لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
سرمایه فکری شایستگان
توسعه شایسته سالاری در سازمانهاشایسته سالاری که به مفهوم به کارگماری مناسب ترین افراد در متناسب ترین جایگاه ها در یک سازمان بیان می شود، در سازمانهای رشدیافته و یا در حال رشد بسیار بااهمیت و در میان مدیران این اهمیت بیشتر است.دستیــابی به چنین امر مهم نیـاز به برنامـــه ریزی راهبردی در سازمانها و توجه عمیق به تغییرات داخلی و محیطی دارد، این میان بخش سیاستگزار جامعه یعنی دولت لازم است برای تحقق شایسته سالاری، آن را طی فرایندهای فرعی شایسته خواهی در سطح جامعه و سازمانها و در عمل شایسته شناسی، شایسته پروری، شایسته گماری و شایسته داری را توسط مدیران و متولیان بخش نیروی انسانی، پیاده نماید.نزدیک به سه دهه است که براهمیت و ارزش نیروی انسانی به عنوان ارزشمندترین سرمایه ها در سطح سازمانها تاکید می شود و امروز مدیران منابع انسانی براین باورند که انتخاب و انتصاب افراد شایسته متناسب با جایگاه شغلی، این ارزشمندی را نمایان ساخته است.پژوهشهای اخیر در مباحث منابع انسانی به این نتیجه رسیده اند که آنچه در عمق فرایند جذب نگهداشت و پرورش منابع انسانی نهفته است، انتخاب و انتصابی است که مبتنی بر شایستگی می باشد. اگرچه توجه به شایستگی کارکنان، قدمتی دیرینه دارد، اما از عمر عنایت علمی به شایستگی در کار و سازمان بیش از چند دهه نمی گذرد.در همین راستا وبه منظور بررسی و مطالعه چگونگی توسعه شایسته سالاری در سازمانها، نخستین همایش ملی توسعه شایسته سالاری از سوی گروه روانشناسی صنعتی و سازمانی جهاد دانشگاهی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد. در ادامه چکیده ای از برخی مقالات مطرح شده در این همایش را می خوانیم.در پایان این گزارش آدرس اینترنتی هریک از مقالات جهت دستیابی به اصل مقاله آمده است.شایستگی ها در مدیریتخانم دکتر زینت اثباتی، عضو هیات علمی جهاددانشگاهی واحد تهران در مقاله ارایه شده خود به شایستگی ها در مدیریت و رهبری و بومی سازی آن اشاره داشتند. در بخشی از مقاله ایشان می خوانیم:در هزاره سوم میلادی و در دنیای پرتلاطم کسب و کار کنونی، سازمانها در تلاش و رقابـت اند تا شایسته ترین مدیران را، به عنوان یک مزیت رقابتی، شناسایی، جذب و حفظ کنند. شایستگی مجموعه ویژگی هایی است که در عملکرد شغلی موفق و نیل به هدفهای سازمانی سهیم است. این شایستگی ها شامل دانش، مهارتها، توانایی ها به اضافه ویژگیهایی نظیر ارزشها، انگیزش، نوآوریها و کنترل خود می شوند.گرچه رد پای شایستگی را می توان در روم باستان و در متون فلسفی افلاطون یافت، اما در فراز و نشیب تاریخ به تدریج مفاهیم شایستگـی ها به عرصه علم مدیریت راه یافت و در نقطه ای که به سبب فناوری اطلاعات عوامل سخت در سازمانهای مختلف از گردونه رقابت فاصله می گرفت، تمرکز بر ارزشمندی سرمایه های نرم منابع انسانی جلوه بیشتری یافت.فهرست شایستگی ها در هر سازمانی و به تبع آن در هر فرهنگی دارای فصلهای مشترکی است، و در عین حال متناسب با فرهنگ سازمانی و بومی می تواند رنگ تازه ای به خود بگیرد. باتوجه به آن که عامل فرهنگ را در سازمانها نمی توان نادیده انگاشت، در نتیجه برای استقرار نظام شایسته سالاری و تعبیه نظامی برای سنجش و ارزیابی شایستگان لازم است در تدوین فهرست و شاخص های شایستگان به عوامل فرهنگی و بومی توجه شود.(1)شایسته سالاری و بهره ورییکی از مقالاتی که در این همایش مطرح شد بر تاثیر شایسته سالاری بربهره وری تاکید داشت آقای دکتر قاسم انصاری رنانی، مدیرعامل سازمان ملی بهره وری ایران در مقاله خود این تاثیر را چنین بیان کرده است:برای به کارگیری بهره وری سرمایه های طبیعی، اقتصادی و مالی - اعتباری راهی جز توجه ویژه به سرمایه های انسانی، سازمانی و اجتماعی نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فرزند سالاری
بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد.
بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد. روانشناسان معتقدند محیط خانه اولین و بادوام ترین عامل در رشد شخصیت افراد یک خانواده است.۱ خانواده و نفوذ والدین در فرزندان به جنبه های ارثی محدود نمی شود، بلکه در تمام ابعاد وجودی فرد نقش مؤثری ایفا می کند. کودکان از طریق خانواده و محیط کوچک خانه، با دنیای خارج آشنا می شوند، طرز معاشرت و روابط اجتماعی با دیگران را می آموزند و راه و رسم زندگی، اخلاق و فلسفه اجتماعی و آداب و رسوم آن را فرا می گیرند.
در سه دهه اول قرن میلادی حاضر، روشهای فرزند پروری، با الهام از مکتب رفتار گرایی، درصدد ایجاد عادات "خوب" و خاموش کردن عادات "بد" بود. این دیدگاه ، کنترل شده و غیر عاطفی در زمینه تربیت فرزند به شکل اغراق آمیزی در بیان "جان واتسون" بنیانگذار مکتب رفتار گرایی نمایان است. او می گوید: "برای تربیت کودک شیوه معقولی وجود دارد. با او به شیوه عینی و با استواری ملاطفت آمیزی رفتار کنید، هرگز او را در آغوش نگیرید و روی زانو خود ننشانید. اگر ناچار شوید فقط در موقع شب خوش گفتن، یک بار پیشانی او را ببوسید، صبح هنگام با او دست بدهید"۲.
اما بعد از ۱۹۴۰ شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف پذیری بیشتر دگرگون شد و متأثر از مکتب روان تحلیل گری بر امنیت عاطفی کودک و پرهیز از زیانهای ناشی از کنترل شدید تأکید گردید. مطابق نظر دکتر "بنیامین اسپاک" به والدین توصیه شد که از حس طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری استفاده نمایند که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری دارد.
اما در حال حاضر والدین احساس می کنند که سهل گیری، روش مناسبی برای فرزند پروری و ارتباط صحیح والد - فرزندی نیست، لذا نیازمند شیوه جدیدی هستیم که حد فاصل دو روش فوق باشد، یعنی روش "کنترل در حد اعتدال" که هم از افراط گرایی روش اول به دور باشد و هم دچار تفریط روش دوم نشود.
انواع روابط والد - فرزند
رابطه اعضای یک خانواده ممکن است به سه صورت: محدودیت مطلق، آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یگدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.
الف- محدودیت مطلق
در چنین خانواده هایی، معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً، پدر (پدر سالاری) و در بعضی موارد، مادر خانواده (مادر سالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگتر نسبت به دیگر اعضای خانواده با چنین روشی رفتار می کند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم می گیرد و هدف را تعیین می کند. همه باید مطابق میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا گردد.
پیامدهای نامطلوب محدودیت مطلق
۱. ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس می کنند هیچ شخصیتی ندارند. در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمی کنند و وضع آنها همیشه متزلزل است۳.
۲. اعضای خانواده هدف انجام کارها را نمی دانند و جرأت نمی کنند دلیل آنها را بپرسند.
۳. فرزندان ظاهراً در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر خویش می باشند و به طور خودکار می آموزند که همین روش و حالت را در برابر دیگران داشته باشند، در نتیجه به بچه های هم سن یا کوچکتر از خود آزار می رسانند۴.
۴. فرزندان در این خانواده، افرادی متعصب خواهند بود که تحمل اندیشه های مخالف را نخواهند داشت.
۵. چنین افرادی قدرت ایجاد ارتباط مثبت با دیگران را ندارند و در زمینه عاطفی و اجتماعی به طور کافی رشد نکرده اند۵.
