لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ارتباط، علل، دلایل و راهکارها
نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوین زیر سامان یافته است:الف) مدخل بحث
1) از دلایل انحراف در ارتباطات اجتماعی، فقدان مباحث تئوریک و عدم معرفی الگوهای مناسب و قابل تقلید از سوی نخبگان فکری، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی است. این مقاله در یک نگاه عقلی به تعلیل ارتباطات بین دو جنس مخالف پرداخته و با تقسیم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دلیل» نکاتی را در رابطه با هر یک به بحث گذاشته است. در انتها نیز برای پیشگیری از خطرات فراراه و چاره جویی مشکلات و دردهای موجود، نکاتی مطرح گردیده است.2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را می توان در یک دسته بندی دقیق و منطقی، به دو قسم هویت نوعی و صنفی تقسیم نمود:2-1 ) هویت نوعی و صنفی: هویت هر فرد در یک مبنا به سطح هویت شخصی، فکری و روحی قابل تقسیم است و در مبنای دیگر به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم می شود (1). در این مقاله هویت به دو سطح نوعی و صنفی تقسیم می شود.منظور از هویت انسانی(نوعی) آن خصوصیاتی است که دختر و پسر را به عنوان انسان در بر می گیرد و از سایر حیوانات و موجودات متمایز می کند. اما در هویت صنفی (جنسی) به دنبال بیان ممیزات دختران از پسران هستیم.2-2) زن و مرد در هویت انسانی (نوعی) مشترک اند. وجه ممیز انسان از حیوانات و موجودات دیگر نیز عقل است(2). از نتایج اشتراک دختر و پسر در هویت انسانی آن است که عقلانیت، علم، آگاهی، خلاقیت و نوآوری برای زن و مرد ممکن است. و در این حوزه ها می توانند با هم رقابت کنند و ارتباط داشته باشند.مدعای دیگر این مقاله آن است که هویت جنسی (صنفی) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتیجه جسم این دو صنف با هم متفاوت است و رعایت نکاتی در شیوه پوشش و لباس برای هر دو لازم و ضروری است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نیز با بحث زیبایی آنها و لزوم حفظ زیبایی و عدم سوء استفاده دیگران از آنها و عدم عرضه ارزان زیبایی زنان قابل توجیه است(3).2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقی، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدین و ... یا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نیست، بلکه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هویت جنسی و حوزه افتراقات دختر و پسر باز می گردد و نه هویت انسانی و اشتراکات. ثانیا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحرانآفرین است، روابط آنها حین و پس از بلوغ و عصر مجردی و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجوانی و جوانی)2-5) تقسیم هویت به انسانی و جنسی اعتباری است. اگرچه نگارنده معتقد است در حیطه هویت انسانی تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعایت حدود و قیودی برای اینکه این ارتباطات از آفتها و آسیبها مصون بماند، ضرورت دارد.ب) علل و دلایل روابط دختر و پسرهر پدیده از سه منظر قابل توجه و بررسی است؛ مقام توصیف، مقام تعلیل و مقام تجویز و توصیه. رابطه دختر و پسر نیز از هر سه منظر یادشده قابل بررسی و مطالعه است. در مقام توصیف میتوان از وضعیت موجود روابط دختر و پسر توصیفات فراوان ارائه داد، که این روابط گاه حتی به صورت نامطلوب وجود دارد.در مقام تعلیل باید چرایی ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گیرد. تا بر اساس آن ببینیم که در مقام تجویز چه باید کرد. در این قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعلیل می گردد.مجموعا عواملی که به عنوان «متغیر مستقل» می توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغیر وابسطه» تاثیر بگذارند به دو دسته «علت» و «دلیل» قابل تقسیم اند:1) علل روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، در همه موارد متکی به علاقیت و گزینش و به عنوان گزینه مطلوب نیست ، بلکه در بسیاری از موارد علل دیگری باعث ارتباط دختران و پسران می باشد. مثلا اگر د ر خانواده و یا دانشگاه و ... با محدودیت جدی مواجه باشد ، ممکن است از خانه بگریزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها کشانده شوند. این گونه ارتباطات بیش از آنکه دلیل داشته باشند، علت دارند.