لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راههای موفقیت
(روانشناسی فردی)
به گفته روان شناسان موفقیت یک امر درونی و برداشت فردی می باشد که هر کس برداشت خاصی از موفقیت دارد بطور مثال: شاید کسانی باشند که تمام امکانات زندگی برایشان مهیا شده و احتیاجاتشان برطرف ولی احساس خوشبختی نمی کنند.
موفقیت از دید فرد با توجه به سابقه شخصیتی و تیپ خانوادگی آن متفاوت می باشد ممکن است شخصی احساس خاصی راجع به نوعی نگرش داشته باشد( واقعیت مهم نیست بلکه این برداشت از واقعیت است که مهم می نماید.)
موفقیت معنای گسترده تری هم دارد. برای اینکه از خودمان بپرسیم که آیا موفق هستیم یا نه باید دلایلی را برای خود ارزیابی کنیم بدین صورت که موفق بودن یا نبودن ما را اثبات کند. البته موفقیت معنای گسترده تری هم دارد که رضایتمندی و سازگاری از آن جمله اند. همین که انسان بتواند با محیط خود سازگار شود به موفقیت نسبی رسیده است برای آنکه بهتر در جریان امور مربوط به موفقیت قرار بگیریم لحظاتی را به پای صحبتهای استاتید برجستة رشته ارتباطات می نشینیم می خواهیم بدانیم حمید رضا پور دهقان کارشناس پزشک روانشناسی و یکی از موفقیت احساس دائم و پایدار می باشد و اگر ما هدفی را که در نظر گرفتیم به آن رسیده باشیم موفق خواهیم بود چه زمان موفق هستیم؟
و اگر به آن نرسیم خود را موفق احساس نمی کنیم البته در اینجا مدت زمان و اهدافی که فرد برای خودش در نظر می گیرد بسیار مهم است زیرا اگر این اهداف خیلی دشوار باشد ما سعی نمی کنیم به آن برسیم و اگر خیلی آسان باشد برای ما راضی کننده نخواهد بود و اگر هم ما به هدفمان نرسیم دچار ناگامی خواهیم شد.
برای رسیدن به موفقیت چه مولفه هایی را در نظر داشته باشیم؟
عوامل شخصی و فردی:
اگر کسی خود را بشناسد یعنی بداند که در چه جایگاهی قرار دارد و به هویت خود پی برده باشد می توان گام اول در موفق شدن را بردارد بدین صورت که اگر ما خود را بشناسیم برای رسیدن به موفقیت عیب درونی خود را اصلاح می کنیم که این عمل از طریق اطرافیان ما صورت می گیرد که خیلی موارد و ایرادها را به ما گوشزد می کنند
2- شخص درون گرایی نباشیم که فقط به ارتباط با خود بسنده کنیم. بلکه ارتباطات اجتماعی خوبی داشته باشیم.
3- هدفی برای خود تعیین کنیم و برای رسیدن به هدفمان تمام سعی و تلاش خود را بکار گیریم
4- بوجود آمدن انگیزه می باشد که متأسفانه بسیاری از ما تا محدودیتی برایمان بوجود نیاید به سراغ انگیزه نمی رویم.
5- احساس رضایتمندی برای خود فرد وجود داشته باشد نه اینکه فقط دیگران او را انسان موفقی بدانند خود شخص نیز یک احساس را داشته باشد و جو اجتماعی روی ما آنقدر تأثیر گذار نباشد که ما را از رسیدن به هدفمان باز دارد.
6- کم کردن استرس می باشد تا جایی که می توانیم خود را چه از استرس روز مرگی مثل ( درسی که همیشه از آن می ترسیم دیدن هم اتاقی که در دانشگاه باعث آزار میشود) و چه از استرسهای حاد که مسائل کاری ما می باشند و تا جایی ممکن آنها را کاهش دهیم.
چه راههایی برای کاهش استرس وجود دارد؟
تخلیه هیجانی: روشهای درمانی که با استفاده از روان شناسان و روان کاوان انجام می گیرد محیطی که در آن استرس بوجود می آید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه.................................................1
خلاقیت چیست؟.....................................2
سنجش خلاقیت......................................5
رابطه بین هوش وخلاقیت..........................7
خصوصیات افراد خلاق............................9
خلاقیت وآموزش وپرورش........................10
نتیجه گیری.........................................17
منابع وماخذ.........................................18
یکی از مسائلی که از دیرباز ذهن اندیشمندان ، روانشناسان و دانشمندان علوم انسانی را به خود مشغول نموده است چگونگی رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانش آموزان ، نوجوانان و جوانان می باشد.
اصولا یکی از شاخصه های رشد و ارتقای علمی در هر کشوری شکوفایی و تجلی خلاقیت و ابتکار عمل به عنوان زیر ساخت آن جامعه می باشد. جوامعی که بتوانند خلاقیت نسل جوان را احیاء و شکوفا سازند ، از میزان قابل توجه توسعه- رشد و شکوفایی علمی برخوردار خواهند بود و بالعکس . به هر میزان که خلاقیت ، پرورش و تعالی نباید رکود علمی، صنعتی و فرهنگی را باید برای آن جامعه انتظار داشت.
