لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان
استاد راهنما :
سرکار خانم سهرابی
محققان :
رضا پارسای
علیرضا اعلائی
بهار 86
طالقان از آغاز تا اسلام
هزاران سال پیش یکدسته از مردم فقیر اما نیرومند و دلیر در نواحی شمال ایران سکونت گزیدند و این عده که در نوشته های مورخین مارد یا امارد نامیده می شوند ابتداء در اکثر کشورهای آسیای باختری پراکنده بودند و بتدریج در اثر فشار قبایل مختلف در منطقه ای متمرکز گردیدند .
از وضع زندگی و اوضاع اجتماعی و دینی این گروه اطلاعات دقیقی در دست نیست و همینقدر معلوم است که قومی چادر نشین و بیابانگرد بودند و در درون غارها و شکاف کوهها زندگی می نمودند و غذای آنان از گوشت حیوانات تأمین می گردید .
پیرنیا بنقل از کنت کورث می نویسد که زنان آنان فاقد صفاتی می باشند که از خصائص زنهاست یعنی ظرافت و لطافت ندارند و لباس آنان تا زانو نمی رسد موهای سرشان راست ایستاده و فلاختی بر سر دارند که هم زینت و هم اسلحۀ آنهاست .
بعضی از مورخین سه طایفه مشهور دیگر یعنی طایفۀ تپوری و گیل و کادوزی یا کادوسی را شعبه ای از مارد می دانند . دسته ای نیز کادوزیها را از اعقاب طایفۀ گیل می پندارند .
این گروه از اوایل قرن ششم قبل از میلاد استقلال داشته و از هیچیک از پادشاهان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن پیروی ننمودند .
حدود سرزمین آنها از خاور بگرگان و استان خراسان و از شمال بدریای خزر و از باختر بلنکران و از جنوب خاوری به سمنان و دامغان و بسطام و از جنوب باختری به قزوین ( کسپین ) محدود می گردید .
بعضی از مورخین حوزۀ زندگی ماردها را بین تپوریها که در مازندران سکونت داشتند و کادوزیان که در گیلان زندگی می کردند تعیین می نمایند .
با توجه بحدود زندگی ماردها و اینکه سفیدرود را نیز در قدیم امارد می نامیدند می توان گفت تاریخ طالقان از حوادث زندگی این قوم جدا نبوده و در هر حال مطالعه در زندگی ماردها مطالعه در اوضاع و حوادث تاریخی و مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه نیز می باشد .
از مجموع گزارش مورخین پیداست که طالقان از زمان اسکندر ( 330 ق م ) تا دوران سلطنت قباد ( 496 م ) در دست خاندان جشنسف بوده است و در نامه تنسر جشنسف شاه و شاهزاده طبرستان و فدشوارگر ( گیلان و دیلمان و رویان و دماوند ) نامیده می شود و پس از انقراض آل جشنسف کیوس ( کیوش ) پسر یزرگ قباد بحکومت این ولایت منصوب گردید و پس از آنکه کیوس بدست برادرش انوشیروان کشته گردید فرمانروائی این ناحیه بآل قارن یا سوخرائیان داده شد .
در سال 22 هجری یعنی پس از گسسته شدن رشته استقلال ایران از دیلمان مردی بنام موتا ( مورتا ) برای راندن تازیان با نعیم بن مقرن بجنگ پرداخت ولی موتا پس از نبرد سختی شکست خورده و کشته شد تازیان ری و قزوین را گشودند اما از حدود قزوین خارج نگشته آنجا را برسم دوره ساسانیان ساخلوگاه خود ساختند همینکه امپراطوری اسلام دچار دودستگی گردید و جنگ جمل و صفین پیش آمد دیالمه از کوهستان خود بسمت قزوین هجوم آوردند تازیان را از آن نواحی بیرون کردند بنی امیه و سپس بنی عباس لشکریانی بسوی دیالمه و بخشهای مختلف طبرستان که عبارت بودند از رویان ( طالقان در بخش جنوب رویان قرار داشت ) . مازندران . رستمدار . فدشوارگر . فیروزکوه قصران ( شمیرانات و لواسانات ) دماوند فرستادند . این جنگلها ساکنین اطراف دریای خزر را زودتر تسلیم اعراب نمود و در سال 22 هجری مردم مازندران بدستور و تدبیر فرخان اصفهبد اصفهبدان طبرستان با تازیان صلح نمودند و بدرخواست آنان ( اسلام یا جزیه ) گردن نهادند اما آنانیکه در رشته کوههای البرز زندگی می نمودند تازیان را بسر زمین خود راه ندادند .
