لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
«نیایش در رجب، ماه بزرگ خداوند» جعفر مهربانی
خدایا چه بسیار زمانی که یاد تو از ذهن های ما رفت و در حال غفلت و پریشانی معصیت تو را انجام دادیم. خدایا هر زمان که پرده های شهوت و عضب مرا فرا گرفتند و به سوی نفس امّاره شتافتم پرده ای از شرم دیدگانم را فراگرفت تا جایی که جرئت بازگشت به سویت را نداشتم و از خجالت صدا در گلویم گرفته شد.
معبودا؛ راه زندگی راهی طولانی و پرفراز و نشیب است. می دانم هنوز راه زیادی را طی نکرده ام ولی در همین راه که طی کرده ام کوله بارم سنگین از گناه است.
پروردگارا؛ دستانم را برای توبه به سوی تو دراز می کنم، پس ای مهربانترین مهربانان، دریچه لطف و کرمت را نبند و دستانم را خالی برنگردان.
لطیفا؛ انوار طلایی ات را بر قلبم بباران و آن را همچون آینه صاف و بی ریا گردان.
و هم اکنون ماه رجب است؛ ماهی که خود به پیامبرت فرمودی ماه رجب را ریسمانی میان خود و بندگانم قرار داده ام، هرکس به آن چنگ زند به وصال من رسد.
آری این کلمات افقهای نورانی امید را در دل من گنهکار تابنده کرد آنجا که فرمودی:
ماه رجب، ماه مَن- بنده، بندة من- و رحمت، رحمت من است؛ هرکه در این ماه مرا بخواند، اجابتش می کنم و هرکه حاجت آورد عطایش کنم.
و مَن همان بنده ضعیف – ذلیل – حاجتمند و کوچک درگاه تو هستم خدایا رحمت خود را بر من بباران زیرا در کلام دیگری پیامبرت فرمود:
رجب ماه بارش رحمت الهی است؛ خداوند در این ماه رحمت خود را بر بندگانش فرو می ریزد.
پروردگارا در این ماه عظیم بر این بنده ضعیف توفیق دعا و عبادت و از همه مهم تر توفیق روزه داری عنایت کن. چرا که رسول رحمت و پیامبر رأفت همو که در 27 همین ماه آغاز رسالت را برای هدایت گمراهانی همچون من آغاز کرد فرمود:
در بهشت قصری است که جز روزه داران ماه رجب وارد آن نمی شوند.
و حجت هفتم حضرت موسی بن جعفر که در فضیلت روزه این ماه فرمود:
هر که یک روز از ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنم یکساله راه، از او دور شود و هر که سه روز از آن را روزه بدارد بهشت او را واجب گردد.
پروردگارا بر من رحمت آور و توفیق استغفار که دری از درهای توبه است را بر من ع7نایت کن آری رجب ماه استغفار شعبان ماه پذیرش توبه و رمضان ماهی است که میهمان الهی با روحی پاک بر سر سفره پروردگار عالم وارد می شود، معبودا توفیق عمل بر این سلوک عرفانی در این سه ماه را بر من عنایت کن.
و حجّت ششم حضرت امام جعفر صادق از قول رسول اکرم فرمود:
ماه رجب ماه استغفار امّت من است؛ پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب ماه بزرگی است که خداوند پاداش نیکی ها را در آن دوچندان و گناهان را پاک می کند.
