زی زی فایل

دانلود فایل

زی زی فایل

دانلود فایل

تاثیر موسیقی بر مغز انسان 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

تاثیر موسیقی بر مغز انسان

 آیا تا به حال به تاثیر موسیقی بر حالات خود فکر کرده‌اید؟ در زمان شادی، هیجان، ناراحتی و حتا در زمان خشم. موسیقی حتا در زمان بیماری می‌تواند موثر باشد. این جمله‌ای است که بارها در مجلات و مقالات روانشناسی با آن برخورد داشته‌ایم. موسیقی می‌تواند هیجان و شور درونی را به‌راحتی آزاد کند. می‌تواند آرامشی را که مدت‌ها به دنبال آن هستیم، برایمان فراهم کند. تاثیر موسیقی بر روان انسان از حقایقی است که نمی‌توان آن را انکار کرد. این تاثیر تا جایی است که امروزه روش‌های خاصی برای بهبود و درمان بسیاری از بیماری‌ها به وسیله موسیقی در جهان مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از موسیقی به‌عنوان مکملی برای درمان بیماری‌ها به زمان ارسطو و افلاطون بازمی‌گردد. از آن زمان استفاده از اصوات و آهنگ‌ها برای درمان بیماری‌های مختلف به‌کار می‌رفته است. سیر استعمال موسیقی در قرن بیستم به‌صورت جدی‌تر مورد توجه قرار گرفت و تکامل بیشتری یافت و انجمن‌های متعددی در این زمینه آغاز به‌کار کردند. اولین برنامه آموزش موسیقی‌درمانی در جهان در سال 1944 در دانشگاه میشیگان آغاز شد. شروع فعالیت انجمن‌های موسیقی‌درمانی از سال 1950 بود و بعد از آن در 1971 انجمن موسیقی‌درمانی آمریکا یا AAMT‌ آغاز به‌کار کرد. در 1985 فدراسیون جهانی موسیقی‌درمانی به ثبت رسید. در ایران انجمن موسیقی‌درمانی با هدف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرایند موسیقی‌درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این روش کار خود را آغاز کرده است. موسیقی‌درمانی به‌طور کلی مانند هر گونه روش درمانی، از شیوه‌های به‌خصوصی برخوردار است. این روش‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: روش فعال و روش غیرفعال. در روش غیرفعال، فرد با گوش دادن و شنیدن موسیقی، مورد درمان قرار می‌گیرد، در حالی که در روش فعال موسیقی‌درمانی، همراه با خواندن، نواختن و حتا حرکات موزون فرد مورد درمان قرار می‌گیرد. طی این روش واکنش‌های عاطفی، ذهنی، جسمی و حرکتی تحریک و برانگیخته می‌شود. استفاده از این روش‌ها متناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده می‌شود. محور اصلی برنامه‌های موسیقی‌درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام‌بخش و نواختن موسیقی در گروه‌های منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها به‌صورت فردی یا گروهی می‌باشد. روش‌های موسیقی‌درمانی توسط هر فردی نمی‌تواند انجام گیرد. موسیقی‌درمانی مانند هر درمان دیگری توسط افراد متخصص که در زمینه‌های مختلف موسیقی و شاخه‌های درمانی آموزش دیده‌اند، انجام می‌گیرد. فرد متخصص با توجه به نوع بیماری و روش‌های مختلف درمان و نیز آشنایی با روانشناسی موسیقی، درمان را انجام می‌دهد. نوع موسیقی مورد نیاز در این درمان می‌تواند متفاوت باشد. در حقیقت تاثیر موسیقی‌های مختلف بر ذهن و سلامت انسان متفاوت است. در درمان به وسیله موسیقی، از موسیقی‌ای استفاده می‌شود که در ایجاد آرامش و نشاط روحی مناسب است. این نوع موسیقی باعث تجدید قوا شده و کارکرد مغز را بهبود می‌بخشد. این‌گونه موسیقی‌ها با تاثیر در روحیات و روان انسان فرایند بهبود را سرعت می‌بخشد. موسیقی‌درمانی را می‌توان در درمان بسیاری از بیماری‌ها به‌کار برد، اما به‌طور کلی موسیقی در درمان بیماری‌هایی که با مسایل روانی فرد در ارتباط هستند، می‌تواند نقش موثری داشته باشد و همچنین بیماری‌های جسمی‌ای که منشا روانی دارند، با این روش قابل درمان هستند. موسیقی کاملاً مانند اخبار می‌تواند بر فعالیت‌های مغز تاثیر گذارد. موسیقی حاوی انرژی است که علاوه بر تحریک مغز می‌تواند بر تمام اعضای بدن تاثیر گذارد. اما برخی از انواع موسیقی در ایجاد تحریکات مغزی کمتر تاثیر دارند یا به‌ کلی بی‌اثرند. دلیل این امر را می‌توان به ساختار پیچیده مغز و تنوع علایق و رفتارهای انسان نسبت داد. در موسیقی ساختار مغزی انسان مشخص می‌کند که کدام نوع موسیقی می‌تواند فعالیت‌های مضر بیولوژیکی انسان را کاهش دهد، به دلیل ساختار پیچیده مغز انسان، یک نوع خاص از موسیقی نمی‌تواند در تمام افراد تاثیر مشابهی داشته باشد. در بسیاری از انسان‌ها موسیقی آرام می‌تواند در ایجاد آرامش موثر باشد اما در بسیاری دیگر موسیقی تند موثرتر است. موسیقی بر مغز و سیستم عصبی و عضلانی فرد اثر می‌گذارد که نتیجه این تاثیر به‌وجود آمدن حرکات موزون یا رقص است. در بسیاری از مردم این پدیده رخ نمی‌دهد؛ چراکه بین سیستم بدنی آنها و موسیقی در حال پخش ارتباط به‌وجود نمی‌آید. موسیقی علاوه بر تاثیر در تسریع درمان بسیاری از بیماری‌های روحی و جسمی، انجام بسیاری از فعالیت‌های روزمره را تسهیل می‌کند. موسیقی در رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان تاثیر به‌سزایی دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد، گوش دادن به موسیقی‌های شاد و بدون کلام به تعادل روحی و عاطفی کودکان کمک می‌کند. با لذت بردن کودک از موسیقی، روحیه مثبت و شادی در او به‌وجود می‌آید و باعث افزایش توانایی‌های او می‌شود. موسیقی‌درمانی در کودکان می‌تواند باعث گسترش ارتباطات کودک، افزایش احساسات اجتماعی و افزایش هوش او شود. موسیقی‌درمانی کیفیت زندگی کودک را در عرصه‌های مختلف بالا می‌برد، مانند ارتباط کودک با کودک دیگر، کودک و خانواده و... این تاثیر زمانی بیشتر می‌شود که خود فرد لذت اجرای موسیقی را تجربه کند. موسیقی علاوه بر ایجاد شور و هیجان می‌تواند تحمل انسان را در برخورد با شرایط دشوار بالا برد و میزان تحمل درد در کودکان را در هنگام بیماری و یا استرس افزایش دهد. علاوه بر این، موسیقی باعث اجتماعی‌تر شدن کودکان می‌شود و توانایی آنها را در ابراز نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط با دیگران افزایش می‌دهد. موسیقی در ایجاد هماهنگی بین فعالیت‌های دو نیم‌کره مغز موثر است، همچنین با ایجاد این هماهنگی می‌تواند در درمان لکنت زبان به‌کار رود. اثرات موسیقی در زندگی انسان بسیار بیشتر از مواردی است که بتوان به سادگی از آنها یاد کرد. در حقیقت موسیقی لذت زیستن را ملموس می‌کند، عشق را می‌آفریند، شور زندگی را در انسان بیدار می‌کند و امید به فردایی متفاوت را پدید می‌آورد. چگونه می‌توان ترنم زیبای زندگی را ناشنیده گرفت، در حالی که هر لحظه و همه جا همراه انسان است.

