لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .doc :
A clase Calcispongiae ou Calcarea é un grupo de animais do filo Porifera. Son esponxas cuxas espículas do esqueleto mineral son todas elas de carbonato cálcico (CaCO3) cristalizado en forma de calcita. As espículas non acostuman diferenciarse entre Megascleras e Microcleras; normalmente son uni, tri ou tetrarradiadas. É importante destacar que ningunha presenta fibras de esponxina. A organización pode ser de tipo Ascon, Sicon ou Leucon. Tódalas especies da clase son mariñas de hábitat pouco profundo e se reproducen por xemación e por vía sexual, dando lugar a unha característica fase larval.
Leucosolenia
Leucosolenia is a genus of calcareous sponges belonging to the family Leucosoleniidae. Species of this genus usually appear as groups of curved vases, up to 2 cm long, each ending in an osculum. The overall shape is sometimes likened to a tiny bunch of bananas. They are most often observed in tide pools, clustered around the base of seaweeds or on rocks, and occur in a variety of colours, usually rather pale.Its canal system is of asconoic type
اسفنج دریایی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
اسفنج دریاییدوره سنگوارهای: ادیاکاران - امروزه
طبقهبندی علمی
گروه:
یوکاریوتها
فرمانرو:
جانوران
شاخه:
روزندارانگرنت در تاد، ۱۸۳۶
ردهها
اسفنجهای آهکیاسفنجهای شیشهایچنداسفنجیها
اِسفَنجهای دریایی از جانوران آبزی هستند.
سه ویژگی مهم اسفنجها اینست که وسیله حرکتی ندارند، همیشه به یک جا چسبیدهاند و شکل معینی ندارند.
این اسفنج مربوط به آب شور است.
فهرست مندرجات
[نهفتن]
۱ مقدمه
۲ نوع تغذیه
۳ شکل خارجی بدن
۴ نکاتی جالب دربارهی اسفنجها
۵ ردهها
۶ منابع
[ویرایش] مقدمه
اسفنجها، موجوداتی بیمهره هستند که در دریا زندگی میکنند. تا قرن گذشته بعضی از مردم اسفنجها را به اشتباه جزو گیاهان میدانستند، امّا در اصل اسفنج غذا سازی نمیکند و بنابراین اسفنجها در دستهی جانوران محسوب میشوند. این جانوران از هر لحاظ ساده هستند. اسفنج ها به طور کلّی توانایی حرکت ندارند امّا در نمونه های نادر توانایی خزیدن دیده میشود. این جانوران نه اندامی برای بینایی دارند و نه اندامی برای شنوایی امّا باز هم در نمونههای نادر توانایی عکس العمل در برابر نور و روشنایی را دارند.
[ویرایش] نوع تغذیه
اسفنجها، دستگاهی برای گوارش غذا وبه طور کلّی دستگاهی در بدن ندارند. بر روی پوست سخت بدن اسفنج سوراخهایی وجود دارد که به طریق آنها آب به داخل اسفنج وارد میشود. این سوراخها را سلّولهایی به نام اسپیکول ساخته است. درون سوراخها را سلّولهایی به نام یقهدار فرش کردهاند. این سلّولها باعث جریان آب در سوراخها میشوند. آبی که به وسیله این سوراخها و جریانها وارد بدن اسفنج میشود، حاوی مواد ریز غذایی و اکسیژن محلول درآب دریا است. وقتی سلّولهای یقهدار غذا را جذب خود کردند، آن را به سلّولهای آمیب شکل که سرگردان هستند تحویل میدهند. این سلّولهای آمیبی شکل همانطور که گفتیم سرگردان هستند. وقتی مواد غذایی ریز را دریافت کردند به نقاطی از بدن اسفنج که نیاز به غذا دارند میرساند. مواد زائد این آب که استفاده غذایی ندارند، از سوراخ بزرگ بالای اسفنج خارج میشوند. این سوراخ بزرگ اسکولوم نام دارد.
[ویرایش] شکل خارجی بدن
اسکلت خارجی این جانوران به طور معمول از جنس آهک است. امّا رنگهای اسفنجها رنگهای گوناگونی دارند و در یک یا دو رنگ منحصر نمیشوند. البتّه این رنگها بستگی به زیستگاهشان هم دارد. مثلاً اسفنج دریاهای مناطق گرمسیر رنگهای بسیار درخشانی دارند.
[ویرایش] نکاتی جالب دربارهی اسفنجها
اکثر مردم اسفنج و مرجان را با هم اشتباه میگیرند. تفاوت عمده اسفنج با مرجان نرم بودن اسفنج و سفت و سخت بودن مرجان است.
از اسفنج برای مصارف بهداشتی مثل لیف حمّام هم استفاده می شود. برای لیف حمّام اوّل صیّادان اسفنج را گرفته، سپس آن را آن قدر لِه میکنند تا همه سلّولهایش بمیرند تا فقط اسکلت خارجی آن بماند.