خلاقیت مقوله ای است که علی رغم اهمیت فوق العاده درمباحث آموزشی سال ها زیر غبار فراموشی پنهان مانده است. اما اکنون گویا برخی بخش ها درآموزش و پرورش نقش حیاتی آن را باز شناخته اند و درصددند به مسئله خلاقیت بپردازند.
این اثر حاصل مطالعه چند کتاب در این زمینه به علاوه تجارب شخصی ده سال مدیریت است که امید است مورد توجه واستفاده علاقه مندان قرار گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راههای ایجاد تحول در نظام تعلیم وو تربیت
اصل چیست و به چه معناست؟ و در قلمرو مختلف معرفتی چه مفهومی از آن مورد نظر است؟ اصل در لغت به معنای ریشه، اساس، پی، بنیان، و نیز به معنای سرشت و فطرت و گاهی به عنوان یک قاعده کلی است و این معنی لغوی و اصطلاحی در مفاهیم تعلیم و تربیت اسلامی بسیار به کار رفته است و در تربیت اسلامی مفهوم اصل قرآنی و اسلامی باید بیشتر شناخته شود. در یک کلام باید گفت که همه انبیای خدا و پیامبران صاحب شریعت الهی بر محور و اساس تعلیم و تربیت یا تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت مبعوث شده اند و اساس بعثت انبیا بر این قرار دارد و در سوره جمعه آیه 2 به همین نکته تصریح شده است که "هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعللمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین." این آیه گویای اساس بعثت انبیا براساس تزکیه و آموزش و تعلیم حکمت است. قرآن در سوره بقره (5)، افزون بر آن به نکته دیگری اشاره کرده است که انبیا علاوه بر این به اصطلاح ریشه و اساس، یک نکته ظریفتری را یادآور شده است که علاوه بر تعلیم و تربیت، حکمت و دانش و کتاب بر امتها، چیزهایی تعلیم می دهند که آن تعلیمات را نمی دانستند، ویعلمکم مالم تکونوا تعلمون یعنی آموزش چیزهایی که نمی دانند; بنابراین یک بحث فراگیر در مساله تعلیم و تربیت اسلامی از این آیه استفاده می شود و در این جا دو محور را باید در نظر گرفت: محور اول، به اصطلاح معلم و مربی، مزکی و ... که تعلیم دهنده است. محور دوم، متربی، تربیت شونده و تعلیم گیرنده و تزکیه شونده است و جالب توجه است که قرآن بر این اساس نخستین معلم را در آفرینش انسان ، خدا و سپس آدم را معرفی می کند و گروه تعلیم شونده را هم فرشتگان به حساب می آورد (جامعه و بشریت را چون گلستان و استاد و معلم را باغبان و گل پرور می داند) و لذا امتیازی که فرشتگان گرفتند و بعد از آن یادگیری، اعتراف کردند، ادعای قبلی را پس گرفتند و اعتراف کردند که در آموزش از حضرت آدم یک رتبه پایین تر هستیم و آن تعبیر صریح قرآن است که; خداوند آن اساس و ریشه و اسما علوم و دانشهای مختلف را به آدم آموخت (علم آدم الاسما کلها ثم عرضهم علی الملائکه) و وقتی که فرشته ها اعتراض کردند: که چرا ما را خلیفه الله قرار ندادی که از علم و دانش بی کران بهره مند شویم " خداوند به آدم فرمود : آن اسمائی که آموختی به اینها بگو : "آن اسمائی که یاد گرفته بود، آن دانشی که از طریق الهام و وحی آموخته بود به فرشتگان عرضه کرد. فرشتگان تسلیم شدند و اعتراف کردند به این که ما چیزهایی را نمی دانستیم و الان آموختیم. "لاعلم لنا الا ماعلمتنا" یعنی آن برتری خود را پس گرفتند و پذیرفتند که تنها آدم شایسته جانشینی و خلیفه الهی است آن هم به سبب دانش و علم سودمند الهی. در این جا نکته ای است که معلوم می شود، ما چیزی نداریم مگر آن چیزی که خدا به ما بیاموزد و یاد بدهد. به خدا گفتند که آدم بر ما افضل است و برهمین اساس، می بینیم که معلم و مربی بعدی، انبیا هستند. بعد متربی و تربیت شونده و تعلیم گیرنده، بطور کلی انسانها و امتها هستند. بنابراین دو محور، یکی تعلیم دهنده و دیگری تعلیم گیرنده، این دو مساله را باید بدانیم، مرحله اول فرشتگانند که زیر پوشش تعلیمات و تربیت حتی آدم و انبیا قرار می گیرند، که انسان را برتر از آنها هم می دانند و به اصطلاح فرشتگان، این است اولین آموزه قرآن! مرحله دوم، تعلیم همه انسانهاست. بنابراین اساس، نخستین معلمان بشری انبیا هستند واولین آنها حضرت آدم و آخرشان حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران است و به تعبیر شیخ عرفان، شیخ محمود شبستری که می گوید: یکی خط است از اول تا به آخر در آن جمله بشر هم چون مسافر در این راه انبیا چون ساربانند دلیل و راهنمای کاروانند وزایشان سید ما گشته سالار هم او اول همو آخر در این کار