لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تا آنجا که بررسیهای جامعه شناسانه مدلل نموده است هر جامعه ای،در مقاطعی ویژه از تاریخ بودن خود دچار برخی از ناهنجار های نگرشی و یا کنشی گردیده و بناچار از برخی آفتها و آسیب های رنجبار میزبانی می نماید. طبیعی است که هرچه این آفتها و آسیب ها به گوهر حیات و سرمایه های ارزشمند زندگانی نزدیک تر باشند،تصویریکه ازهویت جامعه بدست می دهد المبارتر و تأسف انگیزتر بوده و دقت و تأملی که می طلبد شدیدتر،سریعتر و قوی تر خواهد بود. و باز،انچه درین رابطه ویژه به شدت قابل توجه و تذکر می نماید اینست که برخی از این ناهنجاریها،درشرایطی ویژه و موقعیت های خاص،رشد تأمل انگیزی از خود نشان داده و در هیئت عارضه ای نفرت بار، نه تنها لاشه کثیف خود را بر جامعه تحمیل می کنند! که متأسفانه نزد عده ای از تبه روزگاران افراد، به عنوان "راهکاری قابل بهره وری" مورد پذیرش و استفاده قرارمی گیرد.
به هر حال اگر بپذیریم که " ناهنجاری" از هرگونه ای که باشد ،آفت انسان و جامعه انسانی می باشد، باید بپذیریم که اولاً این آفتها عواملی دارند،ثانیاً اصل رویکرد دلسوزانه و عالمانه به آسیب شناسی اجتماعی، جامعه را در امر وقایه نگرشی و یا کنشی کمک تواند کرد،ثالثاً اصل رویکرد عملی به وقایه و درمان خواهد توانست تا آفتها را دفع و جامعه را از آسیب پذیری بر کنار سازد.
با این مایه از باور و بینش،اگر بخواهیم توجه عالمانه و دلسوزانه خود را معطوف زشت ترین، نفرت بارترین،هراس انگیزترین،اعتماد زداترین و بدبینانه ترین ناهجاری های دیارمان،یعنی "خودسوزی های رشد یابنده" اخیر بنماییم،متوجه خواهیم شد که این ناهنجاری کریه ترین تصویر را از جامعه ما،به عنوان جامعه ای اسلامی! برای جهانیان ارائه کرده و بی فرهنگ ترین ،ناسالم ترین،ترحم انگیزترین و زندگی ستیز ترین چهره را ، از عاملان آن به نمایش نهاده است.
باید افزود که آنچه در رابطه با حضور وحاکمیت شرمبار این ناهنجاری بشدت غم انگیز و خلنده می نماید این است که با همه وجود در می یابیم که در این زمینه بسیار جدی،هیچگونه "ریشه یابی و پی جویی عالمانه،آسیب شناسانه،وقایه گرانه و راهبردی" صورت نگرفته و چیزی مساوی با همگان از کنارش به راحتی می گذراند! و اگر ابراز احساساتی هم می شود،پای ازحوزه محدود و بی مصرف عاطفی فراتر نمی گذارد.
آنچه باعث می شود تا این عمل توجیه ناپذیر ،در کنار سایرناهنجاریهای اجتماعی تأمل،تعهد و توجه بیشتری را به خود جلب نموده و هراس شدیدتری را دامن بزند آنست که "نفس عمل" ( رویکرد به مرگ و پوچی وزبونی) همه درها را بروی همه راههای عاقلانه،ارزشمند،زیبا، پرجاذبه، باشکوه،نوازشگر، نشاطبار، آرامش دهنده و...... بسته و به نفرین بارترین نحوه برخورد با خویشتن خویش روی می نماید وعاملان تبه روزگاران آن بجای خرد پروری به خرد سوزی روی می کنند!
بجای چاره جویی به چراه سوزی روی می نمایند!
بجای خود جویی ، به خود سوزی پناه می برند!