از جمله نیازهای آدمی نیاز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجویی با حضور در تشکل های دانشجویی دیگران او را نپذیرند و دوست نداشته باشند و این نیاز پاسخ مناسب نیابد (خلا عاطفی را هم به این مورد اضافه کنیم ) ممکن است به جنس مخالف پناه ببرد و از این طریق حتی اگر ناصواب باشد پاسخ بگیرد. اینجاست که این ارتباط روابط دختر و پسر بیشتر علت دارد تا دلیل ، و اینجاست که در آسیب شناسی روابط دختر و پسر حتما باید به این نکته که این ارتباطات از کجا منشا گرفته و خاستگاه آن کجاست و در صورتی که به عللی (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسمیت شناخته نشدن در خانواده، اذیت شدن در کنکور، فقر اقتصادی، سخت گیری پدر و مادر، عقده های روانی ایجاد شده در مدارس، خلاء ارایه الگوی مناسب، کم کاری مشاوران تربیتی و روان شناختی آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهای متحجرانه و ناپخته نیروهای مذهبی و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه می آورند آن علل ریشه یابی شده و رفع شود. در غیر این صورت، تا علت هست معلول نیز وجود خواهد داشت. 2) دلایل روابط دختر و پسر دلایلی همچون تحصیل و دادو ستد های علمی ، نیاز به طرح پرسش و پاسخ ، کمک گرفتن جزوات و منابع درسی ، جهات شغلی و فعالیت های مادی ، همکار شدن دختر و پسر و ... باعث می شود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. البته این مدعا به معنای وجود هر گونه ارتباط لجام گسیخته در محل تحصیل ، دانشگاه و محیط کار نیست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصادیقی که به هویت انسانی بر می گردد ، در جهان امروز یک ضرورت است و در دفاع از آن می توان اقامه دلیل نمود. ارتباطی که با آفت زدایی و آسیب شناسی لازم ، حدود و ثغور آن از کارتحصیلی ، به صورت قانونی و حقوق ، مدون و مضبوط شود.اما حداقل دلیل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ، رسیدن به نهاد خانواده از مجرای ازدواج است و این ارتباط البته مربوط به حوزه های هویت جنسی است. پس برای آسیب شناسی این روابط در حیطه های هویت جنسی، چند نکته قابل توجه اند:اول: ارتباط دختر و پسر برای ازدواج، در صورتی که شرایط ازدواج فراهم نباشد، از سویی باعث هدر رفتن انرژی دو فرد و مانع تحقق آرمان های بلند یک جوان می شود و از سوی دیگر مساله ساز بوده و ممکن است پس از پاسخ منفی یک طرف برای ازدواج، طرف دیگر دچار بحران روحی و فکری شود.دوم: گر چه ازدواج امری لازم و ضروری است، اما به طی شدن مراحل عادی، شفاف و روشن ( نه ارتباطات مخفیانه و پنهانی) نیاز دارد، در غیر این صورت گاهی دختر و پسر فقط در دامی که از سوی دیگری پهن گردیده می افتد. و ارتباط با جنس مخالف، جز استرس و نگرانی و خطر، چیزی برای او
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دلایل بر لزوم معاد
"الیه مرجعکم جمیعا وعد الله حقا"در این جمله معاد را خاطر نشان مىسازد، همچنانکه جمله قبلى مبدا را تذکر مىداد، وجمله"وعد الله حقا"از باب قائم شدن مفعول مطلق مقام فعلش مىباشد، و معناى جمله: "وعده الله وعدا حقا"است، یعنى خداى تعالى وعده داده وعدهاى حق.
کلمه"حق"عبارت است از چیزى که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر، مطابق آنواقعیتباشد.بنا بر این، خبر و یا به عبارتى وعدهاى که خداى تعالى مىدهد به اینکه معادى درپیش استحق بودنش به این معنا است که خلقت الهى به نحوى صورت گرفته که جز بابرگشتن موجودات به سوى او تام و کامل نمىشود، و از جمله موجودات یکى هم نوع بشر استکه باید به سوى خداى تعالى برگردد.و این مانند سنگى است که از آسمان به طرف زمینحرکت مىکند که با حرکتخود وعده سقوط بر زمین را مىدهد، چون حرکتش سنخهاى استکه جز با نزدیک شدن تدریجى به زمین و جز ساقط شدن و آرام گرفتن در روى زمین تمامنمىشود، اشیاء عالم نیز چنیناند، حرکتشان نهایتى دارد و آن برگشتبه خداى تعالى است، به همان مبدئى که از آنجا حرکت را آغاز کردند، آیه زیر همین معنا را خاطر نشان ساختهمىفرماید: " یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه" (1) دقت فرمائید.
