زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

تحقیق در مورد نظریه اسطوره و آیین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

(( THE MYTH AND RITUAL THEORY ))

ترجمه ی :

مریم رمضانی

پژوهش هنر ورودی ۸۷

شماره ی دانشجویی : ۸۷۱۱۵۰۳۱۱۲

بهار ۱۳۸۸

بانظارت و راهنمایی استاد : خانم دکتر بهار مختاریان

نظریه ی اسطوره و آیین

در میان نظریات بیشماری که در باره ی هر یک از دو مقوله ی اسطوره و آیین وجود دارد ، نظریه ی اسطوره و آیین به این دلیل تمایز و تشخص می یابد که می تواند بین اسطوره ها و آیین های مختلف نسبتی برقرار کند . نظریه ی اسطوره و آیین یا به عبارت بهتر نظریه ی اسطوره – آیین گرا مدعی است که اسطوره ها و آیین ها متقابلاً بر یکدیگر تاثیر می گذارند . مطابق با چنین نگره ای دلیل شکل گیری اسطوره ها و آیین ها ، را بطه ی نزدیک آن ها با هم نیست . در عوض این نظریه ، تاکید می کند که این دو باید ارتباط نزدیکی با هم داشته باشند . انعطاف پذیر ترین شکل نظریه ی اسطوره – آیین گرا به دفاع از این عقیده می پردازد که اسطوره ها و آیین ها نمی توانند بدون یکدیگر وجود داشته باشند . صورت ملایم تر نظریه تاکید می کند که اسطوره ها و آیین ها در ابتدا در کنار یکدیگر وجود داشته اند . ولی ممکن است از این پس هر یک مسیر جداگانه ای را پیموده باشند . در معتدل ترین حالت ، نظریه ی اسطوره و آیین مدعی است که اسطوره ها و آیین ها می توانند جدای از یکدیگر به وجود بیایند ، با این وجود پس از مدتی با یکدیگر تلفیق می شوند .

تدوین آغازین

ویلیام رابرتسون اسمیت ، متخصص ویکتوریایی کتاب مقدّس و عالم به زبان عربی ، در چند صفحه ی اوّل خطابه ی خود درباره ی مذهب اقوام سامی (از این پس ، نام مخفف LRSرا به جای آن استفاده می کنیم ) ، برای اولین بار نظریه ی اسطوره- آیین گرا را طرح نمود . اسمیت بحث خود را با هشدار بر ضد ” عادت جدید ... نگریستن به دین به عنوان نوعی اعتقاد و نه یک شیوه ی عمل” آغاز می کند که نگره ای فاقد انطباق تاریخی است . ( LRS ،۱۷ ) رویکرد اسمیت نسبت به دین باستانی ، رفتارگرا است . او بر خلاف روال مرسوم عمل می کند . یعنی به جای گشتن به دنبال “ کیشی ” که بتواند” کلید یک آیین و به رسم خصوص ” را در اختیارش قرار دهد ( LRS ،۱۸ ) نخست به جستجوی آیینی می پردازد که بتواند راه را برای فهم یک اعتقاد دینی بگشاید . در واقع ، او مخاطبان خود را از تلاش برای یافتن حتی یک باور مذهبی بر حذر می دارد ، آنجا که می گوید : “ دین های باستانی ، حاوی هیچ گونه باور مذهبی نبودند ، بلکه تنها مجموعه ای از رسوم و عادات را در بر داشتند . ” به اعتقاد اسمیت ، احتملاً مردمان باستان ، کسانی که او آنها را با مردمان بدوی و ابتدایی همانند فرض می کند ، مراسم آیینی را به چند دلیل اجرا می کردند : “ هیچ شکی نیست که بشر از یک سری رسوم خاص تنها به خاطر عادت و بدون در نظر گرفتن هدفی برای انجام آنها ، تبعیت نخواهد کرد . ” ( LRS ، ۱۸ (با این حال او معتقد است این هدف در مرتبه ی دوم اهمیت قرار داشته و حتی می توانسته تغییر کند : “ اصولاً ما به این نکته پی می بریم که هر چند یک آیین با دقت بسیار زیادی ترتیب داده می شد ، امّا معنایی که از آن نشات می گرفت ، بسیار مبهم و نا مشخصی بود و علّت اجرای یک آیین مشابه در نزد اقوام مختلف ، به شیوه های گوناگونی توجیه می گردید ، با این وجود در تفسیری که هر کدام از آنها در مورد یک آیین خاص ارا ئه می کردند ، هیچ تردیدی نسبت به راست دینی یا ارتداد وجود نداشت .” (LRS ،۱۸)

