لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
اتحاد ملی، انسجام اسلامی
مدت زیادی از آغاز سالی که عنوان زیبای «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» را بر خود گرفته نمی گذرد. نام با شکوهی که در میان جهانیان بانگی رسا برداشت و اعلان نمود که:
چرا جنگ؟ چرا جدایی؟ چرا تفرقه؟ چرا تشتت؟
آیا نمی توان همدل بود؟ آیا نمی توان متحد شد؟ آیا نمی توان در صلح زندگی کرد؟
اگر چه انسان ها مختلفند لیکن انسانیت آنها ماهیتی است واحد، پس باید به سراغ نکته ای رفت که انسانیت انسان ها پذیرای آن باشد، نکته ای اصیل، پایدار و حقیقی که قابلیت و واجدیت ایجاد یک اتحاد واقعی را داشته باشد.
و آن نکته نیست مگر کلمه «توحید» و عبودیت خداوند یکتا.
خداوند تعالی خود نخستین منادی توحید بوده و هم او بندگان را به عبودیت خویش فرا خوانده است. آنجا که می فرماید:
«یا ایها الناس اعبدوا ربّکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون » (بقره/۲۱)
ای انسان ها پروردگار خود را پرستش کنید، همان کسی که شما و پیشینیانتان را آفرید شاید که پارسا و متقی گردید.
خداوند بندگان را به اخلاص در عبودیت خود و دوری از مظاهر شرک و کفر و بت پرستی دعوت نموده است، این دعوت نخستین بار در فطرت و سرشت آدمیان، نقش گرفته و سپس انبیاء و فرستادگان خداوند، این ندا را در میان اقوام بشری تکرار کرده اند.
انسان ها در فطرت خود می یابند که: به میل خود پای به این جهان ننهاده اند و پدید آورنده ای آنان را پدید آورده. سراپا نیازند و صاحب اختیاری از برون، این نیاز و احتیاج را برآورده می سازد. گرسنه می شوند، غذایشان می دهد. خسته می شوند، به خوابشان می برد ، غمگین اند، شادشان می کند. شادند، در اندوهی ناشناخته فرو می برد. از جوانی به پیری و از قدرت به ضعف می گرایند.
بر بسیاری از احوالات خود تسلط و اختیاری ندارند، گویی گرداننده ای از بیرون آنها را اداره کرده و می گرداند.
او باید راه و رسم صحیح پرستش و عبودیت را می آموخت و در مسیر رسیدن به رضا و خرسندی پروردگارش حرکت کرده و از آنچه موجبات ناخرسندی وی را فراهم می آورد پرهیز نماید.
پس عقل حکم می کند که به جستجوی مرجعی برود، که ایشان را به راه و روشی که رضایت پروردگار را بدنبال داشته و از خشم و غضب او دور می دارد باخبر نماید. اینگونه عقل سلیم او را به فرستادگان خداوند می رساند و اطاعت و سر سپردگی از ایشان را بر خود لازم می شمرد.
قرآن کریم در آیه ۲۵ سوره « هود » از نوح این منادی برجسته توحید چنین یاد کرده است:
«همانا ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او ایشان را مورد خطاب قرار داد که یقینا من برای شما بیم دهنده ای آشکار هستم و شما را بر این می خوانم که جز الله را عبودیت نکنید زیرا من از عذاب دردناک روز قیامت بر شما بیمناکم.»
دعوت نوح نهصد سال به طول انجامید و او طی این مدت صبورانه به تبیین فرمان خدا و تعلیم و تصحیح اندیشه های مردم پرداخت و برای اجرای دو هدف بزرگ مجاهده نمود :
نخست اینکه زنگارهای شرک و بت پرستی را از فطرت ها زدوده و ساحت ربویی خداوند را از مثل و مثال ها و شریک و مانند ها پاک و منزه نماید.
و دیگر اینکه دافع اختلافات مردم بود و عوامل اختلاف و تشتت و تفرقه و ضدیّت را از میان برداشته و انسجام و استحکام را جایگزین سازند. تا عبودیت در سیری آرام و فضایی مناسب و عاری از عوامل بازدارنده انجام پذیرد.
در طی این سال ها نوح با مردم خود تعاملات بسیاری داشته و این جدال و کشمکش سال ها به طول انجامید تا آنکه این مردم خود به تنگ آمده و اخطار دادند که :
«ای نوح تو این جدال را بی سبب پیش گرفته ای، اگر راست می گویی آن عذابی را که وعده کرده ای نشانمان داده و تکلیفمان را روشن نما.»