و کلام آخر این مقال میهمان پیر جماران- امام امت، خمینی بت شکن:
ای دوست هرآنچه هست نور رخ تواست فریادرس دل نظر فرّخ تو است
طی شد شب هجر و مطلع الفجر شد یارا دل مرده تشنه پاسخ تو است
******************
آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست قلبی که به عشقت نطپد جُز گِل نیست
آن کس که ندارد به سر کوی تو راه از زندگی بی ثمرش حاصل نیست
*************************************
در محضر مرحوم شیخ رجبعلی خیاط «نکوگویان»
برگرفته از کتاب کیمیای محبّت «مقداد شمس»
مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان معروف به خیاط در سال 1262 هجری شمسی در تهران دیده به جهان گشود ایشان برای اداره زندگی خود شغل خیاطی را انتخاب کرد وی با توجه به اهل بیت و با پا گذاشتن روی نفس اَمّاره به مقامات بالای معنوی رسید مرحوم شیخ در دیدار با آیت ا... العظمی میلانی مهمترین سکّوی پرش خود به مقامات عالیه را چنین تشریح می کند: «در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت؛ با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یکبار تو خدا را امتحان کن از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بخش اول
تولد ، زادگاه ، خانواده
نام نیما ، لادبن
علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج در 15 جمادی الاول سال 1315 هجری قمری برابربا 11 نوامبر سال 1897 میلادی در دهکده یوش به دنیا آمده است این تاریخ برابر است با 21 آبان ماه سال 1276 شمسی .
یوش زادگاه نیما دهکده ای است ییلاقی از دهستان اوز رود بخش نور شهرستان آمل . در حال حاضر با ماشین از دوراه می شود به آنجا رفت: از راه چالوس ، ازجاده منشعب از پل زنگوله ، بالاتر از تونل کندوان ، که تا یوش 45 کیلومتر فاصله دارد و دیگری از جاده هراز ، از جاده ای منشعب از دو آب آمل ، 42 کیلومتر مانده به آمل . از دوآب تا یوش 69 کیلومتر فاصله است .
دهکده یوش در دره ای تقریباً میانه جاده چالوس و هراز واقع شده است . امروزه می توان با ماشین به یوش رفت اما در زمان نیما پیشتر از پل زنگوله را با قاطر می رفتند که تقریباً یکروز طول می کشید و از آبادیهای ایلکا ، نسن ، پل و اوز می گذشت .
نیما خود در یاداشتی نسبش را چنین نوشته است :
((علی بن ابراهیم – معروف به اعظام السلطنه – ابن علی معروف به ناظم الایاله – ابن محمد رضا – معروف به بابان خان بیک – ابن محمد هاشم بن محمدرضا))
از پیشینیان مشهور این دودمان است : کیا جمال الدین ( منسوب به دودمانی که در تمام دوره های اسلامی برحوالی نور و لاریجان حکومت داشتند ) که مزار او برفراز تپه ای در یوش باقی است و دارای چهار پسر بود به نامهای اسفندیار – کریم – جمشید وداود که می گویند جد تمام اهالی یوش بود و از اینجا است نام خانوادگی اسفندیاری ها – کریمی ها –جمشیدیها و
داودیهای یوش و پیشتر از او گیلانشاه که زمان زندگیش مقارن با ایام یزدگر ساسانی بود و موسس سلسله بادوسپانان طبرستان .
اما پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه مردی محتشم بود که به کار کشاورزی و گله داری می پرداخت و از ((حامیان شجاع نهضت مشروطه به شمار می رفت و به همراه امیر موید سواد کوهی انجمن طبرستان را تاسیس کرده بود ))
مردی درشت اندام بود که ازسالهای 1288 به بعد در تهران اقامت داشت و یک خرداد سال 1305 در تهران درگذشت .
مادرش ، طوبی مفتاح بود نوه حکیم نوری منتقد و شاعر و فیلسوف زمان قاجار . آشنا و علاقه مند به شعر بود و نیما نوشته است که ((در کودکی حکایتهای حکیم نظامی را برای او تعریف می کرد ))
نیما در خردسالی علی خوانده می شد و پسر بزرگ خانواده بود .
برادرچهارسال کوچکتر از او رضا ((بعدها لادبن)) نام داشت وخواهرانش مهراقدس ، ناکتا و ثریا بودند .
درجوانی ، حدود سالهای تحصیل در مدرسه سن لوئی نام خود را نیما نهاده بود در روی جلد کتاب ((قصه رنگ پریده ، خونسرد)) که آنرا در حمل 1300 به هزینه خود در مطبعه سعادت تهرا ن چاپ کرده ، تنها نام نیما به فارسی و لاتین آمده است در خرداد ماه 1304 شمسی با مراجعه به اداره سجل احوال نام و نام خانوادگی خود را رسماً نیما یوشیج خواند و شناسنامه دریافت کرد .