و در این خط همه بندگان خدا و همه انسانها مسافر هستند و انبیا کاروان سالار و رهبری این کاروان را دارند. چون امتداد این کاروان تا پایان نظام هستی می رود و انبیا ساربانهای این کاروانها هستند. اصول تعلیم و تربیت یکی، حساب شده ای است که بهترین اصل است، که هم در قرآن و هم در دیگر مکاتب و هم در فلاسفه غربی، شرقی، جدید، قدیم، اسلامی، غیراسلامی اشاره به آن کرده اند. اصل فطری توجه انسان به کمال و کمال خواهی انسان است. آیه 30 سوره روم اشاره به فطرت استوار در وجود انسان می کند و خطبه اول امام علی (ع) به این نکته تصریح دارد(1). انبیا آمدند آن پیمانهای فطری را ادا کنند و از انسان بخواهند که به آن توجه کنند، نعمتهای فراموش شده را یادآوری می کند و گنجینه عقول و اندیشه و فکر انسانها را استخراج کنند و به ریشه ها و فنون تربیت انبیا و قسمتهای مختلفی هم اشاره شده است. سوالآیا مفهوم اصل در تربیت و تعلیم و قلمروهای معرفت یکسان است؟ یا ویژگی معینی در تعلیم و تربیت دارد اگر پاسخ مثبت است آن ویژگیها چیست؟ در پاسخ این سو ال باید گفت که قدر مسلم در همه انسانها این اصل یادگیری و تربیت پذیری مسلم است و یک اصل معرفتی مسلم و فراگیر عمومی است. قلمروهای مختلفی دارد، بلکه اصول مختلفی هم هست یعنی دیدگاه فلاسفه تعلیم و تربیت و فلاسفه انسان شناس و جامعه شناس و روانشناس خیلی وسیعتر و گسترده تر از آن است و هر کدام، این قلمروها را در انسان شناسی و تربیت انسان به نحوی دخیل می دانند. از زمان افلاطون و ارسطو تا دانشمندان غربی و فلاسفه اسلام مانند فارابی، بوعلی، غزالی، خواجه نصیر طوسی و امثال اینها...، پیداست که دیدگاههای مختلفی، حتی در اصول تربیتی خاص مکتب خویش هم دارند، بنابراین پاسخ این سو ال مثبت است و می توانیم از دیدگاههای آنها در تربیت صحیح انسانها، در معیار اسلامی بهره مند شویم، یعنی مربی و تعلیم دهنده و استاد می تواند از آن مایه ها، گلچین و برچین کند و معیار تعلیم و تربیتی خود را بر مبنای یافته های قرآنی و سنتی یعنی حدیث و سنت به تاریخ پیامبر اسلام و امامان معصوم، از آنها بهره بگیرد و اجرا کند ولی یک نکته قابل توجه این است که همه این دانشمندان به آن اصل کمال جویی فطری انسان اشاره کردند و این اصل کمال جویی را باید مدنظر قرار داد. این که این کمال، چگونه کمالی است؟ و کمال در چه زمینه ای است؟ کمال مادی، معنوی، جسمی، روحی، تکنیک و علوم انسانی؟ اختلاف نظر دارند. ولی در یک مساله اتفاق هست و آن فطری بودن کمال خواهی انسان است. و توجه به این که برای انسانها عقل سلیم و فطرت سلیم قائل هستیم و اساس دین بر اساس تعلیم و تربیت صحیح قرار دارد، بر مبنای فطرت که قیم و استوار و ثابت است، پس می توانیم برنامه ریزی کنیم و بر این برنامه ریزی در قلمرو تعلیم و تربیت به آن نکته هایی که در محور اول اشاره شد، خصوصا در بیان امیرالمو منین علی (ع) به آن نکته ها بپردازیم. یعنی گنجینه های پنهان فکر و فطرت انسان را بیدار و استخراج کنیم و استعدادها را شکوفا سازیم. حالا این استعدادها در بعضی از مکتبها، ممکن است استعدادهای مادی یا دنیایی باشد ولی در بسیاری از برنامه های حکمتی، قرآن، حدیث، همان محور اساسی توحید، خداشناسی و کمال جویی انسان دردنیا و آخرت و سعادت او بر محور سعادت دنیا وآخرت استوار می شود و روایات خوبی در این باره می باشد و البته نکته ای که باید به آن اشاره کرد، وسعت میدان تعلیم و تربیت در اسلام است که تنها به انسان و حتی نوجوان و کودک اکتفا نکرده است بلکه زمینه فراهم آوری تعلیم و تربیت را حتی پیش از تولد انسان، پیش از تکوین جنینی کودک، در نظر گرفته است و برای آن برنامه ریزی دارد.(2) اهمیت اصول در تعلیم و تربیت چیست؟ به عبارت دیگر اصول در نظریه های تربیتی چه جایگاهی دارند ودر عمل تعلیم و تربیت چه نقشهایی را ایفا می کند؟ در پاسخ به این سو ال باید گفت که منظور از اصول در این جا، همان اصول تعلیم و تربیت است. در هر صورت در جایگاه تعلیم و تربیت اصول نقش اساسی دارد به قدری که هم در خود قرآن، هم در کلام امیرالمو منین و ائمه به این اصول اشاره شده است. بنابراین جایگاه اساسی تعلیم و تربیت، مربوط به آن اصول هست، مخصوصا در ارتباط با اصولی که در اسلام وجود دارد به عنوان مثال وقتی اسلام، محور تربیت و تعلیم را بر مبنای انسان شناسی، آن هم به عنوان موجودی که باید تربیت شود، برای یک جامعه پیش از خلقت و دوران جنینی، دوران کودکی، دوران شیرخواری و دوران و مراحل بعدی حساب می کند، پیداست که دیدگاه این اصول چقدر وسیع می باشد. در نهج البلاغه که بعد از قرآن دومین دائره المعارف وسیع شیعه و اسلام است. نامه 53 مالک اشتر، نکته های بسیار زیبا و گویایی دارد و هم نامه 31 امام علی (ع) به فرزندش امام حسن، حدود 18 محور اساسی تربیت فردی و اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، نظامی و محورهای دیگر در این وصیتنامه به کار گرفته شده است و با زبان تربیت به فرزند خویش، امام حسن(ع) امر فرموده است. که در واقع اصول تربیتی صحیح برای تمام انسانها به کار می رود. درباره نظرات مربوط به این که اهمیت اصول درتعلیم و تربیت چیست؟ امثال افلاطون و سپس فارابی و دیگران، براساس مدینه فاضله چنین تکیه می کنند، که این شیوه را به صورت دیگری فلاسفه اسلامی بعد از او دنبال می کنند و اساس تعلیم و تربیت را، تربیت انسانهای فاضل و جامه فاضل می دانند که شایستگی عضویت در جامعه و مدینه فاضله را داشته باشد، به اصطلاح بتواند در یک جامعه ای کار کند، که اساس و حکومت آن جامعه به دست نخبگانی است، که در فلسفه و حکمت و تعلیم و تربیت کار آزموده اند. پیداست که به طریق دیگری باید به تربیت نظر بیفکنیم. اکثریت انسانها چه باسواد یا بیسواد نظریه خوشبختی و اقتصاد و پولداری مثل مارکس و انگلس و نظام کمونیستی و نیز نظام کاپیتالیسم بر مبنای اقتصاد و برنامه های دیگر نظر دارند و تعلیمات حرفه ای و فنی را در این راستا مدنظر قرار می دهند. علاوه بر کارهای تخصصی که رشته های مختلف دارد، به مساله لذت گرایی، و بی بندوباری توجه زیادی شده است. ولی دین همواره جامعه و انسانها را به خداو قیامت و ترک لذایذ مبتذل شهوانی دنیا سوق داده است و سعی می کند تربیت شونده را با توجه به بهره گیری از لذائذ مشروع و طبیعی به ترک لذت های نامشروع و به این سو یعنی گرایش به معنویت و اخلاق توجه دهد. این نکته ای است که در تربیت اسلامی که محور "تزکیه مقدم بر تعلیم است" که، اساس بعثت انبیا می باشد قرار گرفته است. آیا در تعلیم و تربیت اسلامی، اصول مورد توجه قرار گرفته شده است؟ چگونه می توان در متون اسلامی به اصول تعلیم وتربیت دست یافت؟ پاسخ سو ال اول مثبت است.اصول تعلیم و تربیت در اسلام بخصوص محورهای کلی آن شناخته شده است، چون مبانی تعلیم و تربیت، مبانی انبیا و بعد ائمه هدی هستند و کاربرد تعلیماتی آن مشخص می باشد. اما این که چگونه به این اصول در متون اسلامی می توان دست یافت قابل بررسی است. برای روشن شدن، دو منبع اصیل معرفتی در اسلام وجود دارد، که یکی قرآن و در کنار قرآن تبیین آن و سنت پیامبر که دو منبعی هستند که منبع اول آن دو بخش است، 1- خود قرآن و آیات قرآن و زمینه های تربیتی انبیا گذشته که تا زمان پیغمبر به دست می دهد 2- سنت یعنی راه و رسم و گفتار و رفتار و تقریر (امضا پیامبر)، که مجموعه احادیث فراوانی است که از طریق مختلف، شیعه و سنی نقل شده است. شیعه در این زمینه گنجینه های فراوانی دارد. جوامع حدیثی اولیه کتب اربعه و جوامع ثانیه چون وافی، وسایل الشیعه، مستدرک الوسایل، بحارالانوار، دومین محور، نهج البلاغه امیرالمو منین است و متاسفانه نهج البلاغه در کنار قرار گرفته شد و خیلی روی آن تکیه و بحث نمی شد. ولی دانسته است که وقتی که انسان در کنار نهج البلاغه قرار می گیرد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 73 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نقش فعالیتهای مکمل و فوقبرنامه در بهبود یادگیری درس ریاضی
از عوامل موثری که در بهبود درس ریاضی میتواند اثربخش باشد فعالیتهای مکمل و فوق برنامه است که قسمتی از فرایند تدریس فعال و پویاست. این فعالیتها را میتوان به گونهای در تدریس طراحی نمود که فرصت اندیشیدن، حل مساله، ایجاد انگیزه و تثبیت یادگیری را به دنبال داشته باشد. تجارب نگارنده در بررسیهای گوناگون ]و بررسی حاضر[ خصوصاً در درس ریاضی حاکی از این امر است که این فعالیتها، هم چون کاربرد یادگیری در محیط و فضای پیرامون دانشآموز، مانند، خانه، مسجد، پارک و نیز اجرای نمایش از زندگی دانشمندان ریاضی و... همگی به خوبی خواهند توانست در تحقق اهداف مهم ریاضی یاریگر معلم باشند. روش تحقیق در این بررسی، شبهآزمایشی با استفاده از گروه گواه و آزمایش میباشد.