به نظر نمی رسید که از آن قوم دیگر کسی ایمان آورده و یا از کافران جز نسل کافر به دنیا بیاید.
پس ای نوح! در مقابل ما کشتی بساز و ما عذاب را نازل خواهیم کرد ؛ و اینگونه آن قائله را پایان بخشید .
و باز در آیه ۵۰ در همین سوره، سخن از قوم عاد به میان آمده و اینکه پیامبرشان «هود» آنان را مورد خطاب قرار داده :
«ای قوم! «الله» را عبودیت نمایید که برای شما معبودی جز او نیست.»
در واقع او نیز دعوت خود را بر محور توحید و پرستش خداوند و ترک بت پرستی و شرک ادامه داد. و این بار نیز عذاب الهی صف کافران را از مؤمنین جدا نمود و به مؤمنین فرصتی داد که به دور از اختلاف و تشتت، در محیطی امن و آسوده به پرستش پروردگارشان پردازند.
این بار در آیه ۶۱ از «صالح» سخن به میان می آید که بر قوم «ثمود» مبعوث گشته بود و او فرمود :
«ای قوم! « الله » را عبودیت نمایید که برای شما معبودی جز او نیست، اوست که شما را بر زمین آفرید و سر و سامان داد پس او را استغفار گفته و به سویش توبه کنید که پروردگار من نزدیک و اجابت کننده است.»
به روایت قرآن کریم، قوم صالح از او بینه و معجزه طلب نمودند و خداوند از کوه برایشان شتری بیرون آورد و آنان با کشتن آن حیوان، استحقاق خود را برای دریافت عذاب الهی به اثبات رسانیدند و قرآن می فرماید :
«پس چون آن فرمان قهر آمیز ما رسید، ما صالح و مؤمنان همراه او را به رحمت خویش نجات بخشیدیم و یقینا خداوند قدرتمند و صاحب عزت است و آنگاه ستمکاران را شبانگاه صیحه عذابی در گرفت و صبحگاهان در دیار خود خاموش گشته بودند.» (۶۷ هود)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اتحاد ملی انسجام اسلامی
انسان ها به اقتضای زندگی اجتماعی همواره در پی اتحاد و همبستگی با هم نوعان خود بوده اند که این اتحاد و همبستگی و پیوند خود بر دو نوع قابل تقسیم و دسته بندی می باشد.
نوع اول : اتحاد و پیوندی تصنعی و غیر واقعی است. به این صورت که دولت ها و حکومت ها و اقوام و حتی اشخاص بر اساس مصلحت اندیشی و جلب منافع، در مقطعی از زمان با یکدیگر پیوند تفاهم بسته و متحد می شوند. لکن این اتحاد مشروط به حفظ منافع طرفین است لذا با نقض آن شرط، لاجرم این پیوند نیز می گسلد.
نوع دوم : اتحاد حقیقی و پیوندی قلبی است که ابتدا درون و باطن انسان ها را تحت تاثیر قرار داده، پس از آن در برون و اعمال و افعال ایشان بروز و ظهور می یابد.
این اتحاد حقیقی از محتوا و طرز تفکری خاص تبعیت نموده و دیدگاه های ویژه ای را نیز ارائه می کند از جمله اینکه:الف- حقّ، تنها محور اتحاد حقیقی در عالم می باشد.
ب – حقّ، ماهیتا در بین تابعین خود ایجاد اتفاق، اتحاد و همبستگی نموده و باطل، ذاتا تفرقه افکن و وحدت شکن می باشد.
پ – خداوند، مردم را به تبعیت از حقّ دعوت نموده و پیامبران و رهبران الهی خود را به عنوان پرچم دار حقّ و برپا دارنده آن به میان مردم روانه نموده تا تفرقه و نفاق را برطرف ساخته و ایشان را حول محور حقّ متحد نماید.
ت – انبیاء و پیام آوران الهی، ذره ای اختلاف نظر با یکدیگر نداشته و خود الگوی کامل و نمونه عینی اتحاد می باشند.
د – در مقابل حزب خداوند که با تبعیت و دعوت به حقّ، ایجاد اتحاد می نماید، جبهه شیطان قرار دارد که با ترویج باطل، میان مردم تفرقه می افکند.
