی توانید به همه کارهایی که باید انجام دهید برسید و آن را تمام کنید . برای همین ضروری است که هنگامی که در انجام برخی از کارها تنبلی کنید . یکی از دلایل تنبلی در انجام کارهای بزرگ و مهم آن است که هنگامی که برای اولین بار با آنها مواجه می شویم بسیار بزرگ و سخت به نظر می رسند ( طارمی ، کوروش ، 1342 ، پاییز 82 ،ص 162 )
از دیگر عواملی که نقش بسیار مهمی در ایجاد تنبلی دانش آموز دارد ، خانواده و کیفیت مناسبات این واحد کوچک اجتماعی است . وحدت موجود در ارتباط اولیاء یا برعکس ، ناسازگاری پدر و مادر و همچنین ناهماهنگی بین سلیقه و رفتارهای تربیتی پدر و مادر و احساس ایمنی کودک تاثیر می گذارد . همچنین سلامت حواس کود ک عامل مهمی در سازش یا ناسازگاری محیط محسوب می شود . عامل دیگر ضعف و ناتوانی دانش آموز است . کودک ضعیف و ناتوان کم حوصله است و تنبلی می کند . از دیگر مواردی که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد نیازهای بدنی شامل آب ، غذا و استراحت و .... است . از دانش آموزانی که شبها استراحت کافی ندارند و یا روزانه غذای کافی و مناسبی دریافت نمی دارند نباید انتظار داشت که منظم و سر وقت تکالیف درسی خود را تمام و کمال در اختیار معلم قرار دهند.
بیان مسئله
در بیان مسئله باید توجه داشت که چه عامل یا عواملی باعث تنبلی دانش آموزان در نوشتن تکلیف می شود و چه انگیزه هایی در این امر دخیل است ؟ آیا بوجود آمدن چنین طرز تفکری از عوامل درون دانش آموز ایجاد می شود یا عوامل بیرونی مانند : سطح توقعات معلم و خانواده از دانش آموز و یا عدم تناسب تکالیف با شرایط دانش آموز ؟
از آنجایی که مشق شب یا تکلیف و تنبلی در انجام دادن آنها از مسائل خاص کودکان دبستانی است . ذهن محققان را به خود مشغول کرده و موجب شده است که نظرات گوناگون و متفاوتی ارائه دهند . در اینجا لازم است چند تعریف را ارئه دهیم :
تکلیف شب : در لغت عبارت است از چیزی از کسی خواستن بطوریکه او را از آن رنج رسد ،زیاده از اندازه طاغت کار فرمودن به کسی ، فرمان کار دادن و حکم به اجرای امری کردن و زحمت دادن . منظور از تکلیف موظف ساختن دانش آموزان به انجام دادن فعالیتهایی است که از طرف معلم تعیین می شود . ( دهخدا ، علی اکبر ، لغت نامه دهخدا ، حروف الفبا ( ت) صفحه 879 )
تنبلی : پشت گوش انداختن انجام کارهایی که گاهی ضروری هستند به دلیل خستگی ، بی حوصلگی و عادت و ...
اهمیت و ضرورت موضوع پژوهش
هر کسی اسم دانش آموز را می شنود و یا دانش آموزی را می بیند بی درنگ به یاد مشق و تکلیف شب می افتد گویی که اسم دانش آموز با این عبارت عجین شده و از او جداشدنی نیست .
هنگامی که دانش آ«وزی ساعت آخر به دنبال معلم خود می گردد تا ببیند از کجا مشق بنویسد و یا التماس می کند که زیاد است این سوال پیش می آید که به راستی چرا مشق شب نتوانسته جایی را در دل دانش آموزان برای خود باز کند تا آنها بتوانند تکالیفشان را با علاقه انجام دهند . با توجه به ا ینکه اهمیت و ضرورت نوشتن تکلیف بر کسی پوشیده نیست و با این توضیح که در مدارس ما دیدگاه روشنی نسبت به لزوم یا عدم لزوم تکیف شب ، میزان حجم ،نوع ، تناسب بادرس ، زمان لازم ، تصحیح و ارزشیابی و سایر مسائل مربوط به آن وجود ندارد . ( مصطفی عسگریان ، سازمان و مدیریت آموزش و پرورش ، انتشارات امیر کبیر ، 1366 ،ص 75 )