لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرار از مدرسه و راه درمان آن
فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلالات روانی، سایکوپات ها، حالات اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان ازمدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلاعی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند.
ترس از مدرسه را باید با فرار از مدرسه فرق گذاشت. فرار از مدرسه بیشتر در نوجوانان مبتلا به اختلالات روانی، سایکوپات ها، حالات اضطراب و نظایر آن دیده می شود. در این حالت نوجوان ازمدرسه فرار می کند و به منزل نمی رود. پدر و مادر از غیبت فرزند از مدرسه اطلاعی ندارند، یعنی در حقیقت نوجوان از مدرسه و منزل هر دو فرار می کند.
این کودکان با این عمل مقررات مدرسه را زیرپا می گذارند و از قوانین متداول اجتماعی تحصیلی و خانوادگی پیروی نمی کنند. اکثر این کودکان پس از فرار از مدرسه با افرادی نظیر خودشان به عیاشی، دزدی و رفتارهای سایکوپاتیک می پردازند و یا این که بدون هدف معین در خیابان ها پرسه می زنند. این نوجوانان اغلب کم استعداد و اکثراً در تطابق و سازش خود با محیط های تحصیلی و خانوادگی اشکال دارند.
معمولاً شرایط منزل نیز ناگوار است و در واقع نوجوان نه دل خوش ازخانه دارد ونه علاقه ای به مدرسه، و به راحتی هر دو را ترک و کوچه را انتخاب می کند. نوجوانان گریزان از مدرسه اگر هم استعداد خوبی داشته باشند، از نظر عاطفی سالم نیستند و رفتارشان در منزل و مدرسه طبیعی نیست، اما نوجوانانی که از رفتن به مدرسه امتناع می کنند، اکثراً از خانواده های طبقات بالای اجتماعی هستند و رفتارشان در مدرسه بهتر و آرامتر از سایر شاگردان است.
به نظر تایمرمن (۱۹۶۶) نوجوانی که ترس از مدرسه دارد نزد مادرش می ماند، ولی نوجوان فراری از مدرسه در خیابان های شهر گردش می کند. نیمی از این نوجوانان فراری از مدرسه میان همسالان خویش محبوبیتی ندارند و نیم دیگر آنها مرتکب خلاف و لغزش می شوند.
به نظر تایمرمن عوامل موثر در خانه عبارتند از: طرد شدگی، سخت گیری های افراطی، انضباط متناقض و بی ثبات، کتک زدن، بی نظمی والدین بی علاقه، محیط زیست و همسایگی بد، ناشادی در خانه یا مدرسه، پرجمعیت بودن خانواده، جدایی کودک از مادر در اوایل کودکی یا جدایی از پدر پس از سن ۵ سالگی.
در این موارد معمولاً نوجوان در انجام تکالیف و کار مدرسه ای ضعیف است، لیکن مشکل در بی علاقگی به مدرسه یا معلم نیست. تنبیه صرفاً این گریز را تشدید کرده و به صورت پیچیده تری درمی آورد. در بیشتر اوقات فرار از مدرسه با دروغگویی همراه خواهد بود. این افراد با مهارت به دروغ گفتن می پردازند و طوری وانمود می کنند که از مدرسه غیبت نداشته اند.
به طور خلاصه باید گفت که فرار از مدرسه حالتی است که نوجوان سالم بدون عذر موجه از حضور در مدرسه خودداری کند و غیبت او غیرقانونی یا غیر موجه شناخته شود. در بعضی کشورها که بین سنین ۶ تا ۱۴ سالگی تعلیمات اجباری است، حتی اگر والدین باعث این عمل شده باشند به دادگاه احضار می شوند و مجازات های خاصی درباره آنها به مورد اجرا گذاشته می شود.
لازم به ذکر است که در مورد ترس از مدرسه و فرار از مدرسه تفاوت هایی وجود دارد. نوجوان مبتلا به ترس از مدرسه با مراقبت شدید مادرانه، اختلال در غذا خوردن، دردهای شکمی، حالت تهوع و مشکلات خواب و علایم بالینی (اضطراب) مشخص می گردد، در حالی که نوجوان گریزان ازمدرسه با بی ثباتی در تعلیم خانواده، دروغگویی دائمی، فرار از خانه و دزدی ازخانه معرفی می گردد.
متخصصان و روانکاوان تعلیم و تربیت معتقدند که نوجوانان مبتلا به ترس از مدرسه با ترس های بیمارگونه در ارتباط با حضور در مدرسه، شکایت مداوم جسمانی، ارتباط و همزیستی بیش از حد با مادر و تعارض بین پدرها و مادرها و مدیریت مدرسه توصیف می شوند.
