لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فضلیت و جایگاه تفکّر در قرآن کریم
قرآن کریم سراسر تفکر یا دعوت به تفکّر است و خداوند در آیات بسیاری امر به تفکّر و تدبر کرده است این امر در قرآن به راههای مختلف تذکر داده شده .
چنانکه مشاهده می شود . آیا دانایان و نادانان یکسانند؟ مسلم است که دانایی ثمره تفکّر است و علم نورانی نتیجه تفکر حقیقی . ملاحظه می شود که در بیش از سیصد آیه مردم به تفکّر و تذکّر و تعقّل دعوت شده اند و یا به پیامبر (ص) استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی می آموزد فضیلت و جایگاه تفکر
آن حضرت دائم در تفکّر بود و هیچ کاری را بدون تفکّر انجام نمی داد در همۀ امور تدبّر و تأمل داشت . «یحزن لسانه الّا فیما یعنیه »
خود را از سخنان بی مورد باز می داشت و تنها به جا سخن می گفت انسانی که اهل تفکر باشد اهل سخنان بی فایده نیست و الینه لازم تفکّر سکوت است حضرت حسین (ع) گوید از پدرم پیرامون سکوت رسول خدا (ص) سوال کردم فرمود سکوت آن حضرت بر چهار مبنی بود : بردباری –دور اندیشی –اندازه نگاهداری و تفکّر سکوتش در اندازۀ نگاهداری از آن باب بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار هه به یک نحو گوش دهد اما سکوتش در تفکر آن بود که در چیزهای باقی و فانی فکر می کرد و بردباری و شکیبایی برای او با هم جمع شده بود و به همین جهت هیچ چیز او را به خشم نمی آورد و بر نمی انگیخت .
ثمرات فکر
ثمرات و پیامدها و نتایج فکر بسیار است و به طور کلی ثمره فکر علم و احوال و اعمال است اما محصول ویژه فکر همان علم است اگر علم در قلب حاصل شود حاصل قلب عوض می شود اعمال اعضا و جوارح تغییر می یابد چراکه عمل تابع حال قلب است حال هم تابع علم است علم نیز تابع فکر . قرآن کریم دعوت به تفکّر در مجاری گوناگون و اساسی می نماید از وجه
الف-انسان شناسی -«ما او را از آب نطفه مختلط آفریدیم و او را شنوا و بیان کردیم .
«ما از اوییم و به سوی او باز می گردیم » و از امیرالمونین نقل شده است . شناخت خود سودمندترین شناختهاست .
ب-جهان شناسی : «و فی الارض آیات للموقنین » در زمین نشانه هایی است برای اهل یقین به حقیقت در گردش شب و روز بلکه در هر چیزی که خدا در آسمانها و زمین خلق فرموده برای اهل خرد و تقوا علامت و نشانه های خدا پدیدار است .
به بیان امام خمینی : همه عالم اسم الله است . تمام عالم چون اسم نشانه است همۀ موجوداتی که در عالم هستند اینها نشانه ذات مقدس حق تعالی هستند منتها نشانه بودنش را بعضیها می توانند به عمقش برسند که این جور نشانه است و بعضی هم به طور اجمالی می توانند بفهمند که نشانه چیست تاریخ شناسی و شناخت سنن و قوانین تاریخ : تاریخ گذشتگان را بیان کن باشد که در آن تفکّر کنند .
قرآن کریم به گردش در زمین و نگرش به تحوّلات تاریخی و کسب اعتبار دعوت می کنند و روشن است که عبرت جز در سایه تفکّری عمیق میسر نیست .
قرآن اساساً بیان تاریخ را برای تفکّر و منبع آن می شمارد قرآن کریم زندگی گذشتگان و فراز و نشیب حیات آنان و دقت در علل عظمت و انحطاطشان را از موضوعات مهم تفکر می داند .