ج – پیامبر اسلام(ص)، ائمه معصومین(ع) و بویژه در این برهه از زمان حضرت مهدی(عج) وارث رسالت و احیاگر مکتب انبیاء بوده و پرچم اتحاد را بر دوش دارند.
آری همان بزرگواری که درباره اش فرموده اند:
«خداوند بوسیله او امتها را به اتفاق آورده و پراکنگی ها را برطرف می نماید»(۱)
و خداوند کریم وظیفه سنگین استیلای حق و ظهور دین خویش را به عهده اش سپرده تا سرانجام روزی با نصرت الهی، ریشه های تفرقه یعنی شرک، کفر و نفاق را ذایل نموده و در دولت کریمه خود، جهان هستی را حول کلمه توحید یکپارچه و متحد و یکدست سازد.
قرآن کریم به عنوان آخرین و کامل ترین کتاب آسمانی، سه گروه از مردم را مورد خطاب قرار داده و به اتحاد فرا می خواند:
اولین خطاب خداوند دعوت جامع و فراگیر تمامی انسان ها، در همه زمان ها به پیروی از حقّ می باشد:
«یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون»(۲)
(ای مردم پروردگارتان را پرستش کنید، همورا که شما و پیشینیانتان را آفرید. باشد که تقوا پیشه کنید.)
در دومین خطاب، اهل کتاب من جمله مسیحیان و یهودیان مورد ندا و دعوت الهی قرار می گیرند:
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا»(۳)
(ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم و آن اینکه جز خدای یکتا را نپرستیم)
در سومین خطاب دامنه دعوت به مراتب محدودتر گشته و تنها گروهی خاص را شامل می گردد:
«واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»(۴)
(همگی به ریسمان محکم خداوند چنگ زده و پراکنده نشوید)
در همه این خطاب ها اعم از اینکه نوع انسان مخاطب باشد یا گروهی خاص، خداوند بندگان خود را به سوی حقّ می خواند و به راه تبعیت از حقّ فرمان می دهد.
اکنون که به این نقطه از بحث رسیدیم، پاسخ به چند سوال ضروری به نظر می رسد:
اول اینکه: حقّ که محور اتحاد حقیقی می باشد، خود چیست و چه تعریفی دارد؟
دوم اینکه: چه کسانی صلاحیت تشریح و تبیین حقّ را دارا می باشند؟
قرآن کریم کلام خداوند است و تفسیر و توضیح آن بر عهده کسانی خواهد بود که خداوند علم آنرا بدیشان آموخته و نیز تعلیم بندگان را بر گردنشان نهاده باشد.
خداوند تبارک و تعالی خود در قرآن چنین می فرماید:
«و ما یعلم تأویله الاّ الله و الراسخون فی العلم»(۵)
از امام صادق(ع) روایت است که فرمودند:
ما «راسخون فی العلم» هستیم و ما تاویل قرآن را می دانیم.(۶)
همچنین در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمودند:
«الراسخون فی العلم» امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) و ائمه بعد از او هستند.(۷)
و در جای دیگر امام صادق(ع) فرمودند:
«الراسخون فی العلم» آل محمد(ص) هستند.(۸)
پس ترجمان و آموزگاران کلام خداوند، پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت(ع) بوده و صلاحیت تبیین حقّ را تنها آنها دارند و انسان ها موظفند برای فهم و فراگیری حقایق کتاب خدا به سراغ این خاندان رفته و از آنها بپرسند و به دستورشان عمل نمایند.
پس ما نیز برای یافتن حقیقت و باطن حقّ به محضر ائمه معصومین(ع) رجوع نموده و زانوی ادب می زنیم و از آنان می آموزیم.
پیش از این گفتیم که خداوند در آیه ۱۰۳ سوره آل عمران چنین می فرماید:
«واعتصموا بحل الله جمیعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبیّن الله لکم آیاته لعلّکم تهتدون»
در کتاب شریف تفسیر جامع ج۱ به نقل از خصائص سید رضی چنین آمده است:
امام باقر(ع) فرموده اند:
«پیامبر(ص) در آخرین روزهای حیات خویش در حال بیماری، عمویش عباس و امیرالمومنین(ع) را صدا زده و به آنها تکیه نموده و به مسجد تشریف بردند و نماز را با مردم نشسته بجا آورده سپس بر فراز منبر قرار گرفتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
"اتحاد ملی و انسجام اسلامی"، راهکارمقابله با توطئه دشمنان انقلاب اسلامی
تاریخ اسلام از زمان پیامبر گرامی تا امروز، کلمه " وحدت و اتحاد" را بارها شنیده است و در همه ادوار تاریخ، همه مصلحین اسلامی ضرورت حفظ وحدت و اتحاد را به پیروان خود توصیه کردهاند.