تاثیر موسیقی بر سلامت انسان:

دکتر آلفرد توماتیس از سال ۱۹۵۰ شروع به تحقیق راجع به تاثیرات موسیقی روی انسان کرد.

او معتقد بود که موسیقی با قدرت نفوذی که در احساسات آدمی ‌دارد می‌تواند روی سلامتی انسان تاثیرات مثبت داشته باشد. این متخصص گوش فرانسوی به تجربه ثابت کرد که موسیقی تاثیرات عمیقی در رفع استرس، اضطراب و حالت‌های depression از یک طرف و همچنین کمک به ایجاد آرامش، سرحال آوردن بدن و تقویت حافظه دارد.

او تحقیقات خود را ابتدا روی کودکانی که نارسایی‌های گفتاری و شنیداری داشتند شروع کرد و ثابت کرد که موسیقی موتزارت به‌خصوص سمفونی‌ها و کنسرتوهای ویلن‌های او نقش بسیاری در درمان این نارسایی‌ها دارد. به عقیده خیلی از محققین گوش دادن به موسیقی موتزارت باعث تقویت حافظه و باهوش‌تر شدن آدم می‌شود.

امروزه جای هیچ شک و تردیدی باقی نمانده که موسیقی توانایی‌های زیر را داراست:



خرید و دانلود  تاثیر موسیقی بر مغز انسان 27 ص


تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری محمد عسگری ساجدی

چکیده :

نظامهای سیاسی بر اساس بنیادهای ارزشی و فرهنگ خاص خود شکل می گیرند و برای عملی کردن ارزشها، ساختارها و نهادهای حکومتی مناسب خود را شکل می دهند. هر یک از ساختار ها و نهادها، کارکرد های خاص خود را به اجرا می گذارند و نظام سیاسی را در تحقق هدفها و ارزشها یاری می رسانند. در این تحقیق، نظام اداری کشور زیرمجموعه نظام سیاسی در نظر گرفته شده است. هدف تحقیق حاضر مطالعه تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری دردودوره مشخص از تاریخ معاصرایران است.1)از استقرار تا پایان نظام مشروطه (1285 تا1357)؛2)از استقرار نظام جمهوری اسلامی تاکنون ( 1357 تا 1380 ).

