لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مقدمه
از آنجایی که عصر حاضر را دوران اضطراب و استرس نامیده اند و پیچیدگی های جاری جامعه بشری سرعت تغییرات و بی توجهی نسبت به زمینه های مذهبی و ایدولوژیک ونظام اجتماعی و عاطفی خانواده برای افراد و اجتماع بشری تضاد ها و تعارض ها و اضطراب های جدیدی به وجود امده است .استفاده از شیوه های درمانی مؤثر و کار امد ضروری می باشد پیچیده شدن تمدن بشری و ارتباطاعات اجتماعی استرس های تازه ای را نیز پدید آورده است که مقابله با آنها برای هر فردی لازم و ضروری است از طرفی نیز همه ما استعدادهای عظیم و کشف شده ای برای رشد و تکامل و دگرگونی توانایی یافتن معنایی ژرفتر و دست یافتن به توفیق بیشتر در زندگی بهره مندیم بنابر این استفاده از این توانایی هاو استعدادها برای مقابله با انواع اضطراب ها و استرس هایی که در زندگی روزمره برای ما پدید می آید امکان پذیر است .
اضطراب :
اضطراب اغلب نشاندهنده وجود انگیزه ای غیر قابل قبول است که بیمار سعی در رد آن دارد نظیر خشم و ...
ریشه اضطراب اغلب ترس پیش بینی شده فقدان در زمینه های کار پول ، روابط یا حساسیت جسمی است همه انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه کرده اند اضطراب شامل احساس عدم اطمینان ،درماندگی و بر انگیختگی فیزیولوژیکی است به طور کلی اضطراب یک احساس بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که بایک یک یا چند حس جسمی مانند خالی شدن سر دل،تنگی قفسه سینه ، طپش قلب و ... همراه است ..
استرس و اضطراب تا حدی طبیعی و ضروری است .
در انجام هر کاری به طور مطلوب اضطراب تا اندازه ای طبیعی و ضروری است با این وجود اضطراب بسیار شدید یا خیلی کم همیشه به روی هر کاری اثر زیان آوری دارد علی رقم این حقیقت که اضطراب و استرس تا اندازه ای برای انجام دادن هر کاری ضروری و طبیعی است در هنگام مواجه با مشکلات اضطراب و استرس را معمولا با سطوحی از اضطراب و استرس سر و کار داریم که از نظر بالینی خیلی بالا می باشد صرف نظر از اینکه چه کسی هستیم یا در زندگی احتمالا چه کاری انجام می دهیم همه ما بدنمان ظرفیت مشخصی برای استرس دارند که بیش از ان انرا نمی تواند تحمل کند .
همان طور که سطح استرس در دستگاه بدن ما بالا می رود این احتمال افزایش می یابد که بدن علائم جسمی ذهنی و فشاری یا هر گونه ترکیبی از این علائم را در پاسخ به استرس ایجاد خواهد کرد .
استرس و اضطراب چگونه شروع می شود ؟
پاسخ ساده به این سوال این است که ممکن است اضظراب به طریق گوناگون شروع شده بروز کند . پیش از این اشاره کردیم که تجربه نشا نه های اضطراب ناشی از استرس است .ممکن است ناشی از استرس مزمن باشد یا ممکن است ناشی از استرس ناگهانی باشد یعنی هنگامی که با یک ترس خاص ، مشکل یا رویداد مهمی در زندگی مواجه می شویم که سبب می شود ظرفیت استرس مان لبریز شود . ماهیت خاص استرس از فردی به فرد دیگر تفاوت زیادی دارد همان طور که پاسخ نشانگر ویژه آنها نیز متفاوت است .
در دوران کودکی انواع خاصی از ترس ها بسیار شایع هستند . در حدود 92درصد کودکان 5 تا12 سال معمولا دچار ترس های خاص می شوند همچون ترس از حیوانات ، ترس از موقعیت های خطر ناک ، ترس از صدا و ترس از تاریکی .
همان طور که رشد می یابیم این ترس ها از بین می روند اما گاهی اوقات تا دوران بزرگسالی پایدار می مانند سایر ترسها ممکن است با مشاهد ه چیزهای نا خوشایندی که برای دیگران اتفاق می افتد شروع می شود یا ممکن است از افراد دیگر مانند والدین آموخته شود همچنین هر رویداد عمده در زندگی موجب استرس می شود و این تجربه ممکن است نشا نه های اولیه اضطراب را آشکار سازد بعضی از افرا د ممکن است از اضطرابی عمومی را نشان دهند .
این افراد آنهایی هستند که همیشه مضطرب به نظر می رسند و نوعی نگرانی در آنها وجود دارد . برخی دیگر ممکن است سالهای زندگیشان توام با استرس باشد در کارها یشان عجول باشند و مدام یکی پس از دیگری دست بر کار های نا ممکن بزنند.