اگر شما یک سلّول زندهی اسفنج را در آب بیندازید، هفته آیندهاش شما به اندازهی یک نخود اسفنج خواهید داشت! این امر قدرت رشد و ترمیمپذیری اسفنج را نشان میدهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اسفنج ها
دید کلی
اسفنجها (پوریفرا) از سادهترین جانوران هستند. اندازه آنها از چند میلیمتر تا چندین متر تغییر میکند. رنگ این جانوران نیز گوناگون است و از خاکستری تا قرمز ، نارنجی ، آبی ، بنفش و سیاه تفاوت دارد. اسفنجها در آبهای شور و اعماق مختلف دریا یافت میشوند و تنها یک راسته از این جانوران در آب شیرین زندگی میکند.
اسفنجها معمولا خود را به سنگها و اجسام جامدی که در آب وجود دارد میچسبانند. تعیین هویت و انتساب اسفنجها به جانوران ، در اواسط قرن نوزدهم میلادی صورت گرفت. تعیین جایگاه اسفنجها در ردهبندی جانوران دقیقا مشخص نیست. به علت هضم داخل سلولی ، اسفنجها از سایر جانوران پریاختهای متمایزند و به این جهت به آنها پرآزیان نیز گفته میشود.
مشخصات کلی
تقارن در آنها شعاعی است و برخی نیز فاقد تقارن هستند. برخلاف جانوران عالیتر بدن آنها فاقد ساختار مشخصی است.
تمامی یا قسمتی از پوشش داخلی این جانوران ، از کوانویست (سلولهای یقهدار) پوشیده شده.
بدن مجهز به سوراخها ، مجاری و دالانهای زیادی است که دائما آب در آنها گردش میکند و غذا و اکسیژن را به قسمتهای مختلف بدن میرساند.
این جانوران فاقد اندامهای حرکتی هستند. هضم در آنها ، درون یاختهای است.
بدن از اسکلت داخلی که سوزنه (Spicule) نام دارد، تشکیل شده است.
تولید مثل از راه جنسی و غیرجنسی است. تولید مثل غیرجنسی از راه جوانه زدن ، و تولید مثل جنسی از راه ترکیب تخمک و اسپرماتوزوئید صورت میگیرد.
لارو این جانوران مژکدار و در آب شناور است.
رده بندی اسفنجها
اسفنجها را بر اساس ساختمان اسکلت درونی به 4 رده تقسیم میکنند.
رده اسفنجهای آهکی با اسپیکولهایی از جنس کربنات کلسیم مانند لوکوسولینا.
رده اسفنجهای شیشهای با اسپیکولهای 6 محوری سیلیسی.
رده دمواسپونژیا متشکل از تارهای اسپونژین یا اسپیکولهای سیلیسی و یا هر دو.
رده اسکلرواسپونژیا با اسکلت داخلی آن مشابه با اسفنجهای معمولی.
لوکوسولینا یک اسفنج ساده
لوکوسولینا یکی از سادهترین اسفنجهاست که به صخرههای مناطق کم عمق ساحل دریا چسبیده است. لوکوسولینا از تعدادی تشکیلات لوله مانند که بطور عمودی بر روی لولههای افقی دیگر قرار گرفتهاند، تشکیل شده است. هر لوله عمودی ، درون حفره اسپونگوسل قرار دارد و از بالا از راه دهانچه با محیط بیرون در ارتباط است. جنس اسپیکولها در لوکوسولینها ، کربنات کلسیم است. شکل بیرونی روزنهها با یکدیگر تفاوت دارد. برخی از آنها به صورت میله ساده و یا یک محوری هستند و پارهای دیگر سه یا چهار محور دارند.
به اسپیکولهای بزرگتر که ساختار اصلی اسکلت جانور را تشکیل میدهند مگااسکلرو اسپیکولهای کوچکتر را میکرواسکلر میگویند. دیواره بدن جانور ، مجهز به سوراخهای ریز و متعددی به نام روزنک است که سطح بیرون بدن را به حفره درونی اسپونگوسل مربوط میسازد. مزانشیم از ماده کلوئیدی با غلظت ناچیز تشکیل یافته است. کوانوسیتها که یاختههای لاله مانندی هستند، از سمت پایه ، بر روی مزانشیم قرار گرفتهاند و تاژک آنها متوجه اسپنگوسل است.
