لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
منشاء ظهور امپرسیونیسم
متن سخنرانی رویین پاکباز در دانشکده هنرهای زیبا – 1375
چنان که اعلام شده، عنوان گفتار امروز «منشاء ظهور امپرسیونیسم» است، ومطالبی هم که بیان خواهد شد عمدتاً مربوط میشوند به شرایط و عوامل موثر در تکوین این جنبش هنری. بنابراین در اینجا به بررسی و تحلیل سبک و اسلوب کار نقاشانی که ”امپرسیونیست“ نام گرفتهاند، نخواهم پرداخت. بااین حال ، لازم به نظر میرسد که سخن را از خودِ امپرسیونیسم و مشخصات کلی آن آغاز کنم.
امپرسیونیسم (Impressionism) در دهه 70 قرن نوزدهم پدید شد، و غالبا آن را سرآغاز تاریخ هنر مدرن محسوب میکنند. قبل از هر چیز، باید یادآور شوم که امپرسیونیسم یک پدیدهی فرانسوی، ویا دقیقتر بگویم، یک پدیدهی پاریسی بود.
اصطلاح ” امپرسیونیسم“ را نخستین بار یک منتقد و روزنامهنگار فرانسوی بنام لویی لُروا (Louis Leroy) در سال 1874 برای توصیف آثار نقاشانی به کار برد که تحت عنوان «انجمن بی نام هنرمندان» نمایشگاهی در محل عکاسخانه نادار (Nadar) برپا کرده بودند. (خود این آقای نادار کاریکاتور سازی بود که به عکاسی روی آورده بود و از اولین کسانی بود که عکاسی را به عنوان یک هنر معرفی کرد.)
این واژه ” امپرسیونیسم “ درآن زمان با معنای دیگری مصطلح بود و نقاشانی چون کانستبل (Constable)، دُلاکروا (Delacroix ) و کُرو (Corot) از آن استفاده کرده بودند. کلمه امپرسیونیسم تقریباً ”پرداخت سرسری و سطحی“ و ” نقاشی شتاب زده و ناتمام “ معنا می داد و بنابراین بارمنفی داشت. لویی لروا هم آن را درهمین معنا به کار برد. او در شمارهی 25 آوریل 1874 مجلهی طنزنویس ” شاری واری “(Le Charivari) در یک مقاله انتقادی و کوبنده تحت عنوان « نمایش امپرسیونیست ها»، کارهای این نقاشان را خام و سطحی و بیارزش خواند. به خصوص، یک نقاشی منظره اثر کلود مُنه (Claude Monet) که با عنوان” امپرسیون : طلوع آفتاب“ (Impression,Soleil Levant)در نمایشگاه عرضه شده بود، بهانهای برای این نامگذاری به لُروا داده بود. نمایشگاه مورد نقد، آثار تقریباً 30 نقاش رادر برمیگرفت که نه فقط هدف و برنامهی معینی را اعلام نکرده بودند، بلکه به لحاظ سبک و اسلوب کار نیز مشترکات بارزی نداشتند. شاید تنها وجه مشترکشان را بتوان عدم تبعیت آنها از اصول هنر آکادمیک دانست [ بعداً دربارهی هنر آکادمیک توضیح خواهم داد] .به هر حال، این نمایشگاه به مدت یک ماه دایر بود و حدود 3500 نفر از آن دیدن کردند، برخی برآشفته شدند و برخی هم کارها را به مسخره گرفتند. در سالهای بعد نیز هفت نمایشگاه دیگر در این زمره – ولی نه توسط همه شرکت کنندگان نخستین نمایشگاه – برپا شدکه هیچ یک از آنها رسماً نام ” امپرسیونیست “ را برخود نداشت. (نمایشگاهها به ترتیب در سالهای 1876 ، 1877 ، 1879 ، 1880 ، 1881 ، 1882 ، 1886 برگزار شدند). اما نامی که لُروا براین گروه از نقاشان نهاده بود، از نمایشگاه سوم (یعنی 1877)، مورد قبول آنها قرار گرفت. بدین ترتیب ، جریان تازهای که در هنر فرانسه پدید شده بود، تحت نام ” امپرسیونیسم “ تثبیت شد.
