لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
آشنایی با عناصر گوناگون آمیخته های تبلیغات
چکیده :
تبلیغات ، بعد از ارتباطی استراتژی بازاریابی است . ارتباط عملی فراتر از ارائه اطلاعات ( ارسال اطلاعات ) است . ارتباط موثر هنگامی برقرار میشود که شخص اطلاعات درستی دریافت و تحلیل کند . بنابراین ارتباط باید به عنوان فرآیندی که دارای عوامل متعدد است نگریسته شود .
گام اول دربسط وگسترش یک استراتژی موثر بازاریابی ، تشخیص مخاطب هدف است . تشخیص وتحلیل مخاطب هدف عملی است چون مخاطب مورد نظر روی آمیخته ابزارهای تبلیغات زمان ارتباط ، پیام ارسالی و تعداد بیشماری از سایر عوامل دخیل در یک استراتژی تبلیغات تاثر میگذارد .
شرکت های زیادی نیاز به بسط و ایجاد استراتژی های تبلیغات را مورد توجه قرار داده اند . پاسخی که مدیریت از مخاطبان هدف خود در بازار میگیرد ، تعیین کننده اهداف برنامه تبلیغات خواهد بود .
سلسله مراتب مدل تاثیر در تعیین این که آیا اهداف باید به صورت پاسخ فروش یا پاسخ به ارتباط مطرح شوند ، ازارزش ویژه ای برخوردار است . یکی از جوانب توجه به اهداف تبلیغات بر این نکته مبتنی است که آیا استراتژی برای آگاه دادن ، تشویق و ترغیب و با یادآوری طرح ریزی شده است یا خیر ؟ مقدار بودجه در نظر گرفته شده برای تبلیغات از صنعتی تا صنعت دیگر و یا از مارک و محصولی خاص تا محصولی دیگر متفاوت است . عوامل ایجاد تفاوت در سطوح گوناگون بودجه عبارتند از : کانال ، تناوب ابداع محصول و تغییر شکل آن ، تعداد و وجود مشتریان ، پیچیدگی واحدهای تصمیم گیری ، درجه استاندارد بودن محصول یا خدمت ، مقدار آگاهی مصرف کنندگان از فواید کالا یا خدمت و تناوب زمان خرید .
روش های گوناگونی برای تعیین بودجه تبلیغات مورد توجه قرار میگیرند . روش های معمول عبارتند از درصد فروش ، اهداف و وظایف و تساوی رقابتی .
مقدمه :
تبلیغات یکی از عناصر اصلی استراتژی بازاریابی یک شرکت محسوب میشود . فعالیت های مرتبط Promotion نقشی کلیدی در برقراری ارتباط بین بازار هدف و استراتژی اتخاذ شده ایفاد می کنند . به همین دلیل ، برنامه های تبلیغاتی سازمان باید به گونه ای طراحی شوند که استراتژی رقابتی کلی سازمان را مورد حمایت قرار داده و به همین دلیل باید با تصمیمات مرتبط با قیمت گذاری نیز تعاملی پایدار ایجاد کند .
Promotion واژه ای است که در طول زمان معانی گوناگونی به خود گرفته است . ریشه این کلمه در زبان لاتین به معنای حرکت به سمت جلو بوده ، اما در تعریفی دیگر اخیرا" بدین گونه معنا شده است : " برنامه ای تحت کنترل و کامل از ارتباطی برقرار شده بین روش ها و ابزار که برای ارائه و معرفی یک شرکت و محصولاتش به مشتریان بالقوه در کنار یکدیگر قرارداده شده اند . " تبلیغات جنبه وظیفه ای ارتباط در بازاریابی را به عهده دارد . حال آنکه ارتباط چیزی بیش از ارائه اطلاعات است . ارتباط زمانی موثر محسوب میشود که افراد ، پیام ارسالی را به خوبی درک کنند و پاسخی مناسب ابراز دارند .
استراتژی تبلیغات از طریق آگهی ، تبلیغات و روابط عمومی ، فروش شخصی و پیشبرد فروش جنبه عملی به خود میگیرد .
