لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
سبک شهریار
شهریار کلکسیونی کم نظیر از نبوغ، احساس، عاطفه سرشار و البته استاد شعر است. او یکی از نوادر عصر حاضر در پهنه ادب شرقی است که توانسته است علاوه بر قلب هممیهنان خود قلوب بسیاری را در آسیای مرکزی، شبه قاره هند و پاکستان، عراق، ترکیه، آذربایجان و... تسخیر کند. آفرینش در دو یا سه زبان رسم معمول شاعران ترک و به ویژه شاعران آذربایجانی بوده است. از این دست شاعران در میان شاعران ترک غیرآذربایجانی میتوان به امیرعلیشیر نوائی و کمال خجندی اشاره کرد. در میان شاعران آذربایجان اما تعداد این شاعران بسیار زیاد است که از آنجمله میتوان به تعدادی از این شعرای شاخص نظیر ملامحمد فضولی، صائب تبریزی، حکیم هیدجی، ماذون قشقائی، حبیب ساهر، مفتون امینی، حسین منزوی و... اشاره کرد. در میان شاعران غیر ترک نیز شاعرانی هستند که به دو، سه و حتی چهار زبان شعر گفتهاند. سعدی، اقبال لاهوری، نیما یوشیج و زنگلی کرمانجی از این جملهاند که به ترتیب سعدی به زبانهای عربی و فارسی، اقبال به زبانهای اردو و فارسی، نیما به زبانهای طبری و فارسی و زنگلی کرمانجی شاعر خراسانی به زبانهای کرمانجی، ترکی، فارسی و عربی شعر سرودهاند.اما معمولا کمتر شاعری پیدا میشود که در عین چندزبانه سرودن در همه آنها سرآمد نیز باشد. برای مثال علیشیر نوائی، فضولی، حکیم هیدجی، مأذون قشقائی شعر ترکی را بهتر از فارسی سرودهاند و شاعرانی چون سعدی، صائب، اقبال لاهوری، نیما و منزوی در شعر فارسی موفقتر ظاهر شدهاند. اما شهریار در این میان بینظیرترین پدیدهای است که در هر دو زبان بسیار موفق و تاثیرگذار عمل کرده است. آفرینش شهریار اما بعد دیگری نیز دارد که نباید از آن غافل بود و به ویژه همین بعد اوست که چهرهای بینظیری از او در ادبیات شرق بلکه ادبیات جهان رقم میزند. شهریار در هر دو زبان علاوه بر پیشتازی و نوآفرینی سبکهای متفاوتی را آفریده و تجربه کرده است همین ویژگی شهریار البته یکی از مهمترین موانع شهریارشناسی نیز محسوب میشود. اینک با یک نگاه کلی شمائی از سبکها و قالبهایی که شهریار در دو زبان تجربه کرده است ارائه میشود: الف: شعر ترکی: 1.حیدربابا 2.غزل ترکی 3.مکتب سهندیه و شعر آزاد خان ننه 4. شعرهای متفرقهای در قوالب دیگر هجائی ب: شعر فارسی: 1.غزل 2. سبک شهریار؛ شامل شعرهایی چون ای وای مادرم و دو مرغ بهشتی، هذیان دل 3. شعر آزاد نیمائی 4. قصاید 5. مثنویها 6. قطعات 7. چهار لختیها و... علاوه بر تعدد قالبها و آفرینش قابل قبول شهریار در هریک از آنها شهریار در شعر خود به موضوعات بسیاری پرداخته است که تنها به بخشی از آنها اشاره میشود.
موضوعات مذهبی مثل اشعاری در مورد امام علی و امام حسین (علیهما السلام) موضوعات عاشقانه و لیریک که جانمایه اصلی شعر شهریار هستند.
