لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل در دام ها
عباس فرشاد، بهروز خلیلی و پریسا فاضلی
بترتیب استادیار ودانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی - دانشگاه کردستان
فرایند تولید مثل شامل مجموعه ای از وقایع فیزیولوژیکی می باشد که هر واقعه در زمان مناسب خود اتفاق می افتد. دستگاه غدد درون ریز از طریق تولید هورمونها مسئول کنترل زمان بندی این وقایع می باشد. فرآیند تولید مثل در دام های مزرعه ای به عنوان یکی از مهمترین بخش های نظام دامداری ودامپروری ازجایگاهی ویژه برخوردار است. علت این اهمیت را می توان در حفظ و نگهداری نسل، آماده نمودن بستری مناسب برای برنامه های اصلاح نژاد، پرواربندی و دوره های منظم شیرواری جستجو نمود. اگر فرآیند فیزیولوژی تولید مثل تحت تاثیر شرایط نامساعد محیطی قرار داشته باشد احتمالا" در ادامه نسل ها مشکلات زیادی بوجود آمده و حیوانات در خطر انقراض قرار می گیرند. فشار های فیزیولوژیکی ناشی از استرس گرمایی، دوره آبستنی (بخصوص در اواخر ) و دوره شیرواری نقش بسزایی در کاهش ظرفیت های تولید مثلی دام های ماده دارند.
مطالعات نشان می دهد که درجه حرارت بالای 27 درجه سانتی گراد بر روی مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و عملکرد تولید مثلی تأ ثیر دارد. لذا تغییرات محیطی نظیر تهویه هوا، خنک کننده های تبخیری و موضعی، ایجاد سایبان، آب خنک و تازه و کاهش فیبر در غذای مصرفی در ساعات گرم روز از عوامل کاهش اثرات زیان آور استرس گرمایی هستند. صفات تولید مثلی در مقایسه با دیگر صفات مانند میزان رشد یا تولید شیر بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی هستند.
سایرعوامل تاثیر گذار بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل دام عبارتند از:
تغذیه:
علاوه بر آب و هوا تغذیه نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری بر صفات تولید مثلی دارد. اغلب مشکلات بوجود آمده در تولید مثل ناشی از عدم توازن انرژی جیره می باشد. در هنگام توازن منفی انرژی، متابولیسم غده پستانی نسبت به فعالیت تخمدانی از اولویت بر خوردار بوده و در نتیجه تغییر در کارکرد تخمدان در بروز علائم فحلی بسیار موثر خواهد بود. توازن منفی انرژی سبب کاهش وزن دام گردیده و اثر ممانعت کننده بر رشد و تکامل فولیکولی دارد. حتی ممکن است باعث طولانی شدن روزهای باز و تلقیح دوباره گردد لذا تأمین میزان خوراک از نظر انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی، قابل هضم بودن خوراک و همچنین میزان احتمالی مواد زیان آور از عوامل مؤثر تغذیه می باشند که صفات تولید مثلی را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین تأمین نیازهای دام باید با شرایط و وضعیت تولیدی دام مناسب باشد. علاوه بر این تغذیه می تواند اثرات مهمی بر فرایند تولید مثل داشته باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
طولانی شدن بلوغ جنسی، ضعف و کاهش در تولید تخمک و اسپرم، به طوری که حیوان ماده یا باردار نشده یا نتاج کمتری نسبت به حالت طبیعی تولید می کند.
تأخیر در ظهور علائم فحلی، کاهش فعالیت فولیکولی و آزاد نشدن بموقع تخمک از اثرات تغذیة نامناسب می باشد.
افزایش میزان خوراک در گوسفند "فلاشینگ" تأثیر تحریک کننده بر روی فعالیت های تخمدانی نشان داده است. این تاثیر گذاری بر روی دیگر دام ها نسبی می باشد.
در گاوهای سنگین تر بجز دام های بسیار چاق، نتایج باروری بهتر از دام هایی بوده است که در وضعیت کاهش وزن قرار داشتند.
اگرچه تغذیه جنین توسط مادر در اولویت قرار دارد، اما کمبود مواد غذایی، به خصوص دراواخر( یک سوم ) دوره آبستنی عامل بدنیا آمدن نتاج بسیار ضعیف می باشد.
