لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
توطئه قتل نادرشاه
قبل از قتل نادرشاه برادرزاده اش علیقلی میرزا حکمران سیستان و مضافات آن بود و محصلین مالیات، برای سیستان و مضافات یکصد و پنجاه هزار نادری مالیات تعیین کرده بودند و آن مبلغ را از علیقلی میرزا میخواستند. علیقلی میرزا با این که مردی متکبر و خودخواه بود باتکای این که نادرشاه، عمویش میباشد و او میتواند از وی بخواهد که آن مالیات را تخفیف بدهد نامه ای به عم نوشت و در آن گفت امسال وضع محصول سیستان و مضافات بد بود و زارعین از عهده پرداخت یکصد و پنجاه هزار نادری برنمیآیند و بهتر است که وی آن مبلغ را به پنجاه هزار نادری تخفیف بدهد. نادرشاه ددر جواب برادرزاده اش نامه ای تند نوشت و گفت آیا تو این قدر جسور شده ای که بر مالیاتی که از طرف محصیلن من وضع شده است ایراد کمیگیری؟ و اگر بیدرنگ یکصد و پنجاه هزار نادری را به محصلین مالیات پرداختی و مفاصاحساب گرفتی فبها و گرنه تو و مردم سیستان چشم ها را از دست خواهید داد.
علیقلی میرزا گرفتار محظوری شد که چهار سال قبل از آن تاریخ محمدحسن خان رئیس طائفه اشاقه باش برای رفع آن محضور بحضورش رسید و او با نخوت و آنگاه خشونت و دشنام او را از بارگاه خود راند. برادرزاده نادرشاه که از وضع سیستان و مضافاتش مطلع بود میدانست که وی اگر تمام زارعین را بقتل برساند نمیتواند یکصد و پنجاه هزار نادری فراهم کند. و از طرف دیگر میدانست که دستور شاه در مورد مالیات باید اجرا شود و اگر خود نادر مودیان مالیات را ببخشاید محصلین مالیات، آنچه را که به ثبت رسانیده اند از مودیان دریافت خواهند داشت و هرگاه حاکم محل بطرفداری از مودیان برخیزد سرش را خواهند برید. علیقلی میرزا میدانست که اگر یکصد و پنجاه هزار نادری فراهم نکند و به محصلین مالیات ندهد بقتل خواهد رسید. و لذا از مامورین وصول مالیات ده روز مهلت خواست و آنگاه بدون اطلاع آنها براه افتاد و خود را به مشهد (پایتخت ایران) رسانید. از لحظه ای که علیقلی میرزا از سیستان براه افتاد منظورش کشتن نادر بود و روز و شب بدون درنگ و استراحت راه پیمود و بعد از پنج روز خود را به مشهد رسانید و معلوم است که روز و شب در راه اسب عوض کرد. از سیستان تا مشهود یکهزار و هشتاد کیلومتر راه بود و علیقلی میرزا برای این که پنج روزه خود را به مشهد برساند. در هر شبانه روز دویست و شانزده کیلومتر راه طی نمود و بطور متوسط ساعتی 9 کیلومتر، امروز هزار و هشتاد کیلومتر راه در نظر ما که در عصر اتومبیل و هواپیما زندگی میکنیم بدون اهمیت است و یک اتومبیل که در جاده های مسطح با سرعت ساعتی یکصد کیلومتر حرکت کند
آن مسافت را در یازده ساعت طی میکند.
ولی در آن موقع هزار و هشتاد کیلومتر راهی طولانی بود و هر کس نمیتوانست آن مسافت را در پنج روز طی کند و خود را به مشهد برساند. وقتی علیقلی میرزا بمشهد رسید شنید که نادرشاه بطرف (قوچان) رفته تا از آنجا به (کلات) برود و گنج خود را که در کلات قرار داشت از نظر بگذراند. علیقلی میرزا قبل از اینکه از سیستان براه بیفتد با عده ای از درباریهای نادرشاه همدست بود و آنها فکر قتل نادرشاه را کردند وقتی علیقلی میرزا به مشهد رسید با این که مدت پنج شبانه روز بر پشت زین اسب بود بیش از چهار ساعت استراحت نکرد و ناشناس براه افتاد و خود ر ا باردوی نادرشاه که در فتح آباد قوچان اتراق نموده بود رسانید اما وارد اردو نشد بلکه بدوستان و همدستانش اطلاع داد که در خارج اردو یعنی در بیابان باو ملحق شوند و آنها چهار نفر بودند باین اسم.
صالح بیک افشار – محمد بیک قاجار ایروانی – موسی بیک افشار قوچه بیک افشار اورموی. بطوریکه بعد معلوم شد هر یک از این چهار نفر همدستانی داشتند و سران توطة آن چهار تن بودند و علیقلی میرزا برادرزاده نادرشاه بود.