واژههای کلیدی: فعالیت مکمل، فوقبرنامه، اهمیت ریاضی، اهداف ریاضی در ابتدایی
مقدّمه:
بهبود مسائل تعلیم و تربیت، به بلندای تاریخ زندگی بشر همواره از دغدغههای او بوده است.
رویکردهای نوین تربیتی بر دیدگاه فعال و توسعه یافته بنا شده است تا توانایی همگامی بافناوری و ارتباطات نوین را داشته باشد.
یادگیری عمیق موضوعات دروس کمک به پرورش شهروندانی خواهد کرد که ابعاد مختلف تواناییهای آنان همچون، خود شکوفایی، خلاقیت و استدلال... شکوفا شده باشد.
فعالیتهای مکمل و فوق برنامه بعنوان قسمتی از تدریس فعال باید به گونهای طراحی گردد که یادگیری موضوعات در زندگی روزمره دانشآموزان به کار آید. این فعالیتهای قادر است در تمامدروس از جمله ریاضی کارآیی بالایی داشته باشد و در صورت اجرایی صحیح افراد پرسشگر ومحقق و خلاقی بسازد.
استفاده از این فعالیتها در دوره ابتدایی به لحاظ اینکه دانشآموزان در سن جامعه پذیری قراردارند و در این زمان به درونی سازی ارزشها و علائق و مهارتها میپردازنند بسیار مهمتر است.
باید اذعان کرد که آموزش درس ریاضی همواره به لحاظ ماهیت به ظاهر خشک آن با مشکلات زیادی روبهرو بوده است و همین امر لزوم استفاده از فعالیتهای گوناگون را بیشتر میسازد.
لذا مقاله حاضر در صدد بیان تأثیر فعالیتهای مکمل و فوق برنامه و اثرات آن بر بهبود یادگیری دانشآموزان در درس ریاضی میباشد.
اهمیت و اهداف ریاضی در دورهی ابتدایی:
آموزش درست درس ریاضی میتواند نگاهی دقیق و منطقی به مسائل ومجهولات دنیای پررمزوراز علمی و غیر علمی را به انسانها بیاموزد همچنین راههای استنباط و کسب تجربه هایگوناگون را در ایشان تقویت کند. «ریاضیات زبان علم است و میتواند ابتکار و نوآوری و خلاقیت را دردانشآموزان تقویت کند.» (سلطانی، 1379)
«موریس، کلاس» عقیده دارد، «ریاضیات عالیترین دستاورد اندیشه و اصیلترینزاده ذهن آدم است و مجموعه همه ارزشهاست. (شهریاری به نقل از موریس، کلاس، 1385)
«پولیا» هم مهمترین نقش ریاضی را توسعه تفکر میداند و هدف عمومی تدریس ریاضی را توسعه عادتهای خوب ذهنی میداند (پولیا، 1380).
بنابراین اگر اهداف ریاضی برآورده شود. ابعاد گوناگونوجودی افراد شکوفا میگردد.
اهداف ریاضی در دورهی ابتدایی:
1 ـ پرورش نظم فکری و درست اندیشیدن
2 ـ ایجاد توانایی در محاسبات عددی در زندگی روزمره و محاسبات ذهنی و تخمین زدن
3 ـ ایجاد توانایی درک مفهوم ریاضی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کم رویی (self - conscioushess)
تعریف کمرویی: هیچ تعریف واحدی کفایت نمیکند زیرا کم رویی برای افراد مختلف دارای معانی متفاوتی است، با این حال در یک تعریف کلی میتوان کمرویی را به عنوان «ناراحت بودن در حضور دیگران » تعریف کرد.