طالقان و نهضت جنگل
در سال 1333 ه با بر افروخته شدن آتش جنگ جهانی اول و نفوذ قوای بیگانه بداخل خاک ایران در شمال این سرزمین یک نهضت چریکی که بعدها به قیام جنگل شهرت یافت شکل گرفت که یکی از اعضاء مؤثر و سازمان ده آن دکتر ابراهیم حشمت فرزند میرزا عباسقلب حشمت الاطباء شهر اسری بوده است .
جنگلیها این مبارزه را با نام و رهبری هیئت اتحاد اسلام دنبال نمودند و با اعدام دکتر حشمت دوران فرمانروائی هیئت اسلام که بعدها به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داده بود بپایان میرسد و بفاصله کوتاهی حکومت جمهوری شوروی ایران جانشین آن می گردد . تردیدی نیست که نقش مردم طالقان در این دوران حساس با پیوندهای دیرینه ای ارتباط می یابد که امید است روزی با بدست آمدن اسناد و یادداشتهای بیشتر در این باره اطلاعات سودمندتری در اختیار قرار گیرد و عجالةً آنچه را که می توان در این باره گفت آنست که در منابع تاریخی با نام گروهی از مردم طالقان که در حوادث انقلاب گیلان و مقاومت در برابر بیگانگان از آغاز قرار داد تقسیم ایران ( قرار داد 1907 ) و سازماندهی قیام جنگل با آزادیخواهان همکاری داشته اند برخورد می کنیم که عبارت بودند از :
1 – دکتر ابراهیم حشمت که در چهارم اردیبهشت 1298 – در میدان قرق کارگزار رشت اعدام شد و در مسخد چله خانه دفن گردید .
2 – علی طالع میری – در رشت سکونت داشته از جمله اعضاء شورای جنگل و مسئول خوار و بار و تهیه اسلحه برای جنگلیها بود و در تجارتخانه ای به کار اشتغال داشت .
3 – حاج نظر علی میری که موجب آشتی میان دکتر حشمت و امیر اسعد تنکابنی گردیده و در تنکابن به تجارت می پرداخت .
4 – شیخ محمود طالقانی که موجب پیوستن خوانین دیلمان بجنگل گردید و در سیاهکل به وعظ و تبلیغ می پرداخت .
5 – میرزا علی خان پسر فضل اله شهر اسری از خویشاوندان دکتر حشمت که در تسخیر تهران هم همراه بود مدتی نیز رئیس شهربانی ساری گردید و بایفرم خان به زنجان رفت و رئیس شهربانی این شهر شد و پس از تجاوز روسها به این شهر اعدام گردید .
6 – میرزا غفار خان برادر میزا علی خان و پسر فضل اله بعد از انقلاب مشروطه برای مدتی حکمران قم گردید .
7 – سهرابخان پسر میرزا خلیل طالقانی در دوران ریاست شهربانی میرزا علی خان در زنجان معاون انتظامات شهری بود .
8 – عبد اله خان کرکبودی – چریک نظام ملی جنگل و از جمله مجاهدین در دستگیری محسن خان امین الدوله در لشت نشا بوده است که در کرکبود بکار زراعت اشتغال داشت و پس از پایان کار جنگل کارمند یکی از ادارات دولتی گردید .
9 – میرزا ابراهیم نسائی که کشاورز و معلم در روستاهای گیلان و انباردار جنگل در گیلاس شرق و از جمله همراهان قوای جنگل در دستگیری محسن امین الدوله در لشت نشا بود و پس از پایان کار جنگل به روستا نساء طالقان رفته و بکار معلمی و زراعت پرداخت .
10 – خدابخش اوانکی – کشاورز و پیک جنگل بوده است و پس از استقرار دکتر حشمت در بخش شرقی گیلان پیک مخصوص وی بطالقان بود .
