لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
مقدمه
زندگی پیچیده امروزی ، هرلحظه در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری ، ضرورت استمرار زندگی فعال . انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتکار است تا انگیزه تنوع طلبی خود را ارضاع کند . جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد . امروز شعار (( نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق و نوآور باشید )) در پیش روی مدیران همه سازمان ها قرار دارد اما مسؤولیت سازمان های آموزشی به خصوص آموزش و پرورش که وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد ، صبغه ای دیگر به خود می گیرد . از این رو سازمان های آموزشی از یک سو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی و … در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می باشند .
تعریف خلاقیت
صاحب نظران تعریف های متعددی از خلاقیت و نوآوری ارائه داده اند . (( استیفن رابینز )) خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند . او نوآوری را به معنای فرآیند اخذ اندیشه خلاق و تبدیل آن به محصول ، خدمات و روش های جدید عملیات می داند . (( رضائیان )) خلاقیت را به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید می داند . نوآوری به کارگیری اندیشه های جدید ناشی از خلاقیت است که می تواند به صورت یک محصول جدید ، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد . شاید به جرات بتوان گفت که جامع ترین تعریف خلاقیت توسط (( گیلفورد )) دانشمند آمریکایی عرضه شده است . او خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل ) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است . افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور می شده روش های خلاق و جدید را به کار می برند . برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می کنند . پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه .
امروزه ثابت شده است که برخلاف باور بسیاری که ابداع و خلاقیت را خصوصیت ذاتی بعضی افراد می دانند ، این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و می توان آن را با کاربرد اصول و فنون معین و ایجاد طرز تفکرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد. (( رابرت اپسین )) می گوید : (( من پس از بیست سال تحقیق ، بررسی و مطالعه روی این مساله به این نتیجه رسیدم که همه انسان ها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد .)) پس می توان موهبت خلاقیت را با به کارنگرفتن پژمرده نمود و یا با انجام فعالیت هایی که بیشترین امکان را برای پرورش خلاقیت ایجاد می کند آن را توسعه داد . برای رشد استعداد خلاق ، سازمان باید شرایط و جو لازم را فراهم سازد هرچند که خود فرد نیز در رشد این استعداد نقش اساسی دارد .
جهت گیری خلاقیت در سازمان های آموزشی
1-در اغلب آموزش های سنتی ، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت های ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزئیات به پیش می روند . در آموزش خلاقانه ، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش ، نقش تعیین کننده ای ندارد .
2-برنامه های آموزش و محتوای مطالب حتی الامکان باید موجب رشد و توسعه تفکر واگرا به جای تفکر همگرا در فراگیران شود .
3-شناخت علائق و انگیزه عاطفی و غیرعاطفی هریک از فراگیران برای پیشبرد امر آموزشی ضروری است .
4-مباحث و فنون مطرح شده درهرمرحله ازآموزش وپرورش فراگیرندگان باید کاربردی ملموس و عملی در زندگی و کار فرد داشته باشد .
5-امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهدشد باید در دوره های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گرفته تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده به وجود آید .
6-تجسم وضع آینده مساله و مقایسه آن با وضعیت فعلی ، کمک مفیدی به یافتن راه حل های بدیع خواهد نمود .
اصولا“ استعداد خلاق در محیط های مطلوب ، شکوفا و متبلور می شود بنابراین یکی از الزامات و روش های مهم برای تبلور خلاقیت ، ایجاد فضای محرک ، مستعد و به طور کلی خلاق است . در سازمان های آموزشی علاوه براین که چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد ، معلمان نیز باید زمینه لازم و فضای مطلوب را برای دانش آموزان فراهم سازند .
یکی دیگر از شیوه های مهم و پرجذبه پرورش خلاقیت و نوآوری ، مشورت است . اساسا“ یکی از نشانه های رشد اجتماعی ، شورا و مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردار می باشند . اسلام نیز انسان را به شورا و مشورت ترغیب نموده و پیامبر اسلام نیز از مشورت به عنوان یک اصل تربیتی استفاده کرده است . در واقع هرقدر مدیران در سازمان های آموزشی از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند باز هم مشورت با دیگران ، افق های تازه ای را برای آنها خواهد گشود . حضرت علی (ع) می فرمایند : مهم ترین راه حل ها و صحیح ترین شیوه ها با استفاده از اندیشه های افراد مختلف به دست می آید .