واما این هنر آکادمیک که امپرسیونیستها در برابر آن واکنش نشان داده بودند، چگونه هنری بود؟ این اصطلاح برای توصیف آثاری به کار میرفت که سازندگان آن خود را وارث و پاسدار سنت دیرین کلاسیک میدانستند، اما عملاً بر حقانیت نظم اجتماعی موجود تاکید میکردند.شالودهی هنر آکادمیک در فرانسه با تاسیس آکادمی سلطنتی هنرهای زیبا (1664 ) ریخته شد. این آکادمی، هنر را یکسره به خدمت حکومت لویی چهاردهم گرفت. ساز و کار آن چنین بود که از یک سو هنر را کنترل میکرد و از سوی دیگر آن را مورد حمایت قرار میداد. قدرت نمایی نظام آکادمیک – با تاکید متعصبانه برسنت ، و با این اعتقاد که از طریق کنترل آموزش هنر میتوان سبک هنری را تحت ضابطهی معین درآورد، و نیز با ایجاد محدودیت واقعی در بیشتر شکلهای حمایت رسمی از هنر – در نیمه نخست قرن نوزدهم کاملاً برقرار بود. رییس آکادمی بر دو چیز همواره پا فشاری میکرد:اهمیت سنت؛ و ارزشهای نسبی برخی انواع نقاشی – به خصوص نقاشی تاریخی و دارای موضوعهای مذهبی. مهم ترین محل ارائه آثاری از این دست، نمایشگاههای بزرگ سالانهای بود که ” سالن “ (Salon)نام داشت.از میان هزاران اثری که هر ساله به سالن فرستاده میشدند، فقط کارهایی اجازه نمایش میگرفتند که با ضوابط معین آکادمی مطابقت میداشتند. چنین بود که آثار هنرمندان نوآور غالبا به نمایشگاه راه نمییافتند. به همین سبب نیز کوربه(Courbet) پس از چند بار مردود شدن، با اقدامی جسورانه و بیسابقه مقارن با سالن 1855، نمایشگاهی مستقل از آثارش برپا کرد [این اقدام را میتوان زمینهساز نمایشگاههای مستقل امپرسیونیستها دانست]. در سال 1863 کثرت آثار رد شده از طرف داوران سالن اعتراض عمومی را برانگیخت و دولت مجبور شد نمایشگاهی با عنوان سالن مردودین (Salon des Refusés) در جوار سالن رسمی به راه اندازد. پرده ی مشهور ”ناهار در چمنزار“(Le Déjeuner Sur Lherbe) مانه که آشکارا قراردادهای سنتی را نادیده گرفته بود، در همین سالن مردودین در معرض نمایش گذاشته شد. پس از این، مانه و پیروان جوان او _ یعنی امپرسیونیستهای بعدی_ به عنوان نقاشان هرج و مرج طلب و بیقانون در سبک معروف شدند. از طرف دیگر، تحت تاثیر تغییر سلیقه عامه، هنر آکادمیک نیز تدریجا ظاهر متنوعتری پیدا کرد. چنان که در زمان امپرسیونیستها، شاخصترین نمونههای هنر آکادمیک[مثلاٌ آثار بوگرو و کابانل(Cabanel/Bouguereau)] ملغمهای بودنداز کلیشهسازی کلاسیک، احساساتیگری رمانتیک و واقعنمایی رئالیستی، البته با پرداختی شسته و رفته و عالی؛ یعنی دقیقاً همان مشخصاتی که نقاشی امپرسیونیست به اتهام فقدان آن محکوم میشد. در واقع، آنچه نقاشان آکادمیک را به خشم میآورد این بود که امپرسیونیستها در پی کوربه «از روی دیوار موزه به میان طبیعت و اجتماع جهیده بودند». شاید نظیر این دشمنی سنتگرایان با نوجویان را در جای دیگری از تاریخ هنر مدرن نتوان یافت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
منشا HIV و ایدز و اولین موارد ایدز
از ابتدای همه گیری (اپیدمی) ایدز، مباحثه پیرامون منشا اولیه ایدز مورد علاقه و بحث و جدل بود. اگر چه در تلاش برای مشخص کردن محل اولیه ایدز، خطر اینکه بیماری را به گروه یا منطقه خاص یا افراد خاصی نسبت بدهند وجود داشت.