یک نکته مهم که در آغاز باید مد نظر داشت این است که ضرورتی ندارد به دنبال تشخیص علت شروع ترس با مشکل خاص باشیم بلکه همه کوششمان را معطوف این کنیم که آن را از بین ببریم .
چه عواملی موجب تداوم اضطراب می شود؟
اگر چه ممکن است مشخص نمودن آن چه که بر انگیزاننده اولین تجربه اضطراب ما بوده است خیلی مشکل باشد اما درباره اینکه چه عواملی موجب تداوم اضطراب می شوند و از طرف شدن خود به خودی اضطراب جلوگیری می کند اطلاعات زیادی را در اختیار داریم اساسا یک سری عوامل عمومی وجود دارد که به ابقای اضطراب کمک می کنند .
1-شیوه زندگی ممکن است اضطراب را تداوم بخشد .
2- اجتناب اضطراب را ابقا ءمی کند .
3- فقدان اعتماد به نفس اضطراب را تداوم می بخشد .
4- تفکراتمان اضطراب را ابقاءمی کند .
اضطراب به علت گوناگونی و به شکلهای گوناگون به وجود می آید برخی از اضطراب ها عامل خاص وشخصی ندارند و برخی از آنها علل واضح ندارند وبرخی بسیار شدید هستند و برخی خفیف تر بروز می کند .
روش هایی که باعث کاهش اضطراب می شوند عبارتند از :
آرامش ورزی کاهش دهنده اضطراب:
آرامش ورزی که با معدل انگلیسی YELAXATION معروفیت بیشتری داردروش بسیار عالی برای کنترل اضطراب است . از این روش معمولا که جریان روان درمانی انواع اضطرابها ، وسواس ها و ... استفاده می شود.
افراد می توانند با یادگیری این روش بدون قرار گرفتن در جلسات روان درمانی آرامش روزمره خود را تامین کنند استفادع طولانی مدت از این روش حفظ آرامش روزمره را در زندگی فرد ایجاد می کند و موجب می شود فرد کنترل بیشتری روی علائم اضطرابی خود داشته باشد در این روش بر فرد آموزش داده می شود به انبساط و شل کردن عضلات خود بپر دازد انقباض عضلات یکی از علائم اساسی اضطراب اس و اساس چنین علائمی متقا بلا شدت اضطراب فرد را افزایش می دهد
2- از بین بردن افکار منفی برای کاهش اضطراب :
اغلب در جریان اضطراب یک سری افکار منفی در ذهن فرد راه اندازی می شود که نقش مخربی روی ذهن فرد و آرامش او دارند برای کاهش اضطراب بهتر است فرد بر این دسته از افکار خود توجه کند و آنها را شناسایی کند و افکار مناسبی را بر جای آنها جایگزین کند .
3- انجام فعالیت برای کاهش اضطراب :
هر زمانی که احساس نگرانی و اضطراب دارید بهتر است به کار و فعالیتی مشغول شوید . ذهن انسان در یک لحظه نمی تواند به چند موضوع متفاوت فکر کنید . کاری پیدا کنید که برایتان سر گرم کننده باشد و مشغول شوید این عمل باعث خواهد شد راحت تر با افکار اضطراب مبارزه کنید
عزت نفس و اعتماد به نفس خود را بالا ببرید .
به موفقیت های خود فکر کنید به توانایی ها ی که دارید و تلاش های که می کنید در خود احساس ارزشمندی بوجود بیاوریید اگر چنین احساسی نداشته باشید اعتماد به نفس کافی نخواهید داشت و این موجب اضطراب شما خواهد بود .
5- انجام فعالیت های ورزشی برای اضطراب :
ورزش کردن باعث خواهد شد که شما درمواجه شدن با شرایط اضطراب زا خونسردی وآرمش بیشتری داشته باشید ورزش تا ثیرات فیزیو لوژیکی دارد که این تاثیرات فیز یو لوژیک فراهم کننده آرامش در افراد است .
الگو بر داری از افراد آرام :
برخی افراد خیلی آرام و راحت به نظر می رسند کارها و فعا لیتهای خود را با آرامش با آرامش بیشتری انجام می دهند و کنترل خوبی روی رفتار خود در شرایط اضطراب زا دارند الگو ها ی رفتاری این افراد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
موضوع :
نام دبیر:
گردآورنده :
سید امیرحسین طاووسی
دبیرستان کیان
کلاس :
بهار 1390
***تعریف استرس***
استرس به معنى فشار و نیرو است و هر محرکى که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل استرس
نامیده مى شود. تنش ایجاد شده در بدن و واکنش بدن را استرس مى گوییم به عبارتى هر عاملى موجب
تنش روح و جسم و از دست دادن تعادل فرد شود، استرس زا یا عامل استرس است.