ویژگی های افراد خلاق
بنابرتحقیقات و بررسی های انجام شده توسط صاحب نظران و پژوهشگران ، عوامل زیر در بروز خلاقیت مؤثر می باشد :
نداشتن تعصب نسبت به تغییر ، علاقه به یادگیری و کنجکاو بودن ، علاقه به آزمایش و تجربه دائمی ، گرایش به کارهای پیچیده ، توسعه دامنه دانش و آگاهی خود ، واقع بینی ، اعتماد به نفس بالا ، توجه به زمان و وقت شناسی ، شجاعت در پذیرش عیوب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مقدمه:
در زندگی هر فردی فراز و نشیبهایی وجود دارد. این فراز ونشیبها تا وقتی که
بیش ازاندازه نباشند موجب می شوند زندگی ما جالب وچالش انگیز شود. امازمانی
که به طوراستثتایی احساس افسردگی و غمگینی می کنید یا زمانی که برای یگ
دو ره طولانی بی حوصله و گرفته هستید ، لازم است وضعیت را ارزیابی کنید و به دنبال پاسخهای مقایسه ای باشید.
علایم افسردگی
انجمن روانپزشکی آمریکا (1994) اظهار می دارد که ممکن است افراد دچارافسردگی بالینی به مدت 2 هفته یا بیشتر علایم زیر را تجربه کنند. $ تغییر اشتها یا کم اشتها می شوند و وزن از دست می دهند و یا پر اشتها میشوند
$ بی خوابی یا خواب بیش از معمول و کاهش انرژی
$احساس بی ارزشی ، خود سرزنشی یا گناه زیاد وکاهش توانایی تفکر یا تمرکز
$افکار تکراری در باره مرگ ، افکار خود کشی
عوامل زیر بنایی افسردگی
تعدادی از پژوهشگران وجوه مشترک افرادی را که به احتمال زیاد افسرده
می شوند شناسایی کرده اند.و معتقدند افرادی که از افسردگی رنج می برند
سبک های زیر به صورت عادت در می آیند .آنها باید یاد بگیرند به خاطر حفظ
سلامتی خودشان از این سبک ها دست بردارند .
وابستگی غیرواقع بینانه به دیگران: افراد افسرده عزت نفس خود را به تایید دیگران می دانند.
برخوردار نبودن از سیستم حمایت اجتماعی: افراد مستعد افسردگی بیشتر
درونگرا و منزوی هستند. آ نها از مهارتهای لازم برای حفظ روابط حمایت کننده
استنفاده نمی کنند.
یک تمرکزبر خود افسرده ساز:افراد افسرده ساز ذهن خود را با مسایل
منفی مشغول می کنند وهرگز راهبردهای مقابله ای خود را تحقق نمی بخشند.
آسیب پذیری کمال گرایانه: افراد افسرده اصرار دارند که کامل باشند وچون
کامل نیستندخودشان را بی ارزش و زندگیشان را بیهوده تلقی می کنند.
-کنترل بیرونی: افراد افسرده فکر می کنند رویدادهای مهم زندگیشان خارج از
کنترل آنهاست.
تغبییر دادن موقعیت
مهمترین اصل در مورد تغییر دادن یک موقعیت ناخوشایند واقع بینی است .شما
باید این حقیقت را بپذیرید که بسیاری از رویدادهای زندگی که منجر به احساس
افسردگی شما می شوند خارج از کنترل شما هستند. بنابر این سا زگارانه نیست که
خودتان را با این گونه افکار غیر واقع بینانه ناراحت کنید.
((چرا باید این اتفاق می افتاد.))
((کاش طور دیگری عمل می کردم.))
((این منصفانه نیست.))
((کاش شانس دیگری داشتم.))