موسیقی؛ شهریار به فراخور دوستی خود با موسیقیندانانی مثل اقبال آذر، صبا و ... و نیز آشنائی با سه تار، جایگاه ویژهای برای موسیقی قائل است.جدائی شهرهای قفقاز از ایران؛ بخشی از آفرینشهای شهریار مثل اشعار مکاتبهای او باشاعران آن سوی ارس از این جملهاند.اشعار پان ایرانیستی؛ شهریار در برههای از حیات خود تحت تاثیر ترکستیزان تهرانی شعرهایی پان ایرانیستی نیز سروده است.اشعاری در دفاع از فرهنگ و زبان آذربایجان؛ این اشعار به ویژه در دو دهه پایانی عمر او بیشتر به چشم میخورد، از این روی آخرین حرفهای قابل استناد شهریار در مورد عقاید او نسبت به آذربایجان و زبان ترکی نیز همین اشعار هستند.اخوانیهها؛ بخش قابل توجهی از اشعار شهریار شعرهایی هستند که شاعر در مورد دوستان و آشنایان خود که تقریبا اکثر آنان از مشاهیر معاصر هستند سروده شدهاند. از جمله: بولود قاراچورلو «سهند»، قمرالملوک وزیری، کمال الملک، صبا، سایه و...شایان یادآوری است که به نوشته یکی از نویسندگان معاصر دیوان چاپ شده شهریار از حیث تنظیم و تبویب بسیار بدتنظیم است و گاهی غزل در بین قصیده، چهارلختی در بین رباعی و... چاپ شده است.باری همین چند بعدی بودن و آفرینش در حیطههای گوناگون ضمن افزودن شهرت شهریار اما موجب سردرگمی شهریارشناسان نیز شده شده است. بخصوص در عصر حاضر که همه چیز به سوی تخصصی شدن حرکت کرده است، صحبت از شهریار بما هو شهریار (شهریار آنگونه که هست) تقریبا ناممکن است. البته بگذریم از اینکه شهریار تقریبا همانگونه که خود تحمل دانشکده و دانشگاه را نداشته است شعر او نیز تحمل محیطهای آکادمیک را ندارد و بیش از آنکه در لای کتابهای هفتاد من کاغذ تحقیقی دیده شود، در روح و روان این مردم اعم از ترک و فارس مستوری میکند و بیش از آنکه در نشریات علمی خودنمائی کند در نشریات پوپولیستی موسوم به نشریات زرد جلوه مینماید. این مقال کوشش میکند به اختصار و البته به وسع خود علل ناکامیهای شهریارشناسی را بررسی کند.
1: شهریار و جریان چپ عمده مشکلی که شهریار شناسی را به شکل علمی آن عقیم گذاشته است، دلخوش نبودن جریان چپ از شهریار است. بیتعارف بخش معظمی از جریان ادبیات ایران و حتی جهان در قرن گذشته میلادی در دست جنبش چپ جهانی بود. بزرگترین منتقدان و نیز ادب شناسان ایران، ترکیه، آذربایجان و...را نیز همین طیف تشکیل میدادند. اما شهریار جزء معدود افرادی است که در طول عمر خود با جریان چپ کنار نیامد و اصولا شهریار بر عکس شمس آل احمد که میگوید "صابون تمام محافل روشنفکری به تن مالیده است" صابون هیچ محفل روشنفکری را به تن خود نمالیده بود. ما در مقام قضاوت و تعیین حسن و قبح این کار شهریار نیستیم، اما همین امر موجب شده است که جریان چپ که در قرن گذشته بار نقد و عیار سنجی ادبیات را به دوش میکشید، در مورد شعر شهریار سبکباری را ترجیح دهد. شاید عدهای از خوانندگان فکر کنند که این مسئله تنها در مورد شعرهای فارسی او صادق است، اما این مسئله در مورد شعرهای ترکی او نیز صادق بلکه صادقتر است و جریان چپ که تا چندین سال اخیر شریانهای ادبیات ترکی را در ایران به دست گرفته