"انه یبدؤا الخلق ثم یعیده لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."این جمله، جمله"الیه مرجعکم جمیعا"را تاکید، و معناى اجمالى رجوع و معاد را کهاین جمله متضمن آن است تفصیل و شرح مىدهد.
ممکن هم هست تعلیل آن جمله متقدم باشد، و بخواهد به دو حجت و برهانى که قرآنهمواره به آن دو حجتبر اثبات معاد استدلال مىکند اشاره نماید.حجت اول را جمله: "انهیبدؤا الخلق ثم یعیده"متضمن است، به این بیان که یکى از سنتهاى جارى خداى سبحاناین است که هستى را به هر چیزى که مىآفریند افاضه مىکند، و این افاضه خود را به رحمتشآنقدر ادامه مىدهد تا آن موجود خلقتش به حد کمال و تمامیتبرسد، در این مدت آن موجود بهرحمتى از خداى تعالى موجود شده و زندگى مىکند و از آن رحمتبرخوردار مىگردد، و اینبرخوردارى همچنان ادامه دارد تا مدت معین.
بعد از آنکه آن مدت بسر آمد و موجود نامبرده به نقطه انتهاى اجل معین خود رسید اینرسیدن به نقطه نهائى فناء و هیچ شدن آن موجود نیست، زیرا معناى فانى شدنش باطل شدنرحمت الهىایست که باعث وجود و بقاء و آثار وجود یعنى حیات، قدرت، علم و سایر آثاروجودى او بود، و معلوم است که رحمت الهى بطلان نمىپذیرد.پس، رسیدن به نقطه نهائىاجل به معناى گرفتن و قبض کردن رحمتى است که بسط کرده بود.آرى، آنچه خداى تعالىافاضه مىکند وجه خدا و جلوه او است، و وجه خدا فنا پذیر نیست.
پس، اینکه مىبینیم فلان موجود از بین مىرود و اجلش بسر مىآید، این سرآمدن اجلآنطور که ما مىپنداریم فنا و بطلان آن موجود نیست، بلکه برگشتن آن به سوى خداى تعالىاست، به همان جائى که از آنجا نازل شده بود، و چون آنچه نزد خدا استباقى است، پس اینموجود نیز باقى است، و آنچه که به نظر ما، هست و نیستشدن مىباشد در واقع بسط رحمتخداى تعالى و قبض آن است، و این همان معاد موعود است.
و حجت دوم را جمله"لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."متضمناست، به این بیان که عدل و قسط الهى - که یکى از صفات فعل او است - اجازه نمىدهد کهدر درگاه او دوغ و دوشاب یکسان باشد، با آن کسى که با ایمان آوردن در برابرش خضوعنموده، و اعمال صالح کرده و با آن کسى که بر حضرتش استکبار و به خود و به آیاتش کفرورزیده یک جور معامله کند.این دو طایفه در دنیا که بطور یکسان در تحتسیطره اسباب و عللطبیعى قرار داشتند، اسبابى که به اذن خدا یا سود مىرسانید، و یا ضرر اگر قرار باشد در آخرتهم بطور یکسان با آنان معامله شود ظلم خواهد بود.
پس، جز این باقى نمىماند که خداى تعالى بین این دو طایفه در زمانى که به سوى اوبر مىگردند فرق بگذارد، به این معنا که مؤمنین نیکوکار را جزاى خیر، و کفار بد کار را سزاىبد دهد، تا ببینى آنان از چه چیز لذت مىبرند، و اینان از چه چیز متالم و ناراحت مىشوند.
بنابر این، تکیه این حجتبر دو چیز است، یکى بر تفاوت این دو طائفه به خاطر ایمانو عمل صالح، و کفر و عمل ناصالح، و دیگرى بر کلمه"بالقسط"، این نکته را از نظر دور مدار.وجمله"لیجزى"بنابر آنچه از ظاهر بیان استفاده مىشود متعلق استبه جمله"الیه مرجعکمجمیعا".
البته این احتمال هم هست که جمله: "لیجزى..."متعلق باشد به جمله"ثم یعیده"، که در این صورت، کلام آن جنبه را که گفتیم یعنى جنبه فرقگذارى بین دو طائفه و بیان عدلالهى را ندارد، بلکه جنبه تعلیل دارد، و به یک حجت که همان حجت دومى است اشاره خواهدداشت.و از جهت لفظ آیه، احتمال دوم به ذهن نزدیکتر است.
"هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا..."کلمه"ضیاء"بطورى که گفته شده - مصدر استبراى"ضاء، یضوء، ضوء و ضیاء"
همانطور که کلمه"عیاذ"مصدر استبراى"عاذ، یعوذ، عوذا و عواذا".و اى بسا که جمع باشدبراى کلمه"ضوء"، همانطور که کلمه"سیاط"جمع استبراى"سوط"و این عبارت چیزىدر تقدیر دارد که مضاف کلمه"ضیاء"است، و تقدیر آن"جعل الشمس ذات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان
ازدواج اجباری و زودرس
فاجعه ازدواج دختران پیش از بلوغایسنا: ازدواجهای اجباری و زودرس هنوز هم واقعهای تلخ در جهان است که خاموش و بیصدا در دنیای دختران فقر و تسلیم رخ میدهد و آنها را وادار به پذیرش خواستهای تحمیلی ناخاسته از دل خویش میکند تا بیش از عقل و منطق، تنها به سنت اجدادیشان عمل کنند یا از سر بیچارگی تن به بایدها دهند. به اعتقاد بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی این پدیده از نظر جغرافیایی مرز نمیشناسد و در تمام کشورهای آسیایی و حتی در اروپا هم مشاهده میشود؛ اما معمولا در جوامع روستایی، شهرهای کوچک و مناطقی که هنوز در آنها قبیله جایگاهی فراتر از قانون دارد و بیشتر برای دختران کم سن که هنوز تحت سلطه مطلق خانواده هستند، رخ میدهد. از دیگر سو، ناتوانی مالی والدین در امرار معاش فرزندان، علت مهمی است که بروز ازدواجهای اجباری در سنین پایین یعنی در دورهای که پدر و مادر احاطه کاملی بر فرزند خود داشته و او نمیتواند مخالفتی در این زمینه داشته باشد را رقم میزند. فریده ماشینی، کارشناس مطالعات زنان، با بیان این که ازدواجهای اجباری هنوز در برخی از مناطق محروم کشور دیده میشود به ایسنا میگوید: در تعدادی از این مناطق، دختران در سنین پایین مجبور به ازدواجهایی با عناوین ازدواجهای خونبست، حل مشکلات مالی و .... میشوند. وی با اشاره به وجود مشکل قانونی در این زمینه میافزاید: طبق قانون و در سالهای گذشته ازدواج دختر کمتر از 9 سال، ممنوع و ازدواج کمتر از این سن باید با اجازه ولی قهری دختر و در صورت تشخیص صلاح دختر امکانپذیر بود، اما طی سالهای اخیر این سن با تصویب مجلس شورای اسلامی به 13 سال افزایش یافته است. به گفته وی دختر 13 ساله نیز یک بچه است، اما نکته مهم در این است که ازدواج دختر در کمتر از این سن با اجازه پدر دختر و تشخیص وی مبنی بر این که ازدواج به صلاح دختر است میتواند صورت گیرد و ما در این زمینه هیچ منع قانونی نداریم. به گزارش ایسنا با طرح این مساله سؤالی که پیش رو قرار میگیرد این است که آیا با اصلاح سن قانونی ازدواج دختران، ازدواج اجباری که برخاسته از مشکلات اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه بیتوجهی به تاکیدات شرع مقدس اسلام است، ریشهکن میشود و اتفاق مثبتی ناظر بر نفع دختران رخ میدهد؟! فریبا بشیری، از فعالان امور زنان و مشاور سابق استاندار آذربایجان غربی در امور بانوان ضمن اظهار تأسف از وجود ازدواجهای اجباری در این استان به ویژه در نقاط جنوبی آن به خبرگزاری دانشجویان ایران میگوید: متاسفانه ما شاهد ازدواج دخترانی هستیم که هنوز مراحل بلوغشان کامل نشده است. به گفته وی آنچه اتفاق میافتد مانند همان مطالب قصههاست که عروس و داماد همدیگر را در لحظه عقدشان میبینند؛ چرا که دختران به خاطر مسائلی مانند توافق بین خانوادهها وجهالمصالحه قرار گرفته و با فردی که هیچ شناختی از او ندارند ازدواج میکنند. مشاور سابق استاندار آذربایجان غربی مسائل مالی و اقتصادی، اختلافات خانوادگی، مشکلات معیشتی خانوادهها، فقر مالی و فرهنگی و این که خانوادهها میخواهند سربار خود را کم کنند را از دلایل عمده ازدواجهای اجباری میداند. فریده ماشینی، کارشناس امور زنان با اشاره به وجود برخی باورهای فرهنگی در ازدواجهای زودرس بیان میکند: این باورها ازدواج دختران در سنین پایین