زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

تحلیل شعر فروغ فرخزاد 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

تحلیل شعر فروغ فرخزاد

احمد شاملو از فروغ فرخزاد و شعر فروغ می گوید

تحلیل احمد شاملو از شعر فروغ فرخزاد

شعر فروغ همیشه برای من یک چیز زیبا بوده است، اگر این صفت برای بیان کیفیت شعر فروغ کافی باشد.

فروغ، تا آن حدی که من می شناسم و به من اجازه می دهد که قضاوت کنم، در شعرش- همچنانکه در زندگی- یک جستجوگر بود. من هرگز در شعر فروغ نرسیدم به آنجایی که ببینم فروغ به یک چیز خاصی رسیده باشد. همچنان که ظاهراً زندگیش هم همینطور بود. یعنی فروغ چیز معینی را جستجو نمی کرد. در شعر او حتا خوشبختی یا عشق هم به مثابه چیزی که دنبالش برویم و پیدایش کنیم مطرح نمی شود. او در زندگی اش هم هرگز دنبال یک چیز خاص نرفت، خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; شعر، خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; فیلم و خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; هر عامل دیگر. من او را همیشه به این صورت شناختم که رسالت خودش را در حد جستجو کردن پایان داد.

من هرگز ندیدم که فروغ چیزی را پیدا کند و آن چیز قانعش بکند. فروغ در شعرش دنبال چه چیزی می گشت؟ این برای من شاید به عنوان عظمت کار فروغ و اهمیت او مطرح بشود. من دلم می خواهد فروغ این طوری باشد. یعنی واقعاً این جوری فروغ را دوست می داشتم. می دیدم آدمی است که فقط جستجو می کند، اما این که چه چیز را جستجو می کند، این شاید برای خود او هم مهم نبود. آیا دنبال انسانیت مطلق می گشت؟ نه! آیا دنبال عشقی می گشت که وسیله ای باشد برای خوشبختی اش؟ نه! برای اینکه حتا دنبال خوشبختی هم نمی گشت.

همه چیز را می دید و همه چیز را دوست داشت. حتا بندی را که رخت رویش آویزان می کنند. زندگی از موقعی که خورشید روشنش می کرد برای او قابل پرستش بود با یک عامل وحشت. در حالی که هردوی اینها بود، هیچ کدام آنها هم نبود. او فقط می دید و دوست داشت، اما هیچ چیز خاصی در این زندگی نمی جست. و واقعاً آیا قرن ما چنان قرنی است که ما چیزی بجوییم و چیزی بیابیم؟ تصور نمی کنم. او حداقل به این حقیقت رسیده بود که دنبال چیزی نگردد.

نمی دانم این حرف تا چه حد می تواند از دهان من بیرون بیاید، چون من خودم به عنوان یک شاعر شناخته شده ام. ببینید، من فکر می کنم همیشه یک شاعر، اعم از نقاش یا موسیقی دان و غیره- چون من می خواهم همه&#۶۵۲۶۳; اینها را در کلمه&#۶۵۲۶۳; شاعر خلاصه کنم- همیشه یک آدم خوب و مهربان است. بنابراین اگر بگوییم فروغ دنبال مهربانی و خوبی می گشت، در این صورت او باید می رفت جلوی آینه و به خودش نگاه می کرد. این جستجو از این نظر هست که خط معین و هدف معینی نداشت. شاید واقعاً دنبال چیزی هم می گشت. شاید به دنبال مرغ آبی بود.

اما قدر مسلم این است که اسم آن مرغ آبی حتا "خوشبختی" نبود. شاید دنبال یک عروسک می گشت یا یک بازیچه، و یا شاید دنبال یک حقیقت بزرگ می گشت. هیچ کدام اینها را شعر او نشان نمی دهد، و زندگی او لااقل به من نشان نمی دهد. شاید کسانی که نزدیکتر به او بودند و معاشرتهای زیادی با او داشتند، بدانند که او پی جوی چه چیزی بوده است.

