لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دین و تکنولوژِی
در نوبت گذشته بیان کردیم که از جهانبینی دینی علم سکولار متولد نمیشود و حال آنکه علت ظهور تکنولوژی در اندیشه بشر و به دنبال آن تولید صنعت علم جدید و سکولار است، میباشد. طبعاً با جهانبینی دینی نمیتوان به تکنولوژی رسید، چرا که حداقل سخنی که میتوان در این باره گفت، این است که دین انگیزهای برای رسیدن به تکنولوژی و صنعت ایجاد نمیکند، هر چند ممکن است با آن در تعارض هم نباشد، چون دین در صدد تسلط بر جهان و تغییر آن نیست، در حالی که علم جدید در اندیشه جهانی است منطبق با خواستههای انسان و لذا فنآور است نه علمآور، ابزار ساز است، نه انسانساز، میخواهد طبیعت را عوض کند نه انسان را، معاشاندیش است نه معاداندیش... . اکنون کمی مبسوطتر در این باره سخن میگوییم. درباره تکنولوژی و نسبت آن با دین باید در سه موضوع بحث کنیم: 1ـ نسبت تکنولوژی با «پیشرفت» و اینکه آیا تکنولوژی پیشرفت است؟ 2ـ آیا دین مشوق و برانگیزاننده تکنولوژی است و با جهانبینی دینی میتوان به تکنولوژی ابتداءً دست یافت؟ 3ـ بر فرض که تکنولوژی مشوق دینی نداشته باشد، آیا با دین و آموزههای دینی در تعارض است؟ قبل از پرداختن به سه موضوع مذکور، تذکر دو نکته را لازم میدانم. الف) امروزه کسی که شک ندارد که مسلمانان برای دفاع از کیان اسلام و کشورهای اسلامی باید بالاترین تجهیزات نظامی و تکنیکی را به دست آورند و در این باره از هیچگونه تلاشی خودداری نکنند چرا که دستور صریح دین است که «واعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل، ترهبون به عدوالله و عدوکم»(1) و لذا از بحث ما درباره تکنولوژی هرگز نباید نتیجه گرفت که مسلمانان در فکر تجهیزات تکنیکی نباشند. چون امروزه تکنولوژی عنوان دومی پیدا کرده و آن نیرومند شدن قوای اسلام در برابری قدرت کافران و این عنوان دوم حکم وجوب را به همراه میآورد چرا که قرآن دستور فرموده که «اعدوا» یعنی باید بالاترین آمادگیها در قوای اسلامی وجود داشته باشد. بحث ما درباره تکنولوژی بر فرض نبود این عنوان ثانوی است. (دقت کنید) ب) درباره تکنولوژی برخی درصدد سود و زیان آن برآمدهاند و برای رد یا قبول آن برخی فوائد آن و برخی مضراتش را بیان کردهاند. به نظر ما فقط با طرح سود و زیان نمیتوان درباره رد یا قبول تکنولوژی و صنعت، سخن گفت بلکه باید مبانی تکنولوژی و صنعت و ارتباط آن به سه موضوع بیان شده مورد بررسی قرار گیرد. 1ـ نسبت تکنولوژی با پیشرفت چیست؟ واژه پیشرفت(2) واژه جدیدی است که از قرن هیجدهم به کار گرفته شد و علت ورود این واژه رشد علوم تجربی و کشفیات جدید بود. «از آنجا که علم تجربی دائماً در حال کشف مسائل جدید بود، روشهای علمی چنان اعتباری کسب کردند که در دیگر زمینههای اندیشه نیز مورد تقلید قرار گرفتند و در نتیجه در تحقیقات اجتماعی و حتی بررسی مفهوم تاریخ، کوششهایی بسیار در جهت یافتن تکیهگاهی علمی به عمل آمد و مورخین در جستوجوی قواعد تعیینکنندهای بودند تا بتوانند آنها را به عنوان «قانون» ارائه دهند، دیری نپایید که به «قانون ترقی انسان» که نخستین پرتو خود را از علم برگرفته بود دست یافتند».(3) بنابراین به جرأت میتوان گفت که اندیشه و نظریه «ترقی و پیشرفت» مولود انقلاب علمی است. این انقلاب باعث شد تا متفکرین مدرن انسانها را در زمان و تاریخ رو به جلو بدانند و معتقد شوند که آنچه در گذشته زمانی قرار داشته کهنه و عقبمانده است. در نتیجه چنین فکری هر آنچه انسان جدید به وجود میآورد اعم از فکر، ابزار، روش و... طبق این نظریه همه رو به جلو و بهتر از گذشته است لذا تعلیم و تربیت جدید، پزشکی جدید، وسایل زندگی جدید روشهای جدید برای زندگی و... همه و همه بهتر از گذشتهاند و در آینده نیز بهتر میشوند. از همه بالاتر انسانی که این ابزار و تفکر جدید را آورده پیشرفتهتر و بهتر از انسان گذشته است. بنابراین انسان غربی بهتر و جلوتر از انسان شرقی معرفی شد! این نگاه تاریخی به انسان و تفکر که نظریه پیشرفت و اصطلاح پیشرفت را با خود آورد، آنچنان جا افتاد که اکثر مسلمانان نیز آن را پذیرفتند و بدون هیچ سؤالی درباره صدق و کذب آن و بدون هر گونه تأملی درباره «اندیشه ترقی» پیشرفت غربی را الگوی پیشرفت دانستند و سعی نمودند تا به آن برسند اما اکنون پس از حددود دو قرن این سؤال در ذهن برخی مطرح شده است که آیا آنچه در غرب اتفاق افتاد پیشرفت است!؟ و آیا خط سیر زمان خطی رو به جلو است و انسانهای گذشته و تفکرات گذشته و ابزارها و روشهای زندگی گذشته و خلاصه هر آنچه صنعت «گذشته» دارد در برابر نو و جدید عقبمانده است!؟ و آیا استوار ماندن بر یک فکر و تغییر ندادن ابزار و... زندگی عقبماندگی و حکایتی ضدارزشی است؟! و انسانهای گذشته را که چنین بودند و تغییری در زندگی و فکر آنها مشاهده نمیشد باید عقبمانده، متحجر و... نامید!؟ و آیا ... و آیا ... و آیا...؟ از آنجا که بحث، نسبت تکنولوژی با دین است برای پاسخ به این سؤالات باید به سراغ دین برویم و از دین سؤال کنیم که تکامل و پیشرفت انسان در چیست. دین و پیشرفت آنچه واضح و روشن است و نیازی به پاسخی از دین ندارد، این مسأله است که تکامل هر موجودی نسبت به همان موجود باید سنجیده شود و هر موجودی کمال خاص خود را دارد که اگر به آن کمال مورد انتظار نرسید ناقص خواهد بود. به همین جهت آنچه از یک گیاه انتظار میرود از حیوان انتظار نمیرود. نیز هر نوع گیاه کمال خاص خود را دارد، از درخت سرو انتظار بلندی میرود و کمال آن نیز بلندی است نه میوه دادن و از درختان انتظار میوه دادن میرود نه بلندی و... . حال از منظر دین کمال انسان چیست و چه انتظاری باید از او داشت؟ از نظر دین انسان موجودی متفاوت از نبات و حیوان است و لذا کمال وی نیز با کمال نبات و حیوان متفاوت است. از نظر دین انسان نبات یا حیوان پیچیدهتر یا باهوشتر نیست بلکه موجودی است به کلی متفاوت و جدا از دیگر موجودات. دین هرگز تفسیری مادی از انسان نمیکند و اگرچه معتقد است که جنبههای نباتی و حیوانی در انسان وجود دارد اما حقیقت انسان را جدا از جنبههای حیوانی و مادی میداند و لذا انتظار متوقع از او را جدا از انتظارات حیوانی و مادی میداند. اگر ما انسان را همان حیوان باهوشتر بدانیم کمال آن را، مادی خواهیم دانست، چنانچه غرب وقتی انسان را به حیوان باهوشتر و پیچیدهتر تعریف کرد، کمال آن را نیز قدرت بیشتر، به دست آوردن امکانات مادی بیشتر، مصرف بالاتر و... دانست. در این نگاه انسان مولد تکنولوژی و صنعت و مسلطتر بر طبیعت، پیشرفتهتر معرفی میشود و انسان مسلط بر خود و هماهنگ با طبیعت و راضی از آنچه خداوند برای او قرار داده را باید عقبمانده و... دانست!! فرانکلین لونان باومر در این باره مینویسد: «در عصر علم ... ترقی وابسته به تغییر یافتن از «درون» نیست بلکه به «تغییر از برون» مربوط است».(4) طبق این تفکر اگر انسان از درون خود را عوض کرد ترقی نکرده است، بلکه اگر طبیعت را عوض کرد و توانست برای تغییر طبیعت تکنولوژی بیافریند، مترقی خواهد بود! اما آیا دین که انسان را خلیفه خداوند و مسجود ملائکه میداند نیز چنین انتظاری از انسان دارد و کمال آن را در امور مادی و رفاهی بیشتر میداند!؟ دینی که سعی دارد تا دید مادی را از انسان بگیرد و جهانی بالاتر را به او نشان دهد و دنیا را در مقابل آن ناچیز میداند (فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل)، بندگی و عبادت و اطاعت خداوند را اولین وظیفه انسان میداند (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) و معقتد است که مقام درک «انه به کل شی شهید» را دارد و میتواند به درک «نحن اقرب الیکم من حبل الورید» برسد. آیا چنین دینی کمال و پیشرفت انسان را در رفتن کره ماه و ساختن ابزار تکنیکی جهت تسلط بر طبیعت میداند!؟ توجه شود، در اینجا سخن از تعارض دین با تکنولوژی نیست، سخن از تعریف پیشرفت و کمال الشان از منظر دین است. دین کمال انسان را قرب به خداوند و درک حضور او در همه جا میداند، اگر انسانی به مقام «دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی» رسید و یا حداقل به مقام تزکیه نایل آمد، چه به کره ماه برود یا نرود، چه وسیلهای را اختراع بکند یا نکند، به کمال انسانی نائل آمده و به آنچه از انسان انتظار میرود رسیده است. به نظر ما با تدقیق در آیات و روایات این نتیجه به دست میآید که کمال انسان تقرب به خداوند است و تنها ملاک برای کمال انسان همین است و دیگر امور باید با این ملاک سنجیده شوند. اگر انسانی به این مقام رسید، پیشرفته است و اگر روشها و راههایی برای نیل به این مقام به کار گرفت آن روشها و راهکارها خوب و مورد تحسین دیناند و اگر روش، فکر و ابزاری به وجود آورد که مانع تقرب بودند، از نظر دین عقبماندگی و سیر قهقرایی است. با این بیان از پیشرفت سؤال دوم را مطرح میکنیم: 2ـ آیا دین مشوق تکنولوژی است؟ از آنچه در پاسخ به سؤال قبل به دست آمد متوجه میشویم که دین، تکنولوژی و صنعت را برای انسان پیشرفت و کمال نمیداند و مطلوبیت صنعت و تکنولوژی را بالغیر میداند. یعنی اگر صنعت و تکنولوژی جهت دفع دشمنان دین مورد استفاده قرار بگیرد دین مشوق آن میباشد، اما بدون چنین کاربردی و اولاً و بالذات صنعت و تکنولوژی را توصیه نمیکند. چون مبنای صنعت و دانش فنی تسلط بر طبیعت و تغییر آن به نفع میل و هوس انسان است و در تفکر مواد صنعت نگاهی معترضانه به طبیعت موجود وجود دارد، در حالی که دین نگاهی رضایتمندانه به طبیعت موجود دارد و به همین جهت درصدد تسلط و تغییر طبیعت موجود نیست. و اما پاسخ به این سؤال که «مگر فنآوری و محصول آن که صنعت نام دارد، علم نیستند و مگر دین ما را تشویق به علمآموزی و استفاده از شرارت علم نکرده است؟ چرا دین ما را تشویق نموده تا به دنبال علم برویم و دستاوردهای علمی را در زندگی به کار ببریم، اما: 1ـ «علم» در متون دینی تعریف خاصی دارد و نمیتوان لفظ «العلم» را در متون دینی معادل کلمهی science دانست، علمی که در آیات و روایات بسیار سفارش شده علم تجربی نیست. 2ـ اگر هم بپذیریم که مراد دین از علم، علم تجربی است و دین هم بر علم تجربی تأکید نموده است، با این حال نمیتوان از این مطلب نتیجه بگیریم که صفت و فنآوری مورد توجه دین است و مشوق دینی دارد، چون برای رسیدن به صنعت و فنآوری غیر از علم تجربی فکر دیگری لازم است و آن تغییر جهان به نفع خواستههای انسان است. در حالی که متون دینی، مستقیم و غیرمستقیم چنین تفکری را نفی میکنند. اگر جهان مخلوق خداوند است و اگر پدیدههای آن فعل الهی است، فکر تغییر اعلام نارضایتی از وضع موجود و خلقت الهی انسان، بلکه در پارهای موارد از پدیدههای طبیعی رنج میکشد و درصدد چارهای است اما دفع این رنج و چارهجویی برای آن نیز در نظام آفرینش قرار داده شده است و برای استفاده از آن و نیز چگونه استفاده کردن هم باید از دین و خداوند سؤال کنیم. هماهنگ به طبیعت عمل کردن با تغییر آن تفاوت دارد. استفاده از گیاهان دارویی و ترکیب آنها، با تغییر شیمیایی آنها تفاوت دارد، استفاده از آتش و شمع برای بهرهگیری از نور آنها در شب تفاوت دارد با اختراع لامپ و استفاده از نور آنها. در فرض اول از «نور آتش» در شب استفاده میشود اما در قسم دوم انسان درصدد است تا «شب» را به روز «تغییر» دهد. لذا در مدرنیته مفاهیمی مانند رضایت، توکل، صبر، قناعت و... جایی ندارند چرا که اعتقاد بر این است که هر چیزی را انسان «میتواند» عوض کند و «باید» عوض کند، در مقابل هیچ ارادهای غیر از آنچه خود بخواهد، تسلیم نمیشود. 3ـ روایاتی مانند «اطلبوا العلم و لو بالصین» که زیاد به آن تمسک میشود نیز مقصود از «علم» علم خداشناسی است نه علم تجربی. «قال علی علیه السلام: اطلبوا العلم و لو بالصین، هو علم معرفته النفس و فیه معرفه الرب عزوجل(5)» 3ـ آیا صنعت و تکنولوژی با دین تعارض دارند؟ در توضیح سؤال سوم، باید سؤال را اینگونه طرح کنیم: آیا صنعت و فنآوری با تکامل انسان آنگونه که دین انتظار دارد منافات دارند و بنابراین نه تنها دین فنآوری و صنعت را پیشرفت نمیداند و در تکامل انسان نقش مثبتی برای او قبول ندارد، بلکه نگاه منفی به آن دارد و آن را سد راه تکامل انسان میداند؟ چنان که قبلاً بیان کردیم مبانی صنعت و تکنولوژی با آموزههای دینی تعارض دارند، چون صنعت و فنآوری برخاسته از علم جدید و مدرن هستند و در علم جدید هدف علم یافتن حقیقت نیست بلکه تسلط بر طبیعت و تغییر آن است و لذا نگاه علم به طبیعت و نظام عالم غیراخلاقی و سکولار و معترضانه است. اما نگاه دین به جهان نگاهی اخلاقی و رضایتمندانه است و هدف علم در جهانبینی دینی کشف حقایق هستی و یافتن کارکردهای طبیعت برای هماهنگ شدن با آن و جلب رضایت الهی است. اما گذشته از مبانی فنآوری و صنعت جدید، آیا خود ابزار جدید و استفاده آنها و تشویق و ترغیب مردم در بهکارگیری هر چه بیشتر آنها چه نسبتی با دین و آموزههای دینی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید سؤال دیگری مطرح کنیم و آن اینکه آیا بین اعتقادات انسان و ابزار زندگی و روش معیشتی او تعامل و داد و ستد برقرار است و یا اینکه هیچ ارتباطی بین آنها نیست؟ آیا میتوان گفت که جهانبینی هر فردی با مبانی فلسفی و فکری به دست میآید و لذا جایی برای تأثیر ابزار و رفتار و روش بر جهانبینی باقی نمیماند؟ و یا اینکه همان طور که مشکل تولید کالا، روش تولید و مصرف و ابزار زندگی، متأثر از اعتقادات میباشند اعتقادات نیز متأثر از آنها است؟ به نظر ما این دو متأثر از یکدیگرند و نمیتوان گفت که بین آنها هیچ ارتباط و تعاملی وجود ندارد، دستورات و سفارشات دین مؤید این مطلب است. میتوان از دین که چشم و گوش انسان را مسوول میداند و برای آن دستورات خاصی قرار داده و اجازه نمیدهد انسان هر چیزی را ببیند و بشنود، به خوبی فهمید که دین در دیدهها و شنیدهها معتقد به تأثیرگذاری است و لذا دوباره ابزار زندگی که هر روزه مورد استفاده انسان است ساکت نیست. چرا دین درباره نوع لباس و رنگ لباس سخن گفته و مثلاً لباس ابریشم را برای مردان حرام دانسته و یا پیراهن سیاه را مکروه میداند؟ چرا غذا خوردن در ظرف «طلا» حرام است، چرا خوردن برخی غذاها را نهی کرده است؟ ما به دلیل این احکام آگاه نیستیم، اما دخالت دین در امور معیشتی انسان را به این نکته متنبه میکند که نظر دین درباره خوراک و لباس، ابزار زندگی خنثی نیست. اگر این امور در اعتقادات انسان دخالتی نداشته باشند چه لزومی دارد که دین در مورد آنها پافشاری کند. چنانچه از آیه سیام سوره روم(6) به دست میآید احکام دین اسلام همانند خود دین اسلام منطبق با فطرت است و چون فطرت انسان فطرتی توحیدی است بنابراین این احکام مطابق توحید میباشند. حال آنکه احکام دین توحیدی هستند پس خلاف این احکام شرک و غیرتوحیدی است و لذا میتوان غذای توحیدی و غذای غیرتوحیدی، لباس توحیدی و لباس غیرتوحیدی، مصرف توحیدی و مصرف غیرتوحیدی، تولید توحیدی و تولید غیرتوحیدی، هنر توحیدی و هنر غیرتوحیدی