تبلیغات آگاهی دهنده ، مشوق و یادآوری کننده است . به کمک تبلیغات و ابزار تبلیغاتی است که برای مثال ، یک فروشگاه از ارائه تخفیف ویژه خبر میدهد و مکان ، زمان وسایر تسهیلات ارائه شده برای خرید ( مثل استفاده از کارت های اعتباری ) را به اطلاع مشتریان بالقوه خود میرساند . با کمک تبلیغات و ارتباطات مفید آن میتوان مشتریان بالقوه را به خرید کالا تشویق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
1- توسعه و رویکردهای گوناگون به مدیریت توسعه
دنیای امروز دنیای تحولات مستمر است ؛تحولاتی که با سرعت بسیار زیادی در حال وقوع هستند و نظامهای مختلف را تحت تاثیر قرار داده اند . نظامهای تکنولوژیک، انسانی و سازمانی از جمله سامانههایی هستند که هم از روند تغییر و تحولات عرصههای داخلی و خارجی تاثیر پذیرفته و هم توان بالقوه تاثیرگذاری بر آن را دارا میباشند .در دنیای امروز که بدون شک مملو از پیچیدگیها ، ابهامها ، نایقینیها و موقعیتهای مملو از کشمکش، رقابت و تعارضهاست، نقش مدیریت اثربخش و کارامد تبلور بیشتری مییابد. (علیخانی: فرشاد: الف :1380 :82-73)
یکی از مسایل بنیادین در دنیای حاضر ، موضوع توسعه و توسعهیافتگی است؛ بهطوریکه شناخت دلایل عقبماندگی و یا توسعهیافتگی و نیز راههای مواجه موثر با آنها ، از جمله دغدغه های دولتها محسوب میشود . سریع القلم ، توسعه را بهینهسازی استفاده از نیروهای بالقوه مادی و انسانی یک اجتماع میداند. (سریع القلم: محمود: 1369: 840 ) پژوهشگر رساله حاضر نیز توسعه را فرایندی همهجانبه و فراگیر و شامل رشد کمی و کیفی متغیرهای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و اطلاعاتی میداند که معمولا در افق درازمدت محقق میشود.
رویکردهای گوناگونی در بررسی و تجزیه و تحلیل مسائل رشد و توسعه کشورها مطرح بوده است که در آن میان میتوان به رویکردهایی که با عنایت به موضوع " توازن در رشد و توسعه " طراحی شدهاند اشاره نمود . عدهای از اندیشمندان همچون پربیش و نورکس (Perbish:1964,Nurks:1964) در شمار طرفداران دکترین رشد و توسعه متوازن قرار دارند.اساس این دکترین بر این اندیشه استوار است که برای رهایی از سطح راکد درآمد، افزایش قدرت تولیدی و به منظور درهم شکستن زنجیره تسلسهای فقر ، بدبختی و فلاکت - با توجه به وابستگی بین بخشها - باید کار را از سرمایه گذاری متقارن و همزمان در طرحهای متعدد اقتصادی – اجتماعی آغاز نمود . این دکترین بر آن است که در ممالک عقبمانده ، اقدام به سیاستگذاریهای نامتقارن ، منفصل و جداگانه موفقیتآمیز نخواهد بود و نیل به توسعه اقتصادی – اجتماعی توام با موفقیت مستلزم آن است که کار را با یک حداقل سرمایه گذاری در تمامی فعالیتها آغاز نمود ؛ به گونهای که بخشهای مختلف جامعه بتوانند به حمایت از یکدیگر بپردازند.( جیروند: عبدالله: 1378: 8-147)
نورکس(Nurks: Ragnar: 1964)کشورهای توسعه نیافته را در گرداب دورهای باطل فقر گرفتار میبیند . وی به صراحت معتقد است که سطح درآمدهای پایین در ممالک عقب مانده ، بازتاب بازدهی کم یا قدرت تولید در سطح پائین آنان به دلیل کمبود سرمایه است . کمبود سرمایه نیز معلول محدود بودن ظرفیت پس انداز جامعه است. بدین ترتیب ، دور باطل کامل میشود . نورکس جهت رهایی از این دوره های باطل در شمار طرفداران دکترین رشد و توسعه متعادل قرار میگیرد و برآن است که رشد و توسعه متوازن وسیلهای برای تسریع رشد و توسعه اقتصادی است. (جیروند:عبدالله :1375 155)
علیرغم آنکه نظریه رشد متعادل در حوزه مفهوم پردازی توسعه بیشتر بر بعد اقتصادی توسعه تاکید دارد ،به نظر میرسد اساساً بتوان آن را در ابعاد سیاسی ، فرهنگی ، تکنولوژیک و اجتماعی نیز صادق دانست . استدلال نورکس در باب دلایل عقبماندگی کشورها را میتوان در قالب نمودار شماره 1 به تصویر درآورد .