پرورش و نگهداری:
در رابطه با اثرات روند پرورش و نگهداری بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل می توان به نمونه های زیراشاره نمود:
عوامل تنش آور از قبیل حرارت بالا (گرمای شدید)، نحوه انتقال دام و فشار های اجتماعی در گله بر راندمان تولید مثلی اثر منفی دارد..
فشار های روانی تأثیر بسیار زیادی بر روی سقط جنین دارند.
نحوه نگهداری بصورت فردی یا گله ای، آزاد در مراتع یا مهار شده در سالن، از دیگر عوامل و روش های پرورشی می باشند که در بروز فحلی تأثیر دارند. بعنوان مثال نگهداری میش در کنار قوچ بر روی بروز فحلی مؤثر است.
بهداشت و درمان دام:
بهداشت و درمان بموقع دام یکی از شروط بسیار مهم در کسب نتیجة عالی در میزان راندمان تولید مثل محسوب می شود. تزریق به موقع واکسن، کمک های مناسب زایمانی، درمان بیماری های تناسلی و عمومی، حتی سم چینی به موقع و مناسب از ضروریات امر بهداشت و درمان دام محسوب می شوند.
بنابراین کنترل عوامل محیطی و میزان تواناییهای مدیر دامداری می تواند باعث موفقیت در نتیجة افزایش راندمان تولید مثل و اقتصادی بودن فعالیت دامداری شود.
اصلاح نژاد:
از دیگر عوامل تاثیر گذار بر صفات تولید مثل تغییر ساختار ژنتیکی دامها در طی 12000 سال گذشته توسط انسان است که اهلی کردن دام شروع و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
فیزیولوژی عضلهی اسکلتی
سلولهای عضلانی سلولهایی هستند که تا حد زیادی برای تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی مکانیکی تخصص یافتهاند .به طور اختصاصی ، سلولهای عضلانی انرژی را به شکل آدنوزین تری فسفات (ATP) برای تولید نیرو یا انجام کار مورد استفاده قرار میدهند . براساس اینکه کار میتواند به صورت مختلف ومتعدد ( مانند جابجایی، پمپ کردن خون ، یا حرکت موجی و دودی ) انجام گیرد ، چندین نوع عضله در رابطه با این عملکردها تعامل یافته است .سه نوع اساسی عضله عبارتند از : عضلهی قلبی ، عضلهی اسکلتی ، وعضلهی صاف .
عضلهی اسکلتی عضلهی مخطط است که تحت کنترل ارادی میباشد ( یعنی ، توسط دستگاه عصبی مرکزی کنترل میشود ) و نقش کلیدی در فعالیتهای متعدد مانند حفظ وضعیت بدن ، جا به جایی ، سخن گفتن ، و تنفس ایفا میکند حالت مخطط سلولهای عضلهی اسکلتی حاصل آرایش فوق العاده سازمان یافتهی مولکولهای اکتین و میوزین است . قلب از عضلهی قلبی تشکیل میشود .اگر چه این عضله مخطط است ، اما یک عضلهی غیر ارادی محسوب می شود ( یعنی ، توسط پیشاهنگ داخلی کنترل میشود و توسط دستگاه عصبی اتونوم تعدیل میشود عضلهی صاف ، که فاقد حالت مخططی که در عضلهی اسکلتی و قلبی ملاحظه میشود ، میباشد ، یک عضلهی غیر ارادی است که به طور تیپیک اندامهای تو خالی ( مثل کیسهی مثانه ، لوله گوارش، عروق خونی ) را میپوشاند . در هر سه نوع عضله ، نیرو توسط میان کنش اکتین و میوزین عضله ایجاد میشود ، فرایندی که به افزایش زودگذر Ca2+ داخل سلولی نیاز دارد .