هنگام وارد شدن استرس بدن واکنشهایى از خود نشان مى دهد تا تعادل از دست رفته را باز گرداند که این
عمل استرس است. استرس یا فشار عصبى یا تنیدگى واکنشى است که در فرد در اثر حضور عامل دیگرى به
وجود مى آید و قواى فرد را براى روبرو شدن با آن بسیج مى کند و ارگانیزم یا موجود زنده حالت آماده باش پیدا مى کند.
سندرم سازگارى کلى سه مرحله مشخص دارد:
واکنش اخطار:
از نظر فیزیولوژیک خبر ناگوار پس از شنیده شدن، به صورت اعلام خطر در مغز ثبت مى شود، هیپوتالاموس
احساسات و عواطف این خبر را تفسیر مى کند و اخطار الکتروشیمیایى به غدد هیپوفیز در مرکز جمجمه مى
فرستد، غدد هیپوفیز شروع به ترشح هورمونى براى محرک قشر غدد فوق کلیوى مى کند، غدد آدرنال فعال
مى شود و کورتیکوئید ترشح کرده در جریان خون مى ریزد و این پیامهایى به سایر غدد در سراسر بدن مى برد،
در نتیجه ، طحال براى عمل بسیج شده، گلبولهاى قرمز اضافى وارد جریان خون مى شوند، اکسیژن و غذاى
اضافى وارد سلولهاى بدن مى شود، قدرت لخته شدن خون ازدیاد مى یابد، کبد، مواد قندى و ویتامینها را رها
مى سازد، ضربان قلب بیشتر مى شود، تنفس تغییر مى کند. خون از پوست و احشا به ماهیچه ها و مغز جارى
مى شود، دستها و پاها سردتر مى شوند و کل ارگانیزم به صورت آماده براى حمله و تهاجم یا فرار در مى آید.
گام مقاومت:
طى این مرحله که ممکن است از چند ساعت تا چند روز به طول انجامد، بدن عملاً براى مبارزه با عامل فشار
بسیج است که اگر براى مدتى طولانى همچنان بسیج بماند، ذخایرش به تدریج تخلیه مى شود. مثل کشورى
که در حال جنگ است و توان خود را صرف مى کند و ذخایرش به تدریج تمام مى شود.
گام فرسودگى:
بدین معنى است که انرژى بدن تمام و تا حد زیادى در مقابل امراض و بد کار کردن اعضایش آسیب پذیر شده
است. این همان جایى است که امراض شروع به تظاهر مى کنند و ممکن است از سرماخوردگى و آنفلوآنزا
گرفته تا... شروع به تظاهر کند.
چند نکته در رابطه با استرس
* بدن انسان در مقابله با استرس از الگوى مشخصى پیروى کرده و فرایند عصبى شیمیایى، معینى را طى
مى کند.
1- رویدادهاى هیجان آور خوشایند همان اندازه واکنش در بدن به وجود مى آورند که رویدادهاى ناخوشایند مى
توانند ایجاد کنند، یک خبر بسیار هیجان آور، همان اندازه استرس ایجاد مى کند که یک خبر بد ایجاد مى کند.
۲ـ استرسهاى شدید و طولانى در همه حال باعث از پا درآمدن فرد نمى شوند و افراد در بعضى موارد
مى توانند با عوامل استرس زا سازگار شوند نمونه آن خو گرفتن افراد در شرایط سخت و طاقت فرسا مثل دوران
اسارت یا خو گرفتن به کارى سخت و طاقت فرسا مثل شغل معدنچی در معادن است.
۳ـ این افراد با وجود سازگارى با شرایط استرس زا نمى توانند از آثار زیان بار آن صد در صد مصون بمانند و دچار مشکلات جسمانى، روانى، عاطفى و اجتماعى مى شوند. مثلاً فردى که مدت زیادى در اسارت است یا فردى
که تحت شرایط بدى در معدن تاریک و دورافتاده اى کار مى کند، بعد از مدتى دچار ناراحتیهاى روحى ـ عاطفى و پیرى زودرس مى شود.
۴ـ بدن ما وقتى چیزى را استرس تلقى کرده و به آن واکنش نشان مى دهد که ذهن ما به آن نشان استرس
زده و در واقع پیشتر آن را شناخته باشد.