را به نفع آنها میدانند و از این رو به زمینههای ازدواج زودرس دختران دامن میزند. فریبا بشیری نیز حقوق انسانی را اولین سؤال ایجاد شده در بحث ازدواجهای اجباری میداند و اظهار میکند: در این ازدواجها یک انسان بدون این که اطلاعی داشته باشد محیط زندگیاش عوض میشود و مسؤولیتهای اضافی بر دوشش قرار میگیرد؛ بی آن که نقشی در این تصمیمگیری و تغییر سرنوشت خود داشته باشد. وی با بیان این که بسیاری از این دختران، الفبای ازدواج و زندگی مشترک را هم نمیدانند، ادامه میدهد: این دختران چون نمیتوانند از خود مراقبت داشته باشند، بلافاصله پس از ازدواج باردار شده و بدون این که آشنایی با موارد کنترل جمعیت داشته باشند، بعضا فرزندانی نارس و دارای مشکل یا دچار بیماریهای جسمی و روانی به دنیا میآورند. فریده ماشینی نیز ازدواج زودرس و اجباری را موجب کوتاه شدن دوره کودکی میداند و میافزاید: خانواده دخترانی که تن به ازدواج اجباری میدهند چنین تشخیص میدهند که حال که دختر دوره دبستان را تمام کرده و دیگر بزرگ شده، عیب است که در بزرگی به مدرسه رفته و پشت میز و نیمکت بنشیند؛ بنابراین دوره مدرسه این دختران خیلی زود تمام میشود. وی ادامه میدهد: در این مواقع مادران این دختران میگویند: مهم آن است که دختر سیاه و سفید را از هم تشخیص بدهد و نیازی به درس ندارد، زیرا میخواهد بچهداری کند؛ پس درس را میخواهد چه کند؟ از این رو دختر خیلی زود از درس و مدرسه فاصله گرفته و خارج شدن از تحصیل برای آنها یعنی خروج از دوران کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی. کارشناس مطالعات زنان، یکی از دلایل افزایش سن ازدواج دختران را طولانی شدن مدت زمان تحصیل آنها میداند و اظهار میکند: در مناطقی که این مرحله به 5 سال اول دوره ابتدایی ختم میشود شرایط برای ازدواج سریعتر ایجاد میشود و این دختران زودتر از سایر دختران از چرخه آموزش و پرورش و حتی بهداشت و دایره عاطفی خانواده خارج میشوند. به گفته وی این دختر خود به عنوان آدم بزرگی است که باید هنوز عروسک بازی کند؛ ولی از سوی دیگر باید وارد دنیای آدم بزرگها هم بشود. ماشینی با اشاره به وجود برخی آداب و رسوم قومی و قبیلهای در مناطقی از کشور میگوید: بر این اساس سنت ازدواج اجباری نه تنها برای دختران کوچک بلکه برای دختران بزرگتر هم اتفاق میافتد . مثلا وجود باورهایی مثل «عقد دختر عمو و پسرعمو در آسمانها بسته شده» باعث میشود که دختری با تحصیلات دانشگاهی به ناچار با پسرعمویی که بی سواد و یا کم سواد است ازدواج کند. ازدواج اجباری در حالی به عنوان پدیده تاسفبار اجتماعی قابل مشاهده در برخی مناطق است که اجبار دختر به زندگی با مردی که هیچ علاقهای به او ندارد، در موارد زیادی، پیامدهایی چون خودکشی، شوهرکشی، فرار از خانه، تنفروشی و آسیبهای اجتماعی دیگر را به همراه خواهد داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
بررسی دلایل بروز اختلالات روحی در زنان شاغل
زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
هرچه به جلو می رویم حضور زنان در اجتماع پررنگ تر می شود. زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
زنی که تا دیروز فقط در خانه فعالیت می کرد و عهده دار خانه داری و همسر داری بود و تنها دغدغه اش به چگونگی تربیت فرزندان معطوف می شد، امروز علاوه بر مسوولیت های پیشین بایستی در محیط اداره نیز به عنوان یک فرد کاری و پرتوان حضور داشته باشد و در راستای حفظ نقش خود به عنوان یک فرد مستقل در جامعه بکوشد. افزایش حضور زنان در عرصه های اجتماعی جدا از تاثیری که بر رشد شخصیت فرد و افزایش آگاهی های وی می گذارد در آینده نیز موجب تحکیم پایه های خانواده شده و به تربیت فرزندان سالم کمک می کند؛ چنانکه بارها گفته و شنیده ایم که پشت هر مرد موفقی زن موفق تری وجود دارد.
