زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

رابطه هوش هیجانی و عزت نفس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عامل 1) هوش درون فردی ( Intelligence Intrapersonal ) به توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی, بیان احساسات, عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به روشی غیر مخرب و رها بودن از وابستگی هیجانی اطلاق می شود . و خود آگاهی هیجانی (  باز شناسی و فهم احساسات خود) , جرات ( ابراز احساسات , عقاید , تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده ) , خود تنظیمی ( آگاهی , فهم, پذیرش و احترام به خویش ) , خودشکوفایی( تحقق بخشیدن به ایتعدادهای بالقوه خویشتن) و استقلال ( خود فرمانی و خود کنبرلی در تفکر و عمل شخص و رهایی از وابستگی هیجانی) را در برمی گیرد. عامل 2)  هوش بین فردی ( Intelligence Interpersonal ) به معنی توانایی همدلی یعنی آگاهی, درک و ارزیابی احساسات دیگران است. ارتباط بین فردی به معنی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو طرفه ( شامل ابراز و دریافت محبت) است. همچنین هوش بین فردی بالا , مسئولیت پذیری اجتماعی بالارا هم به دنبال دارد. عامل 3) قابلیت انطباق( Abaptadility ) : انطباق یا سازگاری شامل مساله گشایی ( تشخیص و تعریف مسایل , همچنین ایجادی راهکارهای موثر) , آزمون واقعیت( ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی تجربه می شود ) و انعطاف ( تنظیم هیجان, تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط ) می باشد.عامل 4) کنترل استرس (  Control Stress ) :شامل توان تحمل حوادث ناخوشایند و شرایط استرس زا و نیز مقاومت , به تاخیر انداختن یا انکار یک تکانه, سائق یا وسوسه برای عمل کردن است. عامل5) خلق عمومی ( Moob General ) : توانایی رضایت از زندگی , شاد بودن و داشتن نگرش مثبت یا مشخص در همه شرایط حتی در زمان بد شانسی.

خرده مقیاسهای پانزده گانه نیز عبارتند از : 1) خودآگاهی هیجانی (Awareness Self Emotional  ):توانایی شناخت احساسات خود, تفکیک آنها, آگاهی از احساس خود و دلایل ظهور این احساسات. 2) قاطعیت( Assertiveness ) : توانایی بیان احساسات , عقاید و افکار خود و دفاع از حقوق خود به روش منطقی , غیر مخرب و بدون فحاشی که شامل 3 بعد است: توانایی بیان احساسات ( پذیرش خشم, صمیمیت و ... و ابزار آن ) توانایی بیان آشکار عقاید، افکار و باورهای خود ( خوش آیند و ناخوشایند) و اتخاذ تصمیم راسخ و روشن , حتی اگر با محروم شدن از بعضی امتیازات همراه باشد. توانایی پایداری و مداومت برای احقاق خق خود , افراد قاطع و جرات مند کمرو و خجالتی نیستند. آنها می توانند احساسات خود را واضح , روشن , مستقیم و بدون خشونت و پرخاشگری ( فیزیکی یا کلامی ) ابراز کنند. 3) حرمت نفس( Regarb Self ) : حرمت نفس در واقع توانایی احترام به خود و پذیرش خود به عنوان فردی ارزشمند, احترام به هود و دوست داشتن خود آنگونه که هستیم و پذیرش جنبه های مثبت و منفی قابلیت ها و محدودیتهای خود است. در بخث هوش هیجانی با مفاهیمی چون امنیت, اعتماد به نفس , خود باوری و احساس ارزشمندی نسبت به خود سروکار داریم . اعتماد به نفس و عزت نفس با خود باوری و هویت رشد یافته ارتباط کامل دارند. بنابراین شخص صاحب حرمت نفس, احساس خشنودی و رضایت از خود داشته و فرد فاقد آن احساس بی لیاقتی و حقارت می کند.4) خود شکوفایی ( Actuali selfzation)  : خود شکوفایی مستلزم شناخت توانمندی های بالقوه در فرد و سپس رشد و شکوفایی انهاست. این بعد از هوش هیجانی , راهی برای غنا و معنی بخشیدن به زندگی فرد است. تلاش برای شکوفا کردن استعدادهای بالقوه از طریق اهداف شخص و با گذشت عمر قابل دستیابی است. خود شکوفایی فرایندی مستمر و پویا برای کسب حداکثر رشد توانایی ها , قابلیت ها و استعدادهاست. خود شکوفایی رسیدن از خود واقعی به خود ایده آل است. شناخت خود, پذیرش و رضایت از خود وخود باوری و آنگاه تلاش برای رسیدن به آنچه باید باشیم مسیر ما در رسیدن به خود شکوفایی است. 5) استقلال (Inbepenbence  )  : استقلال یعنی توانایی خود هدایتگری و خود کنترلی در فکر و عمل و عدم وابستگی عاطفی افراد مستقل در برنامه ریزیها و تصمیم گیریهای مهم متکی به خود هستند البته پیش از تصمیم گیری , در جستجوی نقطه نظرات دیگران نیز هستند و در تصمیم گیری نهایی به آنها توجه