ما پس از این که فروغ را به قول اخوان "پریشادخت" می شناسیم، و بعد از آنکه او را یک جسمی می شناسیم که به قول ویکتور هوگو فقط وسیله ای هست برای اینکه روحی به روی زمین و میان ما باقی بماند، آنوقت این حرفها را پیش می کشیم.

کسی که می رقصد به عقیده&#۶۵۲۶۳; من زیبایی خطوط بدن را در حالات مختلف نه تنها نشان می دهد، بلکه ستایش می کند. فروغ معتقد به روحی در ورای جسم نمی توانسته باشد و خوشبختی را، شاید خوشبختیهای یک کمی جسمیتر را در همین چارچوب زندگی جستجو می کرد و از این لحاظ چقدر واقع بین و حقیقت بین بود و ما این را در شعرش می بینیم، اما همان طور که آن بالرین زیبایی را جستجو می کند در این خطوط، و این خطوط را در حالات مختلف قرار می دهد و آنها را ستایش می کند؛ فروغ زندگی را در حالات مختلف جستجو می کند، برای آتکه ستایش کند و زیباییهای آن را نشان بدهد. ببینید که از زندگی تا مرگ، در یک شعری که معشوق خود را وصف می کند، تن معشوق را وصف می کند. این حالات مختلف را میان دو قطب زندگی و مرگ قرار می دهد و یکی به یکی ستایش می کند. ما نمی توانیم در شعر فروغ به دنبای عشق به آن مفهومی که معمولاً در ادبیات و شعر ما بوده، باشیم. یعنی او دنبال یک مجهول مطلق نبوده است.

شاید جستجوی او به این علت بوده که آنچه در بین تولد و مرگ ما ست، و این همه چیز مبتذلی که در زندگی هست نمی توانسته انگیزه&#۶۵۲۶۳; آن عشق بزرگ، و ان عشق عرفانی، باشد. شاید این جستجویی کیهانی بوده است. شاید وقتی فروغ این همه پستی و بیچارگی روزانه را می دیده است، نمی توانسته باور کند که این تن قالب و ظرف آنچنان چیز بزرگی باشد که ما اسمش را عشق می گذاریم و به همین لحاظ او فقط به جستجو می پردازد.

او گرد این ظرف می گردد، برای اینکه شاید راهی به آن حقیقت نامعلوم پیدا کند. حقیقتی که عظمتش را می شود حس کرد. شاید او می خواسته بین تن و آن مفهوم عظیم رابطه ای پیدا کند. شاید می خواسته به آن حقیقتی دست پیدا کند که در نظر شاعران پیش از او و ما به صورت روح و عشق عرفانی تعبیر می شده است.

من معتقدم که این جستجو تماماً با توفیق همراه بوده است. درست مثل این است که ما بدون اینکه ظاهراً قصدی داشته باشیم، یعنی قصدی را ارائه بدهیم، می رویم از شهر بیرون و توی صحرا در جهتی یا در جهات مختلف به راه می افتیم. ممکن است که ما اعلام نکرده باشیم که به کجا می رویم و به چه کاری می رویم. اما آیا خود این عمل نمی تواند یک هدف و غایتی باشد؟ یعنی قدم زدن، تفریح کردن و لذت بردن از چشم اندازهای اطراف. من کلمه&#۶۵۲۶۳; جستجو را در شعر فروغ به همین معنی می گیرم.

فروغ جستجو می کند. اما در حالی که به جستجو می رود، ما را با چشم اندازهای گاهی فوق العاده زیبا و اغلب خیلی زیبای شعر خودش آشنا می کند.