در هر حال هیچگاه نام او رسماً علی اسفندیاری نیامده است و دانسته نیست این اشتباه بزرگ که نام او علی اسفندیاری و تخلصش نیما یوشیج است از کجا منشا گرفته است .
نیما خود در یاداشتی در باره معنی ((نیما )) می نویسد :
نیماور اسم دو سه نفر از اسپهبدان غربی مازندران بوده است . مورخین نیماور را ((نام آور)) می نویسند که غلط است . نیماور مرکب است از نیما = قوس . برج نهم از بروج در زبان طبری = کمان + ور یعنی کماندار برگزیده ، شناخته شده مثل کمانداری عالی .
این کلمه از ترکیبات اوستایی است که با صورت مخفف ، یعنی حذف ی ، در زبان طبری مانده است .
در زبان طبری ، لغات اوستائی و سانسکریت زیاد است . فخر الدوله نیماور دوم ، پدر شراگیم در 640 فوت کرده است . نما رستاق محل سکونت نیماور فخرالدوله بوده است .
نیماور مثل شهریور = نگهدار شهر ، نگهدار کمان است .
جادارد از لادبن به دلیل شخصیت برجسته اش و هم به این دلیل که در دوران جوانی بیشترین تاثیر را بر نیما یوشیج داشته است ، بیشتر بنویسیم :
از نامه های نیما چنین دانسته می شود که لادبن چهار سال از نیما کوچکتر بود و به این ترتیب تاریخ تولد او سال 1280 شمسی است در یوش بدنیاآمد و در خردسالی رضا نامیده شد و در جوانی نام خود را به لادبن تغییر داد که بنا به نوشته نیما نام کوهی است .
از نیما 24 نامه به لادبن در دست است (برخی از این نامه ها را در بخش پیوستهای این تحقیق می خوانید)
که بهترین منبع برای شناسائی احوالات و افکار او در دوران جوانی و همچنین یکی از گسترده ترین منابع در مورد لادبن است .
او همراه نیما به تهران فرستاده شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
این نوشته بیان کوچکی برای انسانی بزرگ است و این انسان بزرگ کسی نیست جز لئوناردو داوینچی . کسی که تنها در زمانه و دوران خود نزیست و افق ذهن او بسیار بلندتر از دورانی به شکوه رنسانس بود.
نام لئوناردو در کتب هنر و در کنار نام استادان و بزرگان هنر و علم نامی پر تلألو است در طی مراحل مختلفی که مشغول به گرد آوری مطالب جهت این بیان بودم، بارها و بارها به واژگانی چون : خلاقیت، علم و هنر، نبوغ، کنجکاوی، ذهن بارور، دقت و شناخت و از این قبیل بسیار برخورد کردم.
من لئوناردو را انسانی باهوش و خلاق یافتم که دیگران بیشتر به او نیازمند بودند تا او بدانها دربررسی مطالب و نوشته ها آنچه جلب توجه می کرد، شخصیت کنجکاو و اسرارآمیز او بود.
در حقیقت او دوست داشت دیگران را به فکر کردن وا دارد. شناخت او با داشتن اندیشه های نامحدود و تا حد زیادی پوشیده در لایه های رمزآمیز حیاتش کاری سخت و دشوار است.
با نگاه به زندگی و آثار جاودانش آنچه که برایم بسیار کمرنگ جلوه کرد، شایعات و اتهاماتی بود که هیچ گاه تاکنون سندیت و دلیل روشنی بر آنها یافت نشد و آنچه برایم بسیار با ارزش بود تفکر نوگرا و شناخت او از هنر گذشته و حال خویش بود به گونه ای که این شناخت تأثیرات شگرفی در هنر دوره های پس از او داشت.
برای آشنایی بیشتر با این نابغه چپ دست ابتدا بر آن شدم تا هرچند مختصر به دوره ای که او در آن می زیست بپردازم. امید است این مطالب تکرار مکررات نبوده و سهمی هرچند کوچک در دفتر دانسته هاتان داشته باشد.