۶. اغلب این افراد ضعیف النفس بوده و از قبول مسئولیت خودداری می کنند.
۷. در این گونه خانواده، روحیه خلاقیت و امکان ظهور استعدادها از بین می رود۶.
۸. در بعضی موارد محدودیت مطلق سبب خود کم بینی افراد خانواده می شود.
۹. پدر سالاری یا مادر سالاری باعث سرکوب روحیه مشاوره و همکاری و تعاون با دیگران می شود.
ب- آزادی مطلق
در چنین خانواده هایی به فرزندان اجازه داده می شود که به خواسته های خود آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. در این خانواده افراد دارای آزادی مطلق اند و هر چه را که تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند. شعار طرفداران این دیدگاه این است که: "بگذار هر چه خواستند، انجام دهند."
بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که سلب آزادی، موجب عقده روانی در فرد و اختلال در زندگی آینده او خواهد شد. زیرا هر خواسته، از نیازی در درون فرد حکایت می کند و ضروری است که در اسرع وقت آن نیاز تأمین و ارضاء شود، زیرا در صورت سرکوب و ایجاد محدودیت، فرد دچار افسردگی می شود.
در چنین خانواده هایی خواسته ها و تمایلات فرزندان محور اصلی و خط دهنده فعالیت اعضای خانواده، حتی والدین آنها می باشد.
فرزندان این خانواده ها خصوصیت مشترکی دارند، از جمله: لوس بودن، خودخواهی، نامحتاط بودن و خواسته های بی شمار که باید برآورده شود. آنها بسیار بی حوصله و ناشکیبا هستند و برای حل مشکل خود از راه خشونت وارد می شوند و ناکامی خود را درباره اهداف خود پذیرا نمی باشند۷.
عوارض نامطلوب آزادی مطلق
۱. فرزندان خانواده های فرزند سالار معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم اراده اند۸.
۲. آنها به دلیل عادت کردن به آزادی مطلق و بی بند و باری نمی توانند خود را کنترل کنند و در نتیجه به ورشکستگی تربیتی و اخلاقی دچار می شوند۹.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
سرمایه فکری شایستگان
توسعه شایسته سالاری در سازمانهاشایسته سالاری که به مفهوم به کارگماری مناسب ترین افراد در متناسب ترین جایگاه ها در یک سازمان بیان می شود، در سازمانهای رشدیافته و یا در حال رشد بسیار بااهمیت و در میان مدیران این اهمیت بیشتر است.دستیــابی به چنین امر مهم نیـاز به برنامـــه ریزی راهبردی در سازمانها و توجه عمیق به تغییرات داخلی و محیطی دارد، این میان بخش سیاستگزار جامعه یعنی دولت لازم است برای تحقق شایسته سالاری، آن را طی فرایندهای فرعی شایسته خواهی در سطح جامعه و سازمانها و در عمل شایسته شناسی، شایسته پروری، شایسته گماری و شایسته داری را توسط مدیران و متولیان بخش نیروی انسانی، پیاده نماید.نزدیک به سه دهه است که براهمیت و ارزش نیروی انسانی به عنوان ارزشمندترین سرمایه ها در سطح سازمانها تاکید می شود و امروز مدیران منابع انسانی براین باورند که انتخاب و انتصاب افراد شایسته متناسب با جایگاه شغلی، این ارزشمندی را نمایان ساخته است.پژوهشهای اخیر در مباحث منابع انسانی به این نتیجه رسیده اند که آنچه در عمق فرایند جذب نگهداشت و پرورش منابع انسانی نهفته است، انتخاب و انتصابی است که مبتنی بر شایستگی می باشد. اگرچه توجه به شایستگی کارکنان، قدمتی دیرینه دارد، اما از عمر عنایت علمی به شایستگی در کار و سازمان بیش از چند دهه نمی گذرد.