به عنوان مثال ، در یونان باستان “ اعمال خاصی در یک معبد انجام داده می شد و مردم نیز پذیرفته بودند که چنانچه آن اعمال را انجام ندهند بی دین و ملحد تلقی خواهند شد . اما اگر شما از آنها می پرسیدید که چرا این کارها پسندیده و مقبول هستند ، ممکن بود متقابلاً با توجیه های خاصی که هر فردی ارائه می کرد ، مواجه شوید . با این وجود نمی توانستید توضیحی را بیابید که در آن این اعمال اموری فاقد ارزش دینی و مذهبی قلمداد شده باشند. ” ( LRS،۱۸) افزون بر این ، توجیه هایی که برای یک آیین خاص ارائه می شد ، احساسات شدیدی را بر نمی انگیخت . این توضیحات گوناگون به جای آنکه بیانیه ی رسمی موجود در یک باور – اعتقاد دینی – باشند ، همان داستان ها یا اسطوره هایی را بیان می کردند که به سادگی “ عللی که تحت تاثیر آنها یک آیین برای نخستین بار و مطابق با یک دستور یا توسط الگویی بی واسطه ای از یک ایزد ، بنیان گذارده شد” را شرح می دادند . (LRS ، ۱۸) “ به طور خلاصه می توان گفت که آیین نه به یک عقیده ی جزمی] همان باور دینی [ بلکه به یک اسطوره نسبت داده می شد . ” (LRS ،۱۸) “ در همه ی ادیان باستانی ، اساطیر جایگزین عقاید جزمی شدند .” (LRS ،۱۸) با این وجود در ادیان باستانی ، آیین اهمّیّتی به مراتب بیشتر از اسطوره پیدا کرد : “ اسطوره ها دارای نقش بنیادی در ادیان باستانی نبودند ، چرا که هیچ تایید روحانی برای پرستش کنندگان به دنبال نداشتند و هیچ قدرت الزام آوری را بر آنان تحمیل نمی کردند . اسطوره ها به مکان های مقدس جدا گانه ای نسبت داده می شدند و مراسم ها تنها بخشی از ملزومات پرستش به شمار می آمدند ، آنها عاملی برای ایجاد میل و علاقه و حفظ کشش و جذبه در شخص پرستشگر محسوب می شدند ؛ با این حال اغلب این فرد از بین چندین توجیه ارائه شده برای انجام یک آیین خاص یکی از آنها را بر می گزید ، همچنین اگر او مراسم را به درستی اجرا می نمود در این صورت هیچ کس به اعتقاد او در مورد خاستگاه این آیین توجه نمی کرد .” (LRS ،۱۹) بنابراین اسمیت دیگر ملاحظات مرسومی را که سعی می کنند ادیان باستانی را نه تنها به آیین ها بلکه به اسطوره ها نیز نسبت دهند ، نمی پذیرد : “ اصولاً نباید اسطوره ها همان جایگاه شاخصی را که اغلب در مطالعه ی علمی ادیان باستانی برای آنها در نظرمی گیرند ، به خود اختصاص دهند .” (LRS ،۱۹) اسمیت تا آنجا پیش می رود که اعلام می کند : “ آیین و کاربرد عملی آن ، دقیقاً بیان کننده ی همه ی ادیان باستانی بودند . ” (LRS ،۲۱)

بنا بر اظهارات اسمیت “ تقریباً همیشه اسطوره از آیین مشتق شده است و نه آیین از اسطوره . ” (LRS ،۱۹) اسطوره تنها زمانی به وجود آمد که علّت بر پا داشتن آیین به نحوی فراموش شد : “ هم اکنون به طور قابل ملاحظه ای ، بیشتر اسطوره های مربوط به ادیان باستانی به آیین های خاص زیارتگاه ها یا رسوم مذهبی متعلق به قبیله ها و نواحی به خصوصی ، نسبت داده می شوند . احتمالاً در همه ی این موارد و به طور قطع در بیشتر آنها ، اسطوره صرفاً توضیحی برای یک کارکرد مذهبی و معمولاً همچون یک توجیح است به طوری که نمی توانسته تا زمانی که مفهوم اصیل و اولیه ی این کاربرد هنوز به فراموشی سپرده نشده بود ، به وجود آمده باشد .” (LRS ،۱۹) در تمام مدتی که دلیل بر گزاری آیین واضح و آشکار بود، اسطوره همچنان غیر ضروری باقی ماند . تنها به مجرد این که علت ها به فراموشی سپرده شدند ، اسطوره به وجود آمد تا آیین هایی را که توانستند باقی بمانند و به هر نحوی که شده اجرا شوند ، توجیه کند یا شاید دلیل موجهی برای انجام آنها باشد .

نوع خاص نظریه ی اسطوره – آیین گرایی اسمیت ، بی روح و کسل کننده است . آیین ها قدیمی تر از اسطوره ها هستند و از این رهگذر در آغاز نیازی به اسطوره ها ندارند . از طرف دیگر نهایتاً اسطوره ها می توانند جدای از آیین ها شکوفا و بالنده شوند . با این وجود اسمیت ، پیشگام نظریه ی اسطوره – آیین گرایی باقی می ماند چرا که او اولین نفری بود که اعتقاد داشت : اولین اسطوره ها در ارتباط با آیین ها به وجود آمدند . هر چند نظریه ی اسطوره – آیین گرایی تنها به ارتباط نا چیزی بین اسطوره و آیین وابسته است ، اما تساوی این دو را نمی پذیرد . از نظر اسمیت آیین ، آشکارا مهم تر از اسطوره ای است که آن را “ وابسته ” می نامد . (به عنوان مثال ، LRS ،۱۹) او پیشنهاد می کند که نظریه ی اسطوره - آیین گرایی به توجیه اسطوره بپردازد و نه آیین. گرچه آیین تا جایی ادامه می یابد که به اسطوره می پیوندد ، باز اسطوره وا بسته به آیین است . بدون آیین اسطوره ای وجود نخواهد داشت ، خواه بدون اسطوره آیین پایان یابد یا این که ادامه پیدا کند .