۵ـ نوع پاسخ افراد به استرس نیز به ویژگیهاى شخصیتى، مسائل فرهنگى، شرایط زندگى و تجربه هاى افراد بر
مى گردد. علائم استرس کم حوصلگى، سردرد، تغییر ضربان قلب، خستگى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
مقدمه: نقش استرس در سلامت و بیماری به اثبات رسیده است و قبول این مسئله که استرس با بروز بسیاری از بیماریها در ارتباط است، روز به روز جنبه علمیتری پیدا می کند. برخی مطالعات نشان داده هر واحد افزایش در استرس با 03/55 گرم کاهش در وزن نوزاد و 3 روز کاهش در سن موقع تولد نوزاد ارتباط دارد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط استرسهای دوران باردای با وزن و سن موقع تولد نوزادان در اصفهان انجام شده است.روشها: این تحقیق یک مطالعه توصیفی تحلیلی است. که به طور مقطعی انجام شده است. نمونههای این پژوهش را301 خانم مراجعه کننده به بیمارستانهای منتخب شهر اصفهان تشکیل دادهاند. اطلاعات مورد نظر با استفاده از روشهای مشاهده، مصاحبه و مطالعه پروندههای زایمانی جمعآوری و پرسشنامهها تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آنالیز واریانس و رگرسیون استپ داون استفاده شده است.نتایج: یافته هـای پژوهش نشان داد استرسهای دوران بارداری با وزن موقع تولد (P=0/004) و سن موقع تولد نوزاد (P=0/041) ارتباط دارد.بحث: با توجـه به نتایج پژوهـش، ارتقاء سطـح آگاهی جامعـه در خصـوص اهمیت بهداشت روانی خانمهـای باردار ضروری به نظر میرسد. با حمایت روحی روانـی مادران باردار و ارائه راهکارهای مناسب جهت کاهش استرسهای دوران بارداری همچنین آموزش روشهای مناسب واکنش در مقابل استرس میتوان در جهت ارتقاء سلامت جامعه گام برداشت.واژه های کلیدی: استرس، استرس در دوران بارداری، وزن نوزاد، سن موقع تولد نوزاد.مقدمه: واژه استرس در دهة1930توسط سلیه (Selye) وارد حیطه روانشناسی و پزشکی شد. او استرس را به صورت واکنش ارگانیسم به تهدید یا فشار تعریف کرد (1). استرسزاها سیستم نورآدرنرژیک مغز را فعال می کنند و سبب رهاسازی کاتکولامینها از دستگاه عصبی خود مختار میشوند. مطالعات نشان داده که عامـل آزاد کننده کورتیکـوتروپین (CRH) گلـوتامات و گاماآمینـوبوتیریک اسیـد همگی نقش های مهمی در پاسخ به استرس و یا تعدیل و تغییر سایر دستگاههـای پاسخ دهنده به استرس بازی میکنند (2). استرس امری اجتنابناپذیر است و افراد در مراحل مختلف زندگیدر معرض آن قرار میگیرند. بارداری یک موقعیت خاص در زندگی خانم ها است که به دلیل ایجاد تغییرات قابل ملاحظه در وضعیت فیزیکی, روانی و فیزیولوژیکی، استرس های جدید را به زندگی اضافه میکند. از طرفی جنین نسبت به محرکهایی نظیر استرس مادر آسیب پذیر بوده و در برابر آنها واکنش نشان مـیدهد، زیرا هورمونهای مادر از راه جفت عبور کرده و سبب ایجاد اثرات ثانویهای در نوزاد میشود.مـحققین نشان دادهانـد مـیزان CRH خـونخانمهای بارداری که در معرض استرس زیاد قرار٭کارشناس ارشد مامایی(مربی) دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه ع. پ اصفهان.Email: Beigi@nm.mui.ac.ir گـرفتهاند بالاتر از حد طبیعی است و از آنجا که CRH ارتباط مستقیمی با شروع زایمان دارد (3)، در بیان عواملـی که میتواند اثرات نامطلوبی بر رشد جنین بگذارد و در بروز زایمان زودرس و عقب افتادگی رشد جنین دخیل باشد از استرسهای جسمی و روانی نام برده شده است.سازمـان بهداشت جهانـی وزن 2500 گرم یا کمتر و سن 37 هفته یا کمتر را به عنوان معیارهایی برای کم بودن وزن زمان تولد و نارس بودن نوزاد تعیین کرده است (4)، و میزان موالید نوزادان نارس و کم وزن یکی از شاخصهای مهم بهداشتی در کشورهای مختلف جهان میباشد زیرا نوزادان نارس و کم وزن بسیار آسیبپذیر هستند به گونهای که 60 تا 80 درصد مرگهای 4 هفته اول عمر متعلق به آنهاست و در معـرض خطر بیشتر برای عقب افتادگی ذهنی و سایر اختلالات حسی و ادراکی در مقایسه با نوزادان طبیعی قرار میگیرند. مراقبت از این نوزادان مشکلات درمانی و اقتصادی فراوانی ایجاد میکند (5). لذا از آنجا که وزن و سن موقع تولد نوزاد از فاکتورهای بسیار مهم زیستی است که اساس بسیاری از ارزیابیهای سلامت و بهداشت را تشکیل میدهد، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط استرس های دوران بارداری با وزن و سن موقع تولد نوزاد انجام شده است.