حرّیت
حریّت در اسلام به معنای از بیگانه رستن و به دوست پیوستن است طوق بندگی غیر خدا را باز کردن و بسته کمند محبوب گشتن . انسان آنگاه که به رستگاری می رسد و از دنیا آزاد می شود از خود خلاصی می یابد و عبد می شود محّر می گردد. آنکه هیچ تعلّقی از تعلّقات عالم او را اسیرش نکرده است .
سیرۀ پیامبر اکرم (ص) سیره حریت است و شأن او آزاد کردن انسان از همه غُلها و زنجیرهای اسارت تاحّر تربیت نماید .
حریت چیست و چه تفاوتی با آزادی در معنای متداول دارد ؟
واژه آزادی به معنایی که امروز متداول است بیش از چند قرن از عمرش نمی گذرد و این معنا به دنبال رنسانس غرب و پس از آنکه بشر غربی جهت خود را نسبت به عالم و آدم و خدای عالم و آدم تغییر داد پیدا شده است .
او بنا را بر این گذاشت که دیگر چیزی جز خود را پیوسته خود را عین حق پنداشت و به جای آنکه خود را مخلوق و مظهر اسم او بداند خدا را مخلوق خویش دانست . او بندگی اهوا و امیال نفسانی و عبودیت نفس اماره و بندگی شیطان را آزادی پنداشت .
چون انسان موجودی اجتماعی است طبعا به سوی اجتماع سوق داده شده و به موجب خاصۀ اجتماعی بودن همیشه اراده و افعال خود را در خود اراده و افعال دیگران قرار داده است و همین موجب شده است که در برابر قانون نیز خضوع کند و تسلیم باشد زیرا این قانون است که با ایجاد حدّ و مرز اراده و اعمال انسانها را تعدیل کرده و آنها را درحدّی معین نگه می دارد پس همان طبیعتی که آزادی اراده و عمل را ایجاب می کند همان موجب محدودتیش شده است اما تمدن جدید چون وضع قانون را بر اساس بهره مندی از لذائذ مادی می داند لذا انسانها را در امور دینی و اخلاقی آزاد می گذارد و چنین می گوید که انسان در خارج از چهارچوب قانون از آزادی کامل برخوردار است ولی اسلام قانونگذاری خود را بر اسا توحید و ثانیا بر اساس فضائل اخلاقی قرار داده است قانون اسلام تمام ///// فردی و اجتماعی انسانها را مورد توجّه قراد داده در هر امر بزرگی و یا کوچکی نظر داده شده است و هر موضوعی که به نحوی با انسان ارتباط داشته باشد نسبت به آن اظهار نظر کرده است چیزی که در این مکتب هست آنکه آدمی تمام اعمال و اراده های خود از قیّد عبودیّت و بندگی غیر خدا آزاد است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
فضیلت قرآن
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «فضلالقرآن على سائرالکلامکفضلاللَّه على خلقه». برترى قرآن بر سایر سخنان مانند برترى خداوند بر خلق خود مىباشد . (بحار/92/19)2 - رهبرى قرآنقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «علیکم بالقرآن فاتخذوه اماماً و قائداً». بر شما باد به قرآن و آن را به عنوان رهبر و پیشواى خود قرار دهید . (کنز العمال / 4029)3 - قرآن بهترین سخنقال علىعلیه السلام: «تعلّموا کتاب اللَّه تبارک و تعالى فانه احسن الحدیث و ابلغ الموعظة و تفقهوا فیه فانّه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء لما فى الصدور».کتاب خداوند متعال را فرا گیرید زیرا بهترین سخن و رساترین پند و اندرز است و در آن تفقه کنید (و معارف آن را بفهمید) زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن شفا بگیرید چون مایه شفاى سینههاست.