و... داشت. همان طور که جهانبینی توحیدی لباس و خوراک و .. توحیدی را میآورد، لباس و خوراک و ... غیرتوحیدی هم جهانبینی غیرتوحیدی میآورد و نمیتوان با ابزار و لباس و خوراک و... غیرتوحیدی زندگی کرد و در عین حال اعتقادات توحیدی داشت. مسلماً یکی دیگری را از صحنه خارج میکند. چنانچه شهید مطهری در تعارض اعتقادات توحیدی و رفتارهای غیرتوحیدی و گناه میفرمایند این در انسان همیشه در تعارض باقی نمیمانند و بالاخره یکی دیگری را به شکل خود درمیآورد، ابزار زندگی و خوراک و لباس و... نیز چنیناند. البته ممکن است تأثیر این امور در افراد مختلف باشد و بنابر درجه افراد در اعتقادات و مراقبه آنها در اموری عبادی این تأثیر شدت و ضعف پیدا میکند. چرا انسانهای امروز توکلشان به خداوند کمتر شده است؟ چرا رضا به معیشت مقرر خداوند ندارند؟ برای پول درآوردن دروغ میگویند، عباداتشان صوری شده است چرا اگر ضربالمثلی که میگفت «با توکل زانوی اشتر ببند» امروز بیشتر بر «بستن زانوی» اشتر تأکید میشود در حالی که دیروز بر توکل اهمیت بیشتری میدادند؟ پاسخ تمام این سؤالات یک چیز است و آن اینکه انسان امروز نقش خداوند را در این عالم کم میداند و یا اصلاً خداوند را در این عالم و زندگی خود مؤثر نمیداند. یکی از علل مهم چنین اعتقادی (هر چند ناخودآگاه) حذف آن چیزهایی است که انسان را به یاد خداوند میاندازند، چه کسی امروز از دیدن ماشین و وسایل پیچیده برقی به یاد خداوند میافتد؟ انسان امروز چگونه میتواند به آیه «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت» عمل کند، در حالی که به جای نظر کردن به مخلوقات الهی، بیشتر به مصنوعات انسانی نگاه میکند و به جای تحسین خداوند، انسانها را تحسین میکند و در نتیجه به جای کرنش در مقابل خداوند، انسانها را تعظیم میکنند. این یکی از موارد غفلت از خداوند است. مورد دیگر آنکه، با ورود صنعت و علم جدید، دید انسانها به پدیدهها تغییر کرد و در هر پدیدهای علت مادی را جستوجو میکنند و از غایت الهی آن غافلاند، این غایتگریزی درد هولناک انسان جدید است. باعث میشود که تمام پدیدهها را مادی و زمینی ببینند و توجهشان به عالم بالا کم شود و یا قطع شود، که همین امر هم باعث ظهور بیماریهای مختلف روحی و روانی شده است. دل بیجمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد انسانهای امروز به جهت ناپدید شدن جمال جانان از زندگیشان دچار اضطراب و افسردگی و... شدهاند و این نتیجهی غفلت از خداوند است. بگذریم که با ورود تکنولوژی و صنعت جدید برخی، حتی انسان را رب عالم میدانند و معقتدند انسان با صنعت و فنآوری که آفریده جهان را در اختیار دارد. این همان طغیانی است که خداوند فرموده انسان اگر توهم بینیازی کند طغیان میکند (ان الانسان لیطغی ان راه استغنی) و امروز انسان با دست یافتن به ابزار طغیان، طغیان کرده و «ان ربکم الاعلی» سر داده است! به هر حال چه این سخنان مقبول افتد و یا تحجر تلقی شود، امروز باید درباره این امور دوباره اندیشه و تأمل کنیم. متأسفانه در دنیای جدید همه سخن از بازنگری و بازخوانی تفسیر دین و فهم دین و برخی هم بازخوانی اصل دین میزنند اما به ندرت کسی سخن از بازنگری درباره اعتقاد به «پیشرفت غرب»، «مطلوبیت فنآوری»، «رشد بیرویهی علم تجربی و الگو قرار گرفتن آن» و... میگوید. امروزه روشنفکری یعنی زیر سؤال بردن دین و اعتقادات دینی و تفسیری مدرن از آموزههای دینی، اما زیر سؤال بردن فنآوری، پیشرفت غرب و... تحجر و عقبماندگی است، بیاییم یک بار در الگوهایی که امروز دنیای غرب بر ما تحمیل کرده دوباره اندیشه کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 66
نقش واقعی و مناسب از تکنولوژی برای ایجاد فرهنگ یادگیری:
شاید شما شنیده که کلاسهای آموزشی از بین رفت که یادگیری از طریق تکنولوژی سریعتر، ارزانتر و بهتر است. فقط به جریان بیافتند و در هر زمان و مکان یاد بگیرید. اما من همچنین شنیدهام که دوره یادگیری براساس تکنولوژی در حال تمام شدن است، تکنولوژی جدید امروزی با قدرت زیاد به طور ناگهانی به وجود آمد. کدام یک از این دو عقیده درست میباشد؟
چگونگی حقیقت در بعضی جاها در اعتدال است. مدیران و مربیان امیدی شبیه به این داشتند که تکنولوژی میتواند یک راهحل و یا علاج برای تشکیلات و مسائل کسب و کار (تجارت) باشد. فقط تکنولوژی یادگیری جدید قابل دسترسی است. اغلب برای استفادهکنندگان به عنوان یک عقیده به نظر میرسد تا یک راهحل برای آن. ولی از آنجایی که همه ما راحتی بیشتر و تجربههایی را از طریق تکنولوژی به دست میآوریم ولی ما مجبور هستیم آن را وسیلهای با عنوان یادگیری تشکیلات بفهمیم نه به عنوان یک راهحل. حقیقتاً رفتن از کلاسهای آموزشی به یادگیری کنترل شده یا از تدریس حرفهای به مخزن اطلاعات کنترل شده نه تنها ضمانتی را ندارد حتی یادگیری را نیز بیشتر نمیکند. در حقیقت، وقتی به طور غیرمقتضی استفاده میشود، تکنولوژی میتواند یک مانع باشد و همچنین گران میباشد.
