زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

پوسیدگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 49

 

شناسایی دلایل و کنترل آن

پوسیدگی منشاءهای بسیاری دارد و روشهای بیشتری برای کند کردن روند آن وجود دارد. این بخش به قسمتهای مختلف صنعت می پردازد و مشکلات فرسایش/ پوسیدگی رایج و برخی از راه حل ها را مورد شناسایی قرار می‌دهد.

ساختمانهای ساحلی- تجهیزات سطحی، ساده ترین راه حل قرار دادن عایق روی فلز مورد نظر است. تأسیسات ساحلی اغلب با آستر غنی از روی رنگ می شوند که این کار نه تنها یک مانع فیزیکی ایجاد می‌کند، بلکه به عنوان یک آنود قربانی مورد نفوذ قرار می گیرد.

ساختمانهای ساحلی از راههای دیگر هم حفاظت می شوند. منطقة بالای داغ مد/ خط کشند، که آن را منطقة Splash می نامند، مرتباً بیرون و درون آب است. شدیدترین فرسایش/پوسیدگی در این قسمت ایجاد می شود. امواجه هرگونه پوشش محافظ را مکرراً از بین می برند و اکسیژن و آب فراوانی در این حوزه وجود دارد.

شیوه های متداول کنترل پوسیدگی/ فرسایش در این منطقه شامل استفاده از پوش های بیشتر و همچنین افزایش ضخامت فلزات برای جبران آسیب بالای آن است.

بخشی از ساختمانی که در منطقة مد قرار دارد دچار فرسایش/پوسیدگی کمتری نسبت به منطقة Splash می شود و می تواند از سیستم محافظ کاتودی در مد زیاد بهره مند شود. محافظ کاتودی از طریق تبدیل حوزه های آنودی به کاتودها عمل می‌کند. در این روش جریانی مخالف را برای بی اثر کردن جریان پوسیدگی/فرسایش به کار می گریم. این جریان را می توان از طریق یک منبع DC خارجی- محافظت کاتدی تأثیرگذار و یا از طریق آنودهای قربانی ایجاد کرد.

سایر قسمتهای ساختمان- که کمتر در معرض فرسایش/خوردگی با آب دریا است- از طریق محافظت کاتدی حفظ می شود. اگرچه سحت پوستان و علف های دریایی چسبیده به قسمتهای غوطه ور در آب وزن آن قسمتها را افزایش می‌دهد که احتمال فرسایش بیشتر این قسمتها را فراهم می آورد. این مکانیزم زمانی اتفاق می افتاد که مجموع تأثیرات ترک ها یا سوراخ ها، پوسیدگی و فشار شکاف ها را تشدید کرده و افزایش می‌دهد تا به سقوط بنا منتهی شود. اگرچه یک لایه پوشش از رسیدن اکسیژن به فلز جلوگیری کرده و فرسایش را کاهش می‌دهد.

سایر اشکال فشارهای ساختاری نیز مهم هستند. فشار چرخشی با تناوب کم- که ناشی از عواملی چون امواج، جزر و مد و operating load است- می تواند منجر به فرسایش/ایجاد پوسیدگی در شکاف های باز شود. در نتیجه الگوسازی و در نظر گرفتن این فشارها در جلوگیری از فرسایش نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند.

ته یک سکوی حفاری بلند یا یک سکوی تولید نفت در بستر دریا فرو می رود و توسط سولفید هیدروژن تولید شده از طریق سولفات کاهش دهندة باکتری (SRB) آسیب می‌بیند. اگرچه حفاظت کاتدی هم این بخش از سازه را حفظ و نگهداری می‌کند. به دلیل کاهش اکسیژن جریان حفاظت مورد نیاز برای بقیة قسمتهای سکوی حفاری کمتر خواهد بود.

فرسایش لولة حفاری- هنگام حفاری یک چاه نه تنها به سازة سکوی حفاری فشار وارد می شود، بلکه تجهیزات حفاری هم تحت فشار قرار می



خرید و دانلود  پوسیدگی


دلایل آتش سوزی درخودرهای 405 ومحصولات ایران خودرو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

 



خرید و دانلود  دلایل آتش سوزی درخودرهای 405 ومحصولات ایران خودرو


تحقیق در مورد دلایل بر لزوم معاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 25 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دلایل بر لزوم معاد

"الیه مرجعکم جمیعا وعد الله حقا"در این جمله معاد را خاطر نشان مى‏سازد، همچنانکه جمله قبلى مبدا را تذکر مى‏داد، وجمله"وعد الله حقا"از باب قائم شدن مفعول مطلق مقام فعلش مى‏باشد، و معناى جمله: "وعده الله وعدا حقا"است، یعنى خداى تعالى وعده داده وعده‏اى حق.

