لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 165
بخش اول :
کالبدشناسی و فیزیولوژی دستگاه تناسلی نریان
فصل اول :
کالبدشناسی دستگاه تناسلی نریان
کالبدشناسی دستگاه تناسلی نریان را میتوان از سه جنبه زیر مورد بررسی قرار داد:
اول: اسپرماتوژنز در بیضهها،دوم: بلوغ،ذخیره و انتقال اسپرمها در مجاری تناسلی و سوم: چگونگی تخلیه منی در دستگاه تناسلی ماده مادیان بوسیله آلت تناسلی.
دستگاه تناسلی دام نر از کیسه بیضه، بیضهها، بند بیضه، اپیدیدیم، غدد ضمیمه جنسی و آلت تناسلی تشکیل شده که در ذیل ساختار آناتومیکی آنها مورد بررسی قرار گرفته است. ( شکل 1)
تصویر (1-1) : یک برش عمودی از آلت تناسلی نریان که در آن بیضه ، کیسة بیضه و
آلت تناسلی نریان دیده می شود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بخش اول
تولد ، زادگاه ، خانواده
نام نیما ، لادبن
علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج در 15 جمادی الاول سال 1315 هجری قمری برابربا 11 نوامبر سال 1897 میلادی در دهکده یوش به دنیا آمده است این تاریخ برابر است با 21 آبان ماه سال 1276 شمسی .
یوش زادگاه نیما دهکده ای است ییلاقی از دهستان اوز رود بخش نور شهرستان آمل . در حال حاضر با ماشین از دوراه می شود به آنجا رفت: از راه چالوس ، ازجاده منشعب از پل زنگوله ، بالاتر از تونل کندوان ، که تا یوش 45 کیلومتر فاصله دارد و دیگری از جاده هراز ، از جاده ای منشعب از دو آب آمل ، 42 کیلومتر مانده به آمل . از دوآب تا یوش 69 کیلومتر فاصله است .
دهکده یوش در دره ای تقریباً میانه جاده چالوس و هراز واقع شده است . امروزه می توان با ماشین به یوش رفت اما در زمان نیما پیشتر از پل زنگوله را با قاطر می رفتند که تقریباً یکروز طول می کشید و از آبادیهای ایلکا ، نسن ، پل و اوز می گذشت .
نیما خود در یاداشتی نسبش را چنین نوشته است :
((علی بن ابراهیم – معروف به اعظام السلطنه – ابن علی معروف به ناظم الایاله – ابن محمد رضا – معروف به بابان خان بیک – ابن محمد هاشم بن محمدرضا))
از پیشینیان مشهور این دودمان است : کیا جمال الدین ( منسوب به دودمانی که در تمام دوره های اسلامی برحوالی نور و لاریجان حکومت داشتند ) که مزار او برفراز تپه ای در یوش باقی است و دارای چهار پسر بود به نامهای اسفندیار – کریم – جمشید وداود که می گویند جد تمام اهالی یوش بود و از اینجا است نام خانوادگی اسفندیاری ها – کریمی ها –جمشیدیها و
داودیهای یوش و پیشتر از او گیلانشاه که زمان زندگیش مقارن با ایام یزدگر ساسانی بود و موسس سلسله بادوسپانان طبرستان .
اما پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه مردی محتشم بود که به کار کشاورزی و گله داری می پرداخت و از ((حامیان شجاع نهضت مشروطه به شمار می رفت و به همراه امیر موید سواد کوهی انجمن طبرستان را تاسیس کرده بود ))
مردی درشت اندام بود که ازسالهای 1288 به بعد در تهران اقامت داشت و یک خرداد سال 1305 در تهران درگذشت .
مادرش ، طوبی مفتاح بود نوه حکیم نوری منتقد و شاعر و فیلسوف زمان قاجار . آشنا و علاقه مند به شعر بود و نیما نوشته است که ((در کودکی حکایتهای حکیم نظامی را برای او تعریف می کرد ))
نیما در خردسالی علی خوانده می شد و پسر بزرگ خانواده بود .
برادرچهارسال کوچکتر از او رضا ((بعدها لادبن)) نام داشت وخواهرانش مهراقدس ، ناکتا و ثریا بودند .
درجوانی ، حدود سالهای تحصیل در مدرسه سن لوئی نام خود را نیما نهاده بود در روی جلد کتاب ((قصه رنگ پریده ، خونسرد)) که آنرا در حمل 1300 به هزینه خود در مطبعه سعادت تهرا ن چاپ کرده ، تنها نام نیما به فارسی و لاتین آمده است در خرداد ماه 1304 شمسی با مراجعه به اداره سجل احوال نام و نام خانوادگی خود را رسماً نیما یوشیج خواند و شناسنامه دریافت کرد .