بود، تنها از روی ناچاری به عظمت شهریار اقرار کرد و گرنه تحقیقاتی که در مورد ترکی سرایان معاصر شهریار و بعد از او انجام گرفته هرگز در مورد شهریار انجام نگرفته است. سهراب سپهری نیز از این منظر زمانی مورد کم لطفی جریان چپ واقع شد و از جانب منتقدان چپ «بچه اشرافی بودایی» لقب گرفت. اما مسائل دیگری از جمله دفاع جریان پارسیگرایان و زبانوطنان فارسزبانی مثل شاهرخ مسکوب و دیگران از او، و نیز رواج نوع خاصی از عرفان مسلکی که به فراخور افسردگیها و معضلات عصر ماشین در کل جهان و به تبع آن ایران که معمولا در میان قشر دانشجو نیز شیوع بسیاری داشت موجب نجات شعر سهراب گشت. در اینجا باید به یک مسئله بسیار مهم نیز اشاره شود. بیگمان قطب راست جهانی برنامههای کلانی برای مبارزه با ادبیات چپ در نظر گرفته بود، از جمله این
32 صفحه
قابل ویرایش
فهرست
عنـــــــوان
صفحه
تولد و خانواده شهریار
1
تحصیل شهریار2
گذری بر زندگی نامه شهریار
4
ویژگی سخن10
سبک شناسی آثار12
روز ملی شعر و ادب13
اشعار ولایی14
ماجرای عشق استاد شهریار
15
سیری درآثارشهریار
19
نمونه آثار23
معروفترین اثر شهریار24
نتیجه کلام
31
منابع
32
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
سید محمد حسین بهجت تبریزی فرزند حـــاج میر آقا خشکنابی مقارن انقلاب مشروطیت و بین سالهای 1285 – 1283 شمسی در روســتای خشکناب نزدیک بخش قره چمن متولد گردید . پدرش که در آغاز طلبه بود بعد مجتهد و سپس از وکلای برجسته و ول وکیل آذربایجان مردی بود فـــاضل ، خوشنویس ، کریم الطبع وبا ایمان که در سال 1313شمسی مرحوم و در قم مدفون شد . محمد حسین تحصیل را در مکتب خانه ی قریه ی زادگاهش با گلستان سعدی ، نصاب قران و حافظ آغاز کرد و نخستین مربی او والد ماجدش و بعد مرحوم امیر خیزی بود . تحصیلات ایتدایی را در مدرسه های متحده و فیوضات و متوسطه را در تبریز و دارالفنون تهران به پایان رساند . در سال 1303 وارد مدرسه ی طب شد . تا آخرین ســال پزشکی را با هر مشقتی که داشت سپری کرد و در بیمــارستان مراتب انترنی را می گذراندکه به سبب پیشامدهای عاطفی و عشقی از ادامه ی تحصیل منصرف شد و کمی قبل از اخذ مدرک دکتری ، پزشکی را رهـا کرد و به دمات دولتی پرداخت . به قول خود شهریار این شکست و ناکامی در عشق موهبت الهی بود که او را از عشق مجـــازی به عشق حقیقی معنوی رساند .
در اوایل جوانی و آغاز شاعری « بهجت » و پس از سال 1300 که به تهران رفت « شیوا » تخلص می کرد ولی به انگیزه ی ارادت قلبی و ایمانی که از همــان کودکی و نوجوانی به خواجه شیراز داشت برای یـــافتن تخلص بهتر وضو گرفت نیت کرد ودو بار از دیوان حافظ تفال کرد که هر دو بار کلمه ی « شهریار » آمد و چه تناسبی داشت با غریبی او .
و نیت تقاضای تخلص از خواجه :
غـــم غریبی مهنت چــــو بر نمی تـــابم روم به شهر خـــود و شهریـــــار خود یاشم
دوام عمــر و ملک او بخواخ از لطف حق که چرخ این پکه ی دولت به نام شهریاران را
هر چند خود نیتی درویشـــانه کرده بود و تخلصی « خاکســــــارانه » می خواست ولی به احترام حافظ تخلص شهریار را پذیرفت .