جز این گروه با نام تعدادی از سوهانیها وکشی ها و کشرودیها و گورانیها آشنا هستیم که از حضورشان در نهضت جنگل و همکاری آنان با دکتر حشمت نام برده شده است .
جنگلیها از دلبستگی مردم طالقان به نهضت جنگل آگاه بودند که یارآور می شوند میرزا پس از ورود بلاهیجان و مشورت با دکتر حشمت تصمیم گرفتند از راهی امن به طرف لاهیجان رفته و از آنجا خود را بمناطقی برسانند که بتوانند قوای خود را جمع و جور نمایند اما پیشنهاد دکتر با مخالفت احسان اله خان و خالو قربان روبرو گردید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان
استاد راهنما :
سرکار خانم سهرابی
محققان :
رضا پارسای
علیرضا اعلائی
بهار 86
طالقان از آغاز تا اسلام
هزاران سال پیش یکدسته از مردم فقیر اما نیرومند و دلیر در نواحی شمال ایران سکونت گزیدند و این عده که در نوشته های مورخین مارد یا امارد نامیده می شوند ابتداء در اکثر کشورهای آسیای باختری پراکنده بودند و بتدریج در اثر فشار قبایل مختلف در منطقه ای متمرکز گردیدند .
از وضع زندگی و اوضاع اجتماعی و دینی این گروه اطلاعات دقیقی در دست نیست و همینقدر معلوم است که قومی چادر نشین و بیابانگرد بودند و در درون غارها و شکاف کوهها زندگی می نمودند و غذای آنان از گوشت حیوانات تأمین می گردید .
پیرنیا بنقل از کنت کورث می نویسد که زنان آنان فاقد صفاتی می باشند که از خصائص زنهاست یعنی ظرافت و لطافت ندارند و لباس آنان تا زانو نمی رسد موهای سرشان راست ایستاده و فلاختی بر سر دارند که هم زینت و هم اسلحۀ آنهاست .
بعضی از مورخین سه طایفه مشهور دیگر یعنی طایفۀ تپوری و گیل و کادوزی یا کادوسی را شعبه ای از مارد می دانند . دسته ای نیز کادوزیها را از اعقاب طایفۀ گیل می پندارند .
این گروه از اوایل قرن ششم قبل از میلاد استقلال داشته و از هیچیک از پادشاهان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن پیروی ننمودند .
حدود سرزمین آنها از خاور بگرگان و استان خراسان و از شمال بدریای خزر و از باختر بلنکران و از جنوب خاوری به سمنان و دامغان و بسطام و از جنوب باختری به قزوین ( کسپین ) محدود می گردید .
بعضی از مورخین حوزۀ زندگی ماردها را بین تپوریها که در مازندران سکونت داشتند و کادوزیان که در گیلان زندگی می کردند تعیین می نمایند .
با توجه بحدود زندگی ماردها و اینکه سفیدرود را نیز در قدیم امارد می نامیدند می توان گفت تاریخ طالقان از حوادث زندگی این قوم جدا نبوده و در هر حال مطالعه در زندگی ماردها مطالعه در اوضاع و حوادث تاریخی و مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه نیز می باشد .
از مجموع گزارش مورخین پیداست که طالقان از زمان اسکندر ( 330 ق م ) تا دوران سلطنت قباد ( 496 م ) در دست خاندان جشنسف بوده است و در نامه تنسر جشنسف شاه و شاهزاده طبرستان و فدشوارگر ( گیلان و دیلمان و رویان و دماوند ) نامیده می شود و پس از انقراض آل جشنسف کیوس ( کیوش ) پسر یزرگ قباد بحکومت این ولایت منصوب گردید و پس از آنکه کیوس بدست برادرش انوشیروان کشته گردید فرمانروائی این ناحیه بآل قارن یا سوخرائیان داده شد .