سمیت با ادعای خود مبنی بر این که اسطوره توضیحی برای آیین است ، از نظریه ای که اسطوره را توجیهی برای کل گیتی می داند ، امتناع می کند . برداشت پذیرفته شده ای از اسطوره که به طور معمول ادوارد تایلر از آن جانبداری می نمود . از نظر تایلر ، اسطوره دلیلی برای رویداد های جهان مادی است . اسطوره بسیار بیشتر از آیین اهمّیّت دارد ، چرا که آیین کاربرد عملی اسطوره است و نه موضوع آن . اسطوره باوری مذهبی را به وجود می آورد که تنها در شکل داستان بیان می شود . به اعتقاد تایلر ، اسطوره همان کارکرد علم را داراست . در واقع اسطوره همتای اولیه و قدیمی دانش نوین است به نظر اسمیت و تایلر ، علم هیچ یک از اسطوره ها و آیین ها را به وجود نیاورده است .

پیشرفت نظریه

جیمز فریزر ، دانشمند ادبیات باستانی و انسان شناس ، در کتاب چندی جلدی خود “ شاخه ی زرّین ” نظریه ی اسطوره – آیین گرایی را بسیار بیشتر از حدی که دوست صمیمی اش اسمیت بدان پرداخته بود ، بسط و گسترش داد . هر چند فریزر بیشتر به خاطر تقسیم بندی سه گانه ی فرهنگ به مراحل جادو ، دین و علم شناخته شده است ، با این حال او قسمت عمده ی کتاب قطورخود را به مرحله ی واقع در بین دو دوره ی دین و علم یعنی مرحله ی متشکل از جادو و دین اختصاص داده مرحله ی اختصاص داده است . تنها در این مرحله ی میانی می بایست به جستجوی رد پای نظریه ی اسطوره – آیین گرا پرداخت ، چرا که تنها در این مقطع است که اسطوره ها و آیین ها هم زمان با هم پیش می روند . در مرحله ی جادوی محض ، آیین ها وجود دارند – جریان های عادی و دائمی که به اجرای دستورالعمل ها می پردازند – اما در این مرحله ، هیچ اسطوره ای وجود ندارد . چرا که هیچ ایزدی یافت نمی شود . در مرحله ی دین ، اسطوره ها و آیین ها هم زمان با هم وجود دارند . با این حال به زحمت با هم نسبت یا رابطه ای پیدا می کنند . اسطوره ها ماهیت و رفتار ایزدان را شرح می دهند ، در حالی که آیین ها در صدد به دست آوردن لطف الهی هستند . آیین ها را از این جهت که اعمال و اقداماتی را القا می کردند که خدایان را راضی تر و خشنود تر می ساخت – می توان مستلزم وجود اسطوره ها دانست . با این حال آن ها از جهات دیگر مستقل از اسطوره ها هستند.

اما در مرحله ی بعدی که دربردارنده ی جادو و دین در کنار یکدیگر است ، اسطوره ها و آیین ها با هم عمل می کنند. فریزر که به ندرت در نظریات خود ثبات رای داشت ، دو نوع متفاوت از اسطوره _ آیین گرایی را مطرح کرد . در نوع اول اسطوره به شرح زندگی ایزد گیاهی می پردازد و آیین ، خود اسطوره یا دست کم قسمتی از آن که به توصیف مرگ و زندگی دوباره ی ایزد تعلق دارد را اجرا می کند.عملکرد آیین بر پایه ی قاعده ی همانندی است . مطابق با این اصل ، تقلید از یک واقعه باعث به وقوع پیوستن آن می شود . آیین به شکلی بی واسطه در رستنی ها دست نمی برد بلکه به بیان دقیق تر او ایزد گیاهی را فریب می دهد . با این وجود چنان چه ایزد گیاهی نابود شود ، به همان صورت گیاهان نیز از بین رفته و محو می شوند. در حقیقت تصوری که رستنی ها را تحت کنترل و نظارت یک ایزد می داند ، میراثی از مرحله ی دین است و این فرض که گیاه می تواند تحت نظارت باشد ، حتی به واسطه ی یک ایزد ، یادگاری ز دوران حاکمیت جادو است . آمیزه ی اسطوره و آیین چیزی جز ترکیب دین و جادو نیست : “ بدین ترتیب نظریه ی قدیمی در مورد فصل ها که مبتنی بر جادو بود ، با یک نظریه ی دینی جایگزین یا در واقع تکمیل شد . هر چند باید در نظر داشت که انسان ها در این زمان تغییرات چرخه ی سالیانه را در درجه ی اول ناشی از دگرگونی هایی می دانستند که در خدایانشان به وقوع پیوسته بود. آن ها هنوز چنین می پنداشتند که



خرید و دانلود تحقیق در مورد نظریه اسطوره و آیین


رنگ و بیان اسطوره ای آن در معماری 18 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