سازمان دهی عضلهی اسکلتی
فیبرهای عضلانی
هر عضله از سلولهای متنابهی موسوم به فیبرهای عضلانی تشکیل میشود .لایهای بافت همبند موسوم به اندومیزیوم هر یک از فیبرهای مزبور را محاط میکند . آنگاه ، تک تک فیبرهای عضلانی توأماً در فاسی کلهایی گروهبندی میشوند ، که توسط بافت همبند دیگری موسوم به پری میزیوم احاطه می شوند . در پری میزیوم عروق خونی و اعصابند که تک تک فیبرهای عضلانی را پشتیبانی میکنند . در نهایت ، فاسیکلها برای تشکیل عضله به همدیگرمیپیوندند . غلاف بافت همبندی که عضله را می پوشاند ، اپی میزیوم نامیده میشود و عضله را به اسکلت بدن متصل میکند . سه لایه بافت همبند عضله به طور عمده از فیبرهای الاستین و کلاژن تشکیل میشوند ، وبرای انتقال حرکت مولکولهای اکتین و میوزین به اسکلت بدن برای حرکت عمل میکنند .
سلولهای منفرد عضلهی اسکلتی باریکند ( با قطر تقریبی 10 تا 80 میکرون ) اما میتوانند به مقدار زیادی استطاله یابند وطویل شوند ( بالای 25 سانتیمتر طول پیدا میکند ) هر فیبر عضلهی اسکلتی حاوی دستههای فیلامنت ، موسوم به میوفیبریل، میباشد که در طول محور سلول حرکت میکند الگوی مخطط درشت سلول حاصل الگوی تکراری در میوفیبریل میباشد . به طور اختصاصی ، آرایش منظم فیلامنتهای نازک و ضخیم در میوفیبریلهای جفت شدهی مزبور با آرایش بسیار سازمان یافتهی میوفیبریلهای مجاور است که ظاهر مخطط به عضلهی اسکلتی میدهد .
میوفیبریل را میتوان به طور طولی به سارکومرهایی تقسیم کرد . سارکومر توسط دوخط تیرهی موسوم به خطوط Z مشخص میشود ، و واحد انقباضی مکرری در عضلهی اسکلتی به نمایش می گذارد . طول متوسط سارکومر 2 میکرون میباشد . در هر طرف خط Z نوار روشن ( نوار - I) میباشد ، که اصولاً حاوی فیلامنتهای نازک متشکل از پروتئین اکتین میباشد . ناحیهی بین دو نوار I در ساکرومرنوار A میباشد که اصولاً حاوی فیلامنتهای ضخیم و نازک را نشان میدهد . ناحیهی روشن در مرکز سارکومر وجود دارد که به نوار H معروف است .این بخشی قسمتی از نوار A را نمشان میدهد که حاوی فیلامنت های ضخیم میوزین است ، اما هیچ گونه فیلامنت اکتین ندارد . لذا فیلامنتهای اکتین از خط Z تا لبهی نوار H گسترش مییابند ، و یا قسمتی از فیلامنت ضخیم در نوار A همپوشانی دارند .
خط تیره ، موسوم به خط M، در مرکز سارکومر حیاتی هستند . هر میوفیبریل در فیبر عضلانی توسط شبکهی سارکوپلاسمی (SR) احاطه میشود . SR یک شبکهی غشایی داخل سلولی است که نقش حیاتی در تنظیم غلظتهای Ca2+ داخل سلولی ایفا می کند . پنجه در پنجه شدنهای سارکولما ، موسوم به توبولهای T ، به داخل فیبرهای عضلانی نزدیک انتهاهای نوار A حرکت می کنند ( یعنی نزدیک به SR) البته ، SR و توبولهای T، دستگاه غشایی متمایزی دارند .SR یک شبکهی داخل سلولی است ، در حالیکه توبولهای T در تماس با فضای خارج سلولی هستند . شکافی ( تقریباً به عرض 15 نانومتر ) توبولهای T را از SR جدا میکند . قسمتی از SR که نزدیکترین فاصله را به توبولهای T دارد سیسترن پایانی نامیده می شود ، و جایگاه آزاد سازی Ca2+ است ، که برای انقباض عضلهی اسکلتی حیاتی است قسمتهای طولی SR با سیسترن پایانی پیوسته هستند ، ودر طول و همراه با سارکومر گسترش مییایند . این قسمت از SR حاوی دانسیتهی بالایی از پروتئین پمپ Ca2+ است ( یعنی Ca2+- ATPase) که برای بازگرداندن مجدد و تغلیظ Ca2+ در SR ، و بدین ترتیب در شل شدن عضله ،حیاتی است .
