لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
4 . 1 . 3 فرایندهای آرامش ( Relaxation ) ثانوی
همانطوریکه قبلاً بحث شد، فرایندهای آرامش ثانوی ، حرکات مولکولی در مقیاس کوچک (محدود ) هستند که در حالت شیشهای به هم ریخته ( نا منظم ) رخ میدهند. اینها میتوانند شامل حرکات محدود زنجیره یا چرخشهای اصلی، ارتعاشات، یا پرتابها ( ضربات ) گروههای Substituent ( جانشینی ) باشند. یک نمونة یک آرامش ثانوی زنجیره اصلی که مطرح شده ( در نظر گرفته شده ) ، مدل چرخش ( میل لنگ ) Crankshaft Schatzki نشان داده شده در شکل 4 – 3 است. بر اساس این مدل، پنج پیوند مجاور ( پشت سر هم ) در چرخش در دور زنجیرة اصلی شامل پیوندهای C – C متصل می شوند. یک مدل سادهتر Crankshaft طرح شده توسط Boyer چرخش سه پیوند مجاور را در بر می گیرد. چنین حرکات محدود یا غیر همکارانه ممکن است در دماهای بسیار پایین ( مثلاً 120 درجه منفی سانتیگراد . ca ) رخ دهد. یک مذاکره ( بحث ) حرکات ممکن مولکولی نسبت داده شده به r – آرامش ( r- relaxation ) پلیاتیلن توسط Boyd و Breitling بر اساس محاسبات انرژی ترکیبی ( ساختی ) مورد بحث قرار گرفتهاند. مجموعههای کارهای مهم گروه ثانوی در انواع منابع داده شدهاند.
شکل 4 -3 مدل Schatzki حرکت میللنگ یک محور اصلی کربن – کربن ( Carbon – carbon ) . خط تیره محور واقعی که پیوند 2 – 6 دور آن می چرخد را نشان میدهد.
نمونههای دیگر آرامش ثانوی زنجیره اصلی شامل چرخشها یا ضربات ( پرتابها ) حلقههای خوشبو در محور اصلی بعضی پلیمرهای دما – بالا، مثل پلی کربنات ( Poly carbonate ) میشوند. علاوه بر این حرکات آرامش ثانوی زنجیره – اصلی، گروه های جانشین می توانند در دماهای سرد زیاد در حالت شیشهای بچرخند یا بجنبند. برای نمونه، حلقة Phenyl پلی استیرن ممکن است در دماهای پایینی مثل 70 کلوین(واحد اندازهگیری دما) بچرخند. همة این حرکات میتوانند در حالت شیشهای، زیر Tg ، بعنوان یک مقدمه برای آغاز حرکات همکارانة زنجیره – اصلی با دامنة ( برد ) طولانی که انتقال شیشه را نشان میدهند رخ دهند. انتصاب (assignment ) اندازه ( بزرگی ) و دمای فرایندهای آرامش ثانوی میتواند تأثیر مهمی بر خاصیتهای حالت شیشهای داشته باشد. برای مثال، حضور ( وجود ) فرایندهای آرامش ثانوی زنجیره – اصلی با قدرت نفوذ و حتی با نفوذپذیری گاز پلیمرهای نامنظم ارتباط داشتهاند. ( بخش 12 را ببینید).
4 . 2 حالت بلوری
4 . 2 . 1 نظم زنجیرههای پلیمر
تحت شرایط مطلوب، برخی پلیمرهای سرد شده از ذوب میتوانند در ساختارهای بلوری تشکیل شوند. چنین پلیمرهای بلوری از بلورهای ترکیبهای با وزن مولکولی کم یا پلیمرهای با وزن مولکولی کم متبلور شده از محلول سازمان دهی کمتر کاملی دارند ( سازمان دهی آنها ناقصتر است ). واحدهای اساسی ریخت شناسی پلیمر بلوری، lamellae بلوری مرکب از ردیفها ( مجموعهها ) ی زنجیرههای چین خورده را در برمیگیرند. بازگشت ( ورود مجدد ) هر زنجیره در ساختار چین خورده همانطوریکه در شکل 4 – 4 نشان داده شده میتواند مجاور یا غیر مجاور ( ناهمجور ) باشد.