علیقلی میرزا روز شنبه چهاردهم ماه جمادی الثانیه سال 1160 هجری قمری آن چهار نفر را در خارج از اردوی نادری، در بیابان دید و گفت که همین امشب کار باید یکسره بوشد. و من پنج روزه خود را از سیستان به مشهد و از آنجا باین جا رسانیدم که بشما بگویم تاخیر جایز نیست چون اگر شما امشب کار را یکسره نکنید فردا نادر وارد قوچان خواهد شد و در ارک آنجا سکونت میکند و دیگر دست شما باو نمیرسد.
صالح بیک افشار گفت ما در راه بین قوچان و کلات هم فرصت داریم که کار را یکسره کنیم علیقلی میرزا گفت نه برای این که تا آن موقع نادر از حضور من در این ئحدود مطلع خواهد شد و خواهد فهمید کاسه ای زیر نیم کاسه هست و احتیاط را برای محافظت خود بیشتر خواهد کرد. من از سیستان تا اینجا مثل باد حرکت کرده ام و سعی نمودم که هیچ کسی از من جلو نیفتد و کوشیدم کسی مرا نشناسد. ولی در بعضی چاپارخانه ها برای این که زود اسب مرا عوض کنند ناچار بودم خودم را معرفی و برخی از روسای چاپارخانه ها هم مرا شناختند و در مشهد هم بدون تردید شناخته شده ام لذا خبر عزیمت من از سیستان و ورودم بمشهد اگر فردا بدست نادر نرسد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
قتل عمدی
قتل یا سلب حیات از یک انسان زنده مهمترین جنایتی است که نسبت به افراد انسانی ارتکاب می شود . بهمین جهت کیفر قتل عمدی با وجود مخالفت بعضی از علمای حقوق وفلاسفه در قوانین بسیاری از کشورها اعدام می باشد . در حقوق موضوعه ایران ، ماده 205 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد : « قتل عمد ...... موجب قصاص است واولیاء دم می توانند با اذن ولی امر قاتل را با رعایت شرایط مذکور در فصول آتیه قصاص نمایند و ولی امر می تواند این امر را به رئیس قوه قضائیه یا دیگری تفویض نماید .»
قتل نفس از یک طرف به اصل مصونیت وغیر قابل تعرض بودن حیات انسانی که عزیزترین ودیعه است لطمه می زند واز طرفی دیگر ، امنیت وانتظام جامعه را متزلزل می کند .
قبل از اینکه اجتماعات بشری به صورت کنونی ، دارای قدرت محاکمه عمومی وتشکیلات دولتی بشوند قتل نفس از جمله تصادفات عادی زندگانی برای بقاء محسوب میشد ومقابله با قاتل جنبه شخصی وخصوصی داشت ونه جنبه عمومی . تعقیب یا تنبیه ومجازات قاتل یا قصاص برای جبران خسارت وترمیم ضایعه با کسان مقتول بود نه با جامعه .
در اسلام ، احترام به انسان وتحریم قتل انسان در موارد مختلف مورد توجه قرآن مجید واقع شده است . بطوریکه قتل از نظر ارتکاب ، بر قتل به حق وقتل به ناحق واز نظر مقتول ، به مظلوم وغیر مظلوم به غیر حق ، ولی معین کرده است ، در عین حال ولی را از اسراف در قتل منع نموده است .
الف – وَلاتَقْتُوا الَّنفْسَ اَّلتی حَرَّمَ اللهُ اِلاّبِاْلحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفُ فِی الَقْتلِ اِنَّهُ کانَ مَنْصُورًا (آیه 33 از سوره بنی اسرائیل ) یعنی ، نفسی را که خداوند محترم ساخته است به ناحق مکشید ، کسی که به ستم کشته شود برای ولی او سلطه ای خاص قرار داده ایم ، پس اسراف در قتل نخواهد کرد ، زیرا او، (یعنی ولی مقتول) از جانب شریعت الهی یاری شده است .
ب- قرآن مجید خونریزی بی جهت وظالمانه را گناه بزرگی تلقی نموده است بطوریکه قتل یک فرد از انسانها را به منزله قتل تمام انسانها می داند .
مِنْ اَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلی بَنِی اِسْرائیلَ اَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فِی اْلاَرْضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ الّاسَ جَمیعاً وَمَنْ اَحْیاها فَکَانَّمأ اَحْیَا الّناسَ جَمیعاً (قسمتی از آیه 32 از سوره المائده ) .
