لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
فصل اول – کلیات: تبیین و بررسی اهداف توسعه هزاره سوم
بخش اول – تاریخچه و شکل گیری اهداف توسعه هزاره سوم
بخش دوم – بررسی اهداف و آرمانهای توسعه هزاره سوم
الف: اهداف و آرمانهای توسعه هزاره سوم
ب: توسعه انسانی و حقوق بشر در اهداف توسعه هزاره
ج: تأثیرات اهداف توسعه هزاره سوم
د: تعهدات کشورهای غنی درتحقق اهداف توسعه هزاره سوم
ه: چارچوب عملیاتی اجماع مونترری بعنوان چارچوب مشارکت جهانی (6 نکته مهم)
و: نقش گروههای غیردولتی و بخش خصوصی در تحقق اهداف توسعه هزار سوم
بخش سوم: راهبرد سازمان ملل متحد برای توسعه هزاره سوم
الف: ابعاد جهانی راهبرد
ب: ابعاد کشوری راهبرد
مقدمه
از ظهور انسانی کنونی در کره زمین حدود 40 هزار سال می گذرد که در برابر عمر زمین به لحظه ای می ماند . زمین در غیاب انسان از آرامش و توازن برخوردار بود، جانداران با رفع نیازهای خود نه تنها آسبی به محیط پیرامون نمی رساندند بلکه هر یک به نوبه خود در استواری این تعادل و توازن دخیل بودند.
برخورداری انسان از عقلانیت کنجکاو و جستجوگر او را به سرعت از عصر شکارگری و خوشه چینی به دوران کشاورزی در 12000 سال پیش رسانید. در عصر پیش از کشاورزی نقش انسان نسبت به دیگر جانداران تفاوت چندانی نداشت، به اندازه نیازهای ابتدائی از طبیعت برداشت می کرد و همانند دیگر جانداران حلقه ای از زنجیره متعادل حیات بود. ورود انسان به عصر کشاورزی ، ایجاد مازاد محصول، پیدایش قدرت، تشکیل قبیل ، شهر نشینی و پیدایش حکومت ها را در پی داشت. اگر چه آدمی در این دوران دست اندازی به طبیعت را آغاز کرده و با تسلط بر دیگر جانداران و گسترش فعالیتهای کشاورزی خود روز به روز بیشتر بر طبیعت چیره می شود ولی صنعت ابتدایی او را هوز از ساختن سنگی و آهنی و کندوکاو سطحی زمین و برپا ساختن سرپناه فراتر نمی رفت. این وضع با اندک تفاوتی در همه جای جهان یکسان بود اما انسان به کمک ذهن جستجوگر و خلاق از این دوران کمابیش نیز گذشته و به عصر انقلاب صنعتی در 300 سال پیش پای نهاد.
اثری که انسان از آن پس بر طبیعت نهاد نه فقط با چهل هزار سال گذشته اش قابل مقایسه نیست بلکه مجموعه تغییرات به وجود آمده در کره زمین (منهای پدیده های طبیعی مانند آتشفشان، زلزله ، یخبندان...) به وسیله سایر جانداران در صدها میلیون سال حضورشان در زمین باسیصد سال اخیر قابل قیاس نیست. گزافه نیست اگر گفته شود با جهش های فناوری به ویژه از نیمه دوم سده بیستم به این سو سرعت و شدت تغییرات حاصل از فعالیت انسان در طبیعت صد چندان شده است.
