لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
تاریخچه و سیر تحولی عکاسی و تصویر برداری
در سال 1727، "T.H.Schulze" با بعضی از ترکیبات نقره آزمایشهایی انجام داد. در حقیقت او میکوشید که تصویر صفحه مشبک را بر روی سطحی که پوشیده از مخلوط گچ ، نقره ، اسید نیتریک و سایر مواد شیمیایی بود، بوجود آورد. او دریافته بود که کلرور نقره ، یکی از مهمترین مواد در عکاسی ، بوسیله نور ، سیاه میشود.در سال 1802 ، "Humphrey Davy" و "T.Wedgewook" ، سعی کردند تصویر سایه واری را با استفاده از نور و روش شولز بوجود آوردند. آنها از محلول نیترات نقره که روی کاغذ مالیده بودند، استفاده کرده ، جهت ثبت تصویر از دوربینی به نام آبسکورا (جعبه تاریک) استفاده کردند. این وسیله ، جعبه بدون منفذ و بسته ای بود که فقط در قسمت جلوی آن ، یک سوراخ کوچک یا یک عدسی ساده قرار داشت که تصویر را روی کاغذ میانداخت و این اولین باری بود که با استفاده از عدسیها و فعل انفعالات شیمیایی ، ضبط تصور ممکن شد.اما تصویر حاصل شده ، به علت آنکه که هنوز نمیدانستند چگونه املاح نقره اضافی را برای جلوگیری از سیاه شدن آن از بین ببرند، بعد از گذشت زمان تیره میشد. تا اینکه در سال 1837 توسط "J.B.Reade" خاصیت تیوسولفیت سدیم (هیپو) که مواد حساس به نور را در مناطق نور نخورده روی کاغذ زایل میساخت، کشف شد. محلول هیپو با ترکیبات نقره ، ترکیباتی را بوجود میآورد که به راحتی در آب حل میشد و از روی فیلم و یا کاغذ ، زایل میگردید.
اولین عکس رنگی
اولین عکس رنگی نیز در تاریخ 17 مه سال 1861 ، بوسیله Clerk Maxwellدر انجمن سلطنتی انگلستان به نمایش گذاشته شد. البته نمیتوان گفت که عکس رنگی خوب و ایده آلی ارائه شد، ولی به هر حال با این کار ، فرایند روش رنگی توضیح داده شد. در سال 1870 ، "دکتر مارکس" ، طریقه ساختن امولسیونی را که با استفاده از ژلاتین و مخلوط کردن آن با برومورنقره بدست میآمد، معرفی کرد.صفحات پوشیده از این امولسیون ، برای استفاده در دوربین به دست مصرف کنندگان میرسید. امروزه امولسیون تقریبا با همان روش قبلی آماده و مصرف میشود.
فرایندهای عکاسی
فرایندهای انجام شده برای ثبت تصویر در عکاسی ، عبارتند از: نوردهی ، ظهور ، ثبوت ، شستشو.
نوردهی
در نتیجه هدایت نور، خواه به وسیله دوربین عکاسی دلخواه و خواه بوسیله هر دستگاه عملی دیگر ، بر روی سطحی حساس ، تصویری دید آمده و ثبت میشود که "تصویر مخفی" نامیده میشود. تصویر مخفی ، قابل رویت نبوده و فقط با اعمال روشهای خاص بعدی یعنی عمل ظهور میتوان آن را قابل رویت ساخت و در حقیقت ، زمانیکه مواد عکاسی (فیلم تخت ، فیلم حلقهای ، کاغذ) در دوربین ، اگراندلسیور یا دستگاه چاپ ، نور میبیند، هالوژنهای نقره درون امولسیون آنها به وسیله نور متاثر شده، موجب بروز فعل و انفعالات شیمیایی میشود و در نتیجه تصویر مخفی بوجود میآورد که بعدها در اثر عمل ظهور قابل رویت میشود.