به رغم تمامی نتایج مثبتی که از حضور زنان در اجتماع حاصل می شود ولی پیامد های منفی هم وجود دارد که تنها متوجه خود زنان است و آن به خطرافتادن سلامت روانی آنهاست. افزایش میزان مراجعات به کلینیک های اعصاب و روان و نیز بالارفتن آمار ابتلا به بیماری های قلبی در زنان در چند سال اخیر همگی حکایت از تاثیرات منفی حضور پیش رونده زنان در مشاغل مختلف دارد.
یکی از مهمترین پیامد های فعالیت در اجتماع بروز استرس و فشار های روحی و روانی است که در زنان بیش از مردان بروز می کند. استرس موقعیتی است که در آن شخص از نظر روحی به هم می ریزد و در هم می شکند و معمولاً با واکنش هایی نظیر مشت کردن انگشتان، انقباض عضلات و به هم فشردن دندان ها و برافروختگی چهره همراه است.
به طور کلی پژوهشگران استرس را وضعیتی توصیف می کنند که افراد مجبور به ایجاد تغییرات ناخواسته در جهت تطابق با حوادث و پیشامد های زندگی می شوند. بنابراین استرس تنها پاسخ های بدنی به تغییرات فیزیکی و نیازهای فیزیولوژیک نیست که پاسخ های روحی، هیجانی و رفتاری را نیز شامل می شود. مطالعات نشان می دهد زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روحی و روانی ناشی از بروز استرس و اضطراب قرار دارند که این میزان در زنان شاغل خارج از منزل که مسوولیت رسیدگی به فرزندان و کارهای منزل را نیز به عهده دارند بیشتر دیده می شود.
زنان شاغل در مواجهه با شرایط بحرانی در وضعیت پراسترس زندگی می کنند. آنها نسبت به مردان شاغل یا زنان خانه دار از تظاهرات بدنی (کابوس های شبانه، اختلالات گوارشی، ناراحتی کمر و ستون فقرات) به مراتب بیشتری شکایت می کنند، ضمن اینکه بیشتر از آنان نیز در معرض ابتلا به ناراحتی های خلق و خوی، نظیر افسردگی قرار دارند.
براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه ییل، زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار از سلامت جسمی نامطلوبی برخوردارند. ریسک ابتلا به بیماری های قلبی در زنانی که در کارشان تحت فشار شدید قرار دارند بیشتر از افراد دیگر است.
به نظر می رسد اگر زنان بتوانند به روش دلخواه و در مشاغل مناسب تا مراحل مدیریتی کار کنند، ریسک بیماری های قلبی در آنها پایین باقی می ماند. شاغل بودن زنان تنها به قرار گرفتن آنها در شرایط پراسترس محدود نمی شود. متاسفانه همراه با شاغل شدن، مصرف غذاهای آماده که به نسبت از چربی و کالری بیشتری برخوردارند و در گروه غذاهای پرکلسترول ناسالم به شمار می روند بیشتر می شود که این خود نقش مهمی در به خطر افتادن سلامت جسمی و بروز بیماری های قلبی ایفا می کند. ضمن اینکه تاثیر استعمال سیگار که در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه دار است و در موارد بحران زا بیشتر می شود را نباید نادیده انگاشت که آن خود نیز عامل مهمی در پایین بودن سطح سلامت زنان به شمار می رود.
زنان شاغل حتی بیشتر از مردان شاغل در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار دارند که البته آن هم به الگوی رفتاری آنها مربوط می شود، مثلاً اینکه زنان در مقایسه با مردان زودتر دچار کمبود اعتماد به نفس می شوند و امنیت خود را از دست می دهند. با اینکه زنان در موقعیت های اجتماعی نرم خو تر از مردان هستند و در کنترل خشم نیز موفق تر از آنها عمل می کنند ولی در مواجهه با موقعیت های پرخطر خیلی زود ثبات روحی و روانی خود را از دست می دهند و در بحران ها سریعاً پریشان و گیج می شوند.
