لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
عنوان آزمایش : شمارش گلبول های سفید خون
وسایل مورد نیاز : خون ـ لام ـ متانول ـ گیمسا
مقدمه : لکویست ها W.B.C
لنفویست : دارای یک هسته متراکم و تیره و سیتوپلاسم کم و آبی رنگ
منویست : آبی رنگ دیده می شود و دارای هسته لوبیایی و سیتوپلاسم هم وسیع تر است .
نوتروفیل : سلولی است با سیتوپلاسم صورتی و هسته تا 5 قسمتی
ائوزینوفیل : بزرگ تر از نوتروفیل است و هسته دمبلی و سیتوپلاسم دانه دار و نارنجی رنگ است
بازوفیل : کم تر در نمونه می توان آن را مشاهده کرد و معمولاً :
تک هسته ای اگرانویست ها:
لنفویست ها آبی L
منویست آبی M
چند هسته ای گرانویست ها
نوتروفیل صورتی N
ائوزینوفیل نارنجی E
بازوفیلبنفش رنگ B
شرح : ابتدا یک نمونه خونی تهیه کرده و آن را روی لام می کشیم و سپس آن را خشک می کنیم و بعد مقداری متانول به آن اضافه کرده (روی لام می ریزیم ) سپس باز هم خشک می کنیم و به آن رنگ مخصوص گیمسا اضافه کرده و آن را رنگ می کنیم سپس 20 تا 30 دقیقه منتظر می مانیم تا نمونه ها خشک شوند و بعد زیر میکروسکوپ می گذاریم و انواع گلبول های سفید را شمارش می کنیم (با بزرگ نمایی 100 )
مشاهدات : طی مشاهدات ما دو نفر
لنفویست : 4
منویت : ــ 25=1+4+20 جمع کل
نوتروفیل : 20
ائوزینوفیل : ــ
بازوفیل : 1
منابع :
همکاران : سروش آقاسی ، بصیر محمدی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
1 - دو عدد لام 2- لانست
3-میکروسکوپ 4-الکل 5-پنبه 6- رنگ گیسما 7- قطره چکان
انگشت خود با زخم کردن به وسیله lancet مقداری خون تهیه می کنیم. خون را در قسمت پنج میلی متری انتهای لانست قرارا می دهیم و سپس گسترش خونی تهیه می کنیم .
نحوه تهیه گسترش خونی(اسمیر): لام دیگر را با زاویه 45 درجه روی لام زیر قرار می دهیم و آن را به قطره خون نزدیک می کنیم اما نباید داخل خون وارد شود.چون این کار سبب تغییر شکل گلبول می شود. سپس لام را با سرعت ثابت به عقب باز می گردانیم.
تذکر: دست نباید با لام تماس داشته باشد. زیرا دراین صورت دست به گلبول فشار وارد کرده باعث تغییر گلبولها میشد. نباید خون پله پله باشد.
ثابت کردن یا فیکس کردن خون روی لام توسط الکل متانول انجام می گیرد. روی سطح لام خونی قطره قطره الکل متانول96% میریزیم بطوریکه الکل تمام سطح لام خونی را فرا گیرد . صبر می کنیم تا الکل روی سطح لام خوب خشک شود.(این عمل را ثابت کردن لام خونی با الکل گویند. این لام برای رنگ آمیزی آماده است .
با رنگ گیسما لام را رنگ امیزی می کنیم؛ 20-30 دقیقه صبر می کنیم تا رنگ روی نمونه اثر بگذارد. بعد ازگذشت 20تا 30 دقیقه رنگ روی لام را دورمیریزیم.لام را زیر شیر آب با جریان ملایم گرفته تا رنگ های اضافی خوب شسته شود. باید دقت شود که فشار آب به حدی نباشذ که خون روی لام کنده شود حالا سلول های خونی روی لام رنگ گرفته اند. میگذاریم لام خشک شود. سپس روی لام یک قطره روغن ایمرسیون می چکانیم بعد زیر میکروسکوپ با عدسی شیئیX 100 لام را مورد مطالعه قرار می دهیم. در تمام مراحل متوجه بود که لام را پشت و رو نه گذاشته نشود 0 داده و مشاهده را از قسمت سفید شروع میکنیم. طریقه شمردن گلبول های سفید خون : زمانیکه لام را زیر میکروسکوپ می گذاریم باید شمارش را از یک نقطه شروع کنیم و مرحله به مرحله ادامه دهیم تا جایی را نشمرده باقی نگذاریم.