امولسیونهای عکاسی
خمیر مایه حاصل از پخش یکنواخت هالوژنهای نقره (کلرور نقره یا برمورنقره یا یدورنقره) ژلاتین را "امولسیون عکاسی" مینامند. تهیه امولسیون یکی از کارهای دقیق و حساس در عکاسی است و مراحل تولید آن به شرح زیر میباشد: معادله شیمیایی که اساس تولید امولسیون عکاسی میباشد، عبارت است از:
AgNO3 + KCl → AgCl + KNO3
برای تهیه امولسیون به شکل ساده آن ، محلول ده درصد نیترات نقره را به محلولی که شامل ژلاتین و کلرورپتاسیم است، افزوده و آن را به شدت به هم میزنند، به این ترتیب ، بلورهای بسیار ریز کلرور نقره (AgCl) به تدریج و به مقدار زیاد بدست میآید. سپس امولسیون حاصل را تا میزان مشخصی که معمولا حدود 90 درجه فارینهایت (33 درجه سانتیگراد) است، برای چندین ساعت حرارت میدهند. طی این عمل بلورهای هالوژن نقره (کلرور نقره) که بسیار ریز و دارای حساسیت کم است در محلول حل شده ، به دانه های بزرگتر تبدیل میشوند که این دانهها هم یکنواختتر و هم نسبت به نور حساستر هستند.کلیه این اعمال فقط با وجود ژلاتین قابل اجراست. برای تکمیل امولسیون ، مواد شیمیایی دیگری نظیر عامل سختکننده جهت جلوگیری از شل شدن و حل شدن امولسیون در مراحل مختلف ظهور ، عامل حساس کننده جهت افزایش حساسیت امولسیون به رنگهای مختلف طیف نور و غیره به آن میافزایند.سپس امولسیون آماده شده برای مصرف ، نسبت به نوع استفاده ای که از آن خواهد شد، روی سطوحی چون شیشه ، فیلم و کاغذ و غیره مالیده و بستهبندی میشود.
حساسیت هالوژنهای نقره به نور
اگر در تهیه امولسیون ، به جای کلرورپتاسیم ، برمورپتاسیم بکار برده شود، برمورنقره (AgBr) و یا یدور نقره (AgI) تولید میشود که آنها نیز حساس به نور هستند. این سه ترکیب را هالوژنهای نقره مینامند که از اجزاء اصلی امولسیونهای مورد مصرف در غالب زمینههای عکاسی هستند و حساسیت هالوژنها به نور به ترتیب کلرور ، برمور و یدور نقره افزایش مییابد. به این ترتیب که برمورنقره حساستر و یا سریعتر از کلرونقره است. در نتیجه میتوان گفت که امولسیون مورد مصرف در ساختن فیلمها ، بیشتر از برمور نقره و گاهی هم در صد کمی از یدور نقره تشکیل میشود.هالوژنهای نقره فقط قسمتی از طیف نور یعنی طول موجی در حدود 500 میلی میکرون را جذب میکنند و با افزودن مواد حساس کننده ، حساسیت امولسیون به نور بیشتر میشود. مثلا پاره ای از مواد آلی ، امولسیون را نسبت به اشعه ماوراء بنفش حساس میکنند و بعضی از این مواد حتی قادرند حساسیت فیلم را تا طول موجی برابر 1250 میلی میکرون گسترش دهند.بسیاری از این امولسیون های حساس به اشعه ماوراء بنفش در عکسبرداری هوایی ، ستاره شناسی و سایر تحقیقات علمی و فنی که نیاز به عکسبرداری دارند، حائز اهمیت بسیاری هستند.
فرایند ظهور در عکاسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
وضوح تصویر
وضوح تصویر، یعنی تنظیم عدسی دوربین؛ به منظور ارائه شفاف ترین تصویر ممکن از موضوع مورد نظر.
غیرممکن است بتوان از جسمی که نقطه های مختلف آن دارای فواصل متفاوتی در عمق است تصویری صددرصد واضح بدست آورد. معمولاً وقتی تنظیم فاصله برای نقطة خاصی صورت می گیرد، تنها تصویر همان نقطه کاملاً واضح خواهد بود. تصاویر مربوط به نقاط جلو و عقب نقطه اصلی واضح نیستند. هرچه فاصله نقاط مذکور از نقطه اصلی بیشتر باشد ناواضحی آنها بیشتر خواهد بود. اما برای چشم انسان، تحت شرایط خاصی تا حدودی ناواضحی تصاویر نقاط جلو و عقب قابل تشخیص نیست و آنها را نیز واضح خواهد دید.