در سال 22 هجری یعنی پس از گسسته شدن رشته استقلال ایران از دیلمان مردی بنام موتا ( مورتا ) برای راندن تازیان با نعیم بن مقرن بجنگ پرداخت ولی موتا پس از نبرد سختی شکست خورده و کشته شد تازیان ری و قزوین را گشودند اما از حدود قزوین خارج نگشته آنجا را برسم دوره ساسانیان ساخلوگاه خود ساختند همینکه امپراطوری اسلام دچار دودستگی گردید و جنگ جمل و صفین پیش آمد دیالمه از کوهستان خود بسمت قزوین هجوم آوردند تازیان را از آن نواحی بیرون کردند بنی امیه و سپس بنی عباس لشکریانی بسوی دیالمه و بخشهای مختلف طبرستان که عبارت بودند از رویان ( طالقان در بخش جنوب رویان قرار داشت ) . مازندران . رستمدار . فدشوارگر . فیروزکوه قصران ( شمیرانات و لواسانات ) دماوند فرستادند . این جنگلها ساکنین اطراف دریای خزر را زودتر تسلیم اعراب نمود و در سال 22 هجری مردم مازندران بدستور و تدبیر فرخان اصفهبد اصفهبدان طبرستان با تازیان صلح نمودند و بدرخواست آنان ( اسلام یا جزیه ) گردن نهادند اما آنانیکه در رشته کوههای البرز زندگی می نمودند تازیان را بسر زمین خود راه ندادند .
طالقان و نهضت جنگل
در سال 1333 ه با بر افروخته شدن آتش جنگ جهانی اول و نفوذ قوای بیگانه بداخل خاک ایران در شمال این سرزمین یک نهضت چریکی که بعدها به قیام جنگل شهرت یافت شکل گرفت که یکی از اعضاء مؤثر و سازمان ده آن دکتر ابراهیم حشمت فرزند میرزا عباسقلب حشمت الاطباء شهر اسری بوده است .
جنگلیها این مبارزه را با نام و رهبری هیئت اتحاد اسلام دنبال نمودند و با اعدام دکتر حشمت دوران فرمانروائی هیئت اسلام که بعدها به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داده بود بپایان میرسد و بفاصله کوتاهی حکومت جمهوری شوروی ایران جانشین آن می گردد . تردیدی نیست که نقش مردم طالقان در این دوران حساس با پیوندهای دیرینه ای ارتباط می یابد که امید است روزی با بدست آمدن اسناد و یادداشتهای بیشتر در این باره اطلاعات سودمندتری در اختیار قرار گیرد و عجالةً آنچه را که می توان در این باره گفت آنست که در منابع تاریخی با نام گروهی از مردم طالقان که در حوادث انقلاب گیلان و مقاومت در برابر بیگانگان از آغاز قرار داد تقسیم ایران ( قرار داد 1907 ) و سازماندهی قیام جنگل با آزادیخواهان همکاری داشته اند برخورد می کنیم که عبارت بودند از :
1 – دکتر ابراهیم حشمت که در چهارم اردیبهشت 1298 – در میدان قرق کارگزار رشت اعدام شد و در مسخد چله خانه دفن گردید .
2 – علی طالع میری – در رشت سکونت داشته از جمله اعضاء شورای جنگل و مسئول خوار و بار و تهیه اسلحه برای جنگلیها بود و در تجارتخانه ای به کار اشتغال داشت .
3 – حاج نظر علی میری که موجب آشتی میان دکتر حشمت و امیر اسعد تنکابنی گردیده و در تنکابن به تجارت می پرداخت .
4 – شیخ محمود طالقانی که موجب پیوستن خوانین دیلمان بجنگل گردید و در سیاهکل به وعظ و تبلیغ می پرداخت .
5 – میرزا علی خان پسر فضل اله شهر اسری از خویشاوندان دکتر حشمت که در تسخیر تهران هم همراه بود مدتی نیز رئیس شهربانی ساری گردید و بایفرم خان به زنجان رفت و رئیس شهربانی این شهر شد و پس از تجاوز روسها به این شهر اعدام گردید .
6 – میرزا غفار خان برادر میزا علی خان و پسر فضل اله بعد از انقلاب مشروطه برای مدتی حکمران قم گردید .
7 – سهرابخان پسر میرزا خلیل طالقانی در دوران ریاست شهربانی میرزا علی خان در زنجان معاون انتظامات شهری بود .
8 – عبد اله خان کرکبودی – چریک نظام ملی جنگل و از جمله مجاهدین در دستگیری محسن خان امین الدوله در لشت نشا بوده است که در کرکبود بکار زراعت اشتغال داشت و پس از پایان کار جنگل کارمند یکی از ادارات دولتی گردید .