به طور خلاصه نوجوانی که ترس یا هراس از مدرسه دارد ظاهراً با عوامل مربوط به ترس و اضطراب به بهترین وجهی مشخص می شود، در حالی که نوجوان گریزان از مدرسه با رفتار بزهکارانه تعریف می گردد. نکته آخر این که نوجوانان مبتلا به ترس از مدرسه ممکن است از نظر پیشرفت تحصیلی ضعیف نباشد و حال آن که نوجوانان گریزان ازمدرسه معمولاً شاگردانی ضعیف هستند.
● علل فرار ازمدرسه
ترس و دلهره از عدم توانایی انجام تکالیف، مواجه شدن با چهره آموزگار جدید، آشنا شدن با دوستان و همکلاسی های جدید و ... مواردی هستند که همواره ذهن بعضی از نوجوانان را به خود مشغول می کند.
این گونه معضل به مرور زمان و پس از سپری شدن هفته های اول سال تحصیلی، برطرف می شوند و به این ترتیب جای نگرانی از این بابت وجود نخواهد داشت، اما عده ای دیگر از نوجوانان آن قدر از درس و مدرسه متنفر و بیزارند که این گونه نوجوانان هم برای خود و هم برای والدین و مربیانشان مشکل آفرین بوده و شناخت علل و انگیزه های این رفتار بسیار لازم و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه
محیط نامساعد و تشنج آفرین خانواده ، طلاق و اعتیاد والدین به خصوص پدر ، ارتباط با دوستان ناباب ، روابط کنترل نشده خانواده ها با یکدیگر ، اختلاف والدین و فرزندان ، کنترل و سخت گیری افراطی و غیر منطقی والدین ، مشکلات حاد اقتصادی ، احساس ناامنی در خانه ، اختلالات شخصیت و روابط دختران فراری
دختران فراری معمولا در گروه سنی 14 تا 25 سال قرار دارند موقعیت سنی این افراد نشان دهنده ی میزان آسیب پذیری ، احتمال بزهکاری ، بزه دیدگی و یا قربانی شدن در برابر سوء استفاده های جنسی مختلف و دیگر سوء استفاده ها می باشد در این مرحله اهمیت مداخله سریع همه جانبه خانواده و مسئولین ذیربط بسیار حائز اهمیت است .
باید توجه داشت که خطر فقط خانواده های طبقات پایین از نظر اقتصادی واجتماعی را تهدید نمی کند ، بلکه بنابر تحقیقات در صد قابل توجهی از دختران فراری ، متعلق به خانوا ده های مرفه و متوسط به بالا هستند .
مخاطراتی که پس از فرار دختران جوان بی پناه و آسیب پذیر را تهدید می کند معمولا عبارتند از :
1- ( گرفتار شدن در دام شبکه های قاچاق دختران و زنان جوان :
قاچاقیان ، ایادی خود را در مناطقی مانند پارکها ، مقابل مدارس راهنمایی و دبیرستانها و اماکن عمومی می گمارند تا با پرسه زدن در این اماکن و شناسایی دخترانی که از منازل خود فرار کرده اند ، آنها را با وعده ها یی ، به دام اندازند . گاهی فرار ، پس از طرح دوستی و آشنایی از سوی دلالان شبکه های قاچاق و دادن وعده های مختلف چون خروج آسان از کشور و درآمد خوب و زندگی بهتر، اتفاق می افتد .
2 ( تجاوز و تحمیل :
معمولا دختران فراری که آسیب پذیرنیز هستند، گرفتار مشکل تجاوز ، اجبار و تحمیل می شوند قاچاقچیان ، دختران جوانی را که به هر انگیزه از خانه خود گریخته اند ، وسیله درآمد خود قرار می دهند . آنها را به برقراری ارتباط جنسی و انجام کارهای خلاف مجبور می کنند . در سالهای اخیر نوع جدیدی از فریب و قاچاق دختران و زنان از طریق اینترنت مشاهده می شود که بیشتر حاصل گسترش شبکه های ارتباطی مجازی است.
3 ( انگ اجتماعی و عدم امکان بازگشت به شرایط گذشته ، از دیگر مباحث تامل برانگیز در مورد دختران فرار است .
چرا فرار از خانه
فرار از خانه از جمله رفتارهای ناسازگار نه ای است که بیشتر از نو جوانان و جونان سر می زند . با توجه به پیامد های سوء آن یکی از آسیب های خانوادگی و اجتماعی جامعه ، شناخته می شود . آسیبی که می تواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد . مسئله فرار زنان و دختران همراه با سایر معضلات وآسیب های اجتماعی مرتبط با آن درسالهای اخیر با رشد روز افزون در شهرهای بزرگ بالاخص شهر تهران مورد توجه کار شناسان ، متخصصان علوم انسانی قرار گرفته است . فرار از خانه در واقع زیر پا گذاشتن مقررات خانوادگی و هنجارهای اجتماعی است که اغلب به علت ترس ، خشم ، یا انتقام جویی در مقابل عوامل مخرب و آشفته خانوادگی و اجتماعی رخ می دهد .