یک زنجیره شرکت کننده در بازگشت مجاور میتواند یک حلقه فشرده ( تنگ ) ( یا معمولی ) (شکل 4 -4 B ) یا یک زنجیرة آزاد ( شل – رها ) ( غیر معمولی ) (شکل 4 -4 B ) را شکل دهد. ضخامت یک Crystallite (بلور) معمولی، با دلالت بر اینکه فقط یک زنجیره کامل در هر چینخوردگی وجود دارد. ممکن فقط 100 تا 200 A ( 10 تا 20 nm ) باشد ( مثل 40 تا 80 واحدهای تکراری در مورد پلیاتیلن ).
شکل 4 – 4 سه مدل ایدهآل برای چینخوردگی زنجیرهای در Crystallite های پلیمر.
A . بازگشت غیرمجاور. B . بازگشت مجاور معمولی ( منظم ). C . بازگشت مجاور نا معمولی (غیر منظم )
( تجدید چاپ از R. Fried , plast J.انگلستان، ژوئن 1982، صفحة 52 با اجازة ناشر )
همانطوریکه پیشتر اشاره شد، انرژی گرمایی بالا (زیاد)، باعث ایجاد تعداد زیادی ساختها (شکلها – ترکیبها ) در ذوب می شود. وقتی ذوب، خنک میشود، ساختهای انرژی – کمتر ایجاد میشوند، و زنجیرهها برای سازماندهی ( شکلگیری ) درون ساختارهای Lamellar ، آزاد هستند. برای پلیمرهای بسیاری، ساخت کمترین انرژی، ساخت زنجیره و وسیع یا زیگزاگ Planar است. چنین پلیمرهایی، شامل پلیاتیلن،پلیمرهای Syndiotactic Vinyl ، و پلیمرهای قادر به پیوند هیدروژن بین زنجیرهها مثل پلی ( وینیل ( Vinyl ) الکل ) و نایلونها هستند. در مورد پلیمرهایی با گروهای جانشین بیشتر ( بزرگتر )، مانند گروه methyl در Polypropylene ، برای isotactic ترین پلیمرها، و برای پلیمرهای بعضی اتیلنهای disubstituted 1 – 1 مانند polyisobutylene شکل کمترین انرژی یک منحنی ( مارپیچ ) برخی هندسه ( شکل – طرح ) ترجیحی ( ممتاز – مقدم ) است. برای نمونة Polypropyleneسه واحد تکراری از یک پیچ تک( مجزا ) در منحنی ( یعنی 3 یا 1/3 منحنی ) ؛ درمورد polyoxyethylene 7 واحد تکراری در دو دوره ( یعنی 72 یا 2/7 منحنی ) وجود دارند. یک بحث مفهوم ساخت ( شکل ) و بعد (اندازه ) زنجیرهای در بخش 3 داده شد.
برای بعضی پلیمرهای متبلور شده از ذوب یا از محلولهای غلیظ شده، Crystallite می توانند در ساختارهای کروی بزرگتر که Spherulite ها نامیده میشوند، همانطوریکه در شکل 4 – 5 نشان داده شدهاند، سازماندهی شوند. هرSpherulit شامل مجموعههایی از Crystalliteهای
Lamellar که معمولاً با خط عمود محور زنجیرهای به جهت ( طرف – راه – مسیر ) شعاعی (پرتوی ) ( رشد ) Spherulite تطبیق میشوند، است. در چند مورد چنانچه در تبلور Polypropylene رخ میدهد، چینخوردگی زنجیرهای با زنجیرة متمایل در طول طرف ( مسیر ) شعاعی، اتفاق خواهد افتاد. ریخت ( ریختشناسی ) anisotropic یک Seherulite به پیدایش یک تقاطع ( صلیب ) نابودی مخصوص، یا صلیب مالتی، وقتی زیر نور قطبی شده دیده شود، منتج میشود. در طی مراحل اولیة تبلور، این ساختارهای فرامولکولی ( Super molecular ) کروی هستند، اما وقتی سطح شفافیت ( بلوری بودن ) افزایش مییابد، Spheruliteهای در حال رشد سرانجام به هم میرسند. برخورد کردن به رشد بلوری نخستین پایان میدهد و حد و مرزهای کروی، از بین میروند.