(تحفالعقول/150)4 - قرآن سفرهى آمادهى الهىقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «القرآن مأدبة اللَّه فتعلموا مأدبته ما استطعتم». قرآن سفره آماده و مهمانى خدا است تا مىتوانید آن را فرا بگیرید (و از معارف عالى آن بهره ببرید).(بحار / 92 / 19)5 - رمضان بهار قرآنعن الباقرعلیه السلام: «لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان». براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است . (بحار / 92 / 213)6 - ثواب قرائت قرآن در ماه رمضانقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «و من تلا فیه آیة من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور». هرکسى در ماه رمضان آیهاى از قرآن را تلاوت کند مزد او مانند کسى است که تمام قرآن را در غیر ماه رمضان تلاوت کرده است . (بحار / 93 / 357)7 - جاودانگى قرآنعن الرضاعلیه السلام: «ان رجلاً سأل ابا عبداللَّهعلیه السلام ما بال القرآن لایزداد عند النشر و الدراسة الاّ غضاضة فقال لان اللَّه تبارک و تعالى لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهوفى کل زمان جدیدوعند کل قوم غض الى یومالقیامة».== شخصى از امام رضا علیه السلام سؤال کرد: چرا قرآن همیشه تازگى دارد؟ حضرت فرمود: زیرا خداوند آن را براى تمام زمانها و همه مردم قرار داده و منحصر به یک زمان نیست، بنابراین قرآن در هر زمانى جدید و تا قیامت براى هر گروهى تازگى دارد . (بحار/92/15)== 8 - جامعیت قرآن== قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرأ القرآن».== کسى که دانش اوّلین و آخرین را مىخواهد، قرآن را بخواند . (کنزالعمال/2454)== 9 - تکامل در پرتو قرائت قرآن == قال الصادقعلیه السلام: «فانّ درجات الجنة على قدر آیات القرآن فیقال لقارئ القرآن اقرأ وارق». == به درستى که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است، در روز قیامت به قارى قرآن گفته مىشود بخوان و بالا برو . (بحار / 92 / 188)10 - عمل به قرآنقال الصادقعلیه السلام: «الحافظ للقرآن العامل به مع السفرة الکرام البررة». کسى که حافظ قرآن و عامل به احکام آن باشد، همراه با سفیران بزرگوار نیکوکار است.(کافى / 2 / 603)11 - اصناف قاریان قرآنقال الصادقعلیه السلام: «القرّاء ثلاثة: قارى قرأ (القرآن) لیستدّر به الملوک و یستطیل به على الناس فذاک من اهل النار و قارى قرأ القرآن فحفظ حروفه و ضیّع حدوده فذاک من اهل النار و قارى قرأ القرآن ... فهو یعمل بمحکمه و یؤمن بمتشابهه و یقیم فرائضه ... فهو من اهل الجنة».قاریان قرآن بر سه دسته هستند: گروهى قرآن را تلاوت مىکنند تا بدینوسیله از پادشاهان و حاکمان مال طلب کنند و بر مردم تکبّر کنند که اینها اهل دوزخ هستند، بعضى قرآن را قرائت مىکنند و حروف آن را حفظ و حدود آن را ضایع مىسازند، اینها نیز اهل دوزخ هستند و گروهى قرآن را قرائت مىکنند و به آیات محکم عمل مىکنند و به آیات متشابه ایمان دارند و واجبات آن را به جا مىآورند، اینها اهل بهشتند. (خصال / 143)12- آداب تلاوت قرآنالف - طهارت دهانقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «طیّبوا افواهکم فانّ افواهکم طریق القرآن». دهانهاى خود را پاک گردانید زیرا دهانهاى شما مسیر و راه براى تلاوت قرآن است.