در هر حال هیچگاه نام او رسماً علی اسفندیاری نیامده است و دانسته نیست این اشتباه بزرگ که نام او علی اسفندیاری و تخلصش نیما یوشیج است از کجا منشا گرفته است .
نیما خود در یاداشتی در باره معنی ((نیما )) می نویسد :
نیماور اسم دو سه نفر از اسپهبدان غربی مازندران بوده است . مورخین نیماور را ((نام آور)) می نویسند که غلط است . نیماور مرکب است از نیما = قوس . برج نهم از بروج در زبان طبری = کمان + ور یعنی کماندار برگزیده ، شناخته شده مثل کمانداری عالی .
این کلمه از ترکیبات اوستایی است که با صورت مخفف ، یعنی حذف ی ، در زبان طبری مانده است .
در زبان طبری ، لغات اوستائی و سانسکریت زیاد است . فخر الدوله نیماور دوم ، پدر شراگیم در 640 فوت کرده است . نما رستاق محل سکونت نیماور فخرالدوله بوده است .
نیماور مثل شهریور = نگهدار شهر ، نگهدار کمان است .
جادارد از لادبن به دلیل شخصیت برجسته اش و هم به این دلیل که در دوران جوانی بیشترین تاثیر را بر نیما یوشیج داشته است ، بیشتر بنویسیم :
از نامه های نیما چنین دانسته می شود که لادبن چهار سال از نیما کوچکتر بود و به این ترتیب تاریخ تولد او سال 1280 شمسی است در یوش بدنیاآمد و در خردسالی رضا نامیده شد و در جوانی نام خود را به لادبن تغییر داد که بنا به نوشته نیما نام کوهی است .
از نیما 24 نامه به لادبن در دست است (برخی از این نامه ها را در بخش پیوستهای این تحقیق می خوانید)
که بهترین منبع برای شناسائی احوالات و افکار او در دوران جوانی و همچنین یکی از گسترده ترین منابع در مورد لادبن است .
او همراه نیما به تهران فرستاده شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
بخش 1 کلیات :
تعریف
طبق قانون، شرکت سهامی مشترک شرکتی است که سرمایة آن به سهام خرد تقسیم شده و مسؤولیت سهامداران آن به ارزش هر سهم محدود میباشد. همانطور که در مقدمه ذکر گردید، شرکت سهامی مشترک میتواند هم بصورت شرکت سهامی عام و هم بصورت شرکت سهامی خاص باشد. تفاوت عمده در این دو نوع شرکت این است که شرکت عام میتواند سهام و وثیقههای وام خود را به عموم ارائه دهد درحالیکه شرکت خاص نمیتواند چنین خدماتی را ارائه دهد. برای تفاوتهای بیشتر میان شرکتهای خاص و عام به بخش ضمیمه الف رجوع نمایید.
اشکال دیگری از شرکتهای کاری
علاوه بر شرکت سهامی مشترک، قانون تجاری ایران موارد زیر را برای مؤسسات کاری در نظر گرفته است :
الف) شرکت با مسؤولیت محدود
ب) شرکت تضامنی
ج) شرکت مختلط غیرسهامی
د) شرکت مختلط سهامی
هـ) شرکت نسبی
و) شرکت تعاونی تولید و مصرف
از میان شرکتهای عنوانشده، در شرکت با مسؤولیت محدود و شرکت سهامی مشترک میزان مسؤولیت محدود به ارزش سهام آنان میباشد. درصورت وجود شرکت سهامی مشترک، قانون برای سهامداران و شرکت با مسؤولیت نامحدود حمایتهای لازم را پیشبینی نموده است.
تفاوت اصلی میان شرکت سهامی مشترک و شرکت با مسؤولیت محدود اینستکه در شرکت با مسؤولیت محدود سرمایه به سهم تقسیم نمیگردد و شرکاء حق انتقال سود خود را بدون تأیید اکثریت اعضاء که معرف 4/3 سرمایه شرکت باشند، نخواهند داشت.