نگاه اجمالی
کمرویی مقولهای نا روشن است. هرچه نزدیکتر بنگریم تنوع بیشتری در آن مشاهده میکنیم. کمرو بودن نشانگر صفت فردی است که بخاطر «ترسویی ، احتیاط کاری و اطمینانی » نزدیک شدن به او مشکل است. فرد کمرو هشیارانه از مواجحه با افراد یا چیزهایی مشخص یا انجام کاری همراه با آن بیزار است. در گفتار یا کردار خود ملاحظه کار است و توانایی «ابراز وجود» (self-assertion) نداشته و بطور مخصوصی میترسد. بخصوص ترس از افرادی که به دلایل عاطفی تهدید کننده بشمار میآیند. بیگانگان یا افراد ناشناس بدلیل تازگی حضورشان یا عدم اطمینان به آنان یا مسئولان یا افراد با قدرت و افراد جنس مخالف.پی آمدهای منفی و شدت کمرویی هر قدر باشد باز هم میتوان بر مشکل غلبه کرد و برای انجام این کار لازم است ریشههای کمرویی را بشناسیم و آنوقت برنامهای مناسب برای تغییر پایهای آن طرح ریزی کنیم.
کمرویی در بین مردم
بزرگ یا خردسال
کمرویی در میان دانش آموزان خردسال شایعتر از بزرگ سالان است. بسیاری از بزرگ سالانی که خود کمرو نیستند با برنامه ریزی بر کمرویی دوران کودکی خود غلبه کردهاند، اما کمرویی در میان بخش قابل ملاحظهای از جمعیت بزرگ سالان ادامه دارد.
دختر یا پسر
برخی شواهد تحریک آمیز نشان میدهد که در دوران نوجوانی کمرویی بیشتر در میان دختران پدید میآید تا پسران. شاید دلیل این امر آن باشد که نیاز به محبوب بودن در مدرسه و از نظر جسمانی جذاب بودن بگونهای جا افتاده است که فشار بیشتری بر دختران وارد میشود تا پسران.
زنان یا مردان
آیا این موضوع درست است که «تعداد زنان کمرو بیشتر از مردان است.» تحقیقات هیچ تفاوت معناداری از نظر شیوع کمرویی در میان زنان یا مردان نشان نمیدهد. این یکی از تعلیمهای کاذب است که حتما بر پایه ملاحظاتی همچون قاطعتر بودن پرخاشگر بودن و قابل رویت بودن در روابط اجتماعی پدید امده است.
حالتهای کمرویی
حالتهای عمومی
در حالت عمومی شخص کمرو به تاثیرش بر دیگران توجه میکند. در این حالت شخص سؤالاتی مانند « درباره من چه فکر میکنند؟ ، چه تاثیری بر آنها میگذارم؟، ایا مرا دوست دارند؟ و …. » در ذهن میپرسد. بدین ترتیب کسانی که از نظر عمومی کمرو هستند میتوانند «ترس ، عدم اطمینان و خصوصیات خوب و خواستههای خود را با افراد دیگر در میان بگذارند. بنظر میرسد شدت کمرویی در این افراد بیشتر از افراد گروه دیگر است. احساسات آنها بر عملکردشان تاثیر میگذارد که در پی آن بر ارزیابی دیگران از آنان تاثیر میگذارد. که در نهایت بر طرز تفکرشان درباره خودشان تاثیر میگذارد. احساسات بد ، عملکرد پایین ، گفتار و رفتار ضعیف ، عزت نفس پایین و … . فقط نمونهای از احساسات و رفتار ناشی از کمرویی آنان است.
حالتهای خصوصی
در حالت خصوصی فرد کمرو به درون خود متمرکز میشود. احساسات و تفکر او نسبت به خود و تواناییهایش به صورت جملاتی نظیر «من بی لیاقت هستم، من پست هستم، من احمق هستم، من زشت هستم و من بیارزش هستم» بیان میشود. با این حال این افراد چنانچه با استعداد باشند ممکن است در حرفه خود به سرعت پیشرفت کنند و حتی به افراد سرشناس تبدیل شوند اما هیچ کس نمیداند برای این پیشرفتها چه نیرویی صرف شده است. در واقع انرژی روانی زیادی برای شرکت در این رویدادها و کارها صرف شده است حتی برای اجرای جزئیّات بسیار کوچک نیز انرژی روانی بکار رفته است.
تاثیرات کمرویی
کمرویی یک ناتوانی ذهنی است که نتایج و تاثیرات ویرانگری از قبیل موارد زیر را به بار میآورد:
*کمرویی ملاقات با افراد جدید ، دوست یابی و بدست آوردن لذت واقعی را از تجربیات خوب ، را دشوار میسازد.*کمرویی مانع دفاع از حقوق بر حق خود و ابراز عقیده و بیان ارزشهای فردی میگردد.*کمرویی ارزیابی مثبت از ویژگیهای شخصیتی را محدود میسازد.*کمرویی باعث اشتغال شدید فکری در مورد روش رفتار فردی در موقعیتهای اجتماعی را باعث میشود.*کمرویی تفکر مثبت و سازنده و برقراری ارتباط ثمر بخش را دشوار میسازد.*احساسات منفی مانند افسردگی ، اضطراب و احساس تنهایی همراهان کمرویی هستند.