« رنگ و بیان اسطوره ای آن در معماری »

مقدمه:

دیدگاه نقد اسطوره گرا، علی رغم روبه رو شدن با مخالفت هایی که طی قرون جدید با ادعای دروغین و غیرواقعی بودن آنها به همراه داشته، با پدیدار گشتن روانکاوی عمقی و توجه فروید به یونگ به عنوان موسسان بزرگ این مکتب به افسانه ها، رؤیاها، اقوام کهن و ... طلیعه ای نو را در نمایاندن اساطیر نوید می دهد؛ و بدین ترتیب در پی اثبات تئوری « تاریخ مقدس » همگام با ناخودآگاه جمعی یونگ، مصادیق و نمونه هایی در طول تاریخ بشری جستجو شده اند که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و یک صورت سمبلیک (الگوی کهن) را به وجود آورده اند.

قبل از پرداختن به مقوله رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری، این سؤال مطرح است که یک صورت یا فرم سمبولیک چیست؟ « ارنست کاسیرر » فرم یا صورت سمبلیک را گونه ای انرژی روح می داند که از طریق آن محتوای ذهنی معنی با نشانه ای محسوس و ملموس مرتبط است.

مبحث رنگ در معماری به عنوان یک صورت سمبولیک در این گفتار از دو منظر مورد توجه است: در بخش نخست تعریفی که از رمزشناسی رنگ مورد نظر است، مطابق تعریفی است که « کاسیرر » از اسطوره ارائه می دهد. او برای اسطوره با تفکر عقلانی همپایه زبان و تفکر علمی قائل شده و روش پژوهش او مقابله و مقایسه « میتوس » با «لوگوس» یعنی اسطوره با تفکر عقلانی است. او در بینش نقادانه خود درباره اسطوره سعی دارد عقاید مختلف را در نظام خود جای دهد. از دیدگاه او اسطوره فقط معنایی دینی ندارد، بلکه مدلولی کیهانی را نیز داراست.

کاسیرر شناخت شناسی کانت را گسترش می دهد که نه فقط نسبیت خاص و عام اینشتین و مکانیک کوانتوم، بلکه زبان، فلسفه هنر، ادبیات و نیز فلسفه اسطوره شناسی را هم در برمی گیرد. او همچنین اسطوره را شیوه خاصی از عینیت بخشیدن به جهان می داند و اسطوره را شکل معینی از تجربه دانسته و تفسیر می کند.

... در قسمت دوم آنچه بیشتر مورد توجه است بعد متافیزیکی رنگ به عنوان یک صورت سمبولیک در معماری آئینی است و بیشتر نزدیک به دیدگاهی است که « رودولف اوتو » آن را تعریف می کند. « اوتو » واژه ای به نام « نومن » را مطرح می سازد که از آن به عنوان یک موجود ماوراء طبیعی، اراده الهی و تعابیری از این قبیل یاد می کند. او تجلی نومن را با هماهنگی اضدادی نظیر دفع و کشش، جلال و جمال و ... می داند و « میت » را یکی از وجود اصلی نومن می داند.

چنین برداشتی از اسطوره خصوصاً از دیدگاه دینی قابل تامل است، اما لازم به ذکر است که هر یک از این دیدگاه ها در جایگاه خود نیاز به نگرشی ژرف دارد و بعضاً چنان در هم تنیده اند که تفکیک آنها ناممکن می نماید، چنانکه منظور از این تقسیم بندی نیز جدایی و انفصال این دیدگاه ها به طور صرف نیست، همانگونه که کاسیرر نیز در دستگاه شناخت شناسی خود متافیزیک که سوژه این اسطوره را به تعبیر خودش « تکوین خدا » می داند از یاد نبرده و به آن توجه داشته است.

« اسطوره و صورت های سمبولیک »

الف) اعداد اسطوره ای و رنگ ها:

عدد یکی از مضامین صوری است که بر ساختار جهان اسطوره حاکم است، در سیستم شناخت تئوریک کاسیرر، عدد حلقه رابط مهمی است که می تواند در مورد گوناگون ترین و نامشابه ترین محتویات به کار رود و از این طریق آنها را به وحدت مفهومی برساند. در سمبولیسم رنگ های سه، چهار و هفت دارای جوهریت اسطوره ای- دینی هستند. از این دیدگاه سه به عنوان عدد و به عنوان مثلث در هندسه معرف بنیادی از روح، جان و جسم است، که تمامی مخلوقات را به وجود می آورد و چهار (چهار رنگ که عبارتند از رنگ های اولیه در چشم) نمایانگر مربع در هندسه و همچنین کیفیات تاثیرگذار طبیعت (سرما، گرما، رطوبت، خورشید)،کیفیات تاثیرگذار فصول سال، کیفیات تاثیرگذار ماده (آتش، آب، هوا، خاک)، چهار جهت اصلی و نمونه هایی از این دست که پیامد آن عدد زوج چهار که مونث است، به همراه سه، اصل مذکر، هفت را که رمز کمال مطلق است پدیدار می کنند. این اعداد دارای تجربیات مختلفی در معماری نیز هستند که همراه با دیگر مضامین اسطوره ای است.