کلمه"حق"عبارت است از چیزى که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر، مطابق آن‏واقعیت‏باشد.بنا بر این، خبر و یا به عبارتى وعده‏اى که خداى تعالى مى‏دهد به اینکه معادى درپیش است‏حق بودنش به این معنا است که خلقت الهى به نحوى صورت گرفته که جز بابرگشتن موجودات به سوى او تام و کامل نمى‏شود، و از جمله موجودات یکى هم نوع بشر است‏که باید به سوى خداى تعالى برگردد.و این مانند سنگى است که از آسمان به طرف زمین‏حرکت مى‏کند که با حرکت‏خود وعده سقوط بر زمین را مى‏دهد، چون حرکتش سنخه‏اى است‏که جز با نزدیک شدن تدریجى به زمین و جز ساقط شدن و آرام گرفتن در روى زمین تمام‏نمى‏شود، اشیاء عالم نیز چنین‏اند، حرکتشان نهایتى دارد و آن برگشت‏به خداى تعالى است، به همان مبدئى که از آنجا حرکت را آغاز کردند، آیه زیر همین معنا را خاطر نشان ساخته‏مى‏فرماید: " یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه" (1) دقت فرمائید.

"انه یبدؤا الخلق ثم یعیده لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."این جمله، جمله"الیه مرجعکم جمیعا"را تاکید، و معناى اجمالى رجوع و معاد را که‏این جمله متضمن آن است تفصیل و شرح مى‏دهد.

ممکن هم هست تعلیل آن جمله متقدم باشد، و بخواهد به دو حجت و برهانى که قرآن‏همواره به آن دو حجت‏بر اثبات معاد استدلال مى‏کند اشاره نماید.حجت اول را جمله: "انه‏یبدؤا الخلق ثم یعیده"متضمن است، به این بیان که یکى از سنت‏هاى جارى خداى سبحان‏این است که هستى را به هر چیزى که مى‏آفریند افاضه مى‏کند، و این افاضه خود را به رحمتش‏آنقدر ادامه مى‏دهد تا آن موجود خلقتش به حد کمال و تمامیت‏برسد، در این مدت آن موجود به‏رحمتى از خداى تعالى موجود شده و زندگى مى‏کند و از آن رحمت‏برخوردار مى‏گردد، و این‏برخوردارى همچنان ادامه دارد تا مدت معین.

بعد از آنکه آن مدت بسر آمد و موجود نامبرده به نقطه انتهاى اجل معین خود رسید این‏رسیدن به نقطه نهائى فناء و هیچ شدن آن موجود نیست، زیرا معناى فانى شدنش باطل شدن‏رحمت الهى‏ایست که باعث وجود و بقاء و آثار وجود یعنى حیات، قدرت، علم و سایر آثاروجودى او بود، و معلوم است که رحمت الهى بطلان نمى‏پذیرد.پس، رسیدن به نقطه نهائى‏اجل به معناى گرفتن و قبض کردن رحمتى است که بسط کرده بود.آرى، آنچه خداى تعالى‏افاضه مى‏کند وجه خدا و جلوه او است، و وجه خدا فنا پذیر نیست.

پس، اینکه مى‏بینیم فلان موجود از بین مى‏رود و اجلش بسر مى‏آید، این سرآمدن اجل‏آنطور که ما مى‏پنداریم فنا و بطلان آن موجود نیست، بلکه برگشتن آن به سوى خداى تعالى‏است، به همان جائى که از آنجا نازل شده بود، و چون آنچه نزد خدا است‏باقى است، پس این‏موجود نیز باقى است، و آنچه که به نظر ما، هست و نیست‏شدن مى‏باشد در واقع بسط رحمت‏خداى تعالى و قبض آن است، و این همان معاد موعود است.