شکل 4 – 5 ( به دقت نگریستن ( اسکن کردن ) نمودار الکترون ساختارSpherulitic پلیپروپلین را نشان میدهد.
نمونه با استفاده یک سیم آغشته به کربوراندوم، صیقل داده شده با پودر alumina
کربوراندوم(= ترکیبی از کربن و سیلیکون که به عنوان ماده سایا به جای سنباده بکار میرود.)
خیل ریز و سرانجام کندهکاری شده با استفاده یک محلول اسید Permanganic که بر روی مناطق نامنظم Spherulite ها برای نشان دادن ساختار Lamellae عمل می کند، قطع شد. پلیپروپلین به تعداد شکلهای بلوری شامل یک شکل – monoclinic a ( مناطق تاریک ) و یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
موضوع تحقیق: جعبه دنده ( گیر بکس )
استاد راهنما : جناب آقای دکتر سهیل سید حسینی
دی- 1386
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست :
مقدمه ------------------------------------------------------- 1
وظایف جعبه دنده --------------------------------------------- 2
گیربکس دنده کشویی ---------------------------------------- 3
گیربکس چنگکی ------------------------------------------ 4
گیربکس خاری ------------------------------------------ 5 - 6
گیربکس سنکرونیزه ------------------------------------------ 7 - 8
گیربکسهای مخصوص ----------------------------------------- 9
گیربکسهای اتوماتیک ------------------------------------- 10- 11 - 12
قطعات سیستم فرمان هیدرولیک---------------------------------- 13
انواع گیربکسهای اتوماتیک ------------------------------ 14- 15
منابع------------------------------------------------------- 16
مقدمه
وظیفه دستگاه انتقال قدرت ، انتقال دادن قدرت ثابت موتور( pe ) به صورت سرعت کم ( v ) و نیروی زیاد F ( در شروع حرکت یا بار زیاد ) و یا به صورت سرعت زیاد ( V ) و نیروی کم F در حرکت سریع ) می باشد .
m.n
F.V
9550
1000
این وظیفه مهم به عهده جعبه دنده است و لذا می توان جعبه دنده را یک مبدل گشتاور دانست . یعنی با ثابت نگهداشتن توان مفید موتور ( ( pe ، مقدار نیروی محرکه یا گشتاور خارج شده از فلایویل را ( F یا (M در شروع حرکت زیاد کرده و سرعت خطی V یا دور آن را می کاهد . یا عمل عکس در حرکت سریع خودرو انجام می دهد به طوری که :
Mm.Nm
Mpl.npl
Fpl.Vpl
9550
9550
1000
اندیس PL مربوط به پولوس یا چرخ های محرک خودرو است . البته در این محاسبه تاثیر دیفرانسیل در تبدیل دور نیز جزو تبدیل جعبه دنده منظور شده است .
تولید فیلترسوخت روشی مناسب ، مطمئن و از لحاظ هزینه به صرفه می باشد. با توجه به مسائلی که مطرح گردید تضمین کافی برای این که از یک بازار مصرف داخلی گسترده و حتی خارجی برای محصول خود بر خوردار باشیم را داریم.