خرید و دانلود  رابطه هوش هیجانی و عزت نفس


هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار

چکیده

این مقاله به موضوع هوش هیجانی و کاربرد آن در مدیریت سازمان‌ها می‌پردازد. هوش هیجانی تعریف شده و با هوش تحصیلی مقایسه می‌شود. شرایط بروز هوش هیجانی و استعدادهای فردی برای ایجاد هوش هیجانی تشریح می‌شوند. سپس کاربرد هوش هیجانی در مدیریت بازار بررسی می‌شود. هم‌چنین به موضوع هوش بین فردی، امید و خوش‌بینی و نقش آنها در مدیریت بازار پرداخته می‌شود.

منبع : روزنامه همشهری،‌ پنج‌شنبه 24 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3801، صفحه 12.

کلیدواژه : هوش هیجانی؛ هوش تحصیلی؛‌ هوش بین فردی؛ مدیریت بازار

 

1- مقدمه

مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینه‌ها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است که تفاوت‌های فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف می‌شود. برای تغییر و حرکت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلی‌ترین عامل نیروی انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعه‌ای تنها و تنها نیروی انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی بنظر برسد ولی واقعیت‌های پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت می‌کند. اگر یک جامعه را با همه امکانات مادی و ثروت‌های بیکران با جامعه‌ای که از همه این امکانات بی‌بهره است مقایسه کنیم و مشاهده کنیم که جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی که این مسئله را ایجاد کرده باید عامل انسانی باشد در زمینه امور اقتصادی و تجاری مانند همه دیگر بخش‌های اجتماعی عامل انسانی مهم و حیاتی است. مقاله حاضر نگاهی دارد به یکی از دیدگاه‌های جدید در زمینه مدیریت تجاری.نخستین توجهی که در عرصه مدیریت و تجارت به صورتی جدی به رفتار مناسب با عوامل انسانی مبذول گشت به التون مایو استاد دانشگاه هاروارد مربوط می‌شود. وی در تحقیقاتی که در شرکت برق وسترن انجام داد و به تحقیقات هاتورن معروف شد به این نتیجه مهم رسید که توجه به عامل انسانی مهم ترین ابزار در رشد انگیزش و بهره‌وری سازمان‌ها و کارکنان آنها است. در واقع بعد از آنکه تیلور اصول مدیریت علمی خود را منتشر و اجرا نمود انقلابی در بهره‌وری سازمان‌ها رخ داد، اما به همان نسبت اداره سازمان‌ها را به سمت شیوه‌های مکانیکی که موجب کاهش رضایت کارکنان می‌شد سوق داد. تلاش‌های التون مایو که در واقع آغازگر جنبشی نوین در عرصه مدیریت بود و به مکتب رفتارگرایان معروف گشت باعث شد مدیران و نخبگان تجاری توجهی ویژه به عامل روحیه انسانی در داخل و خارج از سازمان نمایند. شکوفایی شیوه رفتارگرایان مربوط به سال‌های ۱۹۳۰ می‌شود با این وجود تا به حال این بینش اعتبار خود را حفظ نموده است. طوری که حالا در تقسیم‌بندی‌هایی که برای نگرش مدیریتی مدیران به کار می‌رود آنها را به دو دسته کارمندگراها و کارگراها تقسیم می‌کنند که در واقع تمایزی است بین کسانی که اولویت و تمرکز خود را بر انجام کار بدون توجه به روحیه دیگران می‌دهند و کسانی که روحیه کارکنان و انگیزش آنان  را در نظر می‌گیرند. ناگفته پیداست بهترین شیوه روشی  است که هر دو وجه را یعنی کارگرایی و کارمند گرایی را در اوج دارا باشد.