و حجت دوم را جمله"لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."متضمن‏است، به این بیان که عدل و قسط الهى - که یکى از صفات فعل او است - اجازه نمى‏دهد که‏در درگاه او دوغ و دوشاب یکسان باشد، با آن کسى که با ایمان آوردن در برابرش خضوع‏نموده، و اعمال صالح کرده و با آن کسى که بر حضرتش استکبار و به خود و به آیاتش کفرورزیده یک جور معامله کند.این دو طایفه در دنیا که بطور یکسان در تحت‏سیطره اسباب و علل‏طبیعى قرار داشتند، اسبابى که به اذن خدا یا سود مى‏رسانید، و یا ضرر اگر قرار باشد در آخرت‏هم بطور یکسان با آنان معامله شود ظلم خواهد بود.

پس، جز این باقى نمى‏ماند که خداى تعالى بین این دو طایفه در زمانى که به سوى اوبر مى‏گردند فرق بگذارد، به این معنا که مؤمنین نیکوکار را جزاى خیر، و کفار بد کار را سزاى‏بد دهد، تا ببینى آنان از چه چیز لذت مى‏برند، و اینان از چه چیز متالم و ناراحت مى‏شوند.

بنابر این، تکیه این حجت‏بر دو چیز است، یکى بر تفاوت این دو طائفه به خاطر ایمان‏و عمل صالح، و کفر و عمل ناصالح، و دیگرى بر کلمه"بالقسط"، این نکته را از نظر دور مدار.وجمله"لیجزى"بنابر آنچه از ظاهر بیان استفاده مى‏شود متعلق است‏به جمله"الیه مرجعکم‏جمیعا".

البته این احتمال هم هست که جمله: "لیجزى..."متعلق باشد به جمله"ثم یعیده"، که در این صورت، کلام آن جنبه را که گفتیم یعنى جنبه فرق‏گذارى بین دو طائفه و بیان عدل‏الهى را ندارد، بلکه جنبه تعلیل دارد، و به یک حجت که همان حجت دومى است اشاره خواهدداشت.و از جهت لفظ آیه، احتمال دوم به ذهن نزدیکتر است.

"هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا..."کلمه"ضیاء"بطورى که گفته شده - مصدر است‏براى"ضاء، یضوء، ضوء و ضیاء"

همانطور که کلمه"عیاذ"مصدر است‏براى"عاذ، یعوذ، عوذا و عواذا".و اى بسا که جمع باشدبراى کلمه"ضوء"، همانطور که کلمه"سیاط"جمع است‏براى"سوط"و این عبارت چیزى‏در تقدیر دارد که مضاف کلمه"ضیاء"است، و تقدیر آن"جعل الشمس ذات



خرید و دانلود تحقیق در مورد دلایل بر لزوم معاد


تحقیق در مورد دلایل لزوم نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 31 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دلایل لزوم نبوت

خداوند حکیم انسانهاى والایى را براى هدایت و راهنمایى بشر برانگیخته و آنان را حامل پیام خویش براى افراد بشر قرار داده است. اینان، همان پیامبران و رسولانند که واسطه جریان فیض هدایت از سوى خداوند به بندگان مى‏باشند، و این فیض از نخستین روزى که بشر شایستگى بهره‏گیرى از آن را یافته، از جانب خدا نازل گردیده و تا عصر پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم نیز ادامه داشته است.باید دانست آیین هر پیامبرى نسبت‏به زمان و امت‏خود کاملترین آیین بوده است، و اگر این فیض الهى مستمر نبود بشر به حد کمال نمى‏رسید.

از آنجا که خلقت انسان، فعل خداى «حکیم‏» است طبعا آفرینش او هدف وغرض دارد، و با توجه به اینکه در وجود انسان علاوه بر غرایز که با حیوان مشترک است،عقل و خرد نیز هست‏باید غرض و هدف از خلقت وى، هدفى معقول باشد.

از طرف دیگر، عقل و خرد انسان هرچند در پیمودن راه تکامل او مؤثر و لازم است، اما کافى نیست، و اگر در هدایت انسان به عقل و خرد قناعت‏شود او هرگز راه کمال را به طور کامل نخواهد شناخت. براى نمونه، پى بردن به مبدء و معاد یکى از مهمترین مسائل فکرى بشر بوده است.بشر مى‏خواهد بداند از کجا آمده، چرا آمده، و به کجا خواهد رفت؟ ولى عقل و خرد به تنهایى از عهده تبیین کامل این مسائل بر نمى‏آید. گواه روشن این امر آن است که،با همه ترقى که بشر معاصر در علم و دانش کرده است،هنوز بخش عظیمى از انسانها بت‏پرست مى‏باشند.