اولین موارد ایدز در ایالات متحده امریکا در سال 1981 رخ داد. ولی آنها اطلاعات بسیار کمی در مورد منبع بیماری ارائه دادند.
در حال حاضر مشخص شده که عامل بیماری ایدز، HIV می باشد بنابراین برای پیدا کردن منشا ایدز بایستی بدنبال منبع HIV بود.
مساله منشا اولیه HIV می تواند یکی از موارد مورد علاقه کاملا آکادمیک باشد. پی بردن به منشا ویروس و چگونگی سیر تکاملی آن در تولید واکسن بر ضد HIV و درمانهای موثرتر در آینده، مفید است، همانگونه که فهم همه گیری (اپیدمی) ایدز در تعیین عملکرد اینده و ایجاد برنامه های آموزشی و پیشگیری کارآمد، موثر است.
HIV جزئی از خانواده Lentiviruses می باشد Lentiviruses بجز HIV در محدوده وسیعی از حیوانات (nonhuman ) یافت شده اند.
این Lentiviruses به صورت کلی تحت عنوان simian viruses (SIV) (ویروس میمون) شناخته می شوند. امروزه پذیرفته شده است که HIV زاده ای از (SIV) Simian (monkey) Immunodeficiency Virus است.
نتایج 10 ساله تحقیق های انجام شده در تعیین منشا و سیر تکاملی HIV بوسیله Paul sharp از دانشگاه ناتینگهام و Beatrice Hahn از دانشگاه آلاباما در سال 2003 منتشر شد. آنها به این نتیجه رسیدند که شامپانزه های وحشی که همزمان بوسیله دو ویروس SIV آلوده بودند از طریق تماس جنسی منجر به ایجاد فرم سومی از ویروس شدند که توانایی آلوده کردن انسان و ایجاد ایدز را داشت.
چگونه HIV از حیوان به انسان منتقل میشود؟
از سالها پیش می دانستند که برخی ویروسها می توانند از حیوان به انسان منتقل شود و از
این پدید ه بعنوان Zoonosis یاد می شود.
2- علاوه بر آن محققان به این نتیجه رسیدند که HIV می تواند از طریق مصرف گوشت شامپانزه آلوده به HIV به انسان منتقل شود.
3- از تئوریهای مورد بحث دیگر انتقال HIV طی تحقیقات پزشکی (iatrogenic) می باشد. از مثالهای آن نقش واکسن های فلج اطفال در انتقال آن می باشد.
سه نمونه شناخته شده از اولین آلودگیها با HIV عبارتند از :
1- HIV یافت شده در نمونه پلاسمائی که در سال 1959 از مردی که در منطقه ای که اکنون در جمهوری کنگو واقع است گرفته شد.
2- HIV یافت شده در نمونه بافتی از نوجوان آمریکایی که در سال 1969 در ST. louis فوت کرد.
3- HIV یافت شده در نمونه بافتی از ملوان نروژی که در سال 1976 فوت کرد.
در سال 1998 برای نمونه پلاسمای سال 1959 آنالیز انجام شد و تفسیر آن بیانگر این بود که HIV-1 حدود دهه 1940 یا اوایل 1950 به بدن انسان وارد شده است. دیگر دانشمندان معتقدند که ورود HIV به بدن آدمی به زمانی طولانی تر برگردد. (احتمال حدود 100 سال پیش یا قبلتر )
امروزه ، بسیاری بر این باورند که چون HIV تکامل یافته یکی از انواع SIV در نوعی شامپانزه در غرب آفریقا است، بنابراین اولین مورد HIV در انسان در غرب آفریقا پدید آمده است و از آنجا HIV در سراسر جهان گسترش یافته است.
اگر چه ممکن است شامپانزه منشا اولیه HIV نباشد و ممکن است انتقال ویروس به بدن انسان در بیش از یک منطقه صورت گرفته باشد و بنابراین بسیار محتمل است که HIV در یک زمان هم در جنوب آمریکا و هم در آفریقا پدید آمده باشد و حتی ممکن است در آمریکا قبل از افریقا پدید آمده باشد.
شاید هرگز به محل و زمانی که اولین بار HIV در آنجا پدید آمد پی نبریم اما آنچه مسلم است٬ در میانه قرن بیستم، آلودگی با HIV بصورت همه گیری در سراسر جهان درآمد که بعنوان ایدز از آن یاد می شود.