مقدمه :نظام اداری هر کشوری، سیستم تنظیم کننده کلیه فعالیتها برای نیل به هدفهایی است که ازپیش تعیین شده است. امروزه به لحاظ شرایط داخلی و موقعیت بین المللی کشورمان، ضرورت تحول در نظام اداری کشور بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. با توجه به اینکه نظام اداری به ساختار و بنیان اجتماعی و اهداف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور وابسته است و نمی توان به صورت انتزاعی به آن پرداخت، لذا با توجه به تاثیر مؤلفه های پیش گفته به خصوص نظام سیاسی و توسعه نهادهای سیاسی بر اصلاح نظام اداری، تحقیق حاضر ضمن پرداختن به مؤلفه های اخیر از آغاز تا پایان استقرار رسمی سلطنت مشروطه ( 1285 تا1357)به طور گذرا و جمهوری اسلامی ایران(1357 تا1380)به عنوان تحقیق تکوینی در پی طرح و تبیین آن است.

روش تحقیق :در این پژوهش عمدتاً از روش کتابخانه‌ای استفاده شده است. در روش شناسی نیز بر مبنای سنخیت موضوع و رویکرد نظری در مباحث مطرح شده، تلفیقی از ساختار گرایی و کارکرد گرایی در تحقیق و تحلیل موضوع به خصوص از تحلیل ساختاری-کارکردی « فردریگز» که اکثر صاحب نظران مسائل مدیریت دولتی تحلیل ساختاری-کارکردی او را در مطالعه نظامهای اداری مناسب می‌ دانند، استفاده شده است.به طور کلی تحلیل ساختاری-کارکردی بر دو نکته تأکید می ورزد:1 - بررسی تعامل و کنشهای متقابل میان اجزای متشکله یک نظام اجتماعی؛2 - تجزیه و تحلیل کنشهای متقابل یک نظام با عوامل محیط به آن.یافته های تحقیق :الف – یافته های تحقیق حاصل از مطالعه تطبیقی و آرشیوی: 1)نهادهای سیاسی در هر کشوری سیاستگذاران و واضعان خط مشی عمومی آن کشور به شمار می روند و نظام اداری مجری آن سیاستها و واضعان خط مشی است. 2) بیشترین استخدام نیروی انسانی در کشور های توسعه یافته در ایالات و ادارات محلی مشاهده می شود . در حالی که در کشور های در حال توسعه اغلب در دولت مرکزی متمرکز شده اند؛3) جامعه ما جزء جوامع منشوری به شمار می رود. جوامع منشوری جوامعی تعریف می شوند که در آنها ، بین میزان رشد سیاسی و رشد بوروکراتیک تعادل برقرار نباشد و بوروکراسی ( به علت عدم توسعه اداری ) در مصاف با سایر نهادهای سیاسی برتری داشته باشد . وجود قدرت بوروکراتیک در جوامع منشوری بوروکرات‌ها را برای مداخله در فرایند سیاسی وسوسه می کند . در این جوامع، با بالا بودن قدرت بوروکراتیک کارایی اداری کاهش می‌یابد. در نتیجه کارایی بوروکراسی در این جوامع در مقایسه با جوامع آمیخته یا پراکنده پایین تر است؛ 4) در کشور هایی که به توسعه سیاسی رسیده اند ویژگیهایی از قبیل ظرفیت‌، قابلیت و رشد ادامه دار در آنها مشاهده می‌گردد؛5) وجود بوروکراسی « مدرن » قوی در یک سیستم سیاسی که نهادهای سیاسی آن عموماً ضعیف هستند به نوبه خود یک مانع عمده در سر راه توسعه سیاسی محسوب می شوند؛ 6) در نظامهای سیاسی سنتی،نخبگان سیاسی از میان منابع سنتی مشروع برخاستند که بیشتر مذهبی هستند؛7)ضعف مشاهده شده در فرایند هماهنگی در نظام مدیریت دولتی ایران ، می‌تواند به دلیل نامشخص بودن مراجع سیاستگذار و تصمیم گیر باشد؛8)تحول اداری از جمله تحول در هدفها، ارزشها ، تصمیم گیری و ساختار تشکیلات می تواند منوط به تحول و دگرگونی نظری و کلامی، نسبت به شیوه نگرش مسئولان در امور حکومت و دولت باشد؛9)با اطمینان می توان ادعا کرد که تحول در اندیشه مسئولان نهادهای سیاسی نسبت به حکومت، موجب طرح تحول اداری در شرایط موجود شده است؛10)طرح تحول در شرایط موجود ، می‌تواند در نتیجه فعال شدن و سر برآوردن جناحهای سیاسی و انگیزه رشد و ارتقای کارآیی و اثر بخشی سازمانهای دولتی توسط مسئولان نهادهای سیاسی باشد؛11)انتظار می رود که تحول اداری به تنهایی و بدون انجام اصلاحات سیاسی در شرایط موجودامید رسیدن به توسعه را کاهش دهد.ب- یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل سیستمی ( ساختاری-کارکردی):در این قسمت نتایج حاصل از مطالعه با رویکرد ساختاری-کارکردی از ابتدای سال 1285ه-ش تاسال1357و از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1380 درد و بخش به شرح زیرآورده شده است: بخش اول : از استقرار تا پایان انقلاب مشروطه ( 1285 تا 1357 ):گفتیم که از سال 1285 با پیروزی انقلاب مشروطه ، تمرکز قدرت شاه و دربار و تمرکزگرایی دیرینه در ایران در ابعاد و جنبه‌‌های گوناگون جای خود را به تمرکززدایی و توزیع قدرت داد. از یک سو با ایجاد مجلس و نظام پارلمانی و



خرید و دانلود  تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری 21 ص


تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی 34 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی

روان‌شناسان پیرو مکتب گشتالت که بر سایر روان‌شناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت نفوذ دارند، بر این نکته تأکید می‌کنند که هر فردی در محیط خود به‌صورت یک کل عمل می‌کند و بنابر این رفتاری هماهنگ با محیط خود دارد. هال و لیندسی احساس روان‌شناسان پیرو مکتب گشتالت را به‌خوبی بیان می‌کنند: اندام انسان همیشه به‌صورت یک کل واحد عمل می‌کند نه به‌صورت یک سری بخش‌های جدا از هم. ذهن و بدن از هم جدا نیستند، نه ذهن از عناصر و استعدادهای مختلف تشکیل شده است و نه بدن از اندام‌ها و بخش‌های متفاوت به‌وجود آمده است. اندام انسان واحدی یکپارچه است و هر بخش آن به تنهایی می‌تواند بر کل اندام اثر بگذارد. تئوری دیگر در این زمینه مبتنی بر مفهوم ادراکی‌ـ‌حرکتی است که در سال 1960 توسط کفارت بیان شد. او بر رشد کامل ادراکی‌ـ‌حرکتی کودک تأکید می‌ورزد و اظهار می‌دارد که مشکلات یادگیری بعضی از کودکان از زمانی آغاز می‌شود که کلیه رفتارهای آن‌ها به‌طور بنیادی رفتار حرکتی است و مشکلات مذکور بر اثر قطع روند رشد ادراکی‌ـ‌حرکتی رخ می‌دهد. روان و جسم انسان، پدیده واحدی را تشکیل می‌دهند که به هم آمیخته و با هم پیوند یافته‌اند و تربیت بدنی دانش سلامت و تندرستی است که رشد همه جانبه‌ی فرد را از طریق پرورش قوای جسمانی عهده‌دار می‌باشد. فعالیت منظم ورزشی و جسمانی، روی انسان، به طرق مختلف تأثیر می‌گذارد و تأثیر کلی، افزایش ظرفیت انجام کار جسمانی است.

باید توجه کرد که ورزش از نظر متخصصان تعلیم و تربیت به منزله‌ی یک ابزار قوی تربیتی مطرح است. پرداختن به ابعاد سازنده‌ی ورزش در جهت سلامتی جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی نسل جدید نقش مهمی ایفا می‌کند. عادت کردن به ورزش به عنوان یک عامل مهم از نقطه نظر سلامتی، می‌تواند زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد. زیرا، بدون تردید، شرکت در برنامه‌های ورزشی، کسب قدرت بدنی، صحت و سلامت جسمی، آثار و نتایج روانی اجتماعی قابل ملاحظه‌ای به ارمغان می‌آورد. سازگاری فرد با محیط اجتماعی که هدف عمده‌ی اجتماعی شدن، است با ارتباط سالم و مؤثری که بین فرد و جامعه برقرار می‌شود، محقق می‌سازد. عبارت اجتماعی شدن، فرایندی را توصیف می‌کند که طی آن، افراد قوانین رفتاری، سیستم‌های اعتقادی و نگرش‌هایی را کسب می‌کنند که شخص را آماده می‌کند تا به‌عنوان یکی از اعضای جامعه به‌طور مؤثر عمل کند. ورزش می‌تواند وسیله‌ای برای اجتماعی شدن نیز باشد، یعنی بر رشد نگرش‌های اجتماعی، ارزش‌ها و رفتار، مؤثر واقع شود. وانس (1980) در یک پژوهش تجربی در فرانسه نشان داد که اثرات تربیت بدنی و ورزش دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نتایج نشان داد، دانش‌آموزانی که ورزش می‌کنند، در وضع مطلوب‌تری نسبت به گروه کنترل (غیرورزشکار) قرار دارند. آن‌ها نه تنها از نظر تحصیلی بهتر بودند، بلکه در برابر فشار عصبی آسیب کمتری دیدند و نسبت به سن خود از رشد و تکامل خوبی برخوردار بودند.

مطالعات نشان داده‌اند که فرایند تمرین بدنی، پیشرفت روان‌شناختی کوتاه‌مدت و درازمدتی را در احساس تندرستی ایجاد می‌کند. عصب‌شناسان معتقدند، برای اینکه انسان به عملکرد صحیح حرکتی پیچیده دست یابد، باید کلیه ساختارهای عصبی سیستم اعصاب مرکزی او به‌طور کامل رشد و تکامل پیدا کنند و از نظر فیزیولوژیکی آمادگی یکپارچه کردن محرک‌ها و الگوهای پاسخ را داشته یاشند. اغلب تئوری‌ها بر اساس فرضی پایه‌ای ساخته می‌شوند که بر طبق آن تربیت ادراکی‌ـ‌حرکتی همان ارتباط بین روند حسی و پاسخ‌های حرکتی است که در طول کورتکس مغز و مراکز پایین‌تر در جهت بهبود عملکرد ادراکی‌ـ‌حرکتی اتفاق می‌افتد. بر اساس این فرض، چنانچه عملکرد و فعالیت‌های سیستم مرکزی به خاطر کم‌رشدی، بی‌حسی یا مرگ برخی از سلول‌های عصبی دچار ضعف شده باشد، می‌توان این سلول‌ها را تحریک کرد و به آن‌ها توان دوباره بخشد و یا اینکه کاری کرد که وظایف آنان را سایر سلول‌ها و انواع سلول‌های تازه شکل گرفته به‌عهده بگیرند و بالاخره استین هاوس در سال 1964، توجه ما را به این واقعیت معطوف داشت که مهم‌ترین عضو حسی بدن بافت عضلاتی است. در حدود 40% اکسون‌های اعصاب حرکتی عملاً فیبرهای حسی هستند که تکانه‌ها را به مغز هدایت می‌کنند و انتقال می‌دهند. بافت عضلانی که بیش از نیمی از بدن ما را تشکیل می‌دهد در واقع یکی از مهم‌ترین منابع اطلاعاتی اعصاب را به وجود می‌آورد، زیرا اطلاعات را به اشکال مختلف مانند حافظه، تشکیل مفاهیم و فکر کردن از محیط بیرونی به سیستم مرکزی اعصاب منتقل می‌کند.