نارسایى عقل و دانش بشر منحصر به موضوع مبدء و معاد نیست، بلکه وى در بسیارى از مسائل حیاتى نیز نتوانسته است طریق استوارى را برگزیند. دیدگاههاى مختلف و متعارض بشر در مسائل اقتصادى، اخلاقى، خانوادگى وغیره نشانه نارسایى وى از درک صحیح این مسائل مى‏باشد، و به همین علت است که مى‏بینیم مکتبهاى متعارض پدید آمده است.

با توجه به نکته فوق، عقل صحیح حکم مى‏کند که به مقتضاى حکمت الهى باید مربیان و رهبران الهى مبعوث شوند تا راه صحیح زندگى را به بشر بیاموزند.

کسانى که تصور مى‏کنند هدایتهاى عقلى مى‏تواند جایگزین هدایتهاى آسمانى شود باید به دو مطلب توجه کنند:

1. خرد و دانش بشر در شناخت کامل انسان و اسرار هستى و گذشته و آینده سیر وجودى او ناقص و نارساست،در حالیکه آفریننده بشر به حکم اینکه هر صانعى مصنوع خود را مى‏شناسد، از انسان و ابعاد و اسرار وجود او کاملا آگاه است.ودر قرآن به این دلیل اشاره کرده مى‏فرماید:;ژخ÷;ژخ÷الا ندارد، و اوست دقیق وآگاه. یعلم من خلق وهو اللطیف الخبیر›› (ملک/14): آیا آنکس که آفریده است (به آفریده خود) علم

2. انسان به مقتضاى غریزه حب ذات، آگاهانه یا ناخودآگاه، پیوسته به دنبال منفعت‏جوییهاى شخصى است و در برنامه‏ریزى نمى‏تواند از دایره منافع فردى و گروهى به طور کامل صرف‏نظر کند. طبعا برنامه‏هاى بشرى از جامعیت کامل برخوردار نخواهد بود،ولى برنامه پیامبران چون از جانب خداوند است از چنین نقصانى منزه است.

با توجه به این دو نکته باید گفت که بشر هیچگاه از هدایتهاى الهى و برنامه‏هاى پیامبران بى‏نیاز نبوده و نخواهد بود.

قرآن و اهداف نبوت

در اصل گذشته از طریق داورى خرد با لزوم بعثت پیامبران الهى آشنا شدیم. اکنون لزوم نبوت را با توجه به اهداف آن از دیدگاه قرآن کریم و روایات بررسى مى‏کنیم. هرچند نگرش قرآنى به این مسئله نیز یک نوع تحلیل عقلانى است.

قرآن هدف از بعثت پیامبران را امور زیر دانسته است:

1. استحکام مبانى توحید و مبارزه با هر نوع انحراف در این زمینه. چنانکه مى‏فرماید:‹‹و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت›› (نحل/36):در میان هر امتى پیامبرى را برانگیختیم تا آنان خدا را پرستش کنند و از پرستش مظاهر طغیان، بپرهیزند.بدین منظور پیامبران الهى پیوسته با مشرکان درگیر بوده و در این راه رنجهاى بزرگى را متحمل شده‏اند.

امیرمؤمنان درباره هدف بعثت پیامبران مى‏فرماید:«و لیعقل العباد عن ربهم ما جهلوه، فیعرفوه بربوبیته بعد ما انکروا، و یوحدوه بالالوهیة بعد ما عندوا» (1) : پیامبران را برانگیخت تا بندگان وى آنچه را که درباره توحید و صفات خدا نمى‏دانند فراگیرند، و به ربوبیت و پروردگارى و یگانگى او بعد از انکار و عناد، ایمان بیاورند.

2. آشنا کردن مردم با معارف و پیامهاى الهى و راه و روش تزکیه. چنانکه مى‏فرماید:

‹‹هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة›› (جمعه/2): او کسى است که در میان امیین پیامبرى را برانگیخت تا آیات حق را بر آنان فرو خواند و آنان را از رذایل اخلاقى پاکیزه گرداند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد.

3. برپا داشتن قسط در جامعه بشرى. چنانکه مى‏فرماید: ‹‹لقدارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط›› (حدید/25): ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قسط را به پا دارند. مسلما برپا داشتن قسط در گرو این است که انسانها عدالت را در ابعاد و زمینه‏هاى مختلف بشناسند، و از طریق حکومت الهى آن را تحقق بخشند.