تاژکها با حرکت خود جریانی از آب را بوجود میآورند و آب را از روزنکها به حفره درونی انتقال میدهند و در نهایت ، آب از دهانچه خارج میشود. تخمین زده شده که اسفنجی با حجمی حدود 8 سانتیمتر مکعب ، قادر است در روز بین 23 تا 28 لیتر آب را از خود عبور دهد. با گردش آب ، جانور، از اکسیژن و مواد غذایی موجود در آن به منظور تنفس ، تغذیه و انتقال مواد زاید بهره میگیرد. لوکوسولینها از پلانکتونها و ذرات آلی کوچک در آب ، تغذیه میکند. این جانور ، عصب و یاختههای حسی ندارد، از اینرو هر یاخته ، مستقلا نسبت به محرکهای محیطی از خود واکنش نشان میدهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اسفنج ها
اسفنج ها ساده ترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پست ترین و یا ابتدایی ترین جانوران پر سلولی اند. بطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالبا دریایی بودند و به جسم خارجی متصل اند. بدن اسفنج ها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شده است. دیواره آن پر از سوراخ های ریز است و از این جهت به آنها " Porifera " می گویند (دارای Fera + سوراخ Porous). حفره میانی را اسپونگوسل گویند که خود از بالا توسط منفذی به نام اسکولوم (دهانه) به خارج باز می شود. اسپونوگوسل در برخی از اسفنج ها بزرگ و عمیق و در بعضی دیگر کوچک و کم عمیق است. از نظر شکل بسیار متفاوتند و ممکن است به اشکال مختلف ، استوانه ای، منشوری، کروی، مخروطی، گلدانی شکل، دیسکی شکل و... دیده شوند. برخی از آنها دارای پایه کوتاه یا بلند هستند. شکل حیوا ن در برخی ثابت است و در عده ای دیگر ممکن است متغیر باشد. ابعاد آن غالبا بین 1 میلی متر تا 2 متر در قطر و ارتفاع تغییر می کند. اسفنج های عهد حاضر اکثرا به رنگ خاکستری یا خرمایی کم رنگ دیده می شوند اما گاهی به رنگ های قرمز روشن، آبی، بنفش و سیاه نیز دیده شده اند.
اسفنجها متازوآهایی هستند که به حالت ثابت زیست نموده و دارای اسکلت داخلی کلسیتی یا سیلیسی میباشند. پدیده های جانشینی مانند سیلیسی شدن و کلسیتی شدن تا حدودی تشخیص انواع فسیلهای آهکی اسفنجها را از اسفنجهای سیلیسی مشکل مینماید.
بطور کلی اسفنجها در دریاها (آبهای شور) و یا آبهای شیرین زندگی می کنند.در کف دریاهای کنونی تودههای عظیمی از اسفنجها پراکنده هستند. انواع مختلفی از اسفنجهای آهکی در تمام مناظق کره زمین زندگی میکنند.اسفنجها چون ار جانوران ثابت هستند به اجسام سخت احتیاج دارند. بنابراین تجمع آنها در حوضچههایی که کف آن از قلوهسنگ، تخته سنگ، ریگ و شن و ماسه پوشیده شده باشد بیشتر است.
اسفنجها در آبهای نیمکرهی جنوبی گسترش بیشتری دارند. و در حقیقت در تمام آبهای نیمکرهی جنوبی به عمق 100 تا 500 متری سکونت دارند و این موضوع به علت حرکت کوههای یخی است که به طور دائم به اقیانوس وارد میشوند و شرایط لازم را برای زیستن اسفنجها فراهم میسازند. اسفنجهای آهکی در اعماق کم و اسفنجهای سیلیسی در اعماق زیاد زندگی میکنند. اسفنجهای دارای اسپیکولهای چهار محوری و شاخی سیلیسی هم در اعماق کم و هم در اعماق زیاد زندگی میکنند. بررسیهای کنونی نشان داده است که بعضی از اسفنجها تا عمق 6000 متری دریا میتوانند زندگی کنند. این قبیل اسفنجها دارای تیغههای درازی نظیر خارداران هستند و شکل آنها نیز کشیده میباشد. اصولا در آبهای سرد مثل قطبها اسفنجها پراکندگی بیشتری دارند. اسفنجهای شاخی اصولا در آبهای استوایی تا عرض جغرافیایی 45 درجه پراکندگی دارند. از اسفنجهای شاخی و اسپونژینی اثری خارج از این حوزه نیست. در اسفنجهای دیگر، هر قدر به طرف قطبین نزدیک شویم سوزنها درشتتر میشوند. شوری آب تاثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. اگر میزان شوری تغییر یابد، تعداد آنها نیز کاسته خواهد شد. جریان آب نیز تاثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. تکثیر اسفنجها در مناطقی که آب جریان دارد بیشتر است.شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است.شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند.در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. به طور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتا عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهی اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلا در سنگهای دوره کرتاسه غالبا در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند.از طرفی اسفنجهای امروزی غالبا انفرادی هستند ولی در انواع گذشنه زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بوده است و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و بریوزآیی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنج ها ساده ترین حیوانات پر سلولى هستند و به عبارت دیگر پست ترین و یا ابتدایى ترین جانوران پر سلولى اند. بطور کلى محیط زیست آنها آبى و غالبا دریایى بودند و به جسم خارجى متصل اند. بدن اسفنج ها شبیه یک کیسه تو خالى است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمى متصل شده است. دیواره آن پر از سوراخ هاى ریز است و از این جهت به آنها " Porifera " مى گویند (داراى Fera + سوراخ Porous).