ویژگیهای کلی
سهامداران شرکت سهامی مشترک در تملک سود و ضرر و توزیع دارائیها در تصفیه حساب آنها به نسبت میزان سهام مشارکت خواهند داشت. همانطور که در بالا عنوان گردید، مسؤولیت هریک از سهامداران محدود به ارزش هر واحد سهام بوده و درصورت عدم وجود تقلب و سایر اعمال غیرقانونی ، نیازی به واگذاری مجدد مسؤولیتهای شرکت به سهامداران نخواهد بود. شرکت دارای یک شخصیت حقوقی مستقل است و میتوان آنرا تحت عنوان خود یا تحت پیگرد قانونی قرار دهد. سهامداران دارای حقوق معمول سهامداران بوده که بطور کلی شامل حق شرکت در جلسات سهامداران، دریافت گزارش مالی، انتصاب و جایگزینی هیئت مدیره و حق رأی در تصمیمگیریهای اصلی در شرکت میباشند.
تعداد سهامداران
قانون مقرر داشته است که حد نصاب تعداد سهامداران در یک شرکت سهامی مشترک سه نفر است.
ملیت سهامداران
از لحاظ قانونی هیچگونه محدودیتی نسبت به ملیت اشخاصی که مایل به تشکیل شرکت سهامی مشترک میباشند وجود ندارد. لیکن از لحاظ سیاسی، دولت ایران از مشارکت سهامداران ایرانی در این گونه فعالیتها به جهت اهمیت آن برای پیشرفت برنامههای ملی تأکید مینماید.
سهام
یک شرکت سهامی مشترک میتواند هم سهام معمولی و هم سهام ممتاز را بصورت سهم با نام یا سهم بینام صادر نماید. هرچند که قانون مزایای مربوط به سهام ممتاز را تعیین ننموده است ، اما چنین به نظر میرسد که انجام اولویتپذیری نسبت به سود سهام و توزیع سرمایه بهنگام تصفیه حساب و حق رأی مضاعف تحت قانون مورد پذیرش قرار خواهد گرفت. تفاوتهای اساسی میان سهام با نام و سهام بینام مربوط به نحوه انتقال و پرداخت مالیات است به بخش 6/2 رجوع نمایید.
مدیریت
انتخاب مدیریت شرکت سهامی مشترک تحت مسؤولیت هیئت مدیره قرار خواهد گرفت که باید (که این هیئت) با اتخاذ اکثریت آراء سهامداران حداقل یکبار در هر دو سال انجام پذیرد.
انحلال و تصفیه حساب
شرایط کلی اداره وضعیت انحلال و تصفیه حساب یک شرکت سهامی مشترک در قانون پیشبینی شده است و شرکتها مجاز شدهاند هرگونه شرایط خاص مورد نیاز را که مقایر با قانون نبوده باشد در مواد اساسنامه منظور نمایند. از آنجاکه مفاد قانون در این زمینه ماهیت کلی دارد توصیه میگردد، به هنگام تهیه پیشنویس اساسنامه مواد مربوط به انحلال و تصفیهحساب نیز لحاظ گردد.
بخش دوم : سرمایه
سهم سرمایه
برای یک شرکت خصوصی حداقل سرمایه مورد نیاز بهنگام تأسیس یک میلیون ریال است و برای یک شرکت عام 5 میلیون ریال. پرداخت سهام میتواند بدو صورت نقدی و غیرنقدی انجام پذیرد. چنانچه پرداخت بصورت غیرنقدی باشد، ارزش کالای مورد نظر باید توسط ارزیاب رسمی وزارت دادگستری تعیین گردد. درصورت پرداخت نقدی، بهنگام تشکیل شرکت تنها 35% بوده و مابقی را میتوان در مدت 5 سال بنا به درخواست هیئت مدیره و سهامداران پرداخت نمود. درصورت پرداخت غیرنقدی ، مقدار کل اموال باید بهنگام تشکیل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 111
بخش چهارم این نوشته ها با توجّه به اعتبارهای مختلفی چون مقاله، گزارش، داستان نامه و غیره تقسیم می شود که با توجه به اهمّیت آنها در نمودار زیر آورده می شود:
علمی
ادبی
اداری
روزنامه ای
گفتاری
کودکانه
انواع نوشته ها
دینی و مذهبی
ادبی و هنری
سیاسی و اجتماعی
فلسفی و عرفانی
تعلیمی و اخلاقی
علمی و فنّی
ورزشی
جدی
طنز
مقاله
گزارش
نامه
داستان
خبر
قطعه ادبی
نمایشنامه، فیلمنامه
مردم عادی
متخصّصان و کارشناسان
دانش آموزان
کودکان
کوتاه
متوسط
بلند
تعریف مکاتبات اداری:
به مجموعه ی مبادلات اداری در شکل های مختلف، مکاتبات اداری می گویند. درتعریف دیگر، به کلیّه ی مکاتباتی گفته می شود که در اداره ها و سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی نوشته و ردّ و بدل می شود. گونه های مختلف مکاتبات اداری شامل نامه، حکم، بخش نامه، دستور العمل، صورتجلسه، آگهی، اطلاعیّه، احکام اداری، اسناد و نوشته های حقوقی می باشد.