علائم کمرویی
علائم فیزیولوژیکی (جسمی)
افراد کمرو در سطح فیزیولوژیک نشانهها و علائم زیر را گزارش دادهاند: « نبض تند ، تپش قلب ، عرق کردن زیاد ، دلشوره و التهاب درونی.» از دیگر علائم جسمانی افراد کمرو ، سرخ شدن است که نمیتوانند این نشانه را پنهان کنند. سرخ شدن احساس دست پاچگی، یعنی احساس کوتاه مدت و شدیداز دست دادن عزت نفس ختم میشود. از طرف دیگر تحسین دور از انتظار نیز باعث دستپاچگی میشود. دستپاچگی باعث بروز شش نوع رفتار زیر برای حفظ ظاهری میشود:
*عوض کردن موضوع صحبت با حالت دفاعی: «چقدر طول میکشد؟ من قرار ملاقات دارم.»*بهانه آوردن در نحوه اجرای برنامه: « نور چراغها تمرکز مرا به هم میزند.»*عوض کردن دیدگاه و موضوع مورد علاقه : « تنیس ورزش مطلوب من نیست شطرنج بازی میکنم.» *قبول نکردن شکست: « هیچ کس هم نمیتوانست این کار را انجام دهد.»*کنار گذاشتن کاری که نمیتواند انجام دهد: « وقتی چنگال وجود دارد لازم نیست از چوب برای غذا خوردن استفاده کنیم.»*تلاش برای کسب اطمینان: « امیدارم شما را گیج نکرده باشم، کرده ام؟»
علائم اجتماعی
هشتاد درصد افراد کمرو به داشتن روابط اجتماعی بیمیل هستند و نمیخواهند با کسی صحبت کنند. در واقع سکوت در موقعیتهای اجتماعی ویژگی بارز آنها است. حتی زمانیکه افراد کمرو روشهای ویژهای را برای صحبت کردن در جمع را فرا میگیرند باز هم بعضی از آنها به سکوت خود ادامه میدهند شاید دلیل این امر آن است که هنوز هم در سطح فردی همگام برقراری ارتباط با دیگران احساس ناراحتی میکنند.
علائم فردی
کمرویی باعث میشودکه این افراد برداشت و دیدگاه درستی از توانایی خود نداشته باشند در واقع آنها به خود ارزش کمتری قائل هستند و به همین دلیل افراد کمرو افکار و احساسات و اعمال بسیاری را که ظاهر میشود سرکوب میکنند. افراد کمرو واقعاً در دنیای درونی خود زندگی میکنند.
درمان کمرویی
کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی.
تغییر زندگی
اگر دیگر نمیخواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی میشود، احساس ناراحتی میکنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی میباید انجام شود که عبارتند از:
تغییر شیوههای فکری درباره خود و کمرویی
تغییر نوع رفتارها
تغییر درنحوه نگرش به عملکردها و شیوههای فکری افراد دیگر
تغییر ارزشهای اجتماعی مربوط به کمرویی
اعتقاد به تغییرپذیری
اگر خواهان تغییر زندگی باشیم ولی اعتقاد به امکان تغییرپذیری نداشته باشیم، تغییر رفتاری و فکری اساسی در فرد بوجود نمیآید. بسیاری از افراد ، افسانه تغییر ناپذیربودن را پذیرفتهاند و به تغییرات ایجاد شده با بدبینی مینگرند. مثلا میگویند ممکن است در مورد دیگران موثر باشد، ولی نمیتواند در من تغییر ایجاد کند. اما شواهد زیادی از این نتیجه گیری متضاد حمایت میکنند، که شخصیت و رفتار افراد در صورت تغییر موقعیت کاملا تغییر پذیرند. در واقع طبیعت انسان به نحو قابل توجهی انعطاف پذیر است و به سرعت خود را با چالشهای موجود در محیط منطبق میکند. انطباق پذیری با تغییرات محیطی در واقع تمام حیات و زندگی است.
شجاع بودن
بسیاری از نیروهای درونی ، ما را در جایی که قرار داریم، نگاه میدارند و مانع از حرکت ما در جهت عملی ساختن تواناییهای بالقوهمان میشوند. غلبه بر چنین مخالفان نیرومندی نیازمند داشتن تعهدی قوی از جانب افراد است. انجام تمرینات روزانه ده دقیقهای در خلوت خانه کارساز نخواهد بود. در واقع برای کمرو نبودن باید تصمیم بگیرید، چه نوع انسان میخواهید باشید و آنگاه وقت و انرژی خود را در جهت جامه عمل پوشاندن به آنها صرف کنید.
روشهای درمان کمرویی
شناخت خود
پس ازسالها زندگی با شخص خود بنظر میرسد که باید خودمان را به خوبی بشناسیم. در کمال تعجب باید گفت که فقط تعداد کمی از افراد چنین هستند. ما انسانها برای شناخت واقعی خودمان وقت صرف نمیکنیم. تمرینهایی وجود دارند که افراد را قادر میسازند که افکار و احساسات خودشان را با نگاهی نزدیکتر و دقیقتر به تصویر بکشند. بعضی از آنها عبارتند از:
برچسب زدن به خود : فهرستی از ده لغت ، عبارت و ویژگی شخصیتی که به بهترین شکل معرف شماست، تهیه کنید. سپس هر یک از این عبارات را یکبار خودتان و بار دیگر توسط بهترین دوستتان از یک تا ده نمره گذاری کرده توسط کلمات مثبت ، منفی و خنثی رتبه بندی کنید. رتبه بندی و نمره گذاری خود و دوستتان را با یکدیگر مقایسه کنید.
