لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام حسین (ع) در سوم ماه شعبان و به روایتی در پنجم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمد . رسول اکرم (ص) او و حسن را بسیار دوست داشت و پیوسته می گفت :
« خداوندا ! من این دو و پدر و مادر این دو را بسیار دوست دارم . خدایا! دشمن ایشان را دشمن و دوست ایشان را دوست بدار .»
از امام رضا (ع) نقل می کنند که شب عید بود و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) چون سایر کودکان ، لباس عید می خواستند و فاطمه(س) ایشان را دلخوشی می داد که جامه های شما نزد خیاط است و چون آماده شود ، خواهد آورد . شب عید شد و باز کودکان درخواست خود را تکرار کردند . فاطمه (س) به آنها وعده داد . پاسی از شب گذشته بود که در زدند . فاطمه (س) چون در را گشود مردی را دید آراسته که بقچه ای را به او تقدیم کرد . فاطمه (س) بسیار خوشحال شد و جامه ها را بر فرزندان پوشانید . روز عید پیامبر (ص) بر آنها وارد شد و فرزندان خود را بوسید و فرمود :
« ای فاطمه ! آن کس را که این جامه ها را آورد شناختی ؟»
فاطمه (س) گفت :
« نه ، بخدا سوگند که نشناختم و نمی دانستم که نزد خیاط لباس دارم.»
پیامبر (ص) فرمود :
« جبرئیل مرا آگاه کرد که از بهشت ، خلعت هایی برای حسنین خواهد فرستاد و این ، آن جامه ها هستند که وی وعده کرد .»
سجایای امام حسین (ع)
گویند روزی امام از کنار فقرا می گذشت . آنها عباهای خود را پهن کرده بودند و نان خشک می خوردند . چون امام نزدیک شد ، از او دعوت کردند . امام از اسب فرود آمد و کنار ایشان نشست . سپس گفت :
« اینک که من دعوت شما را پذیرفتم ، شما نیز دعوت مرا بپذیرید .»
و آنها را به خانه برد و با هر آنچه که مهیا بود ، از ایشان پذیرایی شایسته ای کرد .
روزی مرد عربی به مدینه آمد و از مردمان پرسید :
« کریمترین مردم این شهر کیست ؟»
همه گفتند :
« حسین بن علی (ع) .»
مرد او را جستجو کرد تا داخل مسجد شد و دید که نماز می خواند .
حضرت به درخواست او گوش فرا داد و به قنبر گفت چهار هزار دینار فراهم کند تا به مرد بدهد ، اما هنگام پرداخت . زر را در پارچه ای پیچید و از شرم روی مرد عرب ، آن را از شکاف در به او داد . اعرابی سخت گریست . امام فرمود :
« عطای من کم بود که گریستی ؟»
مرد عرب گفت :
« براین می گریم که دستی چنین سخاوتمند چگونه در خاک خواهد شد؟»
عصام بن المصطلق شامی می گوید :
« به مدینه وارد شدم و حسین بن علی (ع) را دیدم نیکو و پاکیزه و حسدم سخت یرانگیخته شد و عداوتی را که از پدرش در سینه داشتم به یاد آوردم و هر چه ناسزا می دانستم به او گفتم . امام با مهربانی نگاهم کرد و گفت : « خداوند به پیامبرش امر کرده است که بدی را با بدی پاسخ نگوید و از نادانان روی بگرداند و از وسوسه شیطان به خدا پناه برد . این دشنام و ناسزا به ما ، سنتی است که معاویه در شام مرسوم کرده است و تو گناه چندانی نداری . اینک اگر حاجتی داری بگو ، چنانچه از دست من بر آید انجام خواهم داد .» از گشاده رویی و کرامت امام چنان شرمنده شدم که می خواستم زمین دهان باز کند و من فرو بروم . از آن روز به بعد ، هیچ کس نزد من از او و پدرش گرامی تر نبودند .»
گویند بر پشت امام حسین (ع) رد پینه های فراوان بود . از امام زین العابدین (ع) پرسیدند :
« اینها چیست ؟»
پاسخ داد :
« از بس کیسه های غذا و وسایل زندگی را بر پشت می گذاشت و به خانه بیوه زن ها و کودکان و یتیم ها و فقرا می برد .»