بجای محبت آموختن به محبت سوزی علاقه نشان می دهند!
بجای یاری کردن به خود وبه دیگری، به یاری سوزی روی می نمایند!
بجای گشودن راه تفاهم و تعامل با دیگری، راه مفاهمه بارور و شکوفاننده را حتی به روی خود بسته میدارند!
بجای نمودار ساختن ایثار و گذشت- از برخی خواسته هایی که فقط توسط وهم و پندار بزرگ ساخته شده اند- بر ایثار و گذشت شورش می کنند!
بجای استقبال از شجاعت و مقاومت و به نمایش نهادن صبری شجاعانه و قناعتی عزتمندانه و ... به پای ذلت و زبونی می افتند!
به جای روی آوردن به آزادگی از بندعلایق سه پنجی، زشت ترین چهره اسارت را در آغوش می گیرند!
به جای انتقام گرفتن از ستمگران واقعی، ذلیلانه از خود ا نتقام میگیرند!
و در یک کلام، بجای روی آوردن به نور نوازشگر و نشاط بار حیاتی خردمندانه و بینشبار، ذلیلانه به ظلمت مرگ- آنهم مرگی پوچ و شرمبار و .... روی می آورند!
به هر حال، آنچه درحوزه و زمینه ریشه یابی و پیجویی این دسته از ناهنجاری ها روشن می نماید اینست که همه آنها- و از آن میان" امر خودسوزی"- ریشه در فقر فرهنگی و بلاهت غفلت و جهالت داشته و دربستر " روابط ناسالم و فاقه زاده فرهنگی خانواده ها" بروز و رشد می نماید! و این باعث تواند شد تا "راه گم کردگی،روش گم کردگی،انتظارات افراطی از اشخاص و امور، ناشکیبایی های کودکانه،افزون طلبی های ناموجه،ناخرسندی های برهان ستیزانه و در نتیجه کوری و احساس ناشیانه به نسبت بر زندگانی انسان غافل جاهل زندگانی گریز راه پیدا نموده و آن تبه روزگار را با گزینش کریه ترین چهره برخورد با مشکلات مواجه سازد!
با درنظر گرفتن علت ریشه یابی و برخی از پی آمدهای مدهش آن، اگر بخواهیم از کلی گویی کناره گرفته وبرای رسیدن به راه حلی واقع بینانه،عوامل محیطی و اجتماعی این ناهنجاری را بگونه ای روشن تر مورد مطالعه قرار دهیم حتماًمتوجه عواملی از این قبیل خواهیم شد:
یکم- خشونتهای پنهان سیاسی،اقتصادی و اجتماعی.
در این رابطه آنچه به هیچ برهانی نیازمند نمی باشد حضور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 130
خاموش شدن چراغ علم
خاموش شدن چراغ علم
مسلم است که خاموش شدن چراغ علم در هر جامعه ای یکی از دلایل اصلی عقب ماندگیش است. در ایران نیز به مدت چند قرن تمام فعالیتهایی که در وادی علوم طبیعی بود تعطیل شد. در پایان قرون وسطی در اروپا و تغییر بینش مردم و پیدایش انقلاب صنعتی کوچکترین اثری از تحول در ایران نبود. سرانجام پس از چند قرن غفلت عباس میرزا در طی جنگی با امپراطوری روس دریافت پیروزی در جنگ مستلزم تسلیحات و علوم مدرن است و امیرکبیر نیز با ساخت دارالفنون راه او را ادامه داد. البته جز ایران بسیاری از کشورها در این وضعیت بسر می برندند اما ایران در مقطعی از تاریخ مهد علم بوده است و در ادوار بعد علوم متروک گردیده اند و این باعث تعجب است. غالباً دربارة دورة دوم توضیحاتی کلیشه ای و کلی داده می شود که بالندگی مسلمین به تدریج رو به انحطاط نهاد و دیگر گرفته نمی شود که چرا اینطور شد؟ یک پاسخ متداول اما سطحی این است که مسلمانان از اسلام اصیل دور شدند و لاجرم به انحراف افتند به لحاظ سیاسی دچار تفرقه شدند و به لحاظ اجتماعی سروریشان را از دست دادند. مشکل این پاسخ این است که مراد از انحراف حکام است یا مسلمین یا هر دو و زمان انحراف نیز مشخص نیست.