امین جهانگرد
زمستان 86
تعیین تاریخ دقیقی برای آغاز نهضت رنسانس کاری بس قابل تأمل و بحث انگیز است.
مورخان برای سهولت پژوهش به یک اعتبار سال 1453 (سال پیروزی سلطان محمد فاتح بر دولت بیزانس و همچنین زمان به آخر رسیدن شیوع بیماری طاعون در سراسر اروپا) را و به اعتبار دیگر بر اساس پیشرفتهای دریانوردی و محاسبات معماری، کشف قاره آمریکا (1492) و ظهور و تحولات ادبی و هنری حدود 1500 میلادی را آغاز این دوره می دانند.
در ایتالیای اواخر سده سیزدهم روح تازه ای در هنر دمیده می شود. این روح دوره رنسانس نوخاسته است. آنچه در ایتالیای سده سیزدهم به ظهور می رسد، الزاماً سرآغاز عصری نو می شود. عصری که تا چند سدة بعد و به بیانی درست تر تا زمان ما به شکل قابل شناختی ادامه خواهد یافت.
هنر ایتالیا در اواخر سده سیزدهم و سده چهاردهم را به عنوان رنسانس آغازین مشخص ساخته ایم. در ایتالیا هنر دورة رنسانس از حمایت طبقات مرفه بازرگانی برخوردار بود که پس از خلع سیاسی اشراف بر شهرها حاکم شده بودند. بازسازی و اشاعه فرهنگ شهری روز به روز موانع فئودالی و کهنة بیشتری را فرو ریخته و امکانات پیشرفت انسانهای مستعد و بلند پرواز متعلق به طبقات گوناگون را فراهم آورده بود. رنسانس با معنا و محتوای تولد دوباره و یا احیای سنتهای ادبی و هنری روم و یونان باستان بود. این واژه ابتدا در زبانهای اروپایی و سپس یک واژه بین المللی شد.
در آن زمان امکان مبارزه جویی در برابر اندیشه ها و نهادهای کهن و تا حدودی بی اعتبار کردنشان فراهم آمده بود و در همان حال انسانهای مستعد در این عصر، پترارک و جوتو می توانستند دریابند که زمانه، در پیش گرفتن راههای تازه را تشویق می کند. در واقع تحولات و تغییرات در جهت آزاد اندیشی و انسانگرایی و اهمیت فردی بود.
روش کار هنرمند در دورة رنسانس آغازین جنبه آزمایشی دارد. او دربارة همه چیز تردید دارد و مسیر او در جهت کشف کردن است.
هنرمندان فیلسوف نیستند هرچند در دورة رنسانس وجوه مشترک فراوان با فیلسوفان پیدا می کنند یکی از تغییرات اساسی این دوره تحولی درخشان همراه با نبوغی نوآفرین در معماری بود که خصلت اصلی آن اهتمام و تلاش در افزون کمال و شکوهمندی با نگاه به روم باستان بود.
در حدود 1400 میلادی تعدادی از پیکره های باستانی یونان و روم از دل خاک بیرون می آید که در میان هنر پژوهان غوغای ستایش انداخت. با این کشف و شناخت پیکره ها،پیکرتراشی در دورة رنسانس از صورت نقشی بر دیوار یا ابزاری در اختیار معمار درآمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 78
خدای بزرگ را سپاسگزارم که مرا در تکمیل این پروژه عنایت فرموده و بر خود لازم می دانم از پدر و مادر عزظیزم که همیشه حامی و مشوق من بوده اند تشکر نموده و همچنین از استاد محترم جناب آقای مهندس علی ثاقب که در انجام این پروژه مرا راهنمایی و مساعدت نمودند و نیز از جناب آقای مهندس کمترین، سپرست اداره آموزشی دانشگاه که همواره پشتیبان دانشجویام بوده اند کمال قدردانی را دارم.