پس از انقلاب اسلامی نیز معمار کبیر انقلاب بر وحدت کلمه تاکید فراوان داشتند و بارها ملت را به وحدت و اتحاد فراخواندند و آن را رمز بقا و پیروزی ملت در مقابل دشمنان برشمردند.
تکرار تاکید بنیانگذارجمهوری اسلامی از زبان شیوا و آرام بخش مقام معظم رهبری و نامگذاری سال ۸۶به عنوان سال " اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نشان از اهمیت سخن معمار کبیر انقلاب اسلامی در برهه کنونی کشور دارد.
رهبر معظم انقلاب در حالی سال ۸۶را سال " اتحاد ملی و انسجام اسلامی " نامگذاری کردند که دشمنان انقلاب، آشکارا شمشیر عناد با انقلاب اسلامی را از نیام بیرون کشیده و با طرح ادعایی جدایی ملت از مسوولان سعی در ایجاد شکاف میان ملت - حکومت دارند تا بهاین وسیله به اهداف شوم خود در انحراف انقلاب اسلامی از آرمانهای به حق بنیانگذار جمهوری اسلامی دست یابند.
سال ۸۶در حالی مزین به نام "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" شد که سال پیش از آن به سال "پیامبر اعظم (ص)" معروف شد ، پیامبری که او نیز به اتحاد و انسجام اسلامی اعتقاد فراوان داشت و آن را رمز بقای امت خود میدانست.
در حقیقت سال گذشته سالی بود کههمه ملت تلاش داشتند سیرهو اخلاق پیامبر گرامی اسلام (ص) را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند ، سیرهای که سنگ بنای آن "اتحاد و همدلی اسلامی" بود.
اما آنچه سبب شد سال ۸۶نام نماد صریحتری از اخلاق نبوی را به خود اختصاص دهد، نقش دشمنان انقلاب اسلامی در مواجهه با انقلاب اسلامی است.
مقام معظم رهبری در تبیین سال ۸۶فرمودند: دشمنان با تبلیغات، با جنگ روانی و با تلاشهای موذیانه گوناگون خود سعی میکنند بین صفوف ملت ایران اختلاف بیندازند، به بهانه قومیت، مذهب و گرایشهای صنفی، وحدت کلمه ملت را از بین ببرند.
پیام مقام معظم رهبری درآغاز سال نو شمسی، انگیزهای شد تا اهمیت این پیام را از زبان نمایندگان ملت بشنویم.
"سعید ابوطالب " عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت وگو باایرنا نامگذاری سال ۸۶را تحت عنوان وحدت ملی و انسجام اسلامی یک ضرورت اجتنابناپذیر دانست و گفت: دلیل این نامگذاری حرکتی است که دشمنان در طول سالهای گذشته و چند سال اخیر آغاز کردهاند .
وی تصریح کرد: دشمنان اسلام وایران دراین چند سال حرکتی را آغاز کردهاند کهبه مانند رسم انگلیسها در دوران صفویه که سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" است.
این نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: مبنای این فعالیت دشمنان درگیریهای قومی، مذهبی و اختلافات شدید طایفهای است که در حقیقت فروپاشی از درون را را ایجاد میکند، این جریان به گونهای است که در هر کشور اسلامی به یک شکل خاص در حال شکل گرفتن است.
وی با اشاره به دلیل نامگذاری سال جدید توسط مقام معظم رهبری به نام اتحادملی وانسجام اسلامی، گفت: ایشان در حقیقت برای متوجهکردن مردمو جامعه مسلمانان این سال را به این نام خوانده تامبادااختلافات ساختگی و جعلی بین مسلمانان به وجود آید.
ابوطالب با تاکید بر این که ما باید هوشیارانه و با دقت سعی کنیم تا درداخل کشور به درگیریها و اختلافات دامن نزنیم، گفت: نباید به برخی مسایل کهمبنای درستی ندارد، مثل دامن زدن بین اختلافات شیعه و سنی و اقوام نزدیک شد،همچنین یکیازعواملی کهمیتواند همگرایی را در کشور تقویت کند، خمیرمایه جامعه تحت عنوان دین است که میتواند تمامی قومیتها و اقوام را بههم نزدیک کند.