افراد افسرده خود را ناتوان و درمانده می کنند ، زیرا بسیاری از موقعیت ها را
ناخوشایند در نظر می گیرند.(رودولت وذون، 1989) . وقتی رویداد ناخوشایندی
درزندگی خارج ا زکنترلتان است به نفعتان است که حقیقت را قبول کنید وانرژیتان
را متمرکز بر ارزیابیها و پاسخهای مقابله ای خود کنید. خود خوری کردن در باره
رویدادی که نمی توانید تغییرش دهید هیچ نتیجه ای ندارد . رینولد نایبر در ((نیایش
آرامش )) خود این اولین مهارت مقابله ای را این طور جمع بندی می کند
((خدایا به ما رحمت عطا کن تا چیزها یی را که نمی توانیم تغییر دهیم با آرامش بپذیریم.شهامت عطا کن تا چیزهایی را که باید تغییر یابند تغییرشان بدهیم،وخرد عطا کن تابین این دو تمایز قایل شویم)).
مهارت مقابله ای1-پذیرفتن موقعیتهای ناخوشایند زمانی که خارج ازکنترل
شماست.ازجمله رویدادهای زندگی که گاهی می توانید برروی آنها تاثیربگذارید،
رویدادهایی هستند که به روابط بین فردی مربوط می شوند. اگر به دلیل آنکه کسی
با شما درست برخورد نکرده ،یا نیازهای شما را برآورده نکرده ، احساس ناراحتی
می کنید، می توانید از طریق مذاکره و گفتگو ، یا از طریق استفاده از مهارتهای
اجتماعی موقعیت را تغییر دهید. زمانی که افراد دیگر نیازهای ما را بر آورده
نمی کنند ،واکنش طبیعی ما نسبت به این برخورد گوشه گیر شدن ،عصبانی شدن وآویزان شدن لب ولوچه است. مفهوم پاسخ دهنده بودن یعنی اینکه وقتی شما چیزی
را از دیگران می خواهید غالبا باید اول خودتان آن را به دیگران بدهید.
وقتی تقاضایی دارید به جای انجام کارهایی که حاکی از جلب توجه دیگران از
طریق ایجاد احساس گناه در آنهاست ، بهتر است مستقیما وبا جرات تمام تقاضای خود رامطرح کنید. واقعیت این است که در خواست چیزی و سپس محروم شدن
از آن ناخوشایند نیست . با این حال صریح و رورا ست باشید حد اقل دیگران از
موضع شما مطلع می شوند. حتی اگر آنها چیزی را از شما دریغ کنند باز هم
می توانید از طریق ارزیابی های انطباقی و استفاده ازمهارتهای مقابله ای زندگی
خودتان را کنترل کنید.اگر شما می خواهید با شما خوب رفتار کنند شما هم باید با دیگران خوب رفتار کنید.
یک مهارت ارزشمند گوش دادن به خود واقعی خویش است . یاد بگیرید ارزیابیهای
اولیه غلطی را که موجب ناراحتی شمامی شوند زیر سؤال ببریدو اصلاحشان کنید.
کنترل بایدها ونبایدها
وقتی امیال و خواسته های افراد به صورت خواسته های مشخص با باید و حتما در می آید دچار افسردگی می شوند. افراد افسرده به جای این که بگویند
((متاسفم که شکست خوردم )) می گویند(( من نمی توانم شکست را تحمل کنم)).
افراد افسرده به جای این که بگویند (( چند نقطه ضعف دارم)). می گویند ((من شخص بی ارزشی هستم )).
ا فراد افسرده به جای بگویند ((در آینده هم تجارب مثبت وهم منفی خواهم داشت))
می گویند ((مطمئنم که آینده ام وحشتناک است)).
اتخاذ یک دیدگاه انعطاف پذیر نسبت به آینده
افراد افسرده نسبت به آینده دید انعطاف پذیری ندارند. آنها احتمالا بیشتر ازافراد غیرافسرده آینده شان را منفی می بینند واحتمال دستیابی به تجارب خوشایندراکمتر
می دهند .(آندرسون ،1990،پیزنسکی ،هولت و گرینبرک ،1987). به همین دلیل افرادافسرده به جای تلاش برای دستیابی به موفقیتهای با ارزش در آینده تمام نیروی خود را صرف اجتناب از موقعیتهای نا خوشایند موجود می کنند . افراد افسرده احساس غمگینی می کنند چون مشکلات خود را پایدار ، کلی و درونی تلقی می کنند .