فریبا ترکاشوند
تابســتان 85
مقدمه :
تا چندین سال قبل فقط کسانی که به سیستم های بزرگ و گران قیمت دسترسی داشتند، می توانستند از برنامه های مدیریت بانک اطلاعاتی استفاده کنند ولی با پا به عرصه گذاشتن کامپیوتر های شخصی در نوع ، اندازه و سرعت های مختلف ، برنامه های متعددی هم ، همراه اینان وارد میدان شدند که هر کدام دارای خصوصیات منحصر به فرد خود بودند. در این میان dBASE می توانست جلوگیری از بسیاری از مشکلات مدیران و مسئولان این صنایع و نرم افزارهای مناسب برای برنامه نویسان و تحلیل گران سیستم باشد.
در سال 1978 ، « واین راتلیف» برنامه Vulcan را نوشت و از سال 1979 تا سال 1980 انحصار فروش آن را خود شخصاً به عهده داشت تا اینکه در اوخر سال 1980 قراردادی با شرکت آشتون . تیت تکنولوژی (d Base) و حق تألیف آن را خرید و بعد از آن وی به عنوان مدیر بخش تکنولوژی جدید در آتشون –تیت مشغول به کار شد.
BASEIII d از توسعه d BASEII که برای فصل های اولیه ریز کامپیوتر ها طراحی گردیده بود و از ظرفیت حافظه و قدرت پردازش محدودی برخوردار بود، پدید آمد ، ولی کاملاً یک برنامه کامپیوتری متفاوت برای بهره گیری از ریزکامپیوترهای جدید معرض شد. ظرفیت ذخیره سازی داده ها و سرعت محافظت آن افزایش فراوان یافته است و بدون کاهش در قابلیت های برنامه نویسی II ، استفاده از III بسیار ساده گشته است. به این ترتیب با توسعه صنایع ، سازمانهای مختلفی برای تأمین نیازمندی های روزافزون اجتماع پا به عرصه وجود نهادند که با توجه به کمبود نیروی انسانی و منابع مادی استفاده از کامپیوتر بیش از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفت و از آن جمله نرم افزارهای مختلف با کاربردهای متنوع که توانسته اند تا حدودی در پیشبرد اهداف سازمانها نقش داشته باشند. ولی آنچه مسلم است ای« است که سیستم های کامپیوتری بی نقص بوده و همواره در حال رشد می باشد اما به طور یقین کمک شایانةی به جوامع نموده اند.
بانک اطلاعاتی چیست ؟
آیا تا به حال با واژه DBMS آشنا بوده اید ؟ روش سیستم های تیک برای مدیریت بر بانکهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
کشیش بزرگ تگزاس چگونه مسلمان شد؟
“إنّکَ لا تَهدی مَن أحببْتَ وَلکنَّ اللهَ یَهدی مَن یَشاء[۱]”.مبارزه و کشمکش بین حق و باطل از ازل جاریست و تا ابد ادامه دارد. مذاهب، فرقه ها و گروههای مختلفی با اغراض و اهداف متفاوت همیشه کوشیده اند تا به هر نوع ممکن در مقابل مذهب حق قد علم نموده و نور آن را خاموش سازند.و بعد از اینکه دین مقدس اسلام ظهور کرد، باطل پرستان و کجروان سعی نمودند هر طوری که شده جلو گسترش این دین را بگیرند. یهودیان از همان ابتدا (گرچه خود یارای مقابله نداشتند) با نفاق و دو رنگی همیشه دشمنان اسلام را یاری رسانده اند و یا خود نیز تا آنجای که توان داشتند وارد میدان شدند. جهان مسیحیت که یکی از بزرگترین ادیان عالَم است نیز در سالهای نخست دعوت اسلامی دست به کار شده، وفدی از علما و کشیش های نجران را جهت مناظره و بحث علمی به مدینه منوّره فرستادند.و از آن پس برخورد های عسکری و نظامی بین مسیحیان و مسلمانان ادامه داشته تا اینکه در زمان عمر فاروق t مسلمانان ضربه ی کاری را بر جهان مسیحیت وارد نموده، امپراطوری آنان را شکست فاحش دادند و همین طور در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز در هر میدان ذلت و خواری نصیب مسیحیان بوده است.خلفای مجاهد عثمانی نیز از خود تقصیر نشان ندادند، بارها تا قلب اروپا پیش رفتند و با دشمن در خانه ی خودش پیکارها نمودند تا اینکه سلطان محمد فاتح رحمه الله قسطنطنیه را فتح نموده و ضمیمه امپراطوری قوی اسلامی نمود.