یعنی ، از جهت قتلی که واقع شد ما بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس نفس محترمی را به ناحق وبی آنکه مرتکب فساد در روی زمین شده باشد (مفسد فی الارض) بکشید چنان است که همه مردم را کشته باشد وهر که نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آنست که تمام مردم را حیات بخشیده است .
کمیسیون استفتائات شورای عالی قضائی قائل شدن حیثیت عمومی برای قتل نفس عمدی را از جهت کیفر تعزیری قاتل با منتفی بودن قصاص موکول به تصویب قانون در آینده نموده بود . در حال حاضر برابر ماده 208 قانون مجازات اسلامی اخیرالتصویب هر کس مرتکب قتل شود وشاکی نداشته یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد واقدام وی موجب اخلال در نظم جامعه یا خوف شده ویا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد موجب حبس تعزیری از 3 تا 10 سال خواهد بود .
تبصره ماده 208 قانون مزبور مقرر می دارد :« دراین مورد معاونت در قتل عمد موجب حبس تعزیری از یک تا پنج سال می باشد .»
در ماده 205 قانون مجازات اسلامی ، بدون اینکه از قتل عمدی تعریفی بعمل آمده باشد به ذکر مجازات آن اکتفا شده است . بموجب ماده مزبور « قتل عمد برابر مواد این فصل (اول) موجب قصاص است .... واولیاء دم می توانند با اذن ولی امر قاتل را با رعایت شرایط مذکور در فصول آتیه قصاص نمایند و ولی امر می تواند این امر را به رئیس قوه قضائیه یا دیگری تفویض نماید .» سپس در ماده 206 قانون مزبور موارد قتل عمدی ذکر شده است .
به نظر می رسد تعریف زیر برای قتل عمدی با قتل در سیستم های مختلف حقوقی هماهنگ باشد : « قتل عمدی ، عبارتست از رفتار بدون مجوز قانونی عمدی وآگاهانه یک انسان به نحوی که منتهی به مرگ انسان دیگری شود .»
قتل عمدی به معنی خاص
الف : مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخص معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را دارد، خواه آن کار نوعاً کشنده باشد یا نباشد ولی در عمل سبب قتل شود (بند الف ماده 206 ق .م.ا.) یعنی قتل عمدی ، با انجام دادن عمدی فعلی که منجر می گردد محقق می شود . در اینجا قتل عمدی با قصاص قتل ولو آلت قتاله قابل تحقق است . بدین ترتیب ، چنانچه قصد قتل نزد مرتکب محرز شود وعمل او هم سبب قتل شود مورد از مصادیق قتل عمدی است . اعمالی که منتهی به سلب حیات از مجنی علیه می گردد ، اعمالی هستند مادی از قبیل ضرب وجرح یا هر نوع صدمه بدنی دیگر .
ب : مواردی که قاتل عمداً کاری را انجام دهد که نوعاً کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد (بند ب 206 ق.م.ا) در اینجا قانونگذاردر بزه قتل عمدی ، علاوه بر قصد مرتکب متوجه نوع وکیفیت فعل کشنده ودر نتیجه وسیله وآلت ارتکاب قتل نیز بوده وآنها را از موجبات عمدی تلقی کردن قتل دانسته است . به عبارت دیگر در صورتی که فعل نوعاً کشنده برای قتل دیگری ، وسیله آلت قتاله باشد گر چه فاعل قتل قصد قتل هم نداشته باشد ، عمل قتل عمدی محسوب وموجب قصاص است . بطورمثال چنانچه کسی بخواهد با گلوله ای که وسیله تفنگی شلیک می کند پای دیگری مورد اصابت قرار دهد تااورا متوقف کند ولی عملاً گلوله به قلب مجنی علیه اصابت ومنتهی به مرگ وی شود عمل قتل عمدی است . آلتی که مرتکب قتل برای کشتن بکار گرفته باشد ممکن است نوعاً وذاتاً کشنده باشد . سلاح گرم از قبیل تفنگ ویا سلاح سرد مثل کارد وشمشیر وداس وتبر ، خوراندن سم مهلک ، در آب جوش یا در آتش انداختن دیگری یا اتصال سیم برق با فشار قوی به بدن انسان وامثال آن از آلات نوعاً کشنده است که به احراز فعل یا کار نوعاً کشنده کمک می کند گاهی خود آلت مورد استفاده در قتل یا استفاده از آن نوعاً وذاتاً کشنده نیست ولی ممکن است صدمه به موضع حساس بدن مجنی علیه وارد ومنتهی به مرگ او شود . دراین قبیل موارد وسیله و آلت قتل به اعتبار حساس بودن موضع قتاله است مانند ایراد صدمه با هریک از اعضای بدن مثل مشت ولگد ؛ یا ایراد ضرب وجرح با بیل وکلنگ وچکش .