9 – میرزا ابراهیم نسائی که کشاورز و معلم در روستاهای گیلان و انباردار جنگل در گیلاس شرق و از جمله همراهان قوای جنگل در دستگیری محسن امین الدوله در لشت نشا بود و پس از پایان کار جنگل به روستا نساء طالقان رفته و بکار معلمی و زراعت پرداخت .
10 – خدابخش اوانکی – کشاورز و پیک جنگل بوده است و پس از استقرار دکتر حشمت در بخش شرقی گیلان پیک مخصوص وی بطالقان بود .
جز این گروه با نام تعدادی از سوهانیها وکشی ها و کشرودیها و گورانیها آشنا هستیم که از حضورشان در نهضت جنگل و همکاری آنان با دکتر حشمت نام برده شده است .
جنگلیها از دلبستگی مردم طالقان به نهضت جنگل آگاه بودند که یارآور می شوند میرزا پس از ورود بلاهیجان و مشورت با دکتر حشمت تصمیم گرفتند از راهی امن به طرف لاهیجان رفته و از آنجا خود را بمناطقی برسانند که بتوانند قوای خود را جمع و جور نمایند اما پیشنهاد دکتر با مخالفت احسان اله خان و خالو قربان روبرو گردید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جغرافیا
جُغرافیا، جُغرافی یا گیتاشِناسی در حقیقت مطالعهٔ روابط بین جوامع متشکل انسانی و محیط زندگی آنهاست. به بیانی دیگر جغرافیا دانشی است که درباره سطح زمین و پدیدههای طبیعی، آب و هوا، روئیدنیها، خاک، فراوردهها و مانند آن و پراکندگی آنها بر روی زمین و روابط آنها با انسان گفتگو میکند. هر یک از موارد مورد بررسی این دانش رشتهٔ ویژهای را پدید میآورد مانند زمینشناسی، هواشناسی، ستارهشناسی، مردمشناسی، زیستشناسی و جز اینها. واژه «جغرافیا» عربیشده «ژئوگرافیا» است که معنی واژهبهواژه آن «گیتی نگاری» است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .docx :
تهیه کننده:
فرشادپارسازاده
نام تحقیق:
شرایط اقلیمی شوشتر
طبیعت و جغرافیا
شوشتر با مساحت ۲۴۳۶ کیلومتر مربع در شمال استان خوزستان کشور ایران، بین ۴۸ درجه و ۳۵ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۱۲ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و ۳۱ درجه و ۳۶ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۲۶ دقیقه فرض شمالی از خط استوا قرار گرفتهاست. جمعیت ان ۱۸۵۶۲۴هزار نفر است(سرشماری سال ۱۳۸۵) و پنجاه و هفتمین شهر از نظر جمعیت در ایران است و در استان خوزستان پس از کلانشهر اهواز و شهرهای دزفول و آبادان چهارمین شهر بزرگ استان از لحاظ جمعیت محسوب میشود. موقعیت شوشتر در استان خوزستان مرکز و متمایل به شمال است. از لحاظ طبیعی دامنههای پایانی کوههای زاگرس، مرز شرقی این شهرستان و رود دز مرز غربی این شهرستان را تشکیل میدهد. میانگین ارتفاع شوشتر از سطح دریا ۱۵۰ متر و ارتفاع نقطه مرکزی شهر از سطح دریا ۶۵ متر است. کوههای مشرف به شوشتر فدلک نام دارند که پایان چین خوردگیهای زاگرس در جلگه خوزستان هستند. فاصله شوشتر تا اهواز ۸۵ کیلومتر و تا تهران ۸۳۱ کیلومتر و تا خلیج فارس ۲۲۲ کیلومتر است.
کوههای واقع در محدوده این شهرستان کم ارتفاع و معروف ترین آنها :تفت به ارتفاع 205 متر کوه مامازاده به ارتفاع 293 متر کوه چال به ارتفاع 494 متر و کوه سیاه به ارتفاع 606 متر است. در گذشته این شهر دارای شش دروازه ورودی بوده که عبارتند از:
1-مافاریان در شمال روبروی بند میزان باز می شد.
2-دروازه دزفول به شمال غربی متصل به پل شادروان که راه دزفول از آن می گذشت.