دختران بیشتر برای مدت کوتاهی حضوردر مکانهای دیگر را به جای ماندن در خانه خود ترجیح می دهند . ساخت و روابط متزلزل افراد در درون خانواده ، اعضای معترض وناخشنود از این وضعیت نابسامان را به طرف جامعه پرتاب می کند با این اتفاق فرد را به فراری تبدیل کرده و به سوی بزهکاری و ارتکاب سایر جرائم سوق می دهد . گزارش سازمان بهداشت جهانی حاکی است که سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13تا19 ساله از خانه فرار می کنند که 60 تا 70 درصد این افراد ، شامل دختران و 30 تا 40 درصد از انان در بین پسران رخ میدهد . در پژوهشی که عوامل مختلف خانوادگی ، اقتصادی ، همسالان ، فرهنگ آموزش ، اوقات فراغت و ارتباطات در دو بخش درونی و بیرونی را مورد بررسی قرار داده است نتایج زیر در مورد خانواده و همسالان حاصل گردیده که نسبت به شاخصهای دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است ، به همین دلیل فقط نتایج این دو بخش در این نشریه آورده شده است . خانواده به میزان 7/77 درصد از بیشترین تاثیر بر فرار دختران برخوردار است . زیرا فرد از بدو تولد ارزشها و هنجارها را در خانواده می آموزد و به تدریج با دنیای وسیع تر جامعه آشنا می شود . به گونه ای که خانواده و کارکردهای آن در پذیرش نقشهای اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد .
میزان محبت ، صمیمیت ، حمایت عاطفی و وابستگی از جمله مسائل مهمی است که در دوران اولیه زندگی می تواند در بروز رفتارهای بهنجار و یا نا بهنجار موثر باشد . نتایج تحقیقات نشان داده است که هر چه از میزان وابستگی والدین به فرزندان کاسته شده ، بر فرار آنان از خانه افزوده شده است . از دگر سو با توجه به دگرگونی در ساختار خانواده برخی از کارکردهای اساسی آن کاهش یافته یا اساسا از دست رفته و برخی دیگر جابجا شده اند . با دگر گونی جامعه روابط خانوادگی نیز دستخوش تغییر شده است . نیاز به آزادی های فردی بر محدوده زندگی خانوادگی نیز تاثیر گذاشته است . اینک نمی توان بر الگوهای گذشته که در زمان خود شاید بهترین بوده است پای فشرد ، بلکه با توجه به تحولات اجتماعی و تغییر در شکل و روابط حاکم بر خانواده باید تلاش کرد تا الگوهای متناسب با شرایط امروز جامعه ارائه نمود . چنین برنامه ریزی نیاز به توجه به تحولات و پدیده های جدید اجتماعی و جهانی دارد .
گروه همسالان دیگر شاخصی بود که به میزان 5/67 درصد تاثیر زیادی بر فرار دختران داشته است . گروه همسالان ؛ به عنوان دومین عامل بعد از خانواده در جامعه پذیری جوانان و نوجوانان نقش مهمی بر عهده دارد . ارتباط با گروه های سنی در شکل گیری رفتار فردی و اجتماعی نوجوانان و جوانان بسیار مهم است . این گروه ممکن است تاثیر خانواده را نیز دگرگون و یا حتی خنثی نمایند . انسان به دلایل مختلف خود را با دیگران ارزیابی و مقایسه می کند . در این فرآیند انسان ارزشها و استانداردهای افراد و یا گروه های دیگر را به عنوان یک قالب مقایسه ای و مرجع در نظر می گیرد . این گروه می تواند در پیشرفت . و تکامل شخصیتی و رفتارهای اجتماعی نوجوانان و جوانان نقش مهمی ایفا نماید . همچنین می تواند زمینه یادگیری بسیاری از مهارتها و فعالیتهای اجتماعی را فراهم کند .بنابراین حضور در محیط های نامناسب و داشتن دوستان ناباب و ارتباط با معیارهای اخلاقی غیر متعارف اجتماعی می تواند زمینه رفتارهای نامناسب را ایجاد نماید و گروه همسالان می تواند به عنوان گروه مرجع مورد توجه قرار گیرد . * بحث و نتیجه گیری :
هنگامی که فرد در خانه و خانواده محیط نامناسب ، منطبق با روحیات شخصی اش را نمی یابد ، فکر می کند که با فرار از خانه می تواند تمام مشکلات را پشت سر گذاشته و وارد دنیای متفاوت شود . فرد به اشتباه فکر می کند جامعه محیط امن برای رفع نیازهای او است او به گونه ای از مشکلات درونی و خانوادگی در رنج است که کوچکترین فکری به پیامدهای بعد از فرار نمی کند .
آیا کسانی که به دلیل و انگیزه ای خانه و کاشانه خود را هر چند نامطلوب به قصد دستیابی به وضعیت مطلوب تر ترک می کنند ، به مقصود خود نائل می شوند و به ساحل نجات دست پیدا می کنند ؟ یا در یک منجلاب غیر پیش بینی گرفتار می آیند و گاهی تا مرز نابودی و رسوایی تمام پیش می روند ؟ پس باید جوانان و نوجوانان را دریابیم و به نیازهای آنان پاسخ منطقی و در خور شرایط روز اجتماعی و جهانی بدهیم .
