لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 100
موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان مازندران با حدود 24 هزار کیلومتر مربع مساحت بین 47 دقیقه تا 38 درجه و 5 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 34 دقیقه تا 56 درجه و 14 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته ایت. دریای مازندران در شمال، استان تهران و سمنان در جنوب و استان های گیلان و گلستان به ترتیب در غرب و شرق آن قرار گرفته است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری سال 1375 و با توجه به تفکیک استان گلستان از استان مازندران، این استان در حال حاضر 14 شهرستان، 38 شهر، 34 بخش و 100 دهستان دارد. شهرستان های این استان عبارتند از: آمل، بابل، بابلسر، بهشهر، تنکابن، ساری، سواد کوه، قائم شهر، رامسر، محمودآباد، نکا، نور، نوشهر و چالوس.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
موقعیت و وضعیت طبیعی استان مازندران نشانگر دو ناحیه عمده جلگه های ساحلی و کوهستانی البرز است. امتداد و جهت رشته کوه های البرز به صورت دیواری مرتفع و طولانی، نوار ساحلی و جلگه های کناره ای دریای مازندران را محصور کرده است. در سراسر استان مازندارن، شیب زمین از ارتفاعات به سوی جلگه و به سمت دریای خزر کاهش می یابد. در محل تلاقی جلگه و کوهپایههای شمالی البرز، به علت شدت فرسایش و تراکم آبرفت، قسمتی از ناهمواری های قدیمی با رسوبات جدیدتر پوشیده شده و در بعضی نقاط به صورت تپه درآمده است. تحت تأثیر نسیم دریا و بادهای محلی، در جلگه های سواحل جنوبی و شرقی دریای خزر، تپه های ماسه ای ساحلی تشکیل شده و سدی طبیعی و کم ارتفاع بین دریا و جلگه پدید آورده اند. همچنین در قسمت شرقی جلگه مازندران رسوباتی ضخیم به صورت تپه ماهوره های نسبتا مرتفع وجود دارد که حداکثر گسترش غربی آنها تا شهرهای بهشهر و نکا محدود میشود.
طبیعت استان مازندران تحت تأثیر عرض جغرافیایی، ارتفاعات البرز، ارتفاع از سطح دریا، دوری و نزدیکی به دریا، وزش بادهای محلی و ناحیه ای، جا به جایی توده های هوای شمالی و غربی و حتی پوشش متراکم جنگلی قرار دارد. به همین جهت و با وجود وسعت اندک، (و بر خلاف تصور عموم که آب و هوای آن را یکسره معتدل می دانند)، این ناحیه از تنوع آب و هوایی ویژه ای برخوردار است. دو جریان بزرگ نقش تعیین کننده ای در آب و هوای استان ایفا می کند:
یکی جریان هوایی شمال و شمال شرقی که از سیبری و قطب شمال به سوی
جنوب و جنوب غربی پیش روی می کند و موجب سردی هوا، یخ بندان و ریزش برف و باران می شود. این توده هوا در تابستان به سوی شمال رانده میشود و تأثیر چندانی در آب و هوای مازندران ندارد. دیگری جریان وزش بادهای غربی است که در زمستان از اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه و دریای سیاه عبور می کند و پس از ورود به ایران، بارندگی های شدید و مداوم را باعث می شود. در ماه های تابستان قدرت باران زایی این بادها کاهش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