1
وظایف جعبه دنده:
1- تبدیل گشتاور برای حالتهای مختلف حرکت : ایجاد گشتاور زیاد در چرخها در آغاز حرکت و هنگام اعمال بار زیاد بر چرخها و گشتاور کم در حالت حرکت سریع .
2- امکان حرکت معکوس برای خودرو: از آنجا که موتورهای احتراقی فقط در یک جهت گردش می کنند ، بدون واسطه نمی توان دور موتور را برای حرکت معکوس به چرخها انتقال داد. جعبه دنده حرکت معکوس برای چرخها را فراهم می آورد.
3- امکان در جا کار کردن موتور : برای مواقعی که خودرو بی حرکت است. برای روشن نگهداشتن موتور ، جعبه دنده مدار قدرت را از خط انتقال قدرت قطع می کند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امام زمان ( عج) (زندگینامه و ولادت و غیبت او)
« و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین/ و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون »
« و ما اراده می کنیم بر کسانی که در زمین ضعیف گردیده اند منت گذاریم، و آنان را روی زمین حکومت بخشیم و آنچه را که فرعون و هامان و لشگریانشان را بیم داده بودیم از آنان بنمایانیم. »
در بخش سوم «نهج البلاغه» مولا علی بن ابیطالب علیه السلام چنین آمده: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها: پس از آنکه دنیا مانند شتر تند خوئی که از فرزند خود میگریزد از ما گریخت سرانجام به سوی ما باز خواهد گشت.
۩ آیات۲
پس از این بیان حضرت علی علیه السلام آیه زیر را تلاوت فرمودند: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین /« وعد الله الذین امنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض – کما استخلف الذین من قبلهم – و لیمکنن لهم دینهم الذی ار تضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبد و ننی لایشکرون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»
در تفسیر (مجمع البیان) طبرسی و (تفسیر عیاشی) و تفاسیر دیگر آمده که حضرت امام علی بن الحسین علیه السلام این آیه را خواند، آنگاه فرمودند: « آنان – به خدا قسم – شیعیان ما اهل البیت هستند که خدای تعالی این خلقت بخشیدن به آنان را به دست مردی از خاندان ما – که مهدی این امت باشد – انجام خواهد داد. مهدی همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای تعالی آن را آنقدر طولانی سازد تا آنکه مردی از عدل و داد پر کند، آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد»
۩ آیات٣
« و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون »« و ما در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند. »گو آنکه مفسران در معنای « زبور » اختلاف نموده اند و نیز درباره کلمه « ذکر » نیز فی الجمله اختلافاتی وجود دارد؛ این اختلافات، اساسی و ریشه ای نیست. خواه مقصود از «زبور» اینجا کتاب آسمانی نازل شده بر پیامبر خدا حضرت داوود علیه السلام باشد و خواه هر نوع کتاب آسمانی که بر انبیا نازل گردیده است – همچنین این که مراد از کلمه « ذکر » در این آیه، تورات باشد یا قران و یا لوح محفوظ – به هر حال معنی آیه در حد قول مفسران این است: ما در کتابهایی که بر انبیا نازل کردیم – یا در زبوری که بر حضرت داوود نازل کردیم – پس از آوردن در ذکر – یا در ام الکتابی که در آسمان بوده که یا لوح محفوظ است یا تورات و یا قرآن – نوشتیم که : محققاً زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند. طبرسی و دیگران در تفسیر این آیه از حضرت ابو جعفر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام روایت مینمایند که ایشان فرمودند : «آنان یاران مهدی علیه السلام در آخر الزمان اند».
حکمت غیبت
باید بدانیم غیبت حضرت ولی عصر(عج) طبق تقدیری است که از جانب خدای سبحان مقدر شده و حکمت هایی دارد، شاید یکی از علتها مساعد نبودن موقعیت زمانی باشد، همان طور که پیامبران برای ارشاد امت خود قیام کرده ولی به علت جهالت آنان با خطرهای جدی مواجه شدند و بالاجبار از امت خویش دوری گزیدند؛ مانند حضرت رسول اکرم(ص) که از ترس جان خود، مدتی را در شعب ابوطالب عموی بزرگوارشان گذراندند.