چگونه با فرزندم مدارا کنم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرار مغز ها
گفت و گو از حسن کرمىنخبگان و متخصصان در حالى از کشور مى روندکه آمارهاى سازمان ملل متحد نشان مى دهد ایران در میان کشورهاى در حال توسعه موقعیت مناسبى ندارد. در چنین شرایطى دانشگاهیان راه حل هایى براى کندکردن روند فرار مغزها پیشنهاد مى دهند که گویا اراده و علاقه کافى براى توجه به این راه حل ها هم از بین رفته است. با این وصف دکتر ناصر اقبالى، استاد دانشگاه هنگامى که به آسیب شناسى فرار مغزها مى پردازد، پیشنهادهاى بدیعى براى کاستن از دامنه فرار مغزها ارائه مى دهد. یکى از معضلات کشورهاى در حال توسعه فرار مغزها است. عده اى معتقدند این پدیده در اثر نابسامانیهاى درون سیستمى یک نظام شکل مى گیرد وعده اى شکل گیرى این معضل را حاصل نظام برنامه ریزى کشورهاى صنعتى یا نابرابرى میان کشورهاى پیشرفته و جهان سوم مى دانند. به نظر شما کدامیک از این دو عامل در مهاجرت نخبگان از ایران مؤثر است؟به اعتقاد من هیچ یک از این دو عامل به تنهایى عامل مهاجرت نخبگان نیست. نقطه اى که این مهاجرین متخصص از آن خارج مى شوند «مبدأ» و نقطه اى که به آنجا مى روند «مقصد» است که در اینجا، مبدأ حرکت کشورهاى جهان سوم و مقصد، کشورهاى پیشرفته صنعتى هستند. مجموعه اى از عوامل منفى در نقاط مبدأ باعث مى شود متخصصان ترک دیار کنند و به مناطقى بروند که انگیزه فعالیت در آنجا بیشتر است. بنابراین در شناخت مسائل مربوط به مهاجرت وسیع نخبگان باید هم منطقه مهاجر فرست را مورد مطالعه قرار داد و هم منطقه مهاجرپذیر. حال اگر بخواهیم اولویتى در نظر بگیریم، ابتدا باید به بررسى مسائل کشورهاى مبدأ ومهاجرت فرست توجه کنیم.آیا فرار مغزها مسأله اى اجتماعى است و اگر هست چه فاکتورها و مشخصه هایى محدوده آن را مشخص مى کند؟ما در زمره کشورهاى غیرصنعتى و مهاجر فرست هستیم و خروج متخصصان در کشور ما بالاتر از حد معمول است. کسى هم نمى تواند آن را انکار کند.بخصوص در چند سال اخیر که مجموعه عوامل اجتماعى و اقتصادى سبب گسترش مهاجرت در میان اقشار جامعه شده است.حال باید توجه کرد مسائل مربوط به متفکران، مقوله اى است که نمى توان براى آن نسخه اى جهانى پیچید. یعنى نمى توانیم مهاجرت نخبگان را در ایران و پاکستان در یک گروه بررسى کنیم. چرا که در ایران به دلیل سابقه مدنیت ، ریشه قومیت و هویت ملى مطرح است. در حالى که در کشور تازه تأسیس پاکستان عنصر ملیت کم تر مورد توجه و تأکید قرار گرفته است.تبیین مسأله مهاجرت نخبگان براى هر کشورى نیاز به مطالعه موردى دارد. اما به این مسأله که «آیا این معضل مسأله اى اجتماعى است یا خیر؟ مى توان از دو رویکرد کاملاً متفاوت نگاه کرد. اگر از پشت عینک کشورهاى جهان سوم به آن نظر بیفکنیم با بار ارزشى تحت عنوان فرار مغزها دیده مى شود و اگر از منظر کشورهاى مترقى به این پدیده توجه کنیم، به عنوان سر ریز یا خروج کادر تربیت شده از آن یاد مى شود. بنابراین در سطح کلان نمى توان به طور مطلق حکم صادر کرد. به طور کلى مهاجرت امرى مذموم و ناپسند نیست، لیکن پدیده فرار مغزها که به خروج وسیع متخصصان و اندیشمندان یک کشور اشاره دارد براى کشور مبدأ بار ارزشى منفى دارد و مذموم تلقى مى شود و این پدیده زمانى به عنوان یک مسأله اجتماعى مطرح مى شود که کشور مهاجر فرست از فقدان چنین افرادى در رنج و کمبود باشد. عامل دیگرى که این قضیه را تشدید مى کند، بیکارى متخصصان و تحصیل کردگان دانشگاه ها و مؤسسات و آموزش عالى است . جامعه ما سالها؛ سرمایه گذارى و مغزها را تربیت مى کند و خب انتظار این است که جذب جامعه شوند اما چنین اتفاقى نمى افتد چرا که هیچ گونه تعادلى بین ظرفیت دانشگاهها و نیروى انسانى مورد نیاز در بخش هاى مختلف وجود ندارد.