در دوران حاضر با توجه به شتاب روند جهانی شدن اقتصاد سرمایه داری ، با خطرات گسترده و شدیدتر آلودگی های جوی ناشی از استخراج و مصرف بی رویه تر منابع خام تولید و انرژی و هم چنین با تبعات و عوارض آن، گسترش فقر و بیکاری و بروز بحرانهای فزاینده اجتماعی و دیگر نسبت به گذشته در کشورهای جهان همراه بوده و روبرو خواهیم بود. امروز شاهد نابرابری های زاده از توسعه اقتصادی- اجتماعی بخشی از جهان هستیم که با عقب ماندگیهای بخش دیگری همراه است. در چنین شرایطی نمی توان شاهد آن بود که 80 درصد توان اقتصادی جهان در دست 20 درصد جمعیت این کره خاکی محبوس باشد و گروه عظیمی از مردم در کشورهای عقب مانده و یا حتی در کشورهای توسعه یافته در فقر، مرض، بیکاری و محرومیت های شدید به سر می برند. سالها است که دغدغه فکری متفکران و سیاستمداران برجسته جهان چنین نابرابریهایی را که امکان توسعه و پیشرفت را از گروههای زیادی ازمردم گرفته است بر نمی تابد و عزم عمومی بر آن قرار گرفته که اگر به علل اینگونه عقب ماندگی ها که بی سواد، نبود بهداشت ، بیکاری، بی غذایی، آلودگی محیط زیست و نابرابریهای جنسیتی است، پرداخته نشود جهانی آزار دهنده خواهیم داشت که محل امنی برای زندگی بشر نخواهد بود. توسعه انسانی اکنون به صورت چالشی درآمده که همکاریهای بین المللی را میطلبد . بنابراین منطبق با یک چنین شرایط حادی ضروری است که سازمان ملل متحد و ارگانهای زیست محیطی و حقوق بشری آن از یک موقعیت و وزن مناسب و بالاتری از وضعیت کنونی برخوردار کنند. و بعبارتی دیگر باید در عصر کنونی اهداف و برنامه های زیست محیطی ملل متحد از حرف به عمل واقعی تبدیل شوند. از آنجا که کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، می گوید: در عصر وابستگی به یکدیگر انسانها، حقوق شهروند جهانی، بر اساس اعتماد و مسوولیت مشترک، پشتیبان سرنوشت ساز پیشر فت است، اما در دوران محرومیت بیش از یک میلیارد انسان از حداقل نیازهای در خورشان و منزلت او،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
پایان هزاره
گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.
بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:
بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.
تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.
از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.
علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.
از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.
«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»
«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر و حذف اجتماعی.
ظهور اطلاعات گرایی در این پایان هزاره با افزایش نابرابری و حذف اجتماعی در سراسر جهان در هم تنیده شده است. حذف اجتماعی فرایندی است که به موجب آن برخی افراد گروهها به گونه ای منظم از دستیابی به سمتهایی محروم می شوند که به آنان امکان می دهد در چارچوب استانداردهای اجتماعی که از نهادها و ارزش های متن خاص شکل گرفته است، از زندگی مستقلی برخوردار باشد.
حذف اجتماعی یک فرایند است نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر می کند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیها این که چه افرادی در شمول اجتماع قرار گیرند چه کسانی از آن حذف شوند تفاوت می کند. بنابراین در جامعه شبکه ای حذف اجتماعی به گونه ای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
پایان هزاره
گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.
بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:
بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.
تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.
از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.
علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.
از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.
«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»
«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر و حذف اجتماعی.
ظهور اطلاعات گرایی در این پایان هزاره با افزایش نابرابری و حذف اجتماعی در سراسر جهان در هم تنیده شده است. حذف اجتماعی فرایندی است که به موجب آن برخی افراد گروهها به گونه ای منظم از دستیابی به سمتهایی محروم می شوند که به آنان امکان می دهد در چارچوب استانداردهای اجتماعی که از نهادها و ارزش های متن خاص شکل گرفته است، از زندگی مستقلی برخوردار باشد.
حذف اجتماعی یک فرایند است نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر می کند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیها این که چه افرادی در شمول اجتماع قرار گیرند چه کسانی از آن حذف شوند تفاوت می کند. بنابراین در جامعه شبکه ای حذف اجتماعی به گونه ای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
پایان هزاره
گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.
بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:
بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.
تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.
از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.
علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.
از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.
«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»
«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر و حذف اجتماعی.
ظهور اطلاعات گرایی در این پایان هزاره با افزایش نابرابری و حذف اجتماعی در سراسر جهان در هم تنیده شده است. حذف اجتماعی فرایندی است که به موجب آن برخی افراد گروهها به گونه ای منظم از دستیابی به سمتهایی محروم می شوند که به آنان امکان می دهد در چارچوب استانداردهای اجتماعی که از نهادها و ارزش های متن خاص شکل گرفته است، از زندگی مستقلی برخوردار باشد.
حذف اجتماعی یک فرایند است نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر می کند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیها این که چه افرادی در شمول اجتماع قرار گیرند چه کسانی از آن حذف شوند تفاوت می کند. بنابراین در جامعه شبکه ای حذف اجتماعی به گونه ای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
کیهانشناسی در هزاره نو
ما اکنون در میان انقلابى از دانسته هایمان پیرامون سر منشاء تکامل جهان هستیم. انقلابى که هم از نظریه هاى جدید و هم از تکنولوژى پیشرفته تغذیه مى کند. تلسکوپ هاى فضایى اى که از آن سوى طیف الکترومغناطیسى جهان را زیرنظر دارند، تلسکوپ هاى عظیم زمینى، ابررایانه ها و شتاب دهنده هاى ذرات اتمى و حتى تلسکوپ هاى زیرزمینى، همگى نقش مهمى را در این زمینه ایفا مى کنند. به مدد نظریه نسبیت عام اینشتین و فیزیک نوین ذرات مى توان با اطمینان بیشترى تاریخ کیهان را از زمان ترکیب ذرات بنیادى، که در یک میکرو ثانیه بعد از پیدایش جهان به وجود آمدند، بررسى کرد. بعد از چند دهه تلاش و کوشش ما نتوانسته ایم ویژگى اساسى جهان خودمان را شناسایى کنیم. در توافق نظر جدید، که در یک دهه قبل به سختى قابل تصور بود، بیشتر کیهان شناسان عمر جهان را 7/13 میلیارد سال مى دانند و عقیده دارند که جهان تخت است (یعنى از هندسه اقلیدسى تبعیت مى کند، با خطوط موازى که دربى نهایت هم موازى مى مانند و زوایاى داخلى مثلث که مجموعاً 180 درجه هستند). نظریه هاى جدید کیهان شناسى، تعدادى از مشکلاتى را که به مدت چند دهه مطرح بوده اند حل مى کنند. معروف ترین این معضلات این بود که جهان، جوان تر از ستاره هایى که در آن قراردارند به نظر مى آمد . برابرى اندازه گیرى هاى مستقل با مقادیر کلیدى مانند ثابت هابل نیز از موضوعات مهم کیهان شناسى هستند. بیشتر ماده کهکشان هیچ نورى از خود منتشر نمى کند و برخلاف ماده که براى ما آشناتر و ملموس تر است، از نوترون و پروتون تشکیل نشده. به نظر مى آید این ماده سیاه عجیب که 30 درصد از کل جرم _ انرژى جهان را تشکیل مى دهد، از نوعى ذره بنیادى تشکیل شده که کمى بعد از انفجار بزرگ به وجود آمده است. حتى شگفت آورتر از این، دوسوم از جرم - انرژى کیهان است که از انرژى تاریک اسرارآمیز تشکیل شده، که باعث سرعت یافتن گسترش جهان مى شود. ساختار انفجار بزرگ اساس دریافت ذهنى ما از تکامل جهان، مدل انفجار بزرگ است که بر پایه نظریه نسبیت عام اینشتین و رصدهاى ادوین