شاید بتوان براساس دکترین رشد و توسعه متعادل بسیاری از کشورهای نفتخیز در حال توسعه را در دام رشد نامتعادل گرفتار دانست ؛ چرا که به عنوان مثال ، جیروند معتقد است که رشد نامتعادل به معنای دقیق کلمه زمانی رخ میدهد که بعضی از بخشهای اقتصادی مثل نفت ،نقش رهبری را در فرآیند توسعه بر عهده گیرند و در پیشاپیش سایر بخشها به سوی توسعه گام بردارند . (جیروند، عبدالله،ص. 166). با توجه به اینکه این ویژگی در کشورهای نفتخیز ، صادق به نظر میرسد، میتوان این نتیجه بدوی را احتمالا صادق دانست. البته به نظر پژوهشگر رساله حاضر، به نظر میرسد که در دکترین رشد متعادل ، موضوع"مزیت نسبی در گزینش بخش سرمایهگذاری" مورد مسامحه قرار گرفته باشد ؛ به نحوی که شاید بتوان آن را از نقاط ضعف این تئوری محسوب نمود . با چنین منطقی است که عدهای از اندیشمندان همچون باران و هیرشمن (Hirschman :Albert :1958,Baran:Paul: 1970) با طرح بحث "کمبود سرمایه در ممالک عقب مانده" و بر مبنای دکترین رشد و توسعه نامتعادل معتقد باشند که برای دستیابی به توسعه باید با توجه به امکانات خود ، از میان طرحهای مختلف سرمایه گذاری ، یک یا چند طرح را انتخاب کنیم . آنها اعتقاد دارند بهجای حذف عدمتوازنها ، باید به ابقای آنها بپردازیم. به عنوان مثال ، هیرشمن وظیفه اجرایی یک سیاست توسعه ای موفق را عبارت از حفظ فشارها، بی تناسبیها و عدم توازنها میداند.(جیروند:عبدالله :1375: 161). پژوهشگر رساله حاضر این ایده را خاطر نشان مینماید که با استناد به این تئوری ، عدمتوازن در رشد بخش نفت در برابر بخش غیرنفتی در کشورهای نفتخیز از این جهت موجه جلوه میکند که با توجه به در دسترس و سهلالوصول بودن منابع نفتی، حداقل در نگاه اول ، بتوان مزیت نسبی بیشتری جهت سرمایهگذاری در این بخش در مقایسه با سایر بخشها ملاحظه نمود. شاید بتوان این استدلال را یکی از استدلالهای غالبا مطرح شده از جانب کشورهای نفتخیزی دانست که به رشد و توسعه بخش نفتی - اقتصادی خود در برابر سایر بخشها بیشتر اهمیت داده و سرمایهگذاری بیشتری در آن نمودهاند.
اما تئوری رشد و توسعه نامتعادل نیز نقدهایی را پذیرا شده است؛ از جمله این انتقادها میتوان به وجود مشکلات ناشی از سختتر شدن انجام هماهنگی سرمایهگذاریهایی است که به صورت نامتعادل در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی انجام شدهاند. در صورتی که دکترین رشد و توسعه متعادل مبنای کار قرار گیرد ، روند " رشد و توسعه بخش غیر نفتی در برابر بخش نفتی " محقق و تسهیل خواهد شد اما در صورت مبنا قرار دادن دکترین رشد نامتوازن میتوان یکهتازی بخش نفتی در اقتصاد را محتمل دانست که البته به نظر میرسد موفقیت کشورها در اجرایی کردن هر یک از این دو رویکرد ، مستلزم بکارگیری روشهای صحیح در " استفاده از حربه نفت بر علیه وابستگی نفتی" باشد. در هر دو صورت ،به نظر میرسد که بخش نفت به عنوان بخش پیشتاز توسعه جلوهنمایی غیر قابل انکاری را از خود به نمایش خواهد گذارد.
باران (Baran: Paul : 1970) نیزدر اشاره به موانع توسعه ، خصیصه های ممالک عقب مانده را مورد اشاره قرار میدهد و در این چارچوب به توزیع بسیار نابرابر کل در آمد یا ثروت ،کمبود فرصتها و وجوه لازم برای سرمایهگذاری ، وجود نیروی انسانی بیکار ، غیر شاغل یا شاغل غیر موثر ،پائین بودن سطح زندگی و تجارت خارجی تک محصولی اشاره میکند و به نوعی، در شمار طرفداران ایده رشد و توسعه نامتوازن قرار میگیرد .( جیروند:عبدالله :1375 :.29) . با توجه به آنچه تا بدین جا از آن یاد شد میتوان در یک تقسیم بندی ، خصیصه های ممالک در حال توسعه را به شرح نمودار شماره 2 دانست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
در میان موجودات زنده ، جانوران نسبت به بقیه گوناگون ترند. بعضی از جانور شناسان عقیده دارند که هنوز شاید نیمی از جانوران را هم نمی شناسیم.
اسفنج ها :
اسفنج ها بیشتر در دریا زندگی می کنند. اما اقسامی هم ساکن آب های شیرین هستند. اسفنج ها وسیله ای حرکتی ندارند همیشه به یک جا چسبیده اند و حتی شکل معینی ندارند. اسفنج ها ،ساده ترین جانوران اند و بدن آنها را تعداد زیادی سلول های تقریباً مشابه تشکیل می دهد. سطح بدن اسفنج پر از سوراخ است. آبی که از راه این سوراخ ها وارد حفره ی وسط بدن می شود. مواد غذایی را هم به سلول های اسفنج می رساند.
/
کیسه تنان :
این جانوران، در مقایسه با اسفنج ها اندکی پیشرفته اند. در بدن آنها چندین نوع سلول برای کارهای تخصصی مانند گوارش، حرکت کردن ، حس کردن و غیره بوجود آمده است. اما هیچ نوع اندام و دستگاهی ندارند. علت نام گذاری این جانوران ، بدن کیسه مانند آنهاست . درون کیسه ، دستگاه گوارش هم محسوب می شود ، بزرگترین گروه کیسه تنان مرجان ها هستند که اسکلت آهکی دارند.
/
کرم ها:
کرم ها گروه بسیار بزرگی از جاندارانند و اقسام زیادی دارند. بعضی از آنها آزادانه زندگی می کنند. اما اقسام انگل ها در میان کرم ها زیاد است. بعضی از کرم های انگل، بیماریهای شدیدی را در جانوران و انسان پدید می آورند. کرم ها در آب های شور، شیرین، خاک بدن گیاهان و جانوران زندگی می کنند. طول بعضی از اقسام کرم ها مانند کرم کدو تا چندین متر هم می رسد. اما اقسام میکروسکوپی هم در بین آنها زیاد است. همه ی کرم ها بدنی نرم و بدون اسکلت دارند.کرمها را بر اساس ساختمان بدن به سه گروه :
حلقوی،لوله ای و پهن طبقه بندی می شوند.
/
نرم تنان :
همه ی نرم تان به جز نمونه محدود در آب زندگی می کنند . بدن بیشتر نرم تنان را از بیرون صدف آهکی می پوشاند. صدف برخی از نرم تنان قیمتی و گرانبهاست.
/
بندپایان :
بندپایان، اسلکت خارجی و سخت دارند. بدن و اندام های حرکتی آنها بند بند است. بندپایان و به ویژه حشرات، از بقیه ی بی مهره ها فراوان ترند و انواع آن ها را در آب ، روی خشکی ، داخل خاک و همه جای دیگر می توان یافت.
/
خارپوستان :
همه ی انواع در دریاهای گرم زندگی می کنند. این جانوران به هیچکدام از گروههای دیگر شباهت ندارند. در بدن آن ها، آب درمسیرهای خاصی حرکت می کند و نیازهای سلول را تأمین می کند.
/
ماهی ها :
ماهیهای مختلفی در دریاها زندگی می کنند که از لحاظ شکل ، رنگ ، اندازه ، نوع غذا و نوع رفتارها بسیار با هم فرق دارند. اسلکت برخی از ماهی ها غضروفی است. (مثل کوسه، ماهی خاویار، اره ماهی، سفره ماهی و ...) داشتن آبشش و باله، ماهی را برای زیستن در آب سازگار می کند بیشتر ماهیها دارای فلس هستند،پولک به نوع خاص از فلس گفته می شود.
/
دوزیستان :
دوزیستان در آب تخم ریزی می کنند و نوزاد آن ها مراحل اول رشد را در آب طی می کند، اما چون بعداً آبشش آنها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 82
1- توسعه و رویکردهای گوناگون به مدیریت توسعه
دنیای امروز دنیای تحولات مستمر است ؛تحولاتی که با سرعت بسیار زیادی در حال وقوع هستند و نظامهای مختلف را تحت تاثیر قرار داده اند . نظامهای تکنولوژیک، انسانی و سازمانی از جمله سامانههایی هستند که هم از روند تغییر و تحولات عرصههای داخلی و خارجی تاثیر پذیرفته و هم توان بالقوه تاثیرگذاری بر آن را دارا میباشند .در دنیای امروز که بدون شک مملو از پیچیدگیها ، ابهامها ، نایقینیها و موقعیتهای مملو از کشمکش، رقابت و تعارضهاست، نقش مدیریت اثربخش و کارامد تبلور بیشتری مییابد. (علیخانی: فرشاد: الف :1380 :82-73)
یکی از مسایل بنیادین در دنیای حاضر ، موضوع توسعه و توسعهیافتگی است؛ بهطوریکه شناخت دلایل عقبماندگی و یا توسعهیافتگی و نیز راههای مواجه موثر با آنها ، از جمله دغدغه های دولتها محسوب میشود . سریع القلم ، توسعه را بهینهسازی استفاده از نیروهای بالقوه مادی و انسانی یک اجتماع میداند. (سریع القلم: محمود: 1369: 840 ) پژوهشگر رساله حاضر نیز توسعه را فرایندی همهجانبه و فراگیر و شامل رشد کمی و کیفی متغیرهای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فنی و اطلاعاتی میداند که معمولا در افق درازمدت محقق میشود.
رویکردهای گوناگونی در بررسی و تجزیه و تحلیل مسائل رشد و توسعه کشورها مطرح بوده است که در آن میان میتوان به رویکردهایی که با عنایت به موضوع " توازن در رشد و توسعه " طراحی شدهاند اشاره نمود . عدهای از اندیشمندان همچون پربیش و نورکس (Perbish:1964,Nurks:1964) در شمار طرفداران دکترین رشد و توسعه متوازن قرار دارند.اساس این دکترین بر این اندیشه استوار است که برای رهایی از سطح راکد درآمد، افزایش قدرت تولیدی و به منظور درهم شکستن زنجیره تسلسهای فقر ، بدبختی و فلاکت - با توجه به وابستگی بین بخشها - باید کار را از سرمایه گذاری متقارن و همزمان در طرحهای متعدد اقتصادی – اجتماعی آغاز نمود . این دکترین بر آن است که در ممالک عقبمانده ، اقدام به سیاستگذاریهای نامتقارن ، منفصل و جداگانه موفقیتآمیز نخواهد بود و نیل به توسعه اقتصادی – اجتماعی توام با موفقیت مستلزم آن است که کار را با یک حداقل سرمایه گذاری در تمامی فعالیتها آغاز نمود ؛ به گونهای که بخشهای مختلف جامعه بتوانند به حمایت از یکدیگر بپردازند.( جیروند: عبدالله: 1378: 8-147)
نورکس(Nurks: Ragnar: 1964)کشورهای توسعه نیافته را در گرداب دورهای باطل فقر گرفتار میبیند . وی به صراحت معتقد است که سطح درآمدهای پایین در ممالک عقب مانده ، بازتاب بازدهی کم یا قدرت تولید در سطح پائین آنان به دلیل کمبود سرمایه است . کمبود سرمایه نیز معلول محدود بودن ظرفیت پس انداز جامعه است. بدین ترتیب ، دور باطل کامل میشود . نورکس جهت رهایی از این دوره های باطل در شمار طرفداران دکترین رشد و توسعه متعادل قرار میگیرد و برآن است که رشد و توسعه متوازن وسیلهای برای تسریع رشد و توسعه اقتصادی است. (جیروند:عبدالله :1375 155)
علیرغم آنکه نظریه رشد متعادل در حوزه مفهوم پردازی توسعه بیشتر بر بعد اقتصادی توسعه تاکید دارد ،به نظر میرسد اساساً بتوان آن را در ابعاد سیاسی ، فرهنگی ، تکنولوژیک و اجتماعی نیز صادق دانست . استدلال نورکس در باب دلایل عقبماندگی کشورها را میتوان در قالب نمودار شماره 1 به تصویر درآورد .
شاید بتوان براساس دکترین رشد و توسعه متعادل بسیاری از کشورهای نفتخیز در حال توسعه را در دام رشد نامتعادل گرفتار دانست ؛ چرا که به عنوان مثال ، جیروند معتقد است که رشد نامتعادل به معنای دقیق کلمه زمانی رخ میدهد که بعضی از بخشهای اقتصادی مثل نفت ،نقش رهبری را در فرآیند توسعه بر عهده گیرند و در پیشاپیش سایر بخشها به سوی توسعه گام بردارند . (جیروند، عبدالله،ص. 166). با توجه به اینکه این ویژگی در کشورهای نفتخیز ، صادق به نظر میرسد، میتوان این نتیجه بدوی را احتمالا صادق دانست. البته به نظر پژوهشگر رساله حاضر، به نظر میرسد که در دکترین رشد متعادل ، موضوع"مزیت نسبی در گزینش بخش سرمایهگذاری" مورد مسامحه قرار گرفته باشد ؛ به نحوی که شاید بتوان آن را از نقاط ضعف این تئوری محسوب نمود . با چنین منطقی است که عدهای از اندیشمندان همچون باران و هیرشمن (Hirschman :Albert :1958,Baran:Paul: 1970) با طرح بحث "کمبود سرمایه در ممالک عقب مانده" و بر مبنای دکترین رشد و توسعه نامتعادل معتقد باشند که برای دستیابی به توسعه باید با توجه به امکانات خود ، از میان طرحهای مختلف سرمایه گذاری ، یک یا چند طرح را انتخاب کنیم . آنها اعتقاد دارند بهجای حذف عدمتوازنها ، باید به ابقای آنها بپردازیم. به عنوان مثال ، هیرشمن وظیفه اجرایی یک سیاست توسعه ای موفق را عبارت از حفظ فشارها، بی تناسبیها و عدم توازنها میداند.(جیروند:عبدالله :1375: 161). پژوهشگر رساله حاضر این ایده را خاطر نشان مینماید که با استناد به این تئوری ، عدمتوازن در رشد بخش نفت در برابر بخش غیرنفتی در کشورهای نفتخیز از این جهت موجه جلوه میکند که با توجه به در دسترس و سهلالوصول بودن منابع نفتی، حداقل در نگاه اول ، بتوان مزیت نسبی بیشتری جهت سرمایهگذاری در این بخش در مقایسه با سایر بخشها ملاحظه نمود. شاید بتوان این استدلال را یکی از استدلالهای غالبا مطرح شده از جانب کشورهای نفتخیزی دانست که به رشد و توسعه بخش نفتی - اقتصادی خود در برابر سایر بخشها بیشتر اهمیت داده و سرمایهگذاری بیشتری در آن نمودهاند.
اما تئوری رشد و توسعه نامتعادل نیز نقدهایی را پذیرا شده است؛ از جمله این انتقادها میتوان به وجود مشکلات ناشی از سختتر شدن انجام هماهنگی سرمایهگذاریهایی است که به صورت نامتعادل در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی انجام شدهاند. در صورتی که دکترین رشد و توسعه متعادل مبنای کار قرار گیرد ، روند " رشد و توسعه بخش غیر نفتی در برابر بخش نفتی " محقق و تسهیل خواهد شد اما در صورت مبنا قرار دادن دکترین رشد نامتوازن میتوان یکهتازی بخش نفتی در اقتصاد را محتمل دانست که البته به نظر میرسد موفقیت کشورها در اجرایی کردن هر یک از این دو رویکرد ، مستلزم بکارگیری روشهای صحیح در " استفاده از حربه نفت بر علیه وابستگی نفتی" باشد. در هر دو صورت ،به نظر میرسد که بخش نفت به عنوان بخش پیشتاز توسعه جلوهنمایی غیر قابل انکاری را از خود به نمایش خواهد گذارد.
باران (Baran: Paul : 1970) نیزدر اشاره به موانع توسعه ، خصیصه های ممالک عقب مانده را مورد اشاره قرار میدهد و در این چارچوب به توزیع بسیار نابرابر کل در آمد یا ثروت ،کمبود فرصتها و وجوه لازم برای سرمایهگذاری ، وجود نیروی انسانی بیکار ، غیر شاغل یا شاغل غیر موثر ،پائین بودن سطح زندگی و تجارت خارجی تک محصولی اشاره میکند و به نوعی، در شمار طرفداران ایده رشد و توسعه نامتوازن قرار میگیرد .( جیروند:عبدالله :1375 :.29) . با توجه به آنچه تا بدین جا از آن یاد شد میتوان در یک تقسیم بندی ، خصیصه های ممالک در حال توسعه را به شرح نمودار شماره 2 دانست.