به نظر مى رسد عامل مهاجرت نخبگان را در ناکارآمدى آموزش عالى ایران به جهت ضعف در تربیت نیروى انسانى متناسب با بازار کار مى دانید. حال براى من این سؤال مطرح است که فرار مغزها ریشه در ضعف و ناکارآمدى نظام آموزش عالى ایران دارد یا ناشى از ضعف نهادها وسازمانهاى دیگر است که به موازات آموزش عالى رشد نیافته اند. مثلاً آیا مى توان گفت ما به تعداد لازم پزشک تربیت کرده ایم اما گسترش بیمارستانها متناسب با این تعداد نبوده است؟من صرفاً آموزش عالى را مقصر نمى دانم. وظیفه آموزش عالى تربیت نیروى متخصص و کارشناس براى سازمانها ونهادهاست.به نظر من سیستمى که نظام آموزش عالى جزو آن است، زمینه اى به وجود مى آورد که منجر به فرار مغزها مى شود. اگرچه ضعف نظام برنامه ریزى آموزش عالى یک عامل خروج متخصصان است ولى عوامل دیگرى هم وجود دارد که نمى توان آنها را نادیده گرفت. در تحلیل پدیده مهاجرت باید مجموعه عوامل اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، فرهنگى را در نظر داشت و به صورت انتزاعى با آن برخورد نکرد.امروزه نیروى انسانى یکى از پیش زمینه هاى توسعه همه جانبه است و نیروى انسانى متخصص و تحصیل کرده به موتور محرکه جامعه قلمداد مى شود. بنابراین از دست دادن این نیروها به مفهوم از دست دادن سرمایه هاى اصلى کشور است. در قرن بیست و یکم تجارت مختص کالاهاى اقتصادى نیست و مغزها را به عنوان یک کالاى استراتژیک و قابل معامله در برمى گیرد. بعد از انقلاب ، دولتمردان با توجه به بالارفتن نرخ رشد جمعیت جوان،نظام آموزش عالى را رشد و گسترش دادند اما به موازات آن نظام اشتغال در کشور توسعه نیافت. به طورى که اکنون بالغ بر سه میلیون بیکار داریم و دولت در خوشبینانه ترین وضعیت نمى تواند بیشتر از ۴۰۰ هزار شغل ایجاد کند. پس طبیعى است که نیروى مازاد به سپاه عظیم بیکاران بپیوندد و در نهایت راه حل فرار از مرزهاى جغرافیایى را به کار مى گیرد.چه عواملى سبب شیوع الگوهاى جدید مهاجرت در ایران شده است؟برآورده نشدن نیازهاى دموکراتیک در داخل کشور و بزرگنمایى مشکلات داخلى و جنبه هاى فریبنده جهان غرب فضاى مهاجرت را در ایران گسترش داده است و حتى حوزه نخبگان فرهنگى و اجتماعى را نیز دربرگرفته که بحرانهاى خاص خود را به همراه داشته است.عده اى از نظریه پردازان معتقدند پدیده جهانى شدن حوزه هاى وسیعى از زندگى مردم را دستخوش تحول و دگردیسى کرد و بر همین اساس زندگى در عصر دیجیتالى به انسان ها فرصت حرکت فرامرزى داده است. بنابراین جابه جایى نخبگان در ایران و بسیارى از کشورها را ناشى از گسترش این پدیده مى دانند.بدون شک پدیده جهانى شدن شرایطى براى نسل جدید فراهم کرده که با نسل قبل از خود بسیار متفاوت است.امروزه در نظام ارتباطات جهانى نخبگان مى توانند براحتى و با استفاده از اینترت وماهواره با شخصیت هاى فرهنگى، علمى سراسر جهان در ارتباط باشند. این واقعیت ضرورت عصر مدرن است که پیش روى ما قرار دارد. اما در این مورد کارى که باید انجام دهیم این است که ضمن تسهیل روابط متخصصان ایرانى با سایر کشورها زمینه اى را فراهم آوریم که آنها تمایل به اقامت دائم در سایر کشورها نداشته باشند. در این زمینه به تعبیرى زیبا از سیدمحمدخاتمى استناد مى کنم که سخنى واقع بینانه است. وى در جمع ایرانیان مقیم آمریکا اعلام کرد:«شما همواره سفیران دائمى ایران در این کشورها هستید.» ما باید بپذیریم که شرایط عصر جدید طورى طراحى شده که ایران به صادرکننده نیروى انسانى به کشورهاى فرا دست مبدل شده است. در نتیجه در رویارویى با چنین واقعیتى تنها کارى که مى توانیم انجام دهیم، این است که به نوعى ارتباط و تعلقات این نیروى زبده را با کشور حفظ کنیم.