لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
- عصر ظهور عیسى (ع )
حضرت عیسى مسیح (ع ) در نقطه اى ازجهان متولد شد که به تازگى زیر سلطه رومیان درآمده بود و فلسطین یکى از آخرین سرزمینهایى بود که به دست رومیان تسخیر شد. در آن عصر، یهودیان به شکل نامطلوبى زیر یوغ بیگانگان قرار داشتند و فشار دولت روم غیر قابل تحمل بود. نهضتهاى بى فرجامى در گوشه و کنار فلسطین برخاست ، ولى بى رحمانه شکست خورد، ولى بعدا شاگردان و پیروان او با عزمى استوار به نشر آیین وى پرداختند. این آیین بازماندگان نهضتهاى پیشین را به خود جلب کرد.
- پیشگویى ظهور عیسى (ع )
در جهان چند مجموعه دینى یافت مى شود؛ مثلا ادیان ابراهیمى یک مجموعه و ادیان هند و چین مجموعه دیگرى یا تشکیل مى دهند. هر دینى که متاءخر است ، ادعا مى کند که ظهور آن در ادیان قبلى مجموعه خودش پیشگویى شده است . از این رو، مسیحیان از گذشته هاى دور در تلاش بوده اند پیشگویى ظهور حضرت عیسى (ع ) را در عهد عتیق یعنى کتاب یهودیان پیدا کنند. از آنجا که در هیچ جاى کتاب عهد عتیق نام عیسى بن مریم (ع ) نیامده است ، مسیحیان براى نیل به این مقصود دست به تاءویلاتى زده اند تا پیشگوییهاى دیگرى را که در آن کتاب یافت مى شود، به آن حضرت ربط دهند. این شیوه در انجیل متى فراوان است و به همین دلیل ، گفته مى شود که انجیل متى براى ارشاد یهودیان نوشته شده است .مسیحیان مقدار زیادى از این پیشگوییها را به مصلوب شدن حضرت عیسى (ع ) مربوط مى کنند که از دیدگاه قرآن کریم اشتباهى بیش نیست (نساء: 157).
- سرگذشت عیسى (ع )
پیروان ادیان الهى به برکت اعتقادات دینى نسبت به وجود تاریخى فرستادگان خداوند از اطمینان و آرامش قلبى برخوردارند، ولى یکى از دغدغه هاى دانشمندان غیر متدین به وجود تاریخى انبیاء (ع ) مربوط مى شود، مورخ بزرگ مغرب زمین ، ویل دورانت تاریخچه 200 سال تشکیک پیرامون وجود تاریخى حضرت عیسى (ع ) را چنین گزارش مى دهد:آیا عیسى وجومد داشته است ؟ آیا تاریخ زندگى بنیانگذار مسیحیت حاصل غم و اندوه مردم و تخیل و امید آنان و در واقع افسانه اى مانند افسانه هاى خدایان مشرکان نبوده است ؟ از مدتى پیش ، یعنى در قرن هجدهم ، به طور خصوصى درباره احتمال اسطوره بودن عیسى بحث مى کردند. دانشمندى به نام ولنى در کتاب ویرانه هاى امپراطورى به سال 1790 همین شک را ابراز مى داشت . هنگامى که ناپلئون در سال 1808 با یک نویسنده نامدار آلمانى به نام ویلند ملاقات کرد، درباره سیاست یا جنگ چیزى از او نپرسید، بلکه سؤ ال کرد آیا وى به تاریخى بودن عیسى معتقد است یا نه ؟(1)
به نقل متى و لوقا، عیسى در بیت لحم زاده شد. این شهر در هشت کیلومترى اورشلیم واقع شده است و حدود هزار سال قبل از میلاد، داوود پادشاه در آن به دنیا آمده و بزرگ شده بود. سال ولادت حضرت عیسى (ع ) او تقریبا آغاز تاریخ میلادى است ، ولى تعیین سال ولادت او به طور دقیق و قطعى ، دشوار مى نماید و شاید چهار تا هشت سال قبل از مبداء تاریخ میلادى بوده است . مادرش ، مریم نامزد نجارى از شهر ناصره به نام یوسف بود. داستان تولد عیسى در آغاز هر یک از انجیلهاى متى و لوقا آمده است . مرقس و یوحنا که این داستان را نیاورده اند، از بیت لحم حرفى نمى زنند و فقط به ناصره اشاره مى کنند (مرقس 1:9 و یوحنا 1:45-46، رک .:یوحنا 7:42). در انجیل متى مى خوانیم :
(18) اما ولادت عیسى مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل از آنکه با هم آیند او را از روح القدس حامله یافتند (19) و شوهرش یوسف چون که مردى صالح بود، نخواست او را عبرت نماید؛ پس اراده نمود او را به پنهانى رها کند (20) اما چون او در این چیزها تفکر مى کرد، ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وى ظاهر شده گفت : ((اى یوسف پسر داود از گرفتن زن خویش مریم مترس زیرا که آنچه در وى قرار گرفته است از روح القدس است (21) و او پسرى خواهد زائید و نام او را عیسى خواهى نهاد زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.)) (22) و این همه براى آن واقع شد تا کلامى که خداوند به زبان نبى گفته بود تمام گردد (23) که اینک باکره آبستن شده ، پسرى خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است : خدا با ما (24) پس چون یوسف از خواب بیدار شد چنان که فرشته خداوند بدو امر کرده بود به عمل آورد و زن خویش را گرفت (25) و تا پسر نخستین خود را نزایید، او را نشناخت و او را عیسى نام نهاد (متى 1:18-25).