تصویر، زمانی در کانون عدسی تشکیل می شود که جسم در بی نهایت باشد. در فواصل نزدیک تر، تصویر رفته رفته از سطح کانونی یا به عبارتی از سطح ماده حساس فیلم – در دوربین های ویدئویی از سطح ماده حساس فیلم – در دوربین های ویدوئی از سطح لامپ تصویر دوربین – دور می شود. جهت انطباق مجدد تصویر بر فیلم (یا لامپ دوربین) باید فاصله عدسی تا سطح فیلم – لامپ – را افزایش دهیم این عمل در اصطلاح به «فوکوس» کردن یا فوکوس کشیدن متداول است.
تغییر فاصلة عدسی؛ جهت کانونی یا وضوح کردن تصویر، حرکت مکانیکی کمابیش ساده ای است که به روشهای گوناگون صورت می گیرد. در دسته ای از دوربین ها، این کار به کمک حلقه، واضح سازی روی عدسی انجام می شود.
در گروهی دیگر، عدسی برروی ریل و یا وسیله ای نظیر آن جلو و عقب می رود و در گونه ای مشخص از دوربین های عکاسی، کانونی کردن تصویر یا ثابت ماندن عدسی و تغییر مکان فیلم صورت می گرد. این شیوه در اکثر دوربین های تلوزیونی نیز اعمال می شود منتها در این دوربینها به جای فیلم، لامپ تصویر جابجا می شود. در عدسی فاصله کانونی ثابت، تنظیم وضوح تصویر مستلزم تغییر فاصله عدسی و لامپ دوربین است، در حالیکه در عدسی زوم، تنظیم وضوح با جابجایی و تنظیم عناصر داخل عدسی انجام می شود.
در سالهای اخیر، پاره ای از شرکتهای تولید کنندة عدسی و دوربین ها موفق به عرضه عدسیهای خودکانونی کننده شده اند. در این عدسیها می توان تصویر را به صورت خودکار واضح کرد.
در دوربین های ویدئویی نیز وضوح تصویر بطور اتوماتیک و دستی قابل تنظیم است به این شکل که توسط کلید راهنمای “Focuse”، وضعیت وضوح راد در حالت دستی «منوعل» قرار می دهیم و سپس با بیشترین فاصله کانونی ممکن عمل واضح سازی را توسط چشم انجام می دهیم و زاویة لنز را به اندازه ای که برای ضبط تصویر مورد نیاز است باز می کنیم، البته می دانیم که در این حالت تا کمترین فاصله کانونی وضوح تصویر ثابت خواهد ماند و با عمل زوم به جلو یا عقب، وضوح تصویر از بین نخواهد رفت. مشکل وضوح دستی در این است که به محض جابجا شدن موضوع یا دوربین، وضوح از بین خواهد رفت و باید برای موقعیت جدید مجدداً عمل واضح سازی را انجام دهیم.
وضعیت دیگر دوربین های ویدئویی وضوح خودکار (AUTO) آنهاست. در این حالت، دوربین توسط سیستم الکترونیکی هدایت شده و برحسب اینکه موضوع مورد در چه بخشی از چشمی دوربین واقع شده باشد، وضوح تصویر برروی همان بخش از موضوع صورت خواهد گرفت. در واقع وضوح اتوماتیک دوربین های ویدئویی نیازی به هیچ یک از مراحل وضوح دستی ندارد و خود دستگاه قادر به وضوح تصویر خواهد بود. در این حالت نیازی به عمل تنظیم فاصله هنگام حرکت عمقی موضوع یا دوربین نخواهد بود چرا که با تغییر فاصله، دوربین مجدداً وضوح تصویر را با فاصله جدید منطبق خواهد کرد و موضوع در حال حرکت، همواره واضح دیده خواهد شد. البته به این نکته توجه داشته باشید که دوربین به مدت زمان کوتاهی نیاز دارد تا وضعیت جدید را واضح سازد. هنگامی که عدسی در حالت تله فتو باشد، امکان دارد هنگام حرکت دوربین یا موضوع. برای لحظه ای کوتاه تصویر تار شود. جهت حل این مشکل بهتر است در اینگونه مواقع، حرکت به آرامی صورت پذیرد تا دوربین فرصت کافی جهت وضوح تصویر را داشته باشد. یکی دیگر از خطاهای وضوح خودکار، هنگام حرکت ناگهانی موضعی فرعی در جلو دوربین بصورت عرضی و در فاصله ای نزدیکتر از موضوع اصلی است، در این حالت، دوربین به اشتباه موضوع فرعی را به جای موضوع اصلی می پندارد و سریعاً عدسی را برای وضعیت جدید تغییر می دهد و در این فاصله پس از رد شدن موضوع فرعی از جلوی دوربین، تصویر مجدداً برای لحظه ای تار است تا وضوح جدید شکل گیرد. این مورد در محیط های شلوغ و غیرقابل کنترل بسیار به چشم می خورد و راه حل آن، قفل کردن سیستم وضوح در حالت دستی است تا احیاناً با حرکت موضوعات دیگر، وضوح تصویر به هم نخورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
عصر تصویر رنگی و سیاه سفید و تفاوت این دو با یکدیگر
دید کلی
پس از کشف ترکیبات رنکی حساس به رنگهای نور و فیلم سیاه و سفید پنکرومیک ، تکنیک عکاسی رنگی توسعه یافت و عمومیت یافتن آن به ظهور کوداکروم مربوط میشود که در سال 1935 در دسترس مصرف کنندگان قرار گرفت.