عوامل مختلفی در گسترش ناگهانی آن نقش داشته منجمله مسافرتهای بین المللی، سازمانهای خون و استفاده گسترده از مواد مخدر تزریقی.
- سفرهای بین المللی
نقش سفرهای بین المللی در گسترش HIV بوسیله نقش Patient zero برجسته تر می شود.
Patient zero مسئول هواپیمایی کانادایی به نام Gaetan Dugas بود که به اقسا نقاط جهان بسیار سفر می کرد. بررسی بسیاری از مواد اولیه ایدز نشان داد که آلوده شدگان، بصورت مستقیم یا غیر مستقیم با این فرد، تماس جنسی داشته اند . و این افراد آلوده شده به شهرهای مختلفی از آمریکا رفته اند. این مثال نقش سفرهای بین المللی را در گسترش ویروس مشخص می کند.
این مورد پیشنهاد کننده این است که بیماری می تواند محصول یک ناقل منفرد باشد. (single transmissible agent)
- کارخانه های محصولات خون
انتقال خون بصورت یک عمل متداول در پزشکی در آمده و با افزایش نیاز به خون منجر به رشد بیشتر این چنین کارخانه هایی شده است.
در بعضی کشورها مانند ایالات متحده از کسانی که در ازاء پول خون می دهند استفاده می شود، که شامل معتادان تزریق هم می شود و این خون به سراسر جهان فرستاده می شود.
در اواخر دهه 1960 فاکتور انعقادی به نام فاکتور هشت (factor VIII) برای هموفیلی ها تهیه
شد.
و برای تهیه فاکتور انعقادی، لازم بود که خون از هزاران اهدا کننده جمع آوری شده و فاکتور هشت از آن استخراج شود و سپس بصورت گسترده در سطح جهان پخش شود. این موضوع باعث شد که هموفیلی ها در معرض آلودگی قرار گیرند.
- مواد مخدر تزریقی
در دهه 1970 بدنبال جنگ ویتنام و دیگر درگیری ها در خاورمیانه مسبب افزایش دسترسی به هروئین گردید که آن نیز منجر به افزایش رشد مواد مخدر تزریقی شد. این افزایش دسترسی همراه با ایجاد سرنگهای یکبار مصرف پلاستیکی و ایجاد Shooting galleries (جایی که مردم در آنجا می توانستند مواد مخدر لوازمش را از آنجا بخرند، کرایه کنند) راه دیگری در جهت انتقال و گسترش ویروس HIV بود.
تئوریهای دیگری نیز در رابطه با منشا HIV وجود که در مورد آن بحث و جدل فراوانی است، منجمله :
- برخی بر این عقیده اند که HIV بوسیله CIA ایجاد شده است (CIA = سازمان اطلاعاتی آمریکا)
- برخی بر این عقیده اند که HIV بوسیله دستکاریهای مهندسی ژنتیک خلق شده است.
تفاوت بین HIV-1 و HIV-2 چیست ؟
در حال حاضر 2 گونه (type) از HIV وجود دارد. HIV-1 و HIV-2 .
نوع غالب در جهان HIV-1 می باشد و هنگامی که بطور کلی و بدون مشخص کردن نوع و درباره HIV بحث می شود منظور HIV-1 می باشد. هر دو نوع HIV-1 و HIV-2 از طریق تماس جنسی ، خون و محصولات خونی و از مادر و کودک منتقل می شوند و سبب ایدز با علائم بالینی غیر قابل افتراق از یکدیگر می شوند.
اگر چه HIV-2 مشکلتر از HIV-1 منتقل می شود و فاصله زمانی بین آلوده شدن با HIV-2 تا ایجاد بیماری طولانی تر است.