موجود را می توان در تقسیمات اولیه (1) به دو نوع ثابت و متغیّر تقسیم کرد. واجب الوجود و کجردّات تام همان موجودات ثابتند و موجود متغیّر شامل همه ی موجودات مادی و نفوس متعلّق به ماده است. تغیّر از ماده «غیر» به معنای «دیگر شدن» و «دگرگون شدن» می باشد و از مفاهیم بدیهی است زیرا نمی توان برای آن مفهوم ماهوی در نظر گرفت که دارای جنس و فصل باشد و یا مفهوم عقلی روشنی یافت که بتوان آن مفهوم را در تغییرش بکار برد. مفهوم ثبات هم از مفاهیم بینیاز از تعریف است. تغیّر از واضح ترین و مسلم ترین حقایق این جهان است و جهان ثبات و ساکن نیست چرا که پدیده های آن عوض شده و اشیاء آن از حالی به حال دیگر و از وضعی به وضع دیگر و از کیفیّتی به کیفیّت دیگر در می آیند. علاوه بر تغییر طبیعت، هر یک از ما در حالات درونی مان، تغییراتی را با توجه به علم حضوری در می یابیم. سپس نتیجه می گیریم وجود متغیّر امر بدیهی است، اماّا وجود ثابت که هیچ تغییری نداشته باشد را باید با برهان ثابت کرد. بسیاری از علوم بشر، تحقیق درباره ی همین تغیّر ها و تبدلّها را به عهده دارند و قوانین کاشف این متغیرهاست. بخشی از فلسفه هم تغییرات و تبدلات طبیعت را بررسی می کند ولی این بررسی به شکل کلی و عمومی است و ما ؟؟ علوم، مبتنی بر جنبه های تغیّر قضاوتهای مهمی نیست. از نظر فلسفه، طبیعت جز شدن و تغییر و تحول نیست. تغیّر مفهومی است که برای انتزاع آن، باید دو چیز یا دو حالت یا دو جزء یک چیز را درنظر گرفت که یکی زایل شده و دیگری جایگزین آن گردد و یا عدم موجوی را تغیّر نامید چرا که وجود آن شیء تبدیل به غیر (عدم) شده است همچنین حدوث و پیدایش چیزی متغیّر است چون عدم قبلی تبدیل به وجود می شود.تغیّر را می توان به دو قسم دفعی و تدریجی تقسیم کرد. در تغیّر دفعی ، نقطه و مرز مشخصی بین سابق و موقعیّت لاحق وجود ندارد و زمانی بین آن ها فاصله نمی شود مثلاً تبدیل شدن آب به بخار تعلّق روح به نطفه و کنده شدن میوه از درخت تغییرات دفعی و در یک آن انجام می شود. تغییرات دفعی از دو وجود مثل آب و بخار یا وجود و عدم یک شیء انتزاع می شود مانند پریدن رنگ جسم و بی رنگ شدن آن1.
تغییر تدریجی در اصطلاح فلسفه (حرکت) نام دارد مانند تغییر درجه ی حرارت آب که تدریجاً حاصل می شود. همه ِ تحولات جهان طبیعت از راه حرکت انجام می شود. حرکت به ویژه حرکت مکانی از چیزهایی است که هریک از ما از آغاز زندگی با آن سرو کار داشتیم و هرگز از پیش چشم ما و شاید از فکر و اندیشه مان ناپدید نمی شود لذا با آن کاملاً آشنا بوده و آن را می شناسیم1. برای بحث در مورد متغّیر تدریجی 0حرکت) ابتدا تعاریف مختلفی که از آن شده را بیان و بررسی می نماییم.
تعریف حرکت: حرکت از نظر ارسطو کمال اول است برای امر بالقوه از آن جهت که بالقوه است.
الحرکُة کمالُ اولٍ لِما بالقُوَّةِ مِنْ حیثُ اَنَّهُ بالقَّةَ.
توضیح این نظر: حرکت یک شیء بدون غایت2 نیست یعنی هر جسمی که حرکتی را انجام می دهد مقصدی را می جوید و می خواهد با حرکت به آن مقصد برسد. سپس حرکت برای شیء متحرک حکم وسیله را دارد نه هدف. بنابر این اگر حرکت یک جسم را یک جا در نظر بگیریم و آن را در مقابل هدف قرار دهیم، خود فعلیّتی است که قبل از آغاز حرکت نبود و فقط امکان آن وجود داشت و همان فعلیّت نسبت به هدف اصلی نهایی، قوه موجودی که استعداد کمالی دارد. و الان آن کمال ندارد در شرایط خاصی به سمت آن کمال سیر می کند همین سیر مقداری برای رسیدن به کمال مطلوب است. کمال بدون حرکت برای جسم از حیث بالقوه بودن آن است می توانیم مثال را به این شکل بیان کنیم که جسم مکان را هدف قرار می دهد تا در آن استقرار یابد و به طرف آن می رود برای این جسم رفتن به استقرار تقدم دارد لذا رفتن کمال اول است پس هر گاه جسم شروع به رفتن می کند کمال برایش تحقق می شود. و رفتن کمال مطلق جسم نیست از آن جهت کمال است که هنوز نسبت به کمال دوم (استقرار در مکانی که خواص آن است) بالقوه می باشد.