4. داورى در موارد اختلاف. چنانکه مى‏فرماید:‹‹کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه›› (بقره/213): مردم یک دسته بیش نبودند ( تا اینکه در میان آنان اختلاف پدید آمد)، سپس خدا پیامبران را، نوید بخش و بیم دهنده، بر انگیخت و همراه آنان کتاب را فرو فرستاد تا بین مردم در آنچه اختلاف کرده‏اند داورى کند.

بدیهى است اختلافات مردم منحصر به عقاید نبوده، بلکه شئون مختلف زندگى را در بر مى‏گیرد.

5. اتمام حجت‏بر بندگان. چنانکه مى‏فرماید:‹‹رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس حجة على الله بعد الرسل و کان الله عزیزا حکیما›› (نساء/165): پیامبرانى نوید دهنده و بیم دهنده را برانگیخت تا پس از آمدن پیامبران مردم حجت و عذرى نزد خدا نداشته باشند، و خداوند قدرتمند و حکیم است.

مسلما خدا در آفرینش انسان هدفى براى خلقت دارد که این هدف از طریق تنظیم برنامه‏اى کامل در همه شئون زندگى بشر صورت مى‏پذیرد، و این برنامه باید به گونه‏اى از طریق خدا به بشر برسد که حجت‏بر وى تمام شود و بعدا عذر نیاورد که من راه و رسم درست زندگى را نمى‏دانستم.

راههاى شناخت پیامبران در چهار اصل

اصل اول

فطرت بشر ایجاب مى‏کند که هیچ ادعایى را بدون دلیل نپذیرد، و هرکس مدعایى را بدون دلیل بپذیرد بر خلاف فطرت انسانى خویش عمل کرده است. ادعاى نبوت عظیم‏ترین ادعایى است که بشر مى‏تواند داشته باشد، و طبعا براى اثبات چنین مدعاى بزرگى بایستى دلیل قاطع و استوارى ارائه کند. این دلیل مى‏تواند یکى از سه امر زیر باشد:

الف - پیامبر پیشین، که نبوت او با دلایل قطعى ثابت‏شده است، بر نبوت پیامبر بعدى تصریح کند. چنانکه حضرت مسیحعلیه السلام بر نبوت پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله و سلم تصریح کرد و آمدن او را بشارت داد. (1)

ب - قراین و شواهد گوناگون بر صدق ادعاى او گواهى دهد. این دلایل را مى‏توان در سیره زندگى، محتواى دعوت، شخصیتهایى که به او گرویده‏اند، و نیز روش دعوت او به دست آورد. امروزه در محاکم جهان براى شناسایى حق از باطل و مجرم از بى‏گناه همین راه را مى‏پیمایند، و در صدر اسلام نیز با استفاده از همین روش به راستگویى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پى مى‏بردند. (2)

ج - آوردن معجزه. یعنى همراه با دعوى نبوت، کارى خارق العاده انجام دهد، و دیگران را به تحدى دعوت نماید، و آن کار خارق العاده با ادعاى او هماهنگ باشد.

دو راه نخست عمومیت ندارد، در حالیکه راه سوم همگانى بوده و در طول تاریخ نبوت، بشر براى شناخت پیامبران از این راه استفاده کرده، و پیامبران نیز براى اثبات دعوى خود از آن بهره گرفته‏اند.

اصل دوم

میان معجزه و صدق دعوى نبوت، رابطه‏اى منطقى برقرار است. زیرا اگر آورنده معجزه در ادعاى خود راستگو باشد، طبعا مطلب ثابت مى‏شود; و اگر فرض کنیم در ادعاى خود دروغگوست‏باشد بر خداوند حکیم، که به هدایت‏بندگان خود علاقمند مى‏باشد، شایسته نیست که چنین قدرتى را در اختیار او قرار دهد. چون مردم با مشاهده این قدرت خارق العاده به او ایمان مى‏آورند و به سخنان او عمل مى‏کنند. در نتیجه هرگاه او در ادعاى خود دروغگو باشد، آنان را گمراه مى‏کند، و این امر با عدل و حکمت الهى منافات دارد. این مسئله یکى از متفرعات قاعده حسن و قبح عقلى است که قبلا درباره آن بحث‏شد.