نام همکار: خانم شورورزی
تفکیک گلبول های سفید در میدان اول
نوتروفیل
2
لنفوسیت
1
مونوسیت
2
ائو زینوفیل
0
بازوفیل
0
جمع
5
نتیجه میدان نخست
تفکیک گلبول های سفید در میدان دوم
نوتروفیل
2
لنفوسیت
۱
مونوسیت
۰
ائو زینوفیل
0
بازوفیل
0
جمع
۳
نتیجه میدان دوم
تفکیک گلبول های سفید در میدان سوم
نوتروفیل
۱
لنفوسیت
1
مونوسیت
0
ائو زینوفیل
1
بازوفیل
0
جمع
۳
تفکیک گلبول های سفید درسه میدان میکروسکپی
نوتروفیل
7
لنفوسیت
6
مونوسیت
2
ائو زینوفیل
3
بازوفیل
0
جمع
18
در صد تفکیک گلبول های سفید
نوتروفیل
60
لنفوسیت
32
مونوسیت
5
ائو زینوفیل
3
بازوفیل
0
جمع
100
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
شمارش گلبولهای سفید
( White Blood Cell Count (WBC لوازم مورد نیاز: لام1-لام هموسیتومتر(بهتر است نئوبار باشد)2- لامل سنگین
3- پیپت ملانژورسفید که درحباب آن یک مهره سفید وجود دارد .(white bead in the bulb )این پیپت برای رقیق کردن خون بکار میرود
4-لوله لاستیکی (مکنده)لوله لاستیکی حدود25 سانتیمتر
5-ماده رقیق کننده:محلول مارکانو
Acetic acid solution 2ml+آبمقطر97ml
محلول کریستال ویوله یا بلودومتیلن1%=1ML
خوب مخلوط وسپس با کاغذ صافی صاف کردد.
محلول رقیق کننده باید تازه به تازه تهیه شود
6-میکروسکپ
روی پیپت ملانژور سفید سه عدد 0.5و1 و11قرار دارد
طرزرقیق کردن خون:
یک ملانژوربا( مهره سفید) تمیز وخشک انتخاب می کنیم لوله لاستیکی رابه ته ملانژور وصل میکنیم .نمونه خون را خوب مخلوط مکنیم.سر دیگر لوله را دردهان میگذاریم نوک ملانژور را داخل خون میگذاریم.ملانژور را افقی نگه میداریم خون را تا علامت0.5داخل ملانژورمیکشیم خون نوک واطراف ملانژور را با پنبه خوب پاک میکنیم ازورودحباب هوا به داخل ملانژور جلوگیری به عمل میاوریم برای اینکه تمام محلول آلوده نشود.قبلا چند سی سی از محلول رقیق کننده (محلول مارکانو) را که دریک بشر کوچک میریزیم.نوک ملانژور را داخل محلول مارکانو قرار میدهیم ماده رقیق کننده را تا11 به درون ملانژور میکشیم لوله لاستیکی رااز ملانژور جا میکنیم. سر وته ملانژور رابین دو انگشت شست وسبابه نگه میداریم.به مدت یک دقیقه محتوی ملانژور را مخلوط میکنیم.سپس ملانژور را بمدت
5 دقیقه روی شیکر(ویبراتور) قرار میدهیم.
توجه ! اگر بعد از این مدت محتوی ملانژوربلافاصله برای شمارش مورد ااستفاده قرارنگیرد مخلوط کردن مجدد قبل استفاده ضروری است.
لام هموسیتومترتمیز را روی میزصاف و تراز قرار میدهیم لامل سنگین تمیز را روی لام قرار میدهیم .
ملانژور راعمودی میگیریم 4تا5قطره اول محتوی ملانژور را دور میریزیم با گذاشتن انگشت سبابه در ته ملانژور ریختن محتوی ملانژور را در اختیار میگیریم.
یک قطره کوچک از محتوی ملانژور را توسط قراردادن نوک ملانژوردر بین لام ولامل هدایت میکنیم.بطوریکه مخلوط خون وماده رقیق کننده به منطقه شمارش نفوذ کند.اگر ماده به درون شیارها نفوذ کند بایدلام را شسته خشک کرده مجددا مورد استفاده قرار میدهیم.
چند دقیقه لام را ثابت میگذاریم تاسلولها بی حرکت شوند.
لام را زیر میکروسکوپ قرار میدهیم با عدسی ابژکتیو 10xمورد مطالعه قرار میدهیم .چهار مربع بزرگ واقع در چهار گوشه صفحه مدرج را شمارش میکنیم.
محاسبه تعداد گلبولهای سفید:
هر ضلع مربع بزرگ 1 میلیمتر است .