مواد و روشها:این پژوهـش، یک مطالعة توصیفـی, تحلیلی است که به طور مقطعـی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل خانم هایی است که جهت زایمان به بیمارستانهای شهید بهشتی و دکتر شریعتی شهر اصفهان مراجعه کردهاند. تعداد نمونههـای مورد نظر 301 نفر و انتخاب افراد براساس نمونهگیری آسان صورت گرفته است. انتخاب بیمارستان به صورت تصادفی و حجم نمونهها با میزان اعتماد 95 درصد بوده است.شرایط پذیرش نمونه شامل: انجام مراقبتهای دوران بارداری از هفته 12 حاملگی تا پایان دوران بارداری و شرایط عدم پذیرش نمونه شامل: کلیه فاکتورهای شناخته شده زایمان زودرس و عقب افتادگی رشد جنین در مادر و نوزاد، به جز متغیر مورد نظر یعنی استرس مادر مـیباشد. فاکتورهای شنـاخته شده عبـارتند از: سابقة اعتیـاد در دوران بارداری، وجود پرهاکلامپسی، خونریزی، عفونت، پلی هیدروآمنیوس، الیگو هیدروآمنیوس در حاملگی فعلی، سابقه زایمان زودرس، سقط و مرگ جنین، وجود IUD، آنومالیهای رحم و سرویکس نارسا و سابقه برش جراحی روی رحم، پیوند کلیه، وجود بیماریهای مزمن در مادر، وجود آنومالی در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مقابله با استرس
برای پاسخگویی به پنجمین سئوال پژوهش همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج همانطور که در جدول 4-20 مشاهده می شود نشان می دهد که بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس فرار – اجتناب در سطح 05/0 > p رابطه منحنی و معناداری وجود دارد 376/0 - = r به این معنا که هرچه هوش هیجانی فرد بالاتر باشد سبک مقابله ای که در برابر استرس بکار می برد کمتر فرار – اجتناب می باشد.
سبک مقابله ای فرار – اجتماب «توصیف کننده تفکر آرزویی و تلاش های رفتاری جهت فرار یا اجتناب از مسأله است (لازاروس و فولکمن، به نقل از موسسه مایندگاردن ، 2005) . این سبک اغلب راهبرد مقابله ای مناسبی نیست چرا که با بی ارادگی و ناتوانی همراه است. که فرد به جای حل مشکل از موقعیتهای دشوار و مشکل زا و به نوعی واقعیتها فرار می کند.
همسو با نتایج این پژوهش ویلی و اسکاتی (2003) نشان دادند که هوش هیجانی پایین پیش بینی کننده مهمی در ارتباط با مشکلات مرتبط با الکل و مواد می باشد. و همچنین اوستین، سالکوفسکی وایگان (2005) نشان دادند که هوش هیجانی ارتباط منفی با مصرف الکل دارد. یکی دلایلی که امروزه مشخص شده که میتواند از علل اعتیاد باشد این است که افراد معتاد، در مدیریت هیجانات خود اشکالات حد می دارند که میتواند ناشی از ناهشیاری هیجانی باشد. بسیاری از کسانی که به الکل یا داروها روی می آورند هیجانات خود را به خوبی درک نمی کنند و از تنظیم و تعدیل آنها عاجزند. کارن هورنای مطرح می کند که بسیاری از معتادان دارو نسبت به احساساتشان یا کاربرد احساسات به عنوان علائمی از خودشان ناتوانند. لتوم و رمسر مطرح می کنند که افراد مستعد به مواد، هیجانات خودشان را به درستی درک نمی کنند و نمی توانند به احساسات دیگران اهمیت دهند. دکتر ادوارد خانتزیان مطرح می کند که اکثر افرادی که به دنبال دارو هستند مشکلات متعددی در تنظیم و تعدیل و بیان احساساتشان دارند. بسیاری از معتادان که به احساساتی نظیر افسرگی یا خشم و خشونت مبتلا هستند با استفاده از دارو ابتدای سعی می کنند رنج خود را تسکین داده و درد خود را الیتام بخشند. بنا بر گزارش های بالینی در کشورهای آمریکا و کانادا نیمی از زنان و مردان معتاد ناتوانی شدیدی در بیان حالات روانی خود دارند (سیاروچی ، فورگاس ، 2003).