این تعریف از نظر فلسفه در میان تعاریف دیگر دقیق تر است اما اشکال آن اینست که نمی توان آن را به اصطلاح منطقی حد تام دانست زیرا حد تام مخصوص ، هیاتی است که جنس و فصل داشته باشند ولی مفهوم حرکت از معقولات ثانیه فلسفی است که از نحوه ی وجود متحرک انتزاع شده و در خارج ؟؟ هر یا عرضی به نام حرکت نداریم.1
افلاطون حرکت را خروج از حالت یکسانی و برابری می داند.
«الحرکةُ هو خروجٌ عن مساوات»2 یعنی حرکت بیرون شدن از برابری و خارج شدن از حالت یکسانی است در مورد یکسانی می توان در نوع تصور برداشت یکی این که دو شیء مختلف در مقایسه با هم، یکسانند. و کافی یک شیء واحد در حال و در وقت مورد نظر قرار گرفته و حکم به یکسانی ان می شود و بر هر دو حال تعریف افلاطون صدق می کند.
اشکال تعریف افلاطون آنست که شامل حدوث حالی دفعی هم می شود چون شیء که معدوم بوده و یک دفعه موجود شده، از یکسانی خارج شده است در حالی که منظور از حرکت ، تغیّرات تدریجی است. در تعریفی منسوب به فیثاغورث حرکت را غیریّت معرّفی نموده است.
فیثاغورث در این تعریف حرکت را واقع شدن و تحقق غیریّت برای شیء واحد در انست مختلف می پندارد. البته حرکت با غیریت در مفهومن که یک مصداق دارند. در جایی که حرکت شاهده می شود ، نفس خروج شیء حالی به حل دیگر است پس حرکت یعنی غیر بودن با حال با حال دیگر، غیریّت حالی با حال دیگر و خروج از حالی ه حال دیگر.
تعریف دیگر حرکت مربوط به بوعلی سینا است وی معتقد است:
اِنَّ الحرکة حالٍ قارّةٍ فی الجسم یسیراً یسیراً علی سبیل اتّجاه نحو شیءٍ و الوصول به الیه و هو بالقوة او باصل .
یعنی حرکت......
اما قیود این تعریف عبارتند از:
تبّدل: در کلمه تبّدل یک زوال و یک وجود نهفته شده است یک شیء چیزی را پذیرفته و واجد گردیده و چیزی را از دست داده و فاقد می گردد. بین این کلمه و تبادل تفاوتی مشاهده می شود و آن اینست که در تبادل، دو شیء مغایر متبادل می شوند یعنی با از بین رفتن یکی، دیگری جایگزین آن می شود.
قارّة: امور متبدل با توجه به ماهیتشان دو دسته می شوند گروهی به حسب ماهیتشان ثابتند و تدریج و عدم قرار در آن ها راه ندارد مانند انسان یا مفهوم سفیدی. به این امور قارالذات گویند.
اما در گروهی دیگر، مفهوم تدریجی و عدم قرار، جزء ذات و مقّوم ماهیّت آن هاست. اگر مفهوم تدریجی را از این مفاهیم بگیریم، ماهیتی ناقص خواهند داشت مثل خود حرکت. به این امور غیر قارالذات گویند.
تقریباً تمام فلاسفه ی اسلامی معتقدند حرکت در امور غیر قارالذات معنی ندارد.