توجه!!لام و لامل را چنان دقیق وماهرانه ساخته اند بطوریکه وقتی لامل روی لام قرار میگیرد دقیقا ارتفاع
(فاصله)لام تا لامل 0.1میلی متر می شود حجم واقع دریک مربع بزرگ =۱X۱X۰/۱ میشود یکدهم میلی مترمکعب.
چون گلبولهای چهاردراصل مکعب مستطیل را شمارش کرده ایم حجم چهارمکعب مستطیل میشود 0.1x4=0.4 چهاردهم میلی متر مکعب.
ضریب رقت بوسیله ملانژور 1/20است یعنی خون به نسبت یک به بیست رقیق میشود.
در اصل:ما گلبول های سفیدخون رادرحجمی برابربا 1/50= 0.4X1/20 یک پنجاهم میلی متر مکعب حساب میکنیم در نتیجه واضح است باید تعداد کل گلبولهای شمارش شده در چهار مربع در عدد 50 ضرب شود.
مثال تعداد گلبولهای شمارش شده درچهار مربع بزرگ واقع در چهارگوشه185 عدد باشد تعدادکل گلبولهای سفید خون 9250عدد در میلی مترمکعب میشود.واسلام توجه بفرمائید:
استفاده از مطالب این وبلا گ فقط جهت آموزش با ذکرمنبع آن اشکالی ندارد.
ازبالا لام هموسیتومترجهت شمارش سلولهای خون
ملانژور قرمز جهت شمارش گلبولهای قرمز
ملانژور سفید جهت شمارش گلبولهای سفید
پیپت مخصوص جهت اندازگیری هموگلوبین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
عصر تصویر رنگی و سیاه سفید و تفاوت این دو با یکدیگر
دید کلی
پس از کشف ترکیبات رنکی حساس به رنگهای نور و فیلم سیاه و سفید پنکرومیک ، تکنیک عکاسی رنگی توسعه یافت و عمومیت یافتن آن به ظهور کوداکروم مربوط میشود که در سال 1935 در دسترس مصرف کنندگان قرار گرفت.
تاریخچه
در سال 1611 دومینیس نشان داد که نور مرئی از سه نور اساسی قرمز ، سبز و آبی ، تشکیل شده است که به آنها رنگهای اولیه می گویند .این مفهوم در توسعه نظریه عکس رنگی و عکاسی رنگی بسیار مفید واقع شد و در سال 1861 این عقیده کم کم قوت گرفت که برای توسعه تصویر رنگی ، یک فیلمی از سه لایه باید ساخت که هر لایه آن نسبت به یکی از سه رنگ اولیه حساس باشد. این نظریه توسط ماکسول دانشمند معروف انگلیسی ارائه شد و هم او بود که اولین عکس رنگی را گرفت. و نتایج به دست آمده توسط وی بعدها با نظریه جدید مربوط به این فن ، کاملا مطابقت داشت.
تولید عکس رنگی
برای تولید عکس رنگی از سیستم فیلتر رنگهای اولیه استفاده میشود. این رنگها از طریق جذب نورهای اولیه توسط ترکیبات رنگی روی فیلم به وجود میآید. به این ترتیب که اگر یک ترکیب رنگی فقط رنگ اولیه نور را جذب کند، رنگ باقیمانده ، آبی متمایل به سبز (سیان) خواهد بود، اگر نور آبی جذب شود، رنگ زرد و اگر نور سبز جذب شود رنگ قرمز متمایل به آبی (مگنتا) ظاهر میشود.
هرگاه آمیزه کاملی از رنگهایی که بتوانند رنگهایی اولیه معینی را که در طول فرآیند ظهور در امولسیون عکاسی تشکیل شود جذب کنند، یک تصویر با رنگ دلخواه تولید میشود. برای مثال ، مخلوطی از مکنتا و سیان ، رنگ آبی را ظاهر میکند. زیرا مگنتا نور سبز و سیان را جذب میکند و فقط نور آبی از مخلوط سه نور باقی میماند که میتواند عبور کند.
فیلم رنگی
بطور کلی ، یک فیلم رنگی شامل یک لایه کمکی و سه لایه امولسیونی حساس در مقابل رنگها میباشد. لایه حساس به رنگ آبی در بالا قرار دارد، زیرا که هالید نقره به نور آبی حساس است. بعد ، یک لایه زرد وجود دارد که نور آبی را جذب کرده و لایه امولسیونی پایینی را از نور آبی محافظت میکند. این لایهها همانند آنچه که سیانین در فیلم با نکروماتیک سیاه و سفید انجام میدهد، به کمک ترکیبات رنگی موجود در خود ، نسبت به رنگها حساسیت نشان میدهند. قابل توجه است که ترکیبات رنگی حساس به رنگها ، عموما عامل تولید رنگهای اولیه (قرمز ، سبز ، آبی) برای ایجاد رنگ در تصویرها نمیباشند. بلکه رنگ تصویرها از فرآیندهایی که بر روی فیلم رنگی انجام میگیرد، ظاهر میشود.