HIV-1 چند زیر گونه (subtype) دارد؟
HIV-1 ویروس بسیار متغیری است و براحتی جهش(mutation) می یابد بدین جهت راسته های (strains) متفاوتی از HIV-1 وجود دارد. این راسته ها (strains) می تواند بر اساس گروه ها و زیر گونه ها، طبقه بندی می شوند. 2 گروه وجود دارد: گروه M و گروه O
در سپتامبر 1998 گروهی از محققان فرانسوی اعلام کردند که راسته جدیدی از HIV در زنی از کامرون در غرب آفریقا، یافته اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
منشاء ظهور امپرسیونیسم
متن سخنرانی رویین پاکباز در دانشکده هنرهای زیبا – 1375
چنان که اعلام شده، عنوان گفتار امروز «منشاء ظهور امپرسیونیسم» است، ومطالبی هم که بیان خواهد شد عمدتاً مربوط میشوند به شرایط و عوامل موثر در تکوین این جنبش هنری. بنابراین در اینجا به بررسی و تحلیل سبک و اسلوب کار نقاشانی که ”امپرسیونیست“ نام گرفتهاند، نخواهم پرداخت. بااین حال ، لازم به نظر میرسد که سخن را از خودِ امپرسیونیسم و مشخصات کلی آن آغاز کنم.
امپرسیونیسم (Impressionism) در دهه 70 قرن نوزدهم پدید شد، و غالبا آن را سرآغاز تاریخ هنر مدرن محسوب میکنند. قبل از هر چیز، باید یادآور شوم که امپرسیونیسم یک پدیدهی فرانسوی، ویا دقیقتر بگویم، یک پدیدهی پاریسی بود.
اصطلاح ” امپرسیونیسم“ را نخستین بار یک منتقد و روزنامهنگار فرانسوی بنام لویی لُروا (Louis Leroy) در سال 1874 برای توصیف آثار نقاشانی به کار برد که تحت عنوان «انجمن بی نام هنرمندان» نمایشگاهی در محل عکاسخانه نادار (Nadar) برپا کرده بودند. (خود این آقای نادار کاریکاتور سازی بود که به عکاسی روی آورده بود و از اولین کسانی بود که عکاسی را به عنوان یک هنر معرفی کرد.)
این واژه ” امپرسیونیسم “ درآن زمان با معنای دیگری مصطلح بود و نقاشانی چون کانستبل (Constable)، دُلاکروا (Delacroix ) و کُرو (Corot) از آن استفاده کرده بودند. کلمه امپرسیونیسم تقریباً ”پرداخت سرسری و سطحی“ و ” نقاشی شتاب زده و ناتمام “ معنا می داد و بنابراین بارمنفی داشت. لویی لروا هم آن را درهمین معنا به کار برد. او در شمارهی 25 آوریل 1874 مجلهی طنزنویس ” شاری واری “(Le Charivari) در یک مقاله انتقادی و کوبنده تحت عنوان « نمایش امپرسیونیست ها»، کارهای این نقاشان را خام و سطحی و بیارزش خواند. به خصوص، یک نقاشی منظره اثر کلود مُنه (Claude Monet) که با عنوان” امپرسیون : طلوع آفتاب“ (Impression,Soleil Levant)در نمایشگاه عرضه شده بود، بهانهای برای این نامگذاری به لُروا داده بود. نمایشگاه مورد نقد، آثار تقریباً 30 نقاش رادر برمیگرفت که نه فقط هدف و برنامهی معینی را اعلام نکرده بودند، بلکه به لحاظ سبک و اسلوب کار نیز مشترکات بارزی نداشتند. شاید تنها وجه مشترکشان را بتوان عدم تبعیت آنها از اصول هنر آکادمیک دانست [ بعداً دربارهی هنر آکادمیک توضیح خواهم داد] .به هر حال، این نمایشگاه به مدت یک ماه دایر بود و حدود 3500 نفر از آن دیدن کردند، برخی برآشفته شدند و برخی هم کارها را به مسخره گرفتند. در سالهای بعد نیز هفت نمایشگاه دیگر در این زمره – ولی نه توسط همه شرکت کنندگان نخستین نمایشگاه – برپا شدکه هیچ یک از آنها رسماً نام ” امپرسیونیست “ را برخود نداشت. (نمایشگاهها به ترتیب در سالهای 1876 ، 1877 ، 1879 ، 1880 ، 1881 ، 1882 ، 1886 برگزار شدند). اما نامی که لُروا براین گروه از نقاشان نهاده بود، از نمایشگاه سوم (یعنی 1877)، مورد قبول آنها قرار گرفت. بدین ترتیب ، جریان تازهای که در هنر فرانسه پدید شده بود، تحت نام ” امپرسیونیسم “ تثبیت شد.