حضرت ادریس(ع) نیز مدت بیست سال از ترس امت گمراه خود که دعوت او را رد کرده بودند غیبت کردند. حضرت موسی(ع) هم مدتی را دور از امت خویش سپری کردند به امید آن که فرصتی پیش آید تا ایشان بتوانند حق را احقاق کرده و باطل را ریشه کن نمایند.
اصولا انبیا و اولیا هدفشان به اجرا گذاشتن قانون الهی بوده است، به همین دلیل برای حفظ جان خود سعی می کردند تا در زمان مناسب به اهداف خود دست پیدا کرده و سپس تسلیم سرنوشت شوند.
خداوند متعال نیز حضرت مهدی(عج) را برای ریشه کردن هر نوع ظلم و ستم حاکم ذخیره کرده و آن حضرت را تا فرا رسیدن اجل حتمی از بلا محفوظ خواهند داشت و بر خلاف گذشته، ستمگران کوچک و بزرگ فرصتی نخواهند یافت تا خدشه ای به وجود نازنین آن یگانه حجت عالم وارد سازند.
دلیل دیگری که می توان برای غیبت ایشان قایل شد، کثرت گناه و عدم اتحاد و انسجام در میان مسلمانان جهان است، و دیگر، عدم شناخت و نداشتن اطلاعات لازم در مورد آن سرور که سبب تاخیر در ظهور می شود، و علت دیگری که می توان در مورد غیبت در نظر گرفت، عدم شایستگی و توبه عده ای از افراد و طلب نکردن آن حضرت از جانب خدای منان است، در واقع هر حرکت سویی، سبب تاخیر در ظهور می شود و هر چه غیبت به تاخیر افتد مصیبت و گرفتاریهای مردم جهان هم بیشتر خواهد شد.
علت دیگری برای غیبت حضرت مهدی(عج) آزمایش همگان است که خداوند برای دوست و دشمن قرار داده است و بدون شک غیبت آن حضرت تا پایان آزمایشات الهی و احقاق نتیجه باقی خواهد ماند.
در غیبت، نعمانی از محمد بن خلاد روایت می کند که گفت: از حضرت موسی کاظم(ع) شنیدم که فرمود:
« احسب الناس ان یترکوا ان یقولو وهم لا یفتنون »
« آیا مردم گمان کردند که (خداوند) آنان را به حال خود می گذارد که بگویند ایمان آوردیم و امتحانی هم ندهند؟ »
سپس (حضرت از من در مورد این آیه شریفه پرسید) مقصود چه امتحانی است؟ عرض کردم: قربانت گردم به نظر ما مقصود آزمایش در امر دین است. حضرت فرمود: « مانند طلا امتحان می شوند؛ همچون طلا خالص می گردند.»
روایت است: خداوند مرگ و حیات را قرار داده تا مردم را امتحان کند و معلوم شود کدام یک از بندگان از حیث عمل بهتر هستند. باید توجه کرد که بر سر دوراهی ها و تردیدها، آن که مخالف هوای نفس و نزدیک به رضای الهی است انتخاب شود؛ زیرا امتحان سنت الهی است و همه در دنیا امتحان می شوند حتی بندگان خوب خدا.
حضرت امیرالمومنین علی(ع) در این باره می فرمایند:
« و حتی لا یبقی منکم الا کالکحل فی العین!. هیهات، هیهات، لا یکون فرجنا حتی یذهب الکدر و یبقی الصفو.»
« تا از شما باقی نباشد جز به مقدار سرمه در چشم! هیهات، هیهات که فرج ما واقع نمی شود مگر بعد از آن که تیره ها از بین بروند و فقط صاف ها بمانند.»