" حسین سبحانی نیا " عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس نیز در گفتوگو با خبرنگار ایرنا با اشاره به لزوم اتحاد ملی در داخل و خارج از کشور، گفت: افزایش حوصله، تحمل فکر مخالف، ایجاد تعامل، استفاده و تبادل تجربیات از راهکارهای جلوگیری از ایجاد تفرقه بین مسلمانان است.
وی به فلسفه نامگذاری سال جاری به نام "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" از سوی مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت : این نامگذاری قطعا با توجه به حساسیتها، آسیبها، تهدیدها، فرصتها وبایدها و نبایدهایی است که برای کشور وجود دارد ، اتخاذ شده است.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: مقطع کنونی چه در داخل و چه در خارج از کشور مقطع حساسی به شمار میآید که برای مقابله با تهدیدها باید به نسل سوم و جوان کشور اهمیت اتحاد ملی را تاکید کرد.
وی تاکید کرد: موفقیتهای انقلاب اسلامی منافع استکبار را در معرض تهدید قرارداده، بنابراین درصددند با تفرقه بین احزاب داخلی و همچنین اختلاف بین ایران با سایر کشورها، ایران و اسلام رااز بین ببرند.
سبحانی نیا افزود: استکبار با تمام تجهیزات و امکانات اعم از فرهنگی و غیر فرهنگی با ما مقابله میکند و به دنبال مهار تولید علم ، پیشرفت علمی در حوزههای استراتژیک هستهای و دانش بنیادی در کشورهای اسلامی هستند و تلاش میکنند کشورهای اسلامی به تولید علم ، استراتژی هستهای و بنیادی دست پیدا نکنند تا اسلام و انقلاب را در تامین نیاز بشر امروز به چالش بکشند.
وی باتاکید بر اینکه استکبار در تلاش است که اسلام رادرایجاد جامعه مرفه ناتوان جلوهدهد، گفت: چنانچه ظرفیت جهان اسلام با هم یکی شود و بین نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام تعامل ایجادشود میتواند تهدید بزرگی برای استکبار جهانی محسوب شود، بنابراین آن هابرای جلوگیری از اتحاد اسلامی و تعامل بین کشورهای اسلامی تلاش جدی را آغاز کرده و با توجه به این محورها از راههای اختلاف انداختن در درون کشورها از طریق دمیدن در تفاوتهای قبیلهای ، قومی و سلیقهایی استفاده میکنند .
این نماینده مجلس شورای اسلامی گفت برهمین اساس رهبر انقلاب با اشراف بر حرکات انقلاب، تجربه، فرصتهای جهانی وداخلی انقلاب اسلامی، امسال را اینگونه نامگذاری کردند.
وی گفت: البتهاگراین نامگذاری بهطور صحیح برراهبردها،رفتارهای اجتماعی، سیاسی، دیپلماسی و حرکات جهان اسلام سایه بیافکند، خواهیم توانست از این مقطع حساس عبور کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
1. علل بی سهم ماندن فرهنگ در امنیت ملی
به نظر می رسد ، در کشور ما تاکنون مفهوم امنیت ملی با تحولات جهانی رشد نیافته و همچنان درقالب رویکردهای سنتی مطرح می شود . وقتی سخن از دانش امنیت ملی به میان می آید ، تصور بر این است که باید آن را صرفاً در مراکز و دانشکده های نظامی و امنیتی جستجو کرد . متأسفانه در مراکز تصمیم گیری فرهنگی و حتی مجامع عالی امنیتی ، نگاه فرهنگی به امنیت از جایگاهی شایسته ای در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار نیست . صرف نظر از این واقعیت تماس و برخورد غیرفرهنگی با مقوله های فرهنگی ، موضوعی است که همواره کشور ما را در برابر تهدیداتی از این نوع آسیب پذیر ساخته است . این معضل علاوه بر فقدان اعتقاد به وجود تهدید جدی فرهنگی ، در فرضی خوش بینانه ، به خلاء برآورد ملی از تهدیدات و خطرات فرهنگی باز می گردد . بنابراین ، باید پذیرفت که فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی در این زاویه ، می بایست با نگاهی کاملاً تخصصی توأم باشد و قطعاً نمی توان با فرمول ها یا نسخه های نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) با تهدیدات فرهنگی مقابله ای مؤثر کرد براین اساس ، ضعف های اساسی ذیل در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ، قابل توجه می باشد :
1) گامهای نخست در تدوین برنامه استراتژیک
علاوه بر تلاش های گسترده و مهمی که باید به منظور رفع نقایص و کاستی های موجود و جهت مقابله با تهدیدات کنونی یا در حال ظهور علیه کشور در حوزه فرهنگ انجام شود ، می بایست چهار اقدام مقدماتی ، به مثابه گام های نخست برای تهیه برای برنامه استراتژیک در حوزه فرهنگ پیش بینی شود . نباید فراموش کنیم که متأسفانه هنوز استراتژی های قابل قبولی برای مواجهه صحیح و به موقع با چالش های فرهنگی در کشور وجود ندارد و طرح ها و برنامه های فرهنگی دستگاههای مختلف کشور ، اغلب غیرمنسجم ، ناهماهنگ و حتی بعضاً متناقض و ضد امنیت ملی می نماید . درهر حال ، این چهار اقدام اصلی عبارتند از : ارزیابی امکانات و قابلیت های فکری ، فرهنگی بالفعل و بالقوه ، شناسایی منابع و شناخت روش ها و انتخاب ابزارها .