نامه:
انواع نامه ها:
بطور کلی نامه ها را به دو دسته ی نامه های رسمی و غیررسمی تقسیم می کنند.
نامه های غیررسمی:
این نامه ها معمولاً میان دوستان و بستگان ردّ و بدل می وشد. و بیشتر حاوی مسایل شخصی و دوستانه و خانوادگی است اساسی ترین ویژگی این نامه ها آن است که تقلیدی و کلیشه ای نبوده و لحن آن خودمانی است. نویسنده ی نامه های خصوصی، شخصی حقیقی است.
نامه های رسمی:
اینگونه نامه ها بطور رسمی و با آداب خاص نوشته می شوند. نامه های رسمی از سوی افراد، سازمانها و نهادها و مؤسّسات دولتی و خصوصصی و بالعکس نوشته شده و مبادله می شوند و معمولاً از الگوهایی همانند و اصطلاحات خاص استفاده می شود، لحن نویسنده رسمی و جدی است و مقصود با صراحت و روشنی بیان می شوند.
نکته: نامه های اداری وقتی در یک اداره وارد و در دفترهای اداری ثبت می شوند رسمی تلقی می شوند. بنابراین انواع مکاتبات رسمی اعم از بخش نامه، آیین نامه، حکم صورتجلسه، دستورالعمل، گزارش، اساس نامه، صورتحساب ها و یا حتی مناقصه، مزایده، تبریک و تسلیت، ....... و به محض ثبت در دفاتر اداری، رسمی تلقی می شود. نویسنده نامه های اداری شخصی و حقوقی می باشد.
تمامی مکاتبات در دبیرخانه ثبت وضبط و بایگانی می شوند و از لحاظ ارزش و اعتبار جزو اسناد دولتی محسوب می شوند و در مواردی نیز از اعتبار حقوقی برخوردار بوده و قابل استناد هستند. این مکاتبات به اعتبار مکان نگارش و عرضه و اجرای آن که در مؤسّسات است.« اداری» و به اعتبار ثبت و ضبط در دفاتر اداری« رسمی» نامیده می شوند.
نامه های درون سازمانی:
کلّیه مکاتبات و مراسلاتی است که در د اخل یک اداره و یا یک سازمان و بین واحدهای مختلف آن انجام می شود. این نامه ها ممکن است بین دو و احد هم سطح و یا از سطح بالا و پائین به بالا انجام گیرد. نامه هایی که از سطوح بالاتر به سطوح پایین تر ارسال می گردد اغلب به شکل دستورالعمل، ابلاغ، بخش نامه و پی نوشت. مأموریت، تشویق نامه ها و توبیخ های اداری است. نامه هایی که از سطوح پائین تر به سطوح بالاتر ارسال می شود یا در پاسخ به مقام بالاتر است که شکل گزارش ارائه می شود و یا در خواست انجام کار که در این صورت باید به صورت مستدل و همراه با مدارک کافی ارائه شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بخش اول
تولد ، زادگاه ، خانواده
نام نیما ، لادبن
علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج در 15 جمادی الاول سال 1315 هجری قمری برابربا 11 نوامبر سال 1897 میلادی در دهکده یوش به دنیا آمده است این تاریخ برابر است با 21 آبان ماه سال 1276 شمسی .
یوش زادگاه نیما دهکده ای است ییلاقی از دهستان اوز رود بخش نور شهرستان آمل . در حال حاضر با ماشین از دوراه می شود به آنجا رفت: از راه چالوس ، ازجاده منشعب از پل زنگوله ، بالاتر از تونل کندوان ، که تا یوش 45 کیلومتر فاصله دارد و دیگری از جاده هراز ، از جاده ای منشعب از دو آب آمل ، 42 کیلومتر مانده به آمل . از دوآب تا یوش 69 کیلومتر فاصله است .
دهکده یوش در دره ای تقریباً میانه جاده چالوس و هراز واقع شده است . امروزه می توان با ماشین به یوش رفت اما در زمان نیما پیشتر از پل زنگوله را با قاطر می رفتند که تقریباً یکروز طول می کشید و از آبادیهای ایلکا ، نسن ، پل و اوز می گذشت .