خرید و دانلود  هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار


تحقیق در مورد نشانه های هیجانی افسردگی 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 43 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نشانه های هیجانی افسردگی:

وقتی از یک بیمار افسرده سؤال می شود که چه احساسی دارد، رایجترین صفتهایی که به کار می برد عبارت اند از:

«غمگین، دمغ، بدبخا، درمانده، ناامید، تنها، ناخشنود، اندوهگین، بی ارزش، شرمنده، حقیر، نگران، بی مصرف گناهکار.»

غم برجسته ترین و فراوان ترین نشانه های هیجانی در افسردگی است. غم آنچنان بر زددگی یک بیمار حاکم بود که او تقریباً در تمام ساعات بیداری خود گریه می کرد. او به خاطر گریه بیش از حد نمی توانست از عهدة مکالمة اجتماعی بر آبد. این حالت با چنان شدتی در درمان رخ داد که تقریباً هیچ درمانی صورت نگرفت. این خلق مالیخولیایی در اوقات روز فرق می کند. عموماص افراد افسرده هنگام صبح احساس بدتری دارند، و وقتی روز سپری می شود، به نظر می رسد خلق آنها اندکی سبک می شود، همراه با احساسهای غم، احساسهای اضطراب نیز اغلب در افسردگی وجود دارند. فقدان مسرت، از بین رفتن شادی زندگی، تقریباً به اندازة غم در افسردگی فراگیر است. فعالیت هایی که قبلاً موجب احساس خشنودی می شوند، کند و یکنواخت می شوند. بی علاقگی معمولاً در آغاز فقط در چند فعالیت، مثل کار وجود دارد. اما زمانی که شدت افسردگی افزایش می یابد، بی علاقگی عملاً به هر فعالیتی که شخص انجام می دهد گسترش کی یابد. لذت ناشی از تفریحات، سرگرمی و خانوده. کاهش می یابد. افراد معاشرتی که قبلاً از رفتن به میهامانی لذت می بردند، از گردهمایی های اجتماعی خودداری می کنند. بالاخره، حتی کارکردهای زیستی، نظیر خوردن و میل جنسی، جاذبه خود را از دست می دهند. نود و دو درصد از بیماران افسرده، دیگر از دلبستگی های موجود در زندگی خود احساس خشنودی نمی کنند، و شصت و چهار درصد بیماران افسرده احساس خود نسبت به دیگران را از دست می دهند.(به نقل از روزنهان و سلیگمن: ترجمه سید محمدی، 1379 شناخت درمانی در درمان افراد افسرده)

پک(1968) ابتدا شناخت درمانی را روی افسردگی اجرا می کرد. در مورد افسردگی بیش از هر اختلال دیگری تحقیق شده است. مفهوم بندی هایی که در مورد افسردگی لایه شده عبارتند از فرایاد شناختی، مارپیچ نزولی افسردگی و جامعه گرایی و خودمختاری. این مبانی نظری افسردگی، چارچوبی برای کاربرد راهبردهای شناختی و دیگر راهبردها فراهم می آورند.

فرایاد شناختی به نگاه منفی افسرده ها در مورد خودشان، دنیا و شکست هایشان اشاره دارد. طبق دیدگاه ادراک خویشتن، افسرده ها خودشان را از انسان های بی ارزش، تنها و بی عرضه می دانند. در عین حال دنیا را مملو از توقعات طاقت فرسا و موانعی می دانند که اجازه نمی دهند آنها به اهداف شان برسند. افسرده ها نگاه غم انگیزی به آینده دارند آنها معتقدند شدیدتر می شود و موفق نخواهند شد. چنین ادراک هایی باعث می شود مردود و نا امید، خسته و بی تفاوت شوند. تحریف های شناختی آنها نیز همان تعریف هایی است که اشاره شد.