3-دروازه آدینه در غرب شهر.
4-دروازه لشکر در ضلع جنوب غربی که به طرف شهر عسکر مکرم باز می شده است.
5-دروازه مقام علی در ضلع جنوب شرقی برروی گرگر قرار داشته.
6-دروازه گرگر در سمت شرقی باز می شده و از روی گرگر عبور می کرده و راه بختیاری از آن می گذشته است.
این شهر دارای وسعتی در حدود 3440 کیلومتر مربع بوده که شهر قدیمی و تاریخی شوشتر بعنوان هسته مرکزی آن و محصور در شعبات رودخانه کارون می باشد. در جزیره ای به عرض حدود 2 کیلومتر و طول 8 کیلومتر قرار گرفته در حال حاضر چهار راه ارتباطی مهم شهرستان شوشتر را با سایر نقاط خوزستان مرتبط می سازد یکی از این راهها از شهرستان شوشتر بطرف دزفول که در شمال غربی شوشتر قرار گرفته امتداد یافته و در حدود 55 کیلومتر است.ارتباط شوشتر با استانهای مرکزی کشور از طریق این جاده می باشد. جاده دوم در شرق شوشتر بود و عامل ارتباط این شهر با شهرستان شوش بوده است . که در غرب شهرستان امتداد دارد. و بعد از گذشتن از کشت و صنعت کارون و هفت تپه این دو شهر را با یکدیگر مرتبط می سازد. مهمترین راه ارتباطی شهرستان شوشتر جاده اهواز می باشد. که در جنوب شوشتر واقع است طول این جاده 95 کیلومتر می باشد. ارتباط شهرستان شوشتر با استانهای جنوب و جنوب شرقی کشور از طریق این جاده می باشد.
.
رودخانهها
شوشتر به دلیل موقعیت ویژهای که در جلگه خوزستان دارد مهد رودخانههای بزرگی چون کارون و دز است. رودخانه دز از غرب شوشتر عبور میکند و مرز شوشتر با شوش و دزفول را میسازد. اما رودخانه کارون پس از عبور از کوههای بختیاری، پس از سد گتوند وارد دشت عقیلی شده، سپس از تنگهای که بین کوههای فدلک و کوشکک است به طور کامل در جلگه خوزستان جاری میشود. این رودخانه پس از عبور از این تنگه با تخته سنگ بزرگی که شوشتر بر آن بنا شده برخورد میکند و توسط بند میزان به دوشاخه گرگر و شطیط تقسیم میشود. شاخه گرگر- یا دودانگه یا مسرقان- کانالی است که دست کند انسان است و تاریخ کندن آن مشخص نیست اما متون تاریخی نشان میدهد که این رودخانه ابتدا به رود دیگری در رامهرمز ملحق میشده و به خلیج فارس میریخته و در دوران کوروش هخامنشی آن را در منطقه بندقیر توسط سدی به رودخانه کارون باز میگردانند. شاخه شطیط یا چهاردانگه نیز که از سد معروف شادروان شاپوری عبور میکند در بالادست سد شادروان شاخهای از آن جدا میشود که داریون -داریوش یا دارا- نام دارد. این سه شاخه رودخانه کارون شوشتر را همچون جزیرهای محصور نموده و در طول تاریخ دشتی وسیع به نام میاناب را آبیاری کردهاند. در نهایت هرسه شاخه -شطیط، گرگر و داریون- در منطقه بندقیر جنوب شهرستان شوشتر به یکدیگر ملحق میشوند و در همانجا رود دز نیز به کارون ملحق شده و کارون بزرگ را میسازند و بهطرف اهواز حرکت میکند.
آب رودخانه پیش از ورود به شهر به دو شاخه تقسیم میشود: شاخه «گرگر» کارون که از داخل شهر عبور میکند، آبشارهای زیبایی را تشکیل میدهد و بسیاری از تأسیسات آبرسانی قدیم همچون: آسیابها، کانالهای پل، سدبندها، بندها و آبشارها برای آن ساخته شده بوده که از عجایب روزگار به شمار میروند که به تازگی نیز به عنوان دهمین اثر ایران به ثبت جهانی رسیدهاند و شاخه دیگر «چهاردانگه» است که از غرب به سوی جنوب شوشتر جریان داشته و در محلی به نام «بند قیر» مجدداً به هم پیوند میخورد.