حفظ ااحساس کنترل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
مقدمه
مسأله روح، از قدیمی ترین زمان ها و شاید از پیدایش انسان، توجه آدمی را به خود مشغول داشته با مطالعاتی که در آثار اقوام بدوی به عمل آمده از روی تصاویری که در غارها به جای گذاشـته اند و از طرز تدفـین امـوات آنها، چنین برمی آید که اقوام مختلف ولو آنکه وحشی بوده اند به چیزی پس از مرگ عقیده داشته اند و کم و بیش برای انسانی که می مرده روح یا چیزی شبیه به آن قائل بوده اند.
به هر نسبت که انسان پیشرفت کرده، این عقیده راسخ تر شده و روح و معاد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته. در آثار ظهور بشر، طبعاً اندیشه درباره روح یا چیزی از این قبیل، در ذهن انسان راه یافته، چون وقتی یک آدم، هم نوعش را می دید که ناگهان بی علت و یا به علتی خشک و سرد به زمین افتاده خواه از خود می پرسید چرا این فرد به این صورت درآمد؟ او هم اکنون چه فرقی با من دارد؟ و همین فرق –بین زنده و مرده- او را به این اصل هدایت می کرده: که چیزی وجود داشته و اینک از آن مرده گرفته شده و در نتیجه از همان اوایل این «چیز» به هر نام نامیده شود او را به اندیشه های دور و درازی فرو برده ... بعدها در این خصوص جواب هائی به ذهنش رسیده که هنوز هم می رسد.
مردم عهد باستان برای این پدیده که با نبودنش انسان به مرده نبدیل می شود.تعبیرات و تشبیهات و فرضیاتی آورده بودند و مثلاً بعضی آن را مثل وزش باد می دانستند که وجود دارد، ولی دیده نمی شود و به هر حال می توان وجودش را حس کرد. و همین طور آن را مثل هوا می دانستند در قاره اروپا، زبان «سانسکریت» قدیمی ترین زبان است و در این زبان برای روح و هوا یا باد یک کلمه وجود دارد. یعنی در مورد این هر سه کلمه آلمان به کار برده می شود.
در جاوه در میان اقوام قدیمی غرب استرالیا و همین طور در بین سرخپوستان آمریکای شمالی نیز وضـع به همین منوال است یعنی چه بخواهند بگویند روح و چه هوا، یک کلمه را به کار می برند. بنابراین قدیمی ها، روح را عین هوا، یا چیزی شبیه به آن می دانستند.
در تمدن های قدیم قاره اروپا هم با چنین وضعی برخورد می کنیم. مثلاً یونانی ها از یک فعل که معنی تنفس کردن می دهد کلمه پسیک را مشتق کرده اند. که به معنی روح است. سپس از همین کلمه لفظ پیس کیکوس را گرفته اند که منی نفس یا روح را می دهد. و بعدها در زبان های اروپایی کلمه مشتق از معنی علم النفس یا روانشناسی می دهد. همچنین در اشتقاق لغات به یک کلمه دیگر لاتینی می رسیم که عبارت است از «پنوتو» که معنی (هوا) می دهد. و به معنی (روح) به کار رفته و در فلسفه کلمه ای از آن آمده که عبارت است از پنوتولوژی به معنی «علم روح».
در بیـان اینکه روح با هوا در نظر قدیمی ها وجه اشتراکی داشته اند یک لغت دیگر به کمک می آید و آن کلمه «دریح» به معنی باد است. که از نظر تلفظ با روح مناسبتی دارد. و این لغت ریشه عربی دارد. و به عربی وارد شده. خلاصه این مطلب، آنکه اسنان های اولیه با توسل به اندیشه و تجربه دریافتند که جسم انسان یک عنصر مادی است ولی زندگی، یک امر غیر مادی و چیزی است به سبک و هوائی مثل باد. (1)
همین اندیشه انسان را به ادراک (روح) رهبری کرد و در این مرحله هم، مثل هر مسأله دیگر کم کم به مدارج ترقی رسید.
