زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان

برای گذر از عصراطلاعات و ورود به دنیای آینده می بایستی کودکان را توانمند ، خلاق ،ارتباط گر و مسلط به فناوریهای جدید روز تربیت کرد ،آن چنان که دارای انگیزش بالا بوده و از شوق زندگی کردن برخوردارباشند تا بتوانند در دنیای پررقابت و پیچیده آینده تاب تحمل داشته و موفق شوند.اگر کودکان ما برای آینده تربیت نشوند ، جوانان آینده ما در یک رقابت سخت دچار شکست شده وبا از دست دادن اعتماد به نفس خود به مشکلات روانی دچار خواهند شد و آنگاه ممکن است شاهد افتادن آنان در دام آسیب های اجتماعی باشیم و چه بسا در آینده با موجی از عارضه های روانی در سطح جامعه روبرو شویم .برای لحظه ای در گوشه ای بنشینیم و چشمان خود را ببندیم و به دنیایی که در آن زندگی می کنیم بیاندیشیم.سرعت و شتاب زندگی و پدید آمدن تحولات شگفت انگیز از ویژگیهای عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقی جدید در حال وقوع است و این اتفاقات همچون حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل بوده و از دل زمان خارج می شوند . تولید علم و دانش چنان سرعتی به خود گرفته است که بارانی از اطلاعات بر روی سر انسان ها فرو می ریزد .شبکه اینترنت که ریشه های گسترده فناوری اطلاعات را تشکیل می دهد با سرعتی شگفت انگیز به پیش می رود و هر نقطه ای از کره زمین را تحت سیطره خود در می آورد و هر لحظه مغز یک انسان را به هزاران انسان دیگر مرتبط می کند و بدین وسیله او را در میان سیلاب اطلاعات رها می سازد . اگر تا دو دهه پیش به آدمی می آموختند که چگونه به کسب اطلاعات و گردآوری آن بپردازد .اکنون در پی آنند که به انسان بیاموزند که چگونه سدی بسازد تا از یورش سهمگین اطلاعات خود را ایمن سازد و تنها از آن میزان اطلاعات که نیاز واقعی اوست بهره مند شود.امروزه نوزادان متولد می شوند تا بتوانند آینده را مدیریت کنند و این رسالت سنگین بر عهده ماست تا آنان را برای آن دوران آماده نماییم . دورانی که انسان باید علاوه بر زندگی در محیط در حال تغییر ، بتواند خلاقانه بیاندیشد و با ایجاد افکار نو به حل مشکلات بپردازد و با هنرمندی سکان کشتی زندگی خویش را در این دریای متلاطم به پیش ببرد . حال تصور کنید فردی ساعت ها در حال نقاشی کردن است و به دور از هیاهوی دنیای امروز ، در تخیل خود سیر می کند و گویی ذهن او در دریای آرام درون ، قلابی را رها ساخته و ساعت ها به دنبال یافتن چیزی تازه در دل این دریاست .در این میان ممکن است پرنده ذهن او به آسمان پرواز کند و در جستجوی خالق خویش به سیر و سیاحت بپردازد و یا در دل اعماق دریای وجود به جستجوی درون خود بپردازد و هر لحظه تجربه ای کسب کند و در این میان چه بسا اولین جرقه های خلاقیت پدیدار شده و زمینه ساز افکار نو گردد. هنر قادر است شرایطی را فراهم کند که آدمی بتواند به دور از هیاهو در میان زیباییها سیر کند و بدین وسیله به آرامش برسد و در کنار آن عمیق تر بیاندیشد.کودکان امروز، نیازمند هنرند تا در آینده با کمک آن بتوانند بهتر اندیشه نمایند.برای پی بردن به اهمیت هنر در بروز خلاقیت بهتر است تعریفی از خلاقیت داشته و سپس به بیان ویژگیهای فرد خلاق بپردازیم .تعریف خلاقیت

بیان تعریفی جامع از خلاقیت کار سختی است و صاحبنظران تعاریف مختلفی ارائه کرده اند شاید ساده ترین تعریفی که بتوان از خلاقیت داشت عبارت است از : " خلاقیت عبارت است از اینکه فردی فکری نو و متفاوت ارائه دهد .""استیفن رابینز " خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند ." گیلفورد " دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل ) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور شده و روش های خلاق و جدید را به کار می برند . برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می کنند . ویژگی های فرد خلاق مهم ترین ویژگیهای یک افراد خلاق به شرح زیر است :-انگیزه بالایی برای پیشرفت دارندآنها کنجکاو و جستجوگرند-در انجام کارها دارای پشتکار و انضباط هستند-انگیزه فراوانی برای کسب دانسته ها و تجربیات جدید دارند-شوق فراوان برای زندگی کردن دارند -زیباپسند بوده و علاقمند به آثار هنری هستند-می توانند بر روی دیگران بسیار تاثیر گذار باشند -دارای قوه تخیل (فعال ) بالایی هستند-میل به استقلال دارند و از اینکه همرنگ جامعه باشند می پرهیزند و در مواردی که



خرید و دانلود  تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان 30 ص


تحقیق در مورد کودکان استثنایی 25 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 38 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

چکیده

تحقیق حاضر به منظور بررسی علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا صورت گرفته است. در فرضیه های ارائه شده است علت اصلی عقب ماندگی این دانش آموزان

1- عوامل دوران بارداری

2-ازدواج فامیلی

3-عوامل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی و غیره ذکر گردیده است.

جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان مدرسه طلوع می باشند

نمونه آماری 6 نفر از دانش آموزان این مدرسه می باشد.

بیان مسئله

تاریخ تمدن سابقه تلاش انسان است در غلبه بر تقاضای محیطی که در آن زندگی می کند. در فرهنگهای مختلف افرادی که نمی توانند به نحوی مطلوب خود را با نمودها و تقاضاهای محیطی و فرهنگی سازی نمایند.

از نظر دیگران تعاریف و ویژگی های خاص به عنوان درمانده، ضعیف، عقب افتاده و... شناخته می شود.

گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی داشته و تصور می کنند که عقب ماندگی ذهنی یک مرض یا بیماری مسری بوده و می تواند از فرد به فرد دیگر سرایت نماید و مانند سل و آبله میان کودکان دیگر هم سرایت کند با این تفاوت که بیماری ذهنی طولانی تر و سخت تر است. در بیان عقب ماندگی ذهنی باید گفت آن یک پدیده تک بعدی و ساده نمی باسد بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهن است. مسائل مربوط به عقب ماندگی از بعضی جهات تازگی ندارد. اما پیچیدگی مسأله عقب ماندگی ذهنی با توجه به تحقیقات انجام شده به حدی است که علی رغم پیشرفت تکنولوژی و علوم مختلف (پزشکی، روانپزشکی و ژنتیکی) تا کنون حدود دو هزار علت برای عقب ماندگی ذکر نموده اند و عوامل متعدد باعث بروز عقب ماندگی می شود از جمله باید به عوامل قبل و بعد و در حین زایمان و عوامل محیطی اشاره کرد.

مع الوصف در بسیاری از موارد علل عقب ماندگی ذهنی همچنان پوشیده مانده و نا مشخص است. طبق نظریه «اشترین» (1973) برای حدود نیمی از افراد عقب مانده ذهنی نمی توان به تشخیص علت شناسی نسبت داد و مدعی شد که حدود 3 درصد منابع شناخته شده عقب ماندگی ذهنی به عوامل ژنتیکی و حدود 30 درصد به عوامل محیطی منسوب می شود.

در تحقیق ها توسط «مرلند» در سال 1958 صورت گرفت نشان داده شده که اکثر مشکلات مربوط به لحظه تولد نتیجه اختلالهایی است که در ماه اولیه رشد جنین به وجود می آید و این اشکالات در هنگام تولدظاهر می شود شناخت کودکان عقب مانده ذهنی در سنین قبل از دبستان و شروع آموزش در سالهای نوپایی کمک قابل توجهی در کاهش درصد عقب ماندگی و افزایش مهارتهای اجتماعی می کند که خود می تواند در پذیرش این کودکان از طرف اجتماع مؤثر باشد.

از این طریق می خواهیم از آموزش آنها و رسیدن به اهداف اصلی تعلیم و تربیت و کفایت اقتصادی



خرید و دانلود تحقیق در مورد کودکان استثنایی 25 ص


تحقیق در مورد رشد اخلاقی کودکان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

 

 

صفحه اصلی نقشه سایت آلبوم عکس پست الکترونیک شماره تماس

وزارت آموزش و پرورش پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش

 

جستجو در وب سایتجهت جستجوی کلمات در بخشهای متفاوتوب سایت از جمله اخبار ، مقالات ، یاداشت روز ، انجمن ها و ...

 

اخبارکتابخانهمقالاتارتباط با ماروابط عمومی

ریاست پژوهشگاهمعاونت پژوهشیسایت های مرتبطپژوهشکده تعلیم و تربیتپژوهشکده کودکان استثناییپژوهشکده اولیاء و مربیانپژوهشکده کاربردی تبریزگروه پژوهشی تعلیم وتربیت اسلامی(قم)دارالفنونمعلم پژوهندهاستان هامرکز مطالعات بین المللی پرلز و تیمزفصلنامه تعلیم و تربیتپژوهشنامه آموزشیستاد برگزاری هفته پژوهش ١٣٨٥دبیرخانه شورای نظام پیشنهادها

عضویت در سرویس خبری

نام :ایمیل :

تعداد کل بازدید کنندگان : 465625تعداد بازدید کنندگان امروز : 843 بازدید کنندگان این صفحه : 3324