یکی از ویژگیهای اصلی افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند این است که در تشخیص و تعیین مشکل نسبتاً دقیق می باشند و به جای اجتناب از مسایل و مشکلات، سعی در حل آنها دارند و علاوه بر این توانایی سازگاری با هیجانات مختلف خود را دارند و هیجانهای خود را سرکوب نمی کنند ( بار – آن، 2000) و مهارت کل هوش هیجانی افراد را قادر می سازد تا جلوی وضعیتهای دشوار را قبل از آنکه غیر قابل کنترل شود بگرند. و با این کار مدیریت استرس برای آنها آسانتر می شود. کسانی که قادر نیستند از مهارت های هوش هیجانی خود استفاده کنند، به احتمال زیاد برای مدیریت روحیه و خلق خود از روشهای دیگری که کمتر اثر بخشی دارند، بهره می گیرند، و احتمال دارد آنها دو برابر بیشتر از دیگران، مضطرب، افسرده، معتاد و ... شوند و حتی افکار خودش به سرشان بزند (براوبری، گریوز، 2005).
برای پاسخگویی به ششمین سئوال این پژوهش نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج همانطور که در جدول 4-21 مشاهده می شود نشان می دهد که بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس خویشتنداری در سطح 05/0 > p رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. 273/0 = r به این معنا که هرچه هوش هیجانی فرد بالاتر باشد سبک مقابله ای که در برابر استرس بکار می برد بیشتر خویشتنداری می باشد.
بنا به تعریف «خویشتنداری» توصیف کننده ی تلاش هایی برای تنظیم احساسات و اعمال خویش است (لازواروس و فولکمن ، 1998 به نقل از مؤسسه مایندگاردن ، 2005) . در این نوع مقابله به فرد سعی می کند از اقدام احساساتی و عجولانه بپرهیزد، با دیگران کنار بیاید و دیدگاه و موقعیت آن ها را تا حدی مد نظر داشته باشد و بر اساس منطق و تفکر رفتار خود را تغییر دهد تا بهتر بتواند با مشکل کنار بیاید. چنین فردی گرایش دارد برای برخورد بهتر با موقعیت، بیشتر طرز رفتار و احساس خودش را تغییر دهد تا دیگران یا موقعیت را (لازاروس و فولکمن، 1985) و فرد سعی می کند احساسات خود را کنترل کند.
احتمالاً تنظیم احساسات و اعمال خویش با ملزومات موقعیت، می تواند سازگاری فرد را بویژه در تعاملات بین فردی بهبود داده و منابع حمایت اجتماعی را گسترش دهد. بعلاوه به کار گرفتن راهکارهایی برای تنظیم هیجان ممکن است شدت هیجانات ناراحت کننده را کاهش دهد.
از نظر سالوی، بدل، وئویلر و مایر (2000) افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند بهتر با موقعیتهای فشار زا مقابله می نمایند چون بهتر قادرند هیجاناتشان را مشاهده، ارزیابی، و کنترل نمایند. و از هیجاناتشان برای راهنمایی کردن رفتار خود استفاده می کنند. بعلاوه کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند می توانند قبل از واکنش نشان دادن در برابر موقعیتهای ناراحت کننده تامل کنند و این تأمل ممکن است چند ثانیه یا چند روز یا چند هفته طول بکشد و بعد با تعمق دست به عمل بزنند.
پس می بینیم که هرچه هوش هیجانی خرد بالاتر می رود میزان خود کنترلی یا خویشتن داری وی نیز بالاتر می رود.
برای پاسخگویی به هفتمین سؤال پژوهش از مزیت همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج همانطور که در جدول 4-22 مشاهده می شود نشان می دهد که بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس حمایت اجتماعی در سطح 05/0 > p رابطه مثبت و معناداری وجود دارد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
چکیده:
از آنجائیکه فشارهای عصبی ناشی از محیط کاری و کار، تاثیرات زیان آور فیزیولوژیکی و روانشناختی
بر کارکنان سازمان ها دارد و نه تنها سلامت آنانرا به خطر می اندازد بلکه مساعدت و همکاری آنها را در
رابطه با تولید سازمان نیز بگونه ای نامطلوب تحت تاثیر قرار می دهند. لذا آگاهی از استرس مرتبط با شغل
برای مدیران بسیار مهم می باشد. استرس مزمن منجر به نتایج ناگوار فیزیکی و روانی بر افراد می شود.
استرس علت اصلی ترک خدمت، غیبت وکم کاری است و تاثیری نا مطلوب بر اثر بخشی دارد. استرسهای
حاد، نیروی انسانی سازمان را ضایع نموده و هدف سازمان را دستخوش تزلزل می نماید. در این مقوله
الگویی همه جانبه جهت شناخت عوامل استرس زا عرضه می شود.