اما از سوى دیگر تا کى شاهد باشیم که در کشور نیروى متخصص تربیت شود و به محض رشد و تبلور و بهره ورى به نظاره خروج آنها از کشور بنشینیم. به نظر من لازم است، بسترى فراهم آوریم که اندیشمندان به ابراز اندیشه و نظر خود بپردازند. در طول تاریخ نیز به تجربه ثابت شده، حاکمانى موفق بوده اند که فضاى باز ایجاد کرده اند و تبادل افکار و اندیشه را مورد توجه و تأکید قرار داده اند. چه بسیار اندیشمندانى که به واسطه هزینه بالاى نشر اندیشه و فکرشان زبان فروبسته وسکوت کرده اند. چون احساس مى کنند ارائه نظر براى آنها مخاطره انگیز است. در حالى که شاید بسط اندیشه و نظر آنها در توسعه جامعه مفید و سودمند باشد. باید بدانیم دنیا مدیون اقلیتها است. اقلیتهایى که فکر نو دارند و به مرور مشخص مى شود این فکر و اندیشه ، چه تأثیر فراگیر و مثبتى دارد. تمام پیامبران ما در اقلیت بودند ولى در شرایطى که به وجود آمد، نظریاتشان را ارائه دادند و تأثیرگذار هم بودند. ما باید تحمل خود را زیادتر کنیم و بتوانیم نظریات مخالف را که اندیشمندان مطرح مى کنند،پذیریم و تحمل کنیم. ممکن است در کوتاه مدت این رویه خوشایند ما نباشد ولى در نهایت تضارب آراء ، سبب قانونمند شدن فضاى باز سیاسى در کشور خواهد شد و همه از آن سود خواهند برد.به نظر شما تحولاتى مثل ۱۱ سپتامبر مى تواند تأثیرى بر روند جذب و یا اخراج نخبگان از کشورهاى مقصد داشته باشد؟بعید است، چون معمولاً وقتى نخبگان کشورهاى درحال توسعه وارد کشورهاى مترقى مى شوند، در آن کشورها به صورت مهره مورد استفاده قرار مى گیرند و تصمیم گیران اصلى، از خود این کشورها هستند. در تمامى دنیا حتى اگر این مغزها دربالاترین سطوح تخصصى هم باشند؛ در مراجع تصمیم گیرى کمتر از آنها استفاده مى شود. از سوى دیگر متخصصان در سازمانها ونهادهاى علمى و نظام هاى فنى وحرفه اى کشورهاى غربى به کار گرفته مى شوند، که مورد نیاز آنهاست. بنابراین چه دلیلى دارد که آنها را از صحنه خارج کنند.پس به چه دلیل دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالى آمریکا در یک اقدام مشترک از پذیرش دانشجویان ایرانى امتناع مى کنند؟این فقط به حادثه ۱۱ سپتامبر بر نمى گردد. در گذشته هم به دلیل بروز مشکل میان دولتمردان ایران وآمریکا، ورود ایرانیان را بسیار محدود کرده بودند. این رویکرد صرفاً تنگناها را بیشتر کرده است.براى خروج از بحران فرار نخبگان و تحول ساختارى در ابعاد اقتصادى ، اجتماعى چه فعالیتهایى را مى توان انجام داد؟همانطور که قبلاً اشاره کردم، براساس آمارها بیش از سه میلیون بیکار در کشور وجود دارد، براى ایجاد شغل براى این تعداد نیاز به سرمایه گذارى عظیمى داریم که با توجه به درآمدها وهزینه ها وکسرى بودجه سالانه کشور دولت توانایى چنین سرمایه گذارى سنگینى را نخواهد داشت. به همین دلیل پیشنهاد مى شود دولت بحث مهاجرت متخصصان را در قالب یک برنامه مدون کارشناسى شده اعزام نیروى کار به خارج از کشور ببیند که این دو حسن دارد: نخست براى مهاجران که از راه هاى قانونى و زیر پوشش قوانین کشور مقصد شروع به فعالیت مى کنند و دوم اینکه براى کشور مبدأ نیز عوایدى دارد. چرا که افراد ممکن است به وطن باز گردندو درآمد حاصل از کارشان در کشورهاى مقصد را به صورت ارز به کشور انتقال دهند. پاره اى از قوانین در زمینه مهاجرت وجود دارد که نه تنها جریان فرار مغزها را متوقف نمى کند بلکه عاملى در جهت تشدید آن است.