 رشد اخلاقی کودکان

  از رامین کریمییکی از چالش های اصلی دوران کودکی ارتقای نحوه دستکاری کردن محیط اطراف کودک است به عنوان مثال یاد دادن قواعد بازی از جمله این موارد است. در این مورد قواعد فیزیکی مانند پایداری شیء در کنترل محیطی به اندازه قواعد زبان شناسی در برقراری ارتباط از اهمیت برخوردار است. اگر این قواعد به اندازه کافی وجود نداشته باشد کودک باید به دنبال قواعد دیگری برود تا بتواند با تمرین هر روزه آنها دنیای اجتماعی که در آن زندگی می کند را اداره کند.قواعد اجتماعی شامل دونوع اصلی هستند(تیوریل، کیلن، هالویگ ۱۹۸۷). نوع اول قواعد اخلاقی است که مشوق افراد برای انجام اعمال خیر و ضامن درستکاری و مشخص کننده اعمال خوب از بد می باشد. به عنوان مثال، مردم مجاز نیستند که همدیگر را بکشند یا اموال دیگری را به غارت ببرند. علاوه بر این یک سری قوانین رسمی که به قوانین اجتماعی معروفند در هر جامعه برای کنترل رفتارهای نادرست و هدایت آنها به راه راست وجود دارد. این نوع قاعده ممکن است مشتمل شود بر دادن صندلی به یک فرد پیر یا گفتن لطفاً و متشکرم و یا صبر کردن و اجازه دادن به ماشین فردی که در حال پیچیدن است باشند. به علاوه کودکان باید هم قواعد اخلاقی و هم قوانین اجتماعی را که شاید در موقعیت های مختلف تفاوت های بسیاری بین آنها وجود داشته باشد یاد بگیرند. به عنوان مثال بین قواعد خانوادگی مان و قواعد کلاس درس یا رفتارهای مورد انتظار والدین و رفتارهای دوست داشتنی همسالان تفاوت هایی وجود دارد و گفتن این مطلب ضرورتی ندارد که اکتساب قواعد اجتماعی جزء انکارناپذیر و بسیار مهم رشد کودکان است.(گرالینسکی و کوپ ،۱۹۹۳ مکویی و مارتین، ۱۹۸۳). رشد اخلاقی در قوانین اجتماعی اصولاً برای راهنمایی و تشخیص رفتارهای درست و غلط برای کودکان طراحی شده است. به همین دلیل مطالعه این که کودکان چگونه این قوانین را بفهمند و اجرا کنند به طور سنتی تحت عنوان اخلاقی بودن یا رشد اخلاقی مطرح شده است. تا دهه های اخیر، رشد اخلاقی یکی از حوزه های مورد مطالعه فقط فلاسفه و اندیشمندان مذهبی بود. امروزه روانشناسی رشد، بحث ها و مطالب بسیار زیاد و جالبی را عنوان کرده است.تحقیقات معاصر در زمینه رشد اخلاقی به دو سطح اصلی تقسیم بندی شده اند. کانون توجه برخی از محققان کردار اخلاقی، توصیف علل رفتاری کودکان است. برای مثال، علل دزدی در کودکان، علل دعوا کردن آنها و عواملی که باعث می شود آنها به گروه های گانگستری  بپیوندند از جمله حوزه های مطالعاتی این گروه محققان است. عده دیگری از محققان استدلال اخلاقی که در آن به چگونگی فکر کردن کودکان درباره آنچه که دیگران انجام می دهند را مورد مطالعه قرار می دهند. در این نوع مطالعه یک موقعیت اخلاقی را برای کودکان توصیف می کنند و از آنها درباره قضاوت آن موقعیت سؤالاتی می پرسند: آیا رفتار انجام گرفته درست بود یا نه؟ آیا شخص برای انجام رفتارش باید تنبیه شود؟ اگر باید تنبیه شود به چه اندازه؟ این مقاله از سه دیدگاه نظری اصلی در زمینه رشد اخلاقی آغاز و سپس به آنچه که روانشناسان درباره رشد توانایی های استدلال اخلاقی انجام داده اند می پردازد و سپس به مطالبی درباره کردار اخلاقی اشاره می کند که در آن عوامل موثر بر رفتارهای مطلوب اجتماعی و سپس عوامل پرخاشگری و دیگر رفتارهای ضد اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.    نظریه های رشد اخلاقی دو نظریه در زمینه مطالعه رشد اخلاقی از اهمیت بیشتری برخوردار است.(گینز و اسننل ،۱۹۸۵ وینربی، ۱۹۹۳). یکی این که آیا عقاید و رفتارهای اخلاقی در درون هر کودک وجود دارد و به تدریج در طول زمان در او بروز می کند و یا این که این عقاید در درون یک فرهنگ وجود دارد و به کودک منتقل می شود. البته، شما در خواهید یافت که این موضوع یکی از اشکال بحث ماهیت در برابر طبیعت خواهد بود. دومین نظریه مشتمل بر قواعد اخلاقی به طور کلی است و معتقد است که آنچه از کودک بروز می یابد از یک عنصر زیست شناختی که در همه اعضای انواع که جنبه جهانی دارد نشأت گرفته است. از جهت دیگر، اگر قواعد اخلاقی در درون گروه اجتماعی رشد یابد بسیار استبدادی بوده و بنابر این از هر فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت خواهد بود. این دو سؤال در قلب بسیاری از محققان روی این موضوع باقی است.الگوهای رشدی- شناختی همان طور که انتظار می رفت دیدگاه رشد اخلاقی بیشتر متوجه رشد استدلال اخلاقی کودکان شده است. نظریه پردازان این دیدگاه معتقدند شکل های مختلف رشد شناختی پایه اساسی برای رشد اخلاقی و درک رفتار اخلاقی در کودکان است و ما باید ابتدا توانایی استدلال اخلاقی و دانش مربوط به مسائل اخلاقی خودمان را افزایش دهیم(دورایز ،۱۹۹۱ رست ۱۹۸۳).دیدگاه شناختی علاوه بر این معتقد است که کردار اخلاقی یک کودک از یک موقعیت به موقعیت دیگر ثبات قابل توجهی را نشان می دهد و واکنش به یک فرآیند واحد از استدلال اخلاقی و کردار اخلاقی به طور روشنی مربوط به هم می باشد. نهایتاً این الگوها به طور نزدیکی به نظریه های شناختی مرتبط اند، آنها از نقطه نظر مراحل رشد اخلاقی با هم متفاوتند(کربزو ون هسترن، ۱۹۹۴).رشدگرایان شناختی با ارائه سؤالات اخلاقی اغلب پیچیده شروع کردند. مطالبی مانند درست یا غلط بودن سقط جنین، کنترل حمل اسلحه و مجازات کشتن، باعث ایجاد بحث هایی در هر دو جنبه استدلال اخلاقی و کردار اخلاقی می شود. کودکان بزرگتر و بزرگسالان آنچه که به آنها نشان داده می شود را به نوبت بررسی کرده و با بحث های مختلف و سنجیدن شواهد مختلف از همه جنبه ها به آنها پاسخ می دهند. بر عکس نوجوانان به سختی دیدگاه افراد دیگر را که خیلی متفاوت از عقیده آنان است درک می کنند و فقط مسأله را از جنبه خاصی بررسی می کنند و به نتایج ساده ای می رسند(تیورل، هبلد برنت و اینریب، ۱۹۹۱). این مشاهدات رشدگرایان شناختی را به این نتیجه سوق می دهد که توانایی استدلال اخلاقی مبتنی بر رشد توانایی های شناختی در طول رشد کودک است.