پس از تولد، نام یشوع بر او نهاد و معناى آن نجات خداست . یوناییان و رومیان آن را به یسوس 8 تبدیل کردند و در زبان عربى عیسى شد.از احوال حضرت عیسى در دوره بلوغ و آغاز جوانیش در اناجیل و روایات رسمى چیزى مذکور نیست . اینکه در حدود سى سالگى براى دریافت تعمید نزد حضرت یحیى (ع ) رفت ، نشان مى دهد که احتمالا وى پیش از آن با فرقه اسنى و زاهدان آشنا بوده است .در اناجیل ، ذکرى از برادران و خواهران عیسى به میان آمده است . به عقیده مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس ، مریم تا آخر عمر، باکره بود و در نتیجه ، محال است عیسى برادرانى به معناى دقیق کلمه داشته باشد. ایشان کلام انجیل را تاءویل مى کنند. ولى مسیحیان پروتستان به تفسیر لفظى این عبارات گرایش دارند و مى گویند: درست است که عیسى از مریم باکره به دنیا آمد، ولى مریم و یوسف نجار پس از تولد وى ، زندگى زناشویى طبیعى داشته اند و از این طریق ، فرزندانى براى ایشان به دنیا آمده اند. عبارتى از انجیل متى که قبلا گذشت ، این نظر را تاءیید مى کند.
قرآن مجید به برخى از معجزات عیسى در کودکى ، از قبیل زنده کردن پرنده هایى که از گل ساخته بود و سخن گفتن در گهواره ، اشاره مى کند. این موارد در برخى انجیلهاى اپوکریفایى آمده است .
- قیام عیسى (ع )
حضرت عیسى (ع ) دنباله کار حضرت یحیى (ع ) را گرفت و به مژده فرارسیدن ملکوت خداوند آغاز کرد. وى ارشاد و رهبرى مؤ منان و شاگردان را بر عهده گرفت و در کنیسه هاى نواحى مجاور به ایراد موعظه پرداخت . لوقا مى گوید: به جلیل برگشت و در کنیسه ها به موعظه پرداخت :روح خداوند بر من است زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکسته دلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگارى و کوران را به بینایى موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم (لوقا 4:18).هنگامى که عیسى به سى سالگى رسید، به بشارت دادن آغاز کرد. تعلیم اساسى وى دو بخش داشت :1. توبه کنید؛ یعنى از گناه دست بردارید و به سوى خدا برگردید؛2. ولایت و سرپرستى خدا (ملکوت آسمان ) را بر زندگى خود پذیرا شوید.عیسى ، علاوه بر وعظ و تعلیم ، امور زیر را انجام مى داد:1. اجراى معجزات و شفاى بیماران به قدرت خدا؛2. جنگ با شیاطین و دیوان و راندن آنها؛3. بخشودن گناهان به نام خدا؛4. تسلى دادن بیماران ، ماتمیان و بینوایان ؛5. همنشینى با گناهکاران ؛6. انتقاد شدید از بزرگان یهود و علماى شریعت ؛7. پیشگویى یک گرفتارى جهانى که در آن پیروزى از آن خدا خواهد بود؛8. بنیانگذارى گروهى از شاگردان که مانند او سلوک کنند و پیام او را به دیگران ابلاغ نمایند. این گروه از دوازده شاگرد و سایر رسولان تشکیل شد.