الف) شرح مختصر زندگانی شاعرانه شهریار
ویژگیهای او : شهریار شاعری مومن و مسلمان بود . عمق اعتقادات قلبی خلال بسیـــاری از اشعارش به خوبی پیداست.
از دیگر خصوصیات بارز او او دقت و حساسیت فوق العـــاده فروتنی و درویشی همیشگی مهمان دوستی و مهمان نوازی دائمی ، خلاص و صمیمیت ویژه با دوستان واقعی علاقه مفرط به تمامی هنر ها بخصوص شعر ، موسشقی و خوشنویسی بود .او خط نسخ مستعلیق بویژه خط تحریر را خوب می نوشت . در جوانی سه تــــــار می نواخت و آنجنان نیکو می نواخت که اشک استاد ابو لحسن صبا را جاری می ساخت و برای ساز خود می سرود :
نال به حال زار من امشب سه تار من این مایه ی تسلی شبهای تار من است
پس از مدتی سه تار را برای همبشه کنار گذاشت .
خاطرات کودکی و نوجوانی شهریار : بیش تردر منظومه های حیدربابا ، هذیان دل ، مومیایی و افسانه ی شب منـدرج است و با خواندن آنها می توان دور نمای کودکی او را کم و بیش مجسم کرد . تلخ ترین خاطـــره ی زندگی او مرگ مادر است که ر تاریخ 31 تیر مــــاه 1333 اتفاق افتاده و شاهکار خوب و ماندنی : ای وای مادرم » یادگـــــار آن دوران است .
مادش نیز همچون پدرش در قم مدفون شد . ازسال 1310 تا 1314 در اداره ی ثبت اسناد نیشابور و مشهـــد خدمت کرد. در نیشابور به خدمت نقاش بزرگ کما الملک رسید و آن مثنوی معروف و زیبا را برای استــاد سرود و در مشهد همـدم و عاشراســــتاد فرخ خراسانی ، گلشن آزادی ، نوید و دیگر شاعران گرانمایه ی آن خطــه ی پر برکت بـود در سال 1315 شمسی ه تهران منتقل شد مدتی در شهر داری و پیش رو هنرسپس در بــانک کشاورزی به کار پرداخت . چنــد سالی در عوالم درویشی یر کرد سر آنجام به زاد گاه اصلی خود تبریز باز گشت و تا زمان باز نشستگی در بانک کشـــــاورزی تبریز خدمت کرد . لفبت پس از هشتاد و سه ســــال زندگی شاعرانه ی پر بار و با افتخـــار روح این شاعر بــزرگ در 27 شهریور ماه 1367 به ملکوت اعلی پیوست و جسمش در مقبره الشعرا ی تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنـر مندان آن دیار است به خاک سپرده شد . به مناسبت اولین سالگرد در گذشت او اداره ی پست و تلاگراف با ابتکاری هنـــری در سرس تمبر های یادگار ی خود و با عنوان : بزرگ داشت استاد محمد حسین شهریار شاعر شهیر ایرانی تصویر شهـــریار و مقبره الشعرای تبریز را یه همراه شعر معروف « علی ای همای رحمت تو چه آیتــی خدا را » را یه خط شکستـــه نستعلیق انتشار داد همچنین کتاب یادنامه ی شهریار به خط خوشنویسان اصفهان و مجموعه ی مفصل دیگری به نام سوگـنامــه و یاد واره ی فارسی و ترکی شهریار از سوی کتاب فروشی ارک تبریز منتشر گردید .