(کنز العمال/2752)ب - استعاذهقال الصادقعلیه السلام: «لمّا سئل عن التعوّذ عند افتتاح کل سورة : نعم فتعوّذ باللَّه من الشیطان الرجیم». از پناه بردن هنگام آغاز هر سورهاى از امام صادق علیه السلام سؤال شد، فرمود: آرى به خدا از شیطان رانده شده پناه ببرید . (تفسیر عیاشى / 2 / 270)ج - ترتیلقال علىعلیه السلام: «عند قوله تعالى «و رتّل القرآن ترتیلاً» بینه تبیاناً و لا تهذّه هذّ الشعر و لا تنثره نثر الرمل ولکن اقرع به القلوب القاسیة و لا یکن همّ احدکم آخر السورة». (ترتیل) یعنى آن را بطور روشن بیان کن نه مانند اشعار سریع و پشت سر هم بخوان و نه مانند دانههاى شن آن را پراکنده ساز لکن چنان بخوان که دلهاى سنگین را با آن بکوبى و بیدار کنى هرگز هدف شما این نباشد که حتماً به آخر سوره برسید. (هدف شما این باشد که معارف آن را بفهمید و عمل کنید). (کافى / 2 / 614)د - تدبرقال علىعلیه السلام: «الا لاخیر فى قرائة لیس فیها تدبّر الا لاخیر فى عبادة لیس فیها تفقّه». آگاه باش خیرى نیست در قرائت قرآنى که در آن تدبر نباشد، آگاه باش خیرى نیست در عبادتى که در آن فهم نباشد. (بحار / 92 / 211)ه - صوت زیباقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «زیّنوا القرآن باصواتکم». به وسیله صدایتان قرآن را زینت دهید . (بحار / 92 / 190)و - خشوعقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «اقرأوا القرآن بالحزن فانّه نزل بالحزن». قرآن را با حزن و اندوه بخوانید زیرا آن با حزن و اندوه نازل شده است . (کنز العمال / 2777)اشارهالف - نفیسه نوه امام مجتبى علیه السلام در مدت عمر خویش شش هزار مرتبه قرآن کریم را ختم نمود و در لحظه احتضار روزه بود و مشغول تلاوت قرآن کریم بود تا به آیهى شریفهى «و لهم دار السلام عند ربهم» رسید از دنیا رفت. (تحفة الاحباب /
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
عدالت و فضیلت آن
و مخفی نماند که ضد ظلم به این معنی، عدالت به معنی اخص است؛ و آن عبارت است از باز داشتن خود از ستم به مردمان، و دفع ظلم دیگران به قدر امکان از ایشان . و نگاه داشتن هر کسی را برحق خود.
و همچنان که اشاره به آن شده، غالباً مراد از عدالتی که در اخبار و آیات ذکر می شود، این معنی است و شرافت این صفت از حیز وصف بیرون ، و فضیلت آن از حد شرح و بیان افزون است. تاجی است و هاج ، که تارک مبارک هر پادشاهی به آن مزین گشت، به منصب والای ظل اللهی سرافراز می گردد. و خلعتی است پر قیمت، که قامت هر سلطانی به آن آراسته شد، از میان همه خلایق به مرتبه جلیله عالم پناهی ممتاز می شود. و در ((دارالضرب)) عنایت پروردگار، این سکه مبارکه را به نام نامی هر نامداری زدند، تا قیام قیامت نام نیک او زینت بخش صفحه روزگار و در دفتر خانه ((مکرمت)) آفریدگار، این ((توقیع وقیع)) را به اسم ((سامی)) هر کامکاری رقم کردند، ابدالدهر ، اسم همایون او ((دره التاج)) تارک سلاطین ذوی الاقتدار است.