هنوز برای تکنولوژی یادگیری هزاران نقش مناسب و بزرگ وجود دارد. برای دانستن اینکه چطور تکنولوژی میتواند استفاده از یادگیری را تسهیل کند این مهم است که آن سوی چشمانداز آموزش کلاس سنتی را ببینیم. چیزی که تنها راه است برای تسهیل یادگیری و تنها راه برای استفاده از تکنولوژی در تلاش و کوشش.
این بخش به راههایی برای یادگیری و استفاده از تکنولوژی با افغان اینکه چطور مردم یاد میگیرند، هر روز، و ابزارهارهایی که برای آسان کردن یادگیریشان استفاده میکنند. این نشان میدهد که چهارچوبی برای خلق یک اقدام مهم برای یادگیری و حمایت شده به وسیله 5 ارکان مهم مربوط به مهم میباشد: آموزش مدیریت دانش، عمل جامعه، حمایت عملکردها و تنظیم استعداد. همة این ارکانها برای نگهداری یک فرهنگ باز یادگیری ضروری است. بیتوجه بودن به آن باعث میشود که عملکردهای گروهی و انفرادی معیوب باقی بماند و تکنولوژی، به طور مقتضی و قوی از هر یک از ارکانها استفاده میکنند، بهرهمندی درست از یک ساختار درست مثل دوباره حساب کردن واقعی و درست میباشد.
موفقیت استفاده از تکنولوژی در خلاقیت یک فرهنگ یادگیری که کمتر وابسته به آخرین زنگها و ستونهای نرمافزار و سختافزار است و بیشتر به یادگیری به روش معمولی اشاره دارد. آینده تکنولوژی یادگیری امیدوار و نامعلوم نیز میباشد. مسیر یک نقشه دریایی به راحتی نیست، اگرچه ما میتوانیم لرزشهایی دارد گذشته شاهد باشیم.
تعدادی مبحث داستانی: Some historicod perspectire
اگرچه اساس آموزش کامپیوتری در انواع مختلف و بیشتر از 30 سال است، راهنمایان تجارت به خوبی متحد شده و همیشه به آن به عنوان حاشیه رسیدگی کردهاند. برای اکثر قسمتها، تشکیلات آموزشی و تعداد کمی از برنامهها در تحصیلات با لا با سختافزارها و نرمافزارهای جدید مورد آزمایش قرار گرفته است. جابهجا کردن درس (رشته) فرعی که امیدوار بودند به انقلاب سازمان یادگیری فقط برای دستیابی به سیستمهای عملیاتی مختلف و نسخههای مختلف از آن سیستمها که مستلزم انتشارات گوناگون از همان محصول میباشد. بنابراین ظرفیت این رشتهها احتیاج داشت تا برای همیشه به روز درآورده شود و دور گسترش آنها طولانی میباشد. اما چیزی که حتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
نقش دولتها در نانو تکنولوژی
چکیده
نانوتکنولوژی ـ که از تولد مفهوم آن بیش از چند دهه نمیگذرد ـ طفل با استعدادی است که پلههای رشد و ترقی را بسیار سریعتر از تصور پیموده و تا غلبه آن برهمة ذهنیتهای علمی فاصلهای نمانده است در این میان همة کشورها به تکاپو افتاده و در شکوفایی آن به گونهای سهیم شده اند آنچه پیش روی شماست ساختاری است که با ملحوظ نمودن نیاز به سرعت و یکپارچگی در راستای توسعة همه جانبة این فنآوری در کشورمان پیشنهاد میشود.
مقدمه
چهل سال پیش Richard Feynman، متخصص کوانتومی نظری و دارندة جایزه نوبل در سخنرانی معروف خود در سال 1959 تحت عنوان “ آن پایین فضای بسیاری هست ” به بررسی بعد رشد نیافتها ی از علم پرداخت که اساس و نظام عمل و اندیشه جهان را لرزاند. نظر و منطق Feynman دنیای اجسام و افعال “ بزرگ ” سالهای صنعتی را به سمت کوچک شدن، حرکت داد.Marvin Minsky- یابنده هوشهای مصنوعی ـ افکار در ظاهر دور از واقع دانشجوی جوان خـود Eric Drexler را بـرای بـاروری تفکرات Feynman پذیرفت و بهعنوان استاد راهنما،روند پیشرفت پایاننامه Drexler را هدایت کرد. “نانو تکنولوژی” نامی است که Drexler بعدها برای ایدههای نوین خودش انتخاب کرد.