در زمان پیشامد های ناگوار نظیر شرایط استرس زا فشار خون بالا رفته و ضربان قلب تند می شود که باعث ایجاد آشفتگی در جریان خون شده و آن هم فشار وارده به دیواره های شریان ها را افزایش می دهد. ترشح بیش از حد هورمون های استرس در گردش خون ممکن است باعث آسیب در جداره درونی شریان ها شود. پلاکت های موجود در خون (به حرکت درآمده توسط هورمون های استرسی) در جهت شروع عمل ترمیم جداره آسیب دیده بدان متصل می شود که در نتیجه این عمل ترمیمی، دیواره شریانی ضخیم رگ ها تنگ می شود. با توجه به اینکه گفته شد استرس تاثیر بسزایی در بروز بیماری های قلبی دارد تعجب آور نخواهد بود اگر بگوییم زنان شاغل رتبه اول را در ابتلا به بیماری های قلبی دارند.
استرس تنها یکی از عوامل تهدید کننده سلامت زنان شاغل است. زنان به علت نداشتن شرایط یکسان اجتماعی در جامعه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند. طبق آمار های رسمی اعلام شده، ۷ تا ۱۲ درصد از مردان در سراسر دنیا از افسردگی رنج می برند در حالی که این رقم در زنان به ۲۰ تا ۲۵ درصد می رسد.
تاکنون فرضیه های فراوانی برای کشف علل افزایش بروز افسردگی در بین زنان عرضه شده است ولی آنچه مشخص است میزان بروز افسردگی در زنان امروز به نسبت گذشته تفاوت بسیاری کرده است. در گذشته و تا قبل از ورود گسترده زنان به اجتماع تنها عوامل فیزیولوژیک بودند که به بروز افسردگی منجر می شدند. افسردگی پس از زایمان یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی در زنان است که در نوع شاغل و غیرشاغل تفاوتی ندارد.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع و ناتوان کننده اجتماعی است که بیش از ۸۵ درصد مادران باردار پس از زایمان آن را تجربه می کنند. افسردگی پس از زایمان یک اختلال چند عاملی بوده و تغییرات هورمونی پس از زایمان عمده ترین دلیل پیدایش این مشکل است.
نتایج تحقیقات حاکی از آن است که سابقه افسردگی در گذشته، فشار روانی ناشی از زایمان، مسوولیت نگهداری از نوزاد، مشکلات زناشویی، بیکاری، حمایت اجتماعی ناکافی، نوع زایمان، سن مادر هنگام زایمان، عدم دسترسی کافی به خدمات پزشکی و اضطراب پس از زایمان نیز از جمله عوامل ابتلا به افسردگی پس از زایمان به شمار می آیند.
همچنین، مشخص شده است افسردگی پس از زایمان اثرات ناگواری بر مادر، کودک و دیگر اعضای خانواده می گذارد؛ به صورتی که در مادران ناتوانی در انجام مراقبت از فرزند، خودکشی و احتمال افسردگی دائمی را افزایش داده و نیز در کودکان موجب ایجاد اختلال در برخی رفتارها و نیز اختلال در رشد و تعامل می شود. همانطور که گفته شد افسردگی پس از زایمان در اغلب زنان مشاهده می شود و مساله ای نیست که شاغل بودن زنان در آن دخالت فراوان داشته باشد. یکی از مهمترین عواملی که در چند دهه اخیر در بروز افسردگی های شدید در زنان تاثیر داشته مساله روابط کاری و شغلی است.