- صلیب شهادت
مسیحیان به نشانه مصلوب شدن عیسى مسیح (ع ) در راه گناهان بشر نشان صلیبى به گردن مى آویزند. حضرت عیسى بارها به تاءکید گفته است که پیرو واقعى او کسى است که صلیب خود را بردارد وبه دنبال او برود. از این سخن مى توان به روشنى دریافت که سابقه آویختن نشان صلیب به دوران زندگى آن حضرت باز مى گردد و نباید آن را نشانه مصلوب شدن او دانست . این سنت باید به ((انکار خویشتن )) و اعلام آمادگى براى شهادت در راه خدا تفسیر شود. همان گونه که مردم ایران در تظاهرات انقلاب اسلامى به نشانه آمادگى براى شهادت در راه خدا کفن مى پوشیدند. همچنین دعبل بن على خزاعى شاعر اهل بیت (ع )، در اشاره به جانبازیهاى خود، گفته است : ((من پنجاه سال است که چوبه دارم را بر دوش دارم ، اما تاکنون کسى را نیافته ام که مرا بر آن بیاویزد.))(2)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عصر حاضر، عصر سازمانهاست و متولیان این سازمانها، انسانها هستند. انسان هایی که خود به واسطه در اختیار داشتن عظیم ترین منبع قدرت یعنی تفکر، می توانند موجبات تعالی، حرکت و رشد سازمان ها را پدید آورند. به واقع، در جهان پرشتاب و سرشار از تحول در رقابت دنیای امروز، آنچه که موجبات تحقق مزیت رقابتی سازمان ها را تضمین می کند. نیروی انسانی با کیفیت، خلاق و پویا و بهره ور است. از این درست که در عصر حاضر، منابع انسانی بهره ور به عنوان مهمترین قابلیت سازمان در کسب مزیت رقابتی و همچنین عمده ترین دارایی نامشهئود قلمداد شده و اعتقاد سازمانها نیز بر آن است که باید کارکنان را پایه و اساس بهبود و کلید بهره وری کلیه فرایندهای سازمانی دانست. لذا همین عامل را مبنای اصلی این تحقیق قرار داده و در پی کثرت تعاریف بهره وری که از جانب صاحب نظران و محققان این رشته ارائه شده است.
بقدری زیاد است که ممکن است افراد و محققان لا به تعجب بیاندازد و به طرق مختلف قابل تعبیر است و یک از این تعابیر می تواند برای ارضای هدف یا هدفهای گروهی خاص مفید فایده باشد. پس می توان ادعا کرد به تعداد تالیفاتی که در زمینه بهره وری وجود دارد، تعاریف گوناگون از آن ارائه شده است بهره وری یا بهره بری در فرهنگ واژگان فارسی چنین معنی شده است. سودبرندگی، با فایدگی و کامیابی ولی امروزه بهره وری را با واژه productivity که به معنای حاصلخیزی باروری و استعداد تولیدی است معادل قرار داده اند ( مدیریت بهره وری بنیاد، 1379).
بهره وری یعنی:
کارایی بیشتر با هزینه کمتر
استفاده بهینه زا امکانات موجود
انجام کار درست به شیوه صحیح
نگاه هوشمندانه به کار و زندگی در همه اوقات ( پورخردمند، 1381)
دکتر میرمهدی اصفهانی نیز اینگونه بهره وری را عنوان نموده است که:
بهره وری عبارت است نحوه استفاده موثر و کارا از منابع تحت اختیار که هر چه این میزان بالا رود با مطلوبیت بیشتری همراه می گردد. به بیان دیگر به حاصل یک سلسله از اقدامات و کارهایی هماهنگ که در جهت بهبود وضعیت و استفاده بهتر از استعدادها، نعمت ها و امکانات صورت می پذیرد، بهره روی اطلاق می شود در هر صورت بهره وری به منزله یک تلاش است و مانند هر تلاش دیگر آدمی غایتش کمال و بهره وری انسان است.
واژه بهره وری نیروی انسانی امروزه یکی از رایج ترین و پر مصرف ترین لغات به شمار می رود و در کمتر بحثی است که مورد استفاده واقع نشود و به گوش نرسد.