شاخه اسفنج ها دارای اختصاصاتی به شرح زیر است :
- پر سلولى
- آبزى
- سلول هاى بدون بافت
- داراى بدنى پر از منفذ و کانال
- داراى کانال ها یى که در دیواره بدن قرار گرفته و به حفره اى که در داخل کیسه یا بدنه است باز مى شوند. حفره میانی را اسپونگوسل گویند که خود از بالا توسط منفذى به نام اسکولوم (دهانه) به خارج باز مى شود. اسپونوگوسل در برخى از اسفنج ها بزرگ و عمیق و در بعضى دیگر کوچک و کم عمیق است. از نظر شکل بسیار متفاوتند و ممکن است به اشکال مختلف ، استوانه اى، منشورى، کروى، مخروطى، گلدانى شکل، دیسکى شکل و... دیده شوند.
ساختمان دیواره اسفنج ها
دیواره آنها از دو لایه سلول خیلى ظریف ساخته شده که توسط یک لایه پروتوپلاسم از هم جدا مى شوند. لایه خارجى را اکتودرم (Ectoderm) و لایه داخلى را آندودرم (Endoderm) گویند. وظیفه اکتودرم که اپیدرم (Epiderm)نیز گفته مى شود حفاظت از بدن موجوداست. لایه آندودرم روى اسپونگوسل و بخشى از کانال ها را مى پوشاند. سلول هاى این لایه استوانه اى شکل و داراى مژک ها موجب جریان انداختن آب از خارج به داخل بدن موجود مى شود. سلول هاى آندودرم از آب، مواد غذایى را جذب مى نمایند و مواد زائد را به سمت حفره مرکزى و در نهایت اسکولوم(Osculum) هدایت مى کنند. لایه ما بین آندودرم و اکتودرم که مزوگله نامیده مى شود که از یک ماده ژلاتینى تشکیل شده است که در آن مواد آلى و مواد معدنى و تعدادى سلول آزاد مشاهده مى شود.
در دیواره اسفنج ها کانال هایى وجود دارد که آب از آنها عبور کرده و به اسپونگوسل مى رسد و از آنجا از طریق اسکولوم از بدن خارج مى شود. (موجود مى تواند یک تا چند اسکولوم داشته باشد).
شکل کانال ها :
- کانال هاى ساده (Ascon) : این نوع کانال ها در اسفنج هاى ابتدایى و ساده دیده مى شود. دیواره داراى منافذى است که این منافذ، بوسیله کانال هایى مستقیم به اسپونگوسل وصل مى شوند. بعبارت دیگر کانال ها ارتباط دهنده سطح خارجى حیوان و حفره مرکزى هستند
- کانال هاى نیمه کامل (Sycon) : این کانال ها نسبت به فرم قبلى کمى پیچیده ترند و ضخامت دیواره غالبا بیشتر است. در این حالت دو نوع کانال دیده مى شود. کانال ورودى که به خارج مرتبط است و دیگرى کانال شعاعى که از یک طرف به کانال ورودى و از طرف دیگر به اسپونگوسل مرتبط گردیده است.
- کانال هاى کامل (Leucon) : اسفنجى که داراى کانال کامل است داراى یک بدنه ضخیم مى باشد که در آن یکسرى کانال هاى شاخه اى پرپیچ و خم دیده مى شود. کانال هاى خارجى از یک سمت به بیرون از بدن حیوان و از طرف دیگر به یک حفره زیر پوستى بنام Vestibular (وستیبولار) ختم گردند.
تولید مثل
1) تولید مثل جنسى :
در این نوع تولید مثل، سلول هاى نر و ماده در مزوگله با یکدیگر ترکیب شده و تخم (زیگوت) تشکیل مى شود. این تخم از لایه داخلى عبور کرده وارد اسپونگوسل شده سپس از دهانه خارج مى شود. سپس از دهانه خارج مى شود. پس از یک دوره زندگى به حالت آزاد و به شکل لارو، خود را به کف دریا یا جسم خارجى متصل مى کند و پس از رشد به شکل یک اسفنج جدید در مى آید.
2) تولید مثل غیر جنسى :
این نوع تولید مثل بسیار متداول است. جانور به حالت جوانه زدن یا budding تکثیر مى یابد. یعنى موجود کامل ابتدا یک جوانه در دیواره خود تولید مى کند، این جوانه رشد کرده و به یک اسفنج کامل تبدیل مى گردد. حال این اسفنج مى تواند بصورت کلونى یا بصورت تنها و جدا شده به زیست خود ادامه دهد.