یک ماه فرصت برای زندگی : فرض کنید، به یک بیماری لاعلاج دچار شده و فقط یک ماه فرصت زندگی کردن داشتید. این یک ماه را چگونه سپری میکردید؟ کجا میرفتید؟ دوست داشتید موقع مرگ چه کسی کنار شما باشد؟ دوست داشتید روی سنگ قبرتان چه چیزی نوشته شود؟
درک کمرویی خود
اگر بتوانید علت کمرویی خود را مشخص کنید، عملکردتان اثر بخشتر خواهد بود. درک علل ، همبستهها و پیامدهای کمروی دو فایده مهم دارد. اول آنکه زمینه را برای ارائه طرحی عقلانی جهت دخالت و مداوا آماده میکند. علاوه بر آن با تجزیه و تحلیل صریح ماهیت و ابعاد کمرویی آن را ازحالت ذهنی خارج و به آن عینیت میبخشید. برای این شناخت باید به سوالات زیر پاسخ دهید.
آیا خود را فرد کمرویی میدانید؟ به چه میزان؟ (از بینهایت کمرو تا فقط مختصری کمرو )
علت یا علتهای کمرویی خود را مشخص کنید ( نظیر ترس از طردشدن ، عدم اطمینان به خود ، معلول بودن و ...)
چه موقعیتهایی باعث بروز احساسات کمرویی در شما میشوند ( نظیر موقعیتهای اجتماعی ، گروهها ، جنس مخالف و … )
موقع احساس کمرویی چه نشانههایی در شما بروز میکند؟ ( علائم جسمانی ، افکار و احساسات و رفتارهای خود را موقع کمرویی مشخص کنید).
پیامدهای منفی و مثبت کمرو بودن کدام هستند؟
پرورش اعتماد به نفس
اعتماد به نفس (self-confidence) یعنی میزان ارزشی که به خودمان در مقایسه با دیگران قائل هستیم. افرادی که برای خویشتن ارزش مثبتی قائل هستند، احساس امنیت و آرامش خاطر بیشتری دارند. چنین افرادی به تقویت کنندههای اجتماعی و ستایشهای دیگران وابستگی ندارند. زیرا آموختهاند چگونه بهترین دوست خود و بزرگترین مشفق خویشتن باشند. در مقابل افرادی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستند، معمولا منفعل تر ، ترغیب پذیرتر و دارای محبوبیت کمتر هستند. این افراد نسبت به انتقاد منفی به شدت حساس هستند و فکر میکنند که این انتقاد ناشایستگی آنان را ثابت میکند. تحقیقات مختلف همبستگی معنی داری را بین کمرویی و اعتماد به نفس پایین گزارش کردهاند. بدین معنی که زمانی که کمرویی شدید است، اعتماد به نفس نیز پایین است و زمانی که اعتماد به نفس بالایی وجود دارد، کمرویی از صحنه حذف میشود.
آموزش مهارت اجتماعی
لازم است، به افراد کمرو مهارتهای اجتماعی آموزش داده شود تا از دستور العملهای ساده و مستقیم ویژهای برای تغییر الگوهای رفتاری خود جهت دریافت پاداشهای اجتماعی بیشتر استفاده کنند. در این زمینه لازم است آنها مطالبی را فرا بگیرند، تمرین کنند، تشویق شوند و روشهایی که آنها را از نظر جسمانی و اجتماعی جالب توج تر میکند، فرا بگیرند. بخش اعظم این روشها تحت عنوان جرات آموزی (Assertive Training) ارائه میشوند. برخی از این روشها شامل آموزش لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر ، شروع یک گفتگو ، آموزش گفتگو با افراد ناشناس ، آموزش گوش کردن فعال ، آموزش نه گفتن است.
راههای مقابله با کمرویی
تلاش برای رسیدن به هدف های عالی درزندگی:
احساس پوچی، یاس وناکامی که دراثرتلاش های بی هدف و یا تمرکزبرخواست های فردی حاصل می شود، علاوه بربروزمشکلات شخصیتی، ممکن است عامل تهدید کننده ای برای سلامتی جسم وروان فرد محسوب شود. برای غلبه براین حالت باید تلاش های خود را بر تحقق هدف های عالی انسانی متمرکز نمود، چون حصول موفقیت دراین زمینه منوط به وصول هدف نیست وتلاش های منجربه شکست دراین حیطه نه تنها موجب دلسردی وناامیدی نمی شود بلکه دستیابی به فضایل وارزش های معنوی وتعالی شخصیت، بهترین پاداش وموفقیتی است که دراین رهگذرعاید فرد می شود. هدف های زندگی نشانه ای ازانعکاس ذهنی وخواسته های روانی فرد است. برای اعتلای خویشتن، باید این هدف ها را ازچندین جنبه مثل (علمی یا ناممکن بودن، مثبت یا مخرب بودن، مفید یا غیرمفید بودن به حال خود وجامعه) مورد ارزیابی قرارداد. سرانجام باید امکان دستیابی به هدف های