اصل سوم

انجام کار خارق العاده که همراه و هماهنگ با دعوى نبوت باشد، «معجزه‏» نام دارد، ولى اگر کار خارق العاده از بنده صالح خدا سر بزند که مدعى نبوت نباشد، «کرامت‏» نامیده مى‏شود. گواه این امر که بندگان صالح خدا (از غیر پیامبران) نیز مى‏توانند مبدء کارهاى خارق العاده شوند، یکى نزول مائده آسمانى براى حضرت مریم، و دیگرى انتقال تخت ملکه سبا در یک لحظه از یمن به فلسطین توسط فردى برجسته از یاران حضرت سلیمان (آصف بن برخیا) مى‏باشد که قرآن از هر دوى آنها خبر داده است. درباره مریم مى‏فرماید: ‹‹کلما دخل علیها زکریا المحراب وجدعندها رزقا...›› (آل عمران/37): هر وقت که زکریا وارد محراب او مى‏شد پیش او خوردنى مى‏یافت مى‏گفت اى مریم اینها براى تو از کجاست ؟! مریم مى‏گفت از جانب خدا.

در باره ماجراى تخت‏بلقیس نیز مى‏فرماید: ‹‹و قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک›› (نمل/40):آن کس که نزد او دانشى از کتاب بود، گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنى نزد تو مى‏آورم.

اصل چهارم

تفاوت معجزه با دیگر امور خارق العاده در امور زیر خلاصه مى‏شود:

الف - آموزش ناپذیرى: آورنده معجزه بدون سابقه هر نوع آموزش دست‏به اعجاز مى‏زند، در حالیکه انجام یافتن امور خارق العاده دیگر، نتیجه یک رشته آموزشها و تمرینهاست. موسى بن عمرانعلیه السلام پس از سپرى کردن دوران جوانى راهى مصر شد. در نیمه راه به نبوت و رسالت مبعوث گردید و خطاب آمد که اى موسى عصا را بیفکن.چون افکند ناگهان به صورت اژدها درآمد،به‏گونه‏اى که خود موسى وحشت کرد. نیز به موسى خطاب شد که دست‏خود را از بغل بیرون آر، چون برآورد، نورى از آن درخشش نمود که چشم را خیره مى‏ساخت. (3)

ولى درباره ساحران عصر سلیمان یادآور مى‏شود: ‹‹یعلمون الناس السحر...فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء وزوجه›› (بقره/102): شیاطین سحر را به مردم مى‏آموختند... و مردم نیز از آن دو ملک، مطالبى مى‏آموختند که به واسطه آن میان زن و شوهر جدایى مى‏انداختند.

ب - معارضه ناپذیرى: معجزه، از آنجا که از قدرت نامتناهى الهى سرچشمه مى‏گیرد، معارضه ناپذیر است، در حالیکه جادو و سحر و نظایر آن از قبیل کار مرتاضان چون از قدرت محدود بشر سرچشمه مى‏گیرد قابل معارضه و اتیان بمثل است.

ج - عدم محدودیت: معجزات پیامبران محدود به یک نوع یا دو نوع نبوده،و به قدرى مختلف و متنوع است که نمى‏توان در میان آنها قدر مشترکى یافت. مثلا انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها کجا، و دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن کجا؟! نیز این دو معجزه



خرید و دانلود تحقیق در مورد دلایل لزوم نبوت


بررسی منابع آب زیر زمینی و دلایل کاهش آن در سال های اخیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

ساعتی تفکر بهتر از شصت سال عبادتست . (حضرت محمد «ص»)

ماهیت تفکر:

آلفرد بینه روانشناس فرانسوی که بعدها بعلت تعبیه طرق آزمایش هوش مشهور گردید از پیشروان مطالعه کنندگان تفکر می باشد. بینه دو دختر خود را برای تحقیقات به کار برد و از آنها درخواست نمود که جریان تفکرات خود را برای وی شرح دهند وی دریافت که غالباً در تفکر تصویر یا شبح فکری یا مبادی حسی موجود نمی باشد. در نتیجه این تحقیقات برخلاف نظریات سابق خود به این نتیجه رسید که تصویرات و مبادی حسی برای تفکر از جمله واجبات نبوده بلکه پایه تفکر بر اجزایی است که دیگر قابل تجزیه و تحلیل نمی باشد.

در همین اوان اوزوالد کولپه و چند نفر از شاگردانش در (ورزبرک) شروع به تحقیقات علمی درباره تفکر نمودند. کولپه برخلاف نظریات رهبر روانشناسی آلمان ویلهلم ووفت اظهار داشت که جریات تفکر کاملاً مستقل از احساسات و تصویرات می باشد.