ب ) سبک آثار و گرایشهای شعری او :
شهریارهرچند به شاعری غزلسرا شهرت یافته و این خود حقیقتی است انکار ناپذیر ولی او مرکب اندیشهی شاعرانــهی خودرا در عرصه های مختلف شعری به جولان درآورده است وتا سرزمین هاو افق های دور دست و ناشناخته ی احســاسی و تخیل تاخته و شاهکار های جاودانه ی به تصاویری زیبا و تاثیری گیرا و ژرف پدید آورده است که هر کدام در تاریــخ ادبیات این مرزو لوم ثبت شده است . این شاعر پر شور در انواع شعر استاد و بسیار توانا بود از قصیده و قطعه و مثنــوی و رباعی گرفته تا منظومه ها و حتی قالبهای تازه و نوو به اصطلاح نیمایی آثاری دلپذیر ، لظیف و استوار به وجــود آوده است که همواره بر تارک ادب معاصر می درخشد .
در غزل که محور سخن ماست و پایه و اساس این دفتر پر از سوز وشیفتگی لبریز از وجد و شور است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
سبک شهریار
شهریار کلکسیونی کم نظیر از نبوغ، احساس، عاطفه سرشار و البته استاد شعر است. او یکی از نوادر عصر حاضر در پهنه ادب شرقی است که توانسته است علاوه بر قلب هممیهنان خود قلوب بسیاری را در آسیای مرکزی، شبه قاره هند و پاکستان، عراق، ترکیه، آذربایجان و... تسخیر کند. آفرینش در دو یا سه زبان رسم معمول شاعران ترک و به ویژه شاعران آذربایجانی بوده است. از این دست شاعران در میان شاعران ترک غیرآذربایجانی میتوان به امیرعلیشیر نوائی و کمال خجندی اشاره کرد. در میان شاعران آذربایجان اما تعداد این شاعران بسیار زیاد است که از آنجمله میتوان به تعدادی از این شعرای شاخص نظیر ملامحمد فضولی، صائب تبریزی، حکیم هیدجی، ماذون قشقائی، حبیب ساهر، مفتون امینی، حسین منزوی و... اشاره کرد. در میان شاعران غیر ترک نیز شاعرانی هستند که به دو، سه و حتی چهار زبان شعر گفتهاند. سعدی، اقبال لاهوری، نیما یوشیج و زنگلی کرمانجی از این جملهاند که به ترتیب سعدی به زبانهای عربی و فارسی، اقبال به زبانهای اردو و فارسی، نیما به زبانهای طبری و فارسی و زنگلی کرمانجی شاعر خراسانی به زبانهای کرمانجی، ترکی، فارسی و عربی شعر سرودهاند.اما معمولا کمتر شاعری پیدا میشود که در عین چندزبانه سرودن در همه آنها سرآمد نیز باشد. برای مثال علیشیر نوائی، فضولی، حکیم هیدجی، مأذون قشقائی شعر ترکی را بهتر از فارسی سرودهاند و شاعرانی چون سعدی، صائب، اقبال لاهوری، نیما و منزوی در شعر فارسی موفقتر ظاهر شدهاند. اما شهریار در این میان بینظیرترین پدیدهای است که در هر دو زبان بسیار موفق و تاثیرگذار عمل کرده است. آفرینش شهریار اما بعد دیگری نیز دارد که نباید از آن غافل بود و به ویژه همین بعد اوست که چهرهای بینظیری از او در ادبیات شرق بلکه ادبیات جهان رقم میزند. شهریار در هر دو زبان علاوه بر پیشتازی و نوآفرینی سبکهای متفاوتی را آفریده و تجربه کرده است همین ویژگی شهریار البته یکی از مهمترین موانع شهریارشناسی نیز محسوب میشود. اینک با یک نگاه کلی شمائی از سبکها و قالبهایی که شهریار در دو زبان تجربه کرده است ارائه میشود: الف: شعر ترکی: 1.حیدربابا 2.غزل ترکی 3.مکتب سهندیه و شعر آزاد خان ننه 4. شعرهای متفرقهای در قوالب دیگر هجائی ب: شعر فارسی: 1.غزل 2. سبک شهریار؛ شامل شعرهایی چون ای وای مادرم و دو مرغ بهشتی، هذیان دل 3. شعر آزاد نیمائی 4. قصاید 5. مثنویها 6. قطعات 7. چهار لختیها و... علاوه بر تعدد قالبها و آفرینش قابل قبول شهریار در هریک از آنها شهریار در شعر خود به موضوعات بسیاری پرداخته است که تنها به بخشی از آنها اشاره میشود.