اگر مقصود از انحراف حکامی باشد (بجز حضرت علی ) که امت اسلام نیز همواره خودشان به تباهی کشاندند نیز مشکل حل نمی شود زیرا مقطعی که دانشمندان مسلمان در هر زمینه ای فعال بودند به نام عمر طلایی رونق علمی اسلام درست در زمان همین انحراف (خلافت بنی عباس) حاکم بود. بعبارتی در مقطعی مسلمانان پیشرو علوم زمانه بودند و در مقطع دیگر علوم در همان اجتماع منسوخ بود. این نشان می دهد که حرف مسلمان بودن باعث پیشرفت یا رکود علمی نمی شود بلکه این مسلمانان هستند که اسباب تربیتی یا انحطاط جامعه شان را فراهم می آوردند. اما بنظر می رسد این توضیح برای ایرانیان اواخر قرن 19 واضح نبوده است چون آنان فقدان علم در ایران را نتیجه هجوم اعراب به ایران می دانند. بماد که امروزه هم افرادی چنین نظری دارند و اسلام را مانع ترقی علم می دانند. استدلال متداول دیگر در این مورد هجوم مغولان است که نه تنها باعث از بین رفتن دانشمندان شد بلکه با نابود کردن مدارس، کتابخانه ها و… نهادهای علمی مسلمانان را ریشه کن کرد. اگر مسئله به همین سادگی باشد جایی برای تحقیق باقی نمی ماند. اما مشکل اینجاست که این خاموشی از یکی دو قرن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
فهرست مطالب
« صفحه » « صفحه »
شرح حال مختصر میرزا یوسف خان مستشارالدوله .................................. 1
ردیابی ریشه فلسفی سیاسی مستشارالدوله ................................................ 1
تأثیر زندگی اجتماعی در غرب بر مستشارالدوله ......................................... 2
رساله « یک کلمه» ............................................................................................ 3
اسلامشناسی مستشارالدوله ........................................................................... 3
ضعف بینش و عدم شناخت جامعه از راه علاج یا یک بعدینگری ............ 5
دوستان و همفکران مستشارالدوله ........................................................... 5
شخصیت میرزا یوسف خان مستشارالدوله ............................................... 6
مأخذ و مراجع ............................................................................................. 9
ریشهیابی اندیشه میرزا یوسف خان مستشارالدوله
شرح حال مختصر میرزا یوسف خان مستشارالدوله
میرزا یوسف خان، پسر حاجی میرزا کاظم از بازرگانان آذربایجان، در شهر تبریز به دنیا آمد. فارسی، عربی و قدری از علوم شرعیه را آموخت و به سمت منشیگری، وارد خدمت کنسولگری انگلیس در تبریز شد و بعد از چندی از خدمت انگلیسیها استعفا داد و به خدمت وزارت امور خارجه درآمد، در سال 1270هـ ق به فرمان ناصرالدین شاه به کارپردازی حاجی ترخان مأمور شد و هشت سال در آنجا بود، در سال 1279 کاردار ایران در پترسبورگ و در سال 1280هـ ق ژنرال کنسول تفلیس شد و چهار سال در آنجا ماند، در اواخر سال 1283هـ ق به کارداری سفارت ایران در پاریس منصوب و از راه استانبول عازم فرانسه شد. در مدت سه سال اقامت خود در پاریس چهار مرتبه به لندن رفت در سال 1299 در وزارت مشیرالدوله به عنوان معاون وزیر عدلیه انتخاب و لقب مستشارالدوله به نام او صادر شد. 1
ردیابی ریشه فلسفی سیاسی مستشارالدوله
در ردیابی فرهنگ سیاسی او باید گفت که نخستین آشنایی او با علم سیاست مغرب زمین در زمانی بود که به سمت منشی کنسولگری انگلیس در تبریز خدمت میکرد و در همانجا بود که با کتابهای لیبرالیستهای انگلیسی آشنا شد. بعدها، چندین سال اقامت در ” پطرزبورگ“ و ” تفلیس“ یعنی مراکز آزادیخواهی و آزادیخواهان روس، تحول بزرگی در افکارش به وجود آورد. در روسیه با افکار سوسیالیستها و نیز در فرانسه با افکار و آثار سوسیالیستهای فرانسه مثل ” شارل نوریسی“ و ” پرودون“ و ” سن سیمون“ آشنا شد. سالهای اقامت او در پاریس با عنوان کنسول ایران مصادف با سال کمون پاریس 1871 میلادی و سرکوبی خونین کمون است.