تاریخچه
در سال 1611 دومینیس نشان داد که نور مرئی از سه نور اساسی قرمز ، سبز و آبی ، تشکیل شده است که به آنها رنگهای اولیه می گویند .این مفهوم در توسعه نظریه عکس رنگی و عکاسی رنگی بسیار مفید واقع شد و در سال 1861 این عقیده کم کم قوت گرفت که برای توسعه تصویر رنگی ، یک فیلمی از سه لایه باید ساخت که هر لایه آن نسبت به یکی از سه رنگ اولیه حساس باشد. این نظریه توسط ماکسول دانشمند معروف انگلیسی ارائه شد و هم او بود که اولین عکس رنگی را گرفت. و نتایج به دست آمده توسط وی بعدها با نظریه جدید مربوط به این فن ، کاملا مطابقت داشت.
تولید عکس رنگی
برای تولید عکس رنگی از سیستم فیلتر رنگهای اولیه استفاده میشود. این رنگها از طریق جذب نورهای اولیه توسط ترکیبات رنگی روی فیلم به وجود میآید. به این ترتیب که اگر یک ترکیب رنگی فقط رنگ اولیه نور را جذب کند، رنگ باقیمانده ، آبی متمایل به سبز (سیان) خواهد بود، اگر نور آبی جذب شود، رنگ زرد و اگر نور سبز جذب شود رنگ قرمز متمایل به آبی (مگنتا) ظاهر میشود.
هرگاه آمیزه کاملی از رنگهایی که بتوانند رنگهایی اولیه معینی را که در طول فرآیند ظهور در امولسیون عکاسی تشکیل شود جذب کنند، یک تصویر با رنگ دلخواه تولید میشود. برای مثال ، مخلوطی از مکنتا و سیان ، رنگ آبی را ظاهر میکند. زیرا مگنتا نور سبز و سیان را جذب میکند و فقط نور آبی از مخلوط سه نور باقی میماند که میتواند عبور کند.
فیلم رنگی
بطور کلی ، یک فیلم رنگی شامل یک لایه کمکی و سه لایه امولسیونی حساس در مقابل رنگها میباشد. لایه حساس به رنگ آبی در بالا قرار دارد، زیرا که هالید نقره به نور آبی حساس است. بعد ، یک لایه زرد وجود دارد که نور آبی را جذب کرده و لایه امولسیونی پایینی را از نور آبی محافظت میکند. این لایهها همانند آنچه که سیانین در فیلم با نکروماتیک سیاه و سفید انجام میدهد، به کمک ترکیبات رنگی موجود در خود ، نسبت به رنگها حساسیت نشان میدهند. قابل توجه است که ترکیبات رنگی حساس به رنگها ، عموما عامل تولید رنگهای اولیه (قرمز ، سبز ، آبی) برای ایجاد رنگ در تصویرها نمیباشند. بلکه رنگ تصویرها از فرآیندهایی که بر روی فیلم رنگی انجام میگیرد، ظاهر میشود.