وجود روح از دیدگاه انسان های اولیه
انسان از همان مراحل بدویت متوجه شد که گردا شده و نگهدارنده ی بدن چیزی است غیر مادی و از همان جا بود که برای آن تعبیرات و تشبیهاتی آورد.
به این کشف قانع نشد و به هر نسبت که در فکرش پیشرفت حاصل آمد و فهمیده تر و متفکرتر شد به یک مسئله دیگر اندیشید و آن اینکه گرداننده بدن هر اسمی که داشته باشد و هر مشخصاتی که دارا باشد، ابدی است و این فکر به طور خیلی ساده در ذهنش حلول کرد و بیدار شد. اما طول این مسأله فکر انسان به خاطر خوابها و رویاهایی بود که می دید و در بیداری آنها را نمی دید و این امر آدمی را به اندیشه فرو می برد که علت و منشأ چنین امری را دریابد. گاهی به خاطرش می رسید که این خواب و عوالم آن، مربوط به روح است که در جسدش دمیده و مستقل از بدن است. بر اثر این طرز فکر، بین جدا شدن روح از جسم در دو حالت مقارنه و پیوستگی می دید، ژیکی خواب و دیگری مرگ. به عبارت دیگر بر او ثابت می شد که روح بدن مرده را ترک می کند. همان طور که از بدن شخص در حالت خواب به بدن بازمی گردد. ولی پس از مرگ بازگشتی نیست. از همین جا انسان ابتدایی با عقل و خردی که خداوند به او داده بود، کم کم به یک مسأله پی برد و آن عبارت بود از: بقای روح؛ با پی بردن انسان به بقای روح متوجه شدند که بین روح و جسم هر کسی حتی پس از مرگ او رابطه ای است و ارواح در همان حفره ای که اموات به خاک سپرده شدند در کنار اجساد به سر می برند و حتی عقیده پیدا کردند که گاهی روح هر کسی به محل هایی مانند خانه او رفت و آمد می کند و از این رو بستگان هر کس بعد از مرگ او وظیفه داشتند در خانه را تا مدتی بعد از مردنش بار بگذارند که مانع ورود روح به خانه اش نشوند. بدین طریق بود که انسان های اولیه نه تنها برار هر موجود زنده ای روح می شناختند و کارشان به عبادت روح رسیده بود، بلکه کم کم معتقد شدند که در دنیا هر چیزی که حرکت می کند و جنبشی دارد، دارای روح است و نیز عامل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مقدمه:
اطلاع از اینکه می توان با خنک کردن شیر و قبل از ترش شدن آن خامه را جدا نمود باعث توسعه صنعت کره سازی و تهیه کره از خامه معمولی یا شیرین شد و بدین ترتیب روش های کره سازی به تدریج رو به تکامل نهادند و سپس به طور تصادفی انسان متوجه گردید که می توان خامه معمولی را با اضافه کردن شیر یا دوغ کره ای که به طور طبیعی ترش شده است، اسیدی نمود بعد ها روش تهیه خامه پرورده و کره تحت شرایط کنترل شده مورد استفاده قرار گرفت.
تعریف:
کره فرآورده ای از انواع لبنیات است که از تکان دادن و به هم زدن مداوم خامه تازه به دست می آید.
ترکیبات کره:
کره دارای حداقل دارای 80 درصد چربی، املاح، رطوبت و پروتئین است و از افزودنی های متداول عبارت اند از نمک و کاروتن به عنوان ماده رنگی و افزودن نمک به منظور بهبود طعم و جلوگیری از فساد کره در اثر رشد میکروارگانیسم ها می باشد.
ترکیبات اجزا کره نمک زده و بدون نمک
نوع کره
املاح %
کربوهیدرات %
چربی %
پروتئین %
رطوبت %
کره نمک زدن
2
0
81
1
16
کره بدون نمک
0
0
81
1
18
طعم دهنده های کره:
گرچه بیش لز 120 ترکیب مختلف در طعم بخشیدن به کره سهم دارند اما از میان این ترکیبات اسید های چرب متیل کتون ها، دی استیل ها، دی متیل سولفید ها و لاکتون ها از بقیه مهم ترند.