موضوعات مذهبی مثل اشعاری در مورد امام علی و امام حسین (علیهما السلام) موضوعات عاشقانه و لیریک که جانمایه اصلی شعر شهریار هستند.
موسیقی؛ شهریار به فراخور دوستی خود با موسیقیندانانی مثل اقبال آذر، صبا و ... و نیز آشنائی با سه تار، جایگاه ویژهای برای موسیقی قائل است.جدائی شهرهای قفقاز از ایران؛ بخشی از آفرینشهای شهریار مثل اشعار مکاتبهای او باشاعران آن سوی ارس از این جملهاند.اشعار پان ایرانیستی؛ شهریار در برههای از حیات خود تحت تاثیر ترکستیزان تهرانی شعرهایی پان ایرانیستی نیز سروده است.اشعاری در دفاع از فرهنگ و زبان آذربایجان؛ این اشعار به ویژه در دو دهه پایانی عمر او بیشتر به چشم میخورد، از این روی آخرین حرفهای قابل استناد شهریار در مورد عقاید او نسبت به آذربایجان و زبان ترکی نیز همین اشعار هستند.اخوانیهها؛ بخش قابل توجهی از اشعار شهریار شعرهایی هستند که شاعر در مورد دوستان و آشنایان خود که تقریبا اکثر آنان از مشاهیر معاصر هستند سروده شدهاند. از جمله: بولود قاراچورلو «سهند»، قمرالملوک وزیری، کمال الملک، صبا، سایه و...شایان یادآوری است که به نوشته یکی از نویسندگان معاصر دیوان چاپ شده شهریار از حیث تنظیم و تبویب بسیار بدتنظیم است و گاهی غزل در بین قصیده، چهارلختی در بین رباعی و... چاپ شده است.باری همین چند بعدی بودن و آفرینش در حیطههای گوناگون ضمن افزودن شهرت شهریار اما موجب سردرگمی شهریارشناسان نیز شده شده است. بخصوص در عصر حاضر که همه چیز به سوی تخصصی شدن حرکت کرده است، صحبت از شهریار بما هو شهریار (شهریار آنگونه که هست) تقریبا ناممکن است. البته بگذریم از اینکه شهریار تقریبا همانگونه که خود تحمل دانشکده و دانشگاه را نداشته است شعر او نیز تحمل محیطهای آکادمیک را ندارد و بیش از آنکه در لای کتابهای هفتاد من کاغذ تحقیقی دیده شود، در روح و روان این مردم اعم از ترک و فارس مستوری میکند و بیش از آنکه در نشریات علمی خودنمائی کند در نشریات پوپولیستی موسوم به نشریات زرد جلوه مینماید. این مقال کوشش میکند به اختصار و البته به وسع خود علل ناکامیهای شهریارشناسی را بررسی کند.