ظهور رنگ
بیشتر فیلمهای رنگی به کمک یک فرآیند رنگی حاصل از ترکیبات رنگی موجود در فیلم ظاهر میشوند که نخستین بار در سال 1912 توسط فیشر شیمیدان آلمانی کشف شد. اساس این فرآیند اکسیده شدن ماده ظاهر کننده و تبدیل آن به یک جسم رنگ ساز است، که این ترکیب در واکنش با مولکول همتای خود ، رنگ مورد نظر را به وجود میآورد. در بعضی از فیلمهای رنگی نظیر کوداکروم (II) ، مولکول همتا در محلول ظهور حل شده و در مجاورت دانههای هالید نقره ، با مولکول رنگ ساز ترکیب میشود. در برخی دیگر از فیلمهای رنگی مانند کوداکروم ، اکتاکروم ، آننسکوکروم ، مولکولهای همتا به طور یکنواخت در لایههای امولسیونی توزیع شده و در آن جسم رنگی مورد نظر را تشکیل میدهند.
ظاهر کنندههای رنگی عموما از نوع آمینهای جانشین شدهاند. برای تولید رنگ سیان در فرآیند ظهور ، یک ترکیب فنولی مانند آلفا نفتول به صورت یک همتا عمل میکند. به منظور تغییر میزان حلالیت و افزایش سرعت ظهور ، در ساختار ظاهر کنندهها تغییراتی توسط متخصصهای ظهور فیلم داده میشود. مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که مواد به کار رفته در محلول ظهور ، ممکن است برای بیشتر افراد حساسیتزا بوده و موجب بروز تورم در پوست دست آنها شود. از این رو ، همواره کوشش شده است با ایجاد تغییرات مناسب ، از میزان سمیّت و حساسیتزایی این محلول ظهور فیلم کاسته شود.
فرآیند کوداکروم
یک مثال جالب از سیستم عکاسی رنگی که بطور وسیعی به کار برده میشود، فرآیند کوداکروم میباشد. این فرآیند برگشت پذیر است، یعنی رنگها بر حسب ارزشهای صحیح آنها تولید میشوند و نه برحسب رنگهای مکمل یا منفی آنها. نخستین ماده ظاهر کننده در فرآیند کوداکروم ، یک ظاهر کننده فیلم سیاه و سفید بوده است.
عکس فوری
در سال 1947 ادوین.اچ .لند نوآوری خود را در زمینه تولید عکس در یک دقیقه ، اعلام داشت. از آن تاریخ به بعد فرآیند پولاروید برای این منظور جنبه عمومی پیدا کرد. در این فرآیند ، پس از گرفتن عکس ، فیلم پولاروید را به یک قطعه از کاغذ عکاسی تماس داده و بطور همزمان یک آمپول حاوی ماده ظهور و حلال نقره را شکسته و آن را روی فیلم پخش می کنند. وقتی که ماده ظهور دانههایها لید نقره در امولسیون فیلم را احیا (حلال نقره) ، با یونهای نقره ظاهر نشده را جذب کرد. آن را به لبههای کاغذ عکاسی منتقل می کند. ماده ظهور در تماس با یونهای نقره حذف شده ، آن را به نقره آزاد در تصویر مثبت تبدیل می کند.
تصویر رنگی در یک دقیقه
دوربین پولاروید میتواند در یک لحظه تصویر رنگی تولید میکند. فرآیندهای شیمیایی مربوط به تولید عکس رنگی شبیه تصاویر بهتر باید تعادل دقیق و ظریفی بین ظاهر کنندهها و ترکیبات رنگی برقرار شود. نوری که به فیلم میرسد، نخست به لایه امولسیونی حساس به رنگ آبی برخورد میکند. بعد از عکس گرفتن عملیات ظاهر کردن فیلم با کشیده شدن آن بر روی یک حلقه دوار و همزمان با شکسته شدن یک لوله محتوی ماده بازی آغاز میشود. رنگهای پولاکالر تشکیل شده در فیلم منفی در لایه حساس نوری مینشینند در صورتی که مولکولهای ظاهر کننده ، در بار توزیع میشود و در آنجا ضمن واکنش با تـثبیت کنندهها ، رنگهای کامل برای ایجاد یک تصویر مثبت را به وجود میآورد.
شیمی عکاسی
تاریخچه و سیر تحولی عکاسی
در سال 1727، "T.H.Schulze" با بعضی از ترکیبات نقره آزمایشهایی انجام داد. در حقیقت او میکوشید که تصویر صفحه مشبک را بر روی سطحی که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
آیا در معرض خطر قرار دارید؟ اختلال در تصویر از جسم خود Body image
پرسشنامه تصویر جسمی به بررسی اختلال در تصویر جسمی ناشی از اختلالات تغذیه ای می پردازد.
آیا در معرض خطر قرار دارید؟
اگرچه مردم می گویند من لاغرم اما احساس می کنم چاق هستم.