و چگونه شرافت صفتی را بیان توان نمود که انتظام نظام بنی نوع انسان که اشرف انواع ((اکوان)) است به آن منوط، و قوام سلسله هستی بنی آدم که افضل ابنای عالم است به آن مربوط. چه حضرت خداوند متعال، و پادشاه لم یزل و لایزال – عزشأنه و عظم سلطانه – چون به معماری قدرت کامله ، و سرکاری حکمت شامله، در ((مرز و بوم)) عالم امکان، شهرستان هستی را بنا نهاد، و به محصلی امر ((کن)) صحرانشینان بادیه عدم را به آنجا کوچانید، هر طایفه را در جهتی، و هر قومی را در محلی جای داد. و در محله بالا، هفت گنبد لاجوردی ((سموات سبع)) را افراشته، خیل افلاکیان را در آنجا مقام فرمود. و در محله سفلی، خانه هفت طبقه ارضین را بنا کرده، فرقه خاکیان را در آنجا سکنی داده؛ و به جهت بنی نوع انسان که با هر دو طایفه آشنا و مربوط و با هر دو فرقه منسوب و مخلوط است، محله وسطی را تعیین و در آنجا از ((عناصر اربع))، درهای چهار باغ گذارد صحن و ساحت ربع مسکون. و چهار جوی دریاچه ((سبعه ابحر)) را طرح ریخته، آدم ابوالبشر را با ایل و ((الوس)) به انجا فرستاد، و جمله مادیات را به خدمت ایشان امور ساخت. خورشید درخشان را به رتبه خوان سالاری سرافراز ، و ماه تابان را به مصنب مشعلداری ممتاز. ابر آزادی را راویه سقایی بر دوش نهاد، و بادبهاری را جاروب فراشی به دست داد.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
و این طایفه را چون جامه حیاتشان تار و پود شهوات بافته، و تار حیاتشان به رشته طول امل تافته است، و این معنی هر یکی را در تحصیل مراد به ارتکاب صد گونه فساد ((داعی)) و از تحریفشان از جاده مستقیم انصاف ((ساعی)) است، از این جهت ناپاکان بی باک را بر مال (عجزه)، چشم طمع باز، و اقویا را به گریبان ضعفا دست تعدی دراز می گردد. و به این سبب امر معیشت تباه و دست از دامن مقصود که تعمیر خانه آخرت است کوتاه می شود. لهذا ناچار است از سرکرده مطاعی ، و فرمانده لازم الاتباعی، که فقرا و زیردستان در کنف حمایتش از شر اشرار ایمن و محفوظ ، و سر سفره عدالتش از نعمت آسودگی بهره مند و محفوظ باشند.
و بنابراین، حضرت حکیم علی الاطلاق از غایت مرحمت و ((اشفاق)) بر خلق هر کشوری سروری ، و بر اهل هر دیاری سالاری گماشته، و سر رشته نظام مهام هر جماعتی را در کف کفایت صاحب دولتی گذاشته، که شب و روز با دیده محبت بیدار نگاهبان اوضاع روزگار بوده و نگذارد که دست تعدی ((جورکیشان))، گونه احوال درویشان را به ناخن ستم خراشد ، و زور بازوی زیردستی دست تعدی اهل
فساد، به تیشه بیداد، نخل مراد زیردستان را در هم تراشد.
پس سلاطین عدالت شعار، و ((خواقین معدلت آثار)) از جانب حضرت مالک الملک برای رفع ستم و پاسبانی عرض و مال اهل عالم معین گشته، از کافه خلایق ممتاز، و از این جهت به شرف خطاب ((ظل اللهی)) سرافراز گردیده اند؛ تا امر معاش و معاد زمره عباد در انتظام، و سلسله حیاتشان را قوام بوده باشد.
و از این جهت در آیات بسیار و اخبار بی شمار ، امر به عدل و داد و مدح و ترغیب بر آن شده؛ چنان که حضرت پروردگار –جل شانه – می فرماید:
(ان الله یامر بالعدل و الاحسان))؛ یعنی: ((به درستی که پروردگار امر می کند به عدالت و نیکویی یا یکدیگر کردن)).
و دیگر می فرماید: ((ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحمکوا بالعدل))؛ یعنی: (( به درستی که خدا امر می فرماید شما را که امانتهای مردم را به صاحبشان رد نمایید، و چون در میان مردم حکم کنید، به عدل وراستی حکم نمایید)).
و از حضرت فخر کائنات، مروری است که: عدالت کردن در یک ساعت بهتر است از عبادت هفتاد سال که جمیع روزهای آن روزه بدار، و همه شبهاب آن را با عبادت و طاعت احیا نماید. و نیز آن حضرت فرموده که: (( هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد، حق – تعالی – جمیع گناهان او را می آمرزد)).
و از حضرت امیرالمونین (ع) مروی است که: ((هیچ ثوابی نزد خدای – تعالی – عظیم تر نیست از ثواب سلطانی که به صفت عادل موصوف ، و مردی که شیوه او نیکویی و معروف با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منکر و نکوهش ترک آنها
دلیل به این مطلب ، بعد از اجماع امت اسلامى و عنایت عقلهاى سالم بر آن ، آیات و اخبار و آثار وارد شده است .