فیلامنتهای ضخیم و نازک در سارکومر میوفیبریل به مقدار زیادی سازمان دهی شدهاند . همانطوری که ذکر شد ، فیلامنتهای نازک اکتین از خط Z به طرف مرکز سارکومر امتداد می یابند ، در حالی که فیلامنتهای میوزین ضخیم در مرکز قرار میگیرند ، و با قسمتی از فیلامنتهای نازک اکتین ناهمسو همپوشانی میکنند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
فیزیولوژی عضلهی اسکلتی
سلولهای عضلانی سلولهایی هستند که تا حد زیادی برای تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی مکانیکی تخصص یافتهاند .به طور اختصاصی ، سلولهای عضلانی انرژی را به شکل آدنوزین تری فسفات (ATP) برای تولید نیرو یا انجام کار مورد استفاده قرار میدهند . براساس اینکه کار میتواند به صورت مختلف ومتعدد ( مانند جابجایی، پمپ کردن خون ، یا حرکت موجی و دودی ) انجام گیرد ، چندین نوع عضله در رابطه با این عملکردها تعامل یافته است .سه نوع اساسی عضله عبارتند از : عضلهی قلبی ، عضلهی اسکلتی ، وعضلهی صاف .
عضلهی اسکلتی عضلهی مخطط است که تحت کنترل ارادی میباشد ( یعنی ، توسط دستگاه عصبی مرکزی کنترل میشود ) و نقش کلیدی در فعالیتهای متعدد مانند حفظ وضعیت بدن ، جا به جایی ، سخن گفتن ، و تنفس ایفا میکند حالت مخطط سلولهای عضلهی اسکلتی حاصل آرایش فوق العاده سازمان یافتهی مولکولهای اکتین و میوزین است . قلب از عضلهی قلبی تشکیل میشود .اگر چه این عضله مخطط است ، اما یک عضلهی غیر ارادی محسوب می شود ( یعنی ، توسط پیشاهنگ داخلی کنترل میشود و توسط دستگاه عصبی اتونوم تعدیل میشود عضلهی صاف ، که فاقد حالت مخططی که در عضلهی اسکلتی و قلبی ملاحظه میشود ، میباشد ، یک عضلهی غیر ارادی است که به طور تیپیک اندامهای تو خالی ( مثل کیسهی مثانه ، لوله گوارش، عروق خونی ) را میپوشاند . در هر سه نوع عضله ، نیرو توسط میان کنش اکتین و میوزین عضله ایجاد میشود ، فرایندی که به افزایش زودگذر Ca2+ داخل سلولی نیاز دارد .
سازمان دهی عضلهی اسکلتی
فیبرهای عضلانی
هر عضله از سلولهای متنابهی موسوم به فیبرهای عضلانی تشکیل میشود .لایهای بافت همبند موسوم به اندومیزیوم هر یک از فیبرهای مزبور را محاط میکند . آنگاه ، تک تک فیبرهای عضلانی توأماً در فاسی کلهایی گروهبندی میشوند ، که توسط بافت همبند دیگری موسوم به پری میزیوم احاطه می شوند . در پری میزیوم عروق خونی و اعصابند که تک تک فیبرهای عضلانی را پشتیبانی میکنند . در نهایت ، فاسیکلها برای تشکیل عضله به همدیگرمیپیوندند . غلاف بافت همبندی که عضله را می پوشاند ، اپی میزیوم نامیده میشود و عضله را به اسکلت بدن متصل میکند . سه لایه بافت همبند عضله به طور عمده از فیبرهای الاستین و کلاژن تشکیل میشوند ، وبرای انتقال حرکت مولکولهای اکتین و میوزین به اسکلت بدن برای حرکت عمل میکنند .