در بیانات‌ روسو دو نکته‌ مهم‌ وجود دارد؛ یکی‌ هدف‌ تربیت‌ که‌ عبارت‌ است‌ از رشد و شکوفایی‌ استعدادهای‌ کودک‌، و دیگری‌ روش‌ و وسیله‌ تحقق‌ هدف‌ که‌ همان‌ فعالیت‌ است‌. بر این‌ اساس‌، به‌‌منظور تحقق‌ هدف‌ تربیت‌ نه‌ تنها باید شرایط‌ و عواملی‌ به‌ وجود آورد تا کودک‌ به‌ بازی‌ و ورزش‌ بپردازد؛ بلکه‌ باید شوق‌ حرکت‌ را نیز در او بیدار کرد. ارتباط‌ هدف‌ و وسیله‌ در این‌ فرایند، همان‌ مفهومی‌ است‌ که‌ تحت‌ عنوان‌ نظریه‌ مکتب‌ گشتالت‌ و روش‌ ادراکی‌ - حرکتی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شد. بر این‌ اساس‌، می‌توان‌ گفت‌ که‌ یکی‌ از عوامل‌ اصلی‌ رشد و شکوفایی‌ استعدادهای‌ روانی‌ و ذهنی‌ کودک‌، حرکت‌ است‌. اسمایل‌، کفارت‌ و کاول‌ (1963) در تحقیقات‌ خود بین‌ استعداد حرکتی‌ وعملکرد ذهنی‌، همبستگی‌ مثبت‌ معنی‌داری‌ مشاهده‌ کردند و توانستند با استفاده‌ از شاخص‌ آزمون‌ حرکتی‌، عملکرد ذهنی‌ را پیش‌بینی‌ و برآورد کنند. یکی از زمینه‌های متداول تحقیقاتی در جمعیت بهنجار، مقایسه پیشرفت درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است. این نوع مطالعات اغلب در دهه‌های 1960 و 1970 انجام شده است. ایدزمور در سال 1951 و لستن در سال 1964، نمرات درسی ورزشکاران و غیر ورزشکاران را با یکدیگر مقایسه کردند. در هر دو مورد، ورزشکاران معدل درسی بالاتری نسبت به غیر ورزشکاران داشتند. به‌طورکلی اغلب تحقیقات وجود این همبستگی را تأیید کرده‌اند، اما در بعضی از تحقیقات نیز نتایج متناقضی به‌دست آمده است. به‌طور مثال، دیویس و برگر در سال 1973 هیچ اختلاف معنی‌داری بین نمرات آخر سال ورزشکاران و غیر ورزشکاران دبیرستانی مشاهده نکردند. روش دیگری که در این زمینه برخی پژوهشگران دنبال کرده‌اند، مقایسه بهره هوشی ورزشکاران و غیر ورزشکاران است. یافته‌های این‌گونه تحقیقات وجود ارتباط مثبت بین هوش و شرکت در فعالیت‌های ورزشی را نشان نمی‌دهد، به‌طور مثال تروپ در سال 1967 سعی کرد تا در میان محصلان 375 کالج دخترانه ارتباطی بین میزان هوش و موفقیت ورزشی در رشته‌های بدمینتون و تنیس به‌دست آورد. ولی بین این دو عامل هیچ ارتباط معنی‌داری مشاهده نکرد.

اسلوشر در سال 1964، بهره‌هوشی گروه‌های مختلف ورزشکاران دبیرستانی را با 100 نفر غیر ورزشکار مقایسه کرد. او بدین منظور از آزمون هوش لورج ثورندایک استفاده کرد، گروه ورزشکاران شامل 100 بازیکن بیس‌بال، 100 بازیکن بسکتبال، 50 شناگر،‌50 کشتی‌گیر و 100 بازیکن فوتبال بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بهره هوشی آزمودنی‌های غیر ورزشکار به‌طور قابل توجهی بالاتر از گروه ورزشکاران است.