منابع و معادن
شوشتر علاوه بر خاک آبرفتی دامنه زاگرس که بسیار حاصلخیز است دارای معادن گچ، آهک، سنگ ساختمانی، شن و ماسه است. جنگلهای بزرگی بصورت بیشه نیز در میان شاخههای مختلف رودخانه کارون وجود دارند. بر اساس آمار در سال ۷۴ جنگلها و مراتع شوشتر ۱۷۵هزار هکتار بودهاست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 90
منابع درس : مبانی علم جغرافیا
1ـ مبانی علم جغرافیا، دکتر علی اصغر نظری ، پیام نور ، سال 1378 ، چاپ چهارم
2ـ جغرافیا ترکیبی نو ، پیتر هاگت ، ترجمه : دکتر شاپور گودرزی نژاد ، سازمان سمت، سال 1373
3ـ تاریخ علم جغرافیا ، دکتر علی اصغر نظری ، دانشگاه پیام نور، چاپ چهارم ، سال 1376
4ـ تاریخ جغرافیا ، پل کلاوال ، ترجمه دکتر سیروس سهامی ، مشهد انتشارات محقق ، سال 1376
5ـ اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا ، دکتر حسین شکوئی ، انتشارات گیتاشناسی ، سال 1375
6ـ فلسفه جغرافیا، دکتر حسین شکوئی ، گیتا شناسی، چاپ چهارم ، سال 1376
7ـ سیر اندیشه در قلمرو جغرافیای انسانی ، یدا… فرید، دانشگاه تبریز ، سال 1366
8ـ شناخت شناسی مبانی جغرافیای انسانی ، دکتر یدا… فرید ، دانشگاه اسلامی اهر ، سال 1379
9ـ جغرافیادر ایران(از دارالفنون تا انقلاب اسلامی)دکتر محمدحسن گنجی، آستانقدس رضوی، سال 1376
10ـ جغرافیا ، تاریخ و مفاهیم ( مکاتب ، فلسفه و روش شناسی ) آریلد هولت – جنس ترجمه جلال تبریزی، ناشر : سیر و سیاحت ، تهران ، سال 1376
11ـ منابع و مآخذ جغرافیای ایران ، دکتر سید رحیم شیری ، پیام نور ، سال 78 ، چاپ چهارم
12ـ جغرافیا چیست؟ ژاک شبلینگ، ترجمه دکتر سیروس سهامی، انتشارات محقق، سال 1377
13ـ جغرافیا نخست در خدمت جنگ ، ایولاکست، ترجمه : ابوالحسن سروقدمقدم، بنابر پژوهشهای اسلامی مشهد/ 1367
14ـ خدمات مسلمانان به جغرافیا ، دکتر نفیس احمد ، ترجمه :حسن لاصوتی، استان مقدس رضوی، سال 1367
15ـ جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی ، دکتر حسین قرچانلو ، سازمان سمت ، سال 1380
16ـ فصلنامه تحقیقات جغرافیائی ، دکتر محمد حسین پاپلی یزدی ، پژوهشکده اسیر کبیر ، مشهد
17ـ فصلنامه جغرافیائی سرزمین ، دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات ، گروه جغرافیا
18ـ مجله رشد ، آموزش جغرافیا ، فصلنامه است سه ماهی یک شماره ) سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
19ـ بهفروز، فاطمه ، زمینه های غالب در جغرافیای انسانی ، دانشگاه تهران، 1374
20ـ بهفروز ، فاطمه ، فلسفه روش شناسی تحقیق علمی در جغرافیا، دانشگاه تهران ، 1378
21ـ شکوئی، حسین، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا ( جلد دوم) فلسفه های محیطی و مکتبهای جغرافیائی ، گیتاشناشی ، سال 1382
مبانی علم جغرافیا:
با آنکه جغرافیا نیز مانند اکثر علومی که بشر را در طول تاریخ زندگی وی بر روی کره زمین کمک و هدایت کرده اند، روندی پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا کنون که دوره شکوفائی آن است و به جامعه جهانی خدمات ارزنده ای کرده است هنوز تعریف واحدی که مورد قبول محقیقی و اهل فن باشد از ان نشده است.