اسکلت اسفنج ها
اسکلت توسط سلول هاى اسکلروبلاست که در مزوگله وجود دارند ترشح مى گردد. اندازه ذرات اسکلت متفاوت است، از ذرات درشت تا ذرات بسیار ریز مانند خاکستر که در داخل مزوگله پراکنده هستند. ذرات درشت که همان اسپیکول ها هستند مى توانند با اتصال به هم تشکیل یک شبکه تور مانند را بدهند. نحوه تشکیل یا ساختن اسپیکول به این نحو است که سلول هاى اسکلروبلاست با توجه به نوع اسپیکول موجود، ابتدا یک رشته از مواد آلى مى سازند و سپس حول آن کربنات کلسیم رسوب مى کند. با پیشرفت این روند، سلول اسکلروبلاست به دو سلول تقسیم مى شود و با کامل شدن اسپیکول، دو سلول از هم جدا و دور مى شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
تولید داربست های پلیمری: پردازش اسفنج گازی
PROCESSING OF POLYMER SCFFOLDS : GAS FOAM PROCESSING
توماس- پی- ریچارد سون، مارتین-سی- پیترز و دیوید- جی- مونی
مهندسی بافت وعده بزرگ تهیه اندام های کاملاً عملیاتی برای رفع مشکل کمبود عضو اهدایی را داده است. روش های متداول آزمایشگاهی تشکیل این گونه بافت ها را معمولاً از دستگاههای مختلط (هیبرید) شامل داربست های پلیمری زیست تخریب پذیر و سلول های این بافت ها استفاده می کنند. روش های متعددی در شکل دهی و پردازش پلیمرها برای استفاده در مهندسی بافت توسعه یافته است که هر فرایند مجزای آن، دارای ویژگی و عملکرد منحصر به فردی در تشکیل داربست های مهندسی بافت است. با توجه به این روش ها، پیشرفت های قابل ملاحظه ای در حال شکل گیری است که یکی از مهمترین آنها اسفنج سازی گازی است. اسفنج سازی گازی به دلیل قابلیت تخلخل پذیری بالای اسفنج های داربست پلیمری بدون به کارگیری دمای بالا یا حلال های ارگانیک (آلی) حائز اهمیت است. با حذف شرایط دمای بالا و حلال های آلی می توان مولکولهای زیست فعال بزرگ حاوی فاکتورهای رشد را با حفظ فعالیت زیستی در پلیمر مجتمع ساخت. (داربست های پلیمری را میتوان به عنوان حامل مواد مورد نیاز پروتئین ها برای ایجاد پاسخ سلولی (برای مثال، جابجائی، (مهاجرت) و تکثیر) و بستری برای چسبندگی سلول قلمداد کرد که هر دو برای رشد بافت های آزمایشگاهی بسیار مهم هستند. فعالیت آزمایشگاهی ما بر استفاده از این روش در پردازش کوپلیمرهای اسیدهای لاکتیک و گلیکولیک و کپسوله کردن پروتئین ها و پلاسمید DNA کد کننده پروتئین ها برای تغییر رفتار سلولی مورد نظر مهندسی بافت متمرکز می شود. این فصل نظریه و روند اسفنج سازی گازی را با ملاحظه جنبه عملی پردازش اسفنج مورد بحث قرار می دهد.
-پیشگفتار
اهداف مهندسی بافت فراهم سازی اندام های کارآمد یا جایگزینی قسمتی از بافت برای بیمارانی با ضعف (از کار افتادگی) اندام، آسیب یا بیماری وخیم است. محققان برای تهیه و تأمین جایگزین هایی کارآمد برای بافت، اقدام به تهیه پلیمرهایی نموده اند که در آنها گونه های سلولی متفاوت (مثل سلولهای استخوان زا و غضروف زا و غیره) را کشت داده اند؛ و بدین منظور کلیه رهیافت های مبتنی بر آزمونهای داخل بدن و یا خارج بدن موجود زنده (in vivo , in vitro) مد نظر قرار گرفته است. علاوه بر این، پیشرفت های قابل ملاحظه ای در استفاده از ترکیباتی که سبب تحریک بافت خود شخص گیرنده در پاسخ به دستگاه شده و تولید بافتی که تقریباً عملیات معادل بافت صدمه دیده یا غایب را انجام می دهد صورت گرفته است.