توجه به مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شده است و درک مشکلات عینی کار به ما کمک خواهد کرد تا در نتیجه‌گیری‌ها جانب احتیاط را رعایت کنیم. یکی از مشکلات اصلی این گونه پژوهش‌ها مربوط به ورزشکارانی است که در مدرسه نمرات درسی پایینی کسب می‌کنند و از تیم ورزشی کنار گذاشته می‌شوند. اینگونه ورزشکاران نمی‌توانند حداقل معدل لازم برای شرکت در مسابقات را کسب کنند. انتخاب این قبیل ورزشکاران نه تنها روی نتایج نمرات درسی بلکه ممکن است روی نتایج نمرات هوش نیز تأثیر بگذارد. به‌علاوه اگر گروه ورزشکاران نمرات هوشی بالاتری به‌دست آورند،‌می‌توان تصور کرد که هوش بالاتر آن‌ها به علت فعالیت‌های ورزشی سطح بالاست، در حالی‌که این قابلیت،‌ یعنی هوش، ممکن است از راه‌های دیگری کسب شده باشد. مشکل دیگری که در کلیه سطوح دیده می‌شود، مسئله ثبت‌نام ورزشکاران و غیر ورزشکاران در دروس مختلف است. در سطوح بالاتر به‌ندرت اتفاق می‌افتد که ورزشکاران در درجه‌بندی و کسب نمرات با شکست مواجهه شوند، در حالیکه در مورد غیر ورزشکاران چنین نیست، به‌طور کلی می‌توان گفت اگر چه بین ورزشکار بودن و موفقیت تحصیلی همبستگی مثبت وجود دارد ولی به‌ندرت می‌توان تحقیقی یافت که پیشنهاد کرده باشد که تمرینات بدنی به‌طور مستقیم به افزایش و رشد هوش می‌انجامد.

یکی از مهم‌ترین عوامل در از بین بردن افسردگی‌ها و یا پیشگیری از به‌وجود آمدن این نوع بیماری‌ها ورزش است. ورزش موجب کاهش اضطراب و افسردگی،



خرید و دانلود  تاثیر ورزش بر فعالیت های روانی 34 ص


تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان 23 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان:

بزهکاری بیشتر نتیجه تضاد موجود در ارزشهای فرهنگی و همینطور عدم وسائل برای رسید به هدفهای مورد نظر است. تا تفاوت در سرع تغییر برخی از افراد به علل گوناگون به طور کامل(اجتماعی) نمی وشند. یعنی ارزشهای حاکم بر جامعه به طور کامل در درون انها نقش نمی گید و انها را از ارتکاب اعمال ضد اجتماعی باز نمی دارد. البته این ناسازگاری ارزشی که در افراد (منحرف) یا (بزهکرای) شکل می گیرد خود معلول وجود اختلاف و تضاد در ارزشهای حاکم بر گروه های اجتماعی است. طبق آماری که بدست آمده بزهکاری در طبقاتی که دارای سطح فرهنگ پایین تر می باشند در کلیه کشورها بیشتر از طبقاتی است که دارای سطح فرهنگ بالاتر هستند و به ندرت دیده می شود خانواده های تحصیل کرده نوجوانان بزهکار تحویل جامعه دهند. بهترین مدرک، نوشته ای مجلات و روزنامه های کشورهای مختلف است که جوانانی برای چند تومان پول مرتکب خشونت با والدین یا جرح و ضرب دوستان و در نتیجه منجر به وقوع قتل می گردند. از طرف دیگر فرهنگ هر جامعه هدفهای بخصوصی را به عنوان آرمانهای دست یافتنی برای اعضای جامعه مطرح می کند، در حالی که (وسایل) رسیدن به این هدفها در اختیار همه قرار ندارد برای نمونه در فرهنگ آمریکا کسب موفقیت های مادی از ارزشهای اصلی جامعه است داشتن خانه بهتر اتومبیل جدیدتر و عضویت در کلوپ های مختلف برای صاحبان این مزایا آبرو، تشخیص، احترام و اعتبار می اورد و آنها را افرادی موفق معرفی می کند در عین حال برای همه افراد این امکان وجود ندارد که از طریق کار و کوشش شرافتمندانه به این امتیازات برسند، واز این نظر است که برخی ارا که به اندازه دیگران تحت تاثیر فهنگ مادی گرا و تبلیغات دائمی جامعه در تشویق افراد به موفق شدن قرار دارند ولی فاقد وسائل و امکانات لازم(پول، اعتبار، تخصص...) هستند برای رسیدن به اهداف مقبول اجتماعی به وسایل انحرافی مثل بزهکاری متوسل می شوند.. با این وصف بزهکاری را هم می توان تا حدودی معلول تفاوت سرعت تغییر در بخشهای مختلف اجتماعی دانست.

تاثیر جنسیت بر افزایش بزهکاری:

اختلاف بزهکاری دخرتان و پسرا از لحاظ کیفیت و نوع جرایم ارتکابی و میزان جرایم: جرایم پسران است. پسران بیشتر مرتکب جرایم خشونت بار و پیچیده مثل جرایم منتهی به صدمات یدنی و قتل می شوند. عامل اول توجیه کننده این اختلاف عامل فیزیکی است.

توانمندی، زور و قدرت لازم برای ارتکاب جرایم خشونت بار در دختران بر خلاف پسران وجود ندارد اما تفاوت پرخاشگری بین دو جنس: سرشت گرایان پرخاشگری محسوس را بسته به کیفیت هورمونی می دانند در صورتی که محیط گرایان آن را به فاکتورهای محیطی وصل می کنند. این است که کودکان از والد هم جنس خویش بیشتر از والد غیر هم جنس تاثیر می پذیرن.د این احتمال نی زمی رود که پسران برای کارای خشن خود بیشتر پاداش دریافت می کنند اما دختران در عوض تنبیه می شوند. دختران کوچک شدیدا با معلمین مونث و مادران خویش همانند سازی می کنند. این مسئله سبب می شود که یمل پرخاشگرانه بیشتر مردان ناشی از عوامل بیولوژیکی است که به وسیله تقویت کننده های محیطی تشدیدی می شود. و اما عامل دوم که عاملی روانی است دختران از نظر روانی اصولا افرادی احساسی، عاطفی حساس، مطیع و آرام هستند و این خصوصیات سبب می شود مرتکب قتلهای خونین یا تخریبهای گسترده نشوند.