لازم به ذکر است که انسان از آغاز پیدایش و حرکت در جهات مختلف و بدنبال اهدافی که منجر به سیر کردن شکم و پناه جستن در تأمین ها جهت حفظ و حراست از پدیده های مختلف جغرافیائی و یا همه همنوعان و موجودات مزاحم می شده است به صورتی خطری و یا ناآگاهانه از جغرافیا مدد گرفته و در پناه عوامل لامتجزای آن آرام گرفته است . بنابر این بهره گیری از جغرافیا سابقه ای طولانی دارد، لاکن تا پیش از پی بردن به یاد گیری سواد و ایجاد فرهنگ مکتوب ، آثاری که نشان دهد انسان چگونه از دانش جغرافیا بهره می گرفته است بصورت منظم و متوالی در دست نیست.
با آنکه کارهای نوشته شده جغرافیائی در تمدنهای گذشته :یونان، روم، مصر، چین، بین النهرین، هند و ایران در قالب لوح های گلی یا حکاکی برروی سنگها و کتابت بروی پا پیروس انجام می شده است، با اینحال غالب اصطلاحات جغرافیائی ما بخاطر ارتباطات فرهنگی با کشورهای مغرب زمین از آنچه یونانیان انجام داده اند، نثات گرفته است. با این وجود تا گذشته ای نه چندان دور، جغرافیا را علمی توصیفی می دانستند و در صورت نیاز به آمار و اطلاعات برای وصف آنچه می نوشتند و یا می خواستند به نمایش در آورند، وقتی با شکل روبرو می شدند جای آن را خالی می گذاشتند، اما در اکثر موارد توصیفاتی که از یک مکان یا گروهی از انسانها می شد، مبتنی بر مشاهده و تجربه بود.
غالب نوشته های توصیفی جغرافیا متعلق به دوره کلاسیک جغرافیای یونان می باشد. بنابراین قرن سوم قبل از میلاد هیچ یک از کسانی که به کسب دانش جغرافیا پرداخته بودند اصطلاحی برای آن ابداع نکردند . در این قرن اولین گام مهم توسط اراتوستن Eratosthenes از اهالی اسکندریه در قلمرو جغرافیا برداشته شد.
اراتستن در سایه تجارت و دانشی که در مورد زمین کسب کرده بود، محاسبات دقیق و قابل ملاحظه ای از ابعاد آن استخراج و در یک کارگاه توصیفی از زمین اصطلاح Geagraphica را بر آن نهاد.
علی رغم اینکه از این نوشته اراتوستن اکنون اثری بر جای نمانده است، با این وجود چنین اشتهار یافته که این اولین لغت ثبت شده از جغرافیا است که به نسل های بعد از اراتوستن انتقال یافته است. اصطلاح ترکیبی جغرافیا مشتق از « ge » لغت یونانی بمنی « زمین » و « grapho » به معنی «من می نویسم» می باشد. بنابر این جغرافیا به معنی نوشتن درباره زمین و یا توصیف کره زمین است.
اراتستن و سایر تجربه اندوزان آنچه مشاهده و به وصف در می آوردند در یک جهت طی طریق می کردند و آن به گفته این دانشمندان یونانی آشکار کردن ویژگیهای « Ecumene » اکومن یا محیط مسکون بود.
در آن زمان وسائل دسترسی به نقاط دور دست ، ابتدائی و ناکافی بوده و در نتیجه فقط بخش های کوچکی از سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا شناخته شده بود و آنچه را که می شناختند « اکومن» (محیط مسکون) نام گذاری کرده و درباره خصوصیات طبیعی و انسانی آن بصورت توصیفی به نگارش پرداخته اند.
کاملترین تعاریف و توصیفات به عمل آمده که اکنون در دسترس قرار دادند، در خلال کارهای انجام شده، توسط بطلمیوس و استرابو حابی انجام پذیرفته است.
خلاصه اینکه تا دوره رنسانس آنچه زمینه و مبنای علم جغرافیا را تشکیل می داد از شناخت سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه که از شرق تا هندوستان، از جنوب تا سرزمین لیبی و از غرب تا محدوده دریای مالش بود فراتر نرفت.