فی الجسم: تبّدلها را هم می توان هم در نفس های مجرد و هم در جسم دید. اما فقط تبدلّهایی که در جسم واقع می شود از نوع حرکت است و تبدلهای نفس مجرد از این مسأله خارج است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان مازندران با حدود 24 هزار کیلومتر مربع مساحت بین 47 دقیقه تا 38 درجه و 5 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 34 دقیقه تا 56 درجه و 14 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته ایت. دریای مازندران در شمال، استان تهران و سمنان در جنوب و استان های گیلان و گلستان به ترتیب در غرب و شرق آن قرار گرفته است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری سال 1375 و با توجه به تفکیک استان گلستان از استان مازندران، این استان در حال حاضر 14 شهرستان، 38 شهر، 34 بخش و 100 دهستان دارد. شهرستان های این استان عبارتند از: آمل، بابل، بابلسر، بهشهر، تنکابن، ساری، سواد کوه، قائم شهر، رامسر، محمودآباد، نکا، نور، نوشهر و چالوس.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
موقعیت و وضعیت طبیعی استان مازندران نشانگر دو ناحیه عمده جلگه های ساحلی و کوهستانی البرز است. امتداد و جهت رشته کوه های البرز به صورت دیواری مرتفع و طولانی، نوار ساحلی و جلگه های کناره ای دریای مازندران را محصور کرده است. در سراسر استان مازندارن، شیب زمین از ارتفاعات به سوی جلگه و به سمت دریای خزر کاهش می یابد. در محل تلاقی جلگه و کوهپایههای شمالی البرز، به علت شدت فرسایش و تراکم آبرفت، قسمتی از ناهمواری های قدیمی با رسوبات جدیدتر پوشیده شده و در بعضی نقاط به صورت تپه درآمده است. تحت تأثیر نسیم دریا و بادهای محلی، در جلگه های سواحل جنوبی و شرقی دریای خزر، تپه های ماسه ای ساحلی تشکیل شده و سدی طبیعی و کم ارتفاع بین دریا و جلگه پدید آورده اند. همچنین در قسمت شرقی جلگه مازندران رسوباتی ضخیم به صورت تپه ماهوره های نسبتا مرتفع وجود دارد که حداکثر گسترش غربی آنها تا شهرهای بهشهر و نکا محدود میشود.
طبیعت استان مازندران تحت تأثیر عرض جغرافیایی، ارتفاعات البرز، ارتفاع از سطح دریا، دوری و نزدیکی به دریا، وزش بادهای محلی و ناحیه ای، جا به جایی توده های هوای شمالی و غربی و حتی پوشش متراکم جنگلی قرار دارد. به همین جهت و با وجود وسعت اندک، (و بر خلاف تصور عموم که آب و هوای آن را یکسره معتدل می دانند)، این ناحیه از تنوع آب و هوایی ویژه ای برخوردار است. دو جریان بزرگ نقش تعیین کننده ای در آب و هوای استان ایفا می کند:
یکی جریان هوایی شمال و شمال شرقی که از سیبری و قطب شمال به سوی
جنوب و جنوب غربی پیش روی می کند و موجب سردی هوا، یخ بندان و ریزش برف و باران می شود. این توده هوا در تابستان به سوی شمال رانده میشود و تأثیر چندانی در آب و هوای مازندران ندارد. دیگری جریان وزش بادهای غربی است که در زمستان از اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه و دریای سیاه عبور می کند و پس از ورود به ایران، بارندگی های شدید و مداوم را باعث می شود. در ماه های تابستان قدرت باران زایی این بادها کاهش می یابد و فقط رطوبت و هوای شرجی را افزایش می دهد و شرایط زیستی نامناسبی را پدید میآورد. علاوه بر باد و جا به جایی توده های اصلی هوا، بادهای محلی دیگری نیز مانند باد سورترک(شاخه ای از سیبری در زمستان)، باد خوش آباد دره نور، باد اورزروا (باد سرد زمستان از شرق به غرب) باد گیل وا(از مازندارن به گیلان) و باد سام(بادی در بهار و تابستان از جنوب به شمال) وجود دارد که به طور محلی و فصلی در شرایط آب و هوایی استان مازندران مؤثر واقع می شوند. آب و هوای استان مازندران با توجه به دما و بارش، به چند نوع تقسیم می شوند که عبارتند از:
آب و هوای معتدل خزری: جلگه های غربی و مرکزی استان تا کوه پایه های شمالی البرز و امتداد آن در نوار باریکی به سوی شرق، که از شمال به مسیر اصلی گرگان رود محدود می شود، آب و هوای معتدل خزری دارد. این نواحی به علت نزدیکی به دریای خزر از یک طرف و دیواره کوهستانی البرز و فاصله اندک کوه و دریا از طرف دیگر، دمای معتدلی دارد که دامنه گرمای آن محدود است. تابستان های گرم و مرطوب و زمستان های معتدل و مرطوب از ویژگی های عمده این نوع آب و هوا است و لذا آب و هوای بخش هایی از این ناحیه، مشابه آب و هوای معتدل مدیترانه است.