بنابراین منظور از کار نوعاً کشنده در قتل عمدی ایجاد صدماتی است که گاه به اعتبار وسیله وآلت به کار رفته در قتل وگاه به اعتبار حساسیت موضع اصابت در مورد هر انسان متعارفی موجب سلب حیات از مجنی علیه گردد .
ج : مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد وکاری را که انجام می دهد نوعاً کشنده نیست ولی نسبت به طرف براثر بیماری یا پیری یا ناتوانی یا کودکی وامثال آنها نوعاً کشنده باشد وقاتل نیز به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 78 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیشگفتار
شروع به جرم به عنوان مفهومی جدید، در یکی یا دو قرن اخیر شکل گرفته و به عنوان نهادی جدید و مستقل در حقوق کیفری امروز مطرح گردیده است. در گذشته آنچه که از اهمیت برخوردار بود، صرف ارتکاب جرم بود؛ به عبارتی، جرم یا ارتکاب می یافت و یا ارتکاب پیدا نمی کرد و در صورت اخیر، مجازاتی هم بر کسی که نتوانسته بود فعل مجرمانه خویش را به اتمام برساند، بار نمی گردید؛ اما، بتدریج مفهوم نظم عمومی به عنوان ملاک تعیین جرایم و مجازاتها مورد توجه جوامع مختلف قرار گرفت؛ به گونه ای که امروزه هر عملی که بتواند مراتب اخلال در نظم عمومی جامعه را فراهم نماید، از لحاظ اصول و قواعد حاکم بر حقوق کیفری قابلیت جرم انگاری، تعقیب و مجازات را دارد که شروع به جرم نیز به عنوان مفهومی جدید یکی از این موارد است.
از نظر قانونی در کشور ایران، شروع به جرم در قانون سال 1304 و قانون مجازات عمومی سال 1352، مورد توجه مقنن قرار گرفته بود و به عبارتی، شروع به جرم در جنایات، خود به عنوان جرمی مستقل، قابلیت تعقیب و مجازات داشت و در امور جنحه نیز وفق ماده (23) این قانون، منوط به تصریح در قانون گردیده بود، که این معنا تا سال 1362؛ یعنی، تا زمان تصویب قانون راجع به مجازات اسلامی به قوت خود باقی بود، اما پس از آن با تصویب ماده (15) قانون راجع به مجازات اسلامی، عنوان مستقل شروع به جرم مخدوش گردید و مقنن آن را به عنوان جرمی مستقل واجد تعقیب و مجازات ندانست و تنها در صورتی امکان تعقیب و مجازات فردی که شروع به ارتکاب جرمی کرده بود وجود داشت که عملیات و اقداماتی را که وی در راستای ارتکاب جرم مورد نظر خویش انجام می داد، واجد عنوان مستقل مجرمانه باشد. در سال 1370 نیز که قانون مجازات اسلامی به تصویب رسید، مقنن مجدداً از همین رویه پیروی نمود؛ لذا در حال حاضر از نظر قانونی، اصل بر عدم جرم بودن شروع به جرم محسوب است مگر در مواردی که مقنن خلاف آن را تصریح نموده باشد، همچون موارد شروع به کلاهبرداری و یا اینکه همان اندازه از عملیات اجرایی، خود واجد عنوان مستقل مجرمانه باشد که در صورت اخیر، تعقیب و مجازات مرتکب به اعتبار ارتکاب شروع به جرمی که ناتمام مانده نخواهد بود، بلکه به اعتبار ارتکاب جرم تامی خواهد بود که مرتکب در راستای وصول به نتیجه جرم مورد نظر خویش انجام داده است.
با توجه به مراتب مذکور، شروع به قتل عمدی نیز علی رغم اهمیت موضوع به لحاظ اخلال در نظم عمومی، از نظر قانونی غیر قابل تعقیب و مجازات می نمود؛ چرا که، به عنوان مثال در مواردی که فردی به قصد سلب حیات از مجنی علیه مبادرت به پرتاب کردن وی در آب می نمود و یا اینکه با ریختن سم در غذای او قصد ازهاق نفس از وی را داشت؛ ولی از مجنی علیه به عللی خارج از اراده مرتکب سلب حیات نمی گردید، از نظر قانونی غیر قابل تعقیب و مجازات بود؛ چرا که صرف در آب انداختن کسی یا سم دادن به غیر، از نظر قانونی جرم تلقی نمی گردید تا مرتکب آن قابل تعقیب و مجازات باشد. نهایتاً در سال 1375، مقنن با تصویب ماده (613) ق.م.ا، شروع به قتل عمد را به عنوان جرمی مستقل مورد توجه قرار داد و آن را واجد عنوان مستقل مجرمانه دانست که ما در این مقوله، به بررسی ماده مذکور و مسئله مجازات مندرج در این ماده با توجه به مصادیق قابل فرض آن می پردازیم.