می بینیم که توی شعرش از زنی حرف می زند که زنبیلی به دست دارد و به خرید روزانه می رود. دیگر از این عالی تر چه چیز را می شود بیان کرد؟ او تمام اینها را به ما نشان می دهد. تمام چیزهایی که در روز بارها از جلو چشم ما می گذرند و ما آنها را نمی بینیم. در حقیقت گردش فروغ بدون هیچ هدف معینی صورت می گیرد و پربارترین گردش ممکن هم هست. تنها نگفته که به کجا می رود. احتمالاً اگر به جایی رسید، چه بهتر!

تحلیل فمینیستی شعر و زندگی فروغ فرخزاد

با این که در دو دهه ی اخیر مطالبی که درباره ی شاعران ونویسندگان زن نوشته می شوند ، از کمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است ؛ امّا اکثرشان نه به عنوان کار تحقیقی بلکه بیشتر به عنوان مقاله هایی هستند که جسته گریخته به مسأله زن در ادبیات و ادبیات زنان می پردازد...

با این که در دو دهه ی اخیر مطالبی که درباره ی شاعران ونویسندگان زن نوشته می شوند ، از کمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است ؛ امّا اکثرشان نه به عنوان کار تحقیقی بلکه بیشتر به عنوان مقاله هایی هستند که جسته گریخته به مسأله زن در ادبیات و ادبیات زنان می پردازد.و در اکثر پژوهشهایی که درحیطه ی نقد زنان انجام شده ؛ به جای ایجاد ابزاری منحصر به فرد برای بررسی نوشتار زنانه ؛ تلاش عجیبی برای بازسازی تصویر زن هنرمند با توجه به هنجارهای جامعه صورت گرفته است .

در این مقاله سعی شده فارغ از تلاشهای صورت گرفته پیرامون بازسازی تصویر فروغ در شبکه ارتباطات خانوادگی یا تعالی شعرش را مدیون موتیفهای برخاسته از مذهب،اسطورهو تاریخ دانستن و...که همه گفتمانی مردانه را رقم میزنند، شعر فروغ فرخزاد را با توجه به بینامتنیت های مورد تحلیل جامعه شناختی به طور عام و فمنیستی به طور خاص مورد بررسی قرار دهیم.

الف) میزان همپوشانی ادامه حیات ادبی فرخزاد با پاسخهای جامعه شناسی ذهنیت فمنیسم:



خرید و دانلود  تحلیل شعر فروغ فرخزاد 15 ص


فروغ و سهراب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 101

 

بیوگرافی فروغ فرخزادشاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم "خانه سیاه" در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی.اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد.فروغ فرخزاد در دیماه سال 1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود نهاد. پدرش محمد فرخ زاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور.او فرزند چهارم یک خانواده نه نفری بود. چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا.پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود. کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپائید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش می گوید که " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. "در سال 1329 در حالی که 16 سال بیشتر نداشت با نوه خاله مادرش پرویز شاپور که 15 سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانه پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان می رود و به آموختن خیاطی و نقاشی می پردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست.می گویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها می کنداولین مجموعه شعر او به نام " اسیر " در سال 1331 در سن 17 سالگی منتشر می گردد. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.با به چاپ رسیدن شعر " گنه کردم گناهی پر ز لذت" در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا می شود و فروغ را بدکاره می خوانند و از آن پس مورد نا مهربانی های فراوان قرار می گیرد.

" گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستندولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند "

در سال 1332 با شوهرش به اهواز می رود. دیری نمی پاید که اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران می شودحتی تولد کامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال 1334 از شوهرش جدا می شودقانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ  16 سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید

وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود و در تمام شهرقلب چراغ های مرا تکه تکه می کردندوقتی که چشم های کودکانه عشق مرابا دستمال تیره قانون می بستند و از شقیقه های مضطرب آرزوی من فواره های خون به بیرون می پاشیدچیزی نبود. هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم : باید، باید، بایددیوانه وار دوست بدارم