اما آیات ، قول خداى تعالى : (( و لتکن منکم امة یدعون الى الخیر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون . )) در آیه فوق به طور وضوح ، وجوب آمده است ، زیرا کلمه (( ((والتکن )) )) امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحى است مبنى بر این که رستگارى منوط بر آن است ، زیرا به طور حصر بیان کرده و فرموده است : (( و اولئک هم المفلحون . )) و نیز در آیه آمده است که این عمل واجب کفایى است نه واجب عینى ، زیرا وقتى که گروهى اقدام کردند، از دیگران ساقط مى گردد، چون نفرموده است که همگى امر به معروف کنید، بلکه فرموده است : ((باید جمعى از میان شما دعوت به نیکى کنند.)) بنابراین هرگاه یک فرد و یا جمعى اقدام کنند، تکلیف از دیگران برداشته شده و رستگارى از آن کسانى خواهد بود که امر به معروف کرده اند ولى اگر تمام مردم از آن خوددارى کنند ناگزیر گناه متوجه تمام کسانى است که توانایى انجام آن را داشته اند.
خداى تعالى فرموده است : (( لیسوا سواء من اهل الکتاب امة قائمة یتلون آیات اللّه آباء اللیل و هم یسجدون ، یؤ منون باللّه و الیوم الا خر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فى الخیرات و اولئک من الصالحین . ))
در این آیه خداى متعال صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهى نکرده است ، بلکه امر به معروف و نهى از منکر را نیز بر آن افزوده است .
خداى تعالى فرموده است : (( و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیاء بعض یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة . )) مؤ منان را به انجام امر به معروف وصف کرده است . پس کسى که امر به معروف را ترک کند از جمع مؤ منان توصیف شده در این آیه خارج است .
خداى تعالى فرموده است : (( لعن الذین کفروا من بنى اسرائیل على لسان داوود و عیسى بن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون ، کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون . ))
این نهایت سرزنش است ، زیرا آنان را به علت ترک ((نهى از منکر)) سزاوار لعن و نفرین دانسته است .
و خداى تعالى فرموده است : (( کنتم خیر امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر. ))
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است ، زیرا بیانگر آن است که ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
و خداى تعالى فرماید: ععع فلما نسوا ما ذکروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون . ))
به این ترتیب بیان کرده است که ایشان به دلیل نهى از بدى نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب (نهى از منکر) است .
خداى تعالى فرموده است : (( الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر. ))
در این آیه خداى متعال ، امر به معروف و نهى از منکر را در شمار صفات نیکان و مؤ منان ، با نماز و زکات برابر کرده است .
خداى تعالى فرماید: (( تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان .))
این دستور قاطعى است ، و معناى تعاون ، واداشتن دیگران به یارى رساندن به امر خیر و هموار کردن راه خیر و مسدود کردن راه هاى شر و تجاوز، در حد امکان است .
خداى تعالى فرموده است : (( لولا ینهیهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون . )) خداوند در این آیه بیان کرده است که آنان به دلیل ترک نهى از منکر، گناه کرده اند.
خداى تعالى فرموده : (( فلو کان من القرون من قبلکم اولوا بقیة ینهون عن الفساد فى الارض الا قلیلا ممن انجینا... ))
در این آیه خداوند بیان داشته است که همه آنان را، به جز اندکى که از فساد در روى زمین جلوگیرى مى کردند، هلاک کرده است .
و خداى تعالى فرموده است : (( یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء للّه و لو على انفسکم اوالوالدین و الاقربین . ))
این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است .
خداى تعالى فرماید: (( لا خیر فى کثیر من نجویهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤ تیه اجرا عظیما. ))
و خداى تعالى فرموده است : (( و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما...))
اصلاح همان جلوگیرى از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست ، و اگر متجاوز برنگشت ، خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : (( فقاتلوا التى تبغى حتى تفیى ء الى امر اللّه . ))
و این همان نهى از منکر است .