واژگان کلیدی:
استرس(stress )، سازمان(organization)، اثر بخشی((effectiveness ، رهبری(leadership )
واکنش(reaction) ،توازن(equation) ،ارتعاش(vibration)، تکنولوژی(technology )، تعارض
((contradiction ، توسعه(development)
مقدمه:
در دنیای پر هیاهو و استرس زای امروز فشار عصبی بعنوان یکی از آفات نیروی انسانی شناخته شده است و یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی را بخود اختصاص داده است . متاسفانه ، از اواخر این قرن ،استرس تبدیل به بخشی لاینفک از زندگی انسانها گردیده است .اثرات مخرب فشارهای عصبی بر زندگی فردی و اجتماعی کاملا مشهود است ،بطوریکه گروهی از صاحبنظران رفتار سازمانی ،استرس را بیماری شایع قرن قلمداد نموده اند.هزینه های مالی و انسانی استرسهای ناشی از شغل ،بسیار چشمگیر است،با این حال ،علیرغم تایید تاثیر تعیین کننده استرس روی افراد و سازمانهای،میزان توجه و دقت کارکنان بر این شناخت علل(منابع)
استرس ناشی از کار و کاستن از شرایط کاری استرس زا ، در مقایسه با سایر زمینه ها نظیر نگهداری مناسب
و کارآمد تجهیزات و متوازن ساختن بودجه های مالی ،نسبته ناچیز است. سازمانها هر ساله مقادیر قابل توجهی پول راصرف برنامه های مدیریت استرس (عمدتاً آموزش مدیریت استرس)می نمایند،اما اغلب شناخت ناقصی از آن دسته از منابع استرس که باید با آنها مقابله نمود و همچنین میزان اثر بخشی رویکردها مدیریت استرس در رویارویی با این عوامل استرس زای خاص ،وجود دارد .لذا چندی است که پژوهشگران استرس ،
اقدام به بحث و اظهار نظر روی بی نظمی های ظاهری مدیریت استرس در محیط های سازمانی و عدم سازگاری
و تناسب میان اقدامات انجام شده در این زمینه نموده اند. استرس ضعیفترین و آسیب پذیرترین افراد را هدف قرار می دهد، ولی در عین حال قویترین افراد هم از گزند آن در امان نمی باشند. هانس سلیه ابزاری
دارد که انسان پیوسته در حالت استرس بسر می برد، چرا که استرس پاسخی است اختصاصی که بدن در برابر هرگونه درخواستی، از خود نشان می دهد.
استرس چیست؟
استرس نظریه نیست، بلکه کشف علمی است. امروزه واژه«استرس» رواج زیادی یافته است. مفهوم آن گسترده است و شاید اندکی نیز گمراه کننده باشد. به نظر عامه، استرس حادثه یا موقعیت است که به لحاظ
روانشناختی خصلت تهاجمی دارد و دارای عوارض عضوی است. هانس سلیه معتقد بود که جنبه روانشناختی
اسرس در زمینه علل و پیامدهای ناشی از آن باید بوسیله روانپزشکان(PSYCHIATIES) و متخصصان اعصاب
(NEUROLOGIST) مورد مطلعه قرار گیرد. اما او در کتاب خود تحت عنوان«استرس بدون پریشانی»
که در سال 1974 منتشر شده شخصاً همچون دیگر پژوهشگران بر نقش مهم عوامل روانشناختی موثر در
علل، مکانیسم و پیامدهای استرس تاکید می کند. وی استرس را«یک پاسخ غیر اختصاصی»
(RESPONSE NON SPECIFIQUE ) که بدن در مقابل درخواستهایی که با آن مواجه می شود، از خود نشان می دهد تعریف نمود. اگر چا مساله تاثیر عوامل محیطی بر بیماریها از قدیم موردتوجه بوده است و در پزشکی قدیم ایران نیز تحت عنوان«اعراض نفسانی» و تاثیر آنها بر بیماریها سخن گفته شده است، اما
فرضیه های مربوط به رابطه میان محرکهای محیطی و بیماری از ابتدای قرن حاضر بطور جدی مورد بحث قرار گرفته اند.
واژه استرس امروزه چنان نقل هر هر زبانی است که گویا استرس مساله ای همگانی وهمه گیر و مبتلا به
انسان امروز و مسخصه زندگی اوست. در اینجا هر چند با اصطلاحی روبرو هستیم که گاه افراد گوناگون
به معنی و منظورهایی متفاوت بکار می برند، اما قدر مسلم اینست که در تمام این معنی ومنظورها، عناصر
مشترکی وجود دارد که وجوه گوناگون همان واقعیتی را نشان می دهند که استرس نامیده اند، حال این
استرس چیست؟ استرس واژه ای است که در اصل به معنی فشار ونیرو می باشد. در جهان فیزیکی، هرگاه
فشاری بر چیزی وارد شود، کنشی را بر آن وارد می کند، ثبات اجزای درونی آن را بر هم می زند و تنشی
(TENSION ) در آن پدید می آورد و بر آن می آشوبد و سرانجام آن شیء یا دستگاه را به واکنش می اندازد.