مجموعه های از کارهای فروغ فرخزاد الف : مجموعه شعر ـ اسیر 1331 ـ دیوار 1336 ـ عصیان 1338 ـ تولدی دیگر 1341 و مجموعه نا تمام ( ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)ب : در حوزه سینما ـ پیوندفیلم (یک آتش) که در سال 1341 در دوازدهمین جشنواره فیلم های کوتاه و مستند ونیز در ایتالیا شایسته دریافت مدال طلا و نشان برنز شد.ـ بازی در فیلمی از مراسم خواستگاری در ایران. سفارش موسسه ملی کانادا به گلستان فیلم بود.ـ همکاری در ساختن بخش سوم فیلم ( آب و گرما)ـ مدیر تهیه فیلم مستند ( موج و مرجان و خارا ) به کارگردانی ابراهیم گلستانـ مدیر و تهیه و بازی در فیلم نیمه کاره ( دریا ) محصول گلستان فیلمـ ساختن فیلم مستند ( خانه سیاه است ) از زندگی جذامیان که در زمستان سال 1342 برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره ( اوبرهاوزن ) آلمان شد.ـ بازی در نمایشنامه ( شش شخصیت در جستجوی نویسنده ) اثر لوئیچی پیراندلو در سال



خرید و دانلود  فروغ و سهراب


بیوگرافی فروغ فرخزاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 49

 

بیوگشرافی فروغ فرخزادشاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم "خانه سیاه" در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی.اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد.فروغ فرخزاد در دیماه سال1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود نهاد. پدرش محمد فرخ زاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور.او فرزند چهارم یک خانواده نه نفری بود. چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا.پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود. کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپائید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش می گوید که " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. "در سال 1329 در حالی که 16 سال بیشتر نداشت با نوه خاله مادرش پرویز شاپور که 15 سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانه پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان می رود و به آموختن خیاطی و نقاشی می پردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست.می گویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها می کنددر سال 1332 با شوهرش به اهواز می رود. دیری نمی پاید که اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران می شودحتی تولد کامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال 1334 از شوهرش جدا می شودقانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ  16 سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید

وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود و در تمام شهرقلب چراغ های مرا تکه تکه می کردندوقتی که چشم های کودکانه عشق مرابا دستمال تیره قانون می بستند و از شقیقه های مضطرب آرزوی من فواره های خون به بیرون می پاشیدچیزی نبود. هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم : باید، باید، بایددیوانه وار دوست بدارم

شرایط دوران زندگی فروغ

اولین مجموعه شعر او به نام " اسیر " در سال 1331 در سن 17 سالگی منتشر می گردد. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.با به چاپ رسیدن شعر " گنه کردم گناهی پر ز لذت" در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا می شود و فروغ را بدکاره می خوانند و از آن پس مورد نا مهربانی های فراوان قرار می گیرد.

" گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستندولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند "

. دومین‌ مجموعه‌ شعر فروغ‌ (دیوار) در بیست‌ و یک‌ سالگی‌ این‌ شاعره‌ چاپ‌ شد و بدلیل‌ برخی‌ گستاخی‌ها و سنت‌ شکنی‌ ها مورد نقد و سرزنش‌ ادبا قرار گرفت‌. فروغ‌ فرخزاد یک‌ سال‌ بعد علیرغم‌ ملامت‌ شخصیتهای‌ ادبی‌، سومین‌ مجموعه‌ شعر خود بنام‌ عصیان‌ را چاپ‌ کرد; این‌ سه‌ مجموعه‌ شعر اشعاری‌ بودند زنانه‌ ، سرکش‌، رومانتیک‌ وبحث‌ انگیز. فروغ‌ سپس‌ جذب‌ فعالیتهای‌ سینمائی‌ شد و در سال‌ 1338 برای‌ مطالعه‌ و تجربه‌ سینما به‌ انگلستان‌ رفت‌. وی‌ پس‌ از بازگشت‌ در سال‌ 1341 فیلم‌ مستندی‌ از جذامیان‌ تبریز بنام‌ ( خانه‌ سیاه‌ است‌) تهیه‌ کرد که‌ این‌ فیلم‌ در سال‌ 1342 برنده‌ جایزه‌ بهترین‌ فیلم‌ مستند فستیوال‌ اوبرهاوزن‌ ایتالیا شد. مطالعات‌ عمیق‌ فروغ‌ فرخزاد در زمینه‌ سینما و فیلمبرداری‌ و آشنائی‌ با نویسندگان‌معاصر سبب‌ شد که‌ وی‌ در اواخر عمر کوتاه‌ خود نگرش‌ دیگری‌ نسبت‌ به‌ هنر، شعر وجامعه‌ پیدا کند. این‌ تحول‌ فکری‌ به‌ اندازه‌ای‌ بود که‌ شاعره‌ چهارمین‌ مجموعه‌ شعر خودرا (تولدی‌ دیگر) نام‌ نهاد که‌ دارای‌ روح‌ و حالتی‌ متفاوت‌ از قبل‌ و مملو از اشعار اجتماعی‌ و انتقادی‌ بود. مجموعه‌ تولدی‌ دیگر دنیای‌ تفکرات‌ این‌ شاعره‌ جوان‌ را به‌ گونه‌ای‌ نوین‌نشان‌ می‌داد و فروغ‌ پس‌ از چاپ‌ این‌ مجموعه‌، از آثار شعری‌ گذشته‌ خود اظهار تأسف‌ کرد و این‌ اشعار را بیان‌ ساده‌ای‌ از جهان‌ بیرون‌ خود نامید. فروغ‌ فرخزاد در سال‌ 1343 به‌ ایتالیا،آلمان‌ و فرانسه‌ سفر کرد و در این‌ ایام‌ که‌ در داخل‌ و خارج‌ از ایران‌ به‌ شهرت‌ خاصی‌دست‌ یافته‌ بود، سازمان‌ فرهنگی‌ یونسکو فیلم‌ نیم‌ ساعته‌ای‌ از زندگی‌ او تهیه‌ کرد ‌. در آثار فروغ‌ فرخزاد شعر و زندگی‌ به‌ گونه‌ای‌ تفکیک‌ ناپذیر درهم‌ آمیخته‌ است‌.مایه‌ اصلی‌ زندگی‌ و شعر در آغاز برای‌ او لذت‌ جسمانی‌ و هوسهای‌ زودگذر بود که‌حاصلی‌ جز شکست‌ و ناکامی‌ به‌ بار نیاورد. شکست‌



خرید و دانلود  بیوگرافی فروغ فرخزاد


چراغ دروغ بی فروغ است

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

چراغ دروغ بی فروغ است

به امید معماریان می گوئیم که این روزها خواهند گذشت و امید ما دیگر زندانی نخواهد شد و باز هم زندگی ادامه دارد. بازهم امید معماریان است که سرش را بالا می گیرد و باز هم این بازجو است که باید خودش را از همگان پنهان کند و حتی مواظب باشد که فرزندانش هم نفهمند که پدرشان چه شغل کثیفی دارد