جنگهای صلیبی نیز تداوم همین کشمکش بوده و جهان مسیحیت اقدام به انتقامجوئی از مسلمانها نمود اما ابر مرد مسلمان صلاح الدین ایوبی آنها را درهم شکسته، مجد و عظمت اسلام را برای همه به نمایش گذاشت.در مقابل مسیحیها و صلیبیان نیز از کوشش باز نایستاده حکومت اسلامی را در اندلس (هسپانیه) از بین برده و بزرگترین مراکز علمی جهان آنروز نظیر قرطبه، اشبیلیه و طلیطله را بطور فجیع ویران نموده و محکمه های تفتیش عقائد هزاران مسلمان را به بد ترین وجه ممکن به قتل رساندند.در این اواخر نیز مسیحیان - بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نظام کمونیستی به برکت جهاد مردم مسلمان افغانستان- مسلمانان را تنها دشمن زنده خویش دانسته از هر فرصت مناسب استفاده می نمایند تا ضربه کاری را بر اسلام و مسلمین وارد نمایند.هجوم عسکری ایالات متّحده امریکا و متّحدین اروپائی اش به افغانستان و عراق، دعم و مساعدت هزاران مؤسسه تبشیری و عیسوی در قاره افریقا و کشورهای فقیر آسیائی تداوم همین کشمکش و مبارزه است.اما غافل از اینکه “یریدون لِیطفِئوا نور الله بأفواههم والله متمّ نوره ولو کره الکافرون[۲]”نور خدا به این آسانی خاموش شدنی نیست… همه روزه در اخبارها و سایتهای انترنیتی خبر مسلمان شدن عدّه زیادی از مسیحیان وبخصوص علما و کشیش های آنها را در داخل امریکا و اروپا می خوانیم.
یکی از اشخاصی که خداوند متعال به او رحم و کَرم خاص نموده، جناب شیخ یوسف استیس می باشد، او داعی مسلمانی است که در شهر اسکندریه (الکساندریا) در ایالت ورجینیا، نزدیک واشنگتن سکونت دارد. او اصلاً از ایالت تگزاس است، بیشتر وقت لباس عربی سفید رنگ پوشیده، شب و روز برای نشر و پخش دین اسلام در تلاش است و برای سربلندی آن از هیچ کوششی دریغ نمی کند.اینک داستان اسلام او را از زبان خودشان می شنویم:من از ساکنین ایالت تگزاس بوده و خویش را برای نشر دعوت مسیحیت وقف نموده بودم.ما از اسلام و هر چیز متعلق به آن نفرت شدید داشتیم و بیشتر مردم در غرب همینطور هستند.برای ما گفته بودند که: مسلمانان به خدا ایمان ندارند، صندوق سیاهی را در صحرای عربستان مقدس می شمارند و روزانه پنج مرتبه زمین را می بوسند.وشنیده بودیم که مسلمانها تروریست هستند، طیاره ربائی میکنند و بت می پرستند و…تعداد زیادی از مردم به شنیدن داستان مسلمان شدن یک کشیش و یا راهب مسیحی شوق وافر داشته و به طور خاص از من سوال می کنند که چطور مسلمان شده ام، و از آن جمله یکی از داکتران مسیحی از طریق ای میل از من سوال نمود که چرا؟ وچگونه مسیحیت را ترک کرده و دین اسلام را قبول نمودی؟!من جوابی را که به آن طبیب مسیحی نوشته ام در این جا برای شما خوانندگان گرامی نیز می نویسم واز همه کسانی که این واقعه را خوانده و به آن اهمیت می دهند تشکر و قدر دانی می کنم.اسم من یوسف استیس است، من ریاست عمومی “اتحادیه های دینی مسلمانان[۳]” امریکا را به عهده دارم که در واشنگتن فعالیت می کند و بخاطر وظیفه ای که دارم به نقاط مختلف دنیا سفر می کنم تا پیغام حضرت مسیح را که در قرآن ذکر شده است برای همه جهانیان برسانم.