تقدس عدد هفت (سمبولی از تخته هفت رنگ) از کهن ترین گهواره فرهنگ بشری در بین النهرین به همه جهات ساطع شده است و این عدد از دیرباز مورد توجه خاص اقوام و ملل بوده و اغلب در امور اهریمنی و شر به کار رفته است. قدیمی ترین قومی که به هفت توجه کرده اند قوم سومر است، زیرا آنان برای اولین بار متوجه سیارات شدند و آنها را به صورت ارباب انواع می پرستیدند.

قداست عدد هفت در آیین مهری نیز سبب شده که مدارج رسیدن به کمال در این آئین همانند تصوف دوره اسلامی، هفت مرحله باشد. در تاریخ ایران این عدد توجه شایانی دارد: پایتخت مادها در قلعه همدان، دورتادورش هفت دیوار بود، قبر کوروش در دشت مرغاب بر روی یک صفه قرار گرفته که بر هفت سنگ مرمر استوار است و هفت پله دارد. در نوروز کهن روی سفره هفت شاخه از درخت های مقدس (زیتون، بید، انار و ...) می گذاشتند و در هفت پیاله سکه سفید و نو می انداختند. هفت سین در سفره نوروز بازمانده این رسم کهن است.

در شاهنامه هفت خان سرگذشت رستم است هنگامی که برای نجات کیکاووس به مازندران می رود و هفت آفت بزرگ را از بین می برد. همچنین مطابق تورات آفرینش عالم در شش روز تمام شد و روز هفتم خداوند به آرامش و استراحت گذراند و ...



خرید و دانلود  رنگ و بیان اسطوره ای آن در معماری 18 ص


نقش اسطوره در فرش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

 

«جهاد دانشگاهی یزد واحد اردکان»

درس مربوطه: تاریخ فرش (1)

 

موضوع تحقیق:

نقش اسطوره در فرش

استاد مربوطه:

جناب آقای اشعاری

تهیه و تنظیم:

سجاد فرخی فیروزآبادی

سید کمال الدین مهاجری

بهار 87

نقش اسطوره در فرش

چکیده و هدف

پرسش اساسی این است که نقوش فرشی که به ما رسیده چه ماهیتی دارد؟ آیا تصادفی بوده یا در پس صورت زیبا معانی دیگری هم وجود دارد؟

بنابراین ما در این تحقیق بر آن شدیم که به این مسئله، هر چند مختصر بپردازیم و ابتدا توضیحاتی دربارۀ اسطوره و فرش بیان شده و سپس به توضیح چند نمونه از از نقوش قالی پرداخته ایم. باشد این تحقیق روزنه ای هرچند کوچک پیش روی طراحان عزیز کشور مان باشد.

مقدمه

در باب معنای اسطوره تعاریف بسیاری از قول بزرگترین اسطوره شناسان مطرح و ارایه گردیده است. در این میان می توان بعضی اشتراکات تفسیری این محققین را به عنوان بنیان های اسطوره شناسی در نظر گرفت . از جمله اینکه اسطوره ها ارزشهای فرهنگی هر جامعه هستند که به همین نسبت نیز می توان آنها را در فرهنگ های مختلف مورد قضاوت قرار داد. عجیب است کـه قـدرت و نـیرومندی نفـوذ انـدیشه های اسطوره ای به قدری اعجاب بر انگیز است که حتی در لابلای نقوش هنر صنعت فرشبافی ایرانی نیز خود را نشان داده و پرده از رازهایی بر می دارد .

اسطوره بخشی از ارزش های فرهنگی هر جامعه هستند چه به قول الیاده نمادها اسطوره وآیین را باید به مثابه ارزش های فرهنگی داوری کرد. اسطوره در زبان مرسوم قرن ۱۹ هر آنچه بود که با واقعیت تضاد داشت . در جوامع ابتدایی اسطوره بازیگر حقیقت مطلق است زیرا تاریخ مقدسی را بیان می کند پس اسطوره در اینجا واقعی و مقدس و تکرار پذیر است. آفرینش اسطوره به شرایط خاصی نیاز دارد . اندیشیدن ما دوباره اسطوره به مثابه عنصری از تمـدن است . در واقــع اسطـوره و رفتار اسطوره ای سر مشق گسستن از زمان نا مقدس و یکپارچه شدن با خاستگاه است . خلق الگو برای کل جامعه از مشخصات اسطوره است . شاید کوشش برای رها سازی انسان نوین از سر منشأ تاریخ خود، همان بازگشت به شیوه اسطوره ای زندگی محسوب شود . تنها در جوامع نوین است که انسان خــود را دست کــار روزانـه که هرگز گریزی از آن نیست اسیر می یابد و چون دیگر نمی تــواند در ســاعات بیکاری از زمـان بگریزد. دفاع در برابر زمان که هر نگرش اسطوره ای ظاهر می شود در واقع از شرایط انسانی جدایی نا پذیر بوده و به طر یق گوناگون و تغییر شکل یا فته ای در جهان نو پدیدار میشود . لیکن بیش از هر چیز این موضوع در دل مشغولی ها و سرگرمی های انسانی خود را نشان می دهد .لذا این نگرش اسطوره ای را می توان در سرگرمی ها و فعـالیت های نا خود آگـاه روانـی آدمیـان نظیـر رویا ها وخیالبافی های انسانی دریافت.