واما این هنر آکادمیک که امپرسیونیستها در برابر آن واکنش نشان داده بودند، چگونه هنری بود؟ این اصطلاح برای توصیف آثاری به کار میرفت که سازندگان آن خود را وارث و پاسدار سنت دیرین کلاسیک میدانستند، اما عملاً بر حقانیت نظم اجتماعی موجود تاکید میکردند.شالودهی هنر آکادمیک در فرانسه با تاسیس آکادمی سلطنتی هنرهای زیبا (1664 ) ریخته شد. این آکادمی، هنر را یکسره به خدمت حکومت لویی چهاردهم گرفت. ساز و کار آن چنین بود که از یک سو هنر را کنترل میکرد و از سوی دیگر آن را مورد حمایت قرار میداد. قدرت نمایی نظام آکادمیک – با تاکید متعصبانه برسنت ، و با این اعتقاد که از طریق کنترل آموزش هنر میتوان سبک هنری را تحت ضابطهی معین درآورد، و نیز با ایجاد محدودیت واقعی در بیشتر شکلهای حمایت رسمی از هنر – در نیمه نخست قرن نوزدهم کاملاً برقرار بود. رییس آکادمی بر دو چیز همواره پا فشاری میکرد:اهمیت سنت؛ و ارزشهای نسبی برخی انواع نقاشی – به خصوص نقاشی تاریخی و دارای موضوعهای مذهبی. مهم ترین محل ارائه آثاری از این دست، نمایشگاههای بزرگ سالانهای بود که ” سالن “ (Salon)نام داشت.از میان هزاران اثری که هر ساله به سالن فرستاده میشدند، فقط کارهایی اجازه نمایش میگرفتند که با ضوابط معین آکادمی مطابقت میداشتند. چنین بود که آثار هنرمندان نوآور غالبا به نمایشگاه راه نمییافتند. به همین سبب نیز کوربه(Courbet) پس از چند بار مردود شدن، با اقدامی جسورانه و بیسابقه مقارن با سالن 1855، نمایشگاهی مستقل از آثارش برپا کرد [این اقدام را میتوان زمینهساز نمایشگاههای مستقل امپرسیونیستها دانست]. در سال 1863 کثرت آثار رد شده از طرف داوران سالن اعتراض عمومی را برانگیخت و دولت مجبور شد نمایشگاهی با عنوان سالن مردودین (Salon des Refusés) در جوار سالن رسمی به راه اندازد. پرده ی مشهور ”ناهار در چمنزار“(Le Déjeuner Sur Lherbe) مانه که آشکارا قراردادهای سنتی را نادیده گرفته بود، در همین سالن مردودین در معرض نمایش گذاشته شد. پس از این، مانه و پیروان جوان او _ یعنی امپرسیونیستهای بعدی_ به عنوان نقاشان هرج و مرج طلب و بیقانون در سبک معروف شدند. از طرف دیگر، تحت تاثیر تغییر سلیقه عامه، هنر آکادمیک نیز تدریجا ظاهر متنوعتری پیدا کرد. چنان که در زمان امپرسیونیستها، شاخصترین نمونههای هنر آکادمیک[مثلاٌ آثار بوگرو و کابانل(Cabanel/Bouguereau)] ملغمهای بودنداز کلیشهسازی کلاسیک، احساساتیگری رمانتیک و واقعنمایی رئالیستی، البته با پرداختی شسته و رفته و عالی؛ یعنی دقیقاً همان مشخصاتی که نقاشی امپرسیونیست به اتهام فقدان آن محکوم میشد. در واقع، آنچه نقاشان آکادمیک را به خشم میآورد این بود که امپرسیونیستها در پی کوربه «از روی دیوار موزه به میان طبیعت و اجتماع جهیده بودند». شاید نظیر این دشمنی سنتگرایان با نوجویان را در جای دیگری از تاریخ هنر مدرن نتوان یافت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
منشا HIV و ایدز و اولین موارد ایدز
از ابتدای همه گیری (اپیدمی) ایدز، مباحثه پیرامون منشا اولیه ایدز مورد علاقه و بحث و جدل بود. اگر چه در تلاش برای مشخص کردن محل اولیه ایدز، خطر اینکه بیماری را به گروه یا منطقه خاص یا افراد خاصی نسبت بدهند وجود داشت.