این قوانین غلط سبب مى شود وضعیت مهاجران غیرعادى شود و در نتیجه هرگونه ارتباط فرهنگى ، سیاسى، اجتماعى با آنان غیر ممکن به نظر برسد. که این در نهایت باعث گسست نسل دوم مهاجران خواهد شد. و در نهایت اینکه باید با یک استراتژى بلند مدت شرایطى را براى اساتید ودانشجویان ممتاز فراهم کنیم که آنها بتوانند براى استفاده از فرصتهاى مطالعاتى به شکل ترددى وکوتاه مدت از کشور خارج شوند.در حالى که در بسیارى از کشورهاى در حال توسعه پذیرش دانشجوى ترددى و مکاتبه اى قابل قبول و مرسوم است، در ایران وزارت فرهنگ و آموزش عالى هیچ یک از اینگونه مدارک صادر شده را قبول ندارد. نظر شما در این مورد چیست؟ما وقتى مى بینیم میلیونها دلار از کشور خارج مى شود و جوانان ما براى ادامه تحصیل با تحمل مرارتهاى فراوان به کشورهاى دیگر مى روند، باید بپذیریم که چون به سختى مى روند به سادگى هم برنخواهند گشت. در بسیارى از کشورها شعبه هایى از دانشگاه هاى خارجى وجود دارد، در حالى که ما در ایران اجازه تأسیس این دانشگاه ها را نمى دهیم. به نظر من اگر دولت این رویه را به کار بگیرد، از دو نظر مفید خواهد بود. اول آنکه نیروى انسانى ما به خارج از کشور نمى رود و بعد از فارغ التحصیلى نیز در سازمان ها و نهادهاى داخل کشور به کار گماشته مى شوند و دوم ؛ به جاى اینکه ما شرایط آنها را بپذیریم. آنها با سرمایه گذارى در ایران تابع نظام آموزشى ما خواهند شد. ضمن اینکه با تأسیس این قبیل دانشگاه ها در کنار دانشگاه هاى داخلى، امکان رقابت در داخل کشور فراهم شده و مراکز آموزشى ما نیز به موازات نظام هاى آموزشى پیشرفته دنیا رشد خواهند کرد.
بر اساس صندوق بین المللی پول سالانه بیش از 150 هزار نفر تحصیل کرده از ایران خارج می شوند . طی سال 79 روزانه به طور متوسط 15 نفر با درجه ی کار شناسی ارشد و 3/2 نفر با درجه ی دکترا جلای وطن کرده اند در سال 78 ، 5475 کارشناس ایران را ترک کرده اند همچنین در 6 ماهه ی اول سال 78 ، 1664 نفر از افراد دارای تحصیلات علوم پزشکی برای خروج از کشور اقدام کردند .
از مجموع 4300 نفر دانشجو که برای ادامه ی تحصیل در سالهای 64 تا72 به خارج از کشور رفته اند 12% هنوز به کشور باز نگشته اند همین طور از سال 69 تا 77 ، تعداد 151 نفر عضو هیئت علمی دانشگاههای کشوراز کشور خارج شده و باز نگشته اند . تعداد کل اساتید دانشگاههای ایران 1500 نفر است در حالی که ایرانیانی که در خارج کشور صاحب کرسی اند« با درجه ی پروفسوری »400 نفر می باشند . 92 % دارندگان مدال المپیاد های جهانی طی دو دهه ی اخیر به خارج از کشور رفته اند . 155 هزار نفر ایرانی با تحصیل ممتاز به امریکا مهاجرت کرده اند .
صر فه جویی امریکا در هزینه های اموزشی از این بابت 10میلیارد و 500 میلیون دلار بوده است . در حالی که ایران از بابت مهاجرت مغز ها 38 میلیارد دلار متضرر شده است . آمارها ی ارائه شده در ذهن ما این سوال را ایجاد کرده است که چه عواملی در بروز این آسیب اجتماعی دخالت داشته است ؟
عدم توجه مسئولین وقت و عدم قائل شدن ارزش کافی و لازم برای علم و جامعه علمی کشور ، در گیر بودن ذهنی آنها به مسائل مقتضی زمان از جمله جنگ و سازندگی آنها را از توجه به آینده کشور و رشد علمی صنعتی کشور باز داشت تا اینکه در چند سال اخیر بدلیل تحولاتی که درطبقه حاکم بر ایران بوجود آمده است ؛ چینش سه قوه به لحاظ فکری ، وجود سازمانها از قبیل سازمان ملی جوانان ، بر سر کار آمدن وزیران و نمایندگان از طبقه دانشگاهی و علمی کشور این زنگ خطررا برای کسانی که چشم و گوش خود را بر روی بعضی مسائل بسته بودند به صدا در آ ورد .