یک دیدگاه نظری دیگر در مورد افسردگی، مارپیچ شناختی است. مارپیچ نزولی افسردگی که با ترایا و شناختی رابطة دارد، روابط طرحواره



خرید و دانلود تحقیق در مورد نشانه های هیجانی افسردگی 27 ص


تحقیق در مورد ثبات هیجانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 2 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بررسی مقایسه سطح ثبات هیجانی بین دانشجویان زن متاهل و مجرد, / پروین احتشام‌زاده؛ به راهنمائی : محمدمحسن جلالی‌طهرانی، زینب جلالی‌طهرانی

احتشام‌زاده، پروین

128 صفحه، جدول، نمودار، کتابنامه

پایان نامه (کارشناسی ارشد) -- دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم تربیتی، 1375-1376.

h t t p : / / d a t a b a s e . i r a n d o c . a c . i r

زن و مرد بعنوان دو موجود دارای مسائل و روحیات و عواطف مخصوص به خود می‌باشند که شناخت آن نقش بسیار مهم و اساسی در پی‌ریزی زمینه‌های تفاهم و سازگاری و تشریک مساعی آندو و تحقق روابط سالم خانوادگی و اجتماعی دارد. زن به جهت رسالت اصلی خود که تولید مثل، پرورش کودک و تربیت نسل انسانی می‌باشد، باید روحیات و عواطف بسیار لطیف و در عین حال انعطاف‌پذیر داشته باشد، زیرا مشکلات مهم تربیت جسمی و روانی فرزند در ایام طفولیت تنها با وجود عواطف شدید و حی فداکاری عشق عمیق به اولاد قابل تحمل است ، از طرف دیگر شخصیت سالم انسانی اصولا در فضای آکنده از محبت و صداقت می‌تواند رشد کند و شکوفا شود (رکاوندی، 1372). به اعتقاد اریکسون (Erikson) ششمین مرحله رشد روانی اجتماعی (Psychosocial) بطور عمده زمانی است که فرد درگیر روابط محبت‌آمیز (Courtship) و ازدواج است . این مرحله از اواخر نوجوانی تا ابتدای بزرگسالی به طول می‌انجامد. چنانچه فرد در این مرحله فوق به حل بحران صمیمیت در مقابل انزوا، نگردد ممکن است جذب خود (Self-absorption) شود و یا از ارتباطات بین فردی اجتناب ورزد. ناتوانی برای وارد شدن در ارتباطات فردی آرامبخش و صمیمانه، فرد را به یک مجموعه احساسات نهایی (Loneliness)، پوچی اجتماعی (Social emptiness) و انزوا (Isolation) رهنمون می‌شود (Hjelle & Ziegker, 1992). زنان به گونه‌ای هیجانی خود را ابراز می‌کنند، بطوریکه تحت تاثیر احساس خودشان و حالتهای احساسی دیگران بوده و از نظر هیجانی تغییرپذیر (Labile) هستند (Wood et al., 1989). برخی افراد بر این عقیده‌اند که ازدواج و والدینی کردن برای اشخاص جوان پیش از اتمام تحصیل فرصتهای لذت بردن از ویژگیهای دوران تجرد را از ایشان سلب می‌کند. به عبارت دیگر تعارضی در عصر حاضر بین نقش جنسی سنتی و جدید پیدا شده است ، در این میان زنان بیشتر مورد انتخاب مسئولیتهای خانه و فرزندان از یک طرف و پرداختن به شغل و فعالیتهای اجتماعی دچار تعارض می‌گردند (شعاری‌نژاد، 1373). بدین ترتیب تحقیق حاضر به دنبال تعیین این موضوع است که به تعویق انداختن ازدواج تا بعد از فراغت از تحصیل در سلامت روان زنان دانشجو تاثیر دارد و بطور دقیق سعی دارد نشان دهد که سطح ثبات هیجانی که با خرده آزمون C تست C.A.Q سنجیده می‌شود بین زنان متاهل و مجرد دانشجو دارای تفاوت است . بدین منظور مقایسه سطوح مختلف ثبات هیجانی و وضعیت تاهل در فصل چهارم ارائه گردیده است . نتایج بدست آمده بیانگر این است که سطح ثبات هیجانی در دانشجویان زن مجرد و متاهل نمونه این تحقیق تفاوت معنی‌داری با یکدیگر ندارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد ثبات هیجانی