ظهور رنگ
بیشتر فیلمهای رنگی به کمک یک فرآیند رنگی حاصل از ترکیبات رنگی موجود در فیلم ظاهر میشوند که نخستین بار در سال 1912 توسط فیشر شیمیدان آلمانی کشف شد. اساس این فرآیند اکسیده شدن ماده ظاهر کننده و تبدیل آن به یک جسم رنگ ساز است، که این ترکیب در واکنش با مولکول همتای خود ، رنگ مورد نظر را به وجود میآورد. در بعضی از فیلمهای رنگی نظیر کوداکروم (II) ، مولکول همتا در محلول ظهور حل شده و در مجاورت دانههای هالید نقره ، با مولکول رنگ ساز ترکیب میشود. در برخی دیگر از فیلمهای رنگی مانند کوداکروم ، اکتاکروم ، آننسکوکروم ، مولکولهای همتا به طور یکنواخت در لایههای امولسیونی توزیع شده و در آن جسم رنگی مورد نظر را تشکیل میدهند.
ظاهر کنندههای رنگی عموما از نوع آمینهای جانشین شدهاند. برای تولید رنگ سیان در فرآیند ظهور ، یک ترکیب فنولی مانند آلفا نفتول به صورت یک همتا عمل میکند. به منظور تغییر میزان حلالیت و افزایش سرعت ظهور ، در ساختار ظاهر کنندهها تغییراتی توسط متخصصهای ظهور فیلم داده میشود. مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که مواد به کار رفته در محلول ظهور ، ممکن است برای بیشتر افراد حساسیتزا بوده و موجب بروز تورم در پوست دست آنها شود. از این رو ، همواره کوشش شده است با ایجاد تغییرات مناسب ، از میزان سمیّت و حساسیتزایی این محلول ظهور فیلم کاسته شود.
فرآیند کوداکروم
یک مثال جالب از سیستم عکاسی رنگی که بطور وسیعی به کار برده میشود، فرآیند کوداکروم میباشد. این فرآیند برگشت پذیر است، یعنی رنگها بر حسب ارزشهای صحیح آنها تولید میشوند و نه برحسب رنگهای مکمل یا منفی آنها. نخستین ماده ظاهر کننده در فرآیند کوداکروم ، یک ظاهر کننده فیلم سیاه و سفید بوده است.
عکس فوری
در سال 1947 ادوین.اچ .لند نوآوری خود را در زمینه تولید عکس در یک دقیقه ، اعلام داشت. از آن تاریخ به بعد فرآیند پولاروید برای این منظور جنبه عمومی پیدا کرد. در این فرآیند ، پس از گرفتن عکس ، فیلم پولاروید را به یک قطعه از کاغذ عکاسی تماس داده و بطور همزمان یک آمپول حاوی ماده ظهور و حلال نقره را شکسته و آن را روی فیلم پخش می کنند. وقتی که ماده ظهور دانههایها لید نقره در امولسیون فیلم را احیا (حلال نقره) ، با یونهای نقره ظاهر نشده را جذب کرد. آن را به لبههای کاغذ عکاسی منتقل می کند. ماده ظهور در تماس با یونهای نقره حذف شده ، آن را به نقره آزاد در تصویر مثبت تبدیل می کند.
تصویر رنگی در یک دقیقه
دوربین پولاروید میتواند در یک لحظه تصویر رنگی تولید میکند. فرآیندهای شیمیایی مربوط به تولید عکس رنگی شبیه تصاویر بهتر باید تعادل دقیق و ظریفی بین ظاهر کنندهها و ترکیبات رنگی برقرار شود. نوری که به فیلم میرسد، نخست به لایه امولسیونی حساس به رنگ آبی برخورد میکند. بعد از عکس گرفتن عملیات ظاهر کردن فیلم با کشیده شدن آن بر روی یک حلقه دوار و همزمان با شکسته شدن یک لوله محتوی ماده بازی آغاز میشود. رنگهای پولاکالر تشکیل شده در فیلم منفی در لایه حساس نوری مینشینند در صورتی که مولکولهای ظاهر کننده ، در بار توزیع میشود و در آنجا ضمن واکنش با تـثبیت کنندهها ، رنگهای کامل برای ایجاد یک تصویر مثبت را به وجود میآورد.