اهداف استراتژی فعلی، توسعه داربست های زیست تخریب پذیری است که در آنها یا سلول ها به طور مستقیم کاشته شده و یا فاکتورهای القایی بافت (برای مثال، فاکتورهای رشد) کپسوله می شوند، که البته ترکیب هر دو استراتژی فوق نیز در نظر گرفته می شود. در این روش فرض می شود که پلیمر ویژگی های ساختاری ضروری را برای نفوذ، تکثیر سلولی، ته نشینی ماتریس برون سلولی و سازمان دهی سلولی که در نهایت منجر به یک بافت سازمان دهی شده کاملاً کارآمد می شود فراهم آورد. فرض دیگر این است که این پردازش های سلولی برابر با نرخ تخریب پلیمر یا نزدیک به آن باشد. در سال های اخیر ساختارهای پلیمری متعددی (برای مثال، فیلم ها، اسفنج ها و غیره) توسط پردازش های گوناگون توسعه یافته و قابلیت استحکام مکانیکی، تخلخل پذیری، نرخ ترکیب و آزاد سازی مولکول های زیست سازگار آنها مورد آزمایش قرار گرفته است. این کار نشان می دهد که روش های مختلف ساخت پلیمر دارای قابلیت های مجزایی برای دستیابی به هدف نهایی یعنی جایگزینی بافت کارآمد هستند. این روش ها به وسیله پارامترهای سهولت پردازش، تخلخل پذیری پلیمر، نسبت های متغیر سطح به حجم و سازگاری با مولکول های زیست فعال از یکدیگر تمیز داده می شوند. در بخش بعدی روشهای متداولی که برای کاربردهای مهندسی بافت توسعه داده شده اند بطور خلاصه بازنگری شده و سپس روش اسفنج سازگاری در بخش های آتی تشریح می شود. این فصل بر پردازش پلی- لاکتیک- کوگیکولیک اسید (PLGA) که یک ماده بسیار متداول در داربست های مهندسی بافت است تمرکز میکند.
-پردازش پلیمرهای به کار رفته در مهندسی بافت
PROCESSING OF POLYMERS FOR USE IN TISSUE ENGINEERING
پلیمرهای متنوعی در مهندسی بافت مورد استفاده قرار می گیرند اما تأکید این فصل بر پردازش PLGA است. پلیمرهای حاوی اسید لاکتیک و اسیدگلیکولیک به طور گسترده در مهندسی بافت به کار رفته و به مدت 25 سال به عنوان نخ بخیه زیست تخریب پذیر مورد استفاده قرار گرفته اند که نشان دهنده زیست سازگاری مناسب آنهاست. شیوه های مختلفی با مزایا و مضرات شاخص برای ساخت داربست های PLGA توسعه یافته که به غیر از روش اسفج سازگاری بقیه به پردازش PLGA در حالت مایع نیازمند است. این روش های پردازش به صورت خلاصه در اینجا مورد بازنگری قرار می گیرند. چهار روش پر کاربرد عبارتند از؛ قالب گیری حلال، تفکیک فاز، قالب گیری مذاب و اسفنج سازی گازی که به طور مفصل در بخش های بعدی مطرح می شوند. هر کدام از این روشهای پردازش دارای قابلیت های خاصی در مهندسی بافت هستند.
قسمت باقیمانده فصل بر یک روش دیگر اشاره میکند که به حلال های آلی یا دمای بالا نیاز ندارد. پردازش اسفنج سازی گازی به طور مفصل به همراه نظریه آرایش (شکل گیری)، پارامترهای ساخت و ترکیب، کاربرد های اسفنج های گازی، قرار داد استاندارد تهیه و یک توضیح مختصر در مورد روش های توصیف آنها، تشریح می شود.
روش قالب گیری حلال شامل انحلال PLGA در یک حلال آلی است (برای مثال کلرید متیلن) که با یک پروژن قابل حل در آب که معمولاً نمک است ترکیب شده و محلول را در یک قالب سه بعدی از پیش مشخص قالب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اسفنج ها
اسفنج ها ساده ترین حیوانات پر سلولی هستند و به عبارت دیگر پست ترین و یا ابتدایی ترین جانوران پر سلولی اند. بطور کلی محیط زیست آنها آبی و غالبا دریایی بودند و به جسم خارجی متصل اند. بدن اسفنج ها شبیه یک کیسه تو خالی است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمی متصل شده است. دیواره آن پر از سوراخ های ریز است و از این جهت به آنها " Porifera " می گویند (دارای Fera + سوراخ Porous). حفره میانی را اسپونگوسل گویند که خود از بالا توسط منفذی به نام اسکولوم (دهانه) به خارج باز می شود. اسپونوگوسل در برخی از اسفنج ها بزرگ و عمیق و در بعضی دیگر کوچک و کم عمیق است. از نظر شکل بسیار متفاوتند و ممکن است به اشکال مختلف ، استوانه ای، منشوری، کروی، مخروطی، گلدانی شکل، دیسکی شکل و... دیده شوند. برخی از آنها دارای پایه کوتاه یا بلند هستند. شکل حیوا ن در برخی ثابت است و در عده ای دیگر ممکن است متغیر باشد. ابعاد آن غالبا بین 1 میلی متر تا 2 متر در قطر و ارتفاع تغییر می کند. اسفنج های عهد حاضر اکثرا به رنگ خاکستری یا خرمایی کم رنگ دیده می شوند اما گاهی به رنگ های قرمز روشن، آبی، بنفش و سیاه نیز دیده شده اند.
اسفنجها متازوآهایی هستند که به حالت ثابت زیست نموده و دارای اسکلت داخلی کلسیتی یا سیلیسی میباشند. پدیده های جانشینی مانند سیلیسی شدن و کلسیتی شدن تا حدودی تشخیص انواع فسیلهای آهکی اسفنجها را از اسفنجهای سیلیسی مشکل مینماید.