به امید روزی که بتوانیم کاری بکنیم که این باتلاق هایی که با دست خود ایجاد کرده ایم ما را بیشتر به اعماق فرو نبرد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرار از خانه
1- مسئله شناسی فرار از خانه 1-1) تعریف فرار فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام میشود. امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یک میلیون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار میکنند که 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح میباشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیکن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] کاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت میکند. 2-1) انواع فرار این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی میباشد: الف)- از نظر جنس و تأهل اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام میشود. لازم به ذکر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یکدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری میشوند. ب)- از نظر اطلاع خانواده در اکثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت میگیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع میدهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است. ج)- از نظر تعداد همراهان در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار میکنند. د)- از نظر مدت زمان در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشکلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امکانات زندگی، پشیمان میشود و در صورت خوش اقبالی، با کمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان کوتاهی به خانه بازمیگردد. در چنین وضعیتی به نظر میرسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف معینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینکار از نام مستعار استفاده میکنند و یا اظهار میدارند که خانواده ای ندارند. هـ)- از نظر مبدأ و مقصد اغلب فرارها از شهرستانها به مرکز یا شهرهای بزرگ انجام میشود، هر چند مبدأ و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعکس میباشد و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق میافتد. و)- از نظر تکرار برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار میکنند و دسته ای دیگر علیرغم تلاشهای مددکاران جهت بازگشت به محیط خانه و خانواده،مجدداً از محیط خانه میگریزند. 3-1) انگیزه های فرار آمار نشان میدهد انگیزة افراد فراری بر حسب جنس، سن، تحصیلات و محیط زندگی متفاوت است اما انگیزه های ذیل بین همگان عمومیت دارد: الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش؛ ب)- رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهای خانواده و کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی؛ ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشکل برای آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگی به خانواده. د)- تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواسته های خود درخصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی. 2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفـی هستنــد و عوامــل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر میباشد. 1-2) عوامل فردی این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره میشود. الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی ویژگیهای این نوع شخصیت، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار است که مورد قبول جامعه نمیباشد، ولی معمولاً نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. افراد روانرنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند. اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل میکند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایینترین سطح آن تنزل میدهد. از مشخصات بارز شخصیت های ضد اجتماعی خود محوری، فریبندگی سطحی و ظاهری، عدم احساس مسئــولیت، فقدان بینش نسبت به انگیزه های عمل میباشد. آنها به طور تکانشی عمل میکنند، به پیامد عمل خود نمیاندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه میباشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط خانه و مدرسه فرار میکنند.[4] ب)- شخصیتهای خود شیفته این شخصیت ها تمایل شدیدی به خودمحوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات دیگران بی توجه میباشند[5] و با آنها همدردی و علاقه نشان نمیدهند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. این گروه ممکن است مشکلات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرار از خانه
1- مسئله شناسی فرار از خانه 1-1) تعریف فرار فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام میشود. امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یک میلیون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار میکنند که 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح میباشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیکن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] کاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت میکند. 2-1) انواع فرار این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی میباشد: الف)- از نظر جنس و تأهل اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام میشود. لازم به ذکر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یکدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری میشوند. ب)- از نظر اطلاع خانواده در اکثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت میگیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع میدهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است. ج)- از نظر تعداد همراهان در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار میکنند. د)- از نظر مدت زمان در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشکلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امکانات زندگی، پشیمان میشود و در صورت خوش اقبالی، با کمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان کوتاهی به خانه بازمیگردد. در چنین وضعیتی به نظر میرسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف معینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینکار از نام مستعار استفاده میکنند و یا اظهار میدارند که خانواده ای ندارند. هـ)- از نظر مبدأ و مقصد اغلب فرارها از شهرستانها به مرکز یا شهرهای بزرگ انجام میشود، هر چند مبدأ و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعکس میباشد و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق میافتد. و)- از نظر تکرار برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار میکنند و دسته ای دیگر علیرغم تلاشهای مددکاران جهت بازگشت به محیط خانه و خانواده،مجدداً از محیط خانه میگریزند. 3-1) انگیزه های فرار آمار نشان میدهد انگیزة افراد فراری بر حسب جنس، سن، تحصیلات و محیط زندگی متفاوت است اما انگیزه های ذیل بین همگان عمومیت دارد: الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش؛ ب)- رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهای خانواده و کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی؛ ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشکل برای آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگی به خانواده. د)- تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواسته های خود درخصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی. 2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفـی هستنــد و عوامــل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر میباشد. 1-2) عوامل فردی این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره میشود. الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی ویژگیهای این نوع شخصیت، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار است که مورد قبول جامعه نمیباشد، ولی معمولاً نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. افراد روانرنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند. اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل میکند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایینترین سطح آن تنزل میدهد. از مشخصات بارز شخصیت های ضد اجتماعی خود محوری، فریبندگی سطحی و ظاهری، عدم احساس مسئــولیت، فقدان بینش نسبت به انگیزه های عمل میباشد. آنها به طور تکانشی عمل میکنند، به پیامد عمل خود نمیاندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه میباشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط خانه و مدرسه فرار میکنند.[4] ب)- شخصیتهای خود شیفته این شخصیت ها تمایل شدیدی به خودمحوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات دیگران بی توجه میباشند[5] و با آنها همدردی و علاقه نشان نمیدهند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. این گروه ممکن است مشکلات