بیشترین نظریه سیاسی او از مکتب اصالت فردِ فرانسوی و خردگرایی وابسته به آن بود. ملاقاتهای مکرر او با ملکم خان و مطالعه کتب متفکران انقلابی فرانسه مثل روسو و ولتر و منتسکیو و کتابهای دیگر و قوانین اساسی « مجلس مؤسسان» و کنوانسیون انقلابی فرانسه و اعلامیه حقوق بشر در ساخت اندیشه او تأثیر بسزایی گذارد و ثمره آنها کتاب یک کلمه اوست، 2 فریدون آدمیت میرزا یوسف خان را از پیشوایان اصلی فکر ناسیونالیسم میداند. 3
تأثیر زندگی اجتماعی در غرب بر مستشارالدوله
مستشارالدوله طی سالها اقامت در اروپا به زبانهای روسی، انگلیسی و فرانسه تسلط پیدا کرد و از راه این سه زبان بود که با آثار متفکران آنها آشنایی پیدا کرد و فرهنگ آنان را شناخت؛ صاحب تاریخ بیداری ایرانیان در این باره گوید: « در مأموریت پاریس انتظام و آبادی و ثروت ملی و فرهنگ و هنر اروپا را دید و بر شور و حرارت قبلی او نسبت به ایران افزوده شد و چون سبب ترقیات فرانسه و تنزلات ایران را از ملکم پرسید او چنین گفت: بنیان و اصول نظم فرانسه یک کلمه است و همه ترقیات همان یک کلمه و آن یک کلمه که جمیع انتظامات و ترقیات فرانسه در آن مندرج است کتاب قانون است.» 4 او در مقدمه کتاب « یک کلمه» میگوید در مدت اقامت خود در پاریس چهار دفعه به عزم سیاحت به لندن رفتم و در این مدت میدیدم که در فرانسه و انگلیسی انتظام لشکر و آزادی عامه صد آن قدر است که در مملکت سابقالذکر (روسیه) دیده بودم، اگرچه سبب این نظم و این ترقیات و این آسایش و آبادی را از عدل میدانستم به سبب آنکه این سلطنت و این ثروت و این آبادی و عمارت به غیر عدالت میسور نشود. 5 در این عبارات گرایش و فریفتگی مستشارالدوله به فرهنگ غرب به عیان مشاهده میشود. گویی او با مقایسه جامعه خویش و جامعه غرب مدینه فاضله را در آنجا یافته است و از عدل و دادگری آنان سخن میگوید اما در جای دیگر خود ایرانیان را از اعمال فساد غربیان ترسانده و هشدار داده است که « این فقره از واضحات است که بعدها هیچ یک از اقوام به نشر قانون ننمایند به طوری که در ماده صربستان و غیرها دیگران دولت عثمانی را با آن قدرتی که داشت، مجبور کردند، ما را نیز آسوده نخواهند گذاشت و مجبور خواهند کرد.» 6 سخنی که پس از مقایسه این دو سخن از شخص واحد باید گفت این است که آنچه خوبان بپسندند هنر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 130
خاموش شدن چراغ علم
خاموش شدن چراغ علم