اگر نتوانم ورزش کنم دچار اضطراب می شوم .
دلم می خواهد از دوستانم لاغرتر شوم.
در باره چیزی که می خورم نگران هستم.
اگر اضافه وزن پیدا کنم دچار اضطراب و افسردگی می شوم.
ترجیح می دهم تنها غذا بخورم تا اینکه با دوستان و خانواده ام غذا بخورم.
سایرین در باره شیوه ای که من غذا می خورم صحبت می کنند.
دچار اضطراب می شوم وقتی سایرین مرا مجبور به خوردن چیزی می کنند.
خیلی در باره ترسم از چاق شدن حرف نمی زنم چون کسی مرا درک نمی کند.
از پختن شام برای دیگران لذت می برم اما معمولا چیزی را که درست می کنم خودم نمی خورم.
I have a secret stash of food.
وقتی غذا می خورم نگرانم نتوانم خوردنم را متوقف نمایم.
در باره آنچیزی که می خورم دروغ می گویم.
دوست ندارم وقتی غذا می خورم کسی مزاحم من شود.
اگر لاغرتر شوم خودم را بیشتر دوست خواهم داشت.
I like to read recipes, cookbooks, calorie charts, and books about dieting and exercise.
گاهی اوقات به دلیل عادات مربوط به خوردنم یا وزنم مجبور شدم به مدرسه / کارم نروم .
تمایل به افسردگی یا تحریک پذیری دارم.
I avoid some people because they bug me about the way I eat.
وقتی غذا می خورم احساس پری و چاقی می کنم.
گاهی به خودم گفته ام " ترجیح می دهم بمیرم تا اینکه چاق باشم"
غذا ، ملین یا قرص های کاهش وزن را از سایرین دزدیده ام.
برای کاهش وزن روزه داری کرده ام.
بندرت پیش می آید که از خودم راضی باشم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 135
فصل اول:
مقدمه ای بر پردازش تصویر دیجیتال
1-1 : مقدمه
پردازش تصویر دیجیتال دانش جدیدی است که سابقه آن به پس از اختراع رایانه های دیجیتال باز می گردد . با این حال این علم نوپا در چند دهه اخیر از هر دو جنبه نظری و عملی پیشرفت های چشمگیری داشته است . سرعت این پیشرفت به اندازه ای بوده است که هم اکنون و پس از این مدت نسبتاً کوتاه ، به راحتی می توان رد پای پردازش تصویر دیجیتال را در بسیاری از علوم و صنایع مشاهده نمود . علاقه به روش های پردازش تصویر دیجیتال از دو محدوده کاربردی اصلی نشات می گیرد که آن محدوده ها عبارتند از : بهبود اطلاعات تصویری به منظور تعبیر انسانی و پردازش داده های صحنه برای ادراک ماشینی مستقل .
چند دسته مهم از کاربرد های پردازش تصویر به شرح زیر می باشد [ 1 ] :
الف ) کاربردهای عکاسی مانند ارتقاء ، بازسازی تصاویر قدیمی ، بازسازی تصاویر خراب شده با نویز و بهبود ظاهر تصاویر معمولی.
ب ) کاربرد های پزشکی مانند ارتقاء ویژگی های تصاویر اشعه ایکس ، تولید تصاویر MRI و
CT-scan.
ج ) کاربرد های امنیتی مانند تشخیص حرکت ( در دزد گیر ها ) ، تشخیص اثر انگشت ، تشخیص چهره و تشخیص امضاء.
د ) کاربرد های نظامی مانند تشخیص و رهگیری خودکار اهداف متحرک یا ثابت از هوا یا از زمین.
ه ) کاربرد های سنجش از راه دور مانند ارتقاء و تحلیل تصاویر هوایی و ماهواره ای (برداشته شده از مناطق مختلف جغرافیایی) که در کاربرد های نقشه برداری ، کشاورزی ، هوا شناسی و موارد دیگر مفید هستند .
و ) کاربرد های صنعتی مرتبط با خودکار سازی صنایع مانند تفکیک محصولات مختلف بر اساس شکل یا اندازه ، آشکارسازی نواقص و شکستگی های موجود در محصولات ، تعیین محل اشیاء و اجرای فرایند تولید با استفاده از روبات ها و بینایی ماشینی .