با توجه به کلیه مفاهیم و تعاریفی که در حوزه اسطوره ارایه می شود ،بایستی اذعان داشت که دامنه کاربرد اسطوره درتمامی حیطه های زندگی اجتماعی وانفرادی واردشده است مصداق این کاربرد را میتوان در ورود اسطوره به ادبیات ،فلسفه ،دین ومذهب،جامعه شناسی وهنر جستجو کرد ،آمیختگی هنر و اسطوره آنگاه اهمیت خود را جلوه می دهد که پس از دانستن وشناختن اسطوره های مختلف در می یابیم که این مفاهیم جای پای خود را در راکان ومبانی واصول کارکردهای هنری محکم نموده اند. بحث فرش دستباف ایرانی و اسطوره تداعی بارزخود را درنقش فرش یادآور می سازد . هر چنددر این مختصر مجال نیست تا با بررسی اساس نقوش فرش های ایرانی که تعداد آنها متجاوز از صدها نقش در کل کشور است .ارتباط آنها را با اسطوره ها مورد کنکاش قرار دهیم .

ارتباط طرح و نقش فرش با اسطوره

شاید بتوان به صرا حت راجع به هنر ایران این نظر را داد که هنری است نمادگرا و کارکرد نماد را در رشته های متفاوت هنـری ایـران به وضـوح می توان دیـد .ایـن وجه و مشخصـه هنر ایرانی از سویی ارتباط آن را با اسطوره و مفاهیم اسطوره ای تقـویت نموده است. چـه نـماد سـه خـصوصیـت بـارز دارد: در طبـیعـت اسـت، قـراردادی تکـرار پذیـر اسـت. اسطوره بـا مشخصات کاربردی نماد مطابقت داشته و به گونه ای پس از زمـانی که بشر زندگی هوشمندانه خویش را باز می یابد همراه با نماد و مذهب و سایر عـوامل زندگی اجتماعی،به نظام زندگی افرادقدم می گذارد. در اینجـا تعابــیر قـدیــمی یـونانی یکی (agathos)، سودمندی (chresimon)، فن (tekhne)، عشق (eros)، تقلید(mimetis)، جاودانگی (eternity)، زیبایی (kalon) به دنبال شیوه تفکر اساطیری که در آن روح از تن جدا نیست و جسم، جسم اثیری است در قالب نماد اسطوره ای، تداعی گر اندیشه های درونی آدمیان می شود. در مرور تاریخ هنر های زیبا در دوران رنسانس شاهد ورود هنر عقلانی وکنش عقلی (liberal art)به عرصه فعالیت های فرهنگی



خرید و دانلود  نقش اسطوره در فرش


نقش اسطوره در فرش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

 

«جهاد دانشگاهی یزد واحد اردکان»

درس مربوطه: تاریخ فرش (1)

 

موضوع تحقیق:

نقش اسطوره در فرش

استاد مربوطه:

جناب آقای اشعاری

تهیه و تنظیم:

سجاد فرخی فیروزآبادی

سید کمال الدین مهاجری

بهار 87

نقش اسطوره در فرش

چکیده و هدف

پرسش اساسی این است که نقوش فرشی که به ما رسیده چه ماهیتی دارد؟ آیا تصادفی بوده یا در پس صورت زیبا معانی دیگری هم وجود دارد؟

بنابراین ما در این تحقیق بر آن شدیم که به این مسئله، هر چند مختصر بپردازیم و ابتدا توضیحاتی دربارۀ اسطوره و فرش بیان شده و سپس به توضیح چند نمونه از از نقوش قالی پرداخته ایم. باشد این تحقیق روزنه ای هرچند کوچک پیش روی طراحان عزیز کشور مان باشد.

مقدمه

در باب معنای اسطوره تعاریف بسیاری از قول بزرگترین اسطوره شناسان مطرح و ارایه گردیده است. در این میان می توان بعضی اشتراکات تفسیری این محققین را به عنوان بنیان های اسطوره شناسی در نظر گرفت . از جمله اینکه اسطوره ها ارزشهای فرهنگی هر جامعه هستند که به همین نسبت نیز می توان آنها را در فرهنگ های مختلف مورد قضاوت قرار داد. عجیب است کـه قـدرت و نـیرومندی نفـوذ انـدیشه های اسطوره ای به قدری اعجاب بر انگیز است که حتی در لابلای نقوش هنر صنعت فرشبافی ایرانی نیز خود را نشان داده و پرده از رازهایی بر می دارد .