امام جواد(ع) می فرمایند: « امام بعد از من، پسرم (امام هادی) است که امر او، امر من و گفته او، گفته من و اطاعت او، اطاعت من است و امام بعد از او پسرش حسن(امام حسن عسگری) است که امر او، امر پدرش، گفته او، گفته پدرش و اطاعت او، اطاعت پدرش می باشد (آنگاه امام جواد سکوت کردند) عرضه شد: ای فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن کیست؟ (امام جواد) به شدت گریست و فرمود: بعد از حسن، پسر او قائم و منتَظر است.
گفته شد: چرا به او «قائم» گفته می شود؟ فرمود: زیرا او بعد از آنکه یادش از بین می رود، قیام می کند و پس از آن که بیشتر قایلان به امامتش از اعتقاد خود بازگردند او ظهور می کند.
گفته شد: چرا به او «منتَظر» می گویند؟ فرمود: زیرا برای او غیبتی طولانی هست که مومنان مخلص، ظهور او را انتظار می کشند و صاحبان شک او را انکار می کنند و منکران نام و یاد او را مسخره می نمایند، (بدانید) هر کس وقت تعیین کند دروغ می گوید، هرکس شتاب کند هلاک می شود، هرکس تسلیم اراده خدا شود نجات می یابد.»
در حدیث دیگر نقل شده است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
معنای « اخلاقی بودن » یک فعل چیست و چگونه است که یک کار انسان « اخلاقی » می شود ؟
مابجای آنکه اول ملاک های « اخلاقی بودن » را در « مکتبهای اخبلاقی » بیان کنیم . مواد بسیار ساده و روشنی را ذکر می کنیم و سپس به تفسیر می پردازیم چون قبل از آنکه موارد « فعل اخلاقی » روشن بشود ، تفسیر کردن آن صواب نیست .
فرق فعل اخلاقی با دیگر کارها این است که کارهای اخلاقی قابل ستایش و تحسین است و بشر یرای آن کارهال ارزش قائل است . کارهای اخلاقی دارای ارزش و قیمت گرانبهائی است ، ارزشی که در ذهن بشر نمی گنجد و چون نوع ارزش متفاوت است ما هرچه مقیاس بالا هم بگیریم نمی توانیم ارزش های اخلاقی را با مقیاس های مادی سنجش کنیم .
عفو و گذشت
خطاء و جنحه ای که یک شخص مرتکب می شود دو نوع است :
الف – آنکه به شخص مربوط می شود .
ب – خطایی که قسمتی از آن مربوط به شخص می شود و قمسمتی از آن مربوط به جامعه که هم جنبه حیاتی دارد و هم جنبهاجتماعی
متل قاتای که انسانی را می کشد و این دو جمله را دارد :
قسمتی از آن مربوط به اجتماع است و قسمتی از آن مربوط به شخص . در این صورت نسبت به حق شخصی آن شخصی که دربارة او جنایت شده است می تواند اغماز و گذشت کرد یعنی اگر قاتل تقاضای عفو کردو صاحب حق ( پدر و مادر یا فرزند مقتول ) هم او را بخشید این یک عمل اخلاقی و یک نوع عمل قهرمانانه تلقی می شود که مافوق عمل عادی است .
حق شناسی و وفا
عکس العمل انسان در برابر شخصی که به او احساس و نیکی کرده است دو گونه می تواند باشد ، بعضی اشخاص اینطورند که پس از آن که فهمیدند کارشان انجام شده و دیگر احتیاجی به لآن شخص احسان کننده ندارد اصلا اعتناء نمی کند و فراموش می کند ، بعضی دیگر در مقابل احسان ها و نیکی هاءی که به آنها شده است تا آخر عمر حق شناسی می کنند و هرگز آن نیکی ها را فراموش نمی کنند و پس از گذشت سالها هم اگر یک وقتی پیش بیاید که آن انسان احسان کننده احتیاجی داشته باشد فورادر مقام پاداش او بر می آیند که این یک اصل اخلاقی فکری است .