اولین آزمایش در این باره بوسیله کارل مار به انجام گردید، وی دو وزنه را به اشخاص ارائه داد و درخواست نمود که قضاوت نمایند کدام یک سنگین تر می باشد.

گرچه بیشتر قضاوتها درست بود ولی وقتی از این اشخاص سئوال می شد که آیا در قضاوت خود هیچ درون بینی به کار برده اند جواب منفی می دادند پس ماربد به این نتیجه رسید که یک نوع تجربه ای بایستی وجود داشته باشد که این اشخاص آن را برای قضاوت خود بکار برده اند و آنرا بطور مبهم (طرز تلقی وجدانی) نامید.

چندسال بعد کارل بوهلر جریان تفکر را از طریق پیچیده تر یعنی تعبیر امثال و حکم و افسانه ها مورد تحقیق قرار داد وی نیز به این نتیجه رسید که تفکر بدون تصویرات یا اشباح ذهنی و احساسات بوقوع بپیوندد.

مقارن با این تجربیات در امریکا رابرت وودورث مطالعات خود را درباره افکار بدون تصاویر ذهنی به طبع رسانید وی بیان داشت گرچه در درون بینی تصاویر ذهنی و احساسی وجود دارد ولی اینها در مورد محتوی یا مفهوم تفکر حائز اهمیت نمی باشد. وودورث در تحقیقات خود اهمیت وقوف و درک نسبتها را در تفکر بیان نموده و این درک نسبت ها را هسته جریان تفکر دانست. مکشوفات و نظریات فوق صریحاً بوسیله ادوارد تیخیر مورد مخالفت قرار گرفت.

وی تأکید نمود که در وجدان و شعور چیزی جز عواطف و احساسات و تصویرات نمی تواند وجود داشته باشد. وی اضافه نمود که تلقی وجدانی ، درک نسبتها و ترتیب ذهنی چیزی جز تصویرات و احساسات عقلانی نبوده و انواع جدید از ارکان تفکر نمی باشد.

در طول جنگ بین المللی اول مباحثه بر سر تفکرات بدون تصویرات نقصان یافت ولی آزمایشات ادامه یافت. توماس مور از دانشگاه کاتولیکی امریکا زمان بین ظهور معنی و تصویرات را در تفکر مورد مطالعه قرار داد وی دریافت که معمولاً معانی قبل از تصویرات به ظهور می رسد و در نتیجه معانی بایستی مستقل از تصویرات باشد یکی از شاگردان کولپه به نام اوتوسلتز وجود یک اصل راهنما یا طرح عمل را در تفکر دریافت این اصل را وی طرح انتظار و پیش بینی نامید.

این اصل همانند «تلقی یا تمایل ذهنی» ما به اصل «درک نسبتها» از نقطه نظر وودورث می باشد و بالاخره مباحثه درباره «تفکرات بدون تصویر» به پایان رسید و نتیجه برعلیه وونت و تیخیر بود که معتقد بودند که تفکر عبارت است از احساسات و عواطف و تصویرات ذهنی می بــاشد محتملاً بیشترروانشناسان امروزی با قول هاری هولنک ورث معتقدند که می گوید: افکار ما برحسب اشارات تجارب قبلی جریان دارد. در کتاب روانشناسی تفکر هولینک ورث می گوید: من دربارة اشیاء و حوادثی که حضور ندارند به تفکر می پردازم مثلاً دربارة عده ای از مــردم که حاضــر نیستند خــوب – بــایستی دید این تفکر را من چگونه می دهم؟ راه آسانی برای آن اینست که اشاره و گوشزدی از هرکدام در دسترس من باشد. مثلاً – کلاه یا عکس آن اشخاص و یا ممکن است من نامهای مربوطة آنها را به کاربرم یا این که در مورد تمایلات خود را در نظر گرفته و طرقی را که هرکدام از این اشخاص به روی من تأثیر گذارده اند یا عواطف خود را نسبت به آنها در نظر بیاورم. بالاخره ، عکس ، نام ، حالت صورت، تمایلات، عواطف، تصویرات همه و همه دارای معانی می باشند هر کدام از این عوامل در ذهن زنده شود شخص یا حادثه مورد نظر را مجسم می



خرید و دانلود  بررسی منابع آب زیر زمینی و دلایل کاهش آن در سال های اخیر