مقدمه
قتل بزرگترین تعرض به تمامیت جسمانی اشخاص است که خود دارای انواعی است و بر اساس عنصر روانی شدت و خفت آن مشخص میگردد. قتل در قانون مجازات اسلامی به مواردی همچون قتل، عمد (بند الف م 206) قتل در حکم عمد (بند ب و ج م 206) قتل خطا شبیه عمد (بند ب م 295) قتل خطای محض (بند الف م 295) قتل در حکم شبه عمد (تبصره 2 ماده 295) قتل در حکم خطای محض (تبصره 1 م 295) قتل غیرعمد (م 616-م 714) قتل در اثنای منازعه (م 615 ق م ا) تقسیم میگردد که در حقوق جزای فرانسه به قتل عمد ضرب و جرح منتهی به فوت ، و قتل غیرعمد تقسیم میگردد. در میان موارد فوقالذکر قتل عمد شدیدترین آنهاست که در حقوق جزای ایران به مصادیقی همچون قتل عمدی محض ، قتل در حکم عمد و قتل در اثنای منازعه و در فرانسه به قتل عمدی ساده و قتل عمدی مشدده تقسیم میگردد. که در بر گیرنده مواردی از قبیل: مسمومیت منجر به مرگ ، قتل سبق تصمیم قتل مستخدمین دولت ، قتل در اثر احراق عمدی، قتل توام با جنایت یا جنحه دیگر و قتل اولیا است . مواد از قتل عمدی محض (قتل با سونیت مسلم) آن است که جانی با قصد سلب حیات از مجنی علیه (ازهاق روح) بوسیله فعل غالبا یا نادرا کشنده سبب قتل مجنی علیه گردد. برای تحقق قتل عمدی محض سونیت خاص و عام تواما الزامی است . قتل در حکمم عمد نوع اول (ارتکاب قتل با فعل قتاله مطلق) زمانی ارتکاب مییابد که جانبی بدون قصد با ارتکاب فعل نوعا کشنده مطلق مباشر تا با تسبیباسبب قتل دیگری گردد. و هرگاه جانی بدون قصد قتل با ارتکاب فعل قتاله نسبی سبب قتل دیگری گردد قتل در حکم نوع دوم (ارتکاب قتل با فعل قتاله نسبی) تحقق یافته است . مصداق دیگر قتل عمدی محض در حقوق ایران قتل در اثنای منازعه است که میتواند ماهیتا مشمول یکی از موارد فوقالذکر گردد ولی بعلت ارتکاب در شرایط خاص مجازات آن تشدید میگردد. مجازات قتل عمدی در حقوق جزای ایران قصاص نفس است . اما در حقوق جزای فرانسه مجازات قتل عمدی ساده (هیجانی) سی سال حبس جنایی و مجازات قتل عمدی مشدده حبس جنابی دائمی است .
تعریف جرم
در قانون مجازات اسلامی و به طور کلی در هیچ یک از مقررات کیفری گذشته، تعریفی از شروع به جرم به عمل نیامده و مقنن تنها به تشریح مسئله شروع به جرم بسنده کرده است. در همین راستا، از شروع به قتل عمدی نیز تعریفی دقیق و مشخص در قوانین مدونه صورت نگرفته و لذا ارائه تعریفی مناسب از شروع به قتل عمدی، تا اندازه ای دشوار به نظر می رسد، مع ذالک تعریفی را که می توان با توجه به ماده (613) ق.م.ا، از شروع به قتل به عمل آورد را در ذیل بیان می داریم:
«شروع به قتل عمد زمانی تحقق می یابد که فردی به قصد سلب حیات از دیگری مبادرت به انجام عملیاتی داخل در عنصر مادی قتل عمد نماید، ولی قصد مرتکب به عللی خارج از اراده، معلق و بی اثر مانده و عملیات اجرایی به نتیجه مورد نظر مرتکب ختم نگردد.»
مانند موردی که فردی با قصد ارتکاب قتل، مبادرت به ریختن سم در فنجان قهوه دیگری نماید، ولی به واسطه انجام عملیات سریع درمانی، اثر سم رفع شده و از مجنی علیه سلب حیات صورت نگیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
مؤسسه آموزش عالی پژوهش و صنایع ایران
عنوان داستان:
قتل در وب سایت
استاد:
جناب آقای نیک روش
نویسنده:
مجید زندی
روز و ساعت کلاس: سه شنبه ها 15:30 الی 18:30
چند جوان 26-25 ساله، دانشجوی سال آخر رشتة کامپیوتر و عاشق فیلمهای ترسناک هستند. این علاقه و عشق آنها را تبدیل به گروهی متفاوت در دانشگاه خود کرده است که با انجام کارهای غیرمعمول و شوخیهای ترسناک باعث اضطراب و ترس هم کلاسیهای خود میشوند. این شوخیها آنها را چندینبار تا مرز اخراج از دانشگاه برده است و هر بار با کمک پول، آشنایان و یا کمک و وساطت دوستان از مهلکه گریخته اند.