اولین موارد ایدز در ایالات متحده امریکا در سال 1981 رخ داد. ولی آنها اطلاعات بسیار کمی در مورد منبع بیماری ارائه دادند.
در حال حاضر مشخص شده که عامل بیماری ایدز، HIV می باشد بنابراین برای پیدا کردن منشا ایدز بایستی بدنبال منبع HIV بود.
مساله منشا اولیه HIV می تواند یکی از موارد مورد علاقه کاملا آکادمیک باشد. پی بردن به منشا ویروس و چگونگی سیر تکاملی آن در تولید واکسن بر ضد HIV و درمانهای موثرتر در آینده، مفید است، همانگونه که فهم همه گیری (اپیدمی) ایدز در تعیین عملکرد اینده و ایجاد برنامه های آموزشی و پیشگیری کارآمد، موثر است.
HIV جزئی از خانواده Lentiviruses می باشد Lentiviruses بجز HIV در محدوده وسیعی از حیوانات (nonhuman ) یافت شده اند.
این Lentiviruses به صورت کلی تحت عنوان simian viruses (SIV) (ویروس میمون) شناخته می شوند. امروزه پذیرفته شده است که HIV زاده ای از (SIV) Simian (monkey) Immunodeficiency Virus است.
نتایج 10 ساله تحقیق های انجام شده در تعیین منشا و سیر تکاملی HIV بوسیله Paul sharp از دانشگاه ناتینگهام و Beatrice Hahn از دانشگاه آلاباما در سال 2003 منتشر شد. آنها به این نتیجه رسیدند که شامپانزه های وحشی که همزمان بوسیله دو ویروس SIV آلوده بودند از طریق تماس جنسی منجر به ایجاد فرم سومی از ویروس شدند که توانایی آلوده کردن انسان و ایجاد ایدز را داشت.
چگونه HIV از حیوان به انسان منتقل میشود؟
از سالها پیش می دانستند که برخی ویروسها می توانند از حیوان به انسان منتقل شود و از
این پدید ه بعنوان Zoonosis یاد می شود.
2- علاوه بر آن محققان به این نتیجه رسیدند که HIV می تواند از طریق مصرف گوشت شامپانزه آلوده به HIV به انسان منتقل شود.
3- از تئوریهای مورد بحث دیگر انتقال HIV طی تحقیقات پزشکی (iatrogenic) می باشد. از مثالهای آن نقش واکسن های فلج اطفال در انتقال آن می باشد.
سه نمونه شناخته شده از اولین آلودگیها با HIV عبارتند از :
1- HIV یافت شده در نمونه پلاسمائی که در سال 1959 از مردی که در منطقه ای که اکنون در جمهوری کنگو واقع است گرفته شد.
2- HIV یافت شده در نمونه بافتی از نوجوان آمریکایی که در سال 1969 در ST. louis فوت کرد.
3- HIV یافت شده در نمونه بافتی از ملوان نروژی که در سال 1976 فوت کرد.
در سال 1998 برای نمونه پلاسمای سال 1959 آنالیز انجام شد و تفسیر آن بیانگر این بود که HIV-1 حدود دهه 1940 یا اوایل 1950 به بدن انسان وارد شده است. دیگر دانشمندان معتقدند که ورود HIV به بدن آدمی به زمانی طولانی تر برگردد. (احتمال حدود 100 سال پیش یا قبلتر )
امروزه ، بسیاری بر این باورند که چون HIV تکامل یافته یکی از انواع SIV در نوعی شامپانزه در غرب آفریقا است، بنابراین اولین مورد HIV در انسان در غرب آفریقا پدید آمده است و از آنجا HIV در سراسر جهان گسترش یافته است.
اگر چه ممکن است شامپانزه منشا اولیه HIV نباشد و ممکن است انتقال ویروس به بدن انسان در بیش از یک منطقه صورت گرفته باشد و بنابراین بسیار محتمل است که HIV در یک زمان هم در جنوب آمریکا و هم در آفریقا پدید آمده باشد و حتی ممکن است در آمریکا قبل از افریقا پدید آمده باشد.
شاید هرگز به محل و زمانی که اولین بار HIV در آنجا پدید آمد پی نبریم اما آنچه مسلم است٬ در میانه قرن بیستم، آلودگی با HIV بصورت همه گیری در سراسر جهان درآمد که بعنوان ایدز از آن یاد می شود.