در طی این مطالعه اولاً : نقاط ضعف و قوت به ویژه در بخش آشکار خواهد شد . ثانیاً : کارایی و کارآمدی روش ها و ابزارها نیز مشخص شده و ما را به سوی تهیه طرحی جهت ایجاد قابلیت های متناسب با سطوح تهدید و اقدام رهنمون خواهد ساخت . باید توجه داشت که پیش از قابلیت افزایی و به عبارتی تقویت پی ساختها ، تأثیرات مقطعی و در نگاهی واقعیت انگارانه ، پیامدهایی مخربی در پی خواهد داشت .
2) سهم بودجه امنیتی ملی در حوزه فرهنگ
علاوه بر ضرورت سازماندهی و اولویت بندی بودجه فرهنگی کشور درطرح جامع امنیت ملی ، می بایست دو نگرش سنتی موجود در بودجه نیز مورد بازخوانی قرار گیرند . یک : آیا بودجه فرهنگی در حوزه دفاع ملی ، می بایست لزوماً در فضای نظامی و امنیتی ( به معنای متعارف در ایران ) تعریف و مصرف گردد ؟ برای روشن تر دو نگرش فوق ، لازم است توضیح مختصری ارائه شود . فرض کنید تمام فعالیت های نظامی و انتظامی کشور در مسیر برقراری ثبات ، امنیت و اقتدار ملی است . حال اگر معتقد باشیم که ثبات و امنیت کشور به صورت تدریجی و پنهان از زاویه فرهنگی در معرض تهدید جدی است ، آیا حاضریم ده درصد از بودجه دفاعی کشوررا صرف امور دفاعی یا بازدارنده در عرصه فرهنگی کنیم ؟ حال اگر قرار شد ، این بودجه به این امر اختصاص یابد ، کجا ، توسط چه بخشی و چگونه باید توزیع و مصرف گردد . برای مثال آیا باید نیروهای نظامی مبادرت به ایجاد بخش های فرهنگی کنند ؟ و یا دفاع و بازدارندگی در این عرصه ، می بایست در یک محیط غیرفرهنگی طراحی و اجرا شود ؟ به نظر می رسد ، یکی از فوائد تهیه طرح جامع امنیت ملی ، مشخص شدن سهم واقعی هر بخش در این طرح و نیز اصلاح نگرش های سنتی به مقوله امنیت است که نهایتاً می تواند ما را به یک تصمیم گیری صحیح رهنون سازد .
3) ضرورت تحول در دکترین استراتژی امنیتی
در موقعیت تهاجم فرهنگی ، دفاع تنها گزینه برای مقابله قلمداد می شود ولی در درازمدت ، دفاع به تنهایی قادر به مقابله مؤثر با گسترش عمیق تهدیدات نیست . صرف نظر از اینکه انفعال نوعی قرار گرفتن در موضع ضعف می باشد و مدافعین را از جهت روحیه نیز تدریجاً دچار ضعف خواهد کرد . لذا بهترین مواجهه با تهدیدات فرهنگی ، دفاع در کنار اتخاذ موضعی فعال است که ما از آن به اقدامات بازدارنده با هدف ایجاد مصونیت نام می بریم . برای طراحی و شکل گیری سلسله اقدامات بازدارنده ، تقویت ورودی و پردازش اطلاعات با انگیزه گمانه زنی درباره آینده کاملاً ضروری است . مجدداً باید یادآور شد که گمانه زنی در باره آینده یک پروژه پژوهشی است که باید در حوزه تخصصی مرتبط و از سوی متخصصان همان رشته صورت گیرد . ذیلاً به دو نمونه از اقدامات بازدارنده مؤثر اشاره خواهد شد که می تواند از جایگاهی ویژه در ساختار نظام امنیت ملی کشور برخوردار گردد .