یک بار بچهها برای دیدن فیلم ترسناکی در کنار یکدیگر جمع شدهاند ایدة «سایت وحشت» که دربرگیرنده هر چیز دلهره آوری است مطرح میشود. مثل آخرین اخبار در مورد جنایات روز جهان، معرفی جدیدترین فیلم های ترسناک، معرفی بزرگترین جنایتکاران، آخرین کتابهای جنایی و نیز تصاویر وحشت انگیزی از صحنه های جنایت.
پدر یکی از اعضای گروه که دختری ناشنوا (یا نابینا) است، خانة اعیانی بزرگ و نیمه مخروبهای را در اختیار بچهها میگذارد تا به عنوان محل گروه از آن استفاده کنند. بچهها خوشحال و سرخوش به کار مشغول میشوند. با راهاندازی سایت به زودی تعداد مراجعه کنندگان آن بسیار زیاد می شود و این امر باعث خوشحالی بچهها میشود. به پیشنهاد یکی از اعضای گروه یک آگهی تبلیغاتی مبنی بر «علاقمندان به خودکشی را در کوتاهترین زمان، به مقصود خود می رسانیم». ایدة بسیار جالبی است و بچهها به شدت از کار خود لذت می برند. ظرف مدت کوتاهی انواع و اقسام پیامها، درخواستها و ... را برای سایت میفرستند و با هم شوخی میکنند. تا اینکه اولین پیغام جدی از طرف اولین مشتری که پسر جوانی است میرسد. اعضای گروه به قصد شوخی و تفریح با وی ارتباط برقرار میکنند و علیرغم میل دختر ناشنوا (نابینا) به کار خود ادامه میدهند تا اینکه یک روز تصمیم میگیرند او را به محل گروه بیاورند. در ابتدا عدهای مخالفت میکنند، ولی با اصرار بقیه قبول میکنند. در سر قرار حاضر میشوند و با جنازة خونین پسر روبه رو میشوند. همگی ترسیدهاند و هراسان با یکدیگر مشاجره میکنند و در نهایت با پلیس تماس میگیرند به محل قرار میروند. اثری از جنازة خونین نیست. پلیس به آنها مشکوک شده و از راز «سایت وحشت» و «آگهی خودکشی» مطلع میشود. در این بین یک افسر فاسد نیز با پیدا کردن سرنخی که قتل را به آنها مربوط میکند همه چیز را درهمرفتهتر میکند. پلیس نیز با کمک مدرکش و بزرگ جلوه دادن همه چیز باعث رعب و وحشت بچهها میشود. در این بین قاتل با فرستادن ای-میل دیگری آنها را از پلیس برحذر میدارد و به آنها گوش زد میکند که همة مدارک برعلیه آنهاست. بچهها ترسیده و وحشت زده تصمیم به مصالحه با قاتل میگیرند. ولی او آنها را به باد تمسخر گرفته و اعلام میکند برای مصالحه پول کلانی میخواهد. بچهها عصبی و ترسیدهاند. با این وجود تمام تلاش خود را میکنند تا پول را فراهم کنند ولی موفق نمیشوند و با پایان مهلت، قاتل اعلام میکند یکی از نزدیکانشان را به قتل میرساند. با بیان جملاتی بیمفهوم ساعتی را اعلام میکند. همگی ترسیدهاند ولی بعد از مدتی یکی از اعضای گروه متوجه رمزی در نوشته شده و با کشف آن متوجه میشوند هدف کیست. سعی در یافتن او دارند ولی دیر به محل رسیده و اثری از فرد مورد نظر نیست. پس از مدتی پیغام دیگری از طرف قاتل میرسد. به همراه عکسهایی که جسدی را نشان میدهد و بچهها را که در اطرافش هستند. بچهها تازه متوجه می شوند جسد در کنارشان بوده و بدون آنکه خود متوجه باشند، در معرض اتهام قتل قرار گرفتهاند. قاتل آنها را به سُخره می گیرد. در گروه درگیری ایجاد شده و هر یک دیگری را مقصر می داند و در این بین پیامی دیگر و مهلت پرداخت پول، بچهها عصبی هستند. و در این مدت با افسر مورد نظر نیز برخوردهایی دارند. همگی عصبی و مستأصل به دنبال راه گریزی میگردند که موفق نمی شوند. قاتل عکسهای جسدی دیگر را می فرستد و همه متوحش شدهاند. چند نفری قصد فرار به شمال را دارند و از گروه جدا میشوند. صبح روز بعد همگی مجبور می شوند برای شناسایی اجساد دوستانشان که در طول راه تصادف کرده اند، بروند. قاتل با پرده برداشتن از راز این تصادف آنها را بیشتر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
از سقیفه تا قتل عثمان
سرشت حقجوی انسان
حس حقخواهی انسان، مهمترین تضمین کننده بقای انسانیت است. پافشاری شگفتانگیز گروههای انسانی و بسیاری از دانشمندان جهان بر مسایلی چون جانشینی پیامبر اکرم(ص) نشان دهنده آن است که:
انسان در پی اثبات و توجیه باورهای خویش است و همه نیروهای حیاتی را بسیج میکند تا گذشت قرنها گرد فراموشی بر موضوع مورد اعتقادش نپاشد.