مسلم است که خاموش شدن چراغ علم در هر جامعه ای یکی از دلایل اصلی عقب ماندگیش است. در ایران نیز به مدت چند قرن تمام فعالیتهایی که در وادی علوم طبیعی بود تعطیل شد. در پایان قرون وسطی در اروپا و تغییر بینش مردم و پیدایش انقلاب صنعتی کوچکترین اثری از تحول در ایران نبود. سرانجام پس از چند قرن غفلت عباس میرزا در طی جنگی با امپراطوری روس دریافت پیروزی در جنگ مستلزم تسلیحات و علوم مدرن است و امیرکبیر نیز با ساخت دارالفنون راه او را ادامه داد. البته جز ایران بسیاری از کشورها در این وضعیت بسر می برندند اما ایران در مقطعی از تاریخ مهد علم بوده است و در ادوار بعد علوم متروک گردیده اند و این باعث تعجب است. غالباً دربارة دورة دوم توضیحاتی کلیشه ای و کلی داده می شود که بالندگی مسلمین به تدریج رو به انحطاط نهاد و دیگر گرفته نمی شود که چرا اینطور شد؟ یک پاسخ متداول اما سطحی این است که مسلمانان از اسلام اصیل دور شدند و لاجرم به انحراف افتند به لحاظ سیاسی دچار تفرقه شدند و به لحاظ اجتماعی سروریشان را از دست دادند. مشکل این پاسخ این است که مراد از انحراف حکام است یا مسلمین یا هر دو و زمان انحراف نیز مشخص نیست.
اگر مقصود از انحراف حکامی باشد (بجز حضرت علی ) که امت اسلام نیز همواره خودشان به تباهی کشاندند نیز مشکل حل نمی شود زیرا مقطعی که دانشمندان مسلمان در هر زمینه ای فعال بودند به نام عمر طلایی رونق علمی اسلام درست در زمان همین انحراف (خلافت بنی عباس) حاکم بود. بعبارتی در مقطعی مسلمانان پیشرو علوم زمانه بودند و در مقطع دیگر علوم در همان اجتماع منسوخ بود. این نشان می دهد که حرف مسلمان بودن باعث پیشرفت یا رکود علمی نمی شود بلکه این مسلمانان هستند که اسباب تربیتی یا انحطاط جامعه شان را فراهم می آوردند. اما بنظر می رسد این توضیح برای ایرانیان اواخر قرن 19 واضح نبوده است چون آنان فقدان علم در ایران را نتیجه هجوم اعراب به ایران می دانند. بماد که امروزه هم افرادی چنین نظری دارند و اسلام را مانع ترقی علم می دانند. استدلال متداول دیگر در این مورد هجوم مغولان است که نه تنها باعث از بین رفتن دانشمندان شد بلکه با نابود کردن مدارس، کتابخانه ها و… نهادهای علمی مسلمانان را ریشه کن کرد. اگر مسئله به همین سادگی باشد جایی برای تحقیق باقی نمی ماند. اما مشکل اینجاست که این خاموشی از یکی دو قرن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
ریشههای فقر و فساد
برای مبارزه با فقر و فساد، یعنی دو آفت بزرگ زندگی اجتماعی و اقتصادی، باید ابتدا به علل آنها توجه کرد. تا وقتی که این علتها از میان نرود، فقر و فساد ناگزیر به اشکال مختلف باز تولید خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادی عمدتا دو چهره دارد: بیکاری و درآمد ناکافی. فساد الزاما وابسته به فقر نیست، اما فقر ممکن است زمینه ساز گرایش به فساد باشد. فساد اقتصادی اساسا عبارت است از: سوء استفاده از قدرت و امتیازات ویژه و کم و بیش انحصاری در جهت کسب درآمدهای خارج از چارچوب قانون یا عرف اقتصادی جامعه، حال باید دید چه عواملی این پدیده را در جامعه رشد میدهند.