هابل در مورد گسترش جهان مطرح شد. اثر متقابل تئورى و رصد در اینجا اهمیت خاصى دارد. در ساختار نسبیت عام فضا و زمان مى توانند بپیچند، خم شوند و کشیده شوند. به وسیله رصد نیز گسترش جهان به خوبى رؤیت شده البته این گسترش به صورت به جلو برده شدن ماده است و نه پرتاب شدن آن در خلأ. علاوه براین، میل به قرمز (redshif) نور ساطع شده از کهکشان هاى دوردست، با اثر دوپلر، که در اثر حرکت در میان فضا به وجود مى آید توجیه نشده، بلکه به عنوان نتیجه گسترش فضا که باعث کشیدگى طول موج فوتون ها راهى زمین مى شود، توضیح داده شده است. (پدیده میل به قرمز در اثر کشیده شدن فوتون هاى رسیده به زمین از یک کهکشان دوردست ظاهر مى شود که باعث شکافته شدن خطوط جذبى در طیف کهکشان و تمایل آن به طیف هاى قرمزتر نورمریى _ در مقایسه با ستارگان کهکشان راه شیرى - مى شود.) میل به قرمز یک کهکشان دوردست مستقیماً نشان مى دهد جهان از زمانى که نور آن کهکشان را ترک کرده است چقدر بزرگ تر شده. تفاوت اندازه برابر میل به قرمز(Z)+1 است. به طور مثال دورترین کوازار شناخته شده میل به قرمز zبرابر4/6 دارد. یعنى حجمى از فضا که درزمان ترک نور از کوازار یک میلیون سال نورى پهنا داشته، اکنون 4/7 میلیون سال نورى است! نظام انفجار بزرگ بسیارى از ویژگى هاى اصلى جهان امروز را در خودجاى مى د هد - البته همه آنها را توضیح نمى دهد- از جمله: تخت بودن فضا، امواج پس زمینه کیهانى و برآمدگى هاى موجود در ماده آغازین که ساختارهاى بزرگ آشکار امروزى را پدید آورده اند. در سال 1980 فیزیکدانى به نام آلن اچ - گروت نظریه اى ارائه کرد به نام تورم. بعدها دیگران نیز توضیحاتى به این نظریه افزودند. این تئورى که نشات گرفته از فیزیک کاربردى ذرات است، مهمترین ویژگى هاى جهان امروز را توضیح مى دهد. در تئورى تورم قسمت هاى کوچک کیهان اولیه به طور تصاعدى گسترش پیدا کردند و قسمتى از فضا را که ما امروزه مى بینیم، صاف تر کردند. مانند وقتى که بیشتر بادکردن یک بادکنک باعث مى شود قسمت کوچکى روى سطح آن صاف تر به نظر برسد. گفته مى شود دلیل اصلى جریان یافتن این گسترش انرژى پتانسیلى وابسته به انرژى فرضى به نام inflaton است، این انرژى پتانسیل inflatin است که حرارت چشمگیر انفجار بزرگ را فراهم کرده در حین پدیده inflaton نوسانات کوانتومى در مقیاس هاى زیراتمى به وسیله گسترشى مهیب به اندازه هاى نجومى مى رسند. این بزرگ تر شدن ها در سالیان دراز بعدى به همراه گرانش رشد کردند و در نهایت به پیدایش کهکشان ها و خوشه هاى کهکشانى کنونى انجامیدند. از نظریه تورم مى توان سه نتیجه گیرى کرد: 1- فضا باید در لبه مریى آن صاف به نظر برسد. 2- توزیع ماده در مقیاس هاى نجومى باید منشاء کوانتومى داشته باشد. 3- فضا را باید پس زمینه اى از امواج گرانشى فرا گرفته باشد، که به وسیله نوسانات کوانتومى بعد از 10به توان 32 - ثانیه از شروع جهان به وجود آمده اند. دو پیش بینى نخست اکنون با اندازه گیرى هایى که روى CMBR انجام مى شود دیده شده اند (و سومى نیز احتمالاً در آینده اى نه چندان دور با اندازه گیرى ها به اثبات خواهد رسید). اکنون به بحث درباره گسترش جهان مى پردازیم. گسترش جهان