پروپزال هوش هیجانی 15ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مقدمه

اکثر مردم عضو سازمانهایی1 با ساختار رسمی و ساختار غیر رسمی هستند. رابینز2 سازمان را اینگونه تعریف می کند:

"سازمان پدیده ای اجتماعی است که به طور آگاهانه هماهنگ شده، دارای حدو مرزهای نسبتاً مشخصی بوده وبرای هدف یا مجموعه ای از اهداف بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می کند."(رابینز، 1987 ص 3). در سازمانها به جز عامل حیاتی مدیریت، عنصر اساسی دیگری به نام «انسان ها» وجود دارند.

در واقع توفیق سازمانها مستقیماً به استفاده مؤثر از منابع انسانی بستگی دارد. (حقیقی و دیگران، 1380). «رهبری» به عنوان یک کارکرد اجتماعی مهم، میانجی بین این دو یعنی «مدیریت» و «منابع انسانی» است.

«رهبری»3 هنر مدیریت است (دویتری4، 1984) به نحوی که رهبری اثر بخش می تواند در افراد که به منظور تعیین و تحقق هدفها نفوذ کند و حس وفاداری وهمکاری همراه با احترام در آنها به وجود آورد. (دویتری، 1984 ترجمه میرسپاسی ص 337). از سوی دیگر توانایی نفوذ در دیگران به وسیله قدرت بوجود می آید. (هرسی و بلانچارد5، ترجمه کبیری ص228).

پس قدرت به عنوان پدیده اجتناب ناپذیر ویژگی اساسی نقش مدیراست که اثر بخشی6 او را در سازمان فراهم می سازد. قدرت در سازمان خود به خود پدید نمی آید، بلکه سرچشمه هایی دارد که هر یک در نوع رهبری مدیر اثر می گذارد. (حقیقی و دیگران، 1380 ص 402) اهمیت منابع قدرت7 برای یک مدیر تا آنجا است که حتی از حیث روابط انسانی نیز به آن پرداخته شده است و ضرورت آن در جامعه امروزی ما به اثبات رسیده است. (گریفیث8، ترجمه بخشی ص 126).

__________________________________________

7. power resurce 4. daughtrey 1. organization

2. ROBBINS 5. hersy/ BLanchard 8. Griffiths

3. Leadership 6. Effectivness

در عین حال همیشه باید در سازمانهای آموزشی و غیر آموزشی این نکته را مدنظر قرار دهیم که آشنایی با شیوه و نوع کاربرد قدرت و استفاده صحیح از آن ما را در تحقق و تأمین هدفهای سازمان کمک می کند، نه خود قدرت. به اعتقاد ابراهام زلزنیک1 (1997) قدرت در دست افراد خطا و ریسک انسانی به دنبال دارد و گاهی کاربرد نامناسب منابع قدرت از جانب مدیران موجب فشارهای روحی و روانی در سازمان می شود که باعث به خطر انداختن بهداشت روانی معلمان می شود. در نتیجه ناگزیر به استفاده از علم روانشناسی به منظور حل مسائل روحی و روانی در محیط سازمانی خود هستیم. (ساعتچی، 1381).

یکی از مؤلفه های روانشناسی که از دهه 1990میلادی به بعد در ادبیات مدیریت به کار رفته است هوش هیجانی2 است. (گلمن3وهمکاران، 1998). که ارتباط مستقیمی با اثر بخشی سازمان دارد (چرنیس4،2001،ص8) و به بهبود عملکرد سازمان کمک می کند.(Clophil, Dunstuble, 2004 ).

هوش هیجانی سعی در تشریح جایگاه و تفسیر هیجانات و عواطف در توانمندیهای اساسی دارد.5 (گلمن و دیگران (2002)، گلمن معتقد است هنگامی که سعی در توضیح دلایل اثر بخشی رهبران بزرگ داریم و درباره استراتژی و بینش قوی صحبت می کنیم، یک چیز مهمتر وجود دارد که: «رهبران بزرگ از طریق عواطفشان کار می کنند.» (گلمن 2001).