بیکاری یک پدیده اقتصادی است که علت آن مازاد عرضه نیروی کار نسبت به تقاضا برای نیروی کار است. این پدیده نشانه وضعیت رکود یا عدم رونق اقتصادی است. به عبارت دیگر، عدم تمایل بنگاههای بالفعل و بالقوه اقتصادی برای تولید بیشتر و استخدام نیروی کار، عامل اصلی گسترش بیکاری است. بنگاهها زمانی تولید را افزایش میدهند که تولید سودآور باشد و زمانی به استخدام نیروی کار دست مییازند که بازدهی اقتصادی نیروی کار بیش از دستمزد پرداختی باشد.
چرا افزایش تولید برای بنگاهها سودآور نیست؟ از یک طرف هزینههای نامرئی تولید (هزینههای معاملاتی) بسیار بالا و از طرف دیگر نظام مالیاتی و برداشتهای گوناگون از درآمد و سود بنگاهها به صورت عوامل مهم بازدارنده عمل میکنند.
منظور از هزینههای نامرئی یا معاملاتی عبارت است از: صرف وقت و انرژی زیاد، و بعضا صرف منابع مالی به صورت پول چای یا رشوه برای اخذ مجوزهای گوناگون از مراجع مختلف اداری برای راهاندازی و ادامه فعالیت اقتصادی.
تعریف نشدن حقوق مالکیت فردی، هزینههای نامرئی مشابهی را برای به اجرا گذاشتن قرادادها و استیفای حق مالکیت به بنگاه تحمیل میکند مانند مشکل ناشی از امتناع برخی از مسوولان بخشهای عمومی از اجرای قراردادها یا بر فرض مشکل عمومی چک های بلامحل در جامعه. به طور خلاصه میتوان گفت که بنگاه اقتصادی در وضعیتی قرار دارد که منافع آن عمومی شده یعنی همه در آن شریک هستند یا ادعای سهم دارند اما هزینههای آن خصوصی و به عهده خود بنگاه است.
چرا بنگاهها استخدام نمیکنند؟ زمانی که هزینه نیروی کار بالاتر از بازدهی اقتصادی آن باشد، بنگاه از استخدام امتناع میکند. قانون کار و تامین اجتماعی هزینههای مرئی و نامرئی زیادی را علاوه بر حداقل دستمزد، به طرفین قرارداد کار تحمیل میکند.
به طوری که عملا، هزینه نیروی کار دیگر تناسبی با بازدهی اقتصادی ندارد. به عنوان مثال 30 درصد دستمزد تحت عنوان تامین اجتماعی از طرفین قرارداد کار گرفته میشود که نرخی مشابه به آن در هیچ جای دنیا وجود ندارد و در عمل به معنای افزودن به هزینه نیروی کار به میزان 30 درصد است. بوروکراسی دولتی با تحمیل مقررات خود، آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه را از آنها سلب کرده و مانع از توافق آنها برای استخدام در شرایطی خارج از این مقررات موضوعه تحمیلی میشود. اینجا بوروکراسی دولتی است که به بهانه حمایت از نیروی کار مانع از ایجاد اشتغال میشود و بیکاری را دامن میزند.
چرا بخش وسیعی از نیروی کار درآمد ناکافی دارند؟ رکود اقتصادی و بیکاری مهمترین عامل پایین بودن دستمزدها است.
زمانی که فعالیتهای اقتصادی دچار رکود است و بنگاهها تمایلی به افزایش تولید ندارند و خیل عظیمی از بیکاران متقاضی استخدام هستند، برای بستن قرارداد کار، نیروی کار در موضع ضعیفی قرار دارد و ناگزیر نمیتواند دستمزد بالایی را مطالبه کند.