ترحم بر حیوانات
ترحم به حیوانات حتی حیواناتی که از یک نظر پلیدند یک کار اخلاقی است زیرا پلید بودن آن حیوان از یک جهت منافت با ترحم کردن به او ندارد .
در میان مردم ، اصلاح برقرار کردن و خوبی ها را افشاء کردنو بدی ها و عیب های مردم را پوشاندن همة اینها در مسائل اخلاقی است ، شامل مسائل اجتماعی که حق عموم در آنجا پیدا می شود نیست زیرا در آنجا دستورهای دیگری است .
کسانی که دوست دارند زشتی ها دربارة مؤمنین اشاعه پیدا کند برای آنها عذابی دردناک ایت این برای ان زشتی ها و گناهانی است که از انسان های مؤمن صادر شده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
یادداشت « ماهیت قیام حسینی »
بحث در اینجاست که حادثه عاشورا چه حادثه ای است واز چه مقوله است؟ آیا از نظر اجتماعی یک انفجار بدون هدف بود مانند بسیاری از انفجارها که در اثر فشار ظلم وتشدید سختگیریها رخ می دهد واحیاناً به وضع موجودکمک میکند، ویا یک تصمیم آگاهانه وهوشیارانه نسبت به اوضاع واحوال موود ونسبت به آثار ونتایج این حرکت بود؟ ودر صورت دوم آیا یک قیام ونهضت وانقلاب مقدس بود یا یک دفاع شرافتمندانه مقدس؟ یعنی آیا هجوم بود یا دفاع؟ آیا کاری بودکه از طرف امام شروع شد وحکومت وقت می خواست آن را سرکوب کند ، ویا اواز طرف حکومت وقت مورد تجاوز قرار گرفت و او به جای سکوت ووتسلیم، شرافتمندانه از خود دفاع کرد؟ به عبارت دیگر آیا چیزی از سنخ تقوا در جامعه بود ومظهر یک تقوای بزرگ در حد دادن جان بود، یا مظهر یک احسان وعصیان وقیام مقدس؟ آیا از نوع حفظ واثبات خود بود یا از نوع نفی وانکار جبهة مخالف؟
بنا بر فرض اول ناچار اهدافی داشت اجتماعی واصولی؛ وبنابر فرض دوم هدفش جز حفظ شرف و حیثیت انسانی خود نبود؛ وبنابراینکه از نوع انقلاب وقیام ابتدایی بود آیا مبنای این انقلاب صرفاً دعوت مردم کوفه بود که اگر مردم کوفه دعوت نمیکردند قیام نمی کرد ( وقهراً پس از اطلاع از عقب نشینی مردم کوفه در صدد کنار آمدن وسکوت بود ) یا مبنای دیگر جز دعوت مردم کوفه داشت وفرضاً مردم کوفه دعوت نمی کردند او در صدد اعتراض ومخالفت بود هرچندبه قیمت جانش تمام شود؟
در جریان حادثة کربلا عوامل گوناگونی دخالت داشته است یعنی انگیزه های متعددی برای امام در کار بوده است که همین جهت از طرفی توضیح وتشریح ماهیت این قیام را دشوار می سازد زیرا آنچه از امام ظاهر شده گاهی مربوط به یک عامل خاص بوده وگاهی به عامل دیگر، و سبب شده که اظهار نظر کنندگان، گیج و گنگ بشوند و ضد و نقیض اظهار نظر کنند؛ واز طرف دیگر به این قیام جنبه های مختلف می دهد و در حقیقت از هر جنبه ای ماهیت خاصی د ارد. ( در امور اجتماعی ومرکب ، مانعی نیست که یک چیز دارای چند ماهیت باشد همچنانکه مخصوصاً در درسهای « فلسفه تاریخ » ثابت کرده ایم. )
عواملی که در کار بوده و ممکن است در این امر دخالت داشته باشد ویا دخالت داشته است:
الف. اینکه امام یگانه شخصیت لایق و منصوص و وارث خلافت و دارای مقام معنوی امامت بود. در این جهت فرقی میان امام و پدرش و برادرش نبود، همچنانکه فرقی میان حکومت یزید و معاویه و خلفای سه گانه نبود.