سلولهای منفرد عضلهی اسکلتی باریکند ( با قطر تقریبی 10 تا 80 میکرون ) اما میتوانند به مقدار زیادی استطاله یابند وطویل شوند ( بالای 25 سانتیمتر طول پیدا میکند ) هر فیبر عضلهی اسکلتی حاوی دستههای فیلامنت ، موسوم به میوفیبریل، میباشد که در طول محور سلول حرکت میکند الگوی مخطط درشت سلول حاصل الگوی تکراری در میوفیبریل میباشد . به طور اختصاصی ، آرایش منظم فیلامنتهای نازک و ضخیم در میوفیبریلهای جفت شدهی مزبور با آرایش بسیار سازمان یافتهی میوفیبریلهای مجاور است که ظاهر مخطط به عضلهی اسکلتی میدهد .
میوفیبریل را میتوان به طور طولی به سارکومرهایی تقسیم کرد . سارکومر توسط دوخط تیرهی موسوم به خطوط Z مشخص میشود ، و واحد انقباضی مکرری در عضلهی اسکلتی به نمایش می گذارد . طول متوسط سارکومر 2 میکرون میباشد . در هر طرف خط Z نوار روشن ( نوار - I) میباشد ، که اصولاً حاوی فیلامنتهای نازک متشکل از پروتئین اکتین میباشد . ناحیهی بین دو نوار I در ساکرومرنوار A میباشد که اصولاً حاوی فیلامنتهای ضخیم و نازک را نشان میدهد . ناحیهی روشن در مرکز سارکومر وجود دارد که به نوار H معروف است .این بخشی قسمتی از نوار A را نمشان میدهد که حاوی فیلامنت های ضخیم میوزین است ، اما هیچ گونه فیلامنت اکتین ندارد . لذا فیلامنتهای اکتین از خط Z تا لبهی نوار H گسترش مییابند ، و یا قسمتی از فیلامنت ضخیم در نوار A همپوشانی دارند .
خط تیره ، موسوم به خط M، در مرکز سارکومر حیاتی هستند . هر میوفیبریل در فیبر عضلانی توسط شبکهی سارکوپلاسمی (SR) احاطه میشود . SR یک شبکهی غشایی داخل سلولی است که نقش حیاتی در تنظیم غلظتهای Ca2+ داخل سلولی ایفا می کند . پنجه در پنجه شدنهای سارکولما ، موسوم به توبولهای T ، به داخل فیبرهای عضلانی نزدیک انتهاهای نوار A حرکت می کنند ( یعنی نزدیک به SR) البته ، SR و توبولهای T، دستگاه غشایی متمایزی دارند .SR یک شبکهی داخل سلولی است ، در حالیکه توبولهای T در تماس با فضای خارج سلولی هستند . شکافی ( تقریباً به عرض 15 نانومتر ) توبولهای T را از SR جدا میکند . قسمتی از SR که نزدیکترین فاصله را به توبولهای T دارد سیسترن پایانی نامیده می شود ، و جایگاه آزاد سازی Ca2+ است ، که برای انقباض عضلهی اسکلتی حیاتی است قسمتهای طولی SR با سیسترن پایانی پیوسته هستند ، ودر طول و همراه با سارکومر گسترش مییایند . این قسمت از SR حاوی دانسیتهی بالایی از پروتئین پمپ Ca2+ است ( یعنی Ca2+- ATPase) که برای بازگرداندن مجدد و تغلیظ Ca2+ در SR ، و بدین ترتیب در شل شدن عضله ،حیاتی است .