اما از لحاظ نوع جرایم که دختران بیشتر مرتکب جرایم علیه عفت و اخلاق حسنه می شوند و پسران بیشتر مرتکب جرایم علیه اموال و اشخاص مثل سرقت و ایراد ضرب و جرح البته نه اینکه دختران مرتکب سرقت و ضرب و جرح نمی شوند، بلکه غالب جرایم آنها علیه عفت و اخلاق حسنه است مهمترین عامل توجیهی عامل فیزیکی و زیست شناختی است فیزیک دختران آنان را در معرض جرایم علیه عفت قرار می دهد و اما از لحاظ میزان، علی الاصول نرخ بزهکاری دختران کمتر از نرخ بزهکاری پسران است.

عوامل توجیهی این اختلاف:1- وجود محدودیت برای دختران در محیط خانواده در مقایسه با پسران و وجود همین محدودیت برای دختران در سطح اجتماع که اختصاص به عرف و اجتماع خاص ندارد و یک عامل جامعه شناختی است و دیگر از لحاظ بیولوژیکی نسبت به دختر مخصوصا در جوامع شرقی حساسیت بیشتری نشان داده می شود.

2- تفاوت دخترا و پسران از لحاظ فیزیکی(بیولوژیکی یا زیست شناختی) که هر کاری را به دختران نمی دهند. مثلا در کارهای نظامی 99% آن پسران هستند و وضع بیولوژیکی دختران در تمام دنیا یکسان است.

3- تفاوت دختران و پسرا در ساختار روان شناختی

4- نارسایی آماری به عنواان یک عامل فرعی که معمولا جرایمی که دختران مرتکب می شوند، کمتر به دادگستری کشیده می شود.

آقای رادوین راچ ساترلند ضمن پذیرش این اختلاف عامل عمده این اختلاف را در میزان حضور زنان در جامعه دانسته و گفته است اگر بر میزان حضورو و فعالیت زنان در جامعه افزوده وشد. به همان نسبت بر آمار رفتارهای مجرمانه افزوده می شود.

تاثیر تقلید دختران از پسران در ارتکاب جرم: بسیاری از دختران برای اینکه توانائیهای خود را نشان بدهند دست به اعمالی مردانه می زنند مثلا نشان می دهند که پسران این قدرت را دارند که سرقت کنند آن هم با لباسهای مبدل پسرانه یا به ورزشگاه آقایون با همین لباس مردانه می روند اینان با دو جنسیت سر می کنند باطنا دختر و ظاهرا یک پسر اما در این مودر کارهای خشن تر اغلب احساساتی بودنشان مانع کار بسیار وحشتناکی می وشود این گروه سعی می کنند فقط کارهایی را انجام دهند که دیگران کر کنند آنان نیز مثل پسران از استقلال کافی برخوردارند و نیاز به توجه بیش از حد خانواده را لازم نمی بیند.



خرید و دانلود  تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان 23 ص


تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان 23 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان:

بزهکاری بیشتر نتیجه تضاد موجود در ارزشهای فرهنگی و همینطور عدم وسائل برای رسید به هدفهای مورد نظر است. تا تفاوت در سرع تغییر برخی از افراد به علل گوناگون به طور کامل(اجتماعی) نمی وشند. یعنی ارزشهای حاکم بر جامعه به طور کامل در درون انها نقش نمی گید و انها را از ارتکاب اعمال ضد اجتماعی باز نمی دارد. البته این ناسازگاری ارزشی که در افراد (منحرف) یا (بزهکرای) شکل می گیرد خود معلول وجود اختلاف و تضاد در ارزشهای حاکم بر گروه های اجتماعی است. طبق آماری که بدست آمده بزهکاری در طبقاتی که دارای سطح فرهنگ پایین تر می باشند در کلیه کشورها بیشتر از طبقاتی است که دارای سطح فرهنگ بالاتر هستند و به ندرت دیده می شود خانواده های تحصیل کرده نوجوانان بزهکار تحویل جامعه دهند. بهترین مدرک، نوشته ای مجلات و روزنامه های کشورهای مختلف است که جوانانی برای چند تومان پول مرتکب خشونت با والدین یا جرح و ضرب دوستان و در نتیجه منجر به وقوع قتل می گردند. از طرف دیگر فرهنگ هر جامعه هدفهای بخصوصی را به عنوان آرمانهای دست یافتنی برای اعضای جامعه مطرح می کند، در حالی که (وسایل) رسیدن به این هدفها در اختیار همه قرار ندارد برای نمونه در فرهنگ آمریکا کسب موفقیت های مادی از ارزشهای اصلی جامعه است داشتن خانه بهتر اتومبیل جدیدتر و عضویت در کلوپ های مختلف برای صاحبان این مزایا آبرو، تشخیص، احترام و اعتبار می اورد و آنها را افرادی موفق معرفی می کند در عین حال برای همه افراد این امکان وجود ندارد که از طریق کار و کوشش شرافتمندانه به این امتیازات برسند، واز این نظر است که برخی ارا که به اندازه دیگران تحت تاثیر فهنگ مادی گرا و تبلیغات دائمی جامعه در تشویق افراد به موفق شدن قرار دارند ولی فاقد وسائل و امکانات لازم(پول، اعتبار، تخصص...) هستند برای رسیدن به اهداف مقبول اجتماعی به وسایل انحرافی مثل بزهکاری متوسل می شوند.. با این وصف بزهکاری را هم می توان تا حدودی معلول تفاوت سرعت تغییر در بخشهای مختلف اجتماعی دانست.