تولید علم و نظریه پردازی
موضوع ضرورت ایجاد « جنبش » تولید علم و نظریه پردازی که نخستین بار نزدیک به دو سال و اندی پیش از سوی رهبر معظم انقلاب ، مطرح و پیگیری شد ، می تواند یک استراتژی بازدارنده و پیشرو در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باشد . امروزه عمده رقابت های قدرت های جهانی از طریق تولید و عرضه علم و فناوری صورت می گیرد و برخورداری از علم و فناوری یکی از امتیازات اساسی در این رقابت ها محسوب می شود . اما باید توجه داشت که موضوع تولید علم ، فناوری و نظریه پردازی ، صرفاً در حوزه علوم طبیعی ، فنی و علوم مشابه محدود نمی شود ، بلکه به صورت هم عرض و بلکه با مراتبی حائز اولویت ، در حوزه علوم انسانی نیز متبلور می گردد . در این میان ، در کشور ما به اقتضای اهداف انقلاب اسلامی و نوع تهدیدات گذشته و پیش رو ، طراحی و تئوری پردازی در علوم انسانی و دین پژوهی از اهمیت خاصی برخوردار است . تولید علم و نظریه پردازی در کشور ما در حالی به عنوان یک ضرورت مطرح می شود که :
قابلیت و پتانسیل آن در ایران به ویژه در زمینه نیروی انسانی مستعد و با انگیزه ، در حدقابل توجه ای وجود دارد .
تولید علم و نظریه پردازی به سرعت کشور را در حوزه علوم تجربی و اندیشه سازی از موضع انفعال خارج و در موضع فعال قرار خواهد داد .
بسیاری از تهدیدات جهانی علیه ایران خنثی و یا کمرنگ خواهد شد .
به تدریج بسیاری از محدودیت های ناشی از تحریم های اقتصادی علیه کشور مرتفع خواهد شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بانک ملی ایران
اولین ساختمان بانک ملی ایران در تهران
بانک ملی ایران یکی از بانک های تجاری دولتی ایران است.
تاریخچه
تشکیل بانک بشکل جدید نخستین بار در سال 1285 هجری شمسی( 1324 ه - ق ) ده سال قبل از بوجود آمدن بانک شاهی از سوی حاج محمد حسن امین دارالضرب یکی از صرافان بزرگ تهران به مظفرالدین شاه قاجار پیشنهاد شد . در این پیشنهاد پس از اشاره به تاثیر بانک درپیشرفت صنعتی کشورهای اروپایی و ذکر اینکه رواج صنعت و احداث خطوط آهن و تلگراف بدون ایجاد بانکی بزرگ میسر نیست و تاکید براینکه چنین موسسهای باید با اشتراک و اتفاق دولت و ملت بوجود آید. متاسفانه این پیشنهاد با دخالتهای بیگانگان و عوامل آنان جامعه عمل نپوشید و بجای آن بانک شاهی در ایران مستقر گردید.
پس از استقرار مشروطیت هنگامی که دولت از مجلس شورای ملی اجازه استقراض خارجی خواست، احساسات ملی که از وامهای گذشته و رفتار بانکهای بیگانه جریحه دار شده بود به هیجان آمد و نمایندگان مردم بمنظور قطع نفوذ سیاسی و اقتصادی بانکهای مذکور و در ترمیم وضع مالی خزانه ضمن مخالفت با استقراض خارجی تاسیس بانک ملی را خواستار شدند، و جمعی از بازرگانان و صرافان متعهد مشارکت در این بانک ر ا نمودند و در آذرماه 1285 اعلان آن که مبین احساسات عمومی و علاقه مردم به تاسیس یک بانک اعتباری ملی در ایران بود انتشار یافت .