در همین راستا وبه منظور بررسی و مطالعه چگونگی توسعه شایسته سالاری در سازمانها، نخستین همایش ملی توسعه شایسته سالاری از سوی گروه روانشناسی صنعتی و سازمانی جهاد دانشگاهی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد. در ادامه چکیده ای از برخی مقالات مطرح شده در این همایش را می خوانیم.در پایان این گزارش آدرس اینترنتی هریک از مقالات جهت دستیابی به اصل مقاله آمده است.شایستگی ها در مدیریتخانم دکتر زینت اثباتی، عضو هیات علمی جهاددانشگاهی واحد تهران در مقاله ارایه شده خود به شایستگی ها در مدیریت و رهبری و بومی سازی آن اشاره داشتند. در بخشی از مقاله ایشان می خوانیم:در هزاره سوم میلادی و در دنیای پرتلاطم کسب و کار کنونی، سازمانها در تلاش و رقابـت اند تا شایسته ترین مدیران را، به عنوان یک مزیت رقابتی، شناسایی، جذب و حفظ کنند. شایستگی مجموعه ویژگی هایی است که در عملکرد شغلی موفق و نیل به هدفهای سازمانی سهیم است. این شایستگی ها شامل دانش، مهارتها، توانایی ها به اضافه ویژگیهایی نظیر ارزشها، انگیزش، نوآوریها و کنترل خود می شوند.گرچه رد پای شایستگی را می توان در روم باستان و در متون فلسفی افلاطون یافت، اما در فراز و نشیب تاریخ به تدریج مفاهیم شایستگـی ها به عرصه علم مدیریت راه یافت و در نقطه ای که به سبب فناوری اطلاعات عوامل سخت در سازمانهای مختلف از گردونه رقابت فاصله می گرفت، تمرکز بر ارزشمندی سرمایه های نرم منابع انسانی جلوه بیشتری یافت.فهرست شایستگی ها در هر سازمانی و به تبع آن در هر فرهنگی دارای فصلهای مشترکی است، و در عین حال متناسب با فرهنگ سازمانی و بومی می تواند رنگ تازه ای به خود بگیرد. باتوجه به آن که عامل فرهنگ را در سازمانها نمی توان نادیده انگاشت، در نتیجه برای استقرار نظام شایسته سالاری و تعبیه نظامی برای سنجش و ارزیابی شایستگان لازم است در تدوین فهرست و شاخص های شایستگان به عوامل فرهنگی و بومی توجه شود.(1)شایسته سالاری و بهره ورییکی از مقالاتی که در این همایش مطرح شد بر تاثیر شایسته سالاری بربهره وری تاکید داشت آقای دکتر قاسم انصاری رنانی، مدیرعامل سازمان ملی بهره وری ایران در مقاله خود این تاثیر را چنین بیان کرده است:برای به کارگیری بهره وری سرمایه های طبیعی، اقتصادی و مالی - اعتباری راهی جز توجه ویژه به سرمایه های انسانی، سازمانی و اجتماعی نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پدر سالاری در خانواده :
متأسفانه حاکم بودن جو مرد سالاری در برخی از خانواده باعث شده تا پدر بدون هیچگونه دلیلی حق تنبیه دخترانش را داشته باشد و این مشکل باعث می شود تا دختران نیازهای عاطفی خود را بیرون از خانواده جستجو کنند.
در گروه کوچک اجتماعی که خانواده می باشد درست مثل یک جامعه تک رأیی یا به اصطلاح دیکتاتوری قابل قبول نیست همان طورکه مردم یک جامعه باید در مورد هر تصمیمی که به آینده آن ها مرتبط است رأی موافق دهند اگر مخالف هستند می توانند علنی عدم رضایت خویش را اعلام نمایند، پدر نیز باید از ایجاد جو حاکم بر خانواده طوری عمل کند که تک تک اعضاء بتوانند آزادانه به نظرات خود بپردازند و بتوانند نقش یک دوست و همراه مهربان را ابقاء کند در حالی که همه را عملاً راهنمایی می کند بنا به جو اختناق و ترس و رعب را به خصوص برای فرزندان نوجوان خود بوجود آورد.