از امام زین العابدین (ع) پرسیدند :
« چگونه است که پدر بزرگوار شما چندان اولادی ندارد ؟»
پاسخ داد :
« پدرم در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند و چنان محو جمال خداست که به هیچ کس و هیچ چیز جز او توجه ندارد .»
گویند امام حسن (ع) چنان به برادرش احترام می کرد که گویی او بزرگتر است . سبب را می پرسیدند ، می فرمود :
« هیبت حسین (ع) همچون هیبت پدرم علی (ع) است .»
شهادت امام حسین (ع)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اوحدالدین بن حسین مراغه ای
شاعر سده هفتم و هشتم ایران است. او در مراغه زاده شد و مدتی در اصفهان مقیم بود. معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید بود. آرامگاه او در مراغه است. هم اکنون یک موزه دائمی در مقبره اوحدی در مراغه دایر میباشد در 670 هجری در مراغه متولد شد او از جوانی انسانی عارف و وارسته کامل بود و در علوم دینی و عرفانی بدرجه کمال رسید او تحت صافی تخلص می کرد اوحدی مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدتها به سیاحت گذراند. هم در این سیاحتها بوده است که گذارش به کرمان می افتد و از محضر شیخ اوحدالدین کرمانی بهره ور می شودو به علت انتصاب به طریقت اوحدالدین کرمانی لقب اوحدی گرفت اثر جاویدانی وی ( جام جم )مثنوی شانل پنجهزار بیت است که در 733 آنرا به نظم کشیده است سایر آثار اوحدی ( ده نامه ) ( منطق العشاق ) است که همواره مورد توجه شاهان ایلخانی بوده است. وفات اوحدی در سال 738 قمری در مراغه اتفاق افتاد و آرامگاه او در باغی زیبا زیارتگاه عاشقان عرفان است. اوحدی علاوه بر قصائد و غزلیات دارای کتابی است به نام « جام جم » که مهمترین اثر اوست. این کتاب، یک مثنوی است که اوحدی در سرودن آن به « حدیقة » سنـــایی نظر داشته است. و اما غزل زیر که سرودة اوحدی است علاوه بر برخورداری از زبانی گرم و پویا ، مانند غزلهای سعدی تمام زیباییهای خود را به یکباره به خواننده می بخشد
اوحدی اصفهانی از شاعران نسبتا توانای قرن هفتم و هشتم هجری است که تاکنون تحقیق و تفحصی در خور در دیوان اشعار او صورت نگرفته است. رساله حاضر گامی است-هرچند کوچک-در جهت رفع این نقیصه که در آن ابتدا با استفاده از دیوان شاعر ، تذکره ها و کتابهای تاریخی نزدیک به عصر وی، شرح حال ، آثار ، افکار و سبک شاعری او به طور دقیق مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پس از آن کلیه دیوان او-به استثنای مثنوی جام جم-مطالعه گردیده و نکات و اشارات مهم و برجسته این دیوان به قرار زیر شرح گردیده است:1-آیات قرآن، احادیث و سخنان مشایخ.2-تلمحیات و اشارات.3-اهم کنایات و امثال و حکم.4-واژه ها و اصطلاحات عرفانی.5-واژه ها و ترکیبات دشوار..