اما اخبار: از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده که فرمود: ((هیچ گروهى نیستند که مرتکب گناهى شوند و در میان ایشان کسى باشد که بتواند آنها را نهى از منکر کند و نکند، مگر این که بزودى خداوند همه آنها را به عذابى از جانب خود گرفتار مى سازد.))
از ابوثعلبه خشنى نقل کرده اند که وى از رسول خدا صلى اللّه علیه و اله درباره تفسیر این آیه مبارکه پرسید: (( ((لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم .)) ))
پیامبر صلى اللّه علیه و اله مى فرماید: ((اى ابوثعلبه ، امر به معروف و نهى از منکر کن و هرگاه دیدى که مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هواى نفس پیروى مى کنند و دنیا را برگزیده اند و هر صاحب نظرى ، فریفته نظر خویش است ، مواظب خودت باش و توده مردم را رها کن ، زیرا در پى شما آشوبهایى مانند پاره هاى تیره شب است ، کسى که در آن اوقات به دست آویزى همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فضیلت قرآن
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «فضلالقرآن على سائرالکلامکفضلاللَّه على خلقه». برترى قرآن بر سایر سخنان مانند برترى خداوند بر خلق خود مىباشد . (بحار/92/19)2 - رهبرى قرآنقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «علیکم بالقرآن فاتخذوه اماماً و قائداً». بر شما باد به قرآن و آن را به عنوان رهبر و پیشواى خود قرار دهید . (کنز العمال / 4029)3 - قرآن بهترین سخنقال علىعلیه السلام: «تعلّموا کتاب اللَّه تبارک و تعالى فانه احسن الحدیث و ابلغ الموعظة و تفقهوا فیه فانّه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء لما فى الصدور».کتاب خداوند متعال را فرا گیرید زیرا بهترین سخن و رساترین پند و اندرز است و در آن تفقه کنید (و معارف آن را بفهمید) زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن شفا بگیرید چون مایه شفاى سینههاست.(تحفالعقول/150)4 - قرآن سفرهى آمادهى الهىقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «القرآن مأدبة اللَّه فتعلموا مأدبته ما استطعتم». قرآن سفره آماده و مهمانى خدا است تا مىتوانید آن را فرا بگیرید (و از معارف عالى آن بهره ببرید).(بحار / 92 / 19)5 - رمضان بهار قرآنعن الباقرعلیه السلام: «لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان». براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است . (بحار / 92 / 213)6 - ثواب قرائت قرآن در ماه رمضانقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «و من تلا فیه آیة من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور». هرکسى در ماه رمضان آیهاى از قرآن را تلاوت کند مزد او مانند کسى است که تمام قرآن را در غیر ماه رمضان تلاوت کرده است . (بحار / 93 / 357)7 - جاودانگى قرآنعن الرضاعلیه السلام: «ان رجلاً سأل ابا عبداللَّهعلیه السلام ما بال القرآن لایزداد عند النشر و الدراسة الاّ غضاضة فقال لان اللَّه تبارک و تعالى لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهوفى کل زمان جدیدوعند کل قوم غض الى یومالقیامة».== شخصى از امام رضا علیه السلام سؤال کرد: چرا قرآن همیشه تازگى دارد؟ حضرت فرمود: زیرا خداوند آن را براى تمام زمانها و همه مردم قرار داده و منحصر به یک زمان نیست، بنابراین قرآن در هر زمانى جدید و تا قیامت براى هر گروهى تازگى دارد . (بحار/92/15)== 8 - جامعیت قرآن== قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرأ القرآن».