حق بدان علت که حق است، هرچند جنبه اعتقادی نیز نداشته باشد، مورد دفاع جدی نوع انسان است، تا آنجا که بسیاری از متفکران ملل غیرمسلمان در موضوع خلافت و «بیان حق» و شخصیت مردان صحنه خلافت، با اندیشه، منطق و استدلال وارد میدان مطالعه، تحقیق و اظهارنظر شدهاند، چنانکه همه انسانهای آگاه هنوز از حکم نادرست علیه سقراط، گالیله و ... تاسف میخورند.
در مسایل تاریخی، آنچه از اصل پژوهش اهمیت دارد، جلوگیری از حاکمیت احساسات در نتیجهگیری از تحقیق و استفاده ناروا از پژوهش است. بیتردید تکیه بر منابع اصلی و مورد قبول در مسایل اخلاقی مورد پژوهش و بهرهگیری از روش علمی و بررسی جوانب مساله در تحلیلها و استنتاجها، بسیاری از حساسیتها را کاهش میدهد و راه استفاده ناروای دوستان نادان و دشمنان حیلهگر را مسدود میسازد.
در بررسی واقعبینانه، رخدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص)، به طور طبیعی بازگشت به گذشته و طرح چند پرسش مناسب است:
ضرورت و انگیزه نیاز به جانشین چیست؟
انتظار خردپسند از پیامبر(ص) در این زمینه چه بوده است؟
معنای پیشوایی امت در جانشینی و وظایف ولی امر مسلمانان بعد از پیامبر(ص) چیست؟
هرچند علم کلام عهدهدار پاسخ به چنین پرسشهایی است، اشارهای کوتاه بدین پاسخها ضروری است. زیرا: این مباحث در تبیین ورود صحیح به مطالب اصلی این فصل نقشی تعیین کننده دارد.
برخی از دلایل نیاز به جانشینی پیامبر(ص) عبارت است از:
دلایل و فلسفه بعثت پیامبران(ص)، مانند قانون ثابت و ضروری هدایت عمومی؛
نیاز جامعه به زمامدار؛
لزوم ارتباط بین عالم ربوبی و عالم انسانی؛
تفسیر و بیان اصول کلی دین و آیات قرآنی؛
تاکیدهای قرآن بر نقش جانشین پیامبر(ص) در تکمیل دین و اتمام نعمت.
سیره مستمر پیامبر(ص) چنان بود که در سفرهای کوتاه مدت یا چند روزه، برای خود جانشین تعیین میکرد. پس چگونه ممکن است در سفر طولانی و بدون بازگشت (مرگ) امت را بدون راهنما و رهبر رها سازد؟ آیا معقول است شخصیتی که عقل کل به شمار میآید، دین را نسخه شفابخش بشر در همه زمانها میدارند، از خود آنان مهربانتر بوده، برای سعادت و هدایتشان سختترین آزارها را به جان خریده است، در به ساحل نجات رساندن امت و ثمربخش کردن دین تدبیری نیاندیشیده باشد؟! آیا ساحت مقدس شخصیت والا و ممتاز نبی اکرم(ص) چنین کوتاهی را بر میتابد؟!