بطور کلی اسفنجها در دریاها (آبهای شور) و یا آبهای شیرین زندگی می کنند.در کف دریاهای کنونی تودههای عظیمی از اسفنجها پراکنده هستند. انواع مختلفی از اسفنجهای آهکی در تمام مناظق کره زمین زندگی میکنند.اسفنجها چون ار جانوران ثابت هستند به اجسام سخت احتیاج دارند. بنابراین تجمع آنها در حوضچههایی که کف آن از قلوهسنگ، تخته سنگ، ریگ و شن و ماسه پوشیده شده باشد بیشتر است.
اسفنجها در آبهای نیمکرهی جنوبی گسترش بیشتری دارند. و در حقیقت در تمام آبهای نیمکرهی جنوبی به عمق 100 تا 500 متری سکونت دارند و این موضوع به علت حرکت کوههای یخی است که به طور دائم به اقیانوس وارد میشوند و شرایط لازم را برای زیستن اسفنجها فراهم میسازند. اسفنجهای آهکی در اعماق کم و اسفنجهای سیلیسی در اعماق زیاد زندگی میکنند. اسفنجهای دارای اسپیکولهای چهار محوری و شاخی سیلیسی هم در اعماق کم و هم در اعماق زیاد زندگی میکنند. بررسیهای کنونی نشان داده است که بعضی از اسفنجها تا عمق 6000 متری دریا میتوانند زندگی کنند. این قبیل اسفنجها دارای تیغههای درازی نظیر خارداران هستند و شکل آنها نیز کشیده میباشد. اصولا در آبهای سرد مثل قطبها اسفنجها پراکندگی بیشتری دارند. اسفنجهای شاخی اصولا در آبهای استوایی تا عرض جغرافیایی 45 درجه پراکندگی دارند. از اسفنجهای شاخی و اسپونژینی اثری خارج از این حوزه نیست. در اسفنجهای دیگر، هر قدر به طرف قطبین نزدیک شویم سوزنها درشتتر میشوند. شوری آب تاثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. اگر میزان شوری تغییر یابد، تعداد آنها نیز کاسته خواهد شد. جریان آب نیز تاثیر زیادی در زندگی اسفنجها دارد. تکثیر اسفنجها در مناطقی که آب جریان دارد بیشتر است.شکل اسفنجها نسبت به محیط زیستشان متغیر است.شکل اسفنجهای داخل خلیجها بادبزنی با صفحات چینخورده، در آبهای متلاطم به شکل انگشتی و اسفنجهای مناطق کمعمق، پوستی یا بالشی میباشند.در زمان جزر و مد دریاها موقعیکه اسفنجها در خشکی قرارگیرند، دهانهایشان را میبندند تا از خروج آب از بدنشان جلوگیری شود. به طور کلی اسفنجهای امروزی در منطقه کرانهای تا نسبتا عمیق دریا زندگی میکنند و هیچوقت کلنی حقیقی را تشکیل نمیدهند. مطالعهی اسفنجها در گذشته نشان میدهد که زندگی اسفنجها در گذشته از نظر عمقسنجی با انواع کنونی فرق میکند. مثلا در سنگهای دوره کرتاسه غالبا در رخسارههای ساحلی پیدا میشوند ولی در زمانهای بعدی بهتدریج به اعماق زیادتر مهاجرت نمودهاند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسفنجها در گذشته از اعماق کم به اعماق زیادتر مهاجرت داشتهاند.از طرفی اسفنجهای امروزی غالبا انفرادی هستند ولی در انواع گذشنه زندگی آنها به حالت کلنی و آبسنگی بوده است و سنگوارههای آنها با آبسنگهای مرجانی و بریوزآیی و غیره همراه میباشند. در علم دیرینهشناسی از فسیل سوزن اسفنجها در تشخیص نوع محیط رسوبی استفاده میکنند. اسفنج ها ساده ترین حیوانات پر سلولى هستند و به عبارت دیگر پست ترین و یا ابتدایى ترین جانوران پر سلولى اند. بطور کلى محیط زیست آنها آبى و غالبا دریایى بودند و به جسم خارجى متصل اند. بدن اسفنج ها شبیه یک کیسه تو خالى است که در قاعده به وسیله یک پایه یا بدون پایه به جسمى متصل شده است. دیواره آن پر از سوراخ هاى ریز است و از این جهت به آنها " Porifera " مى گویند (داراى Fera + سوراخ Porous).
شاخه اسفنج ها دارای اختصاصاتی به شرح زیر است :
- پر سلولى
- آبزى
- سلول هاى بدون بافت
- داراى بدنى پر از منفذ و کانال
- داراى کانال ها یى که در دیواره بدن قرار گرفته و به حفره اى که در داخل کیسه یا بدنه است باز مى شوند. حفره میانی را اسپونگوسل گویند که خود از بالا توسط منفذى به نام اسکولوم (دهانه) به خارج باز مى شود. اسپونوگوسل در برخى از اسفنج ها بزرگ و عمیق و در بعضى دیگر کوچک و کم عمیق است. از نظر شکل بسیار متفاوتند و ممکن است به اشکال مختلف ، استوانه اى، منشورى، کروى، مخروطى، گلدانى شکل، دیسکى شکل و... دیده شوند.