بچه که در کودکی به وسیله ی پدرش از ارضاء کوچکترین خواسته های خود محروم بوده تا سن بلوغ با یأس و نا امیدی دنیا را با نظری زشت و نازیبا می بیند و وقتی بزرگ شود در جاده ی فساد می افتد زیرا همیشه از محرومیت های زیادی رنج برده و هیچ چیزی را در دنیا برای خودش ندیده، هر کاری را محال یا مشکل می داند. کودکی که از حمایت پدر محروم است و محبت ندیده دنیای حقیقی را منفی می بیند چون احساس او برای زندگی تغییر شکل یافته همیشه حالت دفاعی به خود می گیرد و خود را تنها می بیند به همین دلیل تقویت حس کوچک بینی در او بوجود می آید
معضل اعتیاد در خانواده و جامعه :
معضل اعتیاد در جامعه ی ما به صورت نگران کننده ای درآمده است زمانی که به شیوع اعتیاد بین جوانان توجه می شود اعتیاد نوعی فرار از واقعیات زندگی است جوانانی که در جو خانوادگی نامناسب رشد یافته اند و هر روز با فاجعه ای تکان دهنده روبرو بودند که می توان به اختلاف پدر و مادر، عدم توجه به فرزندان، نیاز فرزند به آرامش، پناه بردن نوجوان به گروه های دوستی، بی مسئولیتی پدر و مادر در وظایف خویش و نیاز به جلب توجه دیگران و تسلی و رهایی موقت از حالتی که او اصلاً رضایت ندارد. نداشتن هیچ گونه سرگرمی و هدف در زندگی ، احساس پوچی و سرباری همه و همه مکن است زمینه ی لازم را در جهت اعتیاد جوانان فراهم کنند، متأسفانه برخورد با شخ معتاد که نوعی مریض روحی است در خانواده و اجتماع اشتباه می باشد وقتی جوانی آلوده شد به جای شماتت او و دوری جمع از وی می توان با صحبت زیاد و پیدا کردن مشکلی که از او رنج می بدر را از بین برد و شغل یا حرفه ی دلخواه جوان برای او به وجود آورند و یا کاری کنند تا او بتواند یکی از استعدادهای نهفته هنری خود را کشف دکند و به کمک بازگشت روحیه دوباره خویش را محبوب ببیند و گذشته ی خویش را فراموشکند و فردایی روشن همراه با امید را به وجود آورند.
نقش تحصیلات در تربیت و ایجاد رابطه با فرزندان :
بعضی از والدین تمایل به ادامه ی تحصیل بچه هایشان ندارند یا در فرهنگ بعضی از روستاها بی سوادی یک عامل مهم و یک ناهنجاری اجتماعی است. سواد که یک شاخص مهم بخش توسعه جامعه است بنابراین می توان انتظار داشت در جوامع بی سوادی یا کم سوادی جزء تکفیف ناپذیر جزائم و گاهی منجر به استفاده مواد مخذر نیز می شود.
جوان با توجه و انتخاب الگو از افراد خانواده پدر و مادر و بزرگترهای فامیل به تقلید از رفارهای آن ها از جمله طرز گفتار و برخورد با دیگران به دلیل سن کم مخاطرپذیر است و نیاز عاطفی و روانی شدید و بالا رفتن اضطراب، اعتماد به نفس آن ها پایین می آید. بررسی حاکی از تأثیر دوستان ناباب در سنین جوانی است که با توجه به ساختار جمعیتی جوان ما اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ارتباط با دوستان ناباب، یافتن محلی برای ابراز وجود که پذیرش هنجارهای محفل دوستانه بسیار است، عدم اطلاع والدین از خصوصیات دوران نوجوانی و جوانی، عدم ایجاد ارتباط منطقی با فرزندان، تأمین نکردن نیازهای عاطفی جزء عواملی هستند که در آینده ی فرزندان مؤثر است.
پس تحصیل پدر و مادر می تواند فکر و ذهن کودک را روشن نمایند، راه حل های عمیق و مؤثری در پیش روی او گذارند به طور یکه به سن نوجوانی فهم و قوه ی تمیز او از بسیاری از راهها و تصمیمات غلط جلوگیری می کند و اشتیاق را به تحصیل و مدارج عالیه در وی تقویت می کند.