آب و هوای معتدل کوهستانی: با افزایش تدریجی ارتفاع اراضی جلگه ای به سوی ارتفاعات البرز و دوری از دریای خزر، در نواری به ارتفاع تقریبا 1500 تا 3000 متر، شرایط آب و هواب معتدل کوهستانی شکل می گیرد. به طوری که زمستان های سرد، طولانی و یخ بندان دارد و تابستان های آن معتدل و کوتاه است. از ویژگیهای اصلی این محدوده، کاهش میزان بارندگی سالانه و دمای هوا و افزایش ریزش برف است، که در نتیجه قسمتی از ریزش های جوی این نواحی به صورت برف تا اوایل دوره گرم در سطح زمین انباشته می شود.
آب و هوای سرد کوهستانی: در قلل کوهستان های مرتفع دامنه شمالی البرز و در ارتفاع بالای 3000 متر، دمای هوا به شدت پایین می آید و یخ بندان های طولانی ایجاد می شود و لذا این نواحی زمستان هایی سرد و طولانی و تابستان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 65
موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان کرمان در جنوب شرقی ایران واقع شده است. از شمال با استانهای خراسان و یزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سیستا ن و بلوچستان و از غرب با استان فارس همسایه است. مساحت این استان حدود 175069 کیلومترمربع است بین 55 درجه و 25 دقیقه تا 32 درجة عرض شمالی و 26 درجه و 53 دقیقه تا 29 درجه و59 دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار گرفته است.
استان کرمان بعد از استان خراسان دومین استان پهناور کشور است و حدود 11 درصد از خاک ایران را در برگرفته است. این استان یکی از مرتفعترین استانهای کشور است، و شهرستان بافت آن با 2250 متر ارتفاع از سطح دریا مرتفعترین شهرستان استان میباشد. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان کرمان مشتمل بر 10 شهرستان، 7 شهر و 31 بخش است. شهرستانهای آن عبارتند از: بافت، بردسیر، بم، جیرفت، رفسنجان، زرند، سیرجان، شهر بابک، کرمان و کهنوج.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
استان کرمان درجنوبشرقی ایران قرار گرفته است و ارتفاعات آن دنبالة رشته کوههای مرکزی ایران است که از چین خوردگیهای آتشفشانی آذربایجان شروع میشود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنبالة آن چندین بار در فلات مرکزی به وسیلة حوزههای پست داخلی و کویر قطع میشود. زمان تشکیل این چینخوردگیها با پیدایش فلات داخلی و عقبنشینی دریای تنیس همراه است. به دنبال حرکات کوهزایی و باز شدن دهانههای آتشفشانی، کف دریای تنیس بالا آمد و آب دریاهای اطراف نیز بر اثر تبخیر شدید و تراکم رسوبات آن خشک شد و قشر ضخیمی از رسوبات نمک دریا روی آنها به جای ماند و کویرهای کنونی( کویر لوت) را تشکیل داد. در نواحی پست، ذرات حاصله از متلاشی شدن و فرسایش کوهستانها، روی هم انباشته شد که با وزش باد به حرکت در میآیند و تپههای متحرک شنی را بوجود میآورند.