اسطوره بخشی از ارزش های فرهنگی هر جامعه هستند چه به قول الیاده نمادها اسطوره وآیین را باید به مثابه ارزش های فرهنگی داوری کرد. اسطوره در زبان مرسوم قرن ۱۹ هر آنچه بود که با واقعیت تضاد داشت . در جوامع ابتدایی اسطوره بازیگر حقیقت مطلق است زیرا تاریخ مقدسی را بیان می کند پس اسطوره در اینجا واقعی و مقدس و تکرار پذیر است. آفرینش اسطوره به شرایط خاصی نیاز دارد . اندیشیدن ما دوباره اسطوره به مثابه عنصری از تمـدن است . در واقــع اسطـوره و رفتار اسطوره ای سر مشق گسستن از زمان نا مقدس و یکپارچه شدن با خاستگاه است . خلق الگو برای کل جامعه از مشخصات اسطوره است . شاید کوشش برای رها سازی انسان نوین از سر منشأ تاریخ خود، همان بازگشت به شیوه اسطوره ای زندگی محسوب شود . تنها در جوامع نوین است که انسان خــود را دست کــار روزانـه که هرگز گریزی از آن نیست اسیر می یابد و چون دیگر نمی تــواند در ســاعات بیکاری از زمـان بگریزد. دفاع در برابر زمان که هر نگرش اسطوره ای ظاهر می شود در واقع از شرایط انسانی جدایی نا پذیر بوده و به طر یق گوناگون و تغییر شکل یا فته ای در جهان نو پدیدار میشود . لیکن بیش از هر چیز این موضوع در دل مشغولی ها و سرگرمی های انسانی خود را نشان می دهد .لذا این نگرش اسطوره ای را می توان در سرگرمی ها و فعـالیت های نا خود آگـاه روانـی آدمیـان نظیـر رویا ها وخیالبافی های انسانی دریافت.

با توجه به کلیه مفاهیم و تعاریفی که در حوزه اسطوره ارایه می شود ،بایستی اذعان داشت که دامنه کاربرد اسطوره درتمامی حیطه های زندگی اجتماعی وانفرادی واردشده است مصداق این کاربرد را میتوان در ورود اسطوره به ادبیات ،فلسفه ،دین ومذهب،جامعه شناسی وهنر جستجو کرد ،آمیختگی هنر و اسطوره آنگاه اهمیت خود را جلوه می دهد که پس از دانستن وشناختن اسطوره های مختلف در می یابیم که این مفاهیم جای پای خود را در راکان ومبانی واصول کارکردهای هنری محکم نموده اند. بحث فرش دستباف ایرانی و اسطوره تداعی بارزخود را درنقش فرش یادآور می سازد . هر چنددر این مختصر مجال نیست تا با بررسی اساس نقوش فرش های ایرانی که تعداد آنها متجاوز از صدها نقش در کل کشور است .ارتباط آنها را با اسطوره ها مورد کنکاش قرار دهیم .

ارتباط طرح و نقش فرش با اسطوره

شاید بتوان به صرا حت راجع به هنر ایران این نظر را داد که هنری است نمادگرا و کارکرد نماد را در رشته های متفاوت هنـری ایـران به وضـوح می توان دیـد .ایـن وجه و مشخصـه هنر ایرانی از سویی ارتباط آن را با اسطوره و مفاهیم اسطوره ای تقـویت نموده است. چـه نـماد سـه خـصوصیـت بـارز دارد: در طبـیعـت اسـت، قـراردادی تکـرار پذیـر اسـت. اسطوره بـا مشخصات کاربردی نماد مطابقت داشته و به گونه ای پس از زمـانی که بشر زندگی هوشمندانه خویش را باز می یابد همراه با نماد و مذهب و سایر عـوامل زندگی اجتماعی،به نظام زندگی افرادقدم می گذارد. در اینجـا تعابــیر قـدیــمی یـونانی یکی (agathos)، سودمندی (chresimon)، فن (tekhne)، عشق (eros)، تقلید(mimetis)، جاودانگی (eternity)، زیبایی (kalon) به دنبال شیوه تفکر اساطیری که در آن روح از تن جدا نیست و جسم، جسم اثیری است در قالب نماد اسطوره ای، تداعی گر اندیشه های درونی آدمیان می شود. در مرور تاریخ هنر های زیبا در دوران رنسانس شاهد ورود هنر عقلانی وکنش عقلی (liberal art)به عرصه فعالیت های فرهنگی



خرید و دانلود  نقش اسطوره در فرش


تحقیق در مورد اسطوره شناسی 27ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 27 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

مجموعة حاضر از پویاترین سایت ادبیات فارسی تهیه و تنظیم گردیده است که در انتهای هر فصل فهرست پانویس و منابع آن و نام نویسندة مقاله ای که از آن استفاده گردیده با رسم امانت داری بیان شده است.

در این تحقیق ابتدا به تعریف اسطوره و اسطوره شناسی پرداخته شده و بیان شده که نخستین بار کلمة اسطوره در زبان فارسی توسط چه کسی و در کجا بوده است. سپس فهرست اساطیر ایران را در سه هزار سال نهضت نام برده ام و به توضیح چند مورد آن اکتفا نموده ام. در ادامه به جامعه شناسی اساطیر در شاهنامه، سرودة حکیم ابوالقاسم فردوسی پرداخته شده است. چون اسطوره ها در هر زمان و مکان تغییر می کنند در انتهای این مجموعه قسمتی با نام انسان و اسطوره های نوینش بیان گردیده که نظر متفکرانی چون نتیجه فرانسیس بیکن و …. در این مورد و این که چرا اسطوره ها ادامه دارند نقل گردیده. امید است مورد توجه قرار گیرد.