در مهندسی گفته می شود که هرگاه فشار وارده از میزان مقاومت شیء بیشتر باشد. آن شیء متلاشی می شود
و از وضعیت موجودش خارج می شود.
روانشناسان و دیگر صاحبنظران استرس نیز ابراز می دارند که روی هم جمع شدن رویدادهای
(دگرگونیهای) که زندگی سازگاری افراد را با وضع موجودش بر هم می زند، موجب استرس می شود.و این تشابه نزدیکی با مفهوم فیزیکی یا مهنسی استرس مورد بحث ما، مفهوم بسیار گسترده تر از فشار
فیزیکی یا مادی است و مصداق های گوناگون بسیار نیز دارد. در اینجا بطور کلی گفته می شود، هر
فکری که در انسان ایجاد تنش کند و در او واکنشی«پاسخی» ((RESPONSE بر انگیزد، عامل استرس زا
شناخته می شود. تنش ایجاد شک و پاسخ به آن تنش، روی هم رفته فرایندی را به وجود می آورند که به آن«استرس» میگویند عامل استرس زا در واقع ارگانیسم انسان را در وضعیتی قرار می دهند تا کوششهایی
درونی یا بیرونی نشان دهد واین وضعیت کوشش برانگیز تحمیل شده بر ارگانیسم را در اصطلاح علمی
«درخواست» (DEMAND) نامیده اند. به عبارت دیگر، خواست یعنی روبرو شدن ارگانیسم با رویدادی الزام آور، الزام به اینکه مجموعا ای کنش های درونی و بیرونی انجام دهد که چون در تقابل با رویداد
صورت می گیرد، در واقع«واکنش» هستند و روی هم رفته به آنها«پاسخ» می گویند.
مجموعه کوششهایی که ارگانیسم به کار می بندد تا بتواند خواست پیش آمده را بر طرف کند، مقابله
(CONFRONTATION) با استرس یا بطور خلاصه«مقابله» می نامند.
لازم به توضیح است که منظور از ارگانیسم کلیتی است یگانه و یکپارچه که جسم و ذهن و روان را یکجا
در خود جمع دارد. عامل استرس ممکتست بیرونی باشد یا درونی ویا ترکیبی از هر دو. مثلاً مرگ فردی
عزیز، مشکل مالی، اختلاف زناشویی و طلاق از انواع عاملهای بیرونی استرس زا هستند، بنا بر آنچه که
گفته شد، اصطلاح استرس عموماً به دو معنی به کار می رود 1 ) محرکی که در فردی ایجاد استرس می
کند، یعنی عامل استرس زا، 2 ) فرآیند پیچیده و پیشرونده ای که پدید آمدن عامل اسرس زا و تحمیل
خواستی بر ارگانیسم شروع می شود و به مجموعه ای از واکنشها در فرد می انجا مد.
باید گفت که اصطلاح فشار«روانی» که در سالهای اخیر در برابر استرس پشینهاد شده و تا اندازه ای هم
رواج یافته، از هیچ رو متضمن معنای علمی و وسیع و دقیق استرس نیست. فشار روانی در واقع یکی از
وجوه یا عارضه های گوناگون استرس است. واژه استرس نیز مانند بسیاری از واژه های علمی- جهانی
کنونی، در زبانهای گوناگون دنیا با همین لفظ و معنا بکار می رود. نزدیک به صد سال است که مفهوم
استرس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مفهوم با آنکه در ابتدا بسیار مورد متوجه روانشناسان
بوده است، اما نخستین بررسی های استرس در حوزه دانش پزشکی انجام شده اند. این مفهوم اکنون به
موضوعی«میان رشته ای» در علوم انسانی، پزشکی و حوزه های وابسته تبدیل شده است. هانس سلیه
(hans selye ) را می توان نخستین کسی دانست که در سال 1956 استرس را به عنوان مفهوم تازه ای
در نوع خود بطور گسترده بحث و بررسی می کند. سلیه استرس را پاسخی می داند که بدن در برابر
خواسته هایی که بر آن وارد می شود از خود نشان می دهد. وی بیان می نماید که این پاسخ، پاسخی غیر
اختصاصی است، به این معنی که عامل استرس زا هر جه باشد(بیرونی یا درونی) و فرد در معرض استرس
نیز هر که باشد، بدن انسان در واکنشی که نشان می دهد، همواره از الگوی عام ویکسان و معینی پیروی
می کند. تعاریف متنوعی از فشار عصبی ارائه گردیده است. ایوان سویج و ماتیسون فشار روانی را با زبانی
ساده تاثیر و تاثر ارگانیسم و محیط تعریف می نمایند، ولی بلافاصله یک تعریف کاربردی تفصیلی بدین