نیما خود در یاداشتی نسبش را چنین نوشته است :
((علی بن ابراهیم – معروف به اعظام السلطنه – ابن علی معروف به ناظم الایاله – ابن محمد رضا – معروف به بابان خان بیک – ابن محمد هاشم بن محمدرضا))
از پیشینیان مشهور این دودمان است : کیا جمال الدین ( منسوب به دودمانی که در تمام دوره های اسلامی برحوالی نور و لاریجان حکومت داشتند ) که مزار او برفراز تپه ای در یوش باقی است و دارای چهار پسر بود به نامهای اسفندیار – کریم – جمشید وداود که می گویند جد تمام اهالی یوش بود و از اینجا است نام خانوادگی اسفندیاری ها – کریمی ها –جمشیدیها و
داودیهای یوش و پیشتر از او گیلانشاه که زمان زندگیش مقارن با ایام یزدگر ساسانی بود و موسس سلسله بادوسپانان طبرستان .
اما پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه مردی محتشم بود که به کار کشاورزی و گله داری می پرداخت و از ((حامیان شجاع نهضت مشروطه به شمار می رفت و به همراه امیر موید سواد کوهی انجمن طبرستان را تاسیس کرده بود ))
مردی درشت اندام بود که ازسالهای 1288 به بعد در تهران اقامت داشت و یک خرداد سال 1305 در تهران درگذشت .
مادرش ، طوبی مفتاح بود نوه حکیم نوری منتقد و شاعر و فیلسوف زمان قاجار . آشنا و علاقه مند به شعر بود و نیما نوشته است که ((در کودکی حکایتهای حکیم نظامی را برای او تعریف می کرد ))
نیما در خردسالی علی خوانده می شد و پسر بزرگ خانواده بود .
برادرچهارسال کوچکتر از او رضا ((بعدها لادبن)) نام داشت وخواهرانش مهراقدس ، ناکتا و ثریا بودند .
درجوانی ، حدود سالهای تحصیل در مدرسه سن لوئی نام خود را نیما نهاده بود در روی جلد کتاب ((قصه رنگ پریده ، خونسرد)) که آنرا در حمل 1300 به هزینه خود در مطبعه سعادت تهرا ن چاپ کرده ، تنها نام نیما به فارسی و لاتین آمده است در خرداد ماه 1304 شمسی با مراجعه به اداره سجل احوال نام و نام خانوادگی خود را رسماً نیما یوشیج خواند و شناسنامه دریافت کرد .
در هر حال هیچگاه نام او رسماً علی اسفندیاری نیامده است و دانسته نیست این اشتباه بزرگ که نام او علی اسفندیاری و تخلصش نیما یوشیج است از کجا منشا گرفته است .
نیما خود در یاداشتی در باره معنی ((نیما )) می نویسد :
نیماور اسم دو سه نفر از اسپهبدان غربی مازندران بوده است . مورخین نیماور را ((نام آور)) می نویسند که غلط است . نیماور مرکب است از نیما = قوس . برج نهم از بروج در زبان طبری = کمان + ور یعنی کماندار برگزیده ، شناخته شده مثل کمانداری عالی .
این کلمه از ترکیبات اوستایی است که با صورت مخفف ، یعنی حذف ی ، در زبان طبری مانده است .
در زبان طبری ، لغات اوستائی و سانسکریت زیاد است . فخر الدوله نیماور دوم ، پدر شراگیم در 640 فوت کرده است . نما رستاق محل سکونت نیماور فخرالدوله بوده است .
نیماور مثل شهریور = نگهدار شهر ، نگهدار کمان است .
جادارد از لادبن به دلیل شخصیت برجسته اش و هم به این دلیل که در دوران جوانی بیشترین تاثیر را بر نیما یوشیج داشته است ، بیشتر بنویسیم :
از نامه های نیما چنین دانسته می شود که لادبن چهار سال از نیما کوچکتر بود و به این ترتیب تاریخ تولد او سال 1280 شمسی است در یوش بدنیاآمد و در خردسالی رضا نامیده شد و در جوانی نام خود را به لادبن تغییر داد که بنا به نوشته نیما نام کوهی است .
از نیما 24 نامه به لادبن در دست است (برخی از این نامه ها را در بخش پیوستهای این تحقیق می خوانید)
که بهترین منبع برای شناسائی احوالات و افکار او در دوران جوانی و همچنین یکی از گسترده ترین منابع در مورد لادبن است .
او همراه نیما به تهران فرستاده شد .