1: شهریار و جریان چپ عمده مشکلی که شهریار شناسی را به شکل علمی آن عقیم گذاشته است، دلخوش نبودن جریان چپ از شهریار است. بیتعارف بخش معظمی از جریان ادبیات ایران و حتی جهان در قرن گذشته میلادی در دست جنبش چپ جهانی بود. بزرگترین منتقدان و نیز ادب شناسان ایران، ترکیه، آذربایجان و...را نیز همین طیف تشکیل میدادند. اما شهریار جزء معدود افرادی است که در طول عمر خود با جریان چپ کنار نیامد و اصولا شهریار بر عکس شمس آل احمد که میگوید "صابون تمام محافل روشنفکری به تن مالیده است" صابون هیچ محفل روشنفکری را به تن خود نمالیده بود. ما در مقام قضاوت و تعیین حسن و قبح این کار شهریار نیستیم، اما همین امر موجب شده است که جریان چپ که در قرن گذشته بار نقد و عیار سنجی ادبیات را به دوش میکشید، در مورد شعر شهریار سبکباری را ترجیح دهد. شاید عدهای از خوانندگان فکر کنند که این مسئله تنها در مورد شعرهای فارسی او صادق است، اما این مسئله در مورد شعرهای ترکی او نیز صادق بلکه صادقتر است و جریان چپ که تا چندین سال اخیر شریانهای ادبیات ترکی را در ایران به دست گرفته بود، تنها از روی ناچاری به عظمت شهریار اقرار کرد و گرنه تحقیقاتی که در مورد ترکی سرایان معاصر شهریار و بعد از او انجام گرفته هرگز در مورد شهریار انجام نگرفته است. سهراب سپهری نیز از این منظر زمانی مورد کم لطفی جریان چپ واقع شد و از جانب منتقدان چپ «بچه اشرافی بودایی» لقب گرفت. اما مسائل دیگری از جمله دفاع جریان پارسیگرایان و زبانوطنان فارسزبانی مثل شاهرخ مسکوب و دیگران از او، و نیز رواج نوع خاصی از عرفان مسلکی که به فراخور افسردگیها و معضلات عصر ماشین در کل جهان و به تبع آن ایران که معمولا در میان قشر دانشجو نیز شیوع بسیاری داشت موجب نجات شعر سهراب گشت. در اینجا باید به یک مسئله بسیار مهم نیز اشاره شود. بیگمان قطب راست جهانی برنامههای کلانی برای مبارزه با ادبیات چپ در نظر گرفته بود، از جمله این برنامهها در ایران میتواند دفاع و ترویج شعر سهراب نیز باشد. اما در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
محمد حسین شهریار
محمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار ، شاعر ایرانی فرزند آقا سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میر آقا خشکنابی در سال 1325 هجری قمری ( شهریور ماه 1286 هجری شمسی ) در بازارچه میرزا نصرالله تبریزی واقع در چای کنار چشم به حهان گشود . در سال 1328 هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود پدرش او را به روستای قیش قورشان و خشکناب منتقل نمود . دوره کودکی استاد در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که منظومه حیدر بابا مولود آن خاطراتست . در سال 1331 هجری قمری پدرش او را برای ادامه تحصیل به تبریز باز آورد و او را در نزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نمود و در سال 1332 هجری قمری جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد گردید و در همین سال اولین شعر رسمی خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی نیز پرداخته و از فراگیزی خوشنویسی نیز دریغ نمی کرد که بعد ها کتابت قرآن ، ثمره همین تجربه می باشد .
در سیزده سالگی اشعار شهریار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ می رسد .
در بهمن ماه 1299 خورشیدی برای اولین بار به تهران مسافرت کرده ، و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون به تحصیل می پردازد . شهریار در تهران تخلص بهجت را نپسندیده و تخلص شهریار را پس از دو رکعت نماز و تفال از حافظ می گیرد .
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
روم به شهر خود و شهریارخود باشم
شهریار از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شده و نواختن سه تار و مشق ردیف های سازی موسیقی ایرانی را از او فرا می کیرد . او همزمان با تحصیل در دارالفنون به ادامه تحصیلات علوم دینی می پرداخت و در مسجد سپهسالار در حوزه درس سید حسن مدرس حاضر می شد .
در سال 1303 وارد مدرسه طب می شود و از این پس زندگی شور انگیز و پرفراز و نشیب او آغاز می شود . در سال 1313 و زمانی که شهریار در خراسان بود . پدرش حاج میر آقا خشکنابی فوت می کند . او سپس در سال 1314 به تهران بازگشته و از این پس آوازه شهرت او از مرزها فراتر می رود .
شهریار شعر فارسی و ترکی آذزبایجانی را با مهارت تمام می سراید و در سال های 1329 تا 1330 اثر مشهور خود حیدر بابا سلام را می سراید . گفته می شود که منظومه « حیدر بابا» در شوروی به 90 در صد زبان های جمهوری های آن ترجمه و منتشر شده است .