پس درآمد ناکافی نتیجه دو عاملی است که پیشتر به آنها اشاره کردیم.
چه عواملی موجب رشد فساد میشود؟ کسب درآمد غیرقانونی و نامشروع نه فقط یک مشکل اقتصادی بلکه مشکل اجتماعی و فرهنگی است. فساد اقتصادی اغلب ریشه در لابهلای بوروکراسی پیچیده در اقتصاد دولتی دارد. تقریبا هیچ موردی از فساد اقتصادی را نمیتوان سراغ گرفت که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوء استفاده از اختیارات و امتیازات مناصب دولتی ناشی نشده باشد. اقتصاد دولتی موجد موقعیتهای انحصاری یا رانتها است و این خود بزرگترین منشا فساد است.
مجوزهای بازرگانی خارجی و داخلی در شرایط غیررقابتی، مجوزهای توزیع کالاها به قیمت دولتی در شرایط دو گانگی قیمتها در بازار، اختیارات مربوط به اعطای تسهیلات بانکی با نرخهای بسیار پایین، اختیارات مربوط به توزیع ارز به قیمتهای پایین و غیره همگی منابع اصلی فساد اقتصادی و ارتشا در جامعه ما است.
اگر دقت کنیم میبینیم فقر و فساد هر دو ریشه در یک معضل اصلی دارد و آن سیطره بوروکراسی دولتی، چه به صورت تصدی و مالکیت و چه به صورت کنترل اداری، بر عرصه فعالیتهای اقتصادی است، عرصهای که قاعدتا حوزه فعالیتهای خصوصی و قراردادهای توافقی است.
اگر تشخیص بیماری را به طوری که گذشت، درست فرض کنیم تجویز درمان به شرح زیر خواهد بود.
1- پایین آوردن هزینههای معاملاتی بنگاهها از طریق مقررات زدایی و کاستن از بوروکراسی دولتی درخصوص اخذ مجوز تاسیس واحدهای اقتصادی و ادامه فعالیت آنها.
2- پایین آوردن هزینههای معاملاتی از طریق تمهیدات حقوقی به منظور تعریف دقیق حقوق مالکیت فردی و تضمین اجرای قراردادها.
3- اصلاح ساختاری و اساسی قانون کار و تامین اجتماعی در جهت تامین آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه از یک طرف و انحصار زدایی از تامین اجتماعی دولتی و ایجاد امکان برای رقابت بنگاههای خصوصی بیمه در زمینه قراردادهای آزادنه کار.
4- آزادسازی فعالیتهای اقتصادی در همه زمینهها به منظور شکستن انحصارهای دولتی، ایجاد رقابت و بالابردن بهرهوری اقتصادی.
5- یکسان کردن قیمتها در همه عرصهها به منظور از میان بردن منشا رانت و فساد اقتصادی.
6- مقررات زدایی در جهت کاستن از قدرت بوروکراسی و از میان برداشتن زمینههای سوء استفاده اقتصادی از قدرت اداری و سیاسی. کوتاه کردن دست بوروکراتها و سیاستمداران از دستاندازی در فعالیتهای اقتصادی، شرط لازم برای ریشهکن کردن فساد اقتصادی است.
ضرورت اصلاحات اقتصادی (در ایران) و الزامات نظام جهانی
فرآیند جهانی شدن اقتصاد (Globalization) که همگرایی و ادغام (Integration) بازارهای تجارت، سرمایه و مالیه جهانی و بالاخره تنظیم و همسو کردن قوانین، مقررات و کارویژه های فعالیتهای اقتصادی در سراسر جهان را بدنبال داشته و در این راستا هر روز بر سرعت خود می افزاید نحوه و حوزه های تعاملات اقتصادی میان کشورها ومیان نظام اقتصاد جهانی و