خواص فیزیکی کره:
امولسیون آب در چربی است و ذرات ریز آب باید طوری در کره پخش شده باشند که ظاهر فراورده خشک به نظر آید نسج کره باید نرم باشد، رنگ کره باید یکنواخت و طعم آن تازه باشد.
اهمیت غذایی کره:
کره حاوی ویتامین های محلول در چربی به ویژه میتامین های E و A است.
از 100 گرم کره حدود 750 کیلو گالری انرژی حاصل می شود.
به راحتی هضم می شود و ضریب هضم بالایی دارد.
سرشار از اسید های چرب با زنجیر های کربنی کوتاه می باشد.
انواع کره:
کره بر اساس نوع خامه مصرفی و تفاوت در روش تولید به صورت زیر دسته بندی می گردد:
کره خامه ای پاستریزه: که معمولا از خامه پاستوریزه به دست می آید و دارای بوی ملایمی است.
کره خامه ای پرورده: به کره پرورده نیز معروف می باشد از خامه با بوی دلپزیر بدست می آید.
کره شور: در حین فرآیند مقداری نمک به آن افزوده می شود.
کره بی نمک: در حین فرآیند از نمک استفاده نشده است.
کره خامه ای شیرین: در این محصول اسیدیته خامه ای نباید از 2/. درصد متجاوز باشد.
کره خامه ای ترش: این محصول از خامه ای که اسیدیته ای بیش از 2/. درصد دارد تهیه می شود.
کره تازه: کره ای که مراحل سرمایش را نگذرانده است.
طرز تهیه کره به روش سنتی:
در قدیم طرز تهیه کره به دین صورت بود که شیر را می گذاشتند بماند تا خامه بر سطح آن جمع شود سپس خامه را از شیر جدا می کردند و در جایی قرار می دادند تا طی فرآیند طبیعی باکتری تولید کننده اسید لاکتیک خامه را ترش کند سپس اجازه می دادند که خامه حاصله غلیظ شود بعد از آن از روش های مختلفی برای تکان دادن و به هم زدن خامه استفاده می نمودند تا خامه را از بخش مایع آن (لسیتین) جدا کنند چون لسیتین مانع می شود که خامه سفد و جامد شود. پس از جدا نمودن لسیتین مایع از خامه، آنچه که به جا می ماند کره نام داشت.
یکی از روش های سنتی تهیه کره توسط مردم فلسطین در دهه 1910 به این صورت بوده که پوست بدن بز را تا نیمه با شیر پر می کردند سپس داخل آن را با هوا پر کرده و پوست را کاملا می بستند آنوقت این پوست را در جایی آویزان می کردند که بتواند کاملا تاب بخورد با تکان های شدید به تدریج کره تشکیل می شد.
طرز تهیه کره به روش صنعتی:
کره سازی در ایران با به کارگیری کارخانجات شیر پاستریزه همزمانی است و امروزه نیز کارخانجات مستقل تولید کره ساخته شده است که در حال حاضر به کار مشغول می باشند کره سازی به دو روش انجام می شود.
مداوم
غیر مداوم
در روش مداوم از ماشین های کره زنی و در روش غیر مداوم از گردونه کره زنی یا چرن استفاده می شود.
مراحل مختلف تولید کره(غیر مداوم):
دریافت شیر
حرارت اولیه شیر
جدا کردن چربی شیر
پاستوریزاسیون خامه
در صورت لوزوم بوگیری تحت خلا
ترش کردن خامه(در صورتی که کره از خامه ترش تهیه شود)
تیمار حرارتی
کره زنی و مالش دادن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه
کمرویی و کناره گیری کودک کوششی برای خود داری از ارتباط با محیط اطراف است .
کودک کمرویی و گوشه گیر ممکن است از موقعیت هایی مانند : شکست ، انتقاد ، کمبود اعتماد به نفس ، دستپاچگی یا تحقیر ترس داشته باشد . متأسفانه کودکان کمرو و کناره گیر معمولاً مورد توجه قرار نمی گیرند ؛ علت نیز آن است که نسبت به کودکان دیگر ، کمتر توجه اطرافیان خود را به خود جلب می کنند . کمرویی به ندرت مادرزادی است .