و همچنین وجود در رقابت های جهانی برای تسخیر بازار از یکسو، و محدودیتهای منابع طبیعی از سوی دیگر ضرورت توجه به بهره وری نیروی انسانی را بر همگان روشن ساخته است. و ضرورت و بررسی این امر مختص یک گروه خاص و یا یک رشته بخصوص نیست بلکه تحقیق در مورد راههای افزایش بهره وری نیروی انسانی و بررسی عوامل موثر بر آن یک تلاش پیگیر و فراگیر توسط کلید ارگان ها، سازمانها، دانشگاه ها در سطح کشور را می طلبد چونکه در غیر این صورت نخواهد شد همانطور که الان بر طبق آمار منتشر شده در سال 1383 بهره وری نیروی انسانی در ایران پایین تر از دیگر عوامل تولید بوده است. ( طاهری،1385)..
برای ما ایرانیان بهره وری نه پدیده ای جدید رنه مقوله ای غربی و وارداتی است بلکه این امر در رفتن آموزه های دینی ما جلوه گر است. این ارزش اقتصادی، اسلامی نیز چون بسیاری از ارزش های عالی اسلامی در نهانگاه تاریک ذهن، به فراموشی سپرده شده است.
ناگزیر وقتی مفاهیم آن را به صورت اصول مدون از دیگران دریافت می کنیم، انرا پدیده ای نو می یابیم.
زندگی و مدیریت موفق رسول گرامی اسلامی (ص) خود بهترین نمونه ای عالی از کار سبب اصول بهره وری در اداره جامعه بشری استو. درباره روش زندگی ایشان گفته اند:« خفیف الموونه و کثیر المعونه» بود یعنی او برای جامعه بشری کمترین هزینه و مصرف را داشت اما در بخش تولید و کمک به بشریت بیشترین و بهترین نقش را ایفا می کرد.
گفتنی است که اهمیت و ضرورت بهره وری نیروی انسانی زمانی برای ما بیشتر جلوه گری شود که ما با داشتن یک درصد جمعیت جهان 7 درصد منابع طبیع و ذخائر جهانی را در اختیار داریم. اما انتشار بسیاری از مردم ما زیر خط فقر زندگی می کنند. ثروت و سرمایه هر ملتی، نیروی انسانی متخصص آن ملت است. ملت هایی که تنها بر منابع طبیعی و منابع فیزیکی تاکید دارند. نمی توانند به فردای بهتر امیدوار باشند. زیرا جامعه ای را توسعه یافته می نامند که انسان توسعه یافته داشته باشد نه منابع طبیعی وسیع چون این روبه زوال دارد و آن رو به کمال. ( حیدری، 1383).
جدول زیر موقعیت ایران را با کشور ژاپن می سنجد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
« به نام خدا»
عنوان تحقیق : تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی
« فهرست موضوعات»
عنوان صفحه
1 – مقدمه 3
2 – سلسله مادها 3
3 – سلسله هخامنشیان 3
4 – کوروش کبیر 4
5 – کمبوجیه 5
6 – سلسله اشکانیان 5
7 – سلسله ساسانیان 6
8 – بهرام گور 7
9 – سلسله سامانیان 8
10 – سلسله غزنویان 8
11 – سلسله سلجوقیان 8
12 – سلسله خوارزمشاهیان 9
13 – سلسله ایلخانیان 9
14 – چنگیز مغول 10
15 – سلسله صفویه 11
16 – سلسله افشاریه 11
17 – سلسله زندیه 12
18 – سلسله قاجاریه 13
19 – سلسله پهلوی 15
مقدمه:
کشور بزرگ ایران گذشتهی مهمی داشته که دانستن آن برای همهی اشخاص جامعه چه بزرگ و چه کوچک مهم و ضروری است. همهی ما در دورههای ابتدائی و راهنمائی و دبیرستان و . . . با آن آشنا میشویم. در زیر، متن کوتاهی دربارهی هر یک از سلسلهها و پادشاهان از مادها تا عصر پهلوی میخوانیم که در شناختن کشورمان به ما کمک میکند.
سلسله مادها:
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. این که به طور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست. اما آن چه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله مادها شش تا بودند که از این میان « پارتاکنها» جنگجو و دلیر بودند. شش قبیله مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها میتوانستند به راحتی بر آن ها تسلط داشته باشند.
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آنها را بر عهده گرفت در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد.
سرانجام پارسیها به فرماندهی کوروش سپاه ایختوویگو (آخرین پادشاه ماد) را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید.
پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
دیااکو، فرورتیش، هووخ شتر، ایختوویگو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
« به نام خدا»
عنوان تحقیق : تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی
« فهرست موضوعات»
عنوان صفحه
1 – مقدمه 3
2 – سلسله مادها 3
3 – سلسله هخامنشیان 3
4 – کوروش کبیر 4
5 – کمبوجیه 5
6 – سلسله اشکانیان 5
7 – سلسله ساسانیان 6
8 – بهرام گور 7
9 – سلسله سامانیان 8
10 – سلسله غزنویان 8
11 – سلسله سلجوقیان 8
12 – سلسله خوارزمشاهیان 9
13 – سلسله ایلخانیان 9
14 – چنگیز مغول 10
15 – سلسله صفویه 11
16 – سلسله افشاریه 11
17 – سلسله زندیه 12
18 – سلسله قاجاریه 13
19 – سلسله پهلوی 15
مقدمه:
کشور بزرگ ایران گذشتهی مهمی داشته که دانستن آن برای همهی اشخاص جامعه چه بزرگ و چه کوچک مهم و ضروری است. همهی ما در دورههای ابتدائی و راهنمائی و دبیرستان و . . . با آن آشنا میشویم. در زیر، متن کوتاهی دربارهی هر یک از سلسلهها و پادشاهان از مادها تا عصر پهلوی میخوانیم که در شناختن کشورمان به ما کمک میکند.
سلسله مادها:
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. این که به طور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست. اما آن چه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله مادها شش تا بودند که از این میان « پارتاکنها» جنگجو و دلیر بودند. شش قبیله مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها میتوانستند به راحتی بر آن ها تسلط داشته باشند.
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آنها را بر عهده گرفت در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد.
سرانجام پارسیها به فرماندهی کوروش سپاه ایختوویگو (آخرین پادشاه ماد) را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید.
پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
دیااکو، فرورتیش، هووخ شتر، ایختوویگو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
ایران در عصر عباسیان
وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی
نقش ایرانیان در وزارت
برآمدن خاندانهای حکومتگر ایرانی
بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری.
شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب کند و آنان را بر علیه دشمن مشترکشان یعنی امویان متحد کند. نزاعهای داخلی و درگیریهایی که پس از به خلافت رسیدن عباسیان میان آنان و گروههای رقیبشان رخ داد، نشان از آن داشت که عباسیان تنها نبودند که توانستند این انقلاب را به ثمر برسانند بلکه مشارکت گسترده گروههای مختلف که تحت عنوان شعار کلی مبنی بر بازگشت به سنتهای پیش از امویان که آنان را به دور هم جمع کرده بود توانست خلافت امویان را از بین ببرد. خطبه ای را که ابوالعباس سفاح در روز نخست خلافت ادا کرد و عمش آن را ادامه داد حاکی از آن بود که نخست عباسیان مدعی بودند که شناختن حق آنها به خلافت الزامی است و آنان به تفضیل اصلی خلافت را بدست گرفته اند با موافقت خلق همچنین برای گروههای رقیب خود نیز این مسئله را مسجل کردند که امر خلافت از آغاز به آنها راست شده و آنان نباید در این مهم با عباسیان درگیر شوند.
اکنون زمان آن فرارسیده بود تا شعارهایی که در هاله ای از ابهام پیچیده شده بود و عباسیان به کمک آن توانستند سایر گروههای مخالف خلافت امویان از جمله علویان را با خود متحد کنند صورت مشخص تر و دقیقتری به خود بگیرد. این مشخص بود که از آغاز عباسیان خلافت را تنها و بی رقیب می خواستند اما گروههای مختلفی که در سقوط امویان و همراهی عباسیان نقش داشتند حال هر کدام به تنهایی مدعی تخت خلافت بودند. مهمترین این گروهها علویان بودند که عباسیان با شعارهای آنان توانستند حامیان آنان را در حمایت از خود بسیج کنند اما حال که عباسیان خلافت را تصاحب کردند علویان ، آنان را غاصب