عواملی نظیر تحقیر شخصیت زنان در جامعه یا دشواری شرایط برای رسیدن آنها به اهداف مورد نظرشان همگی می تواند افسردگی های شدید را در آنها به دنبال داشته باشد و این موضوع همانطور که در سطور پیشین نیز گفته شد ارتباط مستقیمی با نوع واکنش های غالباً مدارامآبانه زنان در برخورد با شرایط بحرانی دارد که در بیشتر موارد به شخصیت خود آنها آسیب می رساند. زنان در وضعیت های مشکل سریع تر از مردان به این تفکر می رسند که قدرت انجام کاری را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
«نیرودهنده و موجب تصفیه خون، مدر، اشتهاآور، مقوی معده، آرام کننده دردهای عصبی، تب بر، کرم کش و خلط آور» دنبال چه دارویی هستید که تمام این اثرات را یکجا و بدون کوچک ترین عوارض جانبی دارا باشد؟! نیاز به جست وجوی زیادی ندارید، علف چشمه یا بولاغ اوتن فقط یکی از هزاران گونه های گیاهی است که تاکنون شناسایی و مورد استفاده قرار گرفته است. در یک فهرست بلندبالا از گیاهان دارویی این نام ها به چشم می خورد: «صبر زرد، سنبل الطیب، باباآدم، هل، بابونه، فلوس، گشنیز، زیره، قاصدک، زنجبیل، عناب، اسطوخودوس، زوفا، دم اسب، روناس، شیرین بیان و گز علفی» آیا مردم به داروهای گیاهی نیاز دارند؟ پاسخ این سؤال را می توان در مسابقه ای جست که شرکت های بزرگ و سازندگان معتبر داروهای شیمیایی با یکدیگر به راه انداخته اند. به طوری که هرکدام با اصرار درباره وجود ماده گیاهی با منشأ صددرصد طبیعی در ترکیبات داروهای ساخته شده خود حرف می زنند. با این همه به گفته مسؤولان وزارت بهداشت فقط حدود دو درصد داروهای مصرفی در کشور داروی گیاهی است، در حالی که در کشورهای پیشرفته تا حدود ۲۰ درصد داروهای مصرفی مردم را داروهای گیاهی تشکیل می دهد. مرضیه هدایتی مقدم پژوهشگر در زمینه گیاهان دارویی در پایان نامه دانشگاهی خود بخشی را به تحقیق در مورد میزان گرایش مردم کشورهای مختلف به مصرف داروهای گیاهی اختصاص داد و به این نتیجه رسید «که بیش از ۶۰ درصد مردم آلمان و بلژیک و ۷۴ درصد مردم انگلیس به مصرف داروهای گیاهی علاقه مندند. این میزان چنانچه سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده در کشورهای جهان سوم و در کشورهای کم درآمد که مردم بیشترین نیاز درمانی خود را از طریق گیاهان دارویی تأمین می کنند، ۸۰ درصد است». اما گویا با وجود قرار داشتن ایران در زمره کشورهای جهان سوم که به دلایل اقتصادی و فرهنگی مردم در آنها به درمان های سنتی پای بندی و گرایش بیشتری دارند، سبب افزایش مصرف این قبیل گیاهان در میان مردم نشده است. سنبل الطیب، گل گاوزبان، بابونه، مرزنگوش، بادرنجبویه، زنجبیل، شیرخشت، ترنجبین گیاهانی هستند که در تحقیق مرضیه هدایتی مقدم بیشترین موارد مصرف در بین مردم و خانواده ها را دارند. پژوهش میدانی این محقق نتایج دیگر هم دربرداشت. به گونه ای که از گروه سنی ۱۵ تا ۶۵ سال، گروه سنی ۵۵ تا ۶۵ سال بیشترین میزان مصرف گیاهان دارویی را دارند. این موضوع به گفته مرضیه هدایتی مقدم، پژوهشگر گیاهان دارویی می تواند به سه دلیل عمده باشد: «در گذشته فرهنگ مصرف گیاهان دارویی و طب سنتی در بین مردم گسترش بیشتری داشت. از طرفی امکانات طب مدرن و داروها و ترکیبات شیمیایی در همه نقاط کشور در دسترس نبود و نکته سوم این که در سه الی چهار دهه گذشته به ویژه در شهرهای بزرگ هنوز از ساخت و سازهای بی رویه و تأسیسات و کارخانه های شیمیایی و صنعتی درمناطقی از نقاط کوهستانی و اطراف شهرها که محل رویش این گیاهان بود، خبری نبود، در نتیجه حتی افراد با انتقال سینه به سینه پی به فواید گیاهان دارویی برده و اقدام به تهیه آنها از همین مناطق و نواحی می کردند». همچنین میزان مصرف گیاهان دارویی به تدریج از شهرهای بزرگ به سمت شهرهای کوچک و روستاها حرکت می کنیم، بیشتر می شود. به گفته مرضیه هدایتی مقدم این موضوع در