1) امید معماریان، شهرام رفیع زاده و روزبه امیر ابراهیمی با انتشار اطلاعیه هایی پس از آزادی از زندان اعلام کردند که در زندان مورد خوشرفتاری قرار گرفته اند و در زندان به این نتیجه رسیده اند که در اعمال و رفتارهای خود اشتباهاتی کرده اند. بعید نیست که در روزهای آینده مشابه همین نامه ها و یا اعترافات توسط خانم محبوبه عباسقلی زاده یا فرشته قاضی و یا حنیف مزروعی منتشر شود. این اعترافات نه تازگی دارد و نه عجیب است، تنها چیزی که عجیب است تکرار این روش مهوع و غیر انسانی توسط بخشی از حکومت جمهوری اسلامی است که باید تا کنون به این نتیجه رسیده باشند که 25 سال اعتراف گیری بی حاصل روشی نیست که بتوان آن را ادامه داد و یا تکرار کرد. من چون خودم در شرایطی مشابه این بوده ام و خودم چنین مشابه نامه ای که توسط امید و دیگران نوشته شده را نوشتم و تا کنون دو کتاب طنز و جدی( اعتراف و خانه امن) در این مورد منتشر کرده ام و حداقل 15 برنامه تلویزیونی و فایل صوتی طنز در این مورد ساخته ام، می خواهم به توضیح شرایط و فضائی بپردازم که در مورد این افراد وجود دارد. من می دانم و احساس می کنم که چه بلایی سر این افراد آمده است و لذا می دانم که باید با آنان چه کرد و چگونه باید به آنان کمک کرد تا به آرامی از این شرایط به در آیند.