این جهت به تنهایی وظیفه ای ایجاب نمیکند. اگر مردم اصلحیت را تشخیص دادند و بیعت کردند و در حقیقت با بیعت صلاحیت خود را و آمادگی خود را برای قبول زمامداری این امام اعلام کردند او هم قبول می کند. اما مادامی که مردم آمادگی ندارنداز طرفی ، واز طرف دیگر اوضاع واحوال بر طبق مصالح مسلمین می گردد، به حکم این دوعامل، وظیفة امام مخالفت نیست بلکه همکاری و همگامی است همچنانکه امیر (ع) چنین کرد، در مشورتهای سیاسی و قضائی شرکت می کرد و به نماز جماعت حاضر می شد.
در قضیة کربلا این عامل به تنهایی دخالت نداشته است. این عامل را به ضمیمه عامل سوم که دعوت اهل کوفه است باید در نظر بگیریم چون عامل دعوت مردم ، برای به دست گرفتن حکومت بود نه چیز دیگر. پس این عامل ، عامل جداگانه نیست وباید در ضمن آن عامل ذکر شود.
ب. از امام بیعت می خواستند و در این کار رخصتی نبود.
ج. مردم کوفه پس از امتناع امام از بیعت اورا دعوت کردند وآمادگی خود را برای کمک او و به دست گرفتن خلافت وزعامت اعلام کردند، نامه های پی در پی آمد، قاصد امام هم امادگی مردم را تایید کرد.
د. اصلی است در اسلام به نام « امر به معروف ونهی از منکر »، مخصوصاً در موردی که کار از حدود مسائل جزئی تجاوز کند، تحلیل حرام وتحریم حلال بشود. بدعت پیدا شود، حقوق عمومی پایمال شود، ظلم زیاد شود. اما م مکرر به این اصل استناد کرده است.
اما عامل بیعت
امام حاضر بود که کشته شود وبه هیچ وجه حاضر به بیعت نبود . وظیفه امام از این نظر فقط امتناع بود. این وظیفه را با خروج از کشور، با متحصن شدن به شعاب جبال ( آنچنانکه ابن عباس پیشنهاد کرد ) ، با مخفی شدن هم می توانست انجام دهد. به عبارت دیگر روش ومتد امام از این نظر جز زیر بار نرفتن به هر شکل ولو به خروج از مرز تا حد کشته شدن نیست. روش امام در مقابل عامل بیعت خواستن، محدود به مرز وتاسر حدکشته شدن نیست. روش امام در مقابل عامل بیعت خواستن، محدود به حدامکانات برای به دست گرفتن حکومت نیست و محدود به حد کشته نشدن هم نیست، ولی هیچ وظیفه ای مثبت از قبیل توسعه انقلاب وگسترش دعوت و غیره را نیست، ولی هیچ وظیفه ای مثبت از قبیل توسعة انقلاب وگسترش دعوت و غیره را ایجاب نمی کند، جلوگیری از خونریزی دیگران لازم می شود. از این نظر امام فقط باید بگوید: نه .
در آن زمان بیعت امام قطعاً جدی واز روی رضا تلقی می شد وواقعاً صحه گذاشتن به خلافت یزید بود . قرائنی در دست است که امام به هیچ وجه حاضر به بیعت نبود.
اما موضوع امر به معروف ونهی از منکر :
در اینجا باید اوضاع خاصی را که در زمان معاویه ودر اثر خلافت یزید پیدا شده بود در نظر گرفت:
الف. خود موضوع خلافت موروثی که جامة عمل پوشیدن به آرزوی دیرین ابوسفیان بود.