نانو تکنولوژی مولکولی نوعی فنآ وری تولیدی است که مواد ودستگاهها و سیستمها را با کنترل ماده در مقیاس طولی نانومتر به وجود میآورد و از خواص و پدیدههای نوظهور که در مقیاس نانو توسعه یافتهاند، بهره برداری میکند. هدف نانو تکنولوژی ساختن مولکول به مولکول آینده است با فرض اینکه تقریباً همة ساختارهای باثبات شیمیایی که از نظر قوانین فیزیک رد نمیشوند را میتوان ساخت.اما اساس منفعت نانوتکنولوژی، دقت آن است. فنآوری تا به امروز هرگز چنین کنترل دقیقی نداشته است و همة فنآوریهای کنونی، فنآوریهای بزرگی هستند.
بر اساس آنچه گفته شد یافتههای امروزی بشر به جایی رسیده که قدرت تغییر خواص و ویژگیهای دنیای پیرامون خود را دارد و به بنای فضای جدیدی برای زیستن میاندیشد و اگر امروز ما به عنوان عضوی از خانواده بزرگ جامعه بشری به فکر چیدمان آینده خود نباشیم، بزودی محکوم به زندگی در دنیای دستساز دیگران خواهیم شد که مطمئناً با خواست و اراده ما متفاوت خواهد بود.
کشور ما به عنوان یک کشور در حال توسعه، با مشکلات و موانع اجتماعی، اقتصادی و تولیدی بسیاری روبروست اما بهدلیل اهمیت ورشد سریع N.T و نیز ویژگیهای خاص آن ( از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
ارتباط بین ایدئولوژی آموزش و پرورش و پذیرش تکنولوژی در معلمان قبل از خدمت
چکیده:
بعد از ارزیابی تعداد زیادی از برنامه های یکپارچه تکنولوژی در دانشگاه هاو مدارس مناطق مختلف ، مشخص شد که وجود تکنولوژی تضمین کننده استفاده از آن در کلاس درس نمی باشد. البته مدلها و فرضیه های مختلفی تلاش کردهاند تا عوامل دخیل در پذیرش تکنولوژیرا توضیح دهند مدلها و فرضیه ها بر عوامل مرتبط با تکنولوژی تکیه کر ده اند . بر مبنای باز بینی نوشته ها ،ما یک مدل جدید برای پذیرش تکنولوژی را فرض کرده ایم شامل ایدئولوژی آموزش و پرورش بعنوان یک عامل خارجی است. ما سعی کردایم مدلی را ایجاد کنیم که با توجه به اطلاعات گرد آوری شده از پرسشنامه های کامل شده بوسیله 320 معلم قبل از خدمت مطابق با مدل فرضی باشد .متغیرهای مورد استفاده از مراحل تحلیل مدل بخشهای از مدل اصلی پذیرش تکنولوزی وشش ایدئولوژی آموزشی مختلف هستند. نتایج نشان دادند که مدل جدید ،با مدل فرض شده مطابقت دارد. بنابراین نتایج نشان می دهد که ایدئولوژی های مختلف آموزشی ممکن است اثرات متفاوت روی پذیرش تکنولوزی توسط معامان داشته باشند.
واژه های کلیدی:ایدئولوژی های آموزشی ،پذیرش تکنولوژی ،انطباق تکنولوژی ،آموزش معلم
مقدمه:
با ظهور سریع تکنولوژی در دهه های گذشته تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT)در شرکتهای مدرن جدید همراه با دولتهای که زمینه لازم را فراهم کردند یک فرا ساختار تخصصی را ایجاد کردند .علاوه بر این تغییرات سریع در جنبه های مختلف جامعه ،آموزش و پرورشبصورت یک هنر مرسوم باقی مانده است .(پرکنیز1992ص3)براساس گفته استورمن تغییرات تکنولوژی که جامعه را تحت تاثیر قرار دادهاند ،عمدتا سیستمهای آموزشی را بدون تغییر قرار دادهاند . از آنجایی که کاربران مهم بوده ونقش عمده ای در بهینه سازی تکنولوژی دارند عواملی که استفاده از این تکنولوژی را تحت تاثیر قرار می دهند برای محققان از اهمیت خاص بر خوردار است این بدان خاطر است که مبدرت وجود تکنولوژی در کلاس درس تضمین کننده استفاده از آن تکنولوژی است. معلمان علاقه چندانی به ترکیب تکنولوزی در آموزش خود ندارند مگر اینکه آنها قبول کنند که تکنولوژی را احساس می کنند و چه عواملی باعث عدم بکار گیری آن میشود.
پذیرش تکنولوژی:
عموما پذیرفته شده است که معامهن امروزی از تکنولوژی آموزشی بنحو گستردهای بهره برداری می کنند .بنابراین ضعف در بکار گیری یا پذیرش تکنولوژی یک مسئله مهم است .از این نظر لازم است که وازه "پذیرش تکنولوژی"را برای تعیین عوامل اثر گذار براستفاده حقیقی از تکنولوژی آموزشی در محیط کلاس تعریف کنیم.