در روز 23 آبان 1285 میرزا ابوالقاسم ناصرالملک وزیر مالیه وقت مظفرالدین شاه در مجلس شورای ملی حاضر شد و از اوضاع نابسامان مالی کشور خبرداد و پیشنهاد داد که دولت برای رفع این مشکل مبلغی از کشورهای اروپایی وام دریافت کند که با مخالفت شدید نمایندگان مواجه شد . نمایندگان پس از شور و پیگیری در روز 9 آذر ماه همان سال با تأسیس بانکی که بتواند برای کشور سود داشته و با سپرده های مردم به نفع کشور و مردم کارکند موافقت کردند. خبر تشکیل بانک ملی با سرمایه 15 میلیون ( 30 کرور) قابل افزایش به 50 میلیون تومان با وجد و شعف عموم ملت روبرو شد.
از طرفی دیگر تغییرات ناگهانی در اوضاع سیاسی و انعقاد قرارداد 1907 میلادی بین دولتهای روسیه و انگلیس و تقسیم ایران و نیز آغاز جنگ جهانی اول و ورود نیروهای اشغالگر به ایران تمام کوششها و تلاشهای تشکیل بانک ملی را نقش بر آب کرد و این آرزوی بزرگ مردم سالها به تعویق افتاد.
پس از پایان جنگ جهانی اول و خروج اشغالگران از ایران ، سرانجام قانون تاسیس بانک ملی ایران در جلسه مورخ 14 اردیبهشت 1306 به تصویب مجلس رسید و اساسنامه بانک در 14 تیر ماه 1307 مورد تصویب کمیسیون مالیه مجلس قرار گرفت و در روز سه شنبه20 شهریور 1307 بانک ملی ایران در تهران رسماً کار خود را آغازکرد.
اولین مدیر عامل بانک ملی دکتر کورت لنیدن بلات و معاون او فوگل به همراه 70 کارشناس از کشور آلمان به ایران آمدند.
بر حسب اساسنامه بانک ، بانک ملی ایران بصورت یک شرکت سهامی دارای شخصیت حقوقی شناخته شد و تابع قوانین تجاری تلقی گردید .
سرمایه اولیه بانک 20 میلیون ریال بود که فقط 8 میلیون آن پرداخت شد و در سال 1314 سرمایه بانک به 300 میلیون ریال و در سال 1331 به دومیلیارد ریال افزایش یافت که تمام آن پرداخت شده است .
با توجه به اینکه در آن تاریخ متخصصین بانکی در ایران وجود نداشت بموجب قانونی اجازه استخدام اتباع سویسی یا آلمانی بمنظور اداره بانک داده شد. تعداد کارکنان بانک در روز افتتاح اعم از ایرانی و آلمانی از 27 نفر تجاوز نمیکرد در حال حاضر تعداد کارکنان بانک ملی ایران بالغ بر 45 هزار نفر است .
در ابتدای تاسیس بانک علاوه بر شعبه مرکزی دو شعبه در بازار تهران و بندربوشهر که مهمترین بندر بازرگانی آنروز ایران بود تاسیس گردید .
نخستین نمایندگی بانک در خارج از کشور در سال 1327 در هامبورگ تاسیس شد .
تاسیس بانک کارگشایی: در سال 1305 بنگاهی بنام موسسه رهنی دولتی ایران، از محل وجوه صندوق بازنشستگی کارکنان دولت برای رفع حوائج مردم بوجود آمد که تا سال 1307 تحت نظر وزارت دارایی اداره میگردید پس از تاسیس بانک ملی به این بانک واگذار و در سال 1318 این موسسه بنام بانک کارگشایی مرسوم و یکی از سازمانهای تابعه بانک ملی محسوب شد .
در تاریخ 22 اسفند ماه 1310 حق نشر اسکناس از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و رسماً به مدت 10 سال بانک ملی ایران اعطا شد که به خودی خود قابل تمدید بود و در فروردین ماه 1311 نخستین اسکناس بانک ملی ایران انتشار یافت .
صندوق پس انداز : در سال 1318 بموجب قانونی بمنظور تشویق و ترغیب مردم به پس انداز، صندوق پسانداز بانک ملی ایران تاسیس شد که پس از استقرار نظام بانکداری اسلامی بصورت قرض الحسنه پسانداز، یکی از واحدهای فعال بانک بشمار میرود .
نخستین مجله اقتصادی کشور در سال 1313 انتشار یافت که اولین نشریه آماری، اقتصادی و مالی در ایران بود که به تهیه شاخص قیمتها، شاخص عمده فروشی و تحول وقایع اقتصادی مبادرت و توانست گام موثری برای تهیه زمینــــــــه مطالعــــــــات