‹‹ فصل اول ››

اسطوره شناسی

اسطوره شناسی : دانشی است که به بررسی روابط میان افسانه ها، و جایگاه آنها در دنیای امروز می پردازد.

اسطوره نماد زندگی دوران پیش از دانش و صنعت و نشان مشخص روزگاران باستان است. تحول اساطیر هر قوم، معرف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش است. در واقع، اسطوره نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالاروندة ذهن بشری است. اساطیر، روایاتی است که از طبیعت و ذهن انسان بدوی ریشه می گیرد. و برآمده از رابطة دوسویه این دو است.

ریشة واژة اسطوره

این واژه که جمع شکسته عربی آن به گونه اساطیر بیشتر بکار می رود، از واژه هایی است که در بیشتر زبانهای هند و اروپایی مشتقاتی دارد. در سنسکریت Sutra به معنی داستان است که بیشتر در نوشته های بودایی بکار رفته است. در یونانی Historia به معنی جستجو و آگاهی، در فرانسه (فرانسوی) Histaire، در انگلیسی به دو صورت Story به معنی حکایت، داستان و قصة تاریخی، و History به معنی تاریخ، گزارش و روایت بکار می رود.

تعریف اسطوره

آن دسته از کسانیکه چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و شناخت اسطوره ها اشتغال دارند، تا کنون برای اسطوره تعریف مشخص، دقیق و پذیرفتنی برای همگان نیافته اند، بلکه هر یک به میل و اشتیاق و وابستگی های اجتماعی خویش آنرا تعریف کرده اند. گهگاه در تعریف متخصصان از اسطوره اشکالاتی دیده می شود، علت آن این است که آنها به اسطوره از سر اعتقاد و ایمان مینگرند. آنان دنبال این اندیشة اشتروس که «برای درک اندیشة وحشی باید با او و مثل او زندگی کرد» نه تنها به ساختار، بلکه به عملکرد جادویی اسطوره در جامعه، و در واقع، به اعجاز آن در ایجاد همبستگی قومی و عقیده ای ایمان می آورند و به همین دلیل برای آنها اسطوره یا نهاد زنده بسیار مهمتر از نهادهای کهن است. میرچا الیاده اسطوره را چنین تعریف می کند:

اسطوره نقل کنندة سرگذشت قدسی و مینوی است، راوی واقعه ایست که در زمان نخستین، زمان شگرف بدایت همه چیز رخ داده است، به بیان دیگر: اسطوره حکایت می کند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجستة موجودات فراطبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت، یا تنها جزیی از آن پا به عرصة وجود نهاده است. بنابراین، اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، اسطوره فقط از چیزی که براستی روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن میگوید. شخصیتهای اسطوره موجواد فراطبیعی اند و تنها بدلیل کارهایی که در زمان سرآغاز همه چیز انجام داده اند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز مینمایانند و قداست یا فراطبیعی بودن اعمالشان را عیان میسازند.

در مقابل هستند عده دیگری که به اسطوره صرفاً از سر انکار می نگرند. این گروه اسطوره را یکی از الگوهای تاریخی یا سازواره ای کهنه و از کارافتاده می بینند که پیشرفت بشر آنرا از رده خارج کرده است.

اسطوره، قصه ایست با خصلتی خاص نقل روایتی که در آن خدایان یکی یا چند نقش اساسی دارند. اسطوره شناسی علمی است که کارش طبقه بندی و بررسی مواد و مصالح اسطوره شناختی بر حسب روش تحلیل و وارسی دقیقی که در همه دیگر علوم تاریخی معمول است.

به عبارت دیگر، اسطوره تلاشی برای بیان واقعیت های پیرامونی با امور فراطبیعی است. انسان در تبیین پدیده هایی که به علتشان واقف نبوده به تعبیرات فراطبیعی روی آورده و این زمانی است که هنوز دانش بشری توجیه کننده حوادث پیرامونی اش نیست. به عبارت دیگر، انسان در تلاش ایجاد صلحی روحی میان طبیعت و خودش اسطوره ها را خلق کرده است.

نخستین بار که از کلمه اسطوره در زبان فارسی استفاده شده، توسط خاقانی شاعر است که کمابیش از اسطوره با معنایی منفی یاد می کند:

قفل اسطورة ارسطو را بر در احسن الملل منهید

که اشاره دارد به برتری طلبی گروهی از مسلمانان آن دوران نسبت به فلسفی مشربان یونان. آنان که سلسله جنبان عقلانیت شان ارسطو می بوده و به زعم شاعر عزلت گزیده فارسی گوی، این مشرب و این عقل اسطوره است نه حقانیت. قبل از این اما هرگز این واژه در زبان فارسی مشاهده نشده است.

منابع

ـ سهراب هادی. شناخت اسطوره های ملل. نشر تندیس: 1377.

ـ کراپ، الکساندر. جهان اسطوره شناسی جلد اول. گردآورنده جلال ستاری. نشر مرکز 1377.

‹‹ فصل دوم ››

فهرست اساطیر ایران

سه هزار سال نخست

ـ امشاسپندان

ـ سپند مینو



خرید و دانلود تحقیق در مورد اسطوره شناسی  27ص