مست امـــدم امشب کـــه ســر راه بگیـــرم یک بوسه بزور از لب آن مــاه بگیـــــــرم
دانـــم که دهــد عقل نکو خــــواه مرا پنـــد لیکن عجب از پنـــد نکو خـــــواه بگیـــرم
تا هیچ کسم راز دل ریــش نــــــدانــــــــــد این اشک روان بر رخ چـــون کاه بگیرم
هــر چند بکوشد کــه ببیگــــاه بیایـــــــــــد مــــن نیــز بکوشم کــــه بنــاگاه بگیــــرم
گر زانکه ببالای بلندش نـــرســـــد دسـت در دست کشم زلفش و کـــوتــاه بگیـــــرم
از چاه زنخ گـــر ندهــــد آب چــــــو دزدان بــــر قافله عشـــق سر چــــاه بگیــــــرم
با اوحدی ارحیلت روبـــــآه کنــد کـــــــس من نیستم آن شیر کــــه روبـــاه بگیـــرم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اوحدالدین بن حسین مراغه ای
شاعر سده هفتم و هشتم ایران است. او در مراغه زاده شد و مدتی در اصفهان مقیم بود. معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید بود. آرامگاه او در مراغه است. هم اکنون یک موزه دائمی در مقبره اوحدی در مراغه دایر میباشد در 670 هجری در مراغه متولد شد او از جوانی انسانی عارف و وارسته کامل بود و در علوم دینی و عرفانی بدرجه کمال رسید او تحت صافی تخلص می کرد اوحدی مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدتها به سیاحت گذراند. هم در این سیاحتها بوده است که گذارش به کرمان می افتد و از محضر شیخ اوحدالدین کرمانی بهره ور می شودو به علت انتصاب به طریقت اوحدالدین کرمانی لقب اوحدی گرفت اثر جاویدانی وی ( جام جم )مثنوی شانل پنجهزار بیت است که در 733 آنرا به نظم کشیده است سایر آثار اوحدی ( ده نامه ) ( منطق العشاق ) است که همواره مورد توجه شاهان ایلخانی بوده است. وفات اوحدی در سال 738 قمری در مراغه اتفاق افتاد و آرامگاه او در باغی زیبا زیارتگاه عاشقان عرفان است. اوحدی علاوه بر قصائد و غزلیات دارای کتابی است به نام « جام جم » که مهمترین اثر اوست. این کتاب، یک مثنوی است که اوحدی در سرودن آن به « حدیقة » سنـــایی نظر داشته است. و اما غزل زیر که سرودة اوحدی است علاوه بر برخورداری از زبانی گرم و پویا ، مانند غزلهای سعدی تمام زیباییهای خود را به یکباره به خواننده می بخشد
اوحدی اصفهانی از شاعران نسبتا توانای قرن هفتم و هشتم هجری است که تاکنون تحقیق و تفحصی در خور در دیوان اشعار او صورت نگرفته است. رساله حاضر گامی است-هرچند کوچک-در جهت رفع این نقیصه که در آن ابتدا با استفاده از دیوان شاعر ، تذکره ها و کتابهای تاریخی نزدیک به عصر وی، شرح حال ، آثار ، افکار و سبک شاعری او به طور دقیق مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پس از آن کلیه دیوان او-به استثنای مثنوی جام جم-مطالعه گردیده و نکات و اشارات مهم و برجسته این دیوان به قرار زیر شرح گردیده است:1-آیات قرآن، احادیث و سخنان مشایخ.2-تلمحیات و اشارات.3-اهم کنایات و امثال و حکم.4-واژه ها و اصطلاحات عرفانی.5-واژه ها و ترکیبات دشوار..
مست امـــدم امشب کـــه ســر راه بگیـــرم یک بوسه بزور از لب آن مــاه بگیـــــــرم
دانـــم که دهــد عقل نکو خــــواه مرا پنـــد لیکن عجب از پنـــد نکو خـــــواه بگیـــرم
تا هیچ کسم راز دل ریــش نــــــدانــــــــــد این اشک روان بر رخ چـــون کاه بگیرم
هــر چند بکوشد کــه ببیگــــاه بیایـــــــــــد مــــن نیــز بکوشم کــــه بنــاگاه بگیــــرم
گر زانکه ببالای بلندش نـــرســـــد دسـت در دست کشم زلفش و کـــوتــاه بگیـــــرم
از چاه زنخ گـــر ندهــــد آب چــــــو دزدان بــــر قافله عشـــق سر چــــاه بگیــــــرم
با اوحدی ارحیلت روبـــــآه کنــد کـــــــس من نیستم آن شیر کــــه روبـــاه بگیـــرم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
خلاصه ای از زندگی امام حسین
در مقابل این قوم عده ای ولادت امام حسین علیه السلام را در سال سوم هجرت ذکر کرده اند که از آن جمله مرحوم شیخ نکینی از علمای شیعه و از اهل سنت هستند در مورد ماه و روز ولادت آن بزرگوار نیز مشهور ان است که در پنجم ماه شعبان بوده و این قول را مورخانی که در بالا نامشان برده شد اختیار کرده اند.