می دانستند و خلافت آنان را فاقد مشروعیت لازم می دانستند به همین جهت عباسیان برای آنکه حقانیت خود را در امر خلافت نسبت به علویان برجسته نشان دهند شعارشان را که تا آن زمان انتقال خلافت از طریق وجاهت و سفارش از ابوهاشم به جدشان محمد بن علی صورت گرفته بود ، تغییر دادند و در عوض مدعی شدند که امامت از زمان وفات پیغمبر بدون فترت به آنها تعلق داشت و در تقویت دعوی عباسیان و رد ادعای برخی اعقاب علی که امامت را حق خود می دانستند نسبی خاصی پیش کشانده شد. عباسیان می گفتند که از پشت جدشان عباس بودن ، اهمیتی بیشتر از نسل فاطمه دختر کوچک پیامبر و زوجه علی دارد. از آن جهت که فاطمه زن بود و ابوطالب پدر علی و عم پیامبر که هرگز آشکارا قبول اسلام نکرده بود در صورتی که عباس عم پیغمبر اسلام پذیرفته بود. بهمین جهت عباسیان در امر خلافت خود را محق تر از علویان نشان دادند اما در آن سو علویان ضمن رد کردن ادعای عباسیان در امر خلافت دست به قیامهایی گسترده بر علیه عباسیان زدند و بدین ترتیب مخالفت خود با آنان را عملا نشان دادند. قیام محمد و ابراهیم ملقب به النفس الزکیه در منطقه حجاز و تعرض سخت منصور خلیفه عباسی به آنان یادآور خاطره قیام زید و پسرش یحیی بر علیه امویان بود در نظر علویان همچنین بعدها قیام حسین بن علی بن حسن و یارانش در زمان هادی که به شهدای فتح مشهور شدند، حکایت از آن داشت که علویان هزگز ادعای عباسیان را در امر خلافت به رسمیت نشناختند و آنان را بسان امویان غاصب تلقی
می کردند. اما خطر دیگری که خلافت نو پای عباسیان را از هر سو تهدید می کرد ابومسلم خراسانی بود. عباسیان اگرچه با شعار « الرّضا من آل محمد » توانستند ناراضیان را در پشت سر خود جمع کنند اما کسی که در نهایت بیرق خلافت را در دستان آنان نهاد ، ابومسلم بود به همین جهت عباسیان سخت ( در روزهای نخست خلافت خود) به ابومسلم و سپاهیانش محتاج بودند. ابوالعباس سفاح خلیفه نخست عباسی فرصت آن را نیافت تا کار ابومسلم را یکسره کند و این مهم ، به عمش ابوجعفرالمنصور که پس از وی به خلافت رسید، سپرده شد. منصور نخست به وسیله ابومسلم دیگر مدعیان خلافت و کسانی راکه
می توانستند حیات نوپای خلافت عباسی را بخطر اندازند را از میان برد. کسانی چون معبد الله بن علی عموی منصور یا بهافرید و یا لشگری از چینیان را که مرزهای شرقی جهان اسلام را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند و یا قیامی که به طرفداری از علویان در بخارا به پا شده بود.
در نهایت پس از آنکه منصور خلیفه عباسی توانست بوسیله ابومسلم آرامش و امنیت خلافت عباسی را تضمین کند اقدام به حذف او کرد. البته از میان بردن ابومسلم چندان به آسانی صورت نگرفت چرا که اهمیت ابومسلم به عنوان حلقه اتصال زنده میان حکومت مرکزی ای که در شرف پیدایی بود و ولایتی که قدرت مرکزی نفرات نظامی و پر شورترین طرفدارانش را از آنجا گرد آورده بود، هنگامی آشکار گردید که خراسان بدنبال قتل وی دستخوش شورشهای پی در پی شد. نخستین این شورشها، خروج سنباد بود که قیام وی هفتاد روز بطول انجامید. همچنین جنبش سنباد به تشکیل یک سازمان مخفی به نام بومسلیمه منجر شد که سالها به پرورش احساسات ضد عباسیان می پرداخت.
خروج استاذسیس و المقنع در نواحی کش و نسف پس از سنباد سخت از حمایت محلی برخوردار بود همچنین بعدها خروج اسحق ترک که همگی نشان از محبوبیت بالایی بود که ابومسلم در میان ایرانیان داشت. بهر ترتیب عباسیان توانستند از میان این انقلابها و بحرانهایی که در دهه های نخستین خلافت آنان را فراگرفته بود، جان به در برند و پایه های خلافت خود را پس از آن محکم کنند، اما آنچه که در این میان مهم بود میراثی بود که عباسیان در جهت تثبیت و استقرار خلافت خویش از اسلاف خود به ارث بردند. این میراث که ارزش آن به مراتب بالاتر از بهایی بود که عباسیان در جهت تثبیت خلافت خویش پرداختند، توانست حیات خلافت خاندان عباسی را برای قرنهای پس از آن تضمین کند. نیک می دانیم معاویه نخستین کسی بود که پس از تثبیت خلافت سفیانیان تمام سعی خود را به کار برد تا یزید پسرش را ولیعهد خود قرار دهد.برغم مخالفتهای پراکنده ای که توسط کسانی چون حسین بن علی ، عبدالله بن عمر و ... صورت گرفت ، یزید بن معاویه خلیفه شد و این نخستین