در تیر ماه 1331 مادرش در می گذرد . در مرداد 1332 به تبریزآمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمیده خالقی ازدواج می کند که حتصل این ازدواج سه فرزند به نام های شهرزاد و مریم و هادی هستند .
در حدود سال های 1346 آغاز به نوشتن قرآن ، به خط نسخ نموده که یک ثلث آن را به اتمام رسانده و دیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ و بلافاصله نایاب شده است . در مدت اقامت در تبریز سهندیه را می سراید . در سال 1350 مجدداً به تهران مسافرت نموده و تجلیل های متعددی از شهریار به عمل می آید ولی در سال 1354 داغ دیگری از فوت همسر به دلش می نشیند .
در سال 1357 شهریار با حرکت انقلاب هم صدا شد . در اردیبهشت ماه سال 1363 تجلیل با شکوهی از استاد در تبریز به عمل آمد . شهریار به لحاظ اشتهار در سزودن اشعار کم نظیر در مدح امیر مومنان و ائمه اطهار به شاعر اهل بیت شهرت یافته است .
شهریار در سالهای آخر عمر در تهران اقامت داشت . دوست داشت به شیراز برود و در آرامگاه حافظ باشد ولی بعد از این فکر منصرف شد و به تبریز رفت . او آخرین روزهای عمرش در بیمارستان مهر تهران بستری شد و در 27 شهریور ماه 1367 در همان بیمارستان او پس از یک دوره بیماری در گذشت و بنابر وصیتش او را در مقبره الشعرا به خاک تبریز سپردند .
زندگی نامه استاد حسین شهریار
یکی از شاعران با اصل و نصب که به زبان آذری شعر می سراید استاد محمد حسین شهریار است . شهریار مانند دیگر شاعران در شعر خود لغت و خیز هایی دارد و در زندگی شخصی خود هم با فراز و نشیب هایی روبرو بوده است شهریار در روستای خشگناب در بخش قره چمن آذربایجان متولد شده است ولی در جوانی برای گذراندن دوران تحصیلی خود به تهران آمد . شهریار در سالهای آخر تحصیل خود در رشته پزشکی بود که دچار یک درد عشقی شد که این نافرجامی عشق یکی از موهبت های خدا بود .
این نافرجامی باعث دیدی جدید در شعر و ادب شهریار شد و شعرهایش چهره جدیدی پیدا کردند . او در شعر خود توصیعه و عرفان را پیش گرفت و شعر هایی در این راستا گفت که بیشتر در وصف و مدح ائمه اطهار و پروردگار و .... است . مانند شعر های هدیه کربلا ، صدای خدا ، قیام محمد ( ص) و مولا علس و شریح قاضی و ......
شهریار در سزودن شعرهای خود دو زبان را ملاک قرار داد :
1- زبان دری 2- زبان آذری
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با شعر هایی چون شرف قبول و مقام رهبری سخنان و نظرات خود را مطرح کرد .
در حدود سال 1301 استاد شهریار و آقای پروفسور زاهدی در مدرسه دارالفنون همکلای بودند . شهریار زیاد شعر می گفت و در هر مهمانی و مجلسی شعری می سرود و همانجا می گذاشت و این اشعار بر حسب حوادث از بین می رفت .
شهریار در خانه اغلب روی قوطی سیگار و یا ورق باطله شعر می نوشت و این اشعار کم کم از بین می رفت و در این مواقع پرفسور زاهدی آنها را از گوشه و کنار ها جمع آوری می کرد و دسته بندی می کرد .
شهریار می گوید : اگر آقای دکتر زاهدی به این گونه اشعار را جمع نمی کرد من هیچ رغبتی برای جمع آوری آثارم نداشتم .
شرح حال و خاطرات شهریار در شعرها و نوشته های او پیداست و او با هنرمندی زندگی خود را به مردم نشان می داد . شهریار یک عشق اولی داشت که به آن