گرچه اقوال دیگری نیز مانند سوم شعبان و اخر ماه ربیع الاول و یا سیزدهم ماه رمضان نقل شده که این دو قول اخیر خلاف مشهور است و قوم سوم را همان گونه که مرحوم مجلسی که مزیت فن حدیث است نسبت به مشهور می دهد ما نیز می پذیریم چون امام حسین (ع) متولد شد او را نزد پیامبر می آوردند تا نامی برای او بگذارد پیامبر (ص) فرمود: من در نامگذاری این فرزند بر خدای عزوجل سبقت نمی گیرم.
چون امام حسین به دنیا آمد رسول خدا (ص) در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و در روز هفتم ولادت آن حضرت دستور داد.
سر نوزاد را تراشیدند و هم وزن موی سرش صدقه داد و گوسفندی برای او عقیقه کرد و ران آن گوسفند را برای قابله فرستاد و در روز 7 ولادت امام دو گوسفند خاکستری رنگ برای او عقیقه کرد و رانی از آن را به همراه یک دینار به قابله داد سپس سرش را تراشید، و هم وزن موی سرش نقره صدقه داد، و آنگاه بر سر آن نوزاد عطر مالید خبر دادن پیامبر (ص) از آینده غم انگیز نوزاد در روایات اهل سنت نظیر روایت فوق نقل شده، در برخی از این روایات آمد، که اسماء گویند من حسین(ع) را نزد پیامبر (ص) بروم و در دامان آن حضرت نهادم پیامبر گریست! من عرض کردم پدر و مادرم به قربانت سبب گریه شما چیست به راستی این پسر مرا گروه ستمکار از امت من خواهند کشت که خدای تعالی شفاعت مرا به آنها نرساند و بدنبال آن فرمود. ای اسماء این خبر را به فاطمه مده زیرا تازه زاست و این خبر غم انگیز برای او در این در حال خوب نیست.
دوران کودکی امام حسین (ع)
دوران زندگانی آن دو بزرگوار با جد بزرگوارشان پیامبر (ص) از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا شدت علاقه پیامبر (ص) به آن دو موجب شده بود که همگان آن دو کودک را احترام کنند و دوست بداند و در خصوص علاقه پیامبر (ص) به امام حسین (ع) روایات متعددی است که به چند نمونه اشاره می کنیم این جدیث معروف است که رسول خدا فرمود حسین از من است و من از حسین.
درباره شدت علاقه پیامبر (ص) به امام حسین (ع) روایات نقل شده که گوید پیامبر(ص) حسین بن علی را بر شانه خود سوار کرده بودی مردی آن حضرت را دید و رو به حسین (ع) کرده و گفت ای پسرک خوب و سوار شده ای رسول خدا(ص) فرمود او هم خوب سواری است ص 23 همانگونه که قبلاً یادآور شدیم بهترین و شیرین ترین دوران عمر امام حسن و امام حسین (ع) دوران زندگانی آنان در کنار جد بزرگوارشان پیامبر (ص) بود پس از رحلت آن حضرت دوران مصیبت و مظلومیت این خانواده شروع شد. رحلت جانگداز پیامبر که برای همه مسلمانان فاجعه بزرگی بود برای این دو آقازاده نیز ضایعه ای غیر قابل جبران بود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
موضوع:
شباهتهای امام حسین و امام زمان علیهماالسلام
دانشپژوه: مهدی دهبان لنگرودی
استاد راهنما:
حجت السلام مهدی شهروزخواه
پایه تحصیلی: پنجم
سال تحصیلی: 88-87
موضوع:
شباهتهای امام حسین و امام زمان علیهماالسلام
استاد راهنما:
حجت السلام مهدی شهروزخواه
دانشپژوه: مهدی دهبان لنگرودی
پایه تحصیلی: پنجم
سال تحصیلی: 88-87
تقدیم به:
حضرت امام حسن عسگری و حضرت علیاکبر علیهالسلام
با تقدیر از:
استادان معظمی که حقیر را مرهون لطف قرار دادند بالاخص حاج آقا شهروزخواه