2) چرا اعتراف می گیرند؟اعتراف گیری به چند مقصود صورت می گیرد: اول: به دست آوردن اطلاعات عملیاتی توسط عضو تشکیلات مخالف یا دشمن. در این شرایط فرد دستگیر شده، چریک یا عضو تشکیلات سیاسی نظامی و یا عضو تشکیلات مخفی را آنقدر تحت فشار فیزیکی و روحی( شکنجه سیاه یا سفید) قرار می دهند تا او در اسرع وقت و قبل از اینکه اطلاعاتش بسوزد، اطلاعات تشکیلاتی و عملیاتی، محل قرارها، اعضای تشکیلات، نوع روابط با خارج از کشور، محل اسلحه ها و سایر اطلاعات را لو بدهد. این فشارها به محض دستگیری آغاز می شود و معمولا بعد از به دست آمدن اطلاعات و یا سوختن قرارها و تخلیه اطلاعاتی فرد دستگیر شده از زیر فشار به جریان محاکمه منتقل می شود. در این شرایط زندانی در مدتی محدود( تا زمان تخلیه اطلاعاتی) تحت فشار بسیار سنگین و معمولا زندان انفرادی قرار دارد. وی را در زندان انفرادی قرار می دهند تا نتواند از وضع بیرون و تشکیلات با خبر شود. در این نوع اعتراف گیری شکنجه سنگین اعمال می شود که گاه تا سرحد مرگ پیش می رود، به همین دلیل تشکیلات قرار می گذارد که هر عضو دستگیر شده بعد از طی زمان سوختن اطلاعات مقاومتش را بشکند و اطلاعات سوخته را لو بدهد. این روش تقریبا در تمام سیستم های پلیسی( اعم از سیاسی و جنایی و انواع جرم های سنگین) وجود دارد. در ایران نیز این روش همیشه و در حال حاضر نیز برای جرایمی مانند جنایت و جرایم اجتماعی و مواد مخدر وجود دارد و در موارد مانند ترور و جاسوسی واقعی نیز از این روش استفاده می شود.دوم: شیوه دوم اطلاعات که از دنیای کمونیسم و توسط کا گ ب شروع شد و توسط پلیس سیاسی کشورهای دیگر ادامه یافت و در ایران نیز بطور خاص سالها مورد استفاده قرار گرفت، شیوه اعتراف گیری به منظور تخریب و ویرانسازی فرد زندانی است. در این شیوه( که برای مخالفین سیاسی و فرهنگی استفاده می شود) زندانی تحت فشار شدید قرار می گیرد تا اطلاعاتی علیه خودش و دوستانش بدهد و سپس او را وادار به نوشتن و گفتن این اطلاعات برای عامه مردم می کنند. علت گرفتن این نوع اعتراف چند چیز است:الف: تخریب زندانی و شکستن اسطوره او و ویران کردنش نزد دیگران. با استفاده از این باور عمومی جامعه ایران که کسی که اعتراف می کند خائن است. این باور از گروههای نظامی و سیاسی مانند حزب توده، سازمان مجاهدین خلق، سازمان چریکهای فدائی خلق و گروههای مسلح مبارز قبل از انقلاب ایجاد شد و بعدا در جریان تسویه حسابهای درونی گروههای سیاسی وارد باور اجتماعی شد. تفاوت مهمی که در این ماجرا وجود دارد این است که فردی که در جریان مبارزه مسلحانه و یا سیاسی دیگران و تشکیلات را لو می دهد و اعتراف می کند، باعث گرفتاری دیگران و حتی مرگ آنها می شود، و لذا باید مقاومت کند. اگر یک چریک آمادگی تحمل شکنجه های غیر انسانی را ندارد حق ندارد اطلاعات گروهی را که مشغول عمل مسلحانه هستند داشته باشد. اما در مورد یک نویسنده یا سیاستمداری که مشغول مبارزه قانونی و یا علنی است، اعتراف کردن به زور تنها به زیان خودش تمام می شود. نکته مهم اینجاست که برخی از نیروهای اسبق و یا موجود گروههای مسلحی مانند مجاهدین خلق و جریان نیمه مخفی نیمه علنی مانند حزب توده، که بسیاری از رهبران شان زیر فشارهای مرگبار شکنجه مجبور به اعتراف و لو دادن دیگران و همکاری با نیروی امنیتی شدند، با یک مقایسه تلاش می کنند تا با ویران کردن کسانی که نویسنده یا سیاستمدار علنی هستند به نحوی خود را تبرئه کنند و یا مقاومت نیروهای سابق خود را یادآوری کنند. این در حالی است که یک مبارز مسلح وظیفه دارد مقاومت کند و اگر نکند باعث ضربه به دیگران می شود ولی نویسنده ای مثل سعیدی سیرجانی یا فرج سرکوهی وقتی اعتراف می کند تنها علیه خویش عمل می کند. لابد این سووال پیش می آید که اعتراف یک نویسنده و یا یک نیروی علنی سیاسی باعث ایجاد تردید در کسانی می شود که به یک شیوه و نوعی مبارزه اعتقاد دارند. اتفاقا موضوع مهم همین جاست. تا وقتی چنین باوری وجود دارد، بازجویان اعتراف خواهند گرفت و شکنجه خواهند داد. من بر این باورم که یک بار باید این باور را رها کنیم و بگوئیم کسی که اعتراف کرده است تحت فشار به این وضع تن داده است. اگر این باور را علنی کنیم هم جریان اعتراف گیری را پایان خواهیم داد و هم مانع حذف کسانی از صحنه سیاسی خواهیم شد که نه اهل مبارزه تند بودند و نه قهرمانی که تاسرحد مرگ مقاومت می کند. افرادی که به ستم و جور تحت فشار قرار گرفتند تا شخصیت شان نابود شود. اگر این باور را رها کنیم دیگر سیامک پورزند و احسان طبری و کیانوری و بسیاری دیگر به دلیل اعترافات شان از تاریخ سیاسی ایران به زباله دانی نخواهند افتاد. ما باید بایستیم و به آنکه تحت فشار اعتراف کرده است خوش آمد بگوئیم و از او بخواهیم مدتی استراحت کند تا خود را بازسازی کند و به زندگی سیاسی اش( اگر خواست) بازگردد. یک بار به بازجوی شکنجه گر بگوئیم که اعترافات را باور نمی



خرید و دانلود  چراغ دروغ بی فروغ است


فروغ فرخزاد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

فروغ فرخزاد

 