با عنایت باینکه سیره دیگران پیامبران(ص) نیز بر انتصاب جانشین شایسته دللت دارد، آیا نادیده گرفتن این امر از سوی پیامبر خاتم(ص) کوتاهی در انجام رسالت شمرده نمیشود؟! راستی پیام نص قرآن که با تاکید «بلغ» و تهدید «ان لم تفعل» و تضمین و تامین «والله یعصمک» ثمره 23 سال تلاش و تبلیغ را در گرو آن قرار میدهد، چیست؟
هر پژوهشگر منصف و مسلمان حقطلب جا دارد از خود بپرسد: ماموریتی که اگر پیامبر(ص) انجام نمیداد، همه دستاوردهای رسالتش نابود میشد، چه بود؟
بیتردید اموری چون ابلاغ توحید، معاده، روزه، قوانین اقتصادی، اتحاد سیاسی و مرزبندی اعتقادی با کفار نمیتواند پاسخ این پرسش به شمار رود، زیرا همه این موارد بیشتر در آیات متعدد بیان شده بود. از سوی دیگر، حتی اعلان محبت به یکی از یاران فداکار و با اخلاص پیامبر(ص) نیز نمیتواند پاسخ این پرسش باشد. چون این مساله به مقدمه اعتراف گرفتن از مردم به عنوان «اولی به تصرف» نیازمند نیست.
در موقعیتی که:
منافقان اندیشه کودتا در سر دارند؛
گروهی با ادعای دروغین نبوت در اطراف مدینه طبل نافرمانی و ارتداد میکوبند؛
پیامبر(ص) مسافر سرای دیگر است.
جز تعیین جانشین، کدام مساله انتظار میرود؟ جز ابلاغ رسمی و عمومی امامت و رهبری، چه چیز میتواند همسنگ رسالت و نبوت قرار گیرد؟ در حالی که عایشه، ابوبکر و عمر و عبداله (فرزند عمر) به لزوم تعیین جانشین و سرپرست برای جانشینان بعد از پیامبر تاکید داشتهاند، آیا میتوان گفت که پیامبر(ص) ـ با توجه به شناختی که از اصحاب داشته و اهمیتی که برای دین و لزوم استواری و ماندگاری آن به دور از تحریفات و انحرافات قائل بوده است ـ به ضرورت تعیین جانشین پی نبرده باشد؟ چنانکه خواهد آمد، ابوبکر طی وصیتی برای بعد از خود جانشینی را تعیین و معرفی کرد؛ عمر نیز با اذعان به ضرورت انتخاب جانشین، جانشینی یکی از شش نفر از اعضای انتخابیاش را پذیرفت.
عبداله بن عمر به پدرش گفت: مردم میگویند تو نمیخواهی کسی را جانشین خود سازی؟! اگر تو ساربان یا چوپانی میداشتی، او نزد تو میآمد و شتران یا گوسفندانت را همین گونه رها میکردی، بیتردید میگفتی چوپان مقصر است. اگر کسی را برای سرپرستی بندگان خدا بجای خویش تعیین نکنی، چون نزد خدا روی، چه پاسخ میدهی؟!
این ابیالحدید معتزلی، هنگامی نقل گفتگوی خود با نقیب علوی درباره مساله خلافت و رویداد سقیفه میگوید: به نقیب گفتم دلم راضی نمیشود بگویم اصحاب پیامبر(ص) گناه کردند و برخلاف گفته او گام برداشته، نص «غدیر» را زیر پا نهادند. نقیب در جواب گفت: دل من راضی نمیشود بگویم: «پیامبر(ص) اهمال کار بود و امت را همین گونه بیسرپرست رها کرد و رفت». چگونه ممکن است برای پس از مرگش کسی را امیر مسلمانان قرار ندهند.
عایشه ـ همسر پیامبر(ص) ـ به عبدالله بن عمر گفت: پسرم، سلام مرا به پدرت برسان و بگو: امت محمد(ص) را بیسرپرست رها مکن. کسی را در میان آنان جانشین خود ساز ... میترسم آشوب برپا شود.
با عنایت به آنچه اشاره شد، آیا میتوان گفت که سقیفه منشاء و زیرساختهای تاریخی دارد و بازیگران آن برای رسیدن به اهداف خود از نظریه «قرآن بسندگی» بهره بردهاند. بر این اساس، تاکید پیامبر(ص) بر امر پیشوایی امت بعد از خود در مواضع و زمانهای مختلف نیز به سبب همین تحرکات پشت پرده بوده است.
سوال این است: وقتی چنین افرادی لزوم تعیین جانشین رهبر را دریابند، چگونه ممکن است پیامبر اکرم(ص) ضرورت و اهمیت کار در نیابد و در این خصوص چارهای نیاندیشید؟!
آیا میتوان گفت انکار تعیین جانشین از جانب پیامبر(ص)، به نگرش منکران به شان معنوی و شخصیت سیاسی و اجتماعی پیامبر اکرم(ص) بازگشت میکند؟! اگر کسی یا گروهی معتقد بود «پیامبر(ص) فقط در تلقی وحی و حداکثر ابلاغ آن عصمت دارد و سخن او نیز فقط در مسایل اخروی حجت است و مردم عادی در امور دنیا از او عالمترند»، مجالی برای قبول