تاثیر جنسیت بر افزایش بزهکاری:

اختلاف بزهکاری دخرتان و پسرا از لحاظ کیفیت و نوع جرایم ارتکابی و میزان جرایم: جرایم پسران است. پسران بیشتر مرتکب جرایم خشونت بار و پیچیده مثل جرایم منتهی به صدمات یدنی و قتل می شوند. عامل اول توجیه کننده این اختلاف عامل فیزیکی است.

توانمندی، زور و قدرت لازم برای ارتکاب جرایم خشونت بار در دختران بر خلاف پسران وجود ندارد اما تفاوت پرخاشگری بین دو جنس: سرشت گرایان پرخاشگری محسوس را بسته به کیفیت هورمونی می دانند در صورتی که محیط گرایان آن را به فاکتورهای محیطی وصل می کنند. این است که کودکان از والد هم جنس خویش بیشتر از والد غیر هم جنس تاثیر می پذیرن.د این احتمال نی زمی رود که پسران برای کارای خشن خود بیشتر پاداش دریافت می کنند اما دختران در عوض تنبیه می شوند. دختران کوچک شدیدا با معلمین مونث و مادران خویش همانند سازی می کنند. این مسئله سبب می شود که یمل پرخاشگرانه بیشتر مردان ناشی از عوامل بیولوژیکی است که به وسیله تقویت کننده های محیطی تشدیدی می شود. و اما عامل دوم که عاملی روانی است دختران از نظر روانی اصولا افرادی احساسی، عاطفی حساس، مطیع و آرام هستند و این خصوصیات سبب می شود مرتکب قتلهای خونین یا تخریبهای گسترده نشوند.

اما از لحاظ نوع جرایم که دختران بیشتر مرتکب جرایم علیه عفت و اخلاق حسنه می شوند و پسران بیشتر مرتکب جرایم علیه اموال و اشخاص مثل سرقت و ایراد ضرب و جرح البته نه اینکه دختران مرتکب سرقت و ضرب و جرح نمی شوند، بلکه غالب جرایم آنها علیه عفت و اخلاق حسنه است مهمترین عامل توجیهی عامل فیزیکی و زیست شناختی است فیزیک دختران آنان را در معرض جرایم علیه عفت قرار می دهد و اما از لحاظ میزان، علی الاصول نرخ بزهکاری دختران کمتر از نرخ بزهکاری پسران است.

عوامل توجیهی این اختلاف:1- وجود محدودیت برای دختران در محیط خانواده در مقایسه با پسران و وجود همین محدودیت برای دختران در سطح اجتماع که اختصاص به عرف و اجتماع خاص ندارد و یک عامل جامعه شناختی است و دیگر از لحاظ بیولوژیکی نسبت به دختر مخصوصا در جوامع شرقی حساسیت بیشتری نشان داده می شود.

2- تفاوت دخترا و پسران از لحاظ فیزیکی(بیولوژیکی یا زیست شناختی) که هر کاری را به دختران نمی دهند. مثلا در کارهای نظامی 99% آن پسران هستند و وضع بیولوژیکی دختران در تمام دنیا یکسان است.

3- تفاوت دختران و پسرا در ساختار روان شناختی

4- نارسایی آماری به عنواان یک عامل فرعی که معمولا جرایمی که دختران مرتکب می شوند، کمتر به دادگستری کشیده می شود.

آقای رادوین راچ ساترلند ضمن پذیرش این اختلاف عامل عمده این اختلاف را در میزان حضور زنان در جامعه دانسته و گفته است اگر بر میزان حضورو و فعالیت زنان در جامعه افزوده وشد. به همان نسبت بر آمار رفتارهای مجرمانه افزوده می شود.

تاثیر تقلید دختران از پسران در ارتکاب جرم: بسیاری از دختران برای اینکه توانائیهای خود را نشان بدهند دست به اعمالی مردانه می زنند مثلا نشان می دهند که پسران این قدرت را دارند که سرقت کنند آن هم با لباسهای مبدل پسرانه یا به ورزشگاه آقایون با همین لباس مردانه می روند اینان با دو جنسیت سر می کنند باطنا دختر و ظاهرا یک پسر اما در این مودر کارهای خشن تر اغلب احساساتی بودنشان مانع کار بسیار وحشتناکی می وشود این گروه سعی می کنند فقط کارهایی را انجام دهند که دیگران کر کنند آنان نیز مثل پسران از استقلال کافی برخوردارند و نیاز به توجه بیش از حد خانواده را لازم نمی بیند.



خرید و دانلود  تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان 23 ص