الگو پذیری در خانواده :
دختران مهمترین درس های زندگی را از زنانی یاد می گیرند که به طور روزمره با آن ها در تماس اند و رابطه نزدیک و صمیمانه ای با آن ها دارند. هرچه تعداد الگوهای زنانه که دختران پیش رو دارند (مانند مادر) موفق تر باشند چشم انداز وسیع تری از آینده خواهند داشت و هرچه راه ها وهدایت هایی که به آنان می شود واقع بینانه تر و انعطاف پذیر باشد شانس آن ها در انتخاب شیوه های زندگی شایسته و کارآمد بیشتر می شود. در واقع خانواده برای ارتقاء توانمندی و اعتماد به نفس دخترن کوشش می کنند چون آنها الگو را از خانواده و محیط خود می گیرند.
پژوهش ها نشان داده دختران 10 – 12 ساله اعتماد به نفس بیشتری برخورداند ولی بعد از دوران بلوغ تحت تأثیر هیجانات روحی – القائات محیطی وتغییرت فیزیکی بدن قرار می گیرند و دچار ضعف و کاهش حس ارزشمندی وجود می شوند همین امر یعنی نداشتن اعتماد به نفس منجر به کارکرد ضعیف درسی و سستی روابط اجتماعی و ناتوانی در حل بحران های زندگی آنها می گردد به حدی که افکار منفی و روحیه افسرده و پژمرده در برقراری مناسبات دوستانه در آنها پدیدار می شود. این دختران مدعی اند پدر و مادر که مسئولیت پرورش آنها را داشته اند موجب این گونه افکار شده اند و این خود منشأ مهمی از اختلافات را آشکار می سازد.
مدیریت در خانواده :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
پدر سالاری در خانواده :
متأسفانه حاکم بودن جو مرد سالاری در برخی از خانواده باعث شده تا پدر بدون هیچگونه دلیلی حق تنبیه دخترانش را داشته باشد و این مشکل باعث می شود تا دختران نیازهای عاطفی خود را بیرون از خانواده جستجو کنند.
در گروه کوچک اجتماعی که خانواده می باشد درست مثل یک جامعه تک رأیی یا به اصطلاح دیکتاتوری قابل قبول نیست همان طورکه مردم یک جامعه باید در مورد هر تصمیمی که به آینده آن ها مرتبط است رأی موافق دهند اگر مخالف هستند می توانند علنی عدم رضایت خویش را اعلام نمایند، پدر نیز باید از ایجاد جو حاکم بر خانواده طوری عمل کند که تک تک اعضاء بتوانند آزادانه به نظرات خود بپردازند و بتوانند نقش یک دوست و همراه مهربان را ابقاء کند در حالی که همه را عملاً راهنمایی می کند بنا به جو اختناق و ترس و رعب را به خصوص برای فرزندان نوجوان خود بوجود آورد.
بچه که در کودکی به وسیله ی پدرش از ارضاء کوچکترین خواسته های خود محروم بوده تا سن بلوغ با یأس و نا امیدی دنیا را با نظری زشت و نازیبا می بیند و وقتی بزرگ شود در جاده ی فساد می افتد زیرا همیشه از محرومیت های زیادی رنج برده و هیچ چیزی را در دنیا برای خودش ندیده، هر کاری را محال یا مشکل می داند. کودکی که از حمایت پدر محروم است و محبت ندیده دنیای حقیقی را منفی می بیند چون احساس او برای زندگی تغییر شکل یافته همیشه حالت دفاعی به خود می گیرد و خود را تنها می بیند به همین دلیل تقویت حس کوچک بینی در او بوجود می آید
معضل اعتیاد در خانواده و جامعه :
معضل اعتیاد در جامعه ی ما به صورت نگران کننده ای درآمده است زمانی که به شیوع اعتیاد بین جوانان توجه می شود اعتیاد نوعی فرار از واقعیات زندگی است جوانانی که در جو خانوادگی نامناسب رشد یافته اند و هر روز با فاجعه ای تکان دهنده روبرو بودند که می توان به اختلاف پدر و مادر، عدم توجه به فرزندان، نیاز فرزند به آرامش، پناه بردن نوجوان به گروه های دوستی، بی مسئولیتی پدر و مادر در وظایف خویش و نیاز به جلب توجه دیگران و تسلی و رهایی موقت از حالتی که او اصلاً رضایت ندارد. نداشتن هیچ گونه سرگرمی و هدف در زندگی ، احساس پوچی و سرباری همه و همه مکن است زمینه ی لازم را در جهت اعتیاد جوانان فراهم کنند، متأسفانه برخورد با شخ معتاد که نوعی مریض روحی است در خانواده و اجتماع اشتباه می باشد وقتی جوانی آلوده شد به جای شماتت او و دوری جمع از وی می توان با صحبت زیاد و پیدا کردن مشکلی که از او رنج می بدر را از بین برد و شغل یا حرفه ی دلخواه جوان برای او به وجود آورند و یا کاری کنند تا او بتواند یکی از استعدادهای نهفته هنری خود را کشف دکند و به کمک بازگشت روحیه دوباره خویش را محبوب ببیند و گذشته ی خویش را فراموشکند و فردایی روشن همراه با امید را به وجود آورند.