ز ) کاربرد های فشرده سازی تصویر مانند ذخیره سازی ، ارسال تصاویر تلویزیون با کیفیت بالا و ارسال تصاویر متحرک و زنده از روی شبکه اینترنت و یا خط تلفن.
ح ) موارد متفرقه دیگری نیز مانند تصویر برداری از اسناد و ارسال آنها توسط دور نگار و تشخیص خودکار نویسه در ردیف کاربرد های پردازش تصویر قرار دارند.
1-2 : مراحل اساسی پردازش تصویر
پردازش تصویر دیجیتال محدوده وسیعی از سخت افزار ، نرم افراز و مبانی نظری را در بر می گیرد . در این قسمت مراحل اساسی مورد نیاز برای اجرای یک پردازش روی تصویر را نام می بریم که در شکل 1-1 نمایش داده شده است .
شکل 1-1 : مراحل اساسی پردازش تصویر دیجیتال
مرحله اول این فرایند ، تصویر برداری - یعنی به دست آوردن تصویر دیجیتال - است . انجام دادن چنین کاری نیازمند یک حسگر تصویر بردار و قابلیت دیجیتال سازی سیگنال خروجی حسگر می باشد . پس از اینکه تصویر دیجیتال به دست آمد ، مرحله بعدی پیش پردازش آن است . وظیفه اصلی پیش پردازش ، بهبود تصویر به روش هایی است که امکان توفیق سایر پردازش ها را نیز افزایش دهد . پیش پردازش ، به طور معمول به روش هایی برای ارتقاء تمایز ، حذف نویز و جداسازی آن نواحی که زمینه شان نشان دهنده احتمال وجود اطلاعات حرفی – عددی است ، می پردازد . مرحله بعدی به بخش بندی می پردازد . در تعریف وسیع ، بخش بندی فرایندی است که تصویر ورودی را به قسمت ها یا اجزای تشکیل دهنده اش تقسیم می کند . به طور کلی بخش بندی یکی از مشکل ترین کارها در پردازش تصویر دیجیتال است . از طرفی یک شیوه قوی بخش بندی ، تا حد زیادی فرایند را به حل موفق مساله نزدیک می کند . از طرف دیگر الگوریتم های ضعیف یا خطا دار بخش بندی ، تقریباً همیشه باعث خرابی اتفاقی می شوند . خروجی مرحله بخش بندی معمولاً ، داده های پیکسلی خام است که یا مرز یک ناحیه یا تمام نقاط درون آن ناحیه را تشکیل می دهند . در هر دو حالت باید داده ها را به شکل مناسب برای پردازش رایانه ای تبدیل نمود . اولین تصمیمی که باید گرفته شود این است که آیا داده ها باید به صورت مرز یا به صورت یک ناحیه کامل نمایش داده شود . نمایش مرزی وقتی مفید است که مشخصات خارجی شکل نظیر گوشه ها یا خمیدگی ها مورد نظر باشد . نمایش ناحیه ای وقتی مفید است که خواص درونی بخش های تصویر نظیر بافت یا استخوان بندی شکل مورد توجه باشد . در هر حال در بعضی کاربرد ها هر دو نمایش به کار می رود . انتخاب یک روش نمایش ، تنها قسمتی از راه تبدیل داده های خام به شکل مناسب برای پردازش بعدی رایانه ای است . توصیف ، که انتخاب ویژگی نیز خوانده می شود ، به استخراج ویژگی هایی که مقداری از اطلاعات کمی مورد نظر را به ما می دهند یا برای تشخیص گروهی از اشیاء از گروه دیگر ، اساسی هستنند ، می پردازد . مرحله آخر شکل 1-1 شامل تشخیص و تعبیر است . تشخیص فرایندی است که بر اساس اطلاعات حاصل از توصیف گرها یک برچسب را به یک شی منتسب می کند . تعبیر شامل انتساب معنا به یک مجموعه از اشیاء تشخیص داده شده است . دانش به شکل پایگاه داده دانش در درون سامانه پردازش تصویر ، ذخیره می شود . این دانش ممکن است ، تنها دانستن محل نواحی دارای جزئیات مورد علاقه باشد . بنابراین جستجوی مورد نیاز برای آن اطلاعات محدود می شود . پایگاه دانش ممکن است کاملاً پیچیده باشد ، نظیر فهرست به هم مرتبط تمام نقایص اصلی ممکن در یک مساله بازرسی مواد یا