عوامل مختلفی در گسترش ناگهانی آن نقش داشته منجمله مسافرتهای بین المللی، سازمانهای خون و استفاده گسترده از مواد مخدر تزریقی.
- سفرهای بین المللی
نقش سفرهای بین المللی در گسترش HIV بوسیله نقش Patient zero برجسته تر می شود.
Patient zero مسئول هواپیمایی کانادایی به نام Gaetan Dugas بود که به اقسا نقاط جهان بسیار سفر می کرد. بررسی بسیاری از مواد اولیه ایدز نشان داد که آلوده شدگان، بصورت مستقیم یا غیر مستقیم با این فرد، تماس جنسی داشته اند . و این افراد آلوده شده به شهرهای مختلفی از آمریکا رفته اند. این مثال نقش سفرهای بین المللی را در گسترش ویروس مشخص می کند.
این مورد پیشنهاد کننده این است که بیماری می تواند محصول یک ناقل منفرد باشد. (single transmissible agent)
- کارخانه های محصولات خون
انتقال خون بصورت یک عمل متداول در پزشکی در آمده و با افزایش نیاز به خون منجر به رشد بیشتر این چنین کارخانه هایی شده است.
در بعضی کشورها مانند ایالات متحده از کسانی که در ازاء پول خون می دهند استفاده می شود، که شامل معتادان تزریق هم می شود و این خون به سراسر جهان فرستاده می شود.
در اواخر دهه 1960 فاکتور انعقادی به نام فاکتور هشت (factor VIII) برای هموفیلی ها تهیه
شد.
و برای تهیه فاکتور انعقادی، لازم بود که خون از هزاران اهدا کننده جمع آوری شده و فاکتور هشت از آن استخراج شود و سپس بصورت گسترده در سطح جهان پخش شود. این موضوع باعث شد که هموفیلی ها در معرض آلودگی قرار گیرند.
- مواد مخدر تزریقی
در دهه 1970 بدنبال جنگ ویتنام و دیگر درگیری ها در خاورمیانه مسبب افزایش دسترسی به هروئین گردید که آن نیز منجر به افزایش رشد مواد مخدر تزریقی شد. این افزایش دسترسی همراه با ایجاد سرنگهای یکبار مصرف پلاستیکی و ایجاد Shooting galleries (جایی که مردم در آنجا می توانستند مواد مخدر لوازمش را از آنجا بخرند، کرایه کنند) راه دیگری در جهت انتقال و گسترش ویروس HIV بود.
تئوریهای دیگری نیز در رابطه با منشا HIV وجود که در مورد آن بحث و جدل فراوانی است، منجمله :
- برخی بر این عقیده اند که HIV بوسیله CIA ایجاد شده است (CIA = سازمان اطلاعاتی آمریکا)
- برخی بر این عقیده اند که HIV بوسیله دستکاریهای مهندسی ژنتیک خلق شده است.
تفاوت بین HIV-1 و HIV-2 چیست ؟
در حال حاضر 2 گونه (type) از HIV وجود دارد. HIV-1 و HIV-2 .
نوع غالب در جهان HIV-1 می باشد و هنگامی که بطور کلی و بدون مشخص کردن نوع و درباره HIV بحث می شود منظور HIV-1 می باشد. هر دو نوع HIV-1 و HIV-2 از طریق تماس جنسی ، خون و محصولات خونی و از مادر و کودک منتقل می شوند و سبب ایدز با علائم بالینی غیر قابل افتراق از یکدیگر می شوند.
اگر چه HIV-2 مشکلتر از HIV-1 منتقل می شود و فاصله زمانی بین آلوده شدن با HIV-2 تا ایجاد بیماری طولانی تر است.
HIV-1 چند زیر گونه (subtype) دارد؟
HIV-1 ویروس بسیار متغیری است و براحتی جهش(mutation) می یابد بدین جهت راسته های (strains) متفاوتی از HIV-1 وجود دارد. این راسته ها (strains) می تواند بر اساس گروه ها و زیر گونه ها، طبقه بندی می شوند. 2 گروه وجود دارد: گروه M و گروه O
در سپتامبر 1998 گروهی از محققان فرانسوی اعلام کردند که راسته جدیدی از HIV در زنی از کامرون در غرب آفریقا، یافته اند.