نقش تحصیلات در تربیت و ایجاد رابطه با فرزندان :
بعضی از والدین تمایل به ادامه ی تحصیل بچه هایشان ندارند یا در فرهنگ بعضی از روستاها بی سوادی یک عامل مهم و یک ناهنجاری اجتماعی است. سواد که یک شاخص مهم بخش توسعه جامعه است بنابراین می توان انتظار داشت در جوامع بی سوادی یا کم سوادی جزء تکفیف ناپذیر جزائم و گاهی منجر به استفاده مواد مخذر نیز می شود.
جوان با توجه و انتخاب الگو از افراد خانواده پدر و مادر و بزرگترهای فامیل به تقلید از رفارهای آن ها از جمله طرز گفتار و برخورد با دیگران به دلیل سن کم مخاطرپذیر است و نیاز عاطفی و روانی شدید و بالا رفتن اضطراب، اعتماد به نفس آن ها پایین می آید. بررسی حاکی از تأثیر دوستان ناباب در سنین جوانی است که با توجه به ساختار جمعیتی جوان ما اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ارتباط با دوستان ناباب، یافتن محلی برای ابراز وجود که پذیرش هنجارهای محفل دوستانه بسیار است، عدم اطلاع والدین از خصوصیات دوران نوجوانی و جوانی، عدم ایجاد ارتباط منطقی با فرزندان، تأمین نکردن نیازهای عاطفی جزء عواملی هستند که در آینده ی فرزندان مؤثر است.
پس تحصیل پدر و مادر می تواند فکر و ذهن کودک را روشن نمایند، راه حل های عمیق و مؤثری در پیش روی او گذارند به طور یکه به سن نوجوانی فهم و قوه ی تمیز او از بسیاری از راهها و تصمیمات غلط جلوگیری می کند و اشتیاق را به تحصیل و مدارج عالیه در وی تقویت می کند.
الگو پذیری در خانواده :
دختران مهمترین درس های زندگی را از زنانی یاد می گیرند که به طور روزمره با آن ها در تماس اند و رابطه نزدیک و صمیمانه ای با آن ها دارند. هرچه تعداد الگوهای زنانه که دختران پیش رو دارند (مانند مادر) موفق تر باشند چشم انداز وسیع تری از آینده خواهند داشت و هرچه راه ها وهدایت هایی که به آنان می شود واقع بینانه تر و انعطاف پذیر باشد شانس آن ها در انتخاب شیوه های زندگی شایسته و کارآمد بیشتر می شود. در واقع خانواده برای ارتقاء توانمندی و اعتماد به نفس دخترن کوشش می کنند چون آنها الگو را از خانواده و محیط خود می گیرند.
پژوهش ها نشان داده دختران 10 – 12 ساله اعتماد به نفس بیشتری برخورداند ولی بعد از دوران بلوغ تحت تأثیر هیجانات روحی – القائات محیطی وتغییرت فیزیکی بدن قرار می گیرند و دچار ضعف و کاهش حس ارزشمندی وجود می شوند همین امر یعنی نداشتن اعتماد به نفس منجر به کارکرد ضعیف درسی و سستی روابط اجتماعی و ناتوانی در حل بحران های زندگی آنها می گردد به حدی که افکار منفی و روحیه افسرده و پژمرده در برقراری مناسبات دوستانه در آنها پدیدار می شود. این دختران مدعی اند پدر و مادر که مسئولیت پرورش آنها را داشته اند موجب این گونه افکار شده اند و این خود منشأ مهمی از اختلافات را آشکار می سازد.
مدیریت در خانواده :