ساختمان دیواره اسفنج ها
دیواره آنها از دو لایه سلول خیلى ظریف ساخته شده که توسط یک لایه پروتوپلاسم از هم جدا مى شوند. لایه خارجى را اکتودرم (Ectoderm) و لایه داخلى را آندودرم (Endoderm) گویند. وظیفه اکتودرم که اپیدرم (Epiderm)نیز گفته مى شود حفاظت از بدن موجوداست. لایه آندودرم روى اسپونگوسل و بخشى از کانال ها را مى پوشاند. سلول هاى این لایه استوانه اى شکل و داراى مژک ها موجب جریان انداختن آب از خارج به داخل بدن موجود مى شود. سلول هاى آندودرم از آب، مواد غذایى را جذب مى نمایند و مواد زائد را به سمت حفره مرکزى و در نهایت اسکولوم(Osculum) هدایت مى کنند. لایه ما بین آندودرم و اکتودرم که مزوگله نامیده مى شود که از یک ماده ژلاتینى تشکیل شده است که در آن مواد آلى و مواد معدنى و تعدادى سلول آزاد مشاهده مى شود.
در دیواره اسفنج ها کانال هایى وجود دارد که آب از آنها عبور کرده و به اسپونگوسل مى رسد و از آنجا از طریق اسکولوم از بدن خارج مى شود. (موجود مى تواند یک تا چند اسکولوم داشته باشد).
شکل کانال ها :
- کانال هاى ساده (Ascon) : این نوع کانال ها در اسفنج هاى ابتدایى و ساده دیده مى شود. دیواره داراى منافذى است که این منافذ، بوسیله کانال هایى مستقیم به اسپونگوسل وصل مى شوند. بعبارت دیگر کانال ها ارتباط دهنده سطح خارجى حیوان و حفره مرکزى هستند
- کانال هاى نیمه کامل (Sycon) : این کانال ها نسبت به فرم قبلى کمى پیچیده ترند و ضخامت دیواره غالبا بیشتر است. در این حالت دو نوع کانال دیده مى شود. کانال ورودى که به خارج مرتبط است و دیگرى کانال شعاعى که از یک طرف به کانال ورودى و از طرف دیگر به اسپونگوسل مرتبط گردیده است.
- کانال هاى کامل (Leucon) : اسفنجى که داراى کانال کامل است داراى یک بدنه ضخیم مى باشد که در آن یکسرى کانال هاى شاخه اى پرپیچ و خم دیده مى شود. کانال هاى خارجى از یک سمت به بیرون از بدن حیوان و از طرف دیگر به یک حفره زیر پوستى بنام Vestibular (وستیبولار) ختم گردند.
تولید مثل
1) تولید مثل جنسى :
در این نوع تولید مثل، سلول هاى نر و ماده در مزوگله با یکدیگر ترکیب شده و تخم (زیگوت) تشکیل مى شود. این تخم از لایه داخلى عبور کرده وارد اسپونگوسل شده سپس از دهانه خارج مى شود. سپس از دهانه خارج مى شود. پس از یک دوره زندگى به حالت آزاد و به شکل لارو، خود را به کف دریا یا جسم خارجى متصل مى کند و پس از رشد به شکل یک اسفنج جدید در مى آید.
2) تولید مثل غیر جنسى :
این نوع تولید مثل بسیار متداول است. جانور به حالت جوانه زدن یا budding تکثیر مى یابد. یعنى موجود کامل ابتدا یک جوانه در دیواره خود تولید مى کند، این جوانه رشد کرده و به یک اسفنج کامل تبدیل مى گردد. حال این اسفنج مى تواند بصورت کلونى یا بصورت تنها و جدا شده به زیست خود ادامه دهد.
اسکلت اسفنج ها
اسکلت توسط سلول هاى اسکلروبلاست که در مزوگله وجود دارند ترشح مى گردد. اندازه ذرات اسکلت متفاوت است، از ذرات درشت تا ذرات بسیار ریز مانند خاکستر که در داخل مزوگله پراکنده هستند. ذرات درشت که همان اسپیکول ها هستند مى توانند با اتصال به هم تشکیل یک شبکه تور مانند را بدهند. نحوه تشکیل یا ساختن اسپیکول به این نحو است که سلول هاى اسکلروبلاست با توجه به نوع اسپیکول موجود، ابتدا یک رشته از مواد آلى مى سازند و سپس حول آن کربنات کلسیم رسوب مى کند. با پیشرفت این روند، سلول اسکلروبلاست به دو سلول تقسیم مى شود و با کامل شدن اسپیکول، دو سلول از هم جدا و دور مى شوند.