این رفتار هنگامی به وجود می آید که در اثر تربیت غلط ، کودک به ارزش های اصیل خود بی اعتنا و در نتیجه مردم گریز می شود .
کمرویی را نمی توان یک عارضه ی ساده ی روانی قلمداد کرد ، زیرا از مجموعه ای از اختلالات و نا بهنجاری هایی تشکیل می شود که گاهی ریشه ومنشاء آن به دوران کودکی تعلیم و تربیت غلط والدین و مربیان که هر گونه اعتماد به نفسی را در فرزند و شاگرد خود از بین می برند ، می رسد .
برانیه کمرویی را نوعی بیماری روانی تلقی می کند که ابتدا در ضمیر باطن ریشه می دواند و مزمن می شود سر انجام جسم را از حرکت می اندازد .
اگر کسی نتواند این عارضه روحی در خویش از بین ببرد ، هرگز از زندگی شاد و موفق و آمیخته با آرامش و اعتدال برخوردار نخواهد شد .
کمرویی : یک مسئله ی پیچیده
ارائه یک تعریف مشخص از"کمرویی" تقریباً غیر ممکن است . زیرا علائم ونشانه های آن ازفردی به فرد دیگر متفاوت است . با این همه می توان به انواع زیر اشاره کرد :
کسانی که همیشه کمرو هستند
- کسانی که گاهی اوقات کمرو هستند
- کمرویی های افراطی که شخصیت و فعالیت های آنها به دلیل کمرویی به شدت آسیب دیده است .
به طور کلی کمرویی به یک عدم تطابق موقتی و یا دائمی در مواجه شدن با دیگران مرتبط است .
رفتار ها و نشانه های کمرویی که تقریباً در اغلب افراد خجالتی مشترک است ، از یک منشا ء روان شناسی سرچشمه می گیرد و معمولاً هر کدام از این رفتار ها به نوبه ی خود سبب تشدید و ظهور رفتار های دیگر می شود و به این ترتیب وارد چرخه ی معیوبی می شود که رهایی از آن بسیار دشوار است .
علت های کمرویی
علت های کاملاً جسمانی :
الف ) ضعف مزاج : کودک نحیف معمولاً ترسو می شود .
دردمند بودن در سال های اولیه ی زندگی موجب شکستگی مزاج ، مراقب و زیر سر پرستی بودن می شود – تا زمانی که در برابر ضربه ها ، زمین خوردن ها ، تغییرات هوا و درد های جزئی بتواند مبارزه کند – کودک را به وحشت از رنج بدنی و تحرک و تلاش عضلانی مبتلا می سازد .
کمی بعد ، همکلاسانش ، خصوصاً به سبب آن که نشانه های ضعف و ناتوانی در او می بیند ، با وی خشونت و بد رفتاری می کنند .
تعلیم و تربیت نا درست ، آثار بیماری های کاملاً شفا نیافته یا فشار های طافت سای دوران تحصیل ، کافی است تا بسیاری از کودکان را از وضع عادی دور کند .
برای پیشگیری از این وضع ، بهترین راه این است که میل به کوشش – اعم از جسمی و ذهنی – به کنش ، به کارایی و به چابکی را در نو جوانان بپرورانیم .
ب ) ظاهر ناموزون : کسی که چهره ای دپسند و اندامی موزون دارد به ندرت کمرو است . زیرا چنین کسی توجه ، یا بهتر است بگوییم تحسین دیگران را به خود جلب می کند .
ممکن است کسی زشت و بد قواره ولی با جسارت باشد . اما افراد آسیب پذیر هم هستند که حواس خود را بر کم ترین نا جوری در قیافه ، یا موهای سر یا . . . متمرکز می کنند و احساس سر افکندگی می نمایند تا به آن جا که گمان می کنند همه ی مردم این عیب ها را می بینند .
بچه ها نسبت به تلقین هایی که از سوی پدر و مادر و اطرافیان در یافت می کنند بسیار حساس و تأ ثیر پذیر ند . در کمرویی ناشی از زشت بودن روحیه وظیفه ای سنگین بر عهده دارد .
اولین نشانه ی کمرویی ناشی از علت های جسمانی ، از همان دوران آمادگی رفتن کودکان شروع می