دیویسی ،باگوزی و وارث (1989)عوامل خاص تاثیرگذار بر پذیرش تکنولوژی را در مدل پذیرش تکنولوژی خود نشان تعریف کردند . (TAM )TAM.از تئوری رفتاری مشتق شده است ویک مدل کاملا شناخته شده است .که پس از پذیرش آن پیشرفته های قابل ملاحظه ای کرد .برای مشخص شدن استفاده از تکنولوژی عوامل متعددی به TAMاضافه شده است . با این حال فقط برخی عوامل باقی مانده اند که تاثیر عمدهای بر استفاده از تکنولوژی دارند برای درک صحیح مدل TAMلازم است تا تئوری های تایید کننده آن مشخص گردند . یکی از این تئوری ها ی رفتاری فرضیه شناخت اجتماعی (SCT)است . فرضیه SCTسه عامل متقابل فرد ؛رفتار و محیط را مشخص می کند.و روابط بین آنها را توضیح می دهد . بر اساس این تقابل عوامل فردی و محیطی رفتار را تحط تاثیر قرار می دهند و بالعکس. SCT دو کانال مختلف نتیجه مورد انتظار و خود اثری را برای دو عامل فرد و رفتار مشخص کرده است بر اساس این فرضیه افراد قبل از انجام کاری دو سوال را از خود می پرسند "آیا من می توانم آن را انجام دهم؟"و"آیا من باید آن را انجام دهم؟"اگر آنها بر این باور باشند که قادر به انجام آن رفتار هستند ونیز اگر آنها نتایج خوبی بعد از انجام آن بدست آورند آنها به احتمال زیاد آنرا انجام می دهند . البته مدل SCT نشان میدهد که چگونه دو عامل اصلی نتیجه مورد انتظار و خود اثری که بر رفتار اثر می گذارند عوامل گرایشی هستند که همچنان نا مشخص مانده اند . در سال 1975فیش بین وآژن با توجه به عوامل گرایشی در رفتار تئوری عملکرد استدلالی (TRA)را ایجاد کردند.TRAگرایش رفتاری را به عنوان معیار توجه فرد به انجام یک رفتار خاص معرفی کرد و پیش بینی اولیه از رفتار واقعی را نشان داد. بنابراین مطابق با TRAخود اثری و نتیجه مورد انتظار مستقیما بر روی رفتار واقعی تاثیری ندارد و تنها گرایش رفتاری را تحت تاثیر قرار می دهند در سال 1988مدلTRAاصلاح شد و تئوری به تئوری رفتار طراحی شده(TPB)تغییر کرد .براساس TPB؛رفتار به ندرت بوسیله گرایش رفتاری تحت تاثیر قرار می گیرد و در عوض گرایش رفتاری بوسیله اهداف نُرم شده و کنترل رفتاری دریافت شده و گرایش به سمت رفتار تحت تاثیر قرار می گیرد .
سرانجام در سال 1989،دیویس ،ب ا گوزیوورث و مدلی تحت نام "مدل پذیرش تکنولوژی" "TMA"را معرفی کردند که شامل برخی عوامل شاخص تاثیر گذار بر استفاده از تکنولوژی بود . همانند TRAمدل TAMتوضیح می دهد که چگونه یک عامل اولیه گرایش رفتاری به استفاده بر کاربرد و اتمی سیستم تاثیر مشابه باTAMتوضیح می دهد که چگونه یک عامل اولیه ،گرایش رفتاری باستفاده ،استفاده از سیستم واقعیرا تحت تاثیر قرار داده است .البته گرایش رفتاری به استفاده تنها عامل مرتبط به کاربرد سیستم واقعی است ،مطالعات اخیر نشان داده است که این عامل فقط یک عامل واسطه است ویک عامل فرضی می باشد که در اکثر مطالعات مورد استفاده قرار نمی گیرد.
با توجه به TPB ،TAMعوامل گرایشی تاثیر گذار بر گرایش رفتاری به استفاده بر مبنای آن عامل و گرایش به سمت استفاده از تکنولوژی را توضیح می دهد .در مجموع همانند با SCT ،TAMاثرات خود اثری ونتیجه مورد انتظار در گرایش به سمت استفاده از تکنولوژی را توضیح می دهد TAMعوامل خود اثری ونتیجه مورد انتظاررادر صورت استفاده از تکنولوژی و عدم استفاده از تکنولوژی توضیح می دهد در TAMسایر عوامل دیگر مرتبط با پذیرش تکنولوژی را متغییرهای خارجی می نامند .
به صورت خلاصه،پذیرش تکنولوژی با چهار عامل اصلی متبط هستند،احساس راحتی در استفاده از تکنولوژی ،احساس مفید بودن تکنولوژی ،گرایش به سمت استفاده از نکنولوژی و دفعات استفاده از تکنولوژی .برای مثال ،اگر افراد احساس کنند که تکنولوؤی کاربردی آسان داشته ودر حوزه آنها مفید است ،این عوامل باعث می شود که یک گرایش مثبت به سمت استفاده از تکنولوژی ایجاد گردد.گرایش مثبت به سمت استفاده از تکنولوژی دارای یک رابطه مثبت با گرایش رفتاری به سمت استفاده از تکنولوژی است .با توجه به این مطالب چهار عاملTAM ،که در شکل یک نشان داده شده است ،به عنوان عوامل اصلی در پذیرش تکنولوژی در این مطالعه در نظر گرفته شده است . (شکل 1)
بنابراین متغییرهای خارجی زیادی در این مدل مورد بررسی قرار گرفته است و تعدادی کمی از مطالعات بیش از40%انحراف در استفاده از تکنولوژی دا توضیح دادهاند . در مجموع لگریش واینگهام وکلریتی گفته اند که TAMیک مدل مفید است اما بایستی با یک مدل گسترده تر که شامل متغییرهای مرتبط با انسان و فر آیند های تغییراجتماع است ادغام شده وبه یک مدل نو آوری شده تبدیل گردد."مطابق با این ادعا ،سوال اصلی این مطالعه این بوده است که"چه عواملی بطور مستقیم ویا غیر مستقیم تصمیم گیری را تحت تاثیر قرار می دهند؟این مقاله حدس می زند که ایدئولوژیآموزش می تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر تصمیمات یک فرد اثر بگذارد هر چند هر فردی دارای یک سیستم اعتقادی خاص خود است.