رشته کوههای مرکزی در این منطقه دشتهای وسیع استان را از یکدیگر جدا میسازند این کویرها بطور کلی 2 رشتة عمده هستند که از شمالغربی به جنوب شرقی کشیده شدهاند و مهمترین آن رشته کوههای بشارگردکوهبنان است.
این رشته کوهها دنبالة کوههای جندق و بیابانک هستند که تا کرمان و بم گسترش یافتهاند. از قلل مهم آن میتوان به کوههای کوهبنان، طغرلالجرد( تخراجه) پلوار، سیرچ، ابارق، و تهرود اشاره کرد که بزرگترین حایل بین مناطق کویر با سایر مناطق استان میباشند.
رشتة دوم کوههایی است که از یزد تا کرمان و چاله جازموریان کشیده شدهاند و به موازات رشتة اول امتداد دارند. از ارتفاعات مهم این رشته نیز میتوان کوههای مدور، شهر بابک، کوه پنج، چلتن لالهزار، هزار بحر آسمان، جبال بارز و شهسواران را نام برد.
در قسمت جنوب شهرستان کهنوج نیز رشتهکوههای بشاگرد، دنبالة رشته کوههای زاگرس قرار دارتد و این منطقه را از استان هرمزگان جدا میسازند. وجود ارتفاعات و پستی بلندیهای در منطقه و شرایط خاص اقلیمی، آب و هوای متفاوتی در نواحی مختلف استان به وجود آورده است. نواحی شمالی و شمالغربی و مرکزی دارای آب و هوای خشک و معتدل است و نواحی جنوبی و جنوب شرقی آب و هوای گرم و نسبتاَ مرطوب دارد. مقدار بارش ریزشهای جوی بسیار متغیر و کم است. بیشترین باران در منطقة جیرفت میبارد. اراضی مرتفع و بادگیر توأم با طوفان و گرد و غبار است. آب و هوای شهر کرمان خشک و نیمة معتدل است. بر اساس گزارش سازمان هواشناسی در سال 1370 حداکثر مطلق درجة حرارت 6/39 درجة سانتیگراد، حداقل مطلق درجة حرارت 17- درجة سانتیگراد و تعداد روزهای یخبندان 79 روز بوده است.
این گزارش حاکی از آن است که متوسط درجة حرارت استان در ماههای اردیبهشت، خرداد، مرداد، و تیر بین 20 تا 25 درجة سانتیگراد میباشد و از دیدگاه استفادههای جهانگردی، مطلوبترین ماهها جهت مسافرت به استان میباشند. متوسط بیشترین درجة حرارت با 7/26 درجه مربوط با تیرماه و کمترین آن اختصاص به بهمن ماه دارد که 9/3 درجة سانتیگراد میباشد.
استان کرمان تحت تأثیر بادهای مختلف برون منطقهای و محلی است. وزش این بادها، آب و هوای آنرا دستخوش تحولات و تغییرات قابل توجهی میکند. این بادها عمدتاَ از نوع بادهای موسمی خشک هستند و در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت میوزند. و جهت آنها از جنوب غربی به طرف شمالشرقی و مشرق است. این بادها انبوهی از خاک و شن با خود به طرف شهر کرمان میآورند و سبب تقلیل رطوبت نسبی هوا میگردند. همچنین بادهای غربی و شمالغربی باعث ریزش باران در زمستان و بهار میشوند.
ریزش نزولات جوی از آبان ماه شروع و تا اردیبهشت ماه سال بعد ادامه مییابد. بیشترین میزان بارندگی از دیماه تا اردیبهشت ماه است. اغلب این بارشها به صورت باران است و گاهی هم اندکی برف میبارد. میزان بارندگی سالانة استان در سال 1370 ، برابر 7/114 میلیمتر بوده است.
جغرافیای تاریخی استان
سابقة سکونت و استقرار در دیار کرمان به هزارة چهارم قبل از میلاد میرسد. این منطقه یکی از قدیمیترین نواحی ایران بشمار میرود و در گذر زمان گنجینههای