شیمی عکاسی
تاریخچه و سیر تحولی عکاسی
در سال 1727، "T.H.Schulze" با بعضی از ترکیبات نقره آزمایشهایی انجام داد. در حقیقت او میکوشید که تصویر صفحه مشبک را بر روی سطحی که پوشیده از مخلوط گچ ، نقره ، اسید نیتریک و سایر مواد شیمیایی بود، بوجود آورد. او دریافته بود که کلرور نقره ، یکی از مهمترین مواد در عکاسی ، بوسیله نور ، سیاه میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
(whit spot disease)Ich بیماری لکه سفید در ماهی یا Ich
Ich یک نام عمومی است برای انگلIchthy phthirus multifiliss که عامل بیماری Ich است این انگل تعداد زیادی از ماهی ما را دردوره کوتاهی از زمان میکشد. تشخیص ودرمان برای کنترل Ich ضروری است و همچنین برای کاهش تلفات ماهیها. البته پیشگیری از بیماری بهترین روش است برای دوری یا اجتناب از مرگ و میر ماهیها.
تشخیص یا شناسایی Ich
عفونت در ماهی به وسیله Ich ممکن است همراه یکسری خالها یا لکهها برروی پوست باشد که فکر میکردند آنها در اثر پاشیده شدن نمک است به علت همین تظاهر بیماری یا پیدایش آن Ich به عنوان بیماری لکه سفید نامیده میشود. پوست ماهی همچنین ناهمواره به نظر میرسد.
فرم بالغ انگل بزرگ میباشد(تاmm1 یا32/1 اینچ) و بدون بزرگنمایی دیده میشود. Ich اغلب یک سنج مرده از موکوس را بر روی پوست ماهی ایجاد میکند که این شبیه است به قارچها وقتی با فاصله به آب نگاه میکنیم. با این وجود حینی از اوقات تنها علامت تظاهر یافته Ichشاید مرگ یادم مرگ بودن ماهی است.
در بعضی از نمونههای Ich شاید علائم فقط بر روی آبششها بروز کند نه بر روی ماهی در اثر Ich ممکن است مشاهده شود که با سرعت زیاد حرکت کرده و به اجسام و یا ته آبگیر میخاراند یا می مالد. این رفتار گاهی برق انداختن یا Flashing نامیده میشود. به علت سرعت و ناگهان نمایش دادن رنگ براق شکل هنگام غلتیدن و حرکات نامنظم. که بر روی سطح آب برقی مشاهده میشود. که با این تظاهر فکر میکردند آنها حشرات را می خورند یا به حشرات حمله میکنند. در مرحلهی آخر بیماری عفونی Ich ممکن است ماهیها خموده و سست و سنگین به نظر بیایند و بعضی مواقع اطراف جریان آب جمع میشوند. در بیماری عفونی ماهی معمولاً از خوردن امتناع میکند.
زیر میکروسکوپ Ich کروی یا گرد به نظر می رسد که اطراف یک محور حرکتی تغییر شکل و حرکت می دهد و دارای یکسری موهای خیلی کوچک و ریزی است که مژه نامیده میشود و در مجموع انگل را میپوشانند. این نوع تحرک اغلب قیاس یا شبیه میشود یا آمییها. در مرکز ارگانیسم بالغ یک هسته C شکل میباشد (عکس 2) مرحله کوچک عفونت هسته اش فاقد شکل C میباشد. و حرکت آنها در آب تحت مخالف حرکت محوری بالغ ها در آب روان است.
به هر حال در مواردی در مرکز فلوریدا Ich عاملی برای کشتن ماهیها ردیا بوده است. برای کامل کردن سیر تکاملی Ich به کمتر از 4 روز نیاز دارد. در دمای بیشتر از یاو بیشتر از 5 هفته در دمای کمتر در یا. دانشمندان کشفیاتی داشتند که انگل Ich میتواند مستقیماً به صورت چند تایی تقسیماتی زیر لایه پوست داشته باشد با اجتناب کردن از سه مرحله نرمال سیر تکاملی. وقتی چنین اتفاقی روی میدهد سلولهای چند تایی Ich را با سایر مشابه به صورت انبوه زیر لایه نازک سلولهای پوست میزبان میبینیم.
Ich قابل درمان نیست وقتی که این درجه از بیماری ایجاد میشود و این چنین رفتاری تولید میشود زیرا نیازی به جدا شدن از میزبان ندارد و ندرتاً درمان آسیب پذیر است.