ایدئولوژی آموزشی
ایدئولوژی و آموزشیریشه در ایدئولوژی سیاسی دارندو تصمیمات مرتبط با تصمیم گیری ها را تحت تاثیر قرار می دهند .در سال 1981ویلیام اف اونیل ایدئولوژی های آموزشی را به شش گروه مختلف و دو مجموعه اصلی تقسیم کردند .اونیل این ایدئولوژی ها را بصورت ایدئولوزی آموزشی سنتی و لیبرال تقسیم و برای هر گروه سه زیر گروه دیگر را مشخص کردند . ایدئولوژی سنتی آموزشی شامل بنیاد گرایی آموزشی ،روشنگری آموزش و محافظه کاری آموزش است ایدئولوژی های آموزش ایبرال شامل لیبرالیسم آموزشی ،لیبراثییم آموزشی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
موسسه علمی تکنولوژی بیژینگ کانت
ماشین جوشکاری قطعات وایر مش (تور سیمی)
معرفی عملکرد
فهرست
خلاصه
قابلیت تکنولوژی اصلی
ساختمان و برنامه کاری ماشین جوش صفحه مش
نصب ، تنظیم و دستکاری
اخطار
حمل و نقل و بالا گذاشتن
دلیل عملکرد بد
گارانتی
خلاصه
تجهیزات سری DNW از جوش الکتریکی مش ، جوشکاری اتوماتیک مش براساس جذب تکنولوژی پیشرفته در داخل و خارج کشور می باشد .
مزیت های این ماشین
قفسه اصلی بوسیله صفحات فلزی ضخیم و قطعات فولادی است و این مطمئن می سازد که سازه اصلی از محکمی و فشردگی خوبی برخوردار است .
ارگانیزم ارسال پود (سیم پود) جدید است و ارسال کننده به صورت اتوماتیک سیم را به صورت مرحله ای انجام می دهد و این سازه فشرده و منطقی است .
طراح مش قابلیت قبول تجهیزات با کششض متصل را دارد و تنظیم مش آسان است برای درست کردن ابعاد سوراخ و اندازه دقیق و سریع شبکه
برای جوش سوراخ قطعات گوناگون ممکن است و اندازه سوراخ ها قابل کنترل است . تنظیم بر مبنای تجهیزات مختلف است پس این شرایط راحتی است برای تغییر ابعاد سوراخ و قطعات و کار را برای جوش مشهای مختلف ممکن میسازد .
جوشکار دارای مبدل با کیفیت است و فشار الکتریکی از نوع کلاس 8 می باشد بنابر این محدوده سیم جوشکاری وسیع می باشد .
بنا به درخواست ظرفیت مبدل مصرف کننده و کاهش ناگهانی برق ما می توانیم یک راه جدید را انجام دهیم که کنترل برق یک زمان جوشکاری را قبول کند و فرافکنی برقی جدا داشته باشد .
سیستم جوشکاری قابلیت قبول تکنولوژی کنترل همزمان را دارد . زمان جوشکاری و مرکز کنترل جوشکاری کنترل می شود بوسیله کارت الکتریکی دیجیتالی ، پس از دقت بالایی برخوردار است .
تجهیزات کنترل طول مش با شمارشگر الکتریکی انجام می شود و مدیریت و کنترل آسان است ، و همچنین کنترل ماشین برش امکان پذیر است و طول ابعاد مش با ابعاد مناسب می باشد .
اطلاعات فنی اصلی و پارامتر کار
اطلاعات فنی اصلی
منبع قدرت (برق) = 380/220v+/-10%3phase , 50 hz
رانش موتور : 2.2 kw
قدرت جوشکاری: >= 100kvA ( حجم مبدل)hz/380 50
مبدل جوشکاری HWB100 kvA *2
قطعه کابل جوشکاری : 70*3 میلی متر مربع سیم مسی (فاصله بین ماشین و مبدل برق نباید بیشتر از 200 متر باشد ) 20*1 میلی متر مربع خط آلومنیوم (استفاده از خط صفر )
سیم جوشکاری : کنترل همزمان سیلیسیوم قابل کنترل
مسیر فشار : تغییر طول میله اتصال کششی و جهش بالایی الکترود
فشار جوشکاری الکتریکی : مبدل جوشکاری کلاس 8
زمان جوشکاری : 100ms- 10ms
مسیر تراکم : تغییر طول تیر فشار و مقدار تراکم جشمه الکترود بالا
تغذیه سیم تار : فرستادن سیم تار به صورت اتوماتیک و مرحله ای
پارامترهای اصلی کار
قطر سیم :3 φ 2 - φ
سرعت جوشکاری : 40-0 زمان در دقیقه (سرعت مرحله ای)
نیاز ماشین جوشکاری : برمبنای ساختمان کربن GB/TT00-89 چین T Q195F سیم فولادی با کربن پائین طرح سیم مواد گرم با کشش 250-392 N/m2 سطح باید تمیز باشد بدون زنگ زدگی و آلودگی دیگر
محدوده مش : 50 *50~150*150 میلی متر
ساختمان اصلی ماشین جوشکاری و برنامه کاری ماشین جوشکاری
ساختمان اصلی ماشین جوشکاری : تدارک برخورد جمع شده ، مکانیزم طراحی مش ، مبدل جوشکاری ، فشردن الکترود بالای ستون ، ساختمان پایه الکترود پائین ، ساختمان زبانه سیم ، ساختمان پائین رونده سیم ، ماشین برش مش ، تمام وسایل بالا روی ماشین صفحه مش موجود هستند . ساختمان ماشین بسیار محکم است و برقراری ارتباط بین ماشین و کار خوب است . ساختمان اصلی و برنامه کاری :
ماننده پیوست 1 :