کودکی و نوجوانی

فروغ فرخزاد در ۱۵ دی، ۱۳۱۳ در یک خانواده متوسط با هفت بچه به دنیا آمد، پدرش یک افسر مستبد ارتش رضاخانی بود که در کودتای رضاخان نقش داشت ولی بر خلاف اخلاق ارتشی و مستبدش علاقه خاصی به شعر داشت و در تنهایی خود با اشعار حافظ و سعدی خلوت می‌کرد و فروغ با شوق تمام به اشعاری که پدر می‌خواند گوش می‌داد. و همین نقطه آغاز شاعری فروغ بود، او شعر سرودن را از نوجوانی آغاز کرد. و در نقاشی استعداد خاصی داشت. خانواده فروغ خانواده‌ای بسته و مردسالار بود. فروغ در سن 15 سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد و به اهواز رفت. در ۲۹ خرداد،۱۳۳۱ تنها فرزندش کامیار متولد شد. و پس از آن روزهای سختی را گذراند و بسیار زود از شوهرش جدا شد.

سرودن شعر

نخستین مجموعه شعر فروغ فرخزاد اسیر نام دارد که در سال ۱۳۳۱ منتشر شد. این مجموعه دربردارنده ۴۴ قطعه شعر است. دومین مجموعه شعرهای فروغ دیوار است که در سال ۱۳۳۵ چاپ شد. سومین مجموعه شعرهای او با نام عصیان در سال ۱۳۳۶ چاپ شد. این مجموعه شامل ۱۷ قطعه شعر است. فروغ بعدها این سه آثار خود را ارزش و احساسات سطحی یک دختر جوان دانست.

سینما

در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب می‌کند. و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. و چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان تبریز می‌سازند. و در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد. در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند.

پایان زندگی

آخرین مجموعه شعری که فروغ فرخزاد، خود، آن را به چاپ رساند مجموعه تولدی دیگر است. این مجموعه شامل ۳۱ قطعه شعر است که بین سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ سروده شده‌اند. به قولی دیگر آخرین اثر او «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد است» که پس از مرگ او منتشر شد.

فروغ فرخزاد در روز ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ بر اثر تصادف رانندگی در جاده دروس-قلهک در تهران جان باخت. جسد او، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن با حضور نویسندگان و همکارانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

آثار

اسیر

دیوار

عصیان

تولدی دیگر

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

بزرگ بودو ا زاهالی امروز بودو با تمام افق های باز نسبت داشتولحن آب و زمین را چه خوب می فهمیدسهراب سپهری مرثیه ای در سوگ فروغ فروغ فرخزاد به سال 1313 در تهران متولد شد.کود کیش در نور وعروسک نسیم و پرنده روشنی و آب گذشت . به مدرسه رفت و درس خواند این ایام-ایامدرس خواندن –چیزی نبود که همچون کودکی اش در نور و عروسک نسیم و پرنده و روشنی و آب بگذرد اما باز هم هرچه بود لحظه های پیش از عزیمت به اسارت بود و باز خاطره انگیز و حسرت بار آن روزها رفتند آن روزهای برفی خاموشکز پشت شیشه در اتاق گرمهر دم به بیرون خیره می گشتمپاکیزه برف من چو کرکی نرمآرام می بارید.بعد از تمام کردن دوران دبیرستان به هنرستان نقاشی رفت.و در همین زمان خواندن شعر را با سرعت و حجمی بیشتر ادامه داد و کم کم لحظه های سرودن به سراغش آمد((من وقتی 13یا 14 ساله بودم خیلی غزل می ساختم و هیچوخت چاپ نکردم .))در 16سالگی با پرویز اپور ازدواج کرد و راهی اهواز شددر این زمان لحظه های سرودن او بیشتر شده بود و این چیزی بود که به مذاق زندگی خانوادگی خوش نمی آمد سال بعد صاحب پسری شدبه نام ((کامیار)) و سال بعد از آن مجبور شد بین شعر و زندگی یکی را برگزیند و با آن سرسختی غریزی که در او بودجانب شعر را گرفت از شوهرش جدا شدو از خانه اش دور شدپیوند سست دو نام از هم گسست:دانم اکنون کز آن خانه ی دورشادی زندگی پر گرفته



خرید و دانلود  فروغ فرخزاد