در مجموع باید گفت که رهبری و ریاست به معنای تسلط نیست بلکه هنر متقاعد کردن اشخاص برای کار در جهت یک هدف مشترک است. زیرا گلمن و همکارانش (2002) معتقدند رهبران که از هوش هیجانی بهره می گیرند و از رهبری هیجانی استفاده می کنند الگوی سلامتی و روابط کاری مؤثر خلق می کنند.

__________________________________________________

4. cherniss 1. Zaleznik

2. Emotional intelligence 5. caruso

3. Golman

در نتیجه ضمن اینکه هوش هیجانی نقش مرکزی درفرایند رهبری ایفا می کند؛ (گورگی1 ، 2000) باعث تنوع در منابع قدرت می شود، (کی یرستد2 ، 1999)، از اختلالات روانی پیشگیری اولیه به عمل می آورد (بار- اون3، 1999) و باعث توانمندی انسان دربعد شایستگی های شخصی و اجتماعی می شود. (گلمن، 1995)

با توجه به اینکه معلمین یکی از عناصر عمده در شکل گیری سازمانهای آموزشی هستند و حمایت و نگهداری معلم از مهمترین وظیفه مـدیران است (عسگریان، 1376)و با توجه به اهمیت و ضرورت هوش هیجان که برای مدیران هر سازمان به اختصار ذکر شد، مدیران مدارس نه تنها باید نسبت به هوش هیجانی دانش آموزان و معلمان حساس باشند بلکه باید نسبت به هوش هیجان خودشان نیز حساس باشند و به استفاده درست آن توجه نمایند.

در این تحقیق با توجه به اهمیت هوش هیجانی مدیر در رهبری مطلوب و با توجه به غیر قابل تفکیک بودن منابع قدرت مدیران برای رهبری آموزشی محقق به بررسی رابطه هوش هیجانی آنان با منابع قدرت می پردازیم.

__________________________________________________

1. George

2. Kierstead

3. Baron

بیان مسأله

قدرت1 در نزد همه انسانها و بالتبع در سازمانها وجود داد اما به رغم این گستردگی میزان آن در نزد افراد متفاوت است. تعاریف زیادی برای قدرت وجود دارد. برای مثال:

- تالکوت پارسونز2 معتقد است که قدرت چیزی است که به گسترده ترین شکل در جهان پخش شده است.

- راسل3 معتقد است که قدرت ایجاد تأثیرات مورد نظر است (راسل 1938).

- رانگ4 قدرت را به کنترل مورد نظر و توفیق آمیز دیگران محدود می کنند (رانگ 1968).

- استگدیل5 قدرت را ابزار رهبری می داند که با آن رهبر بر رفتار پیروان نفوذ می کند. (استگدیل 1974).

- و به تعریف فرنچ6 قدرتی که A بر B دارد عبارت است از حداکثر نیرویی که A می تواند در B القا کند منهای حداکثر نیرویی که B می تواند در جهت مخالف بوجود آورد (فرنچ 1956).

- حقیقی و همکاران قدرت را ویژگی اساسی نقش یک مدیر می داند که زمینه اثر بخشی او را در سازمان فراهم می سازد (حقیقی و همکاران 1382).

اما کاترین بنزینگر7 به فرآیند کسب قدرت و بکارگیری آن دیدگاهی خاص بخشیده است. (هرسی و بلانچارد ترجمه کبیری 1378).

بنزینگر قدرت را توانایی انجام کار به میل خود می داند (بنزینــگر 1982)، و متذکر می شود مـیان قدرت شخصی (تخصص8 - مرجعیت9) و قدرت سازمانی (مشروع10- پاداش11- اجبار12 ) تفاوتهای عمده ای وجود دارد. او اختلافات میان قدرت شخصی و قدرت سازمانی را ناشی از آزادی انتخاب

__________________________________________________

9. refrenet power 1. Power 5. Stogdill



خرید و دانلود  پروپزال هوش هیجانی 15ص