== کسى که دانش اوّلین و آخرین را مىخواهد، قرآن را بخواند . (کنزالعمال/2454)== 9 - تکامل در پرتو قرائت قرآن == قال الصادقعلیه السلام: «فانّ درجات الجنة على قدر آیات القرآن فیقال لقارئ القرآن اقرأ وارق». == به درستى که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است، در روز قیامت به قارى قرآن گفته مىشود بخوان و بالا برو . (بحار / 92 / 188)10 - عمل به قرآنقال الصادقعلیه السلام: «الحافظ للقرآن العامل به مع السفرة الکرام البررة». کسى که حافظ قرآن و عامل به احکام آن باشد، همراه با سفیران بزرگوار نیکوکار است.(کافى / 2 / 603)11 - اصناف قاریان قرآنقال الصادقعلیه السلام: «القرّاء ثلاثة: قارى قرأ (القرآن) لیستدّر به الملوک و یستطیل به على الناس فذاک من اهل النار و قارى قرأ القرآن فحفظ حروفه و ضیّع حدوده فذاک من اهل النار و قارى قرأ القرآن ... فهو یعمل بمحکمه و یؤمن بمتشابهه و یقیم فرائضه ... فهو من اهل الجنة».قاریان قرآن بر سه دسته هستند: گروهى قرآن را تلاوت مىکنند تا بدینوسیله از پادشاهان و حاکمان مال طلب کنند و بر مردم تکبّر کنند که اینها اهل دوزخ هستند، بعضى قرآن را قرائت مىکنند و حروف آن را حفظ و حدود آن را ضایع مىسازند، اینها نیز اهل دوزخ هستند و گروهى قرآن را قرائت مىکنند و به آیات محکم عمل مىکنند و به آیات متشابه ایمان دارند و واجبات آن را به جا مىآورند، اینها اهل بهشتند. (خصال / 143)12- آداب تلاوت قرآنالف - طهارت دهانقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «طیّبوا افواهکم فانّ افواهکم طریق القرآن». دهانهاى خود را پاک گردانید زیرا دهانهاى شما مسیر و راه براى تلاوت قرآن است.(کنز العمال/2752)ب - استعاذهقال الصادقعلیه السلام: «لمّا سئل عن التعوّذ عند افتتاح کل سورة : نعم فتعوّذ باللَّه من الشیطان الرجیم». از پناه بردن هنگام آغاز هر سورهاى از امام صادق علیه السلام سؤال شد، فرمود: آرى به خدا از شیطان رانده شده پناه ببرید . (تفسیر عیاشى / 2 / 270)ج - ترتیلقال علىعلیه السلام: «عند قوله تعالى «و رتّل القرآن ترتیلاً» بینه تبیاناً و لا تهذّه هذّ الشعر و لا تنثره نثر الرمل ولکن اقرع به القلوب القاسیة و لا یکن همّ احدکم آخر السورة». (ترتیل) یعنى آن را بطور روشن بیان کن نه مانند اشعار سریع و پشت سر هم بخوان و نه مانند دانههاى شن آن را پراکنده ساز لکن چنان بخوان که دلهاى سنگین را با آن بکوبى و بیدار کنى هرگز هدف شما این نباشد که حتماً به آخر سوره برسید. (هدف شما این باشد که معارف آن را بفهمید و عمل کنید). (کافى / 2 / 614)د - تدبرقال علىعلیه السلام: «الا لاخیر فى قرائة لیس فیها تدبّر الا لاخیر فى عبادة لیس فیها تفقّه». آگاه باش خیرى نیست در قرائت قرآنى که در آن تدبر نباشد، آگاه باش خیرى نیست در عبادتى که در آن فهم نباشد. (بحار / 92 / 211)ه - صوت زیباقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «زیّنوا القرآن باصواتکم». به وسیله صدایتان قرآن را زینت دهید . (بحار / 92 / 190)و - خشوعقال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «اقرأوا القرآن بالحزن فانّه نزل بالحزن». قرآن را با حزن و اندوه بخوانید زیرا آن با حزن و اندوه نازل شده است . (کنز العمال / 2777)اشارهالف - نفیسه نوه امام مجتبى علیه السلام در مدت عمر خویش شش هزار مرتبه قرآن کریم را ختم نمود و در لحظه احتضار روزه بود و مشغول تلاوت قرآن کریم بود تا به آیهى شریفهى «و لهم دار السلام عند ربهم» رسید از دنیا رفت. (تحفة الاحباب / 393)