فیلامنتهای ضخیم و نازک در سارکومر میوفیبریل به مقدار زیادی سازمان دهی شدهاند . همانطوری که ذکر شد ، فیلامنتهای نازک اکتین از خط Z به طرف مرکز سارکومر امتداد می یابند ، در حالی که فیلامنتهای میوزین ضخیم در مرکز قرار میگیرند ، و با قسمتی از فیلامنتهای نازک اکتین ناهمسو همپوشانی میکنند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بدن انسان برای اینکه بتواند نقش خود را به طور مؤثر در زندگی ایفا کند باید از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار باشد یعنی به طور مداوم انرژی لازم را در اختیار داشته باشد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد. وقتی سخن از آمادگی جسمانی به میان میآید مقصود از آن داشتن چنان قلب ، رگهای خونی و ششها و ماهیچههایی است که بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند و با شور و نشاط تمام در فعالیتها و تفریحات سالمی شرکت کنند که افراد عادی و غیر فعال از انجام آنها ناتوانند. عوامل متعددی در آمادگی جسمانی مؤثر است اما چهار عامل بیش از عوامل دیگر در این میان ایفای نقش میکنند این عوامل عبارتاند از (نیروی ماهیچه، استقامت ماهیچه، انعطاف ماهیچه و استقامت قلبی ریوی)
فیزیولوژی گردش خون
دستگاه گردش خون از رگها و قلب تشکیل شده که خون تیره و روشن در آنها جریان دارد. قلب به صورت تلمبهای قوی خون روشن را از راه سرخرگ آئورت و سرخرگ ششی به بدن میفرستد و از طرفی سیاهرگهای اجوف فوقانی و تحتانی خون تیره را از بدن به قلب بر میگردانند. به استثنای سیاهرگ ششی که خون روشن و تیره را از ششها به قلب بر میگرداند. یاختههای بدن پیوسته در حال فعالیت اند و برای ادامه حیات و فعالیت خود موادی را میسوزانند و مواد دیگری را دفع میکنند دستگاه گردش خون عهده دار رساندن مواد سوختنی به سلولها و خارج کردن مواد زائد است. قلب از چهار حفره تشکیل شدهاست. دو حفره در طرف راست و دو حفره در طرف چپ. دو حفره بالایی را دهلیز و دو حفره پایینی را بطن میگویند. بطن باعث به حرکت درآمدن خون در بدن میشود و اگر بطن از انقباض بیفتد خون از گردش خواهد ایستاد. شکل قلب شبیه مخروطی است که قاعده آن در بالا و نوک آن در پایین در انتهای بطنها است. در موقع ضربان دو دهلیز با هم منقبض میشوند و بعد از مدت نسبتاً کوتاهی دو بطن منقبض میشوند بعد از این انقباض توقف بیشتر و طولانی تری وجود دارد که به منزلة استراحت قلب است. مدت انقباض بطنها در افراد بالغ ۳/۰ ثانیه و مدت انبساط آنها ۵/۰ ثانیه طول میکشد روی هم رفته یک دوره کامل قلبی ۸/۰ ثانیه طول میکشد بنابراین در هر دقیقه تقریباً ۷۰ دورة قلبی صورت میگیرد و این رقم را تعداد ضربان قلب گویند. همانطور که میدانید در حدود تا وزن بدن را خون تشکیل میدهد یعنی یک شخص معمولی با وزن در حدود۷۰ کیلوگرم دارای ۵ تا ۶ لیتر خون است قسمت اعظم خون را گلبولهای قرمز تشکیل میدهند. کمبود اکسیژن معمولاً موجب افزایش گلبولهای قرمز خون میشود به همین دلیل است که در ارتفاعات زیاد ورزشکاران استقامتی قادر نیستند رکوردهای جهانی از خود به جا بگذارند چون در مکانهای مرتفع فشار نسبی اکسیژن در هوای تنفسی کم است و شخص ورزشکار قادر نیست به راحتی اکسیژن مورد نیاز را در هنگام ورزش از هوا کسب کند لذا این امر در کارایی او اثر نامطلوب میگذارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 165
بخش اول :
کالبدشناسی و فیزیولوژی دستگاه تناسلی نریان
فصل اول :
کالبدشناسی دستگاه تناسلی نریان
کالبدشناسی دستگاه تناسلی نریان را میتوان از سه جنبه زیر مورد بررسی قرار داد:
اول: اسپرماتوژنز در بیضهها،دوم: بلوغ،ذخیره و انتقال اسپرمها در مجاری تناسلی و سوم: چگونگی تخلیه منی در دستگاه تناسلی ماده مادیان بوسیله آلت تناسلی.
دستگاه تناسلی دام نر از کیسه بیضه، بیضهها، بند بیضه، اپیدیدیم، غدد ضمیمه جنسی و آلت تناسلی تشکیل شده که در ذیل ساختار آناتومیکی آنها مورد بررسی قرار گرفته است. ( شکل 1)
تصویر (1-1) : یک برش عمودی از آلت تناسلی نریان که در آن بیضه ، کیسة بیضه و
آلت تناسلی نریان دیده می شود .