این الگوها بسیاری از تحقیقات شناختی را به سوی رشد اخلاقی هدایت کرده اند. در اینجا ما این الگوها را ساده توصیف می کنیم و در بخش بعد، برخی از یافته های تحقیقی مرتبط با آنها را بررسی خواهیم کرد.نظریه پیاژه الگوی رشد اخلاقی پیاژه در اوایل به واسطه کار او روی کودکان ژنوی در کشور سوئیس، در طول سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ صورت گرفت. برای تحقیق روی مفاهیم رشد اخلاقی، پیاژه از دو روش بسیار متفاوت استفاده کرد.یکی از روش های او مبتنی بر دیدگاه طبیعت گرایی بود که در آن بازی های معمولی کودکان مانند تیله بازی را در خیابان ها مورد مشاهده قرار داد. پیاژه از نزدیک چگونگی ایجاد و اجرای قواعد بازی را در پسربچه ها بررسی کرد و او را درباره شرایطی که قواعد بازی باید تغییر کند و یا حتی از بین برود مورد سؤال قرار داد. دومین دیدگاه که بسیاری تجربی بود ارائه مسائل اخلاقی دشوار به کودکان برای حل کردن بود. این مسائل به شکل داستان های کوتاه به کودک ارائه می شد و از او خواسته می شد تا از بین دو نمونه ارائه شده به او فرد شریر یا سرکش را مشخص کند. مثلاً در یک داستان کوتاه پسری به نام اگوستین در حالی که سعی داشت برای کمک به پدرش جعبه جوهر او را پر کند یک لکه بزرگی از رنگ  روی رومیزی پدرش ریخت. از سوی دیگر یک پسر کوچک دیگر به نام ژولین در حالی که در حال بازی با قلم پدرش بود یک لکه کوچکی از رنگ را روی رومیزی پدرش ریخت.از این تحقیق، پیاژه یک مدل رشد اخلاقی را به وجود آورد که این مدل متمرکز بر شیوه پیروی کودکان از قواعدی که از چهار مرحله تشکیل شده است می باشد.(دامدن، ،۱۹۸۳ پیاژه ۱۹۳۲). در اولین مرحله (۲ تا ۴ سالگی) کودکان هیچ مفهوم واقعی از اخلاقی بودن ندارند. بیشتر بازی های آنان بازیهای تقلیدی است که از هیچ قاعده ای پیروی نمی کند، مگر این که در بعضی از اوقات آنها ممکن است محدودیت های خاصی به عنوان بخشی از بازی اختراع کنند. (مثل قراردادن تمامی قرقره های سبز در یک جعبه خاص). پیروی از عقاید و قواعد اشخاص دیگر تا مرحله دوم(۵ تا ۷ سالگی) به طور استوار آشکار نمی شود. اما وقتی پیروی از قواعد پدیدار می شود، افکار کودکان بسیار نزدیک به شیوه مطلق گرایی می شود. قواعد اجتماعی در این هنگام تحت عنوان «دیگر پیروی» مطرح می گردد. در این مرحله دستورات و قوانین به صورت استبدادی از طرف افراد بیرونی و معمولاً والدین ارائه می شود که از نظر کودک این نوع دستورات غیرقابل تغییر می باشد. مرحله دوم را (۵ تا ۷ سالگی) و مرحله اخلاق واقع گرایی می نامند. کودک هیچ سؤالی درباره نیت یا درستی انجام اعمال یا قواعد هستی -اگر مایل به پیروی از آن هم نباشد- نمی کند. سپس، پیاژه مشاهده کرد که کودکان در این سن وقتی به تیله بازی می پردازند در اجرای قواعد بازی بسیار انعطاف ناپذیر و تغییرناپذیر هستند حتی اگر آن بازی بسیار آسان باشد.پیاژه به دو ویژگی جالب در زمینه مطلق گرایی اشاره کرد. بسیاری از کودکان در مرحله دوم، مسئولیت پذیری عینی را نشان می دهند، بدین معنی که آنها موقعیت های اخلاقی را تنها با پیامدهای عینی و فیزیکی مورد ارزیابی قرار می دهند. در مسائل اخلاقی غامض، این کودکان اعمالی را که باعث آسیب بیشتر می شود غیراخلاقی تر از اعمالی می دانند که باعث آسیب های کمتر می شود. این کودکان کمتر به نیات اعمال توجه می کنند، از این رو، کمک اگوستین به پدرش بی ارزش تر از عدم فرمانبرداری جولین به نظر می رسد، زیرا او لکه جوهر بزرگتر را روی میز پدرش ایجاد کرده بود. از خصوصیات دیگر این مرحله قضاوت اصولی است، زیرا این کودکان عقیده استواری در مطلق گرایی یک قاعده دارند. آنها عقیده دارند که تنبیه، همیشه وقتی قاعده ای شکسته می شود باید انجام گیرد. بنابراین، اگر یک کودکی که توپ بیسبال خود را گم کرده و در طول یک روز که به دنبال توپش است یک کلوچه را پیدا کند و آن را بردارد، از نظر کودکان در این مرحله باید برای این کارش تنبیه شود.در مرحله سوم پیاژه (۸ تا ۱۱ سالگی) کودکان به تدریج درمی یابند که قواعدی مورد پذیرش هستند که به وسیله مردم برای کمک یا محافظت از یک فرد دیگر ایجاد شده باشد و اطاعت و پیروی ساده از دستورات دیگران نیست بلکه هر فرد به عنوان شخص خود پیرو، تصمیم به مشارکت با دیگران را می گیرد. به عنوان مثال، پیاژه مشاهده کرد کودکان مرحله سوم قواعد خود را با شرایط لحظه به لحظه و تعداد تیله ها و همچنین تعداد بازیکنان تطبیق می دهند. علاوه بر این، در این مرحله پیشرفت توانایی شناختی کودکان به آنها اجازه می دهد تا عوامل جدیدی را وارد ارزیابی های اخلاقی خود کنند. شخص کاری را سعی می کند انجام دهد که انگیزه و قصد و نیتی از آن داشته باشد، نتایج یک رفتار در این مرحله برای او مهم است. بر این اساس، با افزایش سن، کودکان در قضاوت خود رفتار جولین را بیشتر مورد سرزنش قرار می دهند، حتی اگر آسیب کمتری را ایجاد کرده باشد، زیرا اخلاقی بودن تابع ارزیابی کنونی در ارتباط با عوامل دیگر و در موقعیت های دیگر می باشد که پیاژه به سومین سطح این مرحله(نسبی گرایی اخلاقی) می گوید. در آخرین مرحله ای که پیاژه به طور مختصر در مورد آن بحث کرده، کودکان قادرند قواعد جدیدی را به وجود آورند. توانایی عملیاتی آنها را قادر به فرضیه پردازی در موقعیت هایی که ممکن است در بازی به وجود آید می کند و باعث ساختن قواعدی برای آنها می شود. همچنین آنها شروع به گسترش استدلال اخلاقی فراتر از سطح شخصی به سطوح اجتماعی و سیاسی می کنند. در این نقطه نظر، نوجوانان ممکن است علاقه خود را به گسترش موضوعات دیگری مانند حفاظت از محیط زیست و یا کمک به افراد بی خانمان نیز متوجه سازند.پیاژه معتقد است استدلال اخلاقی همانند رشد شناختی هم به وسیله عوامل محیطی و هم عوامل ذاتی هدایت می شود. از جهت ذاتی، کودکان توانایی های شناختی خود را با دور شدن از افکار خودمحورانه، توانا کردن آنها برای جذب اطلاعات بیشتر و دیدگاه های مختلف در ارزیابی موقعیت های اخلاقی توسعه می بخشند. بنابراین، قواعد غیرقابل تغییرپذیری از نتایج عینی رفتارها به نقطه نظر انعطاف پذیرتر و گسترده تر پدیده های جهانی تغییر می یابد. پیاژه معتقد است تجارب اجتماعی نقش مهمی را در گذر یک کودک از یک مرحله به مرحله دیگر دارد. در طول سال های اولیه زندگی، کودکان یاد می گیرند که والدین معمولاً قواعد رفتاری را به زور به آنها دیکته می کنند. آنها نیز بنا بر میل والدینشان و برای سازگاری با دنیای پیرامونشان به متابعت از والدین می پردازند. اما یک حالتی ذاتی در سیستم کودکان نهفته است که باعث می شود آنها بعداً نقطه نظرات خود را بیان کرده و در یابند که می توانند در مورد عقاید مختلف سئوالاتی را مطرح کنند. به تدریج همراه با تعاملات آنها با همسالان یک عامل مهم دیگر اجتماعی شدن اضافه می شود. همانطور که پیاژه در بازیهای خیابانی نیز کشف کرد، کودک از طریق تعامل با دیگران دیدگاه ها و قواعد متعددی را در زمینه مسائل مختلف که نتیجه گفت وگو و مصالحه با نقطه نظرات دیگران می باشد به دست آورد. الگوی کولبرگدومین نظریه شناختی مؤثر بر رشد اخلاقی بوسیله لورانس کولبرگ در سال ۱۹۵۸ و در پایان نامه دکترای او که در آن با بررسی نظریه پیاژه و استفاده از روش های تحقیقی جدیدتر انجام داد، مطرح گردید. نظریه او در طول زمان چندین بار تجدید نظر شد (کولبرگ، ۱۹۹۶ و ۱۹۸۴ و ۱۹۸۶ و کولبرگ، لوین و هور، ۱۹۸۳) روش کولبرگ همانند پیاژه مشتمل بر ارائه موضوعاتی مبنی بر قضاوت اخلاقی برای ارزیابی سطح استدلال اخلاقی افراد بود. اما داستان های کولبرگ مستلزم انتخاب اینکه کدامیک از افراد مستحق سرزنش و تنبیه بیشتر هستند نبود. در عوض، به آنها داستان اخلاقی از یک فرد ارائه می شد که آزمودنی ها باید در مورد رفتار شخصیت داستان به قضاوت بپردازند. در این داستان ها اطاعت از قانون (قاعده) و شکستن قانون برای سود شخصی افراد مطرح شده بود. برای مثال، در داستانی مرد فقیری که هاینز نامیده می شد می بایستی بین نجات همسرش و دزدیدن دارو از داروخانه برای نجات او یکی را برگزیند. برای قضاوت، از آزمودنی ها سئوال شد که او باید چکار بکند و چرا. در الگوی کولبرگ،  سئوال دوم بسیار مهم است، زیرا پاسخ به آن معلوم کننده سطح اخلاقی آزمودنی ها خواهد بود. کولبرگ از تحقیقات خود رشد استدلال اخلاقی را در سه سطح قابل پیش بینی که سطح پیش اخلاقی، اخلاقی و فرااخلاقی نامیده می شوند نتیجه گیری کرد. هر سطح دارای دو مرحله است و هر مرحله به اجزای متشکله اجتماعی و اخلاقی تقسیم می شود. کولبرگ در نوشته های بعدی خود ششمین مرحله را بیشتر واجد جنبه نظری دانست تا واقعی.تعداد بسیار کمی از افراد به این مرحله (مرحله شش اخلاقی)  می رسند و تقریباً هیچ کدام از آزمودنی های کولبرگ به این مرحله نرسیدند. با این وجود او فکر می کرد مرحله هفتم رشد اخلاقی نیز ممکن است وجود داشته باشد که فراتر از استدلال فراعقلی است که در حوزه اعتقادات مذهبی می باشد(کولبرگ و دیگران ۱۹۸۳).یکی از جنبه های مهم الگوی کولبرگ چگونگی ترکیب و تعامل دو مرحله با هم است. عناصر دیدگاه اجتماعی سازنده نقطه نظرات اخلاقی می شود. به عنوان مثال کودک در این مرحله خودمحور است و همه موقعیتها را از نقطه نظر خودش می بیند. با بزرگترشدن، کودک بهتر قادر است قضاوت مسئله را از دیدگاه دیگران و منطبق با شرایط اجتماعی درک کند. پیشرفت در این سطوح با رشدشناختی افراد و پایداری زیستی او مرتبط است. اما پیشرفت در درک دیدگاه می تواند روی پیشرفت استدلال اخلاقی کودک تأثیر بگذارد. نظریه کولبرگ مانند نظریه پیاژه بر این عقیده است که رشد اخلاقی نتیجه ترکیبی از پیشرفت مهارت های شناختی و تکرار مواجهه با مسائل اخلاقی است. گذار از مرحله ای به مرحله دیگر در الگوی کولبرگ تبیین نزدیکی از فرایند برونسازی پیاژه دارد. حرکت، زمانی اتفاق می افتد که کودک بتواند در مدت کوتاهی اطلاعات جدید را درون عقاید رایج جهان به کار گیرد یا به اصطلاح پیاژه ای حرکت زمانی اتفاق می افتد که اطلاعات جدید در مدت کوتاهی به صورت سازمان طرح واره ای درونسازی گردد. الگوی کولبرگ مبتنی بر نقش گذاری خاصی که با مشارکت کودکان در تصمیم گیری با دیگران و سؤال از نقطه نظرات اخلاقی مختلفی که بین آنها مبادله می شود اتفاق می افتد. مغایرت نقطه نظرات باعث ایجاد تعارض شناختی می شود و احتمالاً با بازشناسی افکار خود در مرحله بالاتر استدلالی قادر به حل آن خواهد بود. این فرایند به تدریج اتفاق می افتد گرچه هر استدلال شخصی می تواند به طور کلی در یک مرحله طبقه بندی شود دیدگاه اخلاقی فرد در مورد موضوعات خاص ممکن است نزدیک به یک مرحله بالاتر و یک مرحله پایین تر قرار گیرد. چند ویژگی دیگر الگوی مرحله ای کولبرگ شبیه نظریه پیاژه است. یکی اینکه هر کدام از مراحل جزء کامل کننده ای از کل مراحل بوده و کودکان به تدریج به طور ثابت به مسائل و موقعیت های مختلف پاسخ می دهند. دیگر اینکه مراحل بطور متوالی به دنبال هم می آیند و در آن کودکان به ترتیب مراحل را پشت سرمی گذارند و به مراحل قبلی برگشت نمی  کنند. در نهایت اینکه پیشرفت در همه مراحل برای همه مردم و همه فرهنگ های جهانی یکسان است. کولبرگ تلاش در ساختن الگویی که همه جنبه های استدلال اخلاقی را در برداشته باشد



خرید و دانلود تحقیق در مورد رشد اخلاقی کودکان


تحقیق در مورد دروغگویی در کودکان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 59 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دروغگویی در کودکان

دروغگویی در کودکان

راههای درمان و اصلاح

( قسمت دوم )

۱- شنــــاخت علل :

باید بدانیم چرا کودک دروغ می گوید ؟ چه انگیزه ها و موجباتی او را به دروغ واداشته اند؟ هدف او از این دروغ چیست ؟

۲- دادن آگاهـــــی :

پس از شناخت علت یا علل، زمان دادن آگاهی و اطلاعاتِ لازم است. فی المثل کودکی که در اثر اشتباه در بیان تخیل و واقعیت دروغی گفته باید بفهمد که واقعیت چیست و خواب و خیال چیست و به او تفهیم گردد که در بیان آن مسئله دچار اشتباه شده است.

به فردی که در سن تشخیص است باید تفهیم شود سخنی را که گفته ناپسند بوده و مورد قبول و پذیرش پدر و مادر و دیگران نیست و ممکن است روزی این گونه سخنان زیان و خطر پدید آورند و باعث آبروریزی هایی شوند و ...

۳- ایجـــاد محیــــط سالــــــم :

محیط خانه و تربیت کودک را از ریا و نیرنگ دور سازید و افراد را از معاشران دروغ پرداز ، حتی آنهایی که گاهی به شوخی دروغ می گویند بر حذر بدارید. زیرا کودک است و جنبه نقش پذیری و تقلید او

۴- رعـــایت انصــاف :

طفلی شاهد بی انصافی های والدین است. پدر و مادر را می بیند که مثلاً دراثر اشتباه ظرفی از دستشان می افتد و می شکند و کسی نیست آنها را مورد بازخواست قرار دهد ، ولی همین که نمونه این لغزش توسط طفل صورت بگیرد او رابه باد ناسزا و متهم به سر به هوایی می کنند. کودک چون انصافی از پدر و مادر نمی بیند و از سوی دیگر مایل به شکست و تحقیر شخصیت خود نیست تن به دروغ می دهد.

۵- عفــــــــو و بخشـــــش :

در خانه و زندگی و در اداره فرزندان رعایت انضباط و ضوابط اخلاقی ضروری است؛ ولی زیاده روی در این امر نیز درست نیست. برای واداشتن طفل به راستگویی ضروری است در مواردی از بعضی لغزشها که گاهی خود هم مرتکب آن می شویم طفل را ببخشاییم. حتی رعایت انصاف ایجاب می کند که او در مواردی کارهای جزئی خود را که علنی کردن آن موجب شرم و حیاست از شما پنهان دارد البته به شرطی که مخالف شرع و اخلاق نباشد.

۶- محــــدود کـــــردن تـــــوقعات :

از او انتظار نداشته باشید که همه ی خواست های شما را برآورده کند و کاری که شما در انجامش ناتوانید و یا تنبلی تان می آید که آنرا انجام دهید، او برای شما انجام دهد .

۷- ایمــــن کــــردن از مجـازات :

فرزندان ما باید در خانه احساس آرامش و اطمینان کنند و ‌مطمئن باشند که خطاهای بی اختیار بخشوده میشود. تنبیه و سرزنش برای مواردی است که تعمدی در کار باشد و تازه اگر در همان کار عمدی هم سخن راست گفته شود موجب تخفیف در عقوبت است .

۸- پنــــد و انـــدرز :

این امر در کودکان مؤثرتر است از آن جهت که هنوز با فطرت خود فاصله چندانی نگرفته اند و هنوز درون و ضمیرشان پاک و صاف است. بیان یک مسئله که این روش فلان ضرر را دارد و خدا از آن



خرید و دانلود تحقیق در مورد دروغگویی در کودکان


تحقیق در مورد خلاقیت در کودکان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه

مطالعات روان‌شناسان درباره خلاقیت نشان داده است که خلاقیت نیز همانند سایر جنبه‌های انسان از الگویی پیروی می‌کند. به نظر آنها خلاقیت در اوایل زندگی و ابتدا در بازی کودک ظاهر می‌شود و به تدریج در جنبه‌های دیگر زندگی از قبیل کار ، مدرسه ، فعالیت‌های تفریحی و مشاغل تجلی می‌کند. ابتکارات یا تولیدات خلاق در طول سال‌های 30 و 40 به اوج می‌رسد. بعد از آن حالت فلات پیدا می‌کند، به تدریج کاهش می‌یابد.

عوامل تسریع‌کننده در رشد خلاقیت

*وقت: کودکان برای خلاق شدن وقت زیادی لازم دارند تا با افکار و مفاهیم درگیر شوند و با آنها بازی کنند و آنها را به اشکال نو و ابتکاری در آورند.

*ترغیب و تشویق: کودکان برای خلاقیت و خلاق بار آمدن به تشویق و ترغیب نیاز دارند و انتقاد مانع خلاقیت ایشان می‌شود.

*مواد: بدیهی است وجود مواد گوناگون مثلا کاغذ ، خمیر و…برای تحریک خلاقیت در کودکان ضرورت دارد.

*محیط محرک: محیط خانه و مدرسه باید با تشویق و راهنمایی کودکان در کاربرد مواد و اشیا ، خلاقیت ایشان را بر انگیزد.

*روابط غیر انحصاری والدین کودک: والدینی که نه حامی افراطی و نه انحصارگر افراطی فرزند خود هستند، طبعا او را به استقلال و اتکا به خویش تشویق خواهند کرد و این دو تاثیر بیشتری در خلاقیت دارند.

*روش‌های پرورش کودک: روش آزاد منشانه و آسان‌گیر در پرورش کودکان درخانه و مدرسه خلاقیت را تسریع می‌کند، در صورتی که سختگیری از آن جلو گیری می‌کند.

*فرصت کسب معلومات : خلاقیت در خلا انجام نمی‌گیرد، بلکه مستلزم کسب معلومات است که زیر بنای خلاقیت بشمار می‌رود.

جلوه‌های خلاقیت در کودکان

کودکان فرایند خلاقیت خود را درسنین مختلف به شکل‌های گوناگون آشکار می‌کنند که به جلوه‌های خلاقیت معروفند. این جلوه‌ها عمدتا عبارتند از :

جاندار پنداری

علاقه به نسبت دادن هشیاری به اشیا و موجودات غیر جاندار. این جلوه را غالبا در کودکان خردسال که هنوز نمی‌توانند جاندار را از غیر جاندار تمیز دهند، می‌بینیم، آنها از نسبت دادن صفات زندگان به موجودات غیر زنده لذت می‌برند و معمولا صفاتی را به آنها نسبت می‌کند که والدین‌شان به خود ایشان نسبت می‌دهند.

بازی سازنده

کودکان زمانی که به سن مدرسه می‌رسند و می‌توانند خیال بافی و واقعیت را از هم تشخیص دهند، توجه خود را از بازی نمایشی به بازی سازنده معطوف می‌کنند.

دوستان خیالی

دوست خیالی از شخص ، حیوان یا چیزی که کودک در عالم خیالش می‌آفریند تا نقش دوست را با او ایفا کند، زیرا بیشتر بازی‌ها برای لذت بخش بودن به همبازی نیاز دارند و کودکانی که همبازی ندارند غالبا یک همبازی خیالی برای خودشان خلق می‌کنند. کودکی که تجارب اجتماعی تلخ و ناخوشایند دارد، ممکن است همبازی خیالی را بر همبازی واقعی ترجیح دهد.

رویای بیداری

رویای بیداری مانند بازی‌ها ، فعالیتی است که شخص از پرداختن به آن لذت می‌برد. شکلی از بازی ذهنی است که معمولا خیال پردازی خوانده می‌شود تا جلوه‌های کنترل شده تخیل مشخص شود.

دروغ‌های مصلحت آمیز کودک

یکی از جلوه‌های بسیار شایع میان کودک خردسال ، گفتن دروغ‌های مصلحتی است که با دروغ‌هایی که بزرگسالان فکر می‌کنند تفاوت دارد. این گونه دروغ را کودک بر خلاف تصور بزرگسالان عملا درست می‌پندارند.

شوخی سازی

شوخی دو جنبه دارد: توانایی ادراک شوخی و دیگری توانایی تولید آن و جنبه پذیرش اجتماعی را هم باید به آن افزود، زیرا جالب یا غیرجالب بودن شوخی را اطرافیان تعیین می‌کنند. تولید شوخی مستلزم شناخت موقعیت است، همچنین با میزان علاقه شخص به پذیرش اجتماعی بستگی دارد. به این معنا که کودکان ناراضی از میزان آن طبعا به تولید شوخی انگیزش بیشتری خواهند داشت تا به هدف خود برسد. شوخی‌ها انواع ساده و پیچیده دارند که خلاقیت عمدتا در شوخی‌های پیچیده به چشم می‌خورد.

داستان‌گویی

یکی دیگر از جلوه‌های خلاقیت ، داستان‌گویی است. کودکان خلاق در انتخاب و بیان داستان مو فقیت بیشتری دارند و بهتر و بیشتر می‌توانند توجه شنوندگان خود را جلب کنند.

مفهوم خود آرمانی

مفهوم خود آرمانی آرزوی کودکان به این است که آن باشند یا آن چیز را عرضه کنند که خود دوست دارند به آن برسند. به عبارت دیگر منظور از خود آرمانی ، علاقه شخص به این است که دیگران او را آنچنان که خودش می‌خواهد دریابند. اعم از خود پنداری بدنی و خود پنداری روان‌شناختی.

رشد خلاقیت در بچه ها

برای پرورش خلاقیت در کودکان می باید به تمام ابعاد وجودی آنان اعم از بعد عاطفی ، اجتماعی ، شناختی ، آموزشی و....توجه شود.پرورش خلاقیت با عوامل محیطی مثل خانواده و اجتماع رابطه تنگاتنگی دارد. از جمله عواملی که در پرورش خلاقیت دخالت دارند می توان موارد زیر را نام برد.

1-فراهم آوردن محیط غنی از فرهنگ

2- برقراری جو عاطفی مناسب بین افراد خانواده

3-ضمن توجه به تخیلات بچه ها ، آن ها را به سوی واقعیت سوق دادن .

4-توجه به پرورش حواس پنج گانه بچه ها .

5-فراهم آوردن محیطی که امکان اشتباه کردن ، تجربه کردن و ریسک کردن را به بچه ها بدهد.

6-بردن بچه ها به دامن طبیعت ، نمایشگاه های هنری ، موزه ها ، کارخانه ها و....

7-استفاده از اسباب بازی های فکری و ساختنی که بچه ها بتوانند ایده های مختلف را روی آن پیاده کنند مانند : استفاده از انواع پازل ها ، مدل سازی ف جدول ها و.....

8-انجام کاردستی ، استفاده بهینه از وسایل دور ریختنی ، تهیه کلاژ و......

9-تشویق بچه ها به داشتن اندیشه های بکر و تازه .

10- توجه به سوالات عجیب و غیر معمول بچه ها .

11- توجه و احترام به عقاید و پیشنهادهای بچه ها.

12- عدم مقایسه بچه ها با هم.

13-قصه گفتن ، اجرای نمایش ، شرکت بچه ها در گروه های شعر و موسیقی

14-حذف تنبیهات بدنی .

15-تشویق بچه ها به دستکاری اشیاء و عقاید.

عوامل سرکوب خلاقیت

پرورش خلاقیت بدون توجه به پرورش شخصیت چندان مفید نیست . اعتماد به نفس پایین ، نبود پشتکار، اضطراب ، حساس نبودن به پدیده ها ، تمایل به همرنگی و یکنواختی فکر از عواملی به شمار می روند که راه مسیر اندیشه خلاق را سد می کند.

خلاقیت و یادگیری در کودکانهمه ما اغلب با دیدن کودکانی که رفتار قابل ملاحظه ای دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار یاد می کنیم. برخی از معلمان نیز با دیدن چنین دانش آموزانی، بدون ارزیابی هوش و توان خلاقیت او، برخوردهای نادرستی از خود نشان می دهند. البته این رویه در مورد پدر و مادران چنین فرزندانی هم صادق است. یکی از دوستان می گوید: چند سال پیش در گفت و گو با یکی از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربیت، متوجه شدم که پدری، فرزندش را به خاطر شیطنت، شوخ طبعی، رفتار گاه احمقانه و در نهایت زبل بازی بر زمین کوفته بود، به عبارت دیگر او با این عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از این رفتارهای نابهنجار پدر، دچار دگرگونی اساسی شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت دیگر اثری نبود. آیا او باید این بار خلاقیت اش را در رفتارهای بزهکارانه دنبال می کرد؟

به راستی شما پدران و مادران و اولیای مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقیت و ارتباط آن با یادگیری کودکان آشنایی دارید؟ مطلبی را که خانم «نگین برات دستجردی» در این مورد گردآوری کرده است، در ذیل می خوانید.

اگرچه تمدن و فرهنگ بشری نتیجه تلاش همه آدمیان در تمام دوران هاست، اما غنا و عظمت آن را مدیون گروه کوچکی از انسان ها هستیم که کاشف، مخترع، هنرمند یا متفکر نامیده می شوند. از کشف آتش تا اختراع رادیو و سفینه های فضایی، از نقاشی های دیواری در غارها تا آثار هنرمندانی نظیر کمال الملک و پیکاسو و از اولین آثار مکتوب نانوشته ها ، سروده های فردوسی و شکسپیر ، همه محصول کار و اندیشه جمع کوچکی از بشریت است. تمدن بشر مرهون اندیشه خلاق آدمی بوده و دوام آن نیز بدون بهره گیری از خلاقیت که عالی ترین عملکرد ذهن انسان محسوب می شود، غیر ممکن خواهد بود. عصاره خلاقیت غیرقابل پیشگویی بودن است.

مفهوم خلاقیت و تفکر خلاق از منظر دیگران

نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفکر خلاق نشان می دهد که ریشه این اصطلاح در نوع روش فکری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. بررسی تعاریف خلاقیت نشان می دهد که عده ای از آنها به ویژگی های شخصیتی افراد، بعضی به فرآیند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداخته اند. بنابر تعریفی، خلاقیت توانایی مرزشکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی – شغلی – حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. به عبارتی دیگر خلاقیت هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود.

«هالپرن» خلاقیت را توانایی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات با ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می داند. از دیدگاه «پرکینز» تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. خلاقیت را می توان با اشاره به چند توانایی ذهنی توصیف کرد که به تولید آثار خلاق منجر می شود.

فرآیند آموزش و یادگیری، می تواند تفکر خلاق را پرورش دهد و افرادی کاوشگر، آفریننده، مشکل گشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند.

خلاقیت در روند شکل گیری

تحقیقات تجربی و گسترده مربوط به خلاقیت به طور عمده از اواخر دهه 1950 در ایالات متحده آمریکا آغاز شده است. هر چند پیش از این نیز مطالعاتی محدود توسط گالتون، والاس، پاتریک راس من و دیگران در زمینه خلاقیت صورت پذیرفته بود، ولی تا آن زمان خلاقیت به عنوان موهبتی که به افراد قلیلی از اجتماع اعطا شده، در نظر گرفته می شد. شوک اسپوتنیک در اواخر 1950 حرکت گسترده ای را در مراکز علمی و تحقیقاتی آمریکا و اروپا موجب گردید. این جنبش با هدف جبران عقب ماندگی های علمی – تحقیقاتی غرب و با به کارگیری امکانات مالی قابل توجه صورت پذیرفت و باعث رشد سریع تحقیقات مربوط به خلاقیت شد.

گیلفورد یکی از پیشگامان این گرایش به حوزه خلاقیت محسوب می گردد.هدف پروژه تحقیقاتی گیلفورد و همکاران وی آن بود که درباره ی ماهیت هوش انسان و فرآیند ذهنی که منجر به ظهور رفتار خلاق می شود، تحقیق کند.

خانواده مهمترین نقش را در کنترل و هدایت تخیل و ظهور خلاقیت دارد. اگر خانواده فرصت های لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه را برای رشد خلاقیت فراهم می کنند. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت های ذهن است.

گروه گیلفورد موفق شد قابلیت هایی نظیر سیالی ذهن، انعطاف پذیری و حساسیت نسبت به مسائل را کشف کند. پس از گیلفورد گروه «بارون و مک میلان» با هدف تعیین ویژگی های شخصیتی افراد خلاق تحقیقات دامنه داری را در دانشگاه کالیفرنیا انجام دادند. همچنین تحقیقات پل تورنس در مورد روش های پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان نتایج پرباری را به همراه داشت.

تایلور و همکاران با جمع آوری سرگذشت افرادی که از لحاظ علمی سرآمد محسوب می شدند، سعی کردند خصوصیات و ویژگی های افراد خلاق را مشخص کنند. تحقیقات مربوط به خلاقیت از آن زمان تاکنون به طور خستگی ناپذیری ادامه یافت و روز به روز بر وسعت و غنای موضوعات مورد مطالعه افزوده می شود.

آنها چهار کارکرد عمده برای ذهن خلاق قائل هستند که عبارت اند از:

- پدید آوردن یک محصول یا خدمت جدید

- پدید آوردن کاربردی جدید از یک محصول یا خدمت جدید

- حل یک مسئله.

- حل یک منازعه.

از آنجایی که شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی اطلاعات، ابداع راه حل ها یا تعدیل های نو یا بدیع فعالیت های ذهنی است که برای فرآیند خلاقیت ضروری است و از آنجا که خلاقیت واژه ای بسیار مبهم است و بین محققان و روان شناسان در مورد تعریف آن اتفاق نظر جامعی وجود ندارد، لذا لازم است که مفهوم خلاقیت با دقت بیشتر بررسی شود.

از جمله به این نکته ظریف توجه شود که خلاقیت خود یک فرآیند است، نه تولید.

در هر حال در مطالعه خلاقیت باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:

الف: اول این که خلاقیت می تواند خلق شکل ها یا صورت های نو از ایده ها یا تولیدهای کهنه باشد، در این صورت عمدتاً فکرها و ایده های گذشته است که اساس خلاقیت های جدید قرار می گیرد.

ب: دوم این که خلاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً موقعیت یا اقدامی عمومی نیست.

یعنی ممکن است فردی چیزی را خلق کند که قبلاً هیچگونه سابقه ذهنی از آن نداشته است، گرچه آن چه که او خلق